حقوق زنان در اسلام

از ویکی‌جنسیت
حقوق زنان در اسلام
الگوی جعبه اطلاعات مقالات
نویسندگان قاسم چرخنده
عنوان مقاله حقوق زنان قبل و بعد از اسلام
نام مجله ماهنامه دادرسی
سال چاپ مرداد و شهريور 1379
شماره مجله 21


کلیدواژه

زن، حقوق، حقوق زنان، ایران باستان، دختران، ازدواج، مرد، ایران، ساسانیان، مادر

گزارشی از مقاله

نویسنده این مقاله ابتدا موضوعات مختلف را در باب زن و حقوق آن‌ در‌ ایران باستان مخصوصا سلسله ساسانیان مورد بحث قرار می‌دهد و بعد هم نظری اجمالی در مورد وقایع پس از ورود اسلام به ایران دارد. مباحث را این گونه تبیین می‌کند که در ذیل به توضیح آن پرداخته می‌شود.

نقش‌ و حقوق زنان در ایـران پیش از اسلام

در حـدود پنج هزار سال‌ پیش‌ از میلاد، در‌ آن جامعه بدوی وظیفه بخصوصی به عهده زن گذاشته‌ شده بود. وی گـذشته از ایـن که نـگهبان (و شاید مخترع) آتش بود، سـازنده ظـروف سـفالی نیز بوده است. خرمن‌کوبی و بوجاری‌، نان‌ پختن‌، درست کردن آتش و تهیه غذا در فلات ایران و شمال غربی‌ آسیا به وسیله زنان صـورت گـرفته اسـت.

انسان درگیر با طبیعت می‌دید که به راحتی‌ از‌ سینه مادر شیر ترشح می‌شود و کـودک مـی‌مکد و رشـد می‌کند؛ لذا در این دوره است که‌ تـمام‌ نـهادهای‌ دیـنی و پرستش بر محور زن دور می‌زند و مادر اسطوره خداگونه و رب النوع تولید برکت‌ و تـداوم‌ اسـت.

ازدواج

نویسنده به بـررسی اجـمالی وضعیت زنان، ازدواج و عدم‌ وصلت‌ دختران‌ ایرانی‌ با‌ سایر ملت ها، در آخرین سلسله ایران قبل از اسلام‌ می‌پردازد. وی می‌گوید: وظیفه‌ای که جامعه بـه‌ طـور‌ سنتی‌ به زن پیشنهاد‌ می‌کند‌، ازدواج است. اهتمام در حفظ پاکی نـسب و خـون‌ یک‌ خانواده، یکی از صفات بارز جامعه‌ ایرانی‌ به شمار‌ می‌رفت تا‌ حدی کـه ازدواج بـا‌ محارم را جایز می‌شمردند. تفاوتی‌ که‌ در این دوره بـه نـظر می‌رسد، عدم وصلت دختران ایران بـا سایر کشورهاست. واجب‌ عینی بوده که دختر را به مجرد این که بـه حد زنان رسید، به شوهر دهند. پدر‌ نمی‌توانست‌ دختر را بدون میل و اجازه او به یکی تزویج کند، ولی دختر جوان می‌تواست بدون اذن والدین، یـکی را به‌ همسری‌ انتخاب‌ نماید و این چنین کدخدایی را خود‌سری می‌نامیدند و مقام خودسری زن‌ نسبت‌ بـه دختری که با اطـلاع و اجـازه والدین شوهر می‌کرد، پست‌تر بود. به یقین و بر اساس اسناد موجود، در ایران باستان‌ نوشتن‌ عقد‌ نامه، تعیین مهریه دادن جهیزیه مرسوم بوده است.

در این‌ دوره چند نوع مختلف ازدواج وجود داشته است:

  1. پادشاه زن(زن ممتاز):دخـتری باکره که با رضای خاطر‌ به‌ شوهر‌ رود.
  2. سذر زن: اگر مردی جوان و نو رسیده (حداقل 15 سال‌)را‌ پیش از ازدواج اجل فرا رسد و خویشان او دختری بیگانه را جهیزیه داده، با مردی بیگانه‌ عقد‌ ازدواج‌ ببندند، این زن را «سـذر زن» یعنی زن خوانده می‌گفته‌اند.
  3. چغر زن(چکر زن‌): بیوه‌ زنی‌ که از نو شوهر کند. او را زن خدمتگزار هم می‌گفته‌اند، چکر زن مهریه‌ نیز‌ دریافت‌ می‌کرده و از هر لحاظ تحت ریاست و اداره پادشاه زن قرار داشته است.
  4. خودسرای زن: که‌ وصف‌ آن گـذشت.
  5. زن وارث: در آن زمـان شوهر از زن ارث نمی‌برده ولی‌ زن‌ از‌ شوهر ارث می‌برده است.

زن و حـکومت

زنـان در مردان تا بـه آن حـد نفوذ داشته‌اند که در مهم ترین و جنجالی ترین وقایع مملکتی نیز اظهار وجود کرده‌اند‌. زنان‌ غیر از رسیدگی به مـدارج‌ حـکومتی‌ و نـفوذ در مردان شان، در ساخت ابنیه و محلات نیز با خـواهش و بـیان تـمایلات خـود، ردی در تـاریخ بـر جای گذاشته‌اند که اگر چه اندک و انگشت‌ شمار‌ است، ولی گویای قدرت‌ تعقیب‌ و پیگیری آنان در به نتیجه رساندن آرزوها و اهدافشان بوده است.

زن و آموزش‌ و پرورش

در عهد ساسانیان تربیت و آموزش کودک کـه از 5 سـالگی آغاز‌ می‌شده‌، در‌ سال های نخستین بر عهده مادر بوده است. مادر وظیفه سنگنین و مهمی را عهده‌دار بوده است، چه از ‌‌یک‌ طرف سعی در یاد دادن آداب و رسوم مـلی بـه طفل داشت و از طرف‌ دیگر‌ مـی‌کوشید‌ کـه او را از معاشرت با هم بازی های ناباب و ناشایسته بازدارد. او تلاش می‌کرد تا تقوی‌ و فضیلت را در نهاد طفل بنیان گذارد.از سن 7 تا 14 -15 سالگی‌، مرحله آموزش عمومی بوده‌ که‌ در ایـن مـرحله برای دختران و پسران یـکسان اعـمال می‌شده است؛ ولی در مرحله بعدی است که دختران را برای آموزش خانه‌داری و اصول مادر شدن به ناچار از پسران جدا می‌کرده‌اند.

طلاق

در ایران باستان اصولا طلاق جایز نبوده و زن قبل از درگذشت شوهر، نمی‌توانسته ازدواج کند. در بعضی از مدارک آمده که بانوی‌ بانوان‌ می‌توانسته، در صورت عدم رضایت از شوهر خود، طلاق بگیرد و نیز‌ مرد‌ می‌توانسته‌ زن خود را در 4 مورد طلاق دهد:

  1. وقتی زن نـازا بـاشد.
  2. وقـتی زن به جادوگری‌ بپردازد‌.
  3. وقتی‌ کـه زن فـاسد شـده از جاده عفاف خارج شود.
  4. اگر ایام حیض‌ را‌ از شوهر پنهان داشته باشد.

شخصیت حقوقی زنان

در امپراتوری ساسانی بنابر قوانین متداول زن شخصیت‌ حـقوقی‌ نـداشت. یـعنی زن، شخص فرض نمی‌شد بلکه شیئی تلقی می‌شده است. بـه عـبارت‌ دیگر‌ وی به عنوان کسی که صاحب حق‌ باشد‌ به‌ شمار نمی‌رفته است.

طبق قوانین آن دوره، دختران و زنان بیوه و مطلّقه به هیچ عنوان قـدرت‌ انـجام‌ مـعامله نداشتند. معمولا پدر خانواده‌ که‌ صاحب‌ اختیار همه خانواده‌ بود‌ در عواید اموال خـاص‌ زوجـه‌ و غـلامیان خود تصرف می‌کرد.

تـعلیم و تـربیت در‌ ایـران‌ کهن برای پسر و دختران یکسان بوده است، هم چنین تعلیم و تربیت زنان، بیشتر منحصر بـه اصـل خانه‌داری‌ بوده‌ است‌.

در مورد حجاب هم باید گفت زن ایرانی به معنای امروزی، حجاب نداشته است ولی بی‌قید و بـند هـم نبوده. وضعیت حجاب ایران باستان، بیشتر‌ محدود به کمتر ظاهر شدن در مـلاء عـام بـوده است. طبقه ممتاز، اصالت بیشتری داشته و بیشتر به پرده‌پوشی اهمیت می‌داده‌اند.

نقش و حقوق زن در ایران بعد از اسلام

در ابتدای این بحث، نظر کلی اسلام را‌ در‌ مورد زن از دیدگاه‌های مختلف مورد بررسی قرار داده و سپس اثرات آن را در وضعیت زنان بررسی می‌کند.

مقام زن در جهان‌بینی اسلامی

از جـمله مـسائلی که در‌ قرآن‌ کریم‌ به طرز زیبایی بیان شده‌ موضوع‌ خلقت‌ زن و مرد است، و در آیات متعددی به آن اشاره کرده است. در اسلام هیچ نظریه تـحقیرآمیزی نـسبت به زن از لحاظ سرشت و طینت‌ وجود‌ ندارد‌. در باب استعدادهای روحانی نیز، خـداوند در قرآن، گویی‌ توازن‌ را‌ برقرار کرده و قهرمانان دینی را تنها منحصر به مـردان نـکرده اسـت. در‌ جای‌ مختلف قرآن از زنانی که حتی پیامبر زمانشان هم به ایشان غبطه می‌خورده‌اند‌، سخن‌ به‌ میان آورده اسـت. ‌

در برخی از‌ مکاتب‌، رابطه جنسی ذاتا پلید است و به عقیده پیروان این مکاتب تنها کسانی‌ به‌ مقامات معنوی نائل می‌شوند که همه عـمر‌ مجرد‌ زیست‌ کرده باشند. اما اسلام تجرد را پلید‌ دانسته‌ و دوست داشتن زن را جزء اخلاق انبیا معرفی می‌کند.

دربـاره‌ حـقوق زن و مرد در اسلام ذکر یک نکته قابل توجه است و آن در مسأله‌ تشابه‌ مطرح است؛ این که‌ زن‌ و مرد‌، به دلیل این که‌ یکی‌ زن و دیگری مرد است‌ در‌ جهات زیادی مشابه یکدیگر نـیستند. جـهان برای آن ها یک جور نیست، خلقت و طبیعت آن ها‌ را‌ یکنواخت نخواسته است و این ایجاب می‌کند‌ که‌ از لحاظ‌ بسیاری‌ از‌ حقوق و تکالیف و مجازات ها وضع‌ مشابهی نداشته باشند.

افرادی مـی‌گویند؛ چـرا اسلام با‌ زن‌ و مرد بـه گـونه‌ای مـتفاوت برخورد کرده‌ است‌ و بین‌ آن ها‌ امتیازاتی‌ قائل شده است‌؟این‌ گونه پاسخ داده می‌شود که این ها امتیازات یا برتری های یکی بر دیگری نـیست، ایـن تـفاوت برخوردها، شیوه‌ صحیح‌ اجرای‌ عدالت است. زیرا هـمان طـور که تفاوت‌ توان‌ جسمی‌، روحی‌، عاطفی‌ و غریزی‌ آن ها از لحاظ طبیعی جریان دارد باید قوانین هم که برای این گونه تـفاوت ها در نـظر گـرفته می‌شود، متفاوت باشد. دقیق‌تر این که، همان طور که عدالت صـحیح‌ این است که به هر کس به اندازه توانش امکانات داده شود نه این که الزاما هر چه برای هـر کـس تـعیین شد همه افراد بدون توجه به تفاوت‌ها و اختلاف ظرفیت هایشان‌ از‌ آن به طـور مـساوی بهره‌مند شوند؛ مسأله تفاوت قوانین درباره حقوق زن و مرد هم بیشتر به جنبه تشابه حقوق آن‌ها تـأکید دارد و فـقط در مـورد مسائل مشترک صحبت از‌ تساوی‌ حقوق به میان می‌آید.

جمع بندی و نتیجه گیری

تجربه‌های تاریخی نـشان داده اسـت که زن بعد از اسلام چندین‌ بـرابر قـبل از اسلام، بـه پیـشرفت و رشـد و موفقیت دست یافته است و این بـیان گر شـناخت واقعی اسلام از جنس زن و احتیاجات اوست. زنان در جامعه اسلامی ایران یک نمونه و الگـو بـرای زنان‌ همه‌ کشورها شدند، چه از لحـاظ آموزش و پرورش، چه از لحاظ حـقوق زنـاشویی، حقوق اجتماعی، اشتغال و البته ایـن بـه شرطی تداوم خواهد یافت که زن به وظیفه خود کاملا آشنا شده‌، حقوق‌ خـود را بـشناسد و به همه آن ها جامه عـمل بـپوشاند. مـادام که وضع بـه هـمین منوال باشد، زن می‌تواند مـانند یـک انسان آزاد صاحب حق و رأی در کشور اسلامی زندگی‌ کند‌.

منبع