پیشینه مسئله خشونت و ظلم به زن در اندیشه آیتالله خامنهای
این مقاله با توجه به محتوای بیانات آیتالله خامنهای تالیف شده است و دیگر آثار ایشان را دربر نمیگیرد. |
«زن در ﻫﻤﻪی ﺟﻮاﻣﻊ ـ از ﺟﻤﻠﻪ در ﺟﺎﻣﻌﻪی ﻣﺎ ـ دﭼﺎر ﺳﺘﻢ و دﭼﺎر ﻛﻤﺒﻮدﻫﺎﻳﻰ اﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﺮ او ﺗﺤﻤﻴﻞ میشود اما اﻳﻦ ﻛﻤﺒﻮد، ﻛﻤﺒﻮد آزادی ﺑﻪ ﻣﻌﻨﺎی ﺑﻰﺑﻨﺪوﺑﺎری ﻧﻴﺴﺖ. اﻳﻦ ﻛﻤﺒﻮد، ﻛﻤﺒﻮد ﻣﻴﺪانها و ﻓﺮصتها ﺑﺮای ﻋﻠﻢ و ﻣﻌﺮﻓﺖ و ﺗﺮﺑﻴﺖ واﺧﻼق و ﭘﻴﺸﺮﻓﺖ و ﺷﻜﻮﻓﺎﻳﻰ اﺳﺘﻌﺪادﻫﺎﺳﺖ؛ اﻳﻦرا ﺑﺎﻳﺪ ﺗﺄﻣﻴﻦ و ﺟﺴﺘﺠﻮ ﻛﺮد. اﻳﻦ ﻫﻤﺎن ﭼﻴﺰی اﺳﺖ ﻛﻪ اﺳﻼم ﺑﺮ روی آن ﺗﻜﻴﻪ ﻛﺮده اﺳﺖ. » [۱]
پیشینه تاریخی
مفهوم ستم
«تحقیر» خلاصه و تمام معنای ستم به زن در تمامی عرصهها است. موضوعی که به فراخور شرایط زمانی و مکانی شکل متفاوتی خواهد داشت و باید این مفهوم در بستر فرهنگها، سنتها و نظام معنایی هر جامعه تبیین گردد و برای مواجهه با آن برنامهریزی و اقدام گردد: «زن در ﻣﻴﺎن دو ﺳﺘﻢ قرار گرفت در ﻃﻮل ﺗﺎرﻳﺦ، ﻛﻪ اﻳﻦ ﻫﺮ دو ﺳﺘﻢ در ﻳﻚ ﺟﻤﻠﻪ باهم اﺷﺘﺮاك داﺷﺘﻨﺪ و او ﺗﺤﻘﻴﺮ ﺑﻮد، ﺗﺤﻘﻴﺮ زن. ﻳﻚ ﺳﺘﻢ، ﺳﺘﻢ آنکسانی ﻛﻪ ﺑﺮای زن ﺣﻖّﺣﻴﺎت، ﺣﻖّ اﻇﻬﺎرﻧﻈﺮ، ﺣﻖّ ﺗﻼش، ﻗﺎﺋﻞ ﻧﺸﺪﻧﺪ و ﺑﻪ شکلهای ﻣﺨﺘﻠﻒ زن را از صحنههای فعالیت زﻧﺪﮔﻰ، فعالیت اﺟﺘﻤﺎﻋﻰ، ﻋﻘﺐ راﻧﺪﻧﺪ و ﻛﻨﺎر زدﻧﺪ. ﻣﺜﻞ ﭘﺪرﻫﺎﻳﻰ ﻛﻪ ﺑﺎ دﺧﺘﺮﻫﺎﻳﺸﺎن در ﮔﺬﺷﺘﻪ ﺑﺪ ﻛﺮدﻧﺪ، در ﺟﺎﻫﻠﻴﺖ ﻛﺸﺘﻨﺪ، در ﻏﻴﺮﺟﺎﻫﻠﻴﺖ ﺑﺎ آنها ﺑﺎ تبعیض رفتار ﻛﺮدﻧﺪ، ﻣﺜﻞ ﺷﻮﻫﺮﻫﺎﻳﻰ ﻛﻪ ﺑﺎ ﻫﻤﺴﺮاﻧﺸﺎن بهصورت دو رﻓﻴﻖ، دو ﻋﻨﺼﺮ ﻫﻤﺮاه، ﻫﻤﺨﺎﻧﻪ، ﻫﻤﺴﺮ، رﻓﺘﺎر ﻧﻜﺮدﻧﺪ؛ ﻣﺜﻞ آنکسانی ﻛﻪ ﺑﺮای زن ﺣﻖّ ﺗﻌﻠﻴﻢ و تعلم ﻗﺎﺋﻞ ﻧﺸﺪﻧﺪ، ﺑﻪ زن ﻧﻴﺎﻣﻮﺧﺘﻨﺪ، زن را رﺷﺪ ﻧﺪادﻧﺪ؛ اینیک دﺳﺘﻪ، این یک ﺟﺮﻳﺎن ﺳﺘﻢ ﻛﻪ برمیگردد بهتحقیر زن؛»[۲]
عرصههای ستم
ستم تاریخی به زن همواره در دو سطح دنبال شده است. بخشی معطوف به مناسبات اجتماع بوده و بخشی ریشه در حریم خصوصی داشته است. «در ﻃﻮل ﺗﺎرﻳﺦ، ﻫﻤﻴﺸﻪ زن ﻣﻈﻠﻮم واقعشده. ﺣﺘّﻰ در جاهایی ﻛﻪ در آن تمدّنها و فرهنگهایی ﻛﻪ اﻋﺘﻘﺎدﺷﺎن اﻳﻦ ﺑﻮده ﻛﻪ زن و ﻣﺮد ﺣﻘﻮق ﻣﺴﺎوی و ﺑﺮاﺑﺮی دارﻧﺪ، ﻛﻪ اﻳﻦ ﺗﻤﺪّن ﻛﻨﻮﻧﻰ ﻏﺮب ﻣﻴﺮاث ﺑﺮ ﻫﻤﺎن اﻓﻜﺎر آنچنانی اﺳﺖ. ﻫﻢ آنها ﺑﻴﺨﻮد میگفتند و دروغ میگفتند ﻫﻢ اینها دروغ میگوﻳﻨﺪ؛ در ﺗﻤﺎم اﻳﻦ دورانها ﺑﻪ زن اﻫﺎﻧﺖ ﺷﺪه. ﻫﻤﻴﺸﻪ زن کتکخورده، دﺷﻨﺎم ﺷﻨﻴﺪه، از ﺷﻮﻫﺮ، از ﭘﺪر، از ﺑﺮادر، بهصورت یکچیز ﻋﺎدی و ﻣﻌﻤﻮﻟﻰ.»[۳]
نادیده گرفتن زن
«کنارگذاشتن» زن یعنی «نادیدهگرفتن» توانمندی و عنصر وجودی اوست. نادیده گرفتن زن یعنی «تبدیل» او به آنچه رفع نیازی کند. تبدیل زن به ابزار رفع نیاز یعنی «تحقیر» او که در هر زمان و مکانی بسته به نیاز صاحبان سبک استثمار شکل متفاوتی خواهد داشت:«ﻳﻚ ﺟﺮﻳﺎن ﺳﺘﻢ آن ﺟﺮﻳﺎﻧﻰ اﺳﺖ ﻛﻪ در ﻃﻮل ﺗﺎرﻳﺦ رﻳﺸﻪ ﻫﻢ دارد، ﻣﺨﺼﻮص ﻗﺮن اﺧﻴﺮ ﻫﻢ ﻧﻴﺴﺖ، ﺟﺮﻳﺎن روی ﺻﺤﻨﻪ آوردن زن و زن را وﺳﻴﻠﻪای ﺑﺮای ﻋﺸﺮت ﻗﺮاردادن در ﺷﻜﻞ زﺷﺖ و وﻗﻴﺤﺶ. ﻣﻨﺘﻬﺎ ﺑﺎ ﻧﺎمهای ﻣﺨﺘﻠﻒ، آﻧﭽﻪ ﻛﻪ در اروﭘﺎ اﺗﻔﺎق اﻓﺘﺎد در ﻗﺮنهای ﻫﺠﺪﻫﻢ و ﻧﻮزدﻫﻢ ﺑﻪ ﺑﻌﺪ از اﻳﻦ ﻗﺒﻴﻞ ﺑﻮد ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ زن،آﻧﭽﻪ ﻛﻪ در اﻳﻦ دﻫﻪﻫﺎی اﺧﻴﺮ در اﻳﺮان ّاﺗﻔﺎق اﻓﺘﺎد از اﻳﻦ ﻗﺒﻴﻞ ﺑﻮد، آﻧﭽﻪ ﻛﻪ ﺑﺎ ﻛﺸﻒ ﺣﺠﺎب زن ﺗﻌﻘﻴﺐ میشد از اﻳﻦ ﻗﺒﻴﻞ ﺑﻮد، آﻧﭽﻪ ﻛﻪ در روم ﻗﺪﻳﻢ اﻣﭙﺮاﻃﻮریهای ﻗﺪﻳﻢ روم، ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ زنان اﺷﺮاﻓﻰ و درﺑﺎری و زﻳﺒﺎروﻳﺎن آن روزﮔﺎر اﻧﺠﺎم میشد ﻫﻢ از اﻳﻦ ﻗﺒﻴﻞ. ﻫﻤﻪی اﻳﻨﻬﺎ ﺑﺮمیگردد ﺑﺎز ﺑﻪ ﺗﺤﻘﻴﺮ زن، اﻳﻦ ﺗﺤﻘﻴﺮ اﺳﺖ ﺑﺮای ﻳﻚ ﻋﻨﺼﺮ ﻛﻪ میتواند معلم ﺟﺎﻣﻌﻪ ﺑﺎﺷﺪ، میتواﻧﺪ ﻳﻚ ﺣﺮﻛﺖ ﻋﻈﻴﻤﻰ را در ﺟﺎﻣﻌﻪ ﺑﻪ وﺟﻮد ﺑﻴﺎورد، میتواﻧﺪ اﻧﺴﺎنهاﻳﻰ، ﻋﻨﺎﺻﺮی، ﻣﺜﻞ ﺷﻴﺮزﻧﺎن ﺗﺎرﻳﺦ ﺑﺸﺮ، ﻣﺨﺼﻮﺻﺎً ﺗﺎرﻳﺦ اﺳﻼم اراﺋﻪ ﺑﺪﻫﺪ، اﻳﻦ را ﺑﻪ ﺷﻜﻞ ﻋﺮوﺳﻚ در ﺑﻴﺎورﻧﺪ و ﺑﺎ او ﺑﺮﺧﻮرد ﻋﺮوﺳﻚوار ﺑﻜﻨﻨﺪ، ﺑﺰرﮔﺘﺮﻳﻦ ﺗﺤﻘﻴﺮ اﻳﻦ اﺳﺖ. اﻳﻦ دو ﺟﺮﻳﺎن، آن اولی در ﺷﻜﻞ ﺧﺼﻮﻣﺖ، اﻳﻦدومی در ﺷﻜﻞ دوﺳﺘﻰ،اﻣﺎ ﻫﺮ دو در واﻗﻊ ﺗﺤﻘﻴﺮ، ﺧﺼﻮﻣﺖ، ﺣﻖﻧﺎﺷﻨﺎﺳﻰ، ﻧﺎدﻳﺪهﮔﻴﺮی زن ﭼﻮن در ﻃﻮل ﺗﺎرﻳﺦ حتی در ﻣﺤﻴطهای اﺳﻼﻣﻰ ﻣﺘﺄﺳﻔﺎﻧﻪ اﻳﻦ دو ﺣﺮﻛﺖ ﺗﺤﻘﻴﺮآﻣﻴﺰ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ زن اﻧﺠﺎم ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺑﻮد.» [۴]
عدم شناسائی شان زن
ستم زن؛ « محرومیت» او در بهرهمندی از ظرفیت وجودی خویش است. هر چه موجب این محرومیت گردد با هر عنوان و دستاوردی نوعی از انواع این ستم خواهد بود:«ﺑﺨﺸﻰ از جامعهی ﻣﺎ، اﺧﻼق ﺑﺪی ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ زن ﺣﺎﻛﻢ اﺳﺖ، ﻛﻪ اﻟﺒﺘّﻪ ﻣﺨﺼﻮص اﻳﺮان ﻫﻢ ﻧﻴﺴﺖ. اﮔﺮ آدم ﻧﮕﺎه ﻛﻨﺪ، میبیند ﻛﻪ ﻣﺘﺄﺳﻔﺎﻧﻪ در طول تاریخ، ﻫﻤﻮاره ﻳﻚ ﺳﺘﻢ ﺗﺎرﻳﺨﻰ ﺑﺮ زن رﻓﺘﻪ اﺳﺖ؛ ﻛﻪ بیشتر ﻫﻢ ﻧﺎﺷﻰ از اﻳﻦ اﺳﺖ ﻛﻪ ﻗﺪر زن و ﺟﺎی او را ندانستهاند. اﻟﺒﺘّﻪ ﻫﺮ ﺟﺎی دﻳﮕﺮ ﭼﻨﻴﻦ ﺑﻮده، ﺑﻪ ﻫﺮ ﺷﻜﻠﻰ ﺑﻮده و ﻫﺴﺖ، ﺑﻪ ﻣﺎ رﺑﻄﻰ ﻧﺪارد؛ وﻟﻰ در جامعهی ﻣﺎ ﺑﺎﻳﺴﺘﻰ ﺑﻪ آن ﺷﻜﻠﻰ ﺑﺎﺷﺪ ﻛﻪ اﺳﻼم ﺧﻮاﺳﺘﻪ اﺳﺖ. زن ﺑﺎﻳﺪ ﺷﺄن ﺣﻘﻴﻘﻰ ﺧﻮدش را ﭘﻴﺪا ﻛﻨﺪ و ﻧﺒﺎﻳﺴﺘﻰ به خاطر زن ﺑﻮدن، ﻫﻴﭻ ﺳﺘﻢ و ﻇﻠﻤﻰ ﺑﻪ او ﺑﺸﻮد. اﻳﻦ، ﭼﻴﺰ ﺑﺴﻴﺎر ﺑﺪی اﺳﺖ. ﭼﻪ ستمهایی ﻛﻪ در ﺣﻖّ زن روا داﺷﺘﻪ ﺷﺪه و اﺳﻤﺶ ﺳﺘﻢ اﺳﺖ و ﭼﻪ ستمهایی ﻛﻪ اﺳﻤﺶ ﻫﻢ ﺳﺘﻢ ﻧﻴﺴﺖ، اما در ﺣﻘﻴﻘﺖ ستم است؛ ﻣﺜﻞ ﻫﻤﻴﻦ ﺳﻮقدادن ﺑﻪ ﺗﺠﻤﻞ و مصرفگرایی و آرایشهای ﺑﻴﻬﻮده و ﻣﺨﺎرج ﺳﻨﮕﻴﻦ و تبدیلشدن ﺑﻪ ﻳﻚ وسیلهی ﻣﺼﺮف. اﻳﻦ، ﺳﺘﻢ ﺑﺰرﮔﻰ ﺑﺮ زن اﺳﺖ. ﺷﺎﻳﺪ ﺑﺸﻮد ﮔﻔﺖ ﻛﻪ ﻫﻴﭻ ﻇﻠﻤﻰ ﺑﺎﻻﺗﺮ از اﻳﻦ ﻧﻴﺴﺖ؛ زﻳﺮا ﻛﻪ او را به کلی از آرمانها و اﻫﺪاف ﺗﻜﺎﻣﻠﻰ ﺧﻮدش ﻏﺎﻓﻞ و ﻣﻨﺼﺮف میکند و ﺑﻪ ﭼﻴﺰﻫﺎی ﺧﻴﻠﻰ ﻛﻮﭼﻚ و ﺣﻘﻴﺮ ﺳﺮﮔﺮم مینماید. اﻳﻦ، ﻛﺎری ﺑﻮده ﻛﻪ در رژﻳﻢ ﻇﺎﻟﻢ ﭘﺎدﺷﺎﻫﻰ انجام شده و ﺣﺎﻻ ﺑﺎﻳﺪ ﺟﻠﻮی آن ﮔﺮﻓﺘﻪ میشد. اﻟﺒﺘّﻪ در اواﻳﻞ اﻧﻘﻼب، ﺧﻴﻠﻰ ﻫﻢ ﺧﻮب ﺑﻮد؛ ﻟﻴﻜﻦ ﺑﻌﺪﻫﺎ ﺑﺎز غفلتهایی ﺷﺪه اﺳﺖ، ﻛﻪ ﺑﺎﻳﺪ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ آن، ﺣﺴﺎﺑﻰ برنامهریزی ﻛﺮد.» [۵]
عدم شناسایی توانمندی زن
«رشد» افراد نیازمند «آگاهی» است و «برابری» در آموزش و آگاهی زمانی رخ خواهد داد که «متناسب» با توانمندی و اهداف وجودی فرد باشد. زن و مرد برای رشد فردی و اجتماعی خویش نیازمند این رویکرد خواهند بود:« ﻣﺎ دوران ﻃﻮﻻﻧﻰ را ﮔﺬراﻧﺪﻳﻢ ﻛﻪ در آن ﻧﻪ زن ﻧﻘﺶ ﺧﻮدش را ﺷﻨﺎﺧﺖ و ﻧﻪ ﻣﺮدﻫﺎ ﺑﺮای زن ﻧﻘﺸﻰ را ﺷﻨﺎﺧﺘﻨﺪ. در ﻃﻮل ﭼﻨﺪ ﻗﺮن در ﻛﺸﻮر ﻣﺎ و اﻟبته ﺷﺒﻴﻪ ﻛﺸﻮر ﻣﺎ در ﻛﺸﻮرﻫﺎی دﻳﮕﺮی ﺑﻪ زن اﻫﺎﻧﺖ ﺷﺪه و تحقیر شده و بهعنوان ﻣﻮﺟﻮد درجهدو بهحساب آﻣﺪه اﺳﺖ. اﻳﻦ ﻣﻨﺘﻬﻰ ﺷﺪ ﺑﻪ اینکه در کشور ما زنها ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﻣﺮدﻫﺎ از لحاظ ﻛﻤﻴﺖ، ﺑﺎﺳﻮادﺷﺎن ﻛﻤﺘﺮ ﺑﺎﺷﺪ، سیاسیشان ﻛﻤﺘﺮ ﺑﺎﺷﺪ، آﮔﺎه از ﻣﺴﺎﺋﻞ جاریشان ﻛﻤﺘﺮ ﺑﺎﺷﺪ و حالآنکه اﺳﺘﻌﺪادﻫﺎی زن اﻳﺮاﻧﻰ ﻋﻴﻨﺎً ﻣﺜﻞ اﺳﺘﻌﺪادﻫﺎی ﻣﺮد اﻳﺮاﻧﻰ میتواند برجستگیهایی را ﭘﻴﺪا ﻛﻨﺪ ﻛﻪ در دﻧﻴﺎ ﺑﺮای آن زنانﻰ ﻛﻪ اﻳﻦ برجستگیها رادارند، ﺷﺄن و ﻧﻘﺶ ﺑﺰرﮔﻰ را قائلاند، ﻫﻤﭽﻨﺎﻧﻰ ﻛﻪ ﻣﺮد اﻳﺮاﻧﻰ اینطور اﺳﺖ. درعینحال در ﻃﻮل سالهای ﻣﺘﻤﺎدی، ﻫﻢ ﺑﻪ ﻧﺎم اﺳﻼم ﻛﻪ اﻟﺒﺘّﻪ اﻳﻦ ﻧﺴﺒﺖ ﺧﻼف واﻗﻊ ﺑﻮده و ﻫﻢ در اﺛﺮ ﻓﺮﻫﻨﮓ ﺑﻪ ارث ﻣﺎﻧﺪهى اﻳﺮان ﻗﺪﻳﻢ، زنان ﻣﻮرد اﻫﺎﻧﺖ ﻗﺮار ﮔﺮﻓﺘﻨﺪ. این وضعیت ﺑﺴﻴﺎر ﻧﺎﻣﻄﻠﻮﺑﻰ را در جامعهی زنان ﺑﻪ وﺟﻮد آورده اﺳﺖ. ﭘﻴﺶ از انقلاب ﻛﻪ اﻓﻜﺎر ﺟﺪﻳﺪ اﺳﻼﻣﻰ و ﺗﻔﻜﺮات اﻧﻘﻼﺑﻰ اﺳﻼﻣﻰ ﻣﻄﺮح ﺑﻮد و زنان ﺧﻴﻠﻰ کمتر از ﻣﺮدان در ﺗﻴﺮرس اﻳﻦ آموزشها ﻗﺮار میگرفتند، ﻧﺘﻴﺠﻪ اﻳﻦ میشد ﻛﻪ ﻣﺮدان در ﻣﻴﺪان ﻣﺒﺎرزه و سیاست رﺷﺪ ﺑﻴشتری از زنان ﭘﻴﺪا میکردند. عین همین ﻗﻀﻴﻪ در ﻣﻮرد ﺗﻌﻠﻴﻢ و ﺗﺮﺑﻴﺖ و در ﻣﻮرد ورود در عرصهی ﻛﺎرﻫﺎی اﺟﺘﻤﺎﻋﻰ اﺳﺖ.» [۶]
سرکوب شان انسانی زن
ستم به معنای «محرومیت» و «تحقیر»؛ جنسیتبردار نبوده و تمامی افراد را شامل میشود. آنچه در این موضوع- بیش از مبارزهی ساختاری و سیستماتیک- حائز اهمیت بوده، تغییر خود افراد به سوی طراز بودن است:«درﺳﺖ اﺳﺖ ﻛﻪ ﺳﺘﻢ ﺗﺎرﻳﺨﻰ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ زن ﺑﻴﺶ از ﻣﺮد ﺑﻮده وﻟﻰ در ﺑﺴﻴﺎری از ﺟﻮاﻣﻊ، ﻣﺮدان ﻧﻴﺰ ﺗﺤﺖ ﺳﺘﻢ ﻓﺮاوان ﺑﻮدﻧﺪ. اﻟﺒﺘّﻪ ﻧﻪ از ناحیهی ﺟﻨﺲ زن ﺑﻠﻜﻪ از ناحیهی نظامهای اﺳﺘﻌﻤﺎری فرهنگهای ﺗﺤﻤﻴﻠﻰ و روشهای سرکوبگرانهای ﻛﻪ بهکل اﻧﺴﺎﻧﻴﺖ اﻋﻤﺎل میشد، ﭘﺲ میتوان ﮔﻔﺖ ﻣﺮد ﻫﻢ ﻣﺎﻧﻨﺪ زن ﺑﺨﺶ عمدهای از شخصیت انسانی و واقعی خویش را در ﻃﻮل ﺗﺎرﻳﺦ ازدستداده و از خود بیگانه ﺷﺪ و ﻣﺮد ﻧﻴﺰ ﺑﺎﻳﺪ ﺑﻪ ﺣﻴﺜﻴﺖ ذاﺗﻰ ﺧﻮد ﺑﺎزﮔﺮداﻧﺪه ﺷﻮد. ﺑﺎ توجه ﺑﻪ این اصل، اﺣﺴﺎس میشود ﻛﻪ ﻫﻢ زن و ﻫﻢ ﻣﺮد ﺑﺎﻳﺴﺘﻰ ﺑﻪ زن و ﻣﺮد ﻃﺮاز اﺳﻼم ﺑﺎزﮔﺮدﻧﺪ.»[۷]
مقابله با ظلم
عدم قیاس با غرب
«ﺑﻨﺪه آﻣﺎرﻫﺎی زﻳﺎدی دارم، اﻳﻦ ﺧﺎﻧﻢ ﻣﺤﺘﺮم ﻫﻢ آﻣﺎرﻫﺎﻳﻰ را ذﻛﺮ ﻛﺮدﻧﺪ؛ وﺿﻊ داﺧﻠﻰ ﺧﺎﻧﻮادههای ﻏﺮﺑﻰ ازلحاظ ﻣﻈﻠﻮﻣﻴﺖ زن و از لحاظ ﻋﺪم رﻋﺎﻳﺖ ﺣﻘﻮق زن، از وﺿﻊ ﺧﺎﻧﻮادههای اﺳﻼﻣﻰ و اﻳﺮاﻧﻰ و ﺷﺮﻗﻰ ﻳﻘﻴﻨﺎً ﺑﺪﺗﺮ اﺳﺖ؛ ﺑﻬﺘﺮ ﻧﻴﺴﺖ، اﮔﺮ ﺑﺪﺗﺮ ﻧﺒﺎﺷﺪ؛ در ﻣﻮاردي ﺣﺘﻤﺎً ﺑﺪﺗﺮ اﺳﺖ. ﻣﺎ ﺑﻪ آنها ﻛﻪ ﻧﮕﺎه نمیکنیم، آنها ﻛﻪ اﻟﮕﻮی ﻣﺎ ﻧﻴﺴﺘﻨﺪ. ﻣﺎ در ﻣﺤﻴﻂ ﺧﺎﻧﻮاده ﻛﻤﺒﻮدﻫﺎی زﻳﺎدی دارﻳﻢ؛ اﺣﺘﻴﺎج دارد ﺑﻪ پشتوانهی ﻗﺎﻧﻮﻧﻰ، ﺑﻪ ﺗﻀﻤﻴﻦ ﻗﺎﻧﻮﻧﻰ، ﺑﻪ ﺗﻀﻤﻴﻦ اﺟﺮاﻳﻰ؛ و اﻳﻦ ﺑﺎﻳﺪ ﺗﺤﻘّﻖ ﭘﻴﺪا ﻛﻨﺪ. اﻳﻦ مسئله از جملهی عرصهها و میدانهایی اﺳﺖ ﻛﻪ در داﺧﻞ ﻛﺸﻮر در اﻳﻦ زﻣﻴﻨﻪ کمکار ﺷﺪه و ﺑﺎﻳﺪ ﻛﺎر ﺷﻮد.»[۸]
حمایت قانونی از زن
«بعضیها ﻇﺎﻫﺮﺑﻴﻦ ﻫﺴﺘﻨﺪ، ﺑﻪ ﻣﺤﻴﻂ اﺟﺘﻤﺎﻋﻰ در ﻏﺮب ﻧﮕﺎه میکنند، میبینند ﻛﻪ زنان میآیند و ﺑﺪون ﻫﻴﭻ ﭘﺮواﻳﻰ ول میروند. ﺧﻴﺎل میکنند ﻛﻪ اینها در داﺧﻞ ﺧﺎﻧﻮاده ﻫﻢ همینطور بیپروا ﺣﺮﻛﺖ میکنند، اﻳﻦ اﺷﺘﺒﺎه اﺳﺖ، ﻣﺤﻴﻂ ﺧﺎﻧﻮاده ﺑﻪ زنان ﺧﻴﻠﻰ ﻇﻠﻢ میشود. اﺳﻼم ﺟﻠﻮی اﻳﻦ را میگیرد. اﮔﺮ در جامعهمان در اﻳﻦ زﻣﻴﻨﻪ ﻛﻤﺒﻮدی ﺑﺎﺷﺪ ﺑﺎﻳﺪ ﺟﻠﻮی آن ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺷﻮد و حمایت ﻗﺎﻧﻮﻧﻰ از زن با کمال ﻗﻮت و شدت اﻧﺠﺎم ﺑﮕﻴﺮد. البته در محیطهای اجتماعی فعالیتهایی وﺟﻮد دارد ﻛﻪ زنان در آن فعالترند.» [۹] برای اصلاح قوانین نیازمند به کارگیری متخصصین خواهیم بود:«ﺑﻌﻀﻰ از ﻗﻮاﻧﻴﻦ در ﺑﺮﺧﻮرد ﺑﺎ زن و ﺑﺎ ﻣﺮد اﺣﺘﻴﺎج ﺑﻪ اﺻﻼح دارد. ﺑﺎﻳﺪ ﻛﺴﺎﻧﻰ ﻛﻪ اﻫﻞ اﻳﻦ ﻛﺎرﻫﺎ ﻫﺴﺘﻨﺪ، ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ ﻛﻨﻨﺪ، ﺑﺮرﺳﻰ ﻛﻨﻨﺪ و آن ﻗﻮاﻧﻴﻦ را درﺳﺖ ﻛﻨﻨﺪ. »[۱۰]
پرهیز از تقلید
«اﻣﻴﺪوارﻳﻢ ﻛﻪ ﺧﺪاوﻧﺪ ﻣﺘﻌﺎل ﺑﻪ مسئولان ﻛﺸﻮر، ﺑﻪ قانونگذاران، ﺑﻪ برنامهریزان ﻣﺴﺎﺋﻞ زنان، ﺑﻪ ﻛﺴﺎﻧﻰ ﻛﻪ درزمینهی ﻣﺴﺎﺋﻞ زنان فعالیت میکنند، ﻛﻤﻚ ﻛﻨﺪ و ﺗﻮﻓﻴﻖ ﺑﺪﻫﺪ ﺗﺎ ﺑﺘﻮاﻧﻨﺪ راه درﺳﺖ اﺳﻼﻣﻰ و ﺻﺤﻴﺢ را ﺑﺪون ﺗﻤﺎﻳﻞ و اﻧﻌﻄﺎف ﺑﻪ روشهای ﻏﻠﻂ ﺑﻴﮕﺎﻧﻪ و ﺗﺤﻤﻴﻠﻰ ﭘﻴﺪا ﻛﻨﻨﺪ و انﺷﺎءﷲ در آن راه ﺣﺮﻛﺖ ﻧﻤﺎﻳﻨﺪ و ﺑﺎﻧﻮان ﻛﺸﻮر ﻣﺎ ﺑﺘﻮاﻧﻨﺪ ﺑﻪ آن وﺿﻊ و ﺳﻄﺤﻰ ﻛﻪ اﺳﻼم ﺑﺮای آنها ﺧﻮاﺳﺘﻪ اﺳﺖ ﻛﻪ ﺷﺎﻣﻞ ﺧﻮﺷﺒﺨﺘﻰ ﻣﺎدّی و ﻣﻌﻨﻮی و ﺧﻮﺷﺒﺨﺘﻰ دﻧﻴﺎ و آﺧﺮت اﺳﺖ ﺑﺮﺳﻨﺪ.» [۱۱]
ایجاد مرکز هدایت
همگرایی و همافزایی زمانی میتواند ثمر بخش باشد که در چارچوب قرار گیرد. چارچوبی که باید بر اساس مبانی شکل گیرد نه سیاست و به پشتوانهی اجرایی فرا دولتی متصل باشد:«ﻣﺎ ﺑﺎﻳﺪ اﻣﺮوز ﺑﺒﻴﻨﻴﻢ ﻛﻪ زنان ﺑﺮای ﺣﺮﻛﺖ در آن ﻣﺴﻴﺮ ﻣﻄﻠﻮب اﺳﻼم ﺑﺮای زن، ﭼﻪ اﺑﺰار ﻗﺎﻧﻮﻧﻰ اﺣﺘﻴﺎج دارﻧﺪ، ﭼﻪ ﺗﻔﻜﺮات و ﺗﺄﻣﻼﺗﻰ ﺑﺎﻳﺴﺘﻰ اﻧﺠﺎم ﺑﮕﻴﺮد، ﭼﻪ راهنماییهایی ﺑﺎﻳﺪ ﺑﺸﻮﻧﺪ، ﭼﻪ ﻣﺮاﻛﺰ ﻫﺪاﻳﺘﻰ ﺑﺎﻳﺪ ﺑﻪ وﺟﻮد ﺑﻴﺎﻳﻨﺪ؛ آن را ﺑﺎﻳﺴﺘﻰ ﺑﺮاﻳﺸﺎن ﻓﺮاﻫﻢ ﻛﻨﻴﻢ و تدارک ﺑﺒﻴﻨﻴﻢ. اﻟﺒﺘّﻪ ﺑﺎﻳﺴﺘﻰ ﻣﺮﻛﺰی ﺑﺎﺷﺪ ﻛﻪ اﻳﻦ تدارکها و پشتیبانهای ﻣﻌﻨﻮی را ﺗﺪﺑﻴﺮ و اداره و دﻧﺒﺎل ﻛﻨﺪ ﻣﻨﻈﻮرم پشتیبانهای ﻣﺎدّی ﻧﻴﺴﺖ؛ در پشتیبانهای ﻣﺎدّی، ﻫﻤﻪ باهم شریکاند- آن ﻣﺮﻛﺰ، ﻫﻤﻴﻦ ﺷﻮرای ﻓﺮﻫﻨﮕﻰ ـ اﺟﺘﻤﺎﻋﻰ زنان اﺳﺖ ﻛﻪ ﺷﻤﺎ خانمها ﻋﻀﻮ آن ﻫﺴﺘﻴﺪ. ﺷﻤﺎ ﺑﺎﻳﺴﺘﻰ ﺑﻪ اﻳﻦ مسئله ﻓﻜﺮ و تأملکنید. ﺑﺎ ﻣﺠﻠﺲ و دوﻟﺖ ﻫﻢ ﻛﻪ راﺑﻄﻪ دارﻳﺪ. بهعلاوه، ﺧﻮد ﺷﻮرای ﻋﺎﻟﻰ اﻧﻘﻼب ﻓﺮﻫﻨﮕﻰ، ﻣﺼﻮﺑﺎﺗﻰ راکه لازمالاجراست، میگذراند. از اواﻳﻠﻰ ﻛﻪ اﻳﻦ ﺷﻮری ﺗﺸﻜﻴﻞ ﺷﺪ، ﺣﻀﺮت اﻣﺎم رﺿﻮان اﷲ ﺗﻌﺎﻟﻰ ﻋﻠﻴﻪ ﺗﺼﺮﻳﺢ ﻓﺮﻣﻮدﻧﺪ ﻛﻪ ﻣﺼﻮﺑﺎت اﻳﻦ ﺟﻠﺴﻪ ﺑﺎﻳﺪ اﺟﺮا ﺑﺸﻮد. اﺻﻼً اﻳﻦ مجموعهای ﻛﻪ ﺷﻤﺎ خانمها ﺗﺸﻜﻴﻞ دادهاید، وﺻﻞ ﺑﻪ آن ﻣﺮﻛﺰ اﺳﺖ؛ ﺑﺎﻳﺪ جدی ﻓﻜﺮ ﻛﻨﻴﺪ و ﺑﺒﻴﻨﻴﺪ ﻣﺸﻜﻼت زنان ﭼﻴﺴﺖ. اﻟﺒﺘّﻪ ﻣﻨﻈﻮر، اﻳﻦ ﻣﺸﻜﻼت ﻛﻮﭼﻚ ﻋﻤﻮﻣﻰ ﻛﻪ ﺑﺎﻳﺪ در بخشهای ﻣﺨﺘﻠﻒ اداري ﺑﺮﻃﺮف ﺷﻮد ﻣﺜﻞ ﻣﺸﻜﻞ ﺑﻴﻤﻪ و اﻣﺜﺎل آن ﻧﻴﺴﺖ. اینها ﭼﻴﺰﻫﺎﻳﻰ ﻧﻴﺴﺖ ﻛﻪ مجموعهی خاصی ﺑﻪ آنها رﺳﻴﺪﮔﻰ ﻛﻨﺪ. ﺷﻤﺎ ﺑﺎﻳﺪ ﺑﺒﻴﻨﻴﺪ، زن ﺑﻪ ﺟﻬﺖ زن ﺑﻮدن، ﭼﻪ ﺗﻜﺎﻟﻴﻔﻰ دارد و ﺑﺮاي تحمل این ﺗﻜﺎﻟﻴﻒ، اﺣﺘﻴﺎج ﺑﻪ ﭼﻪ هدایتهایی دارد؛ ﭼﻪ توصیههایی ﺑﺎﻳﺪ ﺑﻪ زنان ﺑﺸﻮد و ﭼﻪ ﻗﻮاﻧﻴﻨﻰ ﻻزم اﺳﺖ، ﺑﺮای اﻳنکه آنها از ﺣﻘﻮق اﺟﺘﻤﺎﻋﻰ و اﻧﺴﺎﻧﻰ ﺧﻮد ﺑﺮﺧﻮردار ﺑﺸﻮﻧﺪ؛ ﭼﻪ سازمانهایی اﺣﻴﺎﻧﺎً ﺑﺎﻳﺪ ﺑﻪ وﺟﻮد ﺑﻴﺎﻳﺪ ﻛﻪ ﺑﺨﺸﻰ از ﻛﺎرﻫﺎ را بر عهده ﺑﮕﻴﺮد. ﺷﻤﺎ اینها را ﺑﺮرﺳﻰ ﻛﻨﻴﺪ؛ آنوقت ﺑﻪ دستگاههای ﻣﺨﺘﻠﻒ ﻣﺜﻞ ﻣﺠﻠﺲ، ﻳﺎ ﺷﻮرای ﻋﺎﻟﻰ اﻧﻘﻼب ﻓﺮﻫﻨﮕﻰ ﺗﻮﺻﻴﻪ ﻛﻨﻴﺪ، ﺗﺎ مصوبه بگذرانند و اﻳﻦ ﻛﺎرﻫﺎ اﻧﺠﺎم ﺑﮕﻴﺮد. وﻗﺘﻰ ﻣﺎ اﻳﻦ ﻣﺠﻤﻮﻋﻪ را ﻧﺪاﺷﺘﻴﻢ، ﻧﺪاﺷﺘﻴﻢ؛ وﻟﻰ ﺣﺎﻻ ﻛﻪ دارﻳﻢ، ﺑﺎﻳﺴﺘﻰ ﺧﻴﻠﻰ ﻛﺎر و ﺣﺮﻛﺖ ﺑﻜﻨﺪ.»[۱۲]
توجه به جایگاه مظلوم زن
باید توجه داشت که زن به دلایل گوناگون در موضع ضعف نسبت به مرد قرار دارد. موضوعی که فمنیست با تاکید بر آن به دنبال برهم زدن قاعده در ﺧﺎﻧﻮاده هستند. اما آنچه باید به آن توجه شود ضرورتها و الزامات رعایتی در این خصوص میباشد چرا که تغییری در وضعیت زن با تغییر جایگاهها رخ نمیدهد بلکه از شکلی به شکل دیگر تبدیل خواهد شد:«ﻣﺸﻜﻼت زن، ﻧﺎﺷﻰ از اﻳﻦ ﺳﺘﻢ ﺗﺎرﻳﺨﻰ و دﻳﺮﻳﻦ اﺳﺖ ﻛﻪ اﮔﺮ اﻣﺮوز ﻣﺮدی ﺧﻴﻠﻰ بانزاکت، بااخلاق و ﺧﻴﻠﻰ ﻣﺮاﻗﺐ ﺑﺎﺷﺪ، ﻣﻤﻜﻦ اﺳﺖ واﻗﻌﺎً در ﻣﺤﻴﻂ زﻧﺪﮔﻰ و در ﻣﻌﺎﺷﺮت ﺑﺎ زن ﺧﻮدش- در ﺧﺎﻧﻮاده - ﺑﻪ او ظلم نشود؛ و الا اگر مرد آن نزاکت و دقت لازم، آن ملاحظه و تقوای لازم را در اﻳﻦ ﺟﻬﺖ ﻧﺪاﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ، قاعدتاً ﺑﻪ زنها ﻇﻠﻢ میشود. مثلاً زن ﻓﺎﺿﻞ و ﺷﻮﻫﺮ بیسواد، اﻳﻦ ﺷﻮﻫﺮ بیسواد ﺑﻪ آن زن ﻓﺎﺿﻞ و داﻧﺸﻤﻨﺪ ﻇﻠﻢ میکند. ﻣﻮرد زﻳﺎدی وﺟﻮد داﺷﺘﻪ اﺳﺖ ﻛﻪ مثلاً ﺧﺎﻧﻢ، ﻳﻚ دﻛﺘﺮ، ﻳﺎ ﻳﻚ ﻓﺎﺿﻠﻪ اﺳﺖ و آﻗﺎ، ﻳﻚ ﻣﺮد بیسواد اﺳﺖ؛ ﺑﺎز آن ﻣﺮد در ﻣﺤﻴﻂ ﺧﺎﻧﻮاده، ﺑﻪ اﻳﻦ زن ﺳﺘﻢ میکند.» [۱۳]
فرهنگسازی
«در مسائل ﺧﺎﻧﻮاده به نظر من روی این چند موضوع بخصوص باید تکیه کرد و باید راههای عملی پیدا کرد. یکی از کارهای بسیار اساسی در این زمینه فرهنگسازی است؛ باید فرهنگسازی کنید. ببینید چگونه میشود فرهنگسازی کرد؛ بالاخره بروید افکار عمومی را درست کنید، یعنی یک کار بزرگ این است. کار مردمی هم -که اشاره شد کارهای مردمی و اینها- کاملاً درست است. باید کار از دست مردم گرفته نشود، اگر چه دستگاه حکومت مسئولیت دارد، ما هم مسئولیت [داریم]، در مورد مسائل ﺧﺎﻧﻮاده ما مسئولیت داریم، دولتها مسئولیت دارند، همهی دستگاههای مختلف حکومتی مسئولیت دارند و باید به وظایفشان عمل کنند لکن این پویش مردمی و حرکت عمومی مردمی نبایستی متوقف بشود؛ کار اساسی را این میکند و دولتها بایستی کمک کنند.» [۱۴]
رهبری یکی از کارهای اساسی و اصلی زنان را تصحیح فرهنگ عمومی جامعه میدانند. فرهنگ عمومی دارای دو جهت «عینی» و «اعتباری» است که میبایست هر دو را مدنظر داشت. هیچ کس بهتر از مقام معظم رهبری، ایت الله خامنهای، این دو بعد فرهنگ عمومی را تبیین نکردهاند. از نظر ایشان فرهنگ عمومی دو بخش دارد: یک بخش آن ظاهری و بارز مثل: شکل لباس و شکل معماری است که تأثیر خاصی بر روی ذهنیات و خلقیات و منش و تربیت افراد دارد و بخش دیگرش مربوط به امور نامحسوس مثل اخلاقیات فردی و اجتماعی مردم، وقتشناسی، وجدان کاری، مهمان دوستی و احترام به بزرگترهاست. با توجه به ویژگیهای جنسیتی که زنان دارند میتوانند در هر دو بعد فرهنگ عمومی تاثیرگذار باشند. زنان به دلیل نقش مادری، تربیت و پرورشدهندگی میتوانند در اصلاح هر دو بعد فرهنگ عمومی تاثیرگذار باشند. در این میان باید توجه داشت که هدف نقش تعیین کنندهای در پیش برد این اصلاحات دارد لذا در کلام امام خمینی، میبینیم که برای اصلاح فرهنگ عمومی لازم است به چند اصل زیر تأکید و توجه داشت: نخست آنکه: اصلاح میبایست براساس دین و برای دین باشد:... انسان در کارهایش، چه در تشکیل حکومتش، چه در انقلاب فرهنگی اش، چه در انقلابات دیگرش [باید] نظرش این باشد که یک کار الهی کرده باشد، این پیش خدا ارزش دارد مثل انبیاء، انبیاء کارشان بواسطه این ارزش داشت ـ نه برای عمق کارشان و [یا] سعه کارشان.. دوم آنکه: در اصلاح فرهنگی میبایست مردم را دخالت داد و از نقش و وجود آنها استفاده کرد سوم آنکه: اصلاح فرهنگ نیاز به زمانی طولانی دار. [۱۵]
جستارهای وابسته
- طلاق در اندیشه آیتالله خامنهای
- مساله ازدواج در اندیشه آیتالله خامنهای
- تلاشهای زن ستیزانه غرب در اندیشه آیتالله خامنهای
- اشتغال زنان در اندیشه آیتالله خامنهای
- حقوق و وظایف خانوادگی(زن و مرد)در اندیشه آیتالله خامنهای
- حقوق و وظایف زن و مرد در اجتماع در اندیشه آیتالله خامنهای
- خشونت و ظلم به زن (انواع) در اندیشه آیتالله خامنهای
- علل و منشاء خشونت و ظلم به زن در اندیشه آیتالله خامنهای
- راهکار مقابله با خشونت و ظلم به زن در اندیشه آیتالله خامنهای
پانویس
- ↑ دیدار عمومی زنان 76/07/30
- ↑ زنان واﺣﺪ ﺣﺰب ﺟﻤﻬﻮرى اﺳﻼﻣﻰ ﺗﻬﺮان61/11/14
- ↑ دیدار عمومی زنان63/12/21
- ↑ زنان واﺣﺪ ﺣﺰب ﺟﻤﻬﻮرى اﺳﻼﻣﻰ ﺗﻬﺮان 61/11/14
- ↑ اﻋﻀﺎى ﺷﻮراى ﻓﺮﻫﻨﮕﻰـ اﺟﺘﻤﺎﻋﻰ زنان69/10/16
- ↑ ﻣﺼﺎﺣﺒﻪ ﺑﺎ مجلهی زن روز66/12/13
- ↑ ﻣﺼﺎﺣﺒﻪ ﺑﺎ ویژهنامهی روز زن 60/02/05
- ↑ زنان قرآنپژوه 88/07/28
- ↑ زنان اروﻣﻴﻪ 75/06/28
- ↑ دیدار عمومی زنان 76/07/30
- ↑ دیدار عمومی زنان 76/07/30
- ↑ اﻋﻀﺎى ﺷﻮراى ﻓﺮﻫﻨﮕﻰـ اﺟﺘﻤﺎﻋﻰ زنان 69/10/16
- ↑ اﻋﻀﺎی ﺷﻮرای ﻓﺮﻫﻨﮕﻰـ اﺟﺘﻤﺎﻋﻰ زنان 75/08/14
- ↑ جمعی از کارشناسان و فعالان حوزه ﺧﺎﻧﻮاده98/05/24
- ↑ عابدی اردکانی، امام خمینی و اصلاح فرهنگ عمومی، سال80شماره36
منابع
- KHMENEI.IR
- بانکی پور فرد،محمد حسین،مجموعه 5 جلدی نقش و رسالت زن، در بیانات رهبر معظّم انقلاب اسلامی،انتشارات انقلاب اسلامی،1391