آرایش زن در اسلام

از ویکی‌جنسیت
بیان شبهه

عده‌ای چنین مطرح می‌کنند که میل و گرایش به زیبایی را خداوند در وجود انسان‌ها خصوصاً زنان نهاده است و فرموده‌اند ان الله جمیل و یحب الجمال. لذا نبایست زنان را از این میل و گرایش به تجمل و خودآرایی منع نمود.

حكم كلّى آن است كه خودآرايى جايز و خودنمايى در مقابل نامحرم ممنوع است.[۱]

آیات و روایات

علامه طباطبايى در تفسير آيه 32 سوره اعراف مى‌‏فرمايد: «خداى متعال در اين آيه، زينت‌‏هايى را معرفى مى‌‏كند كه براى بندگان ايجاد كرده و گرايش فطرى انسان را به سوى آن قرار داده است و روشن است كه فطرت جز به چيزهايى كه وجود و بقاى انسان نيازمند آن است، الهام نمى‏‌كند».[۲]

اين گرايش طبيعى، افزون بر آنكه آثار مثبت روانى در ديگران پدید مى‏‌آورد، به تحقّق آثار گران‌‏بهاى روانى در شخص آراسته نيز مى‏‌انجامد. آراستن خود و پرهيز از آشفتگى و پريشانى، در نظام فكرى و ذوق سليم انسان ريشه دارد. ظاهر ژوليده و آشفته و عدم مراعات تميزى و نظافت ظاهرى، خود به خود فرد را در نگاه ديگران خوار مى‌‏سازد و زبان طعن و توهين را به سوى انسان مى‏‌گشايد. بر اين اساس، پوشيدن جامه زيبا [۳]، بهره‏‌گيرى از مسواك و شانه، معطّربودن، انگشتر به دست كردن و آراستن خويش هنگام عبادت و معاشرت با مردم از مستحبات مؤّکد و برنامه‏‌هاى روزانه مسلمانان است .[۴]

حضرت امام حسن مجتبى عليه‏ السلام بهترين جامه‏‌هاى خود را در نماز مى‌پوشيد و در پاسخ كسانى‏ كه سبب اين كار را مى‏‌پرسيدند، مى‏‌فرمود: «اِنَّ اللّهَ جَميلْ و يُحبُّ الجَمالَ فَاَتَجمّلُ لِرَبّى»[۵] ؛ «خداوند زيباست و زيبايى را دوست دارد. پس خود را براى پروردگارم زيبا مى‌‏سازم».

چون انسان به طور فطرى زيبايى را دوست دارد، طبيعى است كه دنبال زيبايى باشد، چه زيبايى جسمانى و مادى و چه زيبايى معنوى و روحانى. آنچه در اسلام سفارش شده آن است كه:

اولاً، اين تمايل، انسان را از حدود مقرّر در شريعت الهى خارج نكند و از اين رو، دستور داده است كه از نگاه خيره به نامحرم چشم بپوشند.

ثانياً، اين ميل فقط در ماديات و زيبايى‌طلبى جسمانى و مادى منحصر نگردد، بلكه افق فكرى خود را تعالى بخشند، به زيبايى‏‌هاى معنوى نيز توجه داشته باشند و هنگام تعارض، زيبايى معنوى مقدّم باشد؛ چنان كه در روايات وارد شده است براى ازدواج و انتخاب همسر، همسر زيباروى برگزينيد، ولى در عين حال، از ازدواج با «خضراء الدمن» زنان خوش‌صورت ولى بدسيرت، نهى شده است، بلكه در صورت تعارض صورت خوب (زيبايى ظاهرى) با سيرت نيكو (زيبايى معنوى)، سيرت نيكو اولويت دارد.

قرآن كريم با صراحت تمام مى‏‌فرمايد:

«وَ لاَ تنكِحوا المُشركينَ حتّى يُؤِمنوا و لَعبدٌ مُؤمنٌ خَيرٌ مِن مشركٍ وَ لَو أَعجَبَكُم اولئِكَ يَدعونَ اِلى النَّارِ وَ اللّهُ يَدعُو اِلى الجنّةِ و المغفرةِ بِأذنِه و يُبيِّنُ آياتِه لِلنّاسِ لَعَلَّهُم يَتَذَكَروُن» ؛[۶]

«و با زنان مشرك ازدواج مكنيد، تا ايمان بياورند. قطعاً كنيز باايمان بهتر از زن مشرك است، هر چند [زيبايى] او شما را به شگفت آورد. و به مردان مشرك زن مدهيد تا ايمان بياورند. قطعاً برده با ايمان بهتر از مرد آزاد مشرك است، هرچند شما را به شگفت آورد. آنان [شما را] به سوى آتش فرا مى‌خوانند، و خدا به فرمان خود، [شما را] به سوى بهشت و آمرزش مى‌‏خواند، و آيات خود را براى مردم روشن مى‌گرداند، باشد كه متذكر شوند».

در روايات نقل شده است كه وقتى پيامبر اسلام براى باز كردن درب خانه مى‏‌رفتند، موى خود را مرتب مى‌‏كردند و خود حضرت در توضيح اين كار مى‌‏فرمودند: «مردم حق دارند ما را زيبا ببينند» .[۷]

از لحاظ معنوى نيز قرآن در توصيف رسول اكرم صلى ‏الله‏ عليه‏ و‏آله مى‌فرمايد:

«اِنَّكَ لَعلى خُلُقٍ عَظيمٍ» .[۸]

بنابراين، خداوند زينت و خودآرايى را نهى نمى‏‌كند. آنچه در شرع مقدّس ممنوع شده، تبرج و خودنمايى و تحريك و تهييج به وسيله آشكارساختن زينت در محافل اجتماعى است؛ چنان كه مى‌فرمايد:

«وَ لا تَبَرَّجنَ تَبَرُّجَ الجاهليّةِ الأولى» .[۹] «تبرج» برگرفته از «برج» و مقصود از آن ابرازكردن زر و زيور و موارد زينت و زيبايى خود است .[۱۰]

مرحوم علاّمه طباطبايى در تفسير الميزان مى‌نويسد: «كلمه تبرج به معناى ظاهرشدن در برابر مردم است؛ همان‌‏گونه كه برج قلعه براى همه هويداست» .[۱۱]

نتیجه‌گیری

از آنچه گفته شد، روشن مى‌شود كه خودآرايى جايز است اما خودنمايى و آشكار كردن زينت در برابر نامحرم ممنوع مى‏‌باشد، چرا كه قرآن از ظاهر ساختن زينت‏‌هاى پنهان مانند جواهرات سينه‌بند و گردن‏بند و لباس‌‏هاى نازك كه معمولاً زير چادر از آنها استفاده مى‌شود، نهى كرده است:

«وَ لا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلاّ ما ظَهَرَ مِنْها» ؛[۱۲] «زنان نبايد زينت خود را آشكار كنند مگر آن مقدار كه به طور متعارف پيداست».

زنى كه خود را آرايش مى‏‌كند و زينت خود را در معرض تماشاى نامحرمان قرار مى‌‏دهد، در واقع عفت‏‌اش را به مخاطره انداخته و بيگانگان را به تماشاى خود دعوت مى‌‏كند.

سقراط دانشمند معروف، به زنى كه زينت مى‌‏كرد كه به تماشاى شهر رود، گفت: «گمان من اين است كه تو به تماشاى شهر نمى‌‏روى بلكه مى‏‌روى كه شهر تو را تماشا كند».[۱۳] بدين ‏ترتيب مى‌‏بينيم كه اسلام از طرفى با دستور الزامى زنان به رعايت حجاب و پوشش و از طرف ديگر با تشويق آنان به استفاده از زيورآلات و زينت‏‌ها به شرط عدم تبرج و نمايش زينت‏‌ها به نامحرمان، جلوى سوءاستفاده را گرفته است تا از اين طريق زمينه سلامت روحى و روانى افراد جامعه فراهم گرديده و نظام خانواده مستحكم و پايدار بماند.

جستارهای وابسته

پانویس

  1. . مرتضى مطهرى، پيشين، ص131.
  2. . سيد محمدحسين طباطبايى، الميزان، ج8، ص79.
  3. .احمد صبور ارودبادى، آيين بهزيستى در اسلام، ج 1، جنس پوشاك، ص57.
  4. . محمدباقر مجلسى، حليه‏ المتقين، صص91 و107.
  5. . فضل بن حسن طبرسى، پيشين، ج3و4، ص673.
  6. . بقره 2، آيه 221.
  7. . مهدى مهريزى، آسيب‌شناسى حجاب، ص19.
  8. . قلم 68، آيه 4.
  9. . فضل ‏بن حسن طبرسى، پيشين، ج 3 و 4، ص 673.
  10. . همان، ج 7و 8، ص 557.
  11. . سيد محمدحسين طباطبايى، پيشين، ج16، ص335.
  12. . نور 24، آيه 31.
  13. . به نقل از: احمد محسنى گرگانى، زيباترين الگوى پوشش در اسلام، اراك، دفتر نماينده مقام معظم رهبرى، 1380، ص 162.