حقوق کیفری زن
از نگاه اسلام، زن و مرد هردو انساناند، هردو مخلوق خدایند و هر دو برابر؛ اما این برابری در کمالات و دستیابی به مقامات معنوی و انسانی، بندگی و تعبد الهی و کرامت وجودی انسان بر سایر موجودات است نه در احکام و وظایف و حقوق. از سوی دیگر، هردو به یک اندازه در بنیان خانواده، اجتماع و بقای نسل آدمی سهیماند؛ خداوند هم در قرآن [۱] به این امر تأکید میکند. در پیشگاه خداوند، زن و مرد هردو یک مقام دارند و هیچ یک به خودی خود بر دیگری برتری ندارد؛ چون هردو از یک جوهرند و جنسیت مایه برتری یکی بر دیگری نیست. هیچ مردی را بر زنی و هیچ زنی را بر مردی برتری نیست مگر به سبب ایمان و تقوایشان؛ این همان مطلبی است که خداوند در [۲] به آن تصریح نموده است.
اما در احكام، وظایف و برخورداری از حقوق، تفاوتهایی بین زن و مرد وجود دارد که هدف این مقاله پرداختن به علل این تفاوتها مبتنی بر آیات قرآن و روایات و همچنین بهرهگیری از علوم بشری است و در نهایت این نتیجه حاصل شده که این تفاوتها بر اساس نوع آفرینش، جایگاه زن و مرد در نظام خلقت و طبیعت، شرایط خاص روحی و روانی و مسئولیت آنها در نظر گرفته شده است. بنابراین اختلاف بین زن و مرد از جهات متعدّد ظاهری و باطنی، جسمی و روحی، خَلقی، خُلقی، فکری و عاطفی است یکی از بدیهیات میباشد؛
یعنی زن از آن جهت که زن است و مرد نیز از آن جهت که مرد است در جهاتی همانند نیستند، این رو با تساوی کاملی که در ارزش و انسانیت دارند، ازجهت مسایل حقوقی، وظایف، تکالیف، مجازاتها و... وضع مشابهی ندارند. پس علیرغم برابری کامل ارزش انسانی زن و مرد، تفاوتهایی نیز وجود دارد که عدم ملاحظۀ آنها در قانونگذاری، خود باعث ستم به آنهاست و عدالت اقتضا میکند هریک به تناسب تواناییها و جایگاه فردی و اجتماعی، از حقوق متناسب و متعادل برخوردار شوند، اضافه بر آن که تساوی کامل حقوق زن و مرد بدون توجه به تفاوتهای آن دو، خلاف عدالت و حکمت آفرینش دوگانه آنان است.
کلیدواژهها
مقدمه
خداوند به عنوان خالق هستی از بین تمام موجودات و مخلوقات، انسان را به عنوان را مخلوق، مورد تکریم و تعظیم قرار داده است. به علت جایگاه رفیع انسان در نظام هستی، ارادۀ الهی بر این قرار گرفت که او را جانشین خود در بین سایر موجودات قرار دهد؛ لازمه این کار به کمال رساندن انسان و تقرب او به ساحت قدس الهی بود؛
برای به کمال رساندن انسان به عوامل و اسبابی نیاز است؛ از جمله عوامل انزال کتب، ارسال رسل و تشریع ادیان است که در قالب دین و دستورات لازم برای تکامل اختیاری انسان به او ابلاغ کند. تکالیفی که در دین مقدس اسلام وضع شده براساس مصالح، مفاسد دنیوی و اخروی، توانایی روحی و جسمی، نوع جنس و شرایط خاص محیطی و زندگی مكلفین بر آنها واجب گردیده است.
از آن جا که ساختار روحی، روانی، جسمانی، شرایط اجتماعی و وظایف خانوادگی زنان با مردان متفاوت است، حقوق و تکالیفی هم که در شرع مقدس اسلام برای آنان در نظر گرفته شده متفاوت و متنوع است که همین مقاله تفاوتهای حقوقی و تکلیفی منشأ پیدایش بسیاری از سؤالات در ذهن افراد گردیده است. این مقاله در صدد پاسخدادن به شبهات وارده بر این تفاوتها و همگونسازی نظام تكلیفی و حقوقی متفاوت زن و مرد با دستگاه آفرینش عادلانه خداوند متعال و عاریسازی نظام آفرینش الهی از هرگونه تبعیض و تضییع حقوق انسانها است. همچنین اصلاح برخی داوریهای نادرست که در این زمینه شده است و تحلیل مبانی علمی و عقلی تفاوتهای حقوق زن و مرد. در واقع هدف پاسخگویی به پارهای از سؤالات در این زمینه با استفاده از ادلۀ قرآنی، روایی و تطبیق آن با مستندهای علمی و عقلی و رفع شائبه تبعیض در تقسیم حقوق بین زن و مرد از طرف قانونگذار شرعی است.
گزارش مقاله
نویسنده در این مقاله در صدد بررسی مبانی تفاوتهای حقوق کیفری زن میباشد برای تبیین به تفاوتهای آنان اشاره میکند.
قصاص و دیه
قانون قصاص و مجازات منحصر به عصر اسلام نیست. در جوامع جاهلی پیش از اسلام نیز در همۀ ملل وجود داشته است. قرآن از حکم قصاص در دین یهود چنین یاد می کند: «و كتبنا علیهم فیها أن النفس بالنفس والعین بالعین والأنف بالأنف...» [۳]؛ بر آنان (در تورات) مقرّر کردیم که جان در مقابل جان، چشم در مقابل چشم، بینی در مقابل بینی، .... قصاص میشود. با این حال، ملل گذشته اغلب میان جرم و جزای آن، عدالت را مراعات نمیکردند. مردم عرب گاهی به جای یک نفر ده نفر را به قتل میرسانند. و علت این جزای نابرابر را شرافت یک قبیله نسبت به دیگر قبایل میدانستند. در اسلام با نزول آیات قصاص این حکم به ضابطهمند شد. در قرآن کریم از دیۀ اعضا ذکری به میان نیامده است. اکنون به بیان موارد قصاص و دیه زن و مرد و مستندات آن میپردازد. به توضیح قصاص نفس، قصاص عضو، دیۀ نفس و دیۀ عضو پرداخته است.
شهادت
در اسلام شهادت زن و مرد به عنوان یک اصل برای اثبات دعاوی و حلّ اختلافات پذیرفته شده است. اگر چه در برخی از موارد قدرت اثبات شهادت مرد و زن متفاوت است به طوری که در مواردی فقط گواهی زن پذیرفته میشود. و گاهی فقط گواهی مرد و در بسیاری موارد شهادت هر دو چه به طور مستقل و چه به طور مرکب و آمیخته پذیرفته است. تفاوت ارزش شهادت زن و مرد در امورجزایی و کیفری در دو قسمت خلاصه میشود:
- مواردی که شهادت زنان به هیچ وجه پذیرفته نیست و فقط با شهادت مردان اثبات میشود.
- مواردی که شهادت مردان به شهادت زنان، ضمیمه میشود.
نویسنده مبحث شهادت را کاملا توضیح و شرح داده است.
نتیجه گیری
در پایان مباحث مقاله نتایج زیر حاصل شده است:
- زن و مرد در اصل خلقت و انسانیت هیچ گونه تفاوتی با یکدیگر ندارند و تفاوتهای حقوقی و تکلیفی موجب برتری یکی بر دیگری و داشتن ارزش بیشتر نسبت به دیگری نمیشود. اسلام تنها ملاک برتری انسانها بر یکدیگر را در مراتب و درجات مختلف تقوای الهی میداند.
- تفاوت زن و مرد در احکام و حقوق به تفاوتهای ظریف جسمی و روحی میان آنها بازمیگردد؛ چراکه جنس زن لطیفتر و ظریفتر ولی جنس مرد خشنتر و سختتر است؛ احساسات لطیفی مانند عشق، دوستی، رقت قلب و میل به زیبایی و آرایش در زن بیش از مرد بوده و تعقل در مرد بیش از آن است. به طور کلی زندگی زن احساس و عاطفه، و زندگی مرد، زندگی تعقل و تفکر است. این علت (تفاوت) موجب شده است که اسلام بین آنها در حقوق، وظایف و تکالیف عمومی اجتماعی که قوام آن تکالیف به یکی از دو امر تعقل و احساس مربوط میشود فرق بگذارد. این تفاوتها نه به عنوان تبعیض بلکه به مقتضای حکمت بالغۀ الهی، ضرورتشان در نظام آفرینش و براساس رعایت عدل و مساوات در وجود هریک از این دو قرار گرفته است.
- در نگرش متعالی اسلام، خداوند در نظام آفرینش، مسئولیتهای متفاوتی را بر حسب تفاوتهای فیزیولوژی بر عهده زن و مرد نهاده است. طبیعی است که مسئولیتهای متفاوت، حقوق، تکالیف و مجازاتهای متفاوتی را نیز در پی خواهد داشت. و این تفاوت نه به معنای تبعیض، بلکه عین عدالت و براساس حکمت الهی است.
- باید به هنگام تخصیص هرگونه امتیاز و یا حقوق به زن و مرد واقعیات و اقتضائات جسمی و سرشت روانی آنها مورد توجه قرار گیرد و در وضع قوانین و حقوق مربوط به زن و مرد، باید طبیعت زن و مرد ضمن بررسی تمامی خواستهها و حوایج ویژهشان مورد عنایت و توجه کامل قانونگذار باشد.
- در بررسی حقوق زن و مرد، نمیتوان جزیی از نظام حقوقی را مورد مطالعه قرار داد بلکه ضروری است مجموع حقوقی که زنان و مردان از آن برخوردارند و تکالیفی که بر عهده دارند عنوان یک مجموعه و نظام به هم پیوسته مورد ارزیابی قرار گیرد. باید توجه داشت که اسلام میخواهد کرامت و منزلت زن حفظ گردد، کانون گرم خانواده محفوظ بماند و زن نقش خود را به طور طبیعی ایفا کند، از این روست که مسئولیتهای مرد را فزونتر از مسئولیتهای زن قرار داده و کارهای دشوار و طاقت فرسا را از عهدۀ زن برداشته است. بدیهی است اگر مسایل جزئی را به طور مستقل از اجزای دیگر یک نظام مورد بررسی قرار دهیم، ممکن است منفی به چشم بخورد اما اسلام، مجموع مسایل را در نظر می گیرد و به مصلحت زن و مرد به طور یکسان مینگرد و توازن حقوق و تکالیف را کاملاً در نظر دارد.
- تفاوتهای ظاهری موجود در حقوق و تکالیف زنان و مردان براساس علتها و حکمتهای مورد اشاره در آیات قرآن مجید و روایات مأثور از معصومین و هماهنگ با نتایج به دست آمده در حوزه علوم انسانی بشر است.
پانویس
منبع
- نویسنده: سمیرا حیاتی
- لینک سایت گیسوم