نشوز زنان

از ویکی‌جنسیت

یکى از مسائلى که به شّدت مورد بحث و بررسى قرار گرفته است، آیه‌اى از آیات قرآن می‌باشد که در آن طرحى براى چاره نشوز زنان از وظایف همسرى پیشنهاد شده و یکى از مراحل آن, زدن زن است. چنین طرحى در عصر حاضر, از سوى برخى منتقدان, خلاف حقوق بشر و در تضاد با آزادى زنان شناخته شده است. گروهى سعى کرده‌اند که با بزرگ نمایى این طرح, از آن ادعانامه‌اى بسازند. جمعى تلاش داشته‌اند تا با تکیه بر این فهم از آیه, روش‌هاى نادرست و ناعادلانه را در مورد زن جایز شمارند, برخى نیز اهتمام داشته‌اند تا با توجیهات علمى ساحت دین را از هرگونه برنامه ناعادلانه منّزه شمارند و جلو سوءاستفاده‌ها را بگیرند.

درسوره نسا آیه 34 گفته شده: و زنانی که از نافرمانی انان بیم دارید اول پندشان بدهید و بعد در خوابگاه‌ها ازایشان دوری کنید و اگر تاثیر نکرد آنان را بزنید.همان گونه که پیداست, خداوند به مردانى که با نشوز همسران شان مواجه هستند حق یا اختیار یا اجازه این سه کار را مى‌دهد:

  1. نصیحت
  2. عراض و پشت کردن در بستر خواب
  3. زدن.
نشوز زنان
الگوی جعبه اطلاعات مقالات
نویسندگان سید موسی صدر
عنوان مقاله تنبیه بدنی زن در نگاه‌های گوناگون
نام مجله پژوهش های قرآنی
سال چاپ پاییز و زمستان 1380
شماره مجله شماره 26.27، صفحات 101 تا 84
امتیاز مقاله علمی - پژوهشی

تعریف نشوز

نشوز در لغت به معناى بلندى و ارتفاع است و زن ناشزه در اصطلاح به زنى گفته مى‌شود که خود را در برابر همسرش در موضع بالا ببیند و تن به اطاعت او ندهد. چنان که دیده می‌شود نشوز زن, عصیان و سر باز زدن او از اطاعت شوهر تعریف شده است. بنابر این تحقق و عدم تحقق نشوز, بستگى به فهم حدود و گستره اطاعت همسر دارد زیرا هر چه دائره اطاعت گسترده‌تر باشد زمینه نشوز بیشتر مهیاست اکنون باید دید محدوده اطاعت زن از همسر خود تا کجا است.

از تعبیرهایى که مفسران و فقیهان در این باره داشته‌اند مى‌توان سه دیدگاه را نتیجه گرفت:

اول: گستره اطاعت شوهر به اندازه گستره اوامر و نواهى اوست; یعنى هر دستورى که شوهر مى‌دهد زن بایداطاعت کند, چه مربوط به زندگى خانوادگی باشد یا مربوط نباشد, و چه درباره حق بهره‌ورى جنسى باشد یا نباشد.

دوم: طاعت شوهر تنها در حدود حقوق اوست و نه بیشتر; بنابراین نشوز زن, آن گاه تحقق مى‌یابد که این حقوق رعایت نشود.

سوم: فرمان برداری از شوهر تنها در استمتاع جنسی است نه بیشتر.

بنابراین نشوز وقتى صورت مى‌گیرد که زن تمکین نکند و تن به تمتعات مرد ندهد, اما اگر تمکین کرد در این صورت ناشزه شمرده نمى‌شود اگر چه از جهات دیگر مقصر باشد.

چگونگی و چرایی زدن

در رابطه با چگونگى زدن زن, با توجه به روایات فراوانى که در این زمینه رسیده است همه مفسران و فقیهان براین مطلب توافق و تأکید دارند که زدن باید (غیرمبّرح) باشد; یعنى آسیب و آزار جسمى نرساند و گرنه موجب دیه خواهد بود. بر همین اساس گفته‌اند, اولاً در هنگام زدن باید از مواضع حساس مثل صورت, چشم و... پرهیز کند و زدن در یک موضع نباشد بلکه باید پخش شود.

فلسفه تجویز (ضرب)

دراین موضوع بین فقیهان و مفسران یک نقطه مشترک و یک نقطه اختلاف وجود دارد. نقطه مشترک این است که زدن براى انتقام گیرى و عقده خالى کردن مرد نیست، بلکه براى اصلاح و چاره است. اما نقطه اختلاف این است که چه اثرى از زدن پدید مى‌آید که باعث اصلاح و اطاعت زن مى‌گردد؟ در این زمینه دو برداشت وجود دارد; برخى بر این باورند که زدن, کیفر و تنبیه بدنى است, اما سبک. بنابراین به لحاظ تأثیرى که در جسم زن ایجاد مى‌کند, باعث ترس و در نتیجه تسلیم او در برابر شوهر مى‌گردد.

برداشت دوم؛ (زدن) نوعى کیفر و عقوبت روانى است نه جسمى, مرد با زدن می‌خواهد نهایت تنّفر و ناراحتى خود را به زن اعلام کند و به او بفهماند که دیگر هیچ گونه علاقه و دلبستگى براى او نسبت به زن باقى نمانده‌است.

شرط تجویز ضرب

سومین بحث در رابطه با آیه نشوز و زدن زن ناشزه, تعیین دقیق حالت هایى است که زدن را ایجاب مى‌کند. چنددیدگاه در این باره آمده است؛

  1. برخى از فقها بر این باورند که مراحل سه گانه یعنى نصیحت, رویگردانى در بستر و ضرب, در پى خوف نشوزاست. بدین معنى که هرگاه نشانه‌هاى نشوز در رفتار و حرکات زن دیده شد مرد باید در آغاز نصیحت کند, اگر تأثیر نکرد اعراض کند و در مرحله سوم بزند.
  2. این است که از راهکارهاى سه‌گانه, نصیحت و رویگردانى در صورت احساس خطر اعمال مى‌شود, امازدن, تنها آن گاه مطرح مى شود که خود نشوز تحقق یابد.
  3. عده‌اى بر این باورند که راهکارهاى سه‌گانه هریک براى یک حالت است; (نصیحت) براى حالتى که نشانه‌هاى نشوز آشکار مى‌شود و خوف نشوز است, (رویگردانى) براى حالتى که زن نشوز کرده اما اصرار بر آن ندارد, و سرانجام (ضرب) براى حالتى که زن بر نشوزش اصرار مى‌کند.
  4. بیانگر این مطلب است که اقدامات سه گانه همگى در حالت نشوز صورت مى‌گیرد نه خوف نشوز, اما بر اساس شدت و ضعف نشوز.
  5. نظریه دیگرى مطرح شده‌است مبنى براینکه برنامه هاى سه‌گانه در حالتى اجرا مى‌شود که اصل نشوز تحقق یابد, اما بدون ترتیب.

و آخرین نظریه این است که از اقدامات سه‌گانه تنها دو اقدام; یعنى (نصیحت) و (رویگردانى) قابلیت اجرا دارد, اما عمل (ضرب) امروزه قابلیت اجرا ندارد و از بین رفته‌است.

نتیجه گیری

به نظر مى‌رسد که غیر از نظریه نخست, سایر نظریات در این نقطه ضعف مشترک‌اند که همه آنها (ضرب) در آیه را به معناى متعارف و معمول آن, پیش فرض گرفته‌اند. از این رو چون با خوف نشوز سازگار ندیده‌اند ناگزیر شده‌اند که به نوعى توجیه کنند. بعضى گفته‌اند ضرب مربوط به اصل نشوز است. بعضى دیگر گفته‌اند به نشوز مخیف مربوط مى‌شود. برخى نیز ادعاى نسخ کرده‌اند. حال آن که اگر ضرب را به همان معنایى که روایت تفسیر کرده است بگیریم نیازى به این توجیهات نیست, زیرا در این صورت ضرب, کیفر بدنى شمرده نمى‌شود تا نیاز به تحقق معصیت از سوى زن باشد, بلکه نوعى فشار روانى است که با خوف نشوز نیز سازگار و قابل اجرا است.

منبع