نقشهای جنسیتی
رسانه و بحران نقش های جنسیتی در خانواده موضوعی است که باید بدان توجه جدی شود. کودکان از بدو تولد با موضع گیریهای مختلفی روبه رو میشوند که در پیدایش یا تحکیم هویت جنسی و در تمایز نقشی آنها در آینده اثر گذارند، اگر چه بخشی از تفاوتهای موجود میان نقشهای مردانه و زنانه، فرهنگی و تابع توقعات اجتماعی است، لیکن عمومیت داشتن و جهانی بودن این واکنشهای متفاوت دختر و پسر، متناسب با جنس بیولوژیک آنها، منشأیی طبیعی و فطری دارد. این در حالی است که، در ایران در همین چند سال اخیر شغل پلیسی برای زنان ایجاد شده است اما به طرزی ناشیانه کمیسرهای زن در فیلم های ایرانی با رفتار ها و ویژگی های مردانه نشان داده می شود. گفتنی است تفاوت اندکی میان سریال های خارجی و ایرانی وجود دارد که اتفاقا همین امر برای جامعه ایرانی در حال گذار، خطرناک به نظر میرسد؛ در سریالهای خارجی، پلیسها یا کمیسرهای زن، خانواده ای بدون شوهر (فقط با فرزند یا خواهر یا برادر) دارند یا آنکه خانواده آنها اصلا نمایش داده نمیشود و در نهایت، فقط به یک ماجرای عشقی و رابطه دوستی وصل هستند، در حالی که در سریالهای ایرانی، پلیسهای زن، خانواده و شوهرانی تحصیل کرده دارند؛ همسرانی که پیوسته به یکدیگر غر میزنند.
مفهومشناسی نقش
نقش در حوزه معنایی خاص، به تئاتر تعلق دارد. در پژوهشهای اجتماعی جدید؛ نقش از یک رفتار از پیش تعیین شده، به یک قاعده و رفتاری فردی، یعنی از مفهوم جامعه شناختی به مفهومی بنیادین در روان شناسی اجتماعی تبدیل شد و این مطلب حاكی از آن است كه نقش میتواند به یک رفتار، و جزئی از اركان شخصیت فرد، بدل و از ثباتی ویژه برخوردار شود.
نقشهای جنسیتی
منظور از نقشهای جنسیتی، وظیفه، كاركرد و انتظاری است كه بر عهده هر یک از دو جنس گذاشته شده است؛ صرف نظر از اینكه خاستگاه آن، طبیعت، فرهنگ یا انتظار و كاركرد باشد.
مفاهیم مرتبط با نقش
پایگاه: پایگاه موقعیت هر شخصی را در رابطه با كل جامعه نشان میدهد. مثل؛ محل كار، شهروندی اجتماعی، مجموعه مناسبات اعتقادی، موقعیت خانوادگی،... پایگاه افراد هستند. پایگاه جدای از فرد، مجموعه ای از حقوق و تكالیف مشخص است. پس، تمایز میان حقوق و تكالیف بر حسب پایگاههای متفاوت، كاملاً معقول است؛ بلكه اساساً تمایز مزبور میتواند مقوّم وجود پایگاه باشد. در نتیجه میان نقش، حقوق و تكالیف متمایز، رابطه مستقیم برقرار است.
منزلت و نقش: منزلت ونقش امری دو طرفهست لذا انتظارات و تکالیفی به دنبال دارد. یعنی میان این نقشها و انتظارات، رابطه برقرار است. در مباحث جامعهشناختی عنوان «نقشهایی منزلتی» به چشم می خورد. نقشهای منزلتی، با هنجارها و ارزشهای جاافتادهای ارتباط دارند كه جامعه و نهادهای مختلف، آن را اداره میكنند.
رابطه میان منزلت و نقش از این حیث مهم است كه میتواند در سلامت یا بحران روانی فرد حامل نقش، اثر بگذارد، و نقشهای منزلتی در هویت فرد نیز مؤثر است. اگر از منزلت اجتماعی نقشی مانند خانهداری کم ارزش جلوه داده شود، علاوه بر تاثیر در نظام هنجاری انتظارات زنان را نیز تحت الشعاع قرار میدهد. گاهی نگرش فلسفی منفی به زن، سب منفیانگاری نقشهای زنانه میشود. آن اكلی، زن پژوه فمینیست معتقد است: «خودداری از پذیرش خانه داری به منزله كار، هم بازتاب و هم علت پایین بودن منزلت زنان در جامعه است». مراد وی از این عبارت، آن است كه بین فروتری منزلت زنان در جامعه و خودداری از پذیرش خانهداری، رابطهای دو سویه برقرار است. رابطه منزلت و نقش، تابع نگرشهای مسلط (هژمونیک) جامعه نیز هست. هر تغییری در انتظارات و نگرشهای اجتماعی درباره نقشها، در موضعگیری و انتخاب افراد نسبت به نقشها مؤثر است.
منشا شناسی نقشهای جنسیتی
دیدگاههای متفاوتی برای تبیین منشا تقسیم کار جنسیتی وجود دارد . در این مقاله نظریه فمینیستی و دیدگاه اسلامی عنوان میشود.
نظریه فمینیستی
در نظریهپردازی فمینیستی، تفكیک میان مفهوم «جنس و جنسیت» مطرح شد. مفهوم جنسیت قرار شد جایگزین تفاوتهای زیستی شود . اما نظریههای فمینیستی در ارجاع تمایزات نقشها به فرهنگ یا عناصر فرهنگی، متفق القول نیستند. نبود نظریهای عام درباره تساوی و تفاوت، یكی از ریشههای مهم این اختلاف نظر است.
نظریه دینی
نظریه دینی، دیدگاهی تلفیقی برای خاستگاه نقشهای جنسیتی (تحلیل رابطه میان نقش و جنس) مطرح میسازد. دیدگاههای تلفیقی كه هركدام در پیدایش این نقشها مؤثرند. از جمله؛ عوامل طبیعی، عناصر کارکردی و مصالح خانوادگی و اجتماعی، تفکیک نقشها و کارکردهای خانواده در پیدایش نقشها مؤثرند.
نقش های جنسیتی و رسانه
رسانهها حجم زیادی از اطلاعات، دانش، امور هنجاری و غیرهنجاری را به مخاطبان خود منتقل میكنند. در این میان، تصاویر سهم بیشتری دارند. رسانهها گاهی با مطرح ساختن برخی مفاهیم، آنها را به یک دغدغه و سپس رفتار هنجاری تبدیل می كنند. گاهی نیز با سكوت خود در برابر دستهای از دیگر مفاهیم، رفتارهای مرتبط با آنها را از توجه عرف مردم خارج میسازند. در سالهای اخیر، آنچه كه در سریالهای تلویزیونی مورد توجه بوده است، نقشها و مختصات مردانه و زنانه است. رسانهها در فرهنگسازی درباره نقشهای جنسیتی، دچار مشكلات مهمی هستند. از جمله:
- فقدان پشتوانه علمی در مطالعات جنسیت؛
- فقدان پشتوانه علمی در مطالعات دینی درباره مباحث خانواده؛
- نمایش تصاویر غیر واقعی از زندگی زنان شاغل؛
- نمایش تصاویر غیر واقعی از زنان خانهدار؛
- نمایش تصاویر غیرواقعی از مردان؛
- نمایش ابر زنان؛
- ترجیح عرصه عمومی و مشاغل اجتماعی بر عرصه خصوصی؛
- عدم نمایش دیدگاه مكملیت و آثار آن در ایفای نقشهای جنسیتی.
به سوی وضعیت مطلوب
نویسنده پس از آسیبشناسی نقشهای جنسیتی در رسانه، راه حلها و راهكارهایی را پیشنهاد میکنند تا به بهبود وضعیت بیانجامد. بخشی از پیشنهادهای نگارنده برای حركت به سوی وضعیت مطلوب عبارتند از : طراحی استراتژی واحد درباره خانواده، نرخ گذاری بر اولویت ها و مشکلات خانواده برای ایجاد دغدغه اجتماعی، اصلاح ماهیت گفتاری در آموزش رفتارهای صحیح، ایجاد شبکه ساختاری با گروه هدف خانواده، تغییر ذهنیت فقه محور در ساخت فیلم و برنامه به ذهنیت دین محور انجام بگیرد.
نتیجهگیری
نتایج بررسی های انجام شده نشان می دهد که بخش بزرگی از مشكلات رسانه در زمینه خانواده و نقشهای جنسیتی، زاییده ضعف ساختاری است. ضعف علمی در دو بخش اصلی: 1- بخش مربوط به حوزه تخصصی مطالعات جنسیت، 2- بخش مربوط به حوزه دینپژوهی این مطالعات متمرکز میباشد.بسیاری از هنرمندان در بخشهای مرتبط با طرح و ایجاد ایده، بر عنصر عامه پسندی تأكید کرده و سوژههای خود را از سطح رویین بخش كوچكی از جامعه، مثل خانوادههای مرفه بر میگزینند. در حالی كه هنرمند واقعی باید با واقعنگری و نگاهی به آینده، به مسئلهشناسی خانواده پرداخته و جریانهای مرتبط با خانواده را مدیریت رسانهای كند. بدیهی است تلاش یک گروه هنری، زمانی در عرصه خانواده به ثمر خواهد نشست كه ساختارهای حمایت كننده، چنین تفكری داشته باشند و شبكهای از دغدغهمندان، این حیطه را ایجاد، مدیریت و حمایت كنند.
کلید واژه
خانواده، زنان، جنسیتی، رسانه، جنس، مردان، نمایش، سریال، همسر، رفتار.