خشونت بر عليه زنان
خشونت علیه زنان در خانواده و روشهای اندازهگیری آن، مسئلهای است که رهیافتهای مختلفی نسبت به آن وجود دارد. نخستین دیدگاهها، دو رهیافت عمده فمینیستی (با رویکردی کیفی) و خشونت خانوادگی (با رویکردی کمی)، برای مطالعه خشونت علیه زنان وجود داشت. رهیافت فمینیستی معتقد است که خشونت منحصراً از سوی مردان علیه زنان اعمال میشود و خشونت زنان علیه مردان جنبه دفاعی دارد و بیشتر بر مفاهیم همسرآزاری، کتک زدن همسر و همسران کتک خورده تأکید میکند. رهیافت دوم تحت عنوان خشونت خانوادگی، بیشتر به خشونت بین همسران می پردازد؛ زیرا از این دیدگاه، خشونت، ارتباطی به جنس خاص ندارد و زنان و مردان به طور مشابه میتوانند علیه یکدیگر اعمال خشونت کنند. طی نقدهای روشی که طی سالیان متمادی توسط پژوهشگران هر دو رهیافت صورت گرفت، از دهه 1990م. سومین الگوی روششناختی که ترکیبی از رویکرد کیفی و کمی بود به عنوان رهیافتی جدید مطرح شده و به مطالعه خشونت علیه زنان با خشونت خانوادگی میپردازد.
کلیدواژهها
همسر آزاری، خشونت علیه زنان در خانواده، فمینیسم، پژوهش کمّی، پژوهش کیفی، پژوهش ترکیبی.
مقدمه
در طول چند دههی گذشته، همزمان با گسترش ادبیاتی که به موضوع خشونت علیه زنان میپردازد، چهارچوب نظری مختلف نیز به بررسی زوایای پنهان و پیچیده این پدیده پرداختهاند. یکی از انواع خشونت خانوادگی، خشونت بین همسران است که دو جریان عمدهی جامعهشناختی در خصوص آن وجود دارد؛ جریان اول؛ رهیافت فمینیستی است، که با اعتقاد به این که خشونت منحصراً از سوی مردان علیه زنان اعمال میشود و خشونت زنان علیه مردان برای دفاع از خود است. بیشتر بر مفاهیم همسرآزاری، کتک زدن همسر و همسران کتک خورده تأکید میکند.
ره یافت دوم؛ خشونت خانوادگی، بیشتر به خشونت بین همسران می پردازد؛ زیرا از این دیدگاه، خشونت، ارتباطی به جنس خاص ندارد و زنان و مردان به طور مشابه میتوانند علیه یکدیگر اعمال خشونت کنند. از نظر روش فمینیستها بیشتر با استفاده از روشهای کیفی و نمونههای بالینی به مطالعه و پژوهش خشونت علیه زنان با خشونت خانوادگی می پردازند. اما پژوهشگران خشونت خانوادگی از راهبرد پژوهش های کمّی بهره گرفته، و در تلاش اند تا با طراحی مقیاسهای مختلف و استفاده از نمونههای معرف، به بررسی این مسئله بپردازند. گزاره اساسی نوشتار حاضر این است که با توجه به جایگاه ویژهی هر یک از پاردایمهای کمّی و کیفی و توامندیها و محدودیتهای آنها میتوان رویکرد ترکیبی را، نه به عنوان توهمی روششناختی، بلکه به عنوان نوعی دگرگونی الگو، در معنای کنونی آن در نظر گرفت.
گزارش مقاله
نویسنده در کنار بحث از خشونت، به توضیحاتی در مورد پژوهشهای کمّی و کیفی میپردازد. راهبرد مهم پژوهشهای کمّی، بهرهگیری از مقیاسها و شاخصهای مختلف برای سنجش ابعاد مختلف موضوعات مورد بررسی است، را بیان میکند. پژوهش کیفی شامل ره یافتی تفسیری و طبیعت گرایانه نسبت به جهان است، به توضیح کامل این مطالب میپردازد. بعد بحث را به صورت ذیل تبیین میکند.
خشونت جسمی و سنجش آن
یکی از اولین مقیاسهای مورد استفاده در بررسی خشونت خانوادگی، «مقیاس شیوهی کشکمش» است. این مقیاس برای مطالعهی پیمایشی سطح کلان خشونت در روابط خانوادگی، خانوادههای آمریکایی طراحی شده است. و سه راه کار حل تضاد، شامل استدلال، پرخاشگری زبانی و پرخاشگری جسمی را اندازهگیری میکند. با وجود محبوبیت بسیار زیاد این مقیاس، انتقادات بسیاری نیز از آن صورت گرفته است. که نویسنده به انتقادات در مقاله اشاره میکند. بعد «مقیاس شدت خشونت علیه زنان» و «مقیاس شدت خشونت علیه مردان، که به وسیلهی مارشال گسترش یافت. این دو مقیاس، به ارزیابی رفتارهای خشونتآمیز مردان و زنان علیه یکدیگر در 12 ماه گذشته میپردازد. البته نویسنده در مقاله به شاخصهای دیگر همه اشاره دارد.
خشونت روانشناختی و اندازهگیری آن
در پژوهشهای انجام گرفته در مورد خشونت جسمی، پرخاشگری روانشناختی، کمتر مورد بررسی قرار گرفته است و حتی برخی پژوهشگران، پرخاشگری روانشناختی را جدا از سایر اشکال خشونت علیه زنان که امکان دارد در روابطی مشابه رخ دهد، در نظر گرفتهاند. پرخاشگری روان شناختی، به دلیل آن که حمایت هنجاری بیشتری نسبت به بدرفتاری سمی از آن به عمل میآید، مؤلفهی اساسی خشونت همسران است. تحلیلهای بالینی مختلف نشان میدهد که پرخاشگری روانشناختی، عامل مهم کتک زدن است و نسبت به پرخاشگری جسمی، تأثیرات مخرب تر دارد. امکان دارد پویایهای بدرفتاری روان شناختی و بدرفتاری جسمی متفاوت باشد، و تفاوت آن در مقاله بیان شده است.
محدودیت رهیافتهای فمینیستی و خشونت خانوادگی
اندیشمندان فمینیستی با بهرهگیری از روشهای کیفی، استفاده از روشهای کمّی را در گردآوری دادهها مورد نقد قرار دادهاند. آنها بیشتر بر عدم انعطافپذیری دادهها و سوالهای پیمایشی تأکید کرده، و معتقدند در روشهای مذکور، بیشتر غنای تجارب انسانی از بین میرود. از سوی دیگر با وجود سهم عمدهی پژوهشهای کیفی در ادبیان خشونت علیه زنان، عدم قابلیت تعمیم شرایط و جمعیت خاص به سایر شرایط و جمعیتها، محدودیت عمدهیی است که به کارگیری این روشها را به چالش کشانده است. و متذکر شده که به طور کلی پژوهشهای کیفی در حوزه خشونت خانوادگی با مشکلاتی روبه رو است که میتواند اعتبار آن را خدشهدار کند، و مشکلات را بیان کرده است.
ره یافت ترکیبی: رویکرد نوین
در مطالعهی خشونت علیه زنان، ریشههای مناقشه ی بین رویکرد فمینیستی و رویکرد خشونت خانوادگی میتوان به صورت بنیادینتر، در مناقشهی طاقت فرسای فیلسوفان و اندیشمندان علوم اجتماعی بر سر چیستی «پژوهش علمی» جستوجو کرد؛ که این مناقشه سالیان سال طول کشید و گاهی منجر به جدلهای قلمی شد. یکی از پیامدهای ناخوشایند چنین مشاجرههایی را میتوان، غفلت از پتانسیلها و مزایای نسبی حاصل از ترکیب روشهای کمی و کیفی دانست. اصول بنیادین پژوهش ترکیبی آن است که پژوهشگران باید از آمیزه یا ترکیب روشهایی استفاده کنند که مکمل قوّت یکدیگر بوده، با نقاط ضعف آن دیگری همپوشانی و تداخل نداشته باشند.
همهی فمینیستها مخالف استفاده از روشهای کمّی در پژوهشهای فمینیستی، مخصوصاً خشونت علیه زنان، نیستند، بلکه با کمّیگرایی افراطی مخالفاند. بنابر این آنچه از نظر فمینیستها اهمیت دارد حذف کمّیگرایی نیست، بلکه شناخت مسائل و مشکلاتی است که کمّی گرایی به بار میآورد. پژوهشگران فمینیستی معاصر، ضمن انتقاد از قطببندیهای کمّی و کیفی، استفاده از روشهای چندگانه و ترکیبی را توصیه میکنند. از نظر آنها برای فهم کامل زندگی زنان، هر دو روش ضرورت دارد، اما پژوهشگرانی که از روشهای کیفی استفاده میکنند، روابطی بسیار انسانی تر را در پیش گرفتهاند. این مقاله نگاه روششناختی به برخی پژوهشهای انجام گرفته در ایران هم دارد.
جمعبندی
پس از سالها بحث و جـدل، در یكـی دو دهـهی اخیـر شـاهد هـمگرایـی بـیشتـر بـین پژوهشگران كمّی و كیفی، و در سطحی دیگر، میان حوزهی فمینیستی و خشونت خانوادگی بودهایم. در حالی كه هواداران هر روش در تلاشاند تا از نقاط قـوت روشهـای دیگـری برای غلبه بر محدودیتهای روشهای خود بهره گیرند، به نظر میرسد پژوهش تلفیقـی بـه عنوان سومین جنبش روش شناختی، با كمک پتانسیلهای بسیار نیرومند خود، بتوانـد بـه هـریک از آنان كمكی شایان كند. یكی از ثمرههـای مهـم ایـن نـوع پـژوهش آن اسـت كـه پژوهشگران این دو حوزه میتوانند در خصوص پدیدههای پیچیدهیی چون همـسرآزاری، بـه نتایجی بسیار مطلوبتر و واقع بینانهتر دست یابند.
منبع
- نویسنده: رضا همتی، مطالعات اجتماعی روانشناختی زنان پاییز 1386 - شماره 14 رتبه علمی-پژوهشی (وزارت علوم)/ISC (26 صفحه - از 7 تا 32 )
- لینک نورمگز
- لینک پرتال جامع علوم انسانی
- لینک سامانه مدیریت نشریات علمی
- لینک پایگاه جهاد دانشگاهی
- لینک مطالعات اجتماعی روان شناختی زنان