آیه 229 بقره

از ویکی‌جنسیت

متن آیه

الطَّلَاقُ مَرَّتَانِ فَإِمْسَاكٌ بِمَعْرُوفٍ أَوْ تَسْرِيحٌ بِإِحْسَانٍ وَلَا يَحِلُّ لَكُمْ أَنْ تَأْخُذُوا مِمَّا آتَيْتُمُوهُنَّ شَيْئًا إِلَّا أَنْ يَخَافَا أَلَّا يُقِيمَا حُدُودَ اللَّهِ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا يُقِيمَا حُدُودَ اللَّهِ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْهِمَا فِيمَا افْتَدَتْ بِهِ تِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ فَلَا تَعْتَدُوهَا وَمَنْ يَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ(۲۲۹)

ترجمه

طلاق، (طلاقی که رجوع و بازگشت دارد) دو مرتبه است. (و پس از دو طلاق) باید یا به طور شایسته همسر خود را نگه‌داری کند (و آشتی نماید)، یا با نیکی او را رها سازد و برای شما حلال نیست که چیزی از آن‌چه به آن‌ها داده‌اید، پس بگیرید، مگر این‌که (دو همسر) بترسند که حدود الهی را را بر پا ندارند. در این حال اگر بترسید که حدود الهی را رعایت نکنند، گناهی بر آن‌ها نیست که زن، فدیه و عوضی بپردازد. (تا شوهر او را طلاق دهد). این‌ها حدود الهی است. از آن تجاوز نکنید و هر کس از حدود الهی تجاوز کند، ستمکار است.[۱]

تفسیرآیه

آیه درباره «طلاق رجعی»ا[۲]است. در طلاق رجعی شوهر می‌تواند در زمان عده برگردد.[۳]با ظهور اسلام، برای طلاق رجعی، حدّی معین شد و رجوع شوهر به همسر (زن) تنها بعد از دوبار طلاق رجعی جایز شد. بعد از آن مرد دیگر حق رجوع به زن را ندارد.[۴]آیه، شوهر را بین دو چیز مخیر کرده است امساک و رها کردن زن؛ یا زن را نگهدارد که همان رجوع در عده است، یا زن را رها کند تا از عده خارج شود.[۵].تأکید آیه بر این است که رجوع یا رها کردن زن باید پسندیده و مطابق موازین دینی باشد.[۶]البته شارع در رهاکردن زن، فقط به معروف،[۷]،بودنِ آن اشاره ندارد بلکه علاوه بر آن، باید احسان هم باشد چرا که مرد ممکن است زن خود را طلاق دهد و در قبال آن مهریه زن را طلب کند -مثلا مرد به همسرش بگوید به شرطی تو را طلاق می‌دهم و آزادت می‌کنم که فلان مقدار از مهریه‌ات را ببخشی- چه بسا عرف چنین طلاقی را معروف به حساب آورد و کسی آن را منکر و زشت نداند اما با این حال شارع مقدس آن را معروف تلقی نمی‌کند.[۸]تعبیر «افتدا»[۹]به این مطلب اشاره دارد که همان‌طور که برای شوهر حرام است در مقابل طلاق چیزی از زن بگیرد، برای زن (در غیر موارد طلاق خلع و یا مبارات و یا در صورت ببخش مهریه) نیز پرداخت مال در برابر طلاق حرام است؛ زیرا تعاون بر گناه است، اما اگر زن و شوهر بترسند به دلیل نداشتن توافق اخلاقی و عدم بر آورده کردن نیازهای یکدیگر حدود خداوند را رعایت نکنند؛ و در نهایت کارشان به دشمنی با یکدیگر منجر شود، در این‌صورت مرد می‌تواند در ازای طلاق، چیزی از مهریه زن طلب کند، رضایت زن نیز در بخشش مهریه، کمک به گناه شوهر نخواهد بود؛[۱۰]البته این نوع طلاق، دیگر طلاق رجعی نخواهد بود بلکه طلاق خلع و مبارات خواهد بود.[۱۱]خوفی که در آیه آمده است اشاره به خوف عقلائی دارد، بدین معنا که برای زن و شوهر باید اطمینان حاصل شود که نمی‌توانند حدود الهی را اجرا کنند و علاوه بر آن‌ (چون اساس زندگی مشترک در واقع پیوند دو خانواده با یکدیگر است) ترس از عدم اجرای دستورات الهی برای خانواده دو طرف نیز وجود داشته باشد؛ چرا که قرآن برای ایجاد صلح میان زن و شوهر، گفت و گوی خانواده‌ها[۱۲] با یکدیگر را راه‌گشا دانسته است.[۱۳]بنابراین اگر ترس از اجرا نکردن حدود الهی(معارف اعتقادی، اصول اخلاق و احکام فقهی و حقوقی) وجود داشته باشد، گرفتن مهریه از زن حلال است.[۱۴] تجاوز از احکام فقهی و اصول اخلاقی و معارف الهی، انسان را در ردیف ظالمان قرار می‌دهد و او را از هدایت الهی که همان رساندن به مقصد است باز می‌دارد.[۱۵]

نکات تفسیري

  • کرامت بخشی به زنان؛ حد مشخص کردن برای طلاق‌های رجعیِ و نیز دستور خداوند به مردان در نگه‌داری یا رهاکردن زنان به نحو معروف و احسان در دوران جاهلیت، در حقیقت کرامت دادن به زنان است زیرا مانع از اذیت کردن زنان و بازیچه شدن آن‌ها از طرف شوهران است.
  • عدم مالکیت مالی شوهر در ازای طلاق رجعی؛ مرد حق ندارد در قبال طلاق از زن طلب مالی کند.
  • ضمانت رفتاری حقوق زوجین؛ اجرای احکام فقهی و اصول اخلاقی و معارف الهی، زوجین را از ظلم به یکدیگر باز می‌دارند.
  • ارادۀ نافذ زنان؛ بخشش مهریه در قبال طلاق و عدم رجوع شوهر نشان از آن دارد که ارادۀ زنان در چگونگی مصرف اموال‌شان نافذ است. نافذ بودن ارادۀ زنان در اموالشان منوط بر صحت تملک و مالکیت زنان است.

پانویس

  1. مکارم شیرازی، ص36.
  2. یروانی، دروس تمهیدیه فی الفقه الاستدلالی، 1396، ج2، ص124؛ «رجعی؛ و هو ما یحقّ للزوج الرجوع فیه فی العده، سواء رجع بالفعل ام لا؛ طلاق رجعی طلاقی است که مرد در ایام عده حق دارد به زوجه رجوع کند، فرقی نمی‌کند مرد در مقام عمل(بوسه و آمیزش) رجوع کند یا نکند.
  3. طبابایی، المیزان فی تفسیر القرآن، 1417 ق، ج2، ص233.
  4. جوادی آملی، تفسیر تسنیم، 1385 ش، ج11، 301و302؛ « در دوران جاهلیت، شوهران بداخلاق، زنان خود را طلاق می‌دادند و در ایام عده به زن رجوع می‌کردند و دوباره در صورت ناسازگاری زن خود را طلاق می‌دادند و بعد از مدتی به زن رجوع می‌کردند، در واقع با این کار زنان را سرگردان می‌کردند و به آن‌ها آسیب می‌رساندند. با ظهور اسلام، برای طلاق، حدّی معین شد و رجوع به زن تنها بعد از دوبار طلاق رجعی جایز شد. و بعد از آن مرد دیگر حق رجوع ندارد.
  5. طبابایی، المیزان فی تفسیر القرآن، 1417 ق، ج2، ص233.
  6. جوادی آملی، تفسیر تسنیم، 1385 ش، ج11، ص300.
  7. جوادی آملی، تفسیر تسنیم، 1385 ش، ج11، ص303؛ «معروف یعنی با زنان با روشی مشروع رفتار کنید که عقل و نقل آن را می‌پسندد و به رسمیت می‌شناسد.
  8. طبابایی، المیزان فی تفسیر القرآن، 1417 ق، ج2، ص233.
  9. جوادی آملی، تفسیر تسنیم، 1385 ش، ج11، ص305؛ «افتدا دلالت بر پرداخت در مقابل چیزی می‌کند، و از همین رو به ایتاء و اعطاء تعبیر نکرده است.
  10. طبابایی، المیزان فی تفسیر القرآن، 1417 ق، ج2، ص234.
  11. ر.ک: ایروانی، دروس تمهیدیه فی الفقه الاستدلالی، 1396، ج2، ص 124.
  12. سوره نساء، آیه 35.
  13. جوادی آملی، تفسیر تسنیم، 1385 ش، ج11، ص308؛ «از این جهت که حفظ کانون خانواده اهمیت بالایی دارد، نه تنها اساس خانواده نباید با اختلافات جزئی بین زوجین از هم بپاشد بلکه در صورت عزم زن و شوهر بر طلاق، باید برای بستگان آنان نیز اطمینان حاصل شود که اگر طلاق نگیرند، تجاوز از حدود الهی صورت می‌گیرد.
  14. طبابایی، المیزان فی تفسیر القرآن، 1417 ق، ج2، ص234.
  15. جوادی آملی، تفسیر تسنیم، 1385 ش، ج11، ص310.

منابع

1.قرآن کریم

2.مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن.

3.ایروانی، باقر، دروس تمهیدیه فی الفقه الاستدلالی، قم، مرکز نشرهاجر(وابسته به مرکز مدیریت حوزه‌های علمیه خواهران)، ج2، چ4، 1396ش.

4.جوادی آملی، عبدالله، تفسیر تسنیم، قم، اسراء، ج11، چ1، 1385ش.

5.طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، مکتبه النشر الاسلامی، ج2، چ5، 1417 ق.