پروژههای کارآفرینانه زنان
مطالعه حاضر، بررسی نقش مدیریت پروژههای کارآفرینانه زنان روستایی از طریق نظام صنفی کشاورزی و اثرگذاری آن در تحقق اهداف طرحهای خوداشتغالی یعنی در توانمندسازی زنان است .این پژوهش به مشارکت زنان در فعالیتهای مختلف در راستای توسعه روستایی که نقش مؤثری دارد، اشاره میکند. از راهکارهای مناسب در جهت بکارگیری مشارکت زنان، ایجاد تشکلها و تعاونیهای مخصوص زنان است؛ موفقیت این تشکلها تحت الشعاع عوامل بسیاری است که مدیریت طرحهای تشکلهای زنان روستایی و عملکرد آنها، یکی از عوامل موثر است.
مبانی نظری
نگاهی به مطالعات گذشته نشان میدهد رویکردهایی که برای حل معضلات اقتصادی جهان سوم بکار گرفته شده، تا حدودی در تحقق اهداف خود ناکام مانده و یکی از دلایل آن، نادیده گرفتن کامل زنان و نقش آنها در تلاش برای پیشرفت و توسعه بوده است از دهه ۱۹۷۰، مشارکت زنان در مسیر توسعه مطرح شد، در دو دهه اخیر، تغییرات و تحولات فراوانی باعث شده است جهان به سوی کاهش نابرابری جنسیتی پیش رود و آن را بخشی لاینفک از فرآیند توسعه بدانند. به علاوه، امروز بسیاری از کارشناسان معتقدند که توسعه کامل بدون مشارکت و دخالت تمامی گروه ها و افراد جامعه امکان پذیر نمیباشد.
بنابر این تأکید بر توانمندی زنان از آنجایی حائز اهمیت است که در بیشتر موارد زنان مسئول کودکان و خانواده بوده و بدین ترتیب قدرت یافتن زنان در ابعاد وسیع تر به معنای تقویت جامعه است. شرکتهای تعاونی زنان نقش مهمی در بسیج منابع محدود برای کشاورزان و تولیدکنندگان زن ایفا میکنند. یک انتخاب بالقوه برای زنان روستایی این است که شرکتهای تعاونی خودشان را تشکیل دهند. تأسیس شرکتهای تعاونی با اعضای زن و یا مدیریت توسط زن پتانسیل قوی را برای پایداری اعمال میکند که موجب بهبود کارآفرینی زنان در بخش کشاورزی میشود.
تشکلهایی مانند تعاونیها و نظام صنفی میتوانند توانمندی زنان را جهت انتخاب آگاهانه افزایش میدهند و از میزان آسیب پذیری آنان بکاهد. بررسی مطالعات انجام شده نشان میدهد که توانمندسازی زنان روستایی و عضویت در شرکت تعاونیها رابطهی تنگاتنگی با هم دارد. نگرفته است. بنابر این در این پژوهش با درک اهمیت توانمندسازی زنان روستایی تلاش کرده است تا به تحلیل نقش مدیران پروژه های کارآفرینانه از طریق نظام صنفی کشاورزی در توانمندسازی زنان روستایی بپردازد.
مدل مفهومی تحقیق
- نتایج
- توانمندسازی مدیریت پروژههای کار آفرینانه.
- توانایی کنترل بر منابع افتصادی.
- تحرک و پویایی اجتماعی.
- پروژهای کارآفرینانه.
- توانمند سازی اقتصادی توانمند سازی اجتماعی.
- توانمندسازی فردی و رفتاری توانمند سازی زیر ساختی.
- قدرت تصمیم
- مدیریت زمان ، مدیریت هزینه ،مدیریت ریسک، مدیریت منابع انسانی.
- کنترل کیفیت
- ظرفیتهای بالقوه کارآفرینی زنان.
- توانایی اداره و مدیریت طرح های کارآفرینانه.
روش تحقیق
این پژوهش از نوع پژوهشهای توصیفی تحلیلی بوده و از نظر هدف کاربردی است. در پژوهش حاضر پس از مطالعه مبانی نظری و مطالعات انجام گرفته در زمینه نقش مدیریت پروژههای کارآفرینانه در توانمندسازی زنان روستایی، متغیر وابسته توانمندسازی زنان روستایی و متغیر مستقل مدیریت پروژه های کارآفرینانه تعریف گردید. برای متغیر مستقل شاخصهای مدیریت هزینه در ۴ گویه، شاخص مدیریت زمان با ۴ گویه، شاخص مدیریت ریسک با ۲ گویه، شاخص مدیریت منابع انسانی با ۴ گویه، شاخص مدیریت کیفیت با ۴ گویه و برای متغیر وابسته شاخص توانمندسازی اقتصادی با ۷ گویه، شاخص توانمندسازی اجتماعی با ۹ گویه توانمندسازی رفتاری و فردی با ۶ گویه و توانمندسازی زیرساختی با ۳ گویه انتخاب گردید. یافتههای تحقیق یافتههای توصیفی مطالعه نشان میدهد که از مجموع پاسخ دهندگان به پرسشنامهها چند درصد مجرد و چند درصد متأهل و چند درصد تحصیلکرده و چند درصد بیسوادند.
نتیجه گیری
یکی از زمینههایی که زنان روستایی میتوانند از ظرفیتهای فکری و تواناییهای بالقوه خود استفاده کنند و جامعه روستایی را از ثمرات تلاشهای خود بهرمند سازند، کارآفرینی تعاونی بهترین سازوکار مشارکت مردمی در فعالیتهای اجتماعی و اقتصادی محسوب میشود که توانایی ایجاد اشتغال و معیشت پایدار برای اقشار آسیب پذیر و کم درآمد روستایی را دارد هدف از انجام این پژوهش بررسی نقش مدیریت پروژههای کارآفرینانه (طرحهای خوداشتغالی) در توانمندی زنان روستایی شهرستان محلات بوده است. نتایج تحقیق حاکی از آن است که هرچه نقش مدیریت پروژههای کارآفرینانه افزایش یابد توانمندسازی زنان روستایی نیز بیشتر خواهدبود.
نتایج حاصل از تحلیل رگرسیون حاکی از آن است که مدیریت هزینه و مدیریت منابع انسانی بیشترین نقش را بر توانمندسازی اعضا دارد و تأثیر بیشتری نسبت به منابع انسانی بروی توانمندسازی اعضا دارد. همچنین نتایج بررسی وضعیت شاخصهای مدیریت پروژه از دیدگاه مدیران حاکی از آن است تمام شاخصهای مدیریت پروژه های کارآفرینانه معنادار بوده و قابل تعمیم به کل جامعه را دارد.
نتایج بررسی وضعیت میزان توانمندی زنان کارآفرین نشان میدهد که میانگین تمام شاخصهای توانمندسازی کمتر از مقدار آزمون شده و در شاخص توانمندسازی فردی و رفتاری تقریبا برابر آن شده است و گویای این است که شاخصهای توانمندسازی در وضعیت مناسبی قرار نگرفته و بنابراین لزوم توجه جدی به این شاخصها از سوی کارشناسان و مسئولان مطرح میگردد.
کلمات کلیدی
زنان روستایی، توانمندسازی، خود اشتغالی، کارآفرینی، نظام صنفی کشاورزی، شهرستان محلات.