داوری‌ اخلاقی

از ویکی‌جنسیت

داوری‌های اخلاقی با تاکید بر تفاوت‌های جنسی موضوع و مسئله مهم این مقاله می‌باشد. نویسنده در پی اثبات این است که ملاک و معیار داوری اخلاقی در زنان و مردان است. و مبنای داوری بر پایه عقل است، آیا عقل به تنهایی برای داوری کفایت می‌کند؟ با توجه به دیدگاه آیت الله جوادی آملی، روان‌شناسان، فلاسفه اخلاق و فمینیست‌ها ملاک و معیار زنان و مردان را در قضاوت به نوع نگرش آن‌ها می‌دانند. و معتقدند هر چند در شیوه بررسی موضوع داوری با هم متفاوتند، اما نتیجه داوری می‌تواند یکسان باشد. ازاین رو، می‌توان ادعا کرد که داوری اخلاقی جنسیت‌پذیر نبوده و هر یک از دو جنس زن و مرد در حل مشکلات و مسایل اخلاقی توانایی و قدرت به داوری اخلاقی را دارا هستند؛ هر چند نوع عملکردشان ا هم متفاوت باشد.

داوری‌ اخلاقی
الگوی جعبه اطلاعات مقالات
نویسندگان نیازکار، فاطمه؛ صادقی، هادی
عنوان مقاله بررسی داوری‌های اخلاقی با تاکید بر تفاوت‌ها جنسی در آراء آیت الله جوادی آملی
نام مجله نشریه زن و جامعه
سال چاپ زمستان 1396
شماره مجله 4
امتیاز مقاله علمی-پژوهشی

واژگان کلیدی

داوری اخلاقی، جنسیت‌پذیری، هوش هیجانی، فمینیسم، آیت الله جوادی آملی.

گزارش مقاله

نویسنده در این مقاله، به مقایسه چگونگی تدوین و شکل‌گیری داوری اخلاقی، ویژگی‌های فردی در مقایسه با شرایط رشد و اجتماعی شدن، داوری اخلاقی از منظر فلاسفه اخلاق و تطبیق آن با هوش هیجانی، عقل، احساسات و عواطف و نقش آن‌ها در داوری، بیان قضاوت اخلاقی زنان؛ نقد و تحلیل بر نظر فقها پرداخته است. و در ذیل این چنین مطالب خود را بیان می‌کند؛

مقایسه چگونگی تدوین و شکل‌گیری داوری اخلاقی

در این قسمت به مقایسه چگونگی تدوین و شکل‌گیری داوری اخلاقی در حوزه‌های علوم انسانی می‌پردازد و می‌گوید؛ فمینیست‌ها برآنند که در فلسفه اخلاق دیدگاه‌هایی متفاوت درباره داوری اخلاقی زنان مطرح می‌شود؛ برخی نگاهی سنتی به زنان دارند و برخی غیرسنتی یا فمینیستی؛ زن در نگاه سنتی فلسفه اخلاق، دارای کاستی خرد بوده و به او کم مایه‌تر از مردان نگریسته می‌شود. از دیگر نگاه‌های سنتی به زن در فلسفه اخلاق، جداکردن فعالیت‌های زنان و مردان به خصوصی و عمومی است. از اصول عمده نظام اخلاق سنتی غرب تقابل عقل و عاطفه و تاکید بر عقل به عنوان پشتوانه صحت تصمیم‌گیری اخلاقی و نیز فردگرایی است. که نظریه اخلاق سنتی با نقدهای فراوانی از جانب فمینیست‌ها مواجهه شده است.

ویژگی‌های فردی در مقایسه با شرایط رشد و اجتماعی شدن

به نقش ویژگی‌های فردی در مقایسه با شرایط رشد و اجتماعی شدن در تدوین داوری اخلاقی در حوزه روان‌شناسی برررسی می‌کند؛ معتقد است که این باور وجود دارد که انسان دارای یک عقل با دو هوش است. یکی هوش هیجانی و دیگری هوش منطقی. روان‌شناسان اعلام کردند که زنان و مردان از هوش هیجانی متفاوتی برخوردارند؛ کسانی که از هوش هیجانی بالاتری بهره‌مند هستند، از نظر اجتماعی در زمینه خدمت به مردم، حل مشکلات، مسئولیت‌پذیری و دیدگاه اخلاقی ظرفیتی قابل توجه دارند و در ارتباط با مردم همدلی بیشتری نشان می‌دهند.

داوری اخلاقی از منظر فلاسفه اخلاق و تطبیق آن با هوش هیجانی

به بررسی داوری اخلاقی از منظر فلاسفه اخلاق و تطبیق آن با هوش هیجانی و اخلاقی از منظر روان‌شناسان پرداخته شده است. و بیان می‌کند که عام‌گرایان بر این باورند که فهم و داوری اخلاقی صرفاً از راه استدلال اخلاقی امکان‌پذیر است.آنها شناخت و توجیه اخلاقی را مبتنی بر اصول و قواعد اخلاقی دانسته در حالی که خاص گرایان بر قوه بصیرت فاعل تکیه می‌کنند و معتقد به شناخت ادراکی هستند، شناختی که بر پایه بررسی موردی و به گونه‌ای شهودی است که از آن به بصیرت اخلاقی تعبیر می‌شود.

فلاسفه اسلامی نظیر فارابی، ابن سینا و ملاصدرا بر این نظر هستند که عقل انسان یک نیرو و استعداد کلی ادراکی- شناختی است که اندیشه، تمیز و تشخیص از جمله کارهای اوست. آیت الله مصباح یزدی با ضعیف‌‌تر دانستن داوری اخلاقی زنان نسبت به مردان می‌گوید: زن به لحاظ عواطف و احساسات سرشار، قادر به تسلط بر خویشتن نیست؛ از آن جا که تفکر و داوری درست، در پرتو کنترل احساسات و عواطف صورت می‌پذیرد، لذا زن در این جهت آسیب‌پذیر بوده و از داوری ضعیفی برخوردار است.

عقل، احساسات و عواطف و نقش آن‌ها در داوری

استاد، شناخت و دانش را به حسی، عقلی و شهودی، تقسیم نموده و دانش حسی را دانشی می داند که برآیند ادراک حواس پنج‌گانه در عالم طبیعت است و متناسب با تغییر و تحول طبیعت، تغییر می‌کند، اما شناخت عقلی، دانشی است که مربوط به حقایق ثابت جهان است که از دسترس حواس خارج است و فراتر از دانش حسی است. با این علم می‌توان در مسایل کلی مربوط به علوم حصولی مطالب بسیاری را دریافت داشت. شناخت شهودی یا قلبی در واقع مشاهده حقایق مجرد است، حقایقی که نه با ابزار حس قادر به درک آن است و نه با ابزار عقل، بلکه دلی پاک ورود یافته به درگاه الهی توان رویت و درک آن‌ها را خواهد داشت. هر انسانی متناسب با نوع بینش و دانش خود نسبت به ادراک حسی، عقلی یا شهودی که پیدا کرده است به داوری و قضاوت عالم هستی می‌پردازد.

بیان قضاوت اخلاقی زنان؛ نقد و تحلیل بر نظر فقها

به بیان قضاوت اخلاقی زنان از منظر آیت الله جوادی آملی و نقد و تحلیل وی بر نظر فقها پرداخته است. استاد با ذکر این نکته که در برخی روایات زنان را ناقص العقل معرفی نموده و از مشاوره با آنان پرهیز داده است، اشاره می‌کند که زنان به لحاظ قرار گرفتن در شرایط خاص اجتماعی و بویژه محروم بودن از تحصیل و نداشتن حضور کافی در فعالیت‌های اجتماعی در زمان صدور روایات، عقل تحت الشعاع عواطف و احساسات قرار گرفته و به همین جهت از پرورش فکری لازم محروم شده است؛ لذا شرایط لازم در زمینه‌های گوناگون برای مشاوره را ندارد. از سوی دیگر، همین دلایل زنان را از داوری و قضاوت محروم کرده است. از نظر استاد انسان در هر داوری که انجام می‌دهد، مبنای قضاوت خود را باید بر پایه شناخت و یقین بگذارد و بدون آگاهی از موضوعی و یا بدون دسترسی به شواهد و اسنادی، دیگران را مورد قضاوت قرار ندهد و این امر جنسیت‌پذیر نیست.

نتیجه‌گیری

بین هوش شناختی و عقل اشتراکات و تمایزاتی مشاهده می‌شود. لذا در داوری‌ها به صورت دو بعدی عمل می‌کند، از این‌رو در زنان و مردان تفاوتی وجود ندارد. اشتراك هوش هیجانی یا هوش دینی زنان و مردان مورد تایید روان‌شناسان و فلاسفه اخلاق قرار گرفته است و با توجه به این که داوری فاعل اخلاقی از در هم تنیدگی احساسات، عواطف و عقل صورت می‌پذیرد، هر دو جنس را در بر می‌گیرد.

هم‌چنین، شناخت و آگاهی در داوری از امور مهم تلقی شده و این امر جنسیت‌پذیر نیست. ملاک و معیار زنان و مردان در قضاوت به نوع نگرش آن‌ها بر می‌گردد. نگرش مردان به صورت انتزاعی و کلی است و زنان جزیی نگرند. تاثیر پندارهای قالبی بر افکار عمومی اجتماع نیز از جمله تفاوت‌های مطرح در داوری اخلاقی زنان و مردان است. بنابراین، می‌توان ادعا نمود داوری اخلاقی جنسیت‌پذیر نیست.

منبع

  • پدیدآورنده‌ها: فاطمه نیازکار، هادی صادقی؛ علوم اجتماعی: نشریه زن و جامعه: زمستان 1396، سال هشتم، شماره 4، علمی-پژوهشی ISC/ صفحات: از 265 تا 292
  • فصلنامه زن و جامعه