خشونت
خشونت علیه زنان در طول تاریخ در جوامع بشری به اشکال و انواع گوناگون وجود داشته که در برخی جوامع این آسیب اجتماعی تشدید شده است. پدیده دردناک خشونت علیه زنان در ابعاد مختلف آن سلامت جسم و روان زنان را به خطر میاندازد و حقوق انسانی آنان را مورد تجاوز قرار میدهد. خشونت علیه زنان پدیده ای است که در آن زن به خاطر جنسیت خود و به علت صرفا زن بودن مورد اعمال زور و تضییع حق از سوی جنس مخالف قرار میگیرد. بطور کلی هر نوع عمل یا رفتاری که به آسیب جسمی، جنسی و روانی یا محرومیت و عذاب زن منجر شود خشونت علیه زنان گفته میشود.تهدید به چنین اعمال و رفتاری، محرومیت از آزادی به اجبار یا به اختیار، اعم از زندگی شخصی و یا جمعی نیز جزو خشونت علیه زنان میباشد. همچنین عدم آگاهی زنان از حقوق شهروندی خود نیز از عوامل مهم و موثر بر خشونت علیه زنان میباشد.
الگوی جعبه اطلاعات مقالات | |
---|---|
نویسندگان | مریم شامحمدی |
عنوان مقاله | تبیین اجتماعی خشونت علیه زنان در ایران |
نام مجله | مجله مطالعات علوم اجتماعی |
سال چاپ | تابستان 1396 |
شماره مجله | 2 |
امتیاز مقاله | علمی-پژوهشی |
چکیده
خشونت علیه زنان در طول تاریح در جوامع بشری به اشکال و انواع گوناگون وجود داشته که در برخی جوامع این این آسیب اجتماعی تشدید شدهاست. پدیده دردناک خشونت علیه زنان در ابعاد مختلف آن سلامت جسم و روان زنان را به خطر میاندازد و حقوق انسانی آنان را مورد تجاوز قرار میدهد. خشونت علیه زنان پدیده ای است که در آن زن به خاطر جنسیت خود و به علت صرفا زن بودن مورد اعمال زور و تضییع حق از سوی جنس مخالف قرار میگیرد. بطور کلی هر نوع عمل یا رفتاری که به آسیب جسمی، جنسی و روانی یا محرومیت و عذاب زن منجر شود خشونت علیه زنان گفته میشود.تهدید به چنین اعمال و رفتاری، محرومیت از آزادی به اجبار یا به اختیار، اعم از زندگی شخصی و یا جمعی نیز جزو خشونت علیه زنان میباشد. همچنین عدم آگاهی زنان از حقوق شهروندی خود نیز از عوامل مهم و موثر بر خشونت علیه زنان میباشد.
کلید واژه
خشونت علیه زنان، خشونت جسمی، خشونت روانی، خشونت جنسی، خشونت اقتصادی.
طرح مسئله
خشونت در همه جوامع به روش های مختلف وجود دارد و آمارها نشان میدهد که این پدیده در حال افزایش است. خشونت علیه زنان که هر ساله به قتل و نقص عضو و آزار روحی بسیاری منتهی میشود، همگی نشان از افزایش یک بحران دارد بحرانی که هر روز به وسعت آن افزوده می شود. خشونت علیه زنان در خانواده در محیط بسته باقی مانده و به بیرون درز پیدا نمیکند چه بسا مشکلات روانی چون تنهایی، افسردگی، اضطراب، وسواس و اختلال در خوردن و خواب و همچنین مشکلات فیزیکی شبیه شکستگیها، آسیب اندام های داخلی، بیماری های التهابی، عفونت ها و.... از عواقب کشنده و آسیبزای خشونت علیه زنان است که همچنان از نسلی به نسل دیگر منتقل میشود.
گزارش مقاله
نویسنده در این مقاله در پی تعریف خشونت ،علل و انواع خشونت علیه زنان و پیامدهای آن به شرح زیر است:
تعریف خشونت
فرهنگ حقوقی، خشونت را استفاده نابجا، غیر قانونی و تعرض آمیز از قدرت تعریف میکند. یک نوع آن اجباری غیرقانونی است که علیه آزادی ها و حقوق عمومی بکار برده میشود و در ارتباط با جرائم خشونت آمیز به جرائمی اشاره دارد که جنبه فیزیکی یا جسمی بی نهایت شدیدی دارا باشد. همچنین خشونت را عملی آسیب زا میتوان دانست که به منظور پیشبرد مقاصد خود بکار میبرند که گاهی اسیب جسمی ندارد میتواند اسیب روانی و جنسی و اقتصادی دارا باشد.
انواع خشونت علیه زنان
در یک دسته بندی کلی میتوان انواع خشونت علیه زنان را در دستههای زیر جای داد:
- خشونت فیزیکی: شامل صدمه وارد کردن به فرد از طریق ضربه زدن، بریدن، لگد زدن، سیلی زدن و موارد مشابه است.
- خشونت عاطفی (روانی): به هر نوع رفتار و گفتار خشنی اطلاق میشود که سلامت روانی افراد دیگر را با خطرروبه رو می سازد. که از جمله میتوان به انتقاد ناروا، اهانت و تحقیر، فحاشی و تهدید به طالق اشاره کرد.
- خشونت جنسی: هر نوع رفتاری که به برقراری رابطه جنسی با زن بر خالف میل او، یا موجب وارد شدن صدمه جنسی به زن متجر شود. مانند فحشا، اجبار به ارتباط جنسی نامطلوب و ارتباط جنسی در زمان بارداری و عادت ماهیانه.
- خشونت اقتصادی: هر نوع رفتار خشونت آمیزی که موجب تحت فشار قرار دادن آزار و تبعیض مالی شود.
- خشونت اجتماعی: نوعی از خشونت است که در آن زنان از فعالیت و تعامل اجتماعی با دیگران و در سطح جامعه محروم میشوند. مانند محرومیت از روابط اجتماعی بویژه با اعضای خانواده یا دوستان، محرومیت از تحصیل یا اشتغال و محبوس کردن زن در خانه.
علل خشونت علیه زنان
یکی از علل خشونت در آموزش و یادگیری ابتدا در خانواده، سپس در مدرسه و گروه همسالان و رسانه است. جامعهشناسان این چهار نهاد را در فرایند می دانند. فرایند اجتماعی شدن یعنی روندی که شخص دارای شخصیتی میشود، پس فـرد با دیدن و مشاهده و با به کارگیری خشـونت قصـد دارد طـرف مقابـل را بـه اجابـت کـردن خواسته های خود وادارکند. پس خشونت، خشونت میآفریند و در یک رابطه متقابل ابعاد و اشکال پیچیدهتری مییابد. از علل دیگر خشونت علیه زنان ایدئولوژی های مسلط است. در ایدئولوژی جنسیت، جهان به شکل خاصی تصور میشود و فرضیاتی دربـاره نحوهی تعبیـر تفاوتهای جهان زنـان و مـردان شـکل میگیرد. اما عامل اصلی خشونت ریشـه در نابرابری های اجتماعی ریشه دارد پش خشونت عاملی اجتماعی محسوب میشود ونابرابری اجتماعی یکی از مهمتـرین مفـاهیم و مسـائل جامعـه شناختی است. زیرا اهمیت آن بیشتر از آن جهت است که به عنوان یک متغیر مسـتقل بـر روی متّغیرهای دیگر اجتماعی تأثیر میگذارند.
مبانی نظری
برای تببین دلایل خشونت باید به نظریات روانشناختی و اجتماعی رجوع کنیم مسئله خشونت یک پدیده اجتماعی است که نظر روانشناسان را به خود جلب کردهاست. یکی از نظریات نظریه یادگیری اجتماعی است که بیان میکند: افراد در اثر همنیشینی با افراد جامعه چگونه رفتار کردن را میآموزند . این دیدگاه به نقش خانواده و همسالان در ارتکاب خشونت اشاره دارد. نظریه های دیگر که درباره خشونت علیه زنان کار کردهاند: شامل نظریه فمینیستی، نظریه هویت جنسی، نظریه فرهنگ، نظریه کنترل اجتماعی، نظریه منابع، نظریه انتقال بین نسل ها، نظریه جامعه پذیری جنسیتی و نظریه کارکردگرایی میباشد.
نتیجه گیری
زنان در طول تاریخ و در بسیاری از نقاط جهان به دلیل درک نادرست از حقوق انسانی و دلایل دیگر، همواره مورد اجحاف قرار گرفته و برای سرکوب ایشان یکی از نزدیکترین ابزار، اعمال خشونت بوده است. خشونت علیه زنان امری پنهان است زیرا بسیاری از زنان در جوامع مختلف به دلایلی همچون مجازات و عدم حمایتهای قانونی از ابراز آن خودداری میکنند. خشونت علیه زنان مرز نمی شناسد، محدود به جوامع عقب مانده نیست در همه جای دنیا زنان کم و بیش مورد انواع خشونت های جسمی، جنسی و کلامی واقع میشوند. داشتن قوانین کار، همراه با فرهنگ سازی و آگاهی از حقوق شهروندی می تواند نقش مهمی در جهت کاهش خشونت علیه زنان ایفا کند.
نقد مقاله
از نگاه اسلام نمیتوان گفت زن برتر از مرد است یا مرد برتر از زن؛ زیرا هر دو انسان هستند و تنها در صورتی یکی بر دیگری برتری دارد که علم و تقوای او بیشتر باشد. ازاینرو احکام خشونتبار نمیتواند احکام اسلام باشد. خشونت علیه زن، انحرافی است که در روابط انسانی پدید میآید؛ ازاینرو باید علل خشونت علیه زنان در کشورهای اسلامی را در جای دیگری کاوید و برای حذف این پدیدۀ ناهنجار در زندگی انسان تلاش کرد. زیرا اسلام از حقوق زنان بسیار دفاع کرده است و آیات قرآن و روایات معصومین (ع) سرشار از دستوراتی است که به مردان امر میکند دربرابر همسران خود نهایت مهر و عاطفه و لطافت را داشته باشند.
قرآن نسبت به زن و خانواده در [۱] دستوراتی را به مرد می دهد که با توجه به قرینه های لفظی موجود در آیه و روایات تفسیری به تحلیل شرایط ضرب و نمادهای مخالفت قرآن با خشونت علیه زنان اقدام كرده است. همچنین مغایرت واژه «واضربوهن» را با بنیادهای نظریات جامعه شناسی در باب خشونت علیه زنان به اثبات رسانده و از نشوز مد نظر در این آیه با توجه به نظریات کج رفتاری اجتماعی تبیین جامعه شناسانه كرده است. گفتمان آیه متفاوت از گفتمانی است که در انتقادات از آن استفاده شده است؛ واژه مذكور به عنوان یک امر ارشادی، درپی تنظیم زندگی خانوادگی مخدوش شده بر اثر فقدان رعایت حدود خانواده است؛ و در فرآیندی ترتیبی بعد از دو مرحله «فعظوهن» و «واهجروهن فی المضاجع» و فقدان پاسخگویی آن ها و در شرایط بسیار محدود و مشخص اجرایی است؛ تعبیر مبارک «فلا تبغوا علیهن سبیلا» و روایات مفسر واژه «واضربوهن»، از مخالفت قرآن با خشونت علیه زنان حکایت می کند.
در تحلیل نهایی؛ بنای قرآن بر حفظ کیان خانواده است. گفتمان قرآن در آیۀ 34، سوره نساء نیز دربارۀ خانواده است. بر همین اساس است که در هنگام تخطی زن از وظیفۀ تمکین، در هنگامی که حق نفقۀ خود را از مرد دریافت کرده است، برای بازگرداندن زن به فضای محبت که بنیان خانواده را تشکیل میدهد، به این امر اشاره شده است. شرایط اعمال «وَاضرِبوهُنَّ» نیز بهگونهای است که حالت هشدار و اعلام نارضایتی داشته باشد و دلیل اصلی این توصیۀ قرآن هم نگهداشتن کانون خانواده در سایۀ محبت و انذار از نافرمانی حدود الهی است.
پانویس
- ↑ سوره نساء، آیه 34
منبع
- نویسنده : مریم شامحمدی، مجله مطالعات علوم اجتماعی، تابستان 1396، دوره سوم ،شماره 2، صفحات(72تا83)
- لینک پایگاه مجلات فارسی
- لینک تی پی بین