خاستگاه فلسفی مسائل زنان
آموزش و تحصیلات یکی از مسائل مهم اجتماعی در حوزه امور زنان میباشد، که از فرعیات این مسئله، پرداختن به این حقیقت است که آیا در اصل محتوا و نحوه آموزشهای علمی، دینی و غیره باید بین زنان و مردان تفاوتی قائل شد یا خیر؟ لازمهی بررسی ابعاد این سوال، بررسی و تحقیق، حول محورها و اصولی است که پژوهش حاضر آنها را پیگیری میکند. آیا درک زن و مرد نسبت به معارف مختلف، متفاوت است یا نه و اگر تفاوتی در این زمینه وجود دارد، این تفاوت معلول چه عامل یا عواملی بوده و در چه ناحیهای است؟ آیا ثمرات و فواید تحصیل علوم و معارف، برای زنان و مردان یکسان است ؟ آیا جامعه از اثرات و فواید تحصیل علوم و معارف مردان و زنان، به طور یکسانی بهرهمند میشود؟
چکیده
یکی از مسائل مهم اجتماعی در حوزه امور زنان، امر آموزش و تحصیلات است و از فروعات مهم مسئله، پرداختن به این حقیقت است که آیا بین زنان و مردان در اصل محتوا و نحوه آموزشهای علمی، دینی و غیره باید تفاوتی قائل شد یا خیر؟ بررسی ابعاد این سؤال مستلزم بررسی و تحقیق، پیرامون محورها و اصولی است که در این مقاله آنها را پی میگیرد. آیا درک زن و مرد نسبت به معارف مختلف، متفاوت است یا خیر و اگر تفاوتی وجود دارد، این تفاوت معلول چه عامل یا عواملی بوده و در چه ناحیه ای است؟ آیا ثمرات و فواید تحصیل علوم و معارف، برای زن و مرد یکی است؟ آیا جامعه از ثمرات و فواید تحصیل علوم و معارف زنان و مردان، به طور یکسان بهره میبرد؟
گزارش مقاله
نویسنده در صدد تبیین رویکردی تطبیقی به خاستگاههای فلسفی مسائل اجتماعی زنان در اسلام و فمینیسم میباشد، لذا قضاوتهای آماری در مورد هم افق بودن ذهنی و ادراکی زن و مرد را بیان میکند، و به مقایسه بهره هوشی زن و مرد در چند نظریه میپردازد، و رویکردهای فلسفی و اسلامی در نیروهای ادراکی و شناختی زن، و رویکرد اسلامی و عرفانی به اختلاف احکام بین زن و مرد را مورد بررسی قرار میدهد.
مقام علمی و تحصیل زنان در اسلام
یکی از روشنترین مواضع اسلام، جانبداری اصولی از علم آموزی، توسعه آموزشی و گسترش دانشافزایی در بین زنان است. با یک نگاه کلی به نظام معارف الهی اسلام، به خوبی در مییابیم که جانب داریها و دفاعیات اسلام از تحصیلات و آموزش زنان در مقایسه با سایر مکاتب فکری، فلسفی و دینی جهان بینظیر است. در دین اسلام اگر چه تفاوتهایی بین حقوق و تکالیف زن و مرد دیده میشود، اما هرگز این تفاوتها، جایگاه انسانی زن را از مرد پایین تر نمی آورد و هرگز امتیاز و ترجیح حقوقی برای مردان نسبت به زنان قائل نیست. اسلام، مساوات انسانی را بین زن و مرد رعایت کرده است. از آنجا که حق آموزش و تحصیل، از حقوق طبیعی و فطری انسانی محسوب شده و هیچ ارتباطی با زنانگی و مردانگی ندارد، اسلام نیز با نگرش متین و متقن برای حق تحصیل و آموزش زن و مرد ارزش بسیار ویژهای قائل شده است.
قضاوتهای آماری در مورد هم افق بودن قوای ذهنی و ادراکی زن و مرد
از آنجا که توجه به آمار تا حدودی، فضای بحث را برای اشاره به نظرگاه های الهی اسلام آماده مینماید، در مقاله، بعضی از نتایج آماری مربوط به هم افق بودن قوای ادراکی و استعداد علمی زن و مرد را به اختصار نقل مینماید. از باب نمونه؛ آن چه تستها و آزمایشهای مکرر هوشی نشان داده و روان شناسان در آن متفق القول هستند این است که هیچ تفاوتی در بهره هوشی زن و مرد وجود ندارد. برخی از مطالعات، موفقیت تحصیلی دختران نسبت به پسران را در سالهای آغازین نشان میدهد، اگرچه این برتری در بازی با اعداد و حل مسائل به یک اندازه نیست. تحقیقات دیگری ضمن تأیید برتری روانی کلامی زنان، پسران را در إدراک کلامی برتر دانستهاند. حافظه نیز انواعی دارد، حافظه کوتاه مدت و دراز مدت یا حافظه شفاهی، فضایی، حافظه حادثهای، حافظه معنایی، حافظه روشمندانه، حافظه عادت و حافظه اطلاعاتی».ظاهراً نتیجه تحقیقات نشان میدهد که در زمینه حافظه، معلومات و هوش اجتماعی دختران از پسران جلوترند.
مقایسه بهره هوشی زن و مرد در چند نظریه
برخی هوش را ترکیبی از استعداد عددی (روابط و مسائل ریاضی) آمادگی روانی کلامی، حضور ذهن و کاربرد هر سخن در جای خود، درک معانی (نقلی، عقلی، فلسفی و علمی)، حافظه، استدلال، فهم، روابط فضائی و سرعت ادراک دانسته اند. بطور کلی در رابطه با هوش و جنسیت، سه نظریه مطرح است:
- الف – نظریه تساوی کامل هوش زن و مرد.
- ب- نظریه اثبات کم هوشی زن نسبت به مرد.
- ج – نظریه تفاوت در توانمندیهای هوشی زن و مرد، این نظریات را توضیح داده است.
معنای نقص عقل زن در کلام علی (ع)
گویا در تعالیم دینی برآیند قوای ادراکی و شناختی زن و مرد هم افق است ولی در ذیل فرازی از خطبه 80 نهج البلاغه، وصف «ناقص العقل بودن» به زن نسبت داده شد و بسیاری از فمینیستها به این روایت تمسک جسته و به این بهانه میخواهند جایگاه ارزشمند آموزش و تحصیل زن در نگاه اسلام را مخدوش نمایند. پاسخ این شبهه چنانچه بعضی از اسلام شناسان بیان فرمودند این است که، قضیهای که امیرالمؤمنین (ع) در این رابطه بیان فرمودند: «یک قضیه حقیقیه نیست، بلکه یک قضیه شخصیه خارجیه است. و اصل قضیه این است که عایشه، جنگ جمل را به راه انداخت». یعنی قضیه در اینجا اطلاق ندارد، بلکه شواهد خارجیه، قراین حالیه و مقامیه نشان می دهد که این قضیه، شامل کسانی میشود که مسبّب جنگ جمل و ریخته شدن خون مسلمانان بوده اند. در خطبه چهاردهم از نهج البلاغه نیز همین گروه مذمّت میشوند و سرزمین بصره مورد نکوهش قرار میگیرد؛ حتی امیرالمؤمنین (ع) با تعبیراتی میفرمایند: شما کسانی هستید که به دنبال یک شتر راه افتاده اید، مسلم است که چنین تعبیراتی ناظر به غیرعاقلانه بودن و مذمت رفتاری است که در آن ظرف زمانی، مکانی و شرایط خاص، (و بر پشت شتر) انجام گرفته است. مذمت شتر در این خطبه، نشاندهنده این است که راکب آن رفتار بدی انجام داده و مذمت عقل زن، بدین جهت است که زن مورد مذمت، دارای «عقل ناقص» و رفتار مذمومی بوده است.
رویکردی فلسفی به نظر اسلام در برآیند نیروهای ادراکی و شناختی زن
اصطلاح ادراک در زبان فلسفه و روان شناسی در معانی مختلفی به کار رفته است. در «فلسفه» می توان به هرگونه استنباط شناختی، ادراک گفت. از این رو تمام استنباطات چهارگانه عقلی، تخیلی، وهمی و حسی، جزء ادراکات به شمار میآیند، ولی در روان شناسی، ادراک به معنای بسیار محدودی به کار برده میشود. مسلم است که مبدأ ادراکات، احساسات است، ولی یکی از نکات بسیار حساس در فلسفه اسلامی آن است که محسوسات به مدرکات تبدیل میشود. ملاصدرا (ره) در کتاب اسفار و سایر کتب خویش، عقیده نوینی را اظهار می دارد که أساس آن مبتنی بر تحقیق کامل و شهود قلبی اوست. وی می فرماید: انتقال صورت محسوس به سوی قوه حاسه از نظر تحقیق فلسفی محال و برخلاف واقع در حقیقت است، بلکه در واقع، ادراک نزد ملاصدرا نوعی انتزاع، تجرید و خلاقیت نفس است. یعنی هنگامی که محسوس در برابر یکی از حواس انسانی قرار میگیرد، نفس انسان از آن محسوس، صورتی انتزاع می کند و این صورت، نوعی تجرد خاص را دارا میشود، که قابلیت و شایستگی اتحاد با نفس را داراست.
برابری شأن تعلیم و تعلم زنان با مردان در دین
شأن تعلیم زن و مرد در نشئه قبل از هبوط در دنیا تعلیم کلیه اسماء الهی به آدم و حواء میباشد. قرآن کریم ضمن نقل حکایت سؤال فرشتگان از راز و فلسفه آفرینش انسان، ثابت میکند که انسان به همه اسماء الهی داناست. بنابراین طبق مفاد این آیات، راز برتری انسان بر ملائک و فلسفه خلقت او، هر چند که منجر به فساد و خونریزی در زمین میشود، این است که او عالم به جمیع اسماء الهی است. راز مسجود ملائک، واقع شدن و خلیفه اللهی آدم نیز در همین معنی است. . چنانچه از تفاسیر برداشت میشود، این گونه نبوده است که بعضی از اسماء به آدم و بعضی دیگر به حواء آموخته شود، بلکه به هر دوی آنها به عنوان یک انسان، همه اسماء تعلیم داده شده است. بنابراین به شهادت قرآن، معلم واحدی یعنی ذات اقدس الهی، تعلیم واحدی را با محتوای واحدی (یعنی همه اسماء)، به حقیقت نوعیه انسان که مشتمل بر حقیقت زن و مرد است تعلیم داد و سپس در موضوع عرضه اسماء بر فرشتگان از آنها امتحان گرفت و ایشان در امتحان موفق شده و توانستند نشان دهند که عالم به اسماء الهیه میباشند، پس هر دو همه اسماء را میدانند. با توجه به رویکرد فلسفی و عرفانی به آیات و تفسیر آنها معلوم میشود که اگر بعضی از استعدادها و فعالیتهای عقلی مرد، مثل: استعداد ریاضی، فعالیتهای تعمیمی و تجریدی عقلانی وی قویتر است، این تفاوت یک تفاوت عرضی است. البته فمینیستها معتقدند که این تفاوت ها ناشی از فرهنگ مردسالاری محیط و اجتماع است، ولی مراد ما از تفاوت عرضی، حاصل از تأثیر عوامل بیرونی نیست، بلکه تفاوتی است که مربوط به طبیعت ثانویه زن و مرد است.
صعود مساوی زن و مرد به آخرین مرحله علمی در نشئات وجود
آنچه گفته شد، نشان دهنده این معنی بود که در قوس نزول، جنس و طبیعت زن و مرد نسبت به قوه اکتساب در مقامات علمی، دارای شأن مساوی هستند، اگرچه نور این استعداد در بازتابش ممکن است فرق کند. بهترین راه رسیدن به پاسخ مسئله، این است که یک مرد معصوم و یک زن معصومه(ع) را که به آخرین درجه کمالات در قوس صعود رسیده و از جهت سایر درجات تکامل انسانی و مقامات معنوی با یکدیگر کفویت دارند، با هم مقایسه شود. اگر این مقایسه، ما را به این حقیقت برساند که این دو در مقامات علمی و معرفتی نیز با هم مساویند، نتیجه این خواهد بود که ویژگی زن یا مرد بودن، سبب نمیشود که زن در قوس صعود، نسبت به مرد، حائز مقامات علمی کمتری باشد، برای اثبات این ادعا به ذکر چند روایت اکتفاء مینماید. بعد مقاله به صدور تکلیف واحد برای زن و مرد در نشئه دنیا پرداخته است.
رویکردی فلسفی و عرفانی به اختلاف احکام زن و مرد
مسلماً با اثبات تکلیف واحد برای زن و مرد طبق یک روی کرد فلسفی و عرفانی، میتوان این گونه نتیجهگیری نمود که ظرفیتهای وجودی این دو اندیشه و ادراکاتشان هم افق است، بنابراین اگر در ناحیهای اختلاف احکامی وجود داشته باشد، باید نتیجه گرفت که در همان ناحیه، ظرفیتهای وجودی زن و مرد متفاوت است. چرا برای این دو، تکالیف مختلفی مقرر گردیده است؟ پاسخ به این سؤال از طریق بیان چند اصل فلسفی در کمال اختصار بیان می شود؛
- اصل اول: از نظر علم معرفت النفس در فلسفه اسلامی.
- اصل دوم: در نفس واحده، هنگام تجلی در مظاهر و متکثرات، کثرت راه پیدا نمیکند.
- اصل سوم: حقیقت نفس انسان که علیرغم شئون متفاوت، دارای وحدت ذات است.
- اصل چهارم: حقیقت نفس انسان به اعتبار مظهریت (الله) مشتمل بر صفات جمالیه و صفات جلالیه است.
- اصل پنجم: نفس انسان نسبت به بدن مادی، حکم صورت تمامیه را دارد.
- اصل ششم: روح انسان به جهت ملازمت با بدن در نشئه عنصری، در عالم کثرت واقع شده است.
اختلافات جزئی احکام تکلیفی زن و مرد نیز، مقتضای هدایت پروردگار است. اگر بخواهیم صدور تکلیف واحد را در آئینه فلسفه و عرفان به نظاره بنشینیم، باید صدور تکالیف را تحت مقوله هدایت قرار دهیم.
نتیجه
دین، شامل مجموعه قوانین و مقرراتی است که بر حقایق تکوینی ثابت و پایدار متکی میباشد، و علاوه بر این که رابطه فردی حق و خلق یعنی عبادات و روابط اخلاقی افراد با یکدیگر را بر عهده دارد، ناظر اخلاقیات، مسائل سیاسی، اقتصادی، و حتی مسائل حکومتی نیز میباشد. دین که همان وحی و شریعت ناطق میباشد، حاصل تشریع اسما الهی و در حقیقت صورت گسترده توحید الهی است و در جمیع معارف بشری نقض اساسی دارد. دین اسلام که دینی خاتم است باید دین کاملی باشد؛ چرا که حاکمیت و کمال، دو امری هستند که لازمه یکدیگر میباشند و قرآن اینگونه بر کامل بودن دین شهادت میدهد که ما هیچ چیز را در کتاب فرو گزار نکردیم. این نکته قابل ذکر است که اگر دین را شامل اعتقادات - فروع اعتقادات و فروع فروع اعتقادات بدانیم، پس در اصول پنجگانه اعتقادات مذهبی، تمام معارف بین مرد و زن مشترک بوده و امر به تحقیق و معرفت اعتقادات، به صورت تکلیف واحد یکسانی برای مرد و زن صادر شده است. مرد و زن در تمام تکالیف مشترکند و تنها موردی که در تکلیف برای زن استثنا میباشد، یک قسمت از اقسام جهاد، یعنی جهاد ابتدایی میباشد.
منبع
- نویسنده: مهدیه سادات مستقیمی؛ مطالعات راهبردی زنان بهار 1380 - شماره 11 ISC (22 صفحه - از 48 تا 69 )
- لینک پرتال جامع علوم انسانی
- لینک نورمگز
- لینک علم نت