ایران در بحران میانسالی
ایران با گذر از مرحله جوانی، گرد میانسالی بر چهرهاش نشسته و در آستانه افول جمعیتی است. طبق آمارها و دادههای مستند، تحولات جمعیت کشور بسیار نامطلوب و نگران کننده گزارش شده و نرخ باروری کنونی کشور با حدود ۱.۶ فرزند به ازای هر زن، در طول تاریخ کشورمان بیسابقه است و حتی در میان کشورهای مسلمان و منطقه غرب آسیا نیز رکوردی در این ارتباط به نام ایران به ثبت رسیده که نشان می دهد در حوزه ساختار جمعیتی با یک اَبَرچالش و بحران راهبردی روبهرو هستیم.
نرخ سالخوردگی جمعیت نیز طی سه دهه آینده در پدیدهای سونامیگونه به حدود ۳۰ درصد افزایش مییابد و درحالی از احتمال صفر شدن نرخ رشد جمعیت تا دو دهه آینده و فرصت کوتاه ۷ ساله برای گریز از مهلکه سقوط در سیاهچاله جمعیتی سخن گفته میشود که با بسته شدن پنجره جمعیتی، دیگر نمیتوان کاری کرد.
هم اینک ایران ما، میانسال است و با رجوع به آمارهایی که از سوی جمعیتشناسان ارائه شده، درمییابیم «از اواسط دهه ۸۰، بالاترین سهم جمعیت جوان را داشتیم. در سال ۱۳۶۵، ۴۶ درصد از جمعیت ایران «جوان» بودند، درصورتی که در حال حاضر ۲۳ درصد جمعیت ما جوان و زیر ۱۵ سال است. در سال ۱۳۶۵، سه درصد جمعیت «سالخورده» بود و اکنون بیش از ۸-۹ درصد سالخورده هستند. در آن زمان از نظر سنی ۵۱ درصد جمعیت «فعال» بودند، اما در حال حاضر این رقم به نزدیک ۷۰ درصد رسیده است. یعنی در آن مقطع (سال ۱۳۶۵) جمعیت ما بسیار جوان بود و در حال حاضر جمعیت ما میانسال است».
دهه شصتی ها، منجی جمعیت
مؤلفهها و ویژگیهای ساختار جمعیتی کشور در حال تغییر است و می توان با اعمال سیاستهایی، پیامدهای ابر بحران جمعیت را به حداقل رساند. نگاه برخی از آیندهپژوهان جمعیت معطوف بر متولدین دهههای شصت و هفتاد است، به ویژه دهه شصتیها که پیک تولدها در این دهه اتفاق افتاده است. صابر جباری، دبیر قرارگاه جوانی جمعیت وزارت بهداشت هشدار میدهد که اگر نسل دهه ۶۰ را از دست بدهیم بخش زیادی از امید به ترمیم جمعیتی از دست میرود. گروهی دیگر از جمعیتشناسان هم دهه شصتیها را موثرترین نسل در فرزندآوری میدانند و با ذکر این آمار که متولدین دهه ۶۰ سالانه ۲ میلیون نفر، دهههای ۷۰ و ۸۰ حدود ۱/۵ میلیون نفر و دهه ۹۰ به طور متوسط ۱/۲ میلیون نفر بوده، می گویند: «اکنون متولدین دهه ۹۰ نصف دهه ۶۰ است و بالطبع جمعیت کمتری در معرض ازدواج و باروری قرار میگیرند؛ یعنی قاعده هرم جمعیتی کوچکتر شده است. از سوی دیگر متولدین ۷۰ و ۸۰ نیز دیرتر ازدواج و کمتر فرزندآوری میکنند و این موضوع باعث میشود که قاعده هرم روز به روز کوچکتر شود.»
زمان طلایی در آخرین فرصتهای باقیمانده
قانون جوانی جمعیت و حمایت از خانواده نیز می تواند زمانی طلایی در آخرین فرصتهای باقیمانده از پنجره جمعیتی کشور باشد، قانونی که تاکنون ۳۰ درصد مواد آن اجرایی شده و به دلیل آنکه بیشتر روح اقتصادی بر آن حاکم است، حداکثر کارکرد آن رفع موانع اقتصادی فرزندآوری است اما الزاما منجر به تغییر رفتار باروری زوجین نخواهد شد. هرچند نحوه اجرای قانون و اقدامات دستگاهها در عمل به تکالیف قانونی نیز در حصول نتیجه بسیار تعیینکننده خواهد بود.
تجارب جهانی موید آن است که کشورهایی در اعمال سیاستهای جمعیتی خود موفق بودهاند که همزمان بر راهبردهای اقتصادی و فرهنگی متمرکز شدند.
پژوهشهای جهانی نیز نشان میدهد، مشوقها و تسهیلات حداکثر ۲۲ درصد ذهنیت افراد جامعه را به سمت و سوی داشتن فرزند بیشتر هدایت میکند اما سهم فرهنگ و سبک زندگی ۷۸ درصد است. صرف نظر از اهمیت مباحث فرهنگی؛ نگرانی های اقتصادی، شغلی و مسکن تأثیر فراوانی بر روانشناسی جمعی در جامعه دارد.
این بحرانهای چندگانه به ترسهایی تبدیل شدهاند که امروز میتوانند به صورت عوامل مضاعف بازدارندهی رشد جمعیت هم ظاهر شوند. ناکارایی و سنگاندازی آشکار مدیران میانی نیز سبب میشود جامعه افق روشنی در برابر خود نبیند و کاهش امیدواری به ویژگی اصلی انگارهی جمعی جامعه تبدیل شود.
صالح قاسمی، دبیر مرکز مطالعات راهبردی جمعیت کشور و مسئول كارگروه جمعيت مركز ارزيابی اجراي سياستهای كلی نظام، نگرانی بزرگ خود را مانعتراشی مدیران میانی در اجرای قانون میداند و ضمن صحه گذاشتن بر درستی رویکرد دولت سیزدهم در حوزه جمعیت و صدور دستورات لازم در جلسات ستاد ملی جمعیت، دلواپسیاش را اینگونه ابراز میکند که «اگرچه اراده لازم در سطح مدیران ارشد کشور برای اجرای مفاد قانون جوانی جمعیت وجود دارد، اما واقعیت این است که گاهی برخی مباحث، مسئله مدیران ارشد است اما به مسئله مدیران میانی کشور تبدیل نشده و چه بسا بسیاری از تصمیمات کلان و راهکارهای اجرایی، در سطح مدیران میانی اتفاق میافتد و چون این مدیران دغدغهمند نیستند، موضوع جمعیت برای آنها در اولویت نیست. بنابراین از نوع مواجهه مدیران میانی با سیاستهای کلی جمعیت و قانون جوانی جمعیت نگرانم و احساس میکنم مدیران میانی در مسیر اجرای این قانون، مقاومت میکنند.»
سهم زوجین نابارور در فرزندآوری
کشورمان با چالش جدی جمعیتی دست به گریبان است و نرخ رشد جمعیت به کمترین میزان یعنی ۰.۶ و کاهش نرخ باروری به ۱.۶ فرزند به ازای هر زن رسیده که این ارقام بیسابقه در تاریخ کشور، ترسیمکننده آینده تاریک جمعیت است. طی سالهای اخیر و همگام با تغییر سیاست در ارتباط با کنترل جمعیت، گزارشهایی مبنی بر افزایش ناباروری منتشر شده و گروهی از متخصصان، سهم زوجهای نابارور را در افزایش جمعیت کشور موثر قلمداد میکنند.
اگرچه آمار دقیقی از تعداد کسانی که در ایران نابارورند موجود نیست، اما برخی آمارها از وجود ۳.۵ تا ۴ میلیون زوج نابارور در کشور حکایت دارد که بنا بر اظهارات متخصصان امر اگر این زوجین مورد حمایت قرار گیرند، میتوان امیدوار بود که حداقل ۵ تا ۶ میلیون نفر به جمعیت کشور اضافه شود.
صالح قاسمی، مسئول كارگروه جمعيت مركز ارزيابي اجرای سياستهای كلی نظام، به منظور تحلیل این موضوع، ابتدا با ارائه آماری می گوید: «در باروریهای اولیه و ثانویه ۲۰ درصد از زوجین با فرآیند طبیعی نمیتوانند صاحب فرزند شوند و این عدد بسیار بالاست، به عبارتی یک پنجم زوجین از مسئله ناباروری رنج میبرند و نیازمند روشهای درمانی هستند. درمانهایی که یا داروییاند و یا باید تحت عمل پیشرفته تلقیح آزمایشگاهی و لقاح خارج از رحم قرار گیرند و اینها متضمن هزینههای بالایی برای خانواده است؛ از این جهت ناباروری موضوعی مهم است.
اثر سقط جنین بر شاخصهای جمعیتی
قاسمی همچنین سقط جنین را یکی از مهمترین متغیرهایی میداند که آمارها و شاخصهای جمعیتی را تحت تاثیر قرار میدهد و به گفته او در سطح وزارت بهداشت تحرکات بسیار خوبی برای اصلاح آیین نامهها انجام گرفته و بر این اساس امیدواریش را ابراز می کند اما روشن است که این امیدواری به منزلهی رضایت نیست: «ما به جهت مضیقه زمانی در حوزه جمعیت، نمیتوانیم با این موضوع همانند سایر موضوعات دیگر رفتار کنیم و سقط جنین از مسائلی به شمار میرود که باید به دو ساحت آن ورود کرد، یکی در ساحت اصلاح قوانین و اجرای قاطعانه آن و دیگری در ساحت اصلاح نگرش جامعه که باید به صورت جدی مداخلات لازم را انجام داد.»
دبیر مرکز مطالعات جمعیت همچنین اعلام کرده است که براساس حداقل آمار مورد تایید وزارت بهداشت و سازمان پزشکی قانونی سالانه بیش از ۴۰۰ هزار سقط جنین انجام میشود که بخشی از این سقطها ناشی از فرزند ناخواسته است و بخش بیشتری هم مربوط به نگرانیهایی است که فرآیند معیوب و غیرعلمی غربالگری باعث ایجاد نگرانی در والدین میشود؛ هم نگرانیهایی که در حوزه سالم یا ناسالم بودن جنینشان به دلیل غربالگریهای غیرعلمی و خطاهای غربالگری وجود دارد و هم هزینههای بسیار زیادی که به خانوادهها تحمیل میکند، زیرا برخی از خانوادهها توان پرداخت این هزینهها را ندارند و از ترس تولد فرزند ناسالم یا معلول اقدام به سقط میکنند. در واقع نگرانیهایی که غربالگری غیرعلمی ایجاد میکند درصد بسیار زیادی در افزایش آمار سقط جنین نقش دارد.
منابع
«فقط هفت سال برای نجات از چاله جمعیتی فرصت داریم؛ ایران در بحران میانسالی» روزنامه رسالت، 29 مرداد 1401