تشبه به جنس مخالف

از ویکی‌جنسیت

تأثیر تشبه به جنس‌ مخالف در ایجاد اختلال در نظام‌ و خرده نظام‌های مد ‌نظر اسلام و تبیین عِلّی این پدیده، موضوعی است که در این مقاله بررسی می‌شود. در همین راستا با الهام از ادبیات نظری و چارچوب مفهومی تعدادی از اندیشمندان دینی همچون علامه‌طباطبایی، شهید مطهری و آیت‌الله مصباح‌یزدی مدل نمونه و هنجاری نظام فردی، خانوادگی و اجتماعی مورد نظر اسلام ترسیم شده است. برای تبیین نقش بنیادین تفاوت‌های جنسی و جنسیتی در سامان‌یابی این مدل هنجاری، چهار مفهوم اصلی فطرت، عدالت، زوجیت و هویت‌ جنسی با استناد به کاربردهای قرآنی طرح یا پرورش داده شده است. در‌ نهایت علاوه بر اینکه تحلیل عقلی استلزامات جنسی و جنسیتی این نظام‌ها صورت گرفت، نشان داده شد که تشبه به جنس مخالف از یک سو موجب عدم هماهنگی در سطوح مختلف هویت می‌شود و از سوی دیگر باعث به‌‌هم‌ ریختگی‌ الگوهای نظام‌ مطلوب دینی می‌گردد.

تشبه به جنس مخالف
الگوی جعبه اطلاعات مقالات
نویسندگان حسین بستان، محمدرضا کدخدایی
عنوان مقاله تأثیر تشبه به جنس مخالف در اختلال نظام
نام مجله اسلام و علوم اجتماعی
سال چاپ پاییز و زمستان 1395
شماره مجله 16
امتیاز مقاله علمی-پژوهشی (حوزه علمیه)

کلیدواژه‌ها

تشبه به جنس مخالف، اختلال نظام، حفظ نظام، گفتمان تشبه.

گزارش مقاله

نویسنده در این مقاله به بررسی تأثیر تشبه به جنس مخالف در اختلال نظام پرداخته است. برای تبیین موضوع به تبیین و تقریر مسئله پرداخته است و سپس به توضیح تشبه به جنس مخالف می‌پردازد. بعد به ادبیات و پیشینه نظری پژوهش اشاره می‌کند. سپس ادبیات مفهومی و تأثیر تشبه به جنس مخالف در اختلال نظام را توضیح می‌دهد.

تبیین و تقریر مسئله

رویکرد هنجاری اسلام به مسئله «تشبه به جنس مخالف» در روایات متعددی منعکس شده است. در رویکرد هنجاری دین اسلام «تشبه به جنس مخالف» به شدت مذمت و نهی شده است. در روایات پرشماری، تشبه به ویژگی‌های جنسی و جنسیتی جنس مخالف، نهی (تحریمی) شده است. در روایات متعددی، شاهد اهتمام شارع بر مرزگذاری جنسیتی، در بسیاری از رفتارهای مشترک از طریق نهی تنزیهی هستیم. این روایات ناظر بر حوزه وسیعی از رفتارهای عبادی و اجتماعی است. تشبه در لباس، آرایش، نقش‌های اجتماعی و خانوادگی، کنش‌های جنسی و حتى شیوه راه رفتن و سخن گفتن، تأکید بر فرق گذاری در کمیت و کیفیت روغن زدن به سر، ناخن گرفتن، پیرایش مو، استعمال عطر، آرایش به خضاب و زیورآلات نمونه‌ای از این تمایزگذاری‌هاست.

تشبه به جنس مخالف

«تشبه به جنس مخالف» یکی از عبارات ثابت بسیاری از روایاتی است که جامعه آخرالزمان را توصیف می‌کند. در همین روایات پر شمار دیگری از همین سنخ، که در مقام بیان نشانگان جامعه آخرالزمان است، مواردی یاد می‌شود که با تشبه به جنس مخالف همبستگی دارد. برخی از این مصادیق به قرار ذیل است: مشارکت فعال اقتصادی زنان در کنار مردان، سلطه، قوامیت و انفاق زنان، رهبری و مناصب حاکمیتی زنان، خشونت زنان با همسران، از بین رفتن حیا، خودآرایی زنان و مردان برای همجنس، اکتفای زنان و مردان به همجنس، شیوع ازدواج با همجنس، نکاح با بهائم، نکاح با محارم، بالارفتن تقاضای طلاق از طرف زنان، فسق جوانان، قطع رحم، تحقیر بزرگ‌ترها، روابط نامناسب خویشاوندی و همسایگی.....


توصیف‌های یاد شده نشان دهنده اختلال در نظام اجتماعی مد نظر اسلام است. تصریح به هنجارشدن منکر و نابهنجاری معروف، فراگیری امر به منکر و نهی از معروف، تعجب مخاطبین امام از این نشانگان و تصریح برخی از روایات مبنی بر انقلاب هنجارها و ضد هنجارها در عرصه های گوناگون، از جمله دلائلی است که تباین نظام جامعه آخرالزمان با نظامی که در ارتکاز جامعه مسلمانان (مخاطب معصوم (ع)) بوده را به روشنی منعکس می‌نماید. افزون بر این ناهماهنگی این نشانگان اجتماعی با قوانین و مقررات شرعی شاخص دیگری بر عدم هماهنگی نظام تشریع و هنجارهای دینی با واقعیت اجتماعی جامعه آخرالزمان و به عبارت دیگر اختلال در نظام تشریع و اجرای هنجارهای دینی است.

ادبیات و پیشینه نظری پژوهش

منابع دینی مفاهیم و سازه‌های موردنیاز برای بررسی مسائل این پژوهش را در اختیار قرار می‌دهد و روش‌های عقلی و نقلی آن را پشتیبانی می کند. برای رسیدن به پاسخ‌های این پژوهش نیازمند نظریه‌ای هست که پرسش‌های این پژوهش در خصوص هویت نظام، اقسام و فرایند شکل‌گیری نظام‌های مورد نظر اسلام (پرسش اول)، نقش تفاوت‌های جنسی و جنسیتی در حدوث و بقای این نظام‌های و مکانیسم تأثیر تشبه در اختلال نظام (پرسش دوم) را پشتیبانی کند. گرچه نظریه منسجم الهیاتی برای پاسخ‌گویی به همه این پرسش‌ها به نظر نگارنده نرسید، اما همان گونه که در مفهوم شناسی نظام، به اجمال اشاره خواهیم کرد.

برخی نظریه‌های فلسفی از جمله نظریه غایت‌نگر دینی، به خوبی پرسش اول این پژوهش در مورد ماهیت نظام و معیار نظام هنجاری را مشخص می کند. علامه طباطبایی در ذیل بحث «المرئه فی الاسلام» در تفسیر المیزان، الگویی از شکل گیری نظام هویت، منزلت و حقوق زن ارائه می‌دهد که افزون بر اینکه به جنبه جنسیتی نظام توجه شده است، با طرح مفاهیم بنیادین فطرت و عدالت، توصیف و تبیین الگوی نمونه و هنجاری نظام از نظر اسلام را امکان پذیر می‌کند. با توجه به این الگو و با الهام از مفاهیم بنیادین مطرح شده در آن، برخی مفاهیم که برای تبیین نظام حساس به ویژگی‌های جنسی و جنسیتی مورد نیاز است با روش تفسیری از قرآن کریم استخراج شده و ابزار لازم برای پیگیری پرسش دوم بیش از پیش مهیا می‌شود.


توصیف و تبیین ابعاد روانی، روانی - اجتماعی و اجتماعی نظام و خرده نظام های فردی و اجتماعی به وسیله طیف وسیعی از نظریه های روان شناسی، روان تحلیلگری، روانشناسی اجتماعی و جامعه شناسی قابل پشتیبانی است. افزون بر نظریه‌های روانشناسی و روان تحلیلگری در موضوع هویت، شخیصت، جنس و جنسیت که می‌تواند به فهم چگونگی شکل گیری نظام در فضای روانی کمک کند، بسیاری از نظریات روانشناسی اجتماعی قابلیت توصیف و تبیین ابعاد روانی - اجتماعی نظام را دارد. برخی از مهم‌ترین این نظریه‌ها به این قرار است: نظریه توازن، ناهماهنگی شناختی، وابستگی متقابل، طبقه بندی خویشتن، تضاد خویشتن، ادراک خویشتن، مقایسه اجتماعی، هویت اجتماعی، اثر اجتماعی، نقش اجتماعی، حالات موقعیت انتظار، عمل معقولانه در حوزه جامعه شناسی، نظریه های ناظر بر نظم اجتماعی و نظام اجتماعی، نقش مهمی ایفا می کنند. نظریه های کارکردگرا، ستیز، کنش متقابل نمادین، برچسب زنی و روش شناسی مردمی، از جمله نظریه‌هایی هستند که در این زمینه وارد بحث شده اند. گرایش های مختلف فمینیستی به طور گسترده برای فراگیر کردن گفتمان تشبه از این نظریه‌ها بهره برده اند که ضمن توجه به ملاحظات روشی، مورد استناد قرار می‌گیرد.

ادبیات مفهومی

نویسنده به تعریف نظام و تشبه به جنس مخالف می‌پردازد.

نظام: درعلوم اجتماعی معاصر برای تعریف نظام یا ذکر ویژگی‌ها و مشخصه‌های آن، رویکردهای مختلفی وجود دارد، نظام اجتماعی ناظر به نظم اجتماعی است و نظم اجتماعی از مفاهیم اصلی در نظریات کارکردی و ساختی – کارکردی است. مفهوم "کارکرد" نقش محوری در تعریف نظام از منظر بسیاری از نظریه‌های اجتماعی است. مفهوم نظام، حفظ نظام و اختلال نظام به چند معنا در فقه مطرح است. وجوب حفظ نظام و حرمت اختلال نظام یکی از ادله عقلی مشهور است که به وسیله آیات و روایات متعددی پشتیبانی می‌گردد.

تشبه به جنس مخالف: مراد از تشبه در این پژوهش تشبه اشتقاقی (در مقابل تشبه حدثی) به ویژگی های جنسی یا جنسیتی جنس مخالف است. که هر کدام در مقاله توضیح داده شده است.

بعد به توضیح؛ اقسام و فرایند شکل‌گیری نظام‌های فردی و اجتماعی، ابتنای هستی و نظام‌های بشری بر زوجیت، ابتنای نظام اجتماع منزلی و اجتماع بشری بر تفاوت‌ها، ابتنای بازشناسی فردی و اجتماعی بر تفاوت‌ها پرداخته است.

تأثیر تشبه به جنس مخالف در اختلال نظام

این بخش عهده‌دار تبین علّی اختلال نظام به واسطه تشبه به جنس مخالف است. این مطلب از راه تحلیل و تبیین عقلی یا با مراجعه به نظریه‌های اجتماعی قابل توضیح است. که در این جا به توضیح؛ تبیین عقلی و تبیین بر اساس نظریه‌های اجتماعی پرداخته شده است.

نتیجه گیری

طبق روش عقلی - تفسیری، در درجه اول ویژگی‌های الگوی آرمانی نظام های فردی، خانوادگی و اجتماعی مورد نظر اسلام، با توجه به دو مفهوم بنیادین «فطرت» و «عدالت» تعریف شد، سپس نقش تفاوت‌های جنسی و جنسیتی در شکل‌گیری نظام ترسیم شد. دو مفهوم «زوجیت» و «شناسائی متقابل»، مفاهیم بنیادینی است که ضرورت ابتنای نظام مورد نظر اسلام بر تفاوت‌های جنسی و جنسیتی را آشکار می‌کند.

با توجه به اینکه تفاوت‌های جنسی و جنسیتی رکن اصلی تحقق زوجیت است، این تفاوت‌ها حداقل از دو جنبه اهمیت دارد: اول آن‌که استلزامات آن در تقسیم کار، توزیع نقش‌ها، مسئولیت‌ها، برخورداری‌ها و روابط متقابل اجتماع منزلی آشکار شده و از این طریق بر ساختارهای اجتماعی تحمیل می‌شود؛ دوم آنکه، تفاوت‌های جنسی و جنسیتی در شکل‌گیری بهنجار سطوح مختلف هویت نقش مهمی دارد. سطوح مختلف هویت بهنجار از طریق تنظیم و کنترل عاملیت انسانی متناسب با ساختارهای اجتماعی، نقش بی‌همتایی در شکل‌گیری و بقای نظام‌های فردی، خانوادگی و اجتماعی ایفا می‌کند. بنابراین نظام‌های فردی، خانوادگی و اجتماعی برمبنای مفهوم زوجیت و به تبع تفاوت‌های جنسی و جنسیتی شکل می‌گیرد و حذف این تفاوت‌ها به معنای اختلال در نظام‌های مبتنی بر آن است.


روش دوم استفاده از نظریه‌های اجتماعی معاصر بود. نظریه‌های فمینیسم لیبرال، مارکسیسم، رادیکال، روانکاو، اگزیستانسیالیسم و پست مدرن با تکیه بر پژوهش‌های اجتماعی بر تشبه در حقوق، نقش‌های اجتماعی، ویژگی‌های زیستی، نمادها، زبان و الگوهای نمادین و زبانی تأکید دارند. این نظریه‌ها راهبرد تشبه را برای از بین بردن نظام‌هایی که بر اساس ویژگی‌های جنسی و جنسیتی بنا شده‌اند ضروری می‌دانند. بنابراین نظام‌های دینی با راهبرد تشبه در هر کدام از مقوله‌های مذکور، دچار اختلال و اضمحلال می‌گردد.

منبع