جمعیت
نوسازی با تغییرات عمیق در ساحتهای گوناگون زندگی همراه بوده است. یکی از پیامدهای این تغییرات، تحولات جمعیتی بود که در برههای از زمان، افزایش و در مقطعی دیگر، کاهش آن جوامع را با چالشی جدی مواجه نمود. نوسازی از طریق ساز و کارهای متنوعی بر کاهش باروری تاثیر گذاشته است. یکی از آنها، اشاعه اندیشههای فمینیستی است. در این نوشتار با استفاده از روش اسنادی و کتابخانهای، به مطالعه نظریههای فمینیستی و نظریه اسلامی در خصوص دلالتهای جمعیتشناختی پرداختهایم. یافتهها حاکی از آن است که نظریه فمینیستی، با اشاعه اندیشههایی چون فردگرایی، نگرش منفی به ازدواج، تولیدمثل و نقش مادری و تجویز سقط جنین، آزادی کامل جنسی و تحقیر کار خانگی و نیز از طریق تشویق زنان به بازاندیشی و بازتعریف هویت زنانه، بر تحولات جمعیتی تاثیر گذاشته است. اما اسلام با ارائه رویکردی مثبت به ازدواج، زادآوری و نقشهای جنسیتی و مبارزه با سقط جنین، از منظری مثبتاندیشانه به مسئله افزایش جمعیت نگریسته است.
کلیدواژه
اسلام، فمینیسم، جمعیت، باروری، دلالت، نظریه فمینیستی.
مقدمه
نوسازی پیامدهای گسترهای را در ساحتهای گوناگون زنـدگی اجتمـاعی بـه وجـود آورده كـه برخـی مثبت و برخی منفی تفسیر شدهاند. نهاد خانواده نیز چون سایر نهادهای نظام اجتماعی، از این پیامدها بینصیب نمانده است. خانواده در دوره مدرن، نه تنها الگوهای ساختاری خود را با نظام نوین جهانی تطبیق داد، بلکه محتوای مناسبات خانوادگی و فرایندهای درونی آن نیز از این نظام تأثیر پذیرفت. الگوی غالب تغییرات صورتگرفته در ساختار خانواده در كشورهای غربی، خود را بـه شـكل كـاهش نرخ ازدواج، تأخیر در ازدواج، افزایش طلاق، ظهـور الگوهـای جدیـد خانواده، از جملـه خانواده های تکوالدی و هم بالینی و... نشان داده و اینها، زمینهساز كاهش قابـل توجـه فرزندآوری، با وجود افزایش تعداد بچههای به دنیا آمده خارج از چارچوب ازدواج بود.
جامعهشناسـان معتقدنـد: دگرگونیهای خانواده بیشتر متأثر از انقلاب صنعتی، مدرنیته و تغییرات ارزشی ناشی از فرایند مدرنیته ماننـد فمینیسم است. فمینیسم از طریـق سـاز وكارهایی چون تقویت گرایش برابریطلبانه، بالارفتن سطح خودآگاهی و آگاهی، تحصیلات زنان، افـزایش قـدرت مالی زنان، به تغییر نگرش زنان نسبت به جهان اجتماعی و برجسته نمودن تجربه زنانه، به این تغییرات دامن زده است. یكی از تغییرات ساختاری در نهاد خانواده، كه نظریه فمینیستی در آن نقش ایفا كـرده اسـت، كـمشدن ابعاد خانواده بر اثر كاهش باروری در دهههای اخیر است. ایران نیز، به ویژه در چند دهه اخیر، به دلیـل قرارگرفتن در متن شرایط جدید جهانی و ارتباطات گسترده و تعامـل بـا سـایر جوامـع بـا دگرگونیهای چشمگیری در ساحتهای گوناگون زندگی اجتماعی روبه رو بوده است. این تحولات و دگرگونیها، گستره وسیعی را دربر گرفته است. یكی از جنبههای مهـم آن، مسـئله كـاهش بـاروری اسـت.
رشـد اندیشـههای فمینیستی در بین زنان مسلمان، دانسته یا نادانسته در این روند، نقشی اساسی داشته است. چند سالی است كه ضرورت بـازنگری در سیاسـتهای جمعیتـی، در راسـتای افـزایش بـاروری و جلوگیری از كاهش جمعیت كشور، از سوی بخش قابل توجهی از جامعۀ علمی و مسئولان نظام، مـورد تأكید قرار گرفته است. برای دستیابی به این هدف، نخست باید عوامل تأثیرگذار بر كـاهش بـاروری در خانواده را شناخت و سپس، به برطرف كردن آنها با هـدف رشـد بـاروری، همـت گماشـت. ازایـن رو، شناخت دلالتهای جمعیت شناختی اسلام و نظریههای فمینیستی، به مثابه عوامل فرهنگی تأثیرگـذار بـر كنش باروری خانواده ایرانی ضرورتی انكارناپذیر است. این نوشتار میكوشد تا با واكاوی آموزههای دینی و ادبیات فمینیسـتی، دلالتهـای جمعیت شـناختی آنها را مورد مطالعه قرار دهد. در این راه، با استفاده از روش اسنادی و كتابخانهای، به تحلیـل نظریـههای فمینیستی و دیدگاه اسلام در زمینه فرزندآوری پرداخته است؛ بدین معنا که دلالتهای آشکار و پنهان نظریه فمینیستی و اسلام در زمینه فرزندآوری با واكاوی آموزههای آنها تشریح و مقایسه شدهاند. سـؤال اصلی این پژوهش؛ دلالتهای جمعیتشناختی اسلام و نظریه فمینیستی چه تفاوتی با یکدیگر دارند؟ ایندو، از طریق به کارگیری چه ساز وکارهایی، بر تغییرات باروری تاثیر میگذارند؟ بعد به معرفی پیشینه تحقیق میپردازد.
گزارش مقاله
این مقاله به معرفی فمینیسم، دلالتهای جمعیتشناختی فمینیسم، دلالتهای جمعیتشناختی اسلام و بعد به دلالتهای خاص میپردازد. به توضیح خلاصه برای هریک میپردازیم.
فمینیسم و دلالتهای جمعیتشناختی آن
بـرای رسیدن به یک تعریف پایه از مبنای مشترک فمینیسم میتوان گفت: اساس همه آنها موقعیـت فرودسـت زنان در جامعه و تبعیضی است كه زنان به دلیل جنس خـود، بـا آن روبـه رو بـوده و اینكـه همـه انـواع فمینیسم، به منظور كاهش این تبعیض و در نهایت غلبـه بـر آن، خواهـان تغییراتـی در نظـم اجتمـاعی، اقتصادیی، سیاسی و فرهنگیاند. از نظر آنان، زنان بـه دلیـل جنسیتشـان گرفتـار تبعیضاند و نیازهای شخصی دارند كه از سوی مردان نادیده انگاشته شده، و ارضا نشده بـاقی میماننـد. نگارنده در ایـن نوشـتار تـلاش مـیكند كـه بـه آن دلالتهای جمعیتشناختی اشاره كند كه به میزان زیادی مورد قبول اغلب فمینیستها میباشد. دلالتهای جمعیتشناختی فمینیسم عبارتند از؛ گسترش گفتمان فردگرایی، ازدواج و خانواده، زادآوری و نقش مادری، سقط جنین، تحقیر کار خانگی و ترغیب به اشتغال، آزادی کامل جنسی، بازتعریف هویت زنانه و تشویق زنان به تحصیل که به تفصیل در این مقاله توضیح داده شده است.
دلالتهای جمعیتشناختی اسلام
اسلام نیز چون ادیان دیگر، از زادآوری حمایت کرده و بر آن تأکید می کند. برخی مفسران بر این باورند که هدف اساسی همسر گزینی، زادآوری و استمرار نسل است. از نظر آنان، با توجه به وضعیت زیستشناختی زن و مرد، میتوان به این نتیجه رسید که هدفی جز تولیدمثل و بر جای گذاشتن نوع انسان منظور نبوده است. و سایر احکام مربوط به روابط زن و مرد از قبیل احکام رعایت عفت، زناشویی، اختصاص داشتن زوجه به زوج، احکام طلاق، عدّه و غیره براساس همین واقعیت وضع شده است. آموزههای دلالتمنـد اسـلام بـر افـزایش جمعیت را در یک تقسیمبندی كلان میتوان به دو دسته تقسیم كرد: دسته نخست، آموزه هایی است كـه با تأكید بر فراهم آوردن بسترهای زادآوری و نیز از میان برداشتن موانع آن، بر افـزایش جمعیـت دلالـت التزامی یا ضمنی دارند. دسته دوم، آموزههایی اسـت كـه بـا صـراحت بـه زادآوری (اصـل تولیـدمثل) و زادآوری زیاد (تكثیر مثل) تأكید میكنند.
دسته اول: دلالتهای عام
منظور از «دلالتهای عام»، آن دسته از آموزههای دینـی اسـت كـه از طریـق آن بـه دلالـت التزامـی یـا تضمنی، میتوان بر خواسته اسلام در خصوص زادآوری، آگاهی یافت. که دلالتهای عام عبارت از؛ ترغیب به ازدواج، تشویق به ازدواج در سنین پایینتر، ناپسندی طلاق، ممنوعیت سقط جنین، حرمت روابط جنسی نامشروع، انگیزه دادن به زنان برای بارداری و ترغیب به نقشهای جنسیتی؛ که هر کدام به صورت جداگانه در مقاله تبیین شده است.
دسته دوم: دلالت های خاص
منظور از «دلالتهای خاص»، آموزههایی است كه به صورت ویژه بر زادآوری و زادآوری زیاد تأكید دارند. که این دلالتهای خاص عبارت از؛ ترغیب به ازدواج معطوف به زادآوری، تشویق به زادآوری و زادآوری زیاد و ترغیب با ازدواج با زنان زایا؛ که هر کدام به صورت جداگانه در مقاله تبیین شده است.
نتیجهگیری
امروزه تحت تأثیر اندیشه مدرن در كشورهای اروپایی، جمعیـت كـاهش چشـمگیری داشـته و چنـان بـر رفتارهای روزمره انسان غربی رسوخ كرده كه كنترل جمعیت به یک عـادت بـرای او تبـدیل شـده اسـت. تلاشهای دولتها برای نجات جمعیت از سقوط تاكنون راه به جـایی نبـرده اسـت. در ایـن میـان، نقـش برجسته نظریه فمینیستی در تحـولات جمعیتـی غـرب قابـل انكـار نیسـت. نظریـه فمینیسـتی، بـا اشـاعه اندیشههایی كه شاخصه اساسی آن فردگرایی و آزادیهای جنسی است، ضمن ترغیب زنان بـه بازاندیشـی مداوم در نقشهای سنتی خویش، بـه بازسـازی هویـت نـوینی بـرای زنان همـت گماشـت كـه یكـی از كاركردهای آن، نفی باروری و نقش مادری بود. امروزه پس از چندین دهه غلبه نظریه فمینیستی بـر جامعـه غرب، شواهد نشان میدهد كه علت بروز بسیاری از اختلالات و نابهنجاریهایی اجتمـاعی، بخصـوص در عرصه تحولات جمعیتی در كشورهای غربی، گسترش اندیشه فمینیستی بوده است.
امروزه لذت مادری و فرزندپروری، به عنوان امـری كـه نمـاد خلاقیت و آفرینندگی زن است، با لطایفالحیلی از او بازستانده شـده و آنچـه در عـوض بـه او داده شـده، آزادی خطرآفرینی است كه نه تنها دربردارنده رضامندی او نبوده، كه آرامـش طبیعـی او را نیـز نـابود كـرده است. علاوه بر این، دلالتهای جمعیتشـناختی فمینیسـتی، راهبردهـا و راهكارهـای آنـان بـرای زنان، ناسازگار با اندیشه دینی و الگوی خانواده اسلامی است. الگوی اسلامی خانواده، برخلاف نظریه فمینیستی، نه تنها ازدواج و بـاروری را موجـب سـتم بـر زن نمیداند، بلكه با اتخاذ رویكردی مثبـت، مسـلمانان را بـه ازدواج تشویق كرده و از پایاندادن بیدلیل باروری و سقط جنین بـه شدت منع میكند. در روایات اسلامی، برای دورههای سهگانه بارداری، زایمـان و شـیردهی، ارزشـی بـه اندازه جهاد و شهادت در راه خدا بیـان شـده اسـت. اسلام نه با اشتغال و نه با تحصیل زنان مخالف نیست، اما بـر اولویـت نقـش مـادری و همسری تأكید دارد. همه این آموزها، بر نگرش مثبت اسلام به باروری و بازتولید نسل انسانی دلالت دارند.
منبع
- نویسندگان:اسماعیل چراغی کوتیانی؛ معرفت فرهنگی اجتماعی بهار 1396 - شماره 30 رتبه علمی-پژوهشی (حوزه علمیه)/ISC (24 صفحه - از 127 تا 150 )
- لینک نورمگز
- لینک پرتال جامع علوم انسانی