خانه داری
خانهداری به معنای بیکاری است؟ نویسنده مقاله با این نگاه که زن خانهدار هم بیکار نیست و به کارهای متعدد و گاه نقشهای متعارض میپردازد؛ با توجه بررسی کمّی مسئله از جهات اقتصادی، اجتماعی و خدماتی، سؤالاتی را در مورد زنان خانهدار مطرح کرده و سپس به آنها پاسخ میدهد؛ که عبارتند از: محسوب شدن زنان خانهدار جزء اقشار فعّال؛ تبعات و آثار شاغل یا فعّال محسوب شدن زنان خانهدار؛ علت گرایش زنان ایرانی به کار بیرون از خانه؛ تأثیر اشتغال بر عملکرد و روحیات زن و در نتیجه بر خانواده؛ علت به وجود آمدن ناهماهنگی بین نقشهای گوناگون یک زن و روش اصلاح آن؛ تأثیر اشتغال زن در تربیت فرزندان و ایجاد خلل در آن؛ چگونگی تقسیم کار بین زن و مرد، در صورت اشتغال زن؛ وجود تعارض بین نقش شغلی و ایفای وظیفه خانوادگی زنان و عوامل مؤثر در ایجاد تعارض؛ موانع اشتغال زنان در جامعه؛ نگاه جامعه نسبت به اشتغال زنان؛ میزان اشتغال زنان ایرانی و نحوه ایجاد تحول در شرایط فعالیت و آنان؛ ضرورت یا عدم ضرورت قوانین حمایتی نسبت به زنان در ایران، با توجه به اینکه ظاهرا نسبت زنان شاغل بسیار کمتر از مردان است.
الگوی جعبه اطلاعات مقالات | |
---|---|
نویسندگان | فرشته ندری ابیانه |
عنوان مقاله | خانهدارى، اشتغال و زنان ایرانى |
نام مجله | فصلنامه بانوان شیعه |
سال چاپ | بهار 1384 |
شماره مجله | 1 |
کلید واژهها
زنان، اشتغال، خانهداری، ارزش کاری.
مقدّمه
«خانهداری» در عرف عام، در مقابل «اشتغال» به کار برده میشود. در این اصطلاح، «اشتغال» به معنای حضور در خارج از منزل و پرداختن به کاری معیّن در وقتی مشخص و با حقوق و مزایای تعیین شده است و خانهداری نوعی حضور بیاجر و پاداش در محیط خانه دانسته شده که فایده چندانی بر آن متّرتب نیست و نوعی بیکاری تلقّی میشود. این نوع تلقّی از مفاهیم یاد شده نتایجی در بردارد که قابل تأمّل و بررسی است؛ زیرا اگر اشتغال را به معنای پرداختن به کار و یا توجه قلبی به کسی یا کاری [۱] بدانیم و زن را محور اصلی تربیت انسان به شمار آوریم و خانه را اولین کانون تشکیل اجتماع، که سعادت و شقاوت انسانها در آن تعیین و رقم زده میشود، در این صورت،خانهداری از مهمترین اشتغالات محسوب میشود که کمتر کاری به اهمیت آن دیده میشود.
از سوی دیگر، هر نوع حضور در خارج از خانه را نمیتوان کار مفید تلقّی کرد و چه بسا این حضور از مشاغل کاذب و دربردارنده مفاسد و مضار بسیاری باشد. از این رو، باید با کاوش درباره این مفاهیم، نقش زنان خانه دار و شغل خانهداری را معیّن نمود. این نقش در دو سطح کمّی و کیفی مورد بررسی است: نقشهای عاطفی و تربیتی در بعد کیفی و نقشهای اقتصادی و اجتماعی و خدماتی در بعد کمّی قابل ارزیابی است.
مقاله حاضر مسئله اشتغال زنان خانه دار را به بحث نهاده و در پی یافتن مزایا و زیانهایخانه داری و اشتغال صرف زنان است؛ زیرا به وضوح دیده میشود که در جامعه کنونی، زنان با دو معضل روبه رو هستند: زنان خانهداری که همه همّ و غم خویش را مصروف خانواده داشتهاند، اما خود از رشد و بروز استعدادهای ذاتیشان و جامعه از پتانسیل وجودی ایشان محروم مانده است، و زنانی که همزمان بار خانه داری و اشتغال را بر دوش داشته و در نتیجه، زودتر از موعد، دچار آسیبهای بدنی و روحی شده و به ناچار، در میان انتخاب فعالیت اجتماعی و اقتصادی و وظایف خانوادگی، ناگزیر از انتخاب یک طرف گردیدهاند. با توجه به این معضل جامعه زنان، این مقاله با طرح چند سؤال و پاسخ به آن، به تحلیل مسئله پرداخته است.
گزارش مقاله
نویسنده این مقاله با این پیش فرض که زن خانه دار بیکار نبوده و به کارهای متعدد و گاه نقشهای متعارضی میپردازد؛ با پرداختن به شغل زنان خانه دار؛ وجود نقش های متعدد برای زنان؛ اشتغال زنان و تربیت فرزندان؛ اشتغال و تعارض ها؛ و لزوم تدوین قوانین حمایتی از زنان خانه دار، به تبیین خانه داری و اشتغال زنان میپردازد.
شغل زنان خانهدار
زن خانهدار باید روانشناس، پرستار، آشنا به فنون تغذیه، امور مالی، هنرمند و درنهایت، مشاور و همراه اعضای خانواده باشد و این امور جز با افزایش آگاهی و کسب مهارت و تمرین زیاد به دست نخواهد آمد. پس زن خانهدار بیکار نیست، بلکه کارهای متعدد و گاه نقشهای متعارضی دارد. بررسی علل گرایش زنان مسلمان ایرانی به شغلهای تعریف شده و پرهیز از خانهدار بودن صرف، میتواند ما را در شناخت ارزش خانهدار بودن یاری دهد، به شرط آنکه موانع فرهنگی و اقتصادی و اجتماعی آن از پیش پا برداشته شود. لازمه رفع این موانع توجه دولت و اقشار گوناگون مردم به این مسئله است. با نگاه اقتصادی، خانه داری نوعی شغل و دارای ارزش مالی است؛ زیرا گذشته از بررسی کیفی نقش خانهداری به عنوان محور تعلیم و تربیت، حضور زنان در خانه به معنای انجام برخی امور خدماتی است که ارزش اقتصادی دارد. از این رو، محاسبه کمّی ارزش اقتصادی کار زنان در خانواده از اهمیت خاصی برخوردار است.
وجود نقشهای متعدد برای زنان
مهمترین مسئلهای که در اشتغال زنان باید مورد توجه قرار گیرد، وجود نقشهای متعددی است که زنان باید به عنوان همسر و مادر و گرداننده خانواده بر عهده بگیرند؛ نقشهایی که در جامعه ما به صورت سنّتی به آنها نگریسته میشود، و گاهی با نقش نوین زن به عنوان یک فرد شاغل در خارج از خانه ناهماهنگ است. زنان شاغل در حالی که نقشهای دو گانهای ایفا میکنند، در زمینه انجام وظایف و مسئولیتهای ناشی از نقشهای خانگی و شغلی خود، تا حدّ متوسطی دچار دوگانگی نقش میشوند.
زنان شاغل میزان مشارکت همسرانشان را در امور منزل و خانهداری کم، ارزیابی کردهاند. بار عمده ایفای مسئولیت سنگین خانهداری در کنار وظایف شغل و مسئولیتهای حرفهای و کار، همه بر دوش زنان شاغل قرار میگیرد و آنان در قبال این وظایف، خود را مسئول میبینند و دوست دارند که شغل خود را حفظ کنند و به هر صورت، به کارشان ادامه دهند. بنابراین، در وضعی قرار میگیرند که از یک سو، قادر به پاسخگویی کامل به انتظارات هر دو نقش خویش نیستند، و از سوی دیگر، علاقهمند که هر دو نقش را به خوبی ایفا نمایند. معرفی راه میانه میتواند پاسخگوی این مشکل باشد. در این صورت است که زن میتواند ضمن حفظ نقش اصلی خود به عنوان همسر و مادر، در صورت ضرورت، از فواید اشتغال نیز برخوردار باشد.
اشتغال زنان و تربیت فرزندان
مادر وسیعترین دنیای روانی و اجتماعی کودک است و از نظر کودک، همچون کسی است که از تمام نقاط این جهان اطلاع دارد. اشتغال مادر موجب اختلال در تکوین دلبستگی کودک نسبت به مادر میشود؛ زیرا مراقبت کودک از حالت انفرادی به حالت گروهی در میآید و در نتیجه، دلبستگی کودک نسبت به مادر از حالت طبیعی خارج میگردد. مادران شاغل نمیتوانند همانند مادران غیر شاغل به طور تمام و کمال، به کودکان خود رسیدگی کنند؛ چون مادر چندین ساعت از روز را خواه ناخواه جدای از فرزند به سر میبرد. امروزه با توجه به افزایش فزاینده مادران شاغل و برای جلوگیری از اثرات جبرانناپذیر رشد و نمو کودک، افزایش مرخصی زایمان، ایجاد مهدکودک در محیط کار بر طبق استاندارد جهانی و زدودن مشکلات اقتصادی در ابعاد گوناگون، از وظایف حسّاس دولتها به شمار میرود. نتیجه آنکه با استفاده از ساز و کارهای اجرایی و برنامههای حمایتی، میتوان زنان را در ایفای نقششان توانمند ساخت.
اشتغال و تعارضها
از یک سو، به سبب نیازها و مقتضیات جامعه، نیاز به استفاده از نیروی کار زنان متخصص و تحصیل کرده و حتی ضرورتهای مشترک زندگی خانوادگی، همچون درآمد اقتصادی و بهبود سطح فرهنگی، اشتغال زنان اجتنابناپذیر تلقّی میشود، و زنان به حضور در عرصه اجتماع ترغیب میشوند. و از سوی دیگر، از تغییرات فرهنگی در نظام ارزشها و تخصیص نقشها و جابهجایی وظایف خبری نیست. مشارکت مرد در انجام امور خانهداری موجب میشود زن در انجام امور خانهداری کمتر احساس خستگی مفرط کند، و گرنه زنان، هم در انجام وظایف خود در خانواده و روابط با همسر و فرزندان دچار مشکلات میشوند و هم در پیشرفت شغل دچار رکود میگردند. برخی از تعارضهای مطرح شده عبارتند؛
- دل سردی از نقش
- فشار نقش،
- شکست در ایفای نقش
- تعارض نقشها
نویسنده به تبیین مباحث؛ اشتغال بیرون از خانه در تعارض با وظایف خانگی، کار زن در خانه و اهمیت آن، تقسیم کار در خانه، موانع اشتغال زنان که این را در 3 حیطه؛
- الف. موانع اقتصادی،
- ب. موانع اجتماعی ـ قانونی،
- ج. موانع اجتماعی و فرهنگی،
تبیین میکند. بعد به بحث اشتغال زنان در باورهای جامعه، بهترین مکان مناسب برای اشتغال زنان، میزان و شرایط اشتغال در بین زنان ایرانی، اشتغال زنان ایرانی در تعارض با نقش مادری و ضرورت تدوین قوانین حمایتی از زنان خانهدار میپردازد. یکسری تسهیلات را برای زنان الزامی میداند، که تسهیلات شامل؛
نتیجه
حرکتهای فمینیستی در جهان غرب نتوانسته است راه حل مناسبی برای اشتغال زنان در نظر بگیرد و حاصل آنچه انجام شده فقر فزاینده جامعه زنان و ستمی مضاعف است. اگر دیدگاه اسلام درباره اشتغال خانگی زنان به منصه عمل میرسید بهترین دفاع از حقوق زنان در جهان به وقوع میپیوست و زن بدون آنکه از خانه و خانواده پا بیرون بگذارد، به حقوق مشروع و ارزش حقیقی خود میرسید. هرگز مراد از تأکید بر ایجاد تسهیلات برای اشتغال زنان، این نیست که زنان را از خانه به کارهای اقتصادی و کارهای سنگین بیرون از خانه، که در شأن آنها نیست، بکشانیم، بلکه مراد آن است که در کنار کارِ خانگی زن مطابق نظر اسلام، حق آموزش، اشتغال مناسب، تحصیل و ارزش کار خانگی او به رسمیت شناخته شود.
علاوه بر کار خانگی، که وظیفه تمام زنان است، بسیاری از زنان، بخصوص زنانی که به طبقات پایین اجتماعی تعلّق دارند، مجبورند در خارج از خانه نیز به کار مشغول شوند. کار زنان در خارج از خانه ویژگیهای خاص خود را دارد. بر خلاف تصور عوام، که معمولاً کارهای آسانتر به زنان تعلّق میگیرد، باید توجه داشت نوع کاری که زنان انجام میدهند معمولاً بسیار غیرتخصصی است. همین امر موجب میشود زنان در مقایسه با مردان، از امکان ترفیع کمتری برخوردار باشند.
در نظام سرمایهداری نرخ اشتغال زنان در حال افزایش است. علت اصلی آن امکان پرداخت مزد کمتر برای کار معیّن است. قسمت عمدهای از اشتغال شهری زنان در کشورهای در حال توسعه، در اختیار بخش غیررسمی، بخصوص در بخش تهیه غذا و ارائه خدمات، به ساکنان مادر شهرها اختصاص دارد. در مجموع، شرایط پیشِ رو نشانههایی از زنانه شدن گسترده فقر در سراسر جهان دارد. در حالی که بر اساس مبانی قرآنی و تعالیم اسلامی، زنان از ارزش وجودی برخوردارند و شایسته نیست که با پرداختن به امور مالی و اقتصادی از شئون اساسی خود باز بمانند.
پانویس
- ↑ (دهخدا، 1383، ص 2633)
منبع
- نویسنده:فرشته ندری ابیانه؛ بهار 1384، فصلنامه بانوان شیعه، ش1
- لینک پرتال جامع علوم انسانی