خانواده در نظریه‌های فمینیستی

از ویکی‌جنسیت

خانواده؛ از آموزه‌های اصلی مورد چالش در اندیشه فمینیستی است.

خانواده از نظر فمینیست‌ها علت فرودستی زنان در طول تاریخ است. برخی قائل به اصلاح ساختار نهاد خانواده و برخی خواهان حذف این نهاد هستند.

رویکرد فمینیست‌ها‌ به خانواده

به طور کلی در نگاه فمنیست‌ها دو رویکرد به خانواده وجود دارد:

  1. موافقت با اصل خانواده:حفظ اصل خانواده با ایجاد اصلاحات[۱]
  2. مخالفت با اصل خانواده: این رویکرد اساسا با نهاد خانواده مخالف و خواهان حذف خانواده است.[۲]

رویکرد موافقت با اصل خانواده

انتقاد به خانواده و ازدواج از همان آغاز شکل گیری جنبش فمنیسم به وجود آمد.در این میان فمینیست‌های لیبرال اگرچه انتقادات جدی به نهاد خانواده داشتند و گاه آنرا عامل اصلی ستم بر زنان، نهادی ناعادلانه و در جهت انقیاد زن معرفی می‌کردند، اما مایل به براندازی و حذف نهاد خانواده نبودند.

بیشتر فمینیست‌های موج اول لیبرال بر لزوم اعمال اصلاحات قانونی و آداب و رسومی در نهاد خانواده تاکید داشتند.موج اعتراض فمینیست‌های لیبرال به از دست رفتن آزادی و استقلال هویتی و فردی زن بعد از ازدواج بود. وگرنه آنها ازدواج را نهادی مقدس و حافظ عفت عمومی بود تصدیق می‌کردند.[۳]

فمنیست‌های موج اول لیبرال مری ولستون کرافت، جان استورات میل و هریت تیلور هر سه اصل نهاد ازدواج و خانواده را با اصلاحات قانونی و ایجاد فرصت حضور در حوزه عمومی به رسمیت می‌شناسند. به عنوان مثال: ولستون کرافت معتقد بود:«محدودیت و محرومیت زنان از آزادی‌ها و فرصت‌های اجتماعی عامل فرودستی است. تغییرات؛

یعنی زنان را محدود به خانواده و نقش مادری نکنند، بلکه به آنها فرصت‌های اجتماعی و آزادی بدهید. اگر زنان هم به فرصت‌های اجتماعی دسترسی بیابند، رشد عقلانی آنها تکامل می‌یابد و آنها می‌توانند مادران خوبی در عرصۀ خانواده باشند.»[۴] خانم کرافت هیچ مخالفتی با اصل ازدواج و خانواده نداشت. او ازدواج و مادرشدن را جزء سرنوشت زنان می‌دانست.[۵]

از فمینیست‌های موج دوم لیبرال که خواهان تغییر در نهاد خانواده بودند می توان به جسی برنارد اشاره کرد. برنارد اولین جامعه شناسی بود که مساله جنسیت در خانواده را به عنوان موضوع جامعه شناسی مطرح کرد.[۶] برنارد در کتاب «آینده زناشویی» علارغم تمام تام بدی‌هایی که برای نهاد ازدواج و خانواده برمی‌شمارد خواستار اصلاحات در نهاد زناشویی و نه براندازی آن است.[۷]

رویکرد مخالفت با خانواده

فمنیسم مارکسیست و خانواده

فمینیسم مارکسیسم، خانواده را نتیجه و ثمرۀ نابرابری و ستم در جامعه تلقی می‌کند. مارکسیست‌ها خانواده هسته‌ای را؛ نهادی در جهت تامین منافع سرمایه‌داری می‌دانند. آنها معتقدند که خانواده ریشه طبیعی ندارد.

از نگاه فمنیسم مارکسیست خانواده هسته‌ای باعث وابستگی شدید زن به مرد شده‌است. به این معنا که، در ادوار تاریخی؛ اول نظام اشتراکی و ازدواج گروهی مطرح بود. با شیوع دام‌پروری و کشاورزی مالکیت خصوصی به وجود آمد. مردان به سبب اینکه ثروت از خانواده بیرون نرود، خانواده تک هسته‌ای را به وجود آوردند.[۸]

خانواده زنان را تحت انقیاد در‌آورد؛ به این صورت که زنان در خانواده مجبورند بیشتر اوقات خود را به کارهایی چون اداره‌ی امور خانه و مراقبت از شوهر و فرزندان اختصاص دهند؛ بدون آنکه در قبال این همه کار، دستمزدی دریافت کنند. به جهت وابستگی اقتصادی که خانواده هسته‌ای برای زن ایجاد کرد، این وابستگی موجب محرومیت و عقب‌ماندگی زنان شد.[۹]

فمینیست رادیکال و خانواده

بحث خانواده در فمینیسم رادیکال به اوج خود می‌رسد.بر خلاف فمینیسم لیبرال که نگاهی نسبتا حاشیه‌‌ای به مساله خانواده داشت و بر خلاف فمینیسم سوسیال که خانواده را بازتاب نظام اقتصادی می‌دانست، رادیکال‌ها مرد دشمن اصلی زنان است و خانواده ابزار اصلی ستم مردان بر زنان است و ازدواج را نهادی می‌دانند که انقیاد مستمر زنان را به دنبال دارد.[۱۰]

در این دیدگاه ازدواج، نهادی است که انقیاد مستمر زنان را به لحاظ اقتصادی، مالی، حقوقی، سیاسی و عاطفی استمرار می‌بخشد. به این ترتیب ، رادیکل‌ها منکر تکامل‌بخشی ازدواج و زندگی خانوادگی و مفید بودن آن برای زنان می‌شوند.[۱۱]

سیمون دوبووار به عنوان یکی از اندیشمندان فمینیسم رادیکال معتقد است:«ازدواج نابودکننده زن است. و طلاق برای زن امری ارزشمند و مثبت تلقی می‌‌شود.طلاق راه رهایی زن است.[۱۲]

رویکردهای به شدت رادیکال موج دوم فمنیست(رادیکال‌ها) موجب پیدایش تفکری انتقادی از درون فمنیست نسبت نگاه فمینیست‌های رادیکال در امر ازدواج و خانواده شد. از جمله فمینیست‌هایی که با رویکرد انتقادی در مقابل رادیکال‌ها واکنش نشان داد خانم جین بتیکه الشتاین بود. الشتاین به تلاش‌های فمینیست رادیکال برای سیاسی کردن زندگی خصوصی حمله می‌کند و ضمن دفاع از زندگی خصوصی، مادری را یک فعالیت پیچیده، غنی، لذت‌بخش و نشاط‌آفرین می‌داند، که زیستی، اجتماعی، طبیعی و عاطفی است.[۱۳]

پانویس

  1. رودگر، فمینیسم: تاریخچه، نظریات، گرایش‌ها، نقد، 1388ش، ص 116
  2. رودگر، فمینیسم: تاریخچه، نظریات، گرایش‌ها، نقد، 1388ش، ص 116
  3. رودگر، فمینیسم: تاریخچه، نظریات، گرایش‌ها، نقد، 1388ش، ص 117؛ مشیرزاده، از جنبش تا نظریه اجتماعی: تاریخ دو قرن فمینیسم، ص 75
  4. اکلشال، فمینیسم، مقدمه‌ای بر ایدئولوژی‌های سیاسی، 1385ش، ص 358
  5. رودگر، فمینیسم: تاریخچه، نظریات، گرایش‌ها، نقد، 1388ش، ص 117
  6. رودگر، فمینیسم: تاریخچه، نظریات، گرایش‌ها، نقد، 1388ش، ص 118
  7. مگی هام و سارا گمبل، فرهنگ نظریه‌های فمنیستی،1382ش، ص 178-177
  8. رودگر، فمینیسم: تاریخچه، نظریات، گرایش‌ها، نقد، 1388ش، ص 120
  9. رودگر، فمینیسم: تاریخچه، نظریات، گرایش‌ها، نقد، 1388ش، ص 120-121
  10. رودگر، فمینیسم: تاریخچه، نظریات، گرایش‌ها، نقد، 1388ش، ص 121-122
  11. رودگر، فمینیسم: تاریخچه، نظریات، گرایش‌ها، نقد، 1388ش، ص 122
  12. رسولی پور، مهدوی، نقد دیدگاه فمنیستی سیمون دوبووار درباره ازدواج و مادری با رویکرد به اندیشه های امام خمینی، 1392ش، ص 91
  13. اکلشال، «فمینیسم»، مقدمه‌ای بر ایددئولوژی‌های سیاسی،1385ش، ص 380

منبع

  • رودگر، نرجس، فمینیسم: تاریخچه، گرایش‌ها، نقد، قم: دفتر مطالعات و تحقیقات زنان، تهران: سازمان ملی جوانان، چاپ دوم، 1394ش
  • اکلشال، رابرت، فمینیسم، مقدمه‌ای بر ایدئولوژی‌های سیاسی، 1385، موسسه فرهنگي و اطلاع رساني تبيان، 1385ش
  • ریترز، جورج، نظریه جامعه شناسی در دوران معاصر، ترجمه محسن ثلاثی، 1391ش
  • رسولی‌پور، رسول؛ مهدوی، ناهید، نقد دیدگاه فمنیستی سیمون دوبووار درباره ازدواج و مادری با رویکرد به اندیشه های امام خمینی، پژوهشنامه متین، سال پانزدهم، شماره 59، تابستان 1392ش
  • مشیرزاده، حمیرا، از جنبش تا نظریه اجتماعی: تاریخ دو قرن فمینیسم، شیرازه، 1390ش