زن در ضرب المثلها
یکی از موارد ادب عامه، ضربالمثلها هستند. ضربالمثلها ریشه در باورها و اعتقادات هـر ملت و یا حتی هر منطقه دارند و در واقع منعکس کننده فرهنگ هر جامعهای هستند. هـدف از این پژوهش بررسی و تـحلیل نـقش زنان و جنس مؤنث در ضربالمثلهای مرودشت با رویکرد فمینیست لیبرالیست است. دادههای این پژوهش، از طریق پژوهش میدانی و حضور در میدان مورد بررسی و مصاحبه با گویشورانی که سنّشان از چهل سال بیشتر بوده، گردآوری شده است.
دادهها پس از گردآوری، در چند دسته تقسیمبندی و بررسی شدهاند. زنان در بیشتر این ضربالمثلها نقش منفی دارند و به آنان به دید منفی نگریسته میشود تا جایی که وقتی از بیتعقلّی و ریاکاری سخن به میان میآید، از جنس زن سخن گفته میشود؛ حتی اگر مورد خطاب، یک مرد باشد. هنگامی به زن با دید مثبت نگریسته میشود که زن در خانه بماند و نقش مادری را ایفا کند یا قناعت کرده و از سرمایه مرد مـحافظت کند. همه اینها نشان از یک نظام مردسالار در جامعه مرودشت دارد که این مردسالاری برای زنان نیز مورد پذیرش قرار گرفته و برای آنان نهادینه شده است.
کلمات کلیدی
ادب عامه، ضـربالمثل، زن، نـقش مثبت، نقش منفی، مردسالاری.
گزارش از مقاله
نویسنده در این مقاله به دنبال پاسخ به این پرسش است که جنس مؤنث در مَثلهای مـرودشت چـه جایگاهی دارد؟ او ابتدا در مقدمه مقاله به تعاریف مختلفی از مَثَل و فرهنگ عامه میپردازد، سپس پیشینه و روش پژوهش را بیان میکند. جنسیت و فمینیسم را توضیح میدهد. پس از آن وارد بحث مقاله شده و ضربالمثلهای رایج در مرودشت را ذیل عناوین جنسیت، ازدواج، کار، صفات منفی و صفات مثبت میآورد و نتیجهگیری میکند.
جنسیت و فمینیسم
یکی از زمینههایی که به تازگی فمینیستها مورد انتقاد قرار دادهاند، فرهنگ عامه است. به طور کلی نـظریههای گوناگون فمینیستی، فرهنگ عامه را شکلی از ایدئولوژی پدرسالاری میدانند که به نفع مردان و عـلیه زنان است. زیرا اغـلب ایـن مَثلها را مردان خطاب به زنان ساختهاند که گاهی جنبه مثبت دارند و بیشتر جنبه منفی. علل این امر را میتوان در بیسواد نگهداشتن زنان، حاکمیت مردان بر آنها و نداشتن ارتباط با محیط پیرامونشان ذکر کرد.
در این پژوهش نشان داده میشود که چگونه زن در جامعه مردسالار نادیده گرفته میشود. البته این نادیدهگرفتن زنان، از زمان قدیم در بـیشتر جـوامع وجود داشته است چنانکه در اجـتماع متمدن ملّت یونان، هـیچگونه مـقام آبرومندی وجود نداشت و بهترین شاهد این مطلب این است که داستانهای یونانی از یک زن خیالی به نام (پاندرا) ساخته میشد، این بانوی خیالی در نظر یونانیها سـرچشمه هـمه دردها و مصیبتهای انسانیت بـه شـمار میآمد. همانگونه که داستانهای مـلت یهود پیکره حوا را، سرچشمه همه دردهای بیدرمان و اندوههای جانگداز بشریت معرفی میکند.
عناوین ضربالمثلهای مـربوط بـه زنان در مرودشت
نویسنده، ضربالمثلهای رایج در مرودشت را ذیل این موارد بیان میکند:
در مَثلهای خطه مرودشت، فرزند پسر بـر فـرزند دختر برتری دارد و داشتن فرزند پسر، امتیاز منحصر به فردی نسبت به داشتن دختر محسوب میشود تا حدی که هر زنی فرزند پسر به دنیا بیاورد، زن ارزشمندی است. نویسنده در این قسمت ضرب المثلهایی با این دو عنوان میآورد:
- تبعیض بین فرزند دختر و پسر
- بیارزشی زن و دختر
در مَثلهای مرودشتی تأکید فراوانی بر ازدواج و زن گرفتن شده است. در مَثلهای مورد بررسی، برای این که فاصله بین زن و مرد نمایان شود بر این مسأله تاکید میگردد که زن باید طبقهاش از مرد پایینتر باشد، گویی زن را به عنوان موجودی که باید زیردست مرد باشد در نظر گرفتهاند. همچنین گرفتن زن بیشوهر نیز نهی شده است، البته بیشتر به نظر میرسد منظور زن مطلقه است تا بیوه.
- عروس
عروس، نقش بسیار منفی در مَثلها بازی میکند، برای همین وقتی که میخواهند بگویند مشکلی به مشکلات اضافه شده است، از واژه «عروس» استفاده میشود و هنگامی که کسی کنجکاوی بیش از حد کند او را به «عروس» مانند میکنند.
3.کار ضربالمثلها نشان میدهند که کار، مربوط به مرد است و زنان باید در کارهای خانه شرکت کنند و اگر هم میخواهند کاری انجام دهند باید کـار خانگی باشد. مردان باید کار کنند و زنان از این سرمایه مرد، نگهداری کنند.
4.صفات منفی زنان در مَثلهای مرودشت، زنان را با صفاتی میشناسند که بیشتر منفی است و بـیشتر نـقش دو به هم زنی، جنگ به راه انداختن، مکر و... دارند. البته این صفات مختص مَثلهای مرودشت و ادب عامه نیست بلکه این صفات در متون ادب رسمی نیز دیده میشود.
نکته جالب توجه در مَثلهای مرودشت این است که بیشتر کارهایی که نشان از کمخردی است به زنان بـرمیگردد و در واژه «خـاله» دیده میشود. حتی اگر این کارها را مردان انجام دهند و این امر نشانی از جامعه پدرسالار است. در این جوامع اگر به نظر میرسد زنان از حیث عقلانیت از مردان کمتر هستند، به این دلیل است که از تعلیم و تربیت کافی بیبهره بودهاند و زنان به وسیله مردان، از ورود به ساحت عقل منع شدهاند. البته بررسی مَثلهای مرودشتی نشان میدهد که همیشه چنین نیست که زنان صفات منفی داشته باشند بلکه گاه صفات مثبتی نیز دارند.
5.نقش مثبت زنان
مهمترین نقش مثبتی که زنان در خانواده دارند، نقش مادری است. نقشی که در جوامع باستان نیز مورد توجه بوده است. در یونان باستان، مادری امری مهم و محترم بـود؛ در عین حال زنان به اشکال گوناگون تحقیر میشدند که بازتاب آن را در ادبیات، هنر، آداب و رسوم و فرهنگ قومی آنها میتوان دید. در ایران باستان نیز مادر در خانواده دارای نقش عمدهای داشت و چون خدمت اعضای خانواده و تربیت کودکان را بر عهده داشت، گویی نظم خانواده و موجودیت آن بر ابتکار و قدرت مادر استوار بود و پدر در مرتبهای نازلتر قرار میگرفت.
صفت مثبت دیگری که در مَثلها دیده میشود، قناعتکردن زن است. گویی مرد باید دارایی به خانه بیاورد و زن باید آن را اداره کند. زن خوب زنی است که این کار را به خوبی انجام دهد.
نتیجهگیری
ادب عامه از روزگار پیشین تاکنون، پا به پای ادب رسمی در حال زندگی و حیات بوده اسـت و در واقع میتوان گفت که ادب عامه منعکسکننده زندگی واقعی است. پژوهشهای مردمشناسی و جامعهشناسی و... بر روی ادب عامه، نتایج مـطمئنتری نسبت به ادب رسمی به دست میدهد. مَثلها یکی از مواردی هستند که مربوط به ادب عـامهاند و در بین مردم همه مناطق رواج دارند.
در شهرستان مرودشت نیز ضربالمثلهایی وجود دارد که برخی از آنها مربوط به زنان و جنس مؤنث است. بررسی مضامین این مَثلها نشان از فرهنگ مردسالاری حاکم بر جامعه مورد بحث دارد.
در این ضربالمثلها، زنان و جنس مؤنث اغلب نقش منفی دارند؛ به گونهای که فرزند پسر، برتری ویژهای به فرزند دختر دارد، زنان حق کارکردن ندارند و باید در خانه بمانند و کارهای خانه را انجام دهند. وقتی میخواهند ریاکاری یا بیتعقلی را نشان دهند، مَثلهایی به کار میبرند که زنان و کارهای آنان در آن نقش دارد؛ حتی اگر جنس مذکر این کار را انجام دهد. تنها زمانی که زنان کارهای خانه را انجام میدهند و به ویژه نقش مادری را ایفا میکنند و وقتی که در نقش یک زن قالیباف ظاهر میشوند، نـقش مثبت و خوبی مییابند که همه این مَثلها حاکی از وجود یک جامعه پدرسالار یا مردسالار در منطقه مرودشت است.
منبع
- نویسنده: میثم زارع، مجله ادبیات و زبانهای محلی ایران زمین، بهار 1398، سال نهم، شماره اول، صفحات 71 تا 91.
- لینک مجله ادبیات و زبان های محلی ایران زمین
- لینک مگیران