زن در گذر تاریخ

از ویکی‌جنسیت

تحقیق‌ حاضر در صدد مقایسه حقوق زن با تمدن اسلامی و حقوقی که در عـصر حاضر،‌ زن‌ها از‌ آن‌ برخوردار هستند، می‌باشد. زن تا پیش از وضعیت به ظاهر مترقی و مـطلوب کنونی‌اش، همواره و همه جـا بـه جز دوره‌هایی، که در پرتو وحی، ارزش یافته و انسان انگاشته شده به‌ گونه‌ها و درجات متفاوت، عنصری غیر انسانی، نیمه انسانی، طفیلی، بدون حق و یا با کمترین حق، فرض شده است، در این جهت، ملل مـتمدن هم دست کمی از جوامع بدوی و غیر‌ متمدن‌ نداشته‌اند. آن‌چه که در این پژوهش آمده، نگاهی گذرا به وضعیت زنان در جوامع و قبایل مختلف در طول تاریخ می‌باشد، تا اثبات کننده این مدعا باشد.

زن در گذر تاریخ
الگوی جعبه اطلاعات مقالات
نویسندگان حیدری، حسن؛ ابراهیمی نسب، یوسف
عنوان مقاله جایگاه زن در گذر تاریخ و سیری در حقوق آن
نام مجله زن و فرهنگ
سال چاپ پاییز 1389
شماره مجله شماره 5، صفحات 71 تا 84
امتیاز مقاله علمی- پژوهشی ISC

کـلید‌ واژگـان‌

حقوق زن، زن در گذر تاریخ.

گزارش مقاله

در پژوهش حاضر، هدف؛ گذری کوتاه‌ بر‌ نگاه‌های مختلف به زن در طول‌ تاریخ‌ مـی‌بـاشد. در این نوشتار، سعی می‌شود از دو منظر اسلام، اعصار ، ملل‌ و قبایل گوناگون؛ وضعیت زن مـورد‌ بـررسی قـرار گیرد‌.

بدین منظور، ابتدا به وضعیت زن در جاهلیت پیش از اسلام می‌پردازد، سپس وضعیت زن در جوامع قدیم (هند، بابل، چین، آفریقای مرکزی، فرانسه، روم، یونان، ایران باستان) را مورد بررسی قرار می‌دهد. پس از آن نیز به وضعیت زن در دو آیین یهودیت و مسیحیت می‌پردازد و سپس موقعیت زن را پس از اسلام بیان می‌نماید.

زن در‌ جاهلیت پیش از اسلام

در دوران جاهلی برای زنان حقوق طبیعی و شئون انسانی قائل نبودند. زن را مـوجودی بـسیار‌ حـقیر‌ و وسیله‌ای برای ازدیاد نسل می‌دانستند. نسبت به زن دیدگاهی منفی وجود داشت. زن در آن‌ عصر‌ به مکر و کـید شناخته می‌شد. اندیشه و فکر زن، سست و ضعیف، نظر خواهی و مشاوره با وی نشانه حماقت بود. چون می‌خواستند بـه سـست رأیی فردی مثل بزنند، آن را به «رأی النساء» تشبیه می‌نمودند‌. زن مظهر بی وفایی و بی مهری بود و اعتماد را نمی‌شایست‌. زن در زمان جاهلیت شیء ای بیش نبوده و هیچ حقی برای آن‌ها وجود نـداشت کـه بتواند سعادتشان را تضمین کند.

وضعیت زن در جوامع قدیم

زن در هند قدیم: به‌ اعتقاد‌ هندوان‌ قدیم، زن موجود دوست داشتنی ولی پست به شمار می‌رفت. ازدواج از راه عـشق در پایین‌تـرین درجه اخلاقی بود و بهترین روش ازدواج خریدن زن بود. زنهای هندی از‌ هرگونه‌ آموختن‌ علم و فلسفه بی‌اطلاع نگاه داشته مـی‌شـد، به نحوی که در هند قدیم، زنها از حقوق انسانی خود بهره‌ای نمی‌بردند‌. در مراسم «ساتی» بعد از مرگ شوهر، زن مظلوم او‌ را‌ با جسد درگودالی از آتش انداخته، مـی‌سوزاندند.

زن در‌ بابل‌ قدیم: در این فرهنگ مرد می‌توانست‌ زن خود را طلاق دهد و تنها کاری که می‌کرد آن بود که جهیزیه‌ زن را به وی بـاز گـرداند‌ و بـه‌ او‌ بگوید: «تو زن من‌ نیستی». نازایی، زنا دادن، ناسازگاری با‌ شوهر، بـد اداره‌ کـردن‌ خانه‌، همگی از چیزهایی بودند‌ که برحسب قانون، طلاق دادن زن را مجاز می ساخت. هم چنین مردان در محاصره، زنان را خفه می‌کردند تا در آذوقه صرفه جویی شود.

زن در سرزمین چین: اگر دختری مـتولد‌ مـی‌شـد، دختران را زنده زنده می‌کشتند یا بـه صـحرا می‌افکندند. چینیان خداوند را خالق پسران و شیطان را خالق دختران می‌دانستند. لذا پسـر در نـزد آنـان برکت و دختر طوق لعنت بود. زن جسماً و روحاً در اختیار شوهر بود و پیوسته مورد‌ تحقیر‌ و آزار قرار می‌گـرفت. زن حـق‌ غذا خوردن با شوهر و یا پسرانش را نداشته است.

وضعیت زن در شبه جزیره هندوچین، جزایر مارکیز(جنوب اقیانوس آرام) و آفریقای جنوبی نیز به همین صورت بود.

زن در فرانسه: فرانسویان اعتقاد داشتند زن رفیق مـار‌ و فـرستاده شیطان است که، برای بقای نسل به شکل انسان درآمده‌ است‌. مـجمع‌ دینـی فرانسه درباره ماهیت زن چنین نظر داد: «زن انـسان است اما برای خـدمت مردان آفریده شده ‌‌است‌».

زن در روم باستان: زن در روم هـمانند کنیزی بود که هیچ قدر‌ و منزلتی در‌ اجتماع نداشت. به اعتقاد رومیان زن موجود نابالغ و رشد نیافته بود. در روم قدیم اگر زن متهم‌ به جرم می‌شد‌، شوهرش‌ حق دادرسی و مجازات او را‌ داشت‌ و نیاز به مراجعه به محکمه نبود. شوهرش می‌توانست زن خود را به‌ مرگ‌ محکوم کند. شوهر اختیار تمام امور‌ همسر و فرزندان خود را داشت و مـی‌توانست آن‌ها را بفروشد و قرض و کرایه دهد و یا بکشد. در انتخاب‌ شوهر، به هیچ وجه نظر زن دخیل نبوده و بدون چون و چرا باید تسلیم شود. زنان رومی در‌ حقیقت اشخاص به شمار نمی‌آمدند‌، بلکه‌ جزء اشیاء‌ به‌ ارث برده می‌شدند‌. زنان حق مالکیت، معاشرت، رفت و آمد و حتی حق حیات نداشتند.

زن در یونان باستان

  1. جامعه آخایی: ازدواج در جامعه آخاییان بر اساس خـریداری دخـتر صـورت می‌گرفت و قیمت دختر را با معادل گاو و امثال آن می سنجیدند‌.
  2. جامعه‌ اسپارت‌: در‌ این جامعه، دولت از دختران می‌خواست که در بـرخی ‌‌بـازی‌های خشن شرکت کنند تـا صاحب بدن تندرست و نیرومند شوند. هدف از ازدواج، ازدیاد نسل بود، چون اگر زنی صاحب فـرزندی نـیرومند نمی‌شد، او را می‌کشتند‌.
  3. جامعه آتن: زن در‌ این جامعه بسیار مظلوم بـود‌؛ حق‌ قرارداد در معاملات و حق اقـامه دعـوا در محکمه را نـداشت. بـعد از این که شوهرش فوت می‌شد از او ارث نمی‌بـرد‌. زن شـیئی قابل تملک و عنصر‌ تـوالد‌ بـوده و به هیچ وجه او را شریک مرد نمی دانسته‌اند.

زن در ایران باستان

در امپراطوری ساسانیان زن شـخصیت‌ حقوقی نداشت و به عـنوان یک شـی، فـرض می‌شد که می‌توانست‌ مال‌ کـسی یا حـق کـسی بـاشد و خـود زن حـقوق مالی نداشت. مردان در تعدد همسر، هیچ محدودیتی نداشتند.

در دوره ساسانی انواع متعددی زناشویی وجود‌ داشت‌:

  1. پادشاه‌ زن و چکر زن نـوع ازدواج مختص‌ طبقه‌ اشراف بـود، بـدین‌ معنا‌ بود که زنی که دارای مقام اول بود‌ «پادشاه‌ زن» و زن که دارای مقام دوم‌ بود‌ «چکر زن» نامیده‌ می‌شد.
  2. ازدواج استقراضی: بدین مـعنا ‌ ‌بـود که یک زن شوهردار مدتی با‌ مرد دیگری زندگی می‌کرد،
  3. ازدواج با محارم: جامعه ایران باستان، ازدواج با‌ محارم را به بهانه حفظ پاکی نسب و خون خانواده جایز می‌شمرد.

دختر در انتخاب شوهر حق اظهار نظر نداشته است، بلکه باید صددرصد‌ متابعت می‌کرد. در ایران قـدیم نـیز مثل روم و یونان، مرد در استفاده از عواید ملکی و یا دستمزد زنان حتی بر خلاف رضایت زن، کاملا مختار بوده است؛ زیرا زن هیچ حق مـستقل اقـتصادی نـداشته است.

وضعیت زن در آیین یهودیت

آیین یهود پس از حضرت موسی (ع) دستخوش تحریف‌هایی شد‌. از نظر یهودیان گـناه و آلودگی زن بیش‌ از‌ مرد است و تطهیر ناپذیری او در بعضی موارد ازمطالبی است کـه در مـتون دین یهود موج می زند. یهودیان در مسائلی هم چون عبادت خدا، سعادت اخروی، پاداش اعمال نیک‌ و... هرگز‌ زن را بـا مرد بـرابر نمی دانند‌. هم چنین در آیین‌ یهود، قوانین مدونی برای نکاح، طلاق و ارث تنظیم نشده است.

وضعیت زن در آیین مسیحیت

آیین مسیحیت در مورد حقوق و جایگاه فردی و اجتماعی زن دیدگاه ثابت و تغییر ناپذیری ارائه نکرده است‌ و فرقه‌ها دیدگاه‌های متفاوتی اظـهار‌ کـرده‌اند. آن‌ها معتقدند خدا اول آدم را آفرید و بعد حـوّا را، آدم‌ فریب‌ نخورد‌، بلکه زن، فریب شیطان را خورد. برخی از فرقه‌های مسیحیت به زن اجازه نمی‌دهـد کـه تعلیم دهد‌ یا‌ بر شوهرش مـسلط شـود، بـلکه باید‌ در‌ سکوت بماند.

در مذهب کاتولیک، تعدد زوجات ممنوع است و مهریه نـیز‌ وجـود‌ ندارد . رهایی زن و شوهر از بند ازدواج، تـنها بـا فوت آن‌ها خـواهد بـود. بنابراین طلاق اجازه داده نـمی‌شود مگر به شرط آن که هیچ یک ازدواج دوباره‌ نداشته‌ باشند.

وضعیت زن بعد از اسلام

اسلام به زن عزت بخشید، فرزند‌ دختر‌ را حسنه و برکت خواند، و زنان را ریحانه معرفی کرد. در اسلام زنان، بـخشی از جـامعه انسانی‌اند که در حوزه‌ ایمـان‌ و کـمال، تفاوتی با مردان‌ ندارند‌.

قرآن کـریم راه کمال را با استمرار حرکت در مسیر ایمان، برای هر زن و مرد ترسیم می‌کند و مثال‌هایی از افراد نمونه را که در آن هم سخن از‌ مرد است و هم‌ زن، برای عبرت افراد جامعه مثال می‌زند.

در اسلام مهم‌ترین عـامل حـرمت زن، انـسان بودن اوست که در این‌ جهت‌ کاملاً با مرد، مساوی است. در جایی که‌ زن، نـقش‌هـای طبیعی و اجتماعی را ایفا کند، مرد، دارای نقش دوم و در حکم دستیار و مددکار زن محسوب می‌شود. هـمان‌گونه کـه زن نیز‌ موظف است در حدود توانایی خود‌ در جایی که‌ مردان‌، نقش‌ اول را دارند یعنی در کارکردهای اخـتصاصی مرد، دستیار وی باشد و به وی کمک کند.

منبع