روز خانواده

از ویکی‌جنسیت

به مناسبت سوم مرداد، روز خانواده و تکریم بازنشستگان

بدون تردید فرهنگ و تمدن، ادب و هنر، مذهب، خلقیات و روحیات یک جامعه از طریق خانواده به نسل بعد منتقل می‌شود. همچنین خانواده در شکل دادن هویت فردی و اجتماعی افراد نقش موثری ایفا می نماید. یکی از مسأله‌های مهم در عصر پست مدرنیته، جایگاه خانواده می‌باشد. عصر مدرنیته، در جهان امروز، خانواده را با تضادها و تناقض‌های دهشتناکی مواجه ساخته است. از طرفی دولت‌های رفاه ملی، قوانین و لوایح بسیاری برای سامان دادن خانواده تصویب می‌کنند؛ اما از طرف دیگر هر روز معضلات خانواده‌ها در جامعه امروز بیشتر و پیچیده‌تر می‌شود.

خانواده در جهان پسامدرن با مسائلی مواجه شده است همچون افزایش طلاق، طلاق عاطفی، افزایش خانواده‌های تک‌سرپرست، فرزندان نامشروع، ازدواج همجنس گراها، ازدواج با محارم، زندگی افرادِ تنها اعم از پیر یا جوان، افزایش خودکشی، سقط جنین، تربیت فرزندان در محیط غیرسنّتی، حاکمیت فضای مجازی بر اذهان کودکان و نوجوانان، فروپاشی خانواده، برابری فزاینده بین زن و مرد، ورود گسترده زنان به عرصه اشتغال، گسترش امواج فمینیسم و تغییر زنان و به تبع آن تغییر خانواده، تغییر در رفتارهای جنسی و انتظارات، افزایش خانه سالمندان، افزایش مهدکودک‌ها، مستقل شدن خانه فرزندان قبل از ازدواج، اوج گرفتن اختلافات خانوادگی و طایفه ای، دور شدن افراد خانواده و فامیل از حیث عاطفی و دهها معضل دیگر. اما در جوامع گذشته، که دولتی مدرن نبود تا برای خانواده، قانون وضع کند؛ خانواده‌ها سامان داشتند.

چه اتفاقی افتاد که در عصر مدرنیته با وجود سیاست گزاری‌ها و تصویب اسناد بالادستی به نفع خانواده، همچنان خانواده ها با چالش هایی سهمگین روبه رو شده‌اند؟! نگارنده، ریشه معضلات را در کلیدواژه «فردگرایی» جست و جو می‌کند. «فردگرایی» یکی از اصول مکتب لیبرالیسم است. مع الاسف جوامع دیگر نیز از جوامع غربی لیبرال به یُمن شبکه جهانی اینترنت تأثیر گرفته‌اند. یکی از مهم‌ترین اصول فلسفی مکتب لیبرالیسم، فردگرایی است که در همه جنبه‌های زندگی بشر و در سبک زندگی نمود پیدا می‌کند. اختلافات خانوادگی و فامیلی، فروپاشی کانون گرم خانواده، زندگی افراد تنها، فراموشی والدین و سالمندان، کمرنگ شدن محبت و مودت در خانواده و بستگان ریشه در ظهور و بروز پدیده فردگرایی دارد. فردگرائی یا اصالت فرد، رکن مهم تئوریک در نظام لیبرال سرمایه‌داری است که شعارش می‌شود: «انسان، گرگ انسان است». گرایش به تجرید فرد از بافت اجتماعی و تأکید بر خودکفائی غرورآمیز و «تنها ماندگی» از نمودهای فردگرائی است که رمان «رابینسون کروزوئه» دفو یکی از نخستین نمونه های کلاسیک این گرایش است. به دلیل جدائی انسان غربی از هم نوعانش به جامعه مدنی «جامعه غریبه‌ها» نیز گفته می‌شود. چه زیباست قاعده دینی اخوّت و برادری در اسلام! ای کاش بار دیگر تحت عنوان بازگشت به خویشتن، اصل برادری و اصل محبت و مودت را جایگزین اصل فردگرایی نمائیم. کنش متقابل بین افراد، نیازمند معیاری است که محدوده آن را دین و وحی تعیین نموده است و نظم و جهت‌دهی و هدایت روابط افراد در خانواده و اجتماع از این طریق حاصل می‌شود. نویسنده: خانم دکتر عطارد