خشونت های خانوادگی
خشونت خانوادگی، دارای تأثیرات بسزایی در ایجاد نامنی اجتماعی است. در این مقاله، خشونت خانوادگی و تأثیرات آن بر امنیـت اجتمـاعی در جامعه با تاکید بر شهر سنندج بررسی شده است. خانواده اساسیترین نهاد ایجاد امنیت و آرامش در سطح اعضای خانواده و جامعه محسوب میشود. وجود خشونت در خانواده، باعث ایجاد گسترش اضطراب و ناامنی است كه پیامد آن بیماری روان تنی، گسترش پدیده قتلهای خانوادگی، همسرکشی و كودک آزاری است. كارشناسان اجتماعی وجود خشونت در خانواده را بیانگر رشد خشونت در سطح جامعه میدانند. صفحات حوادث رسانهها، منعكسكننده صورتهای مختلف پرخاشگری و خشونت هستند كه دارای بیشترین مخاطب هستند. خشونت خانگی شامل هرگونه آسیب جسمی، جنسی یا عاطفی نسبت به شریک جنسی كنونی یا قدیمی است که میتواند بر روی سلامت روانی و جسمانی افراد، هم در خانواده و هم در جامعه تأثیر منفی بگذارد.
چکیده
امنیت به عنوان نیاز اساسی برای افـراد جامعـه در ارتبـاط متقابـل بـا عوامـل اقتـصادی اجتمـاعی و فرهنگی میباشد امروزه نقش و اهمیت این مسئله در پیش رفت هر جامعهای تا بدان پایه است كـه آن را بستر و پیش نیاز هر گونه توسعهای میدانند. وجود امنیت اجتماعی بـه عنـوان یكـی از تمهیـدات در راستای حفظ حیات گروهها از فرصتهای اجتماعی و برخورداری آن و امكانـات و تـسهیلات بـه منظور دستیابی به اهداف مورد نظر خویش مطرح شده است. در این راستا معنای امنیت اجتمـاعی بـه عنوان یك مفهوم پیچیده هر چند كه تعریف آن به عنوان یك پدیده ادراکی و احساسی اسـت مـورد توجه قرار گرفته است. هدف اصلی این مقاله خشونت خانوادگی و تأثیرات آن بر امنیـت اجتمـاعی در جامعه با تاکید بر شهر سنندج میباشد چارچوب نظری در این مقاله برگرفتـه از رهیافـت تعامل گرایی، یادگیری اجتماعی و نابرابری جنسیتی میباشد.
کلید واژه
نگرشهای پدرسالاری، خشونت خانواده، نگرشهای مذهبی، امنیت اجتماعی، شهرسنندج.
مقدمه
خانواده اساسیترین نهادی است كه نه تنها به اعضای خود احساس امنیت و آرامش میدهد، بلكه منبع امنیت در جامعه نیز محسوب میشود و مهمترین فضای ارضای نیازهای طبیعی و جنسی انسانها است. این نهاد طی هزاران سال پایدارترین و مؤثرترین وسیله حفظ ویژگیها به نسلهای فرهنگی و عامل انتقال آن به نسل های بعدی بودهاست .اما وجود خشونت در خانواده اضطراب و ناامنی را گسترش میدهد كه پیامد آن بیماری روان تنی، گسترش پدیده قتلهای خانوادگی، همسرکشی و كودک آزاری است كارشناسان اجتماعی معتقدند خشونت در خانواده، نشان رشد خشونت در سطح جامعه است . صفحات حوادث روزنامه ها نامه و اخبار رادیو و تلویزیون منعكس كننده صور مختلف پرخاشگری و خشونت هستند كه بیشترین مخاطب را نیز دارند. خشونت خانگی معمولاً شامل هرگونه آسیب جسمی، جنسی، عاطفی نسبت به یک شریک جنسی كنونی یا قدیمی میشود که میتواند تأثیر منفی بر روی سلامت روانی و جسمانی افراد هم در خانواده و هم در جامعه بگذارد.
گزارش مقاله
خانواده به عنوان اصلی ترین نهاد مرکز رشد و بالندگی فرزندان است اگر در خانواده پیوند دوستانه وجود داشته باشد محیط خانوادگی سالمتر همچنین جامعه سالمتری خواهیم داشت. این مقاله درصدد آن است که ب سوالات زیر پاسخ دهد؟ آیا بین خشونت های خانوادگی و امنیت جامعه رابطه ای وجود دارد؟ چه عواملی با خشونت خانوادگی در ارتباط هستند؟ همچنین نویسنده دیدگاهها و مبانی نظری وفرضیاتی که در تحقیق وجود دارد را بررسی کردهاست. و روش به کار گرفته شده در تحقیق را توضیح دادهاست.
دیدگاه تعامل گرایی
پیروان این مكتب معتقدند رفتار فرد را باید در زمینه اجتماعی و روابط وی تحلیل کرد. توصیف اجزای رفتار به خودی خود معنای نسبتاً محدودی خواهد داشت. اما اگر آن را در زمینههایی که رفتار در آن رخ میدهد، در نظر بگیریم بهتر میتوانیم معنای آن رفتار خاص را درک كنیم. لذا بهتر است مشخص کنیم رفتار در کجا اتفاق میافتد، افرادی که حاضر هستند چه کسانی هستند و قبلا چه کاری کردهاند.
دیدگاه یادگیری
حامیان این دیدگاه براین واقعیت تأكید دارند كه خشونت را میتوان اصولاً نوعی صورت آموخته شده از رفتار اجتماعی دانست. این نظریه پردازان، براین نكته تأكید دارند كه انسان با واكنشهای خشونتآمیز زاده نمیشود بلکه انسان رفتارهای خشونت آمیز را به سان یادگیری رفتارهای پیچیده یاد میگیرد. از این گذشته، طرفداران نظریه مدرن یادگیری اجتماعی باور دارند كه اگر بخواهیم ماهیت خشونت را كامل درک كنیم بایستی درمورد سه موضوع بنیادی، اطلاعات لازم را كسب نماییم
- شیوه کسب رفتارهای خشونت آمیز توسط فرد
- پاداش ها و تنبیههای موثر بر عملکرد رفتارهای خشونت آمیز
- عوامل اجتماعی و محیطی كه بر رویداد خشونت دریک محیط خاص اثر دارند.
نظریههای نابرابری جنسیتی
نابرابری جنسیتی از شكلهای اصلی نابرابری اجتماعی است که به تبع آن مردان نسبت به زنان از قدرت و منزلت بیشتری برخوردارند. نهادهایی نظیر خانواده، مدرسه و محل كار هم باعث ایجاد تفاوت های جنسیتی میشوند. و هم نابرابری جنسیتی را بازتولید میکنند بنابراین، نهادهای اجتماعی افراد را به گونه ای آموزش می دهند كه رفتار، انتظارات وكیفیات مردان برتر از زنان تلقی می شود. از نظرمحققان فمینیستی، خشونت علیه زنان ریشه پدرسالاری دارد .در واقع پدرسالاری، شكلی از سازمان اجتماعی است كه در آن، مردان از قدرت و حقوق تصمیم گیری برخوردارند. فمینیسم رادیكال با استفاده از ابزار مردسالاری سعی میكند خشونت مردان علیه زنان و كنترل زنان توسط مردان در محیط خانواده را آشكارسازد. درحالی كه دیدگاه یادگیری اجتماعی از دیگر دیدگاهها پیچیده تر است، دو امتیاز را دارا میباشد:
- نخست، این نظریه پیچیده تر است و لذا از رویکردهای پیشین دقیقتر است.
- دوم: این نظریه درمورد پیشگیری یا كنترل خشونت انسانی خوش بینتر از بقیه است.
فرضیات تحقیق
بین میزان نگرش مردسالاری و میزان خشونت خانوادگی رابطه هم جهت معنی داری وجود دارد. بین نگرش مذهبی زوجین و میزان خشونت خانوادگی رابطه غیر هم جهت معنی داری وجود دارد . بین تجربه خشونت ومیزان خشونت خانوادگی رابطه هم جهت معنی داری وجود دارد . بین دخالت خویشان ومیزان خشونت خانوادگی رابطه هم جهت وجود دارد . بین میزان تحصیلات و میزان خشونت خانوادگی رابطه غیر هم جهت وجود دارد. بین طبقه اجتماعی افراد و میزان خشونت خانوادگی رابطه غیر هم جهت وجود دارد. بین وضعیت اشتغال افراد و میزان خشونت خانوادگی رابطه غیر هم جهت معنی داری وجود دارد. بین مدت ازدواج و میزان خشونت خانوادگی رابطه غیر هم جهت وجود دارد. بین تعداد فرزندان و میزان خشونت خانوادگی رابطه غیر هم جهت معنی داری وجود دارد.
روش شناسی تحقیق
روش به كار گرفته شده در این تحقیق، پیمایش است. چون مطالعه همه افراد جامعه امکان پذیر نیست. تحقیق از طریق بررسی با نمونه گیری صورت میپذیرد. در این راستا نمونه ای انتخاب و نتیجه تحقیق بر روی نمونه به كل جامعه آماری تعمیم مییابد .جامعه آماری این پژوهش زنان ازدواج كرده در مناطق مختلف شهر سنندج میباشند. متغییرهای اصلی تحقیق خشونت خانگی ، امنیت اجتماعی، نگرش مردسالارانه و نگرش های دینی بودهاند.
نتیجه
پیشنهادهای ذیل راهكارهایی عملی را ارایه میدهند که میتوان درباره آن برنامه ریزی کرد:
- اول: فرهنگ سازی از طریق رسانه ی گروهی، بالا بردن سطح آگاهی مردم از حقوق جزایی و آشنا كردن آنان از عواقب عملشان به عنوان راه حلی برای جلوگیری از جرم .
- دوم: تبدیل فرهنگ خشونت به مدارای اجتماعی و اصل تفاهم در میان زوجین
- سوم: اتخاذ تدابیر قانونی، موثر و كارآمد مانند مجازات های كیفری برای عاملان خشونت .
- چهارم: تامین زندگی افراد در حداقل رفاه فردی و خانوادگی، فراهم نمودن موجبات اشتغال و تحصیل زوجین به گونهای که هر دو در آن برابر باشند.
نقد مقاله
طبق موازین اسلامی هرگونه خشونت به دیگران مذمت شده و سفارش شده که از رفتارهای تند پرهیز کنید، تا این که برسد نسبت به دیگران خشونت داشته باشید. طبق فرامین الهی انسانها باید با یکدیگر با محبت و لطقف برخورد کنند. از این رو احکام خشونتبار نمیتواند احکام اسلام باشد. خشونت علیه زن، انحرافی است که در روابط انسانی پدید میآید؛ ازاینرو باید علل خشونت علیه زنان در کشورهای اسلامی را در جای دیگری کاوید و برای حذف این پدیدۀ ناهنجار در زندگی انسان تلاش کرد. زیرا اسلام از حقوق زنان بسیار دفاع کرده است و آیات قرآن و روایات معصومین (ع) سرشار از دستوراتی است که به مردان امر میکند دربرابر همسران خود نهایت مهر و عاطفه و لطافت را داشته باشند.
قرآن نسبت به زن و خانواده در [۱] دستوراتی را به مرد می دهد که با توجه به قرینه های لفظی موجود در آیه و روایات تفسیری به تحلیل شرایط ضرب و نمادهای مخالفت قرآن با خشونت علیه زنان اقدام كرده است. همچنین مغایرت واژه «واضربوهن» را با بنیادهای نظریات جامعه شناسی در باب خشونت علیه زنان به اثبات رسانده و از نشوز مد نظر در این آیه با توجه به نظریات کج رفتاری اجتماعی تبیین جامعه شناسانه كرده است.
گفتمان آیه متفاوت از گفتمانی است که در انتقادات از آن استفاده شده است؛ واژه مذكور به عنوان یک امر ارشادی، درپی تنظیم زندگی خانوادگی مخدوش شده بر اثر فقدان رعایت حدود خانواده است؛ و در فرآیندی ترتیبی بعد از دو مرحله «فعظوهن» و «واهجروهن فی المضاجع» و فقدان پاسخگویی آن ها و در شرایط بسیار محدود و مشخص اجرایی است؛ تعبیر مبارک «فلا تبغوا علیهن سبیلا» و روایات مفسر واژه «واضربوهن»، از مخالفت قرآن با خشونت علیه زنان حکایت می کند.
بنای قرآن بر حفظ کیان خانواده است. گفتمان قرآن نیز دربارۀ خانواده است. بر همین اساس است که در هنگام تخطی زن از وظیفۀ تمکین، در هنگامی که حق نفقۀ خود را از مرد دریافت کرده است، برای بازگرداندن زن به فضای محبت که بنیان خانواده را تشکیل میدهد، به این امر اشاره شده است. شرایط اعمال «وَاضرِبوهُنَّ» نیز بهگونهای است که حالت هشدار و اعلام نارضایتی داشته باشد و دلیل اصلی این توصیۀ قرآن هم نگهداشتن کانون خانواده در سایۀ محبت و انذار از نافرمانی حدود الهی است. طبق آیه 34 قوامیت و سرپرست خانواده با مرد است و مردان به عنوان مدیر خانواده شناخته شده اند. اگر ما پدر سالاری را در این مضمون بگیریم که هیچ منافاتی با فرامین اسلام ندارد و اسلام موافق تساوی حقوق زن و مرد است.
پانویس
- ↑ سوره نساء، آیه 34
منبع
- نویسندگان: گامراد مرادی، لیلا زندی، مجله علوم اجتماعی(دانشگاه فردوسی مشهد)، پاییز و زمستان 1386، شماره 10 صفحات(127تا148)
- لینک پرتال جامع علوم انسانی
- لینک علوم اجتماعی دانشگاه فردوسی مشهد