حقوق اخلاقی

از ویکی‌جنسیت

تأثیر حقوق اخلاقی بر جنس و جنسیت، از دغدغه و معضل نویسنده بوده است، زیرا بعضی از مکاتب الهی و بشری، حقوق اخلاقی متمایزی برای زن و مرد قائلند، بر این اساس مقاله در صدد این است که؛ بنای حقوق اخلاقی متمایز زن و مرد بر تفاوت‌های تکوینی یا اجتماعی آنها توجیه عقلانی کند. این مسئله به لحاظ ابعاد اخلاقی، لازم است که در قالب رهیافت‌های نظری مکاتب اخلاقی بررسی شود. مکاتب اخلاقی غایت‌گرا، وظیفه‌گرا، فضیلت‌گرا و حق‌گرا، مکاتب اخلاقی مطرحی هستند که برای پاسخ به این مسئله ظرفیت لازم را دارند. این نوشتار نشان می‌دهد که به غیر از برخی رویکردهای حقوق بشری در مکتب حق بنیاد، ابتناء حقوق اخلاقی بر تفاوت‌های جنسی و جنسیتی در همه‌ی مکاتب و نظریه‌های اخلاقی محذوریتی ندارد.

حقوق اخلاقی
الگوی جعبه اطلاعات مقالات
نویسندگان محمد رضا کدخدایی
عنوان مقاله بررسی مشروعیت ابتناء حقوق اخلاقی بر جنس و جنسیت
نام مجله مطالعات راهبردی زنان
سال چاپ تابستان 1394
شماره مجله 68
امتیاز مقاله علمی- پژوهشی(وزارت علوم)/ISC

کلیدواژه‌ها

حق، حق اخلاقی، مکاتب اخلاقی، مبنای مشروعیت، خاستگاه حق، جنس، جنسیت.

گزارش مقاله

گرچه درباره‌ی حق اخلاقی پرسش‌های بی‌شماری در سطوح توصیفی، هنجاری، تحلیلی و فلسفی و هم در سطح مباحث الهیاتی و درون دینی وجود دارد، لكن این مقاله تنها این موضوع را بررسی خواهد کرد که آیا تفاوت‌های جنسی و جنسیتی می‌تواند منشأ تفاوت در حقوق اخلاقی زن و مرد باشد. پاسخ به این سؤال براساس چه استدلال و توجیهی است؟ بدین منظور در ادامه‌ی مقاله بعد از توضیح برخی مفاهیم، به پیشینه‌ی مختصری از مفهوم حق و حقوق اخلاقی اشاره خواهد شد. سپس رهیافت نظری در حل این مسئله که مهم‌ترین وجه تمایز و مبنای اختلاف مکاتب مختلف در حقوق اخلاقی است، بحث خواهد شد. بعد از آن مسئله از نگره‌ی مکاتب مختلف تبیین و دلالت‌های جنسی و جنسیتی در انتهای بیان هر دیدگاه ارائه خواهد شد. گرچه نگارنده به بهانه‌ای دیگر برخی از رهیافت‌های مطرح شده در این مقاله را به نقد گذاشته است، لكن در این مقاله تنها در صدد تبیین و دفاع از این ادعاست که مبتنی شدن حقوق اخلاقی بر تفاوت‌های «جنسی» و «جنسیتی» از دیدگاه بیشتر مکاتب و نظریه‌های اخلاقی، فی حد نفسه امری معتبر و دفاع کردنی است. به شرح برخی مطلب در ذیل اشاره می‌شود.

رهیافت مفهومی

مقاله به مفاهیم جنس، جنسیت و حق پرداخته است.

  • جنس و جنسیت: تفاوت‌های جنسی؛ آن دسته تفاوت‌هایی هستند که مبتنی بر ویژگی‌های زیستی و ژنتیکی است و تفاوت‌هایی که بر ساخت اجتماعی و فرهنگی است، تفاوت جنسیتی نامیده می‌شود.
  • حق: علاوه بر معانی لغوی پرشمار، اصطلاح‌های متعدد فلسفی، اخلاقی، حقوقی، فقهی و سیاسی را نیز در بردارد. در شرح و توصیف معنای حق، سعی شده این واژه به مفاهیم یا اجزاء بنیادی‌تری تجزیه شود. مفهوم حق آن قدر غامض نیست که نیاز به تجزیه به عناصر داشته باشد و نه مفاهیمی که به آن تجزیه شده است واضح‌تر از مفهوم حق است. از سوی دیگر حق از مفاهیم ماهوی نیست که بتوان حد تام یا حتی ناقص از آن ارائه داد. پس حق دو ترکیب حق بودن و حق داشتن دارد. مراد از حق در این نوشتار حق داشتن است. بعد از این که مقاله کلمه حق را کامل توضیح می‌دهد به پیشینه حق و گفتمان حق بنیاد و رهیافت نظری را شرح می‌دهد.

خاستگاه حق اخلاقی در مکاتب و نظریه‌ها

اگر مفاهیم، سازه‌ها و گزاره‌های سیاسی، حقوقی و اخلاقی زیر مجموعه‌ای از مباحث ارزش‌ شناختی باشند، ناگزیر بایستی رهیافتی ارزش‌ شناختی، اخلاقی یا فلسفه‌ی اخلاقی در تبیین و تحلیل آنها در سطوح مختلف معنا شناختی، هستی شناختی و هنجاری وجود داشته باشد. مفاهیم اخلاقی بیشتر در قالب چهار مکتب اخلاقی تبیین، تحلیل و توجیه می‌شوند؛ وظیفه گروی، غایت گروی، رویکرد فضلیت بنیاد و حق بنیاد. مکاتب اخلاقی سنتی، گزاره‌ها و مفاهیم اخلاقی را بر اساس وظیفه گروی یا غایت گروی تبیین و توجیه می‌کنند. هر کدام از مفاهیم پایه یا مفاهیم دیگری که صبغه‌ی اخلاقی داشتند یا می‌توانستند به عنوان محمول قضایای اخلاقی قرار گیرد، سرانجام بر اساس وظیفه گروی یا غایت گروی و رهیافت‌های زیر مجموعه‌ی این دو توجیه می‌شد. این خاستگاه در حیطه‌های؛ خاستگاه حق اخلاقی در نظریه‌های غایت گرا، خاستگاه حق اخلاقی در نظریه‌های وظیفه گرا، خاستگاه حق اخلاقی در نظریه‌های فضیلت گرا و خاستگاه حق اخلاقی در مکتب حق بنیاد، توضیح داده شده است.

نتیجه‌گیری

نتیجه‌ی تحلیل‌ها در قالب مکاتب و نظریه‌های اخلاقی نشان می‌دهد که غیر از مکتب حق بنیاد، مبنا قرارگرفتن تفاوت‌های جنسی و جنسیتی برای تفاوت‌گذاری در حقوق اخلاقی زن و مرد با هیچ محذوری روبه رو نیست. غایت گروی، دیدگاه عامی است که خاستگاه همه‌ی ارزش‌ها و از جمله حق (داشتن) و معیار شناسایی و تمیز آن را دائرمدار غایت می‌داند. جنس و جنسیت نیز در صورتی که اقتضائی نسبت به هدف داشته باشد، می‌تواند منشأ حقوق متفاوت اخلاقی باشد. نظریه‌ی امر الهی و نظریه‌ی اخلاقی کانت هر دو تکلیف گرا هستند، که حجیت و اعتبار گزاره‌های اخلاقی را از وحی یا عقل عملی پی‌گیری می‌کنند. بر اساس این رویکرد نیز مبتنی شدن برخی از مصادیق حقوق اخلاقی بر جنس و جنسیت بر اساس حکم الهی یا حکم عقل عملی محذوری ندارد. قرائت نوین از نظریه‌ی فضیلت نیز فی نفسه با ابتناء حقوق اخلاقی بر تفاوت‌های جنسی و جنسیتی مشکلی ندارد.

حتی در برخی رویکردهای اخلاق فمینیستی مانند اخلاق مادری و اخلاق مراقبت، به ضرورت ابتناء حقوق اخلاقی بر اساس تفاوت‌های جنسی و جنسیتی تأکید می‌شود. مکتب حق بنیاد در باب حقوق اخلاقی شامل دو نظریه‌ی اصلی است. در رویکرد حقوق طبیعی نوین، حقوق اخلاقی براساس وضعیت طبیعی رقم می‌خورد. وضعیت طبیعی آزادی به معنای هابزی را مبنای شکل‌گیری و توسعه‌ی همه‌ی حقوق اخلاقی و قانونی قلمداد می‌کند. از این رو مبتنی شدن تفاوت‌های حقوقی بر اساس تفاوت‌های جنسی و جنسیتی محذوری ندارد. در رویکرد حقوق بشری از مکتب حق بنیاد، از آنجا که زن و مرد به یکسان انسان تلقی می‌شود و از دیگر سو، سعی نظریه‌پردازان در این رویکرد آن است که همه‌ی تفاوت‌های بین افراد، نژادها، اصناف و... را نادیده یا کم اهمیت انگارند، به نظر می‌رسد مبنا قرار دادن تفاوت‌های جنسی و جنسیتی به عنوان یک مبنای اصیل پذیرفتنی نیست، لکن در همین رویکرد در فرایند توسعه‌ی حقوق اخلاقی امکان در نظر گرفتن جنس و جنسیت برای حقوق اخلاقی ثانویه و ثالثیه و... وجود دارد.

منبع