آفرینش زن در ادیان

از ویکی‌جنسیت
بیان شبهه

یکی از مباحث تاریخی که در زمینه خلقت و آفرینش انسان مطرح است، چگونگی خلقت زن در ابتدای آفرینش است. در این راستا برخی ادیان قائل به خلقت زن از باقیمانده گل مرد یا از دنده چپ مرد شده‌اند. این دیدگاه منجر به ایجاد شبهه در خصوص فروتری خلقت زن نسبت به مرد گردیده است. این داستان در سه دین زرتشت ، مسیحیت و یهودیت به عنوان ادیانی که به الهی‌بودن رسمیت یافته‌اند، قابل پی‌گیری است.

عموماً در همه ادیانی که به داستان خلقت پدر و مادر بشر پرداخته‌اند، شیوه و جریان خلقت آنها را زمینه‌ساز تفاوت در هویت و منزلت و حقوق زن دانسته‌اند. بنابراین داستان خلقت نخستین زن و مرد و شیوه خلقت آنها حداقل به خاطر دلالت‌های نمادینی که نسبت به هویت، منزلت و حقوق زن و مرد پی‌ریزی می‌کند با اهمیت تلقی می‌شود.

خلقت انسان در زرتشت

داستان خلقت اولین انسان در کتب مقدس زرتشتیان اندکی مبهم و پیچیده است. در اوستای موجود به عنوان کتاب اصلی مطالب چندانی در این زمینه وجود ندارد، ولی در دیگر کتب مقدس فرعی زرتشتیان مباحث متفاوتی در این زمینه مطرح شده است.

برابر عقايد زردشتيان «نخستين انسان» کيومرث (در پهلوي گيومرت يا گيومَرد) نام دارد. اين نام در اصل به معنی «زندگی ميرا» است و در برابر «زندگی ناميرا» که خاص توصيف خدايان است، در تسميه «نخستين انسان» به کار رفته است. کيومرث ششمين مخلوق از آفريدگان ششگانه (گاهي هفتگانه) اورمزد (خدای زرتشتیان) است. چگونگي آفرينش او در کتاب‌هاي پهلوي زرتشتي و نيز در منابع دوران اسلامی که اطلاعات آنها اساساً مبتنی بر ترجمه خدای‌نامه پهلوی به عربی بوده آمده است. داستان کيومرث در کتاب پهلوی «دين کرد» آمده است. کيومرث در اوستا با صفت «نخست‌انديش» آمده است زيرا نخستين کسي است که پيام اهورامزدا را دريافت کرد. بنابر اسطوره خلقت زرتشتی، اهورامزدا کيومرث را در مدت هفتاد روز آفريد (بندهش، فصل يک الف، بند بيست و يک). خلقت او در سه هزاره دوم از عمر دوازده هزارساله عالم انجام پذيرفت.

نخست اورمزد از روشنی بی‌آغاز (ازلی) «هيأت آتش» را آفريد و کيومرث را به اين شکل خلق کرد (دادستان دينيگ، پرسش63، بند3). گرمی اين نور ازلی است که در نطفه آدميان وجود دارد (بندهش، فصل يک الف، بند13)، اما تن او از گل (روايات پهلوی، ص136، بند36) يا از زمين آفريده شد. شايد از اين روست که کيومرث در کتابهای پهلوی (دينکرد،29 ،س1) و منابع دوران اسلامی لقب گلشاه (ملک الطين) دارد. [۱] . کيومرث همچون ديگر آفريدگان اين جهاني به مدت سه هزار سال بي حرکت ماند و وظايف ديني انجام نمی‌داد ولی به آن می‌انديشيد. در آغاز سه هزاره‌ی سوم اهريمن به جهان حمله کرد و از اين زمان دوران اختلاط خير و شر آغاز گشت و از آن پس کيومرث فناپذير شد. اهريمن بر آسمان و آب و زمين و گياه و گاو تاخت و همه را به بدی آلوده کرد و سرانجام توانست کیومرث را بکشد. در هنگام مرگ، او بر سمت چپ بر زمين افتاد و نطفه‌اش بر زمين ريخت؛ بخشی از آن را ايزد نريوسنگ برگرفت و بخشی ديگر به اسپندارمذ (ايزد بانوي زمين) سپرده شد. پس از 40سال از اين نطفه نخستين زوج بشر به نامهاي مشي و مشيانه (يا مهلی و مهلانه) به صورت ريواسی از زمين روييدند، همانند و هم بالا و به يکديگر پيوسته بودند. سپس آفريدگار در آنها جان دميد و از يکديگر جدا گشتند و به صورت انسان درآمدند. [۲] در اين اسطوره کيومرث در واقع «پيش نمونه» انسان به شمار می‌رفته است، به همين جهت توصيفی که از او شده توصيف انسان واقعی نيست؛ گفته شده است که بالا و پهنای او مساوی و به اندازه چهار نای بوده و همچون خورشيد می‌درخشيده است. [۳]

نويسندگان دوران اسلامی که به شرح تاريخ و عقايد دينی ايران پيش از اسلام می‌پردازند، غالب آنها در مقايسه، کيومرث را با آدم بشر يکی می‌دانند؛ [۴] اما در بعضی روايتهای ديگر مشی و مشيانه را قرينه آدم و حوا دانسته‌اند. [۵]

البته آنچه در مورد خلقت زن و مرد گفتیم بهترین قرائتی است که از منابع دینی زرتشتی ارائه شد. در فرارزی از بندهش آمده است:

هرمزد هنگامی که زن را آفرید گفت: تو را نیز آفریدم در حالی که تو را سرده پتیاره (جنس فاسد) از جهی (نام دختر اهریمن) است. تو را نزدیک پس، دهانی آفریدم که جفت‌گیری تو چنان پسند افتد که به دهان مزه شیرین‌ترین خورش‌ها، و از من تو را یاری است زیرا مرد از تو زاده شود با وجود این مرا که هورمزدم بیازاری. اما اگر مخلوقکی را می‌یافتم که مرد را از او کنم آن گاه هرگز تو را نمی‌آفریدم، که تو را آن سرده پتیاره (نوع تباه و فاسد) از جهی است (ماده دیو). اما در آب و زمین و گیاه و گوسفند بر بلندی کوه‌ها و نیز آن ژرفای روستا خواستم و نیافتم مخلوقکی که مرد پرهیزگار از او باشد جز زن که از سرده جهی پتیاره است.[۶]

یهود و مسیحیت

عهد عتیق در باب خلقت زن مقرر می‌دارد: «هنگامی که خداوند آسمان‌ها و زمین را آفرید، هیچ گیاهی بر زمین نروییده بود... آنگاه خداوند از خاک زمین آدم را سرشت، سپس در بینی آدم روح حیات دمیده به او جان بخشید و آدم موجود زنده‌ای شد. خداوند آدم را در باغ عدن گذاشت تا در آن کار کند و از آن نگهداری کند و به او گفت از همه میوه‌های باغ درختان بخور بجز میوه درخت شناخت. زیرا اگر از میوه آن بخوری مطمن باش خواهی مرد. خداوند فرمود: شایسته نیست آدم تنها بماند باید برای او یار مناسبی به وجود آورم. آن گاه خداوند همه حیوانات و پرندگانی را که از خاک سرشته بود نزد آدم آورد تا ببیند آدم چه نام‌هایی بر آن‌ها خواهد گذاشت. بدین ترتیب تمام حیوانات و پرندگان را نام‌گذاری کرد اما برای او یار مناسبی یافت نشد. آن گاه خداوند آدم را به خواب عمیق فرو برد و یکی از دنده‌هایش را برداشت و جای آن گوشت پرکرد و از آن دنده زنی را سرشت و او را پیش آدم آورد. آدم گفت : این استخوانی است از استخوان‌هایم، گوشتی از گوشتم، نام او نساء باشد چون از انسان گرفته شده است.» [۷]

عهد جدید هم به طور اجمال خلقت اولین زن از اولینمرد را تایید می‌کند: «نخستین مرد از زن به وجود نیامد، بلکه اولین زن از مرد خلق شد. پس زن باید سر خود را بپوشاند تا نشان دهد که مطیع شوهرش است». [۸]

تفاسیری که مفسران کتاب مقدس از این شیوه خلقت ارائه کرده‌اند باعث شده برخی آن را دلیل نگاه فرودست کتاب مقدس به زنان تلقی کرده‌اند: [۹]

1- خلقت آدم مقدم بر خلقت حوا است. در نتیجه سلطنت و حاکمیت از آن مرداست. حوا در مرحله دوم خلق شد تا در برابر مرد خاضع باشد. [۱۰]

2- خلقت حوا از دنده چپ مرداست. فرایند خلقت حوا از آدم در حالت ناهشیاری آدم و احتمالا در بی‌هوشی عمیقی بوده است تا رنج جداسازی احساس نشود. در نتیجه قوام مرد به خودش است ولی قوام زن به مرداست. انسانیت مرد از خودش است لکن زن به تبع مرد انسان تلقی می‌شود. [۱۱]

3- خداوند خود از روحش در آدم دمید. از این رو دلیل راه نیافتن شیطان به آدم همین مسئله دمیده‌شدن روح توسط خداوند در آدم بود. ولی چون حوا از این امتیاز برخوردار نبود شیطان بر او مسلط شد و او را فریب داد. [۱۲]

4- وجود آدم وجود کاملی بود که نیازمند مونس بود و چون حیوانات برای او مونس مناسبی نبودند خداوند از وجود خود او مونسی برایش خلق کرد.

اگر چه تقدم و تاخر در خلقت، یا خلقت حوا از آدم، یا حتی خلقت حوا از زوائد بدن آدم به خودی خود دلالتی ارزشی ندارد لکن به لحاظ برخی از آثاری که به این شیوه خلقت تحمیل شده است، به نظر می‌رسد زن در این تفسیر، شخصیتی فروتر نسبت به مرد دارد.

جستارهای وابسته

پانویس

  1. . مسعودی، علي بن حسين، مروج الذهب، به كوشش باربيه دومينار، پاريس، 1874م،85؛ اصفهاني، حمزه، سنی ملوک الارض والانبياء، بيروت، دارالمکتبة الحياة،1961م. فصل 16، ص 56؛
  2. . مسعودی، همان فصل14؛ اصفهانی، همان57؛
  3. . برای دیدن منابع اصلی و فرعی دین زرتشت و مستندات داستان خلقت اولیه انسان در این آیین مراجعه کنید به: مقاله «خلقت آدم ابو البشر در کتب مقدس»
  4. . طبری، محمد بن جرير، تاريخ، به كوشش يان دخويه، ليدن، 1879ـ17،147؛ بلعمي، محمد بن محمد، ترجمه تاريخ طبری، به کوشش محمد تقي بهار و محمد پروين گنابادی، تهران، انتشارات زوار، 1353ش،4؛ اصفهانی، همان.14
  5. . بيروني،99؛ بلعمي،113
  6. . هاشم رضی. دانشنامه ایران باستان. تهران. سخن . 1381. ج 2 ص 687
  7. . پیدایش : 2: 5-31
  8. . اول قرنتیان. 11: 7-9 و 14: 34-36. اول تیموتائوس : 2: 9-15
  9. . رک. حبیب مظاهری. شخصیت زن در قرآن و عهدین. قم. موسسه بوستان کتاب. 1390. ص34
  10. . ولید مکدونلد. تفسیرالکتاب المقدس للمون. (بیروت:1998) ج 1 ص1272
  11. . تشارلش ماکنتوش. شرح سفر پیدایش. مکتبه کنیسه الاخوه. الطبعه الثالثه مصر 1982 م. ص 69-73
  12. . همان ص -78. در برخی آیات عهد جدید آمده است: ابتدا آدم خلق شد سپس حوا. نخست آدم فریفته نشد بلکه زن وسوسه شد و خطا کرد. اول تیموتائوس: 2: 13-14.