زن در شعر بشری البستانی

از ویکی‌جنسیت

بشری بستانی، شاعر عراقی، و یکی از روشن‌فکران بزرگ عرصه ادب و شعر معاصر عربی است، که در آثارش به موضوع زن پرداخته است‌. او در شعر خود به دفاع از حقوق زن پرداخته و با بهره گرفتن از بزرگانی همچون جبران و ابن عربی و دیگران و با رد مردسالاری و مرگ فرهنگی اجتماعی زن، سعی کرده بین‌ زن و مرد تساوی برقرار کند، و باعث رشد و پیشرفت جامعه از این راه شود. این پژوهش، سعی دارد با روش توصیفی‌_‌تحلیلی در اشعار بشری بستانی اندیشه این اندیشمند معاصر‌ عرب‌ را‌ بررسی و کنکاش کند.

زن در شعر بشری البستانی
الگوی جعبه اطلاعات مقالات
نویسندگان ملاابراهیمی، عزت؛ الیاسی، حسین
عنوان مقاله واکاوی مسئله زن در گفتمان شعری بشری البستانی
نام مجله زن در فرهنگ و هنر
سال چاپ بهار 1396
شماره مجله 1(‎20 صفحه - از 119 تا 138 )
امتیاز مقاله علمی‌-‌پژوهشی(وزارت علوم)/ISC

چکیده

زبان‌ از‌ دیرباز‌ بـا موضوعات اجتماعی در ارتباط بوده و درهم تنیده‌اند و ارتباط بین این دو امکان‌ناپذیر‌ اسـت. درحقیقت، تأکید تحلیل‌گران انتقادی گفتمان بر بافت اجتماعی گفتمان، نشان از‌ این ارتباط ناگسستنی بین‌ گفتمان‌ به انواع مختلف آن و موضوعات اجتماعی دارد. از موضوعات مهم اجتماعی، که بخش گسترده‌ای از فضای آثار اندیشمندان را به خود اختصاص داده است، موضوع زن و جایگاه اجتماعی‌اش است‌.

بشری بستانی، شاعر متعهد عراقی، یکی از روشن‌فکران بزرگ عرصه ادب و شعر معاصر عربی است، که در آثار شـعری‌اش به موضوع زن به منزله ساختاری قومی تمدنی پرداخته است‌. وی‌ در شعر خویش به دفاع از حقوق زن پرداخته و با وام‌گیری از بزرگانی چون جبران و ابن عربی و دیگران و با رد مردسالاری و مرگ فرهنگی اجتماعی زن، بر ایجاد تــوازن بــین‌ زن و مرد و رساندن جامعه به رشد و پیشرفت از این طریق همت گمارده است. بشـری در گفتمانش برای بیان ایدئولوژی‌هایش زبانی آمیخته به سنت را به کار گرفته و با استفاده‌ از‌ واژگان نقش‌گرا و تصاویر فـنی در پی تغییر است. این جستار، سعی بر آن دارد که با روش توصیفی‌_‌تحلیلی در اشعار بشری بستانی اندیشه این اندیشمند معاصر‌ عرب‌ را‌ بررسی و کنکاش کند.

کلیدواژگان

بشری‌ بستانی‌، زن، گفتمان شعری.

گزارش از مقاله

نویسنده در این مقاله، ابتدا اشاره‌ای به زندگی‌نامه بشری بستانی می‌کند، سپس رابطه دوسویه گفتمان و موضوعات اجتماعی را بیان می‌کند و پس از آن حضور زن در گفتمان بشری بستانی را ذیل عناوینی مورد بررسی قرار می‌دهد و در پایان، به مردسالاری در گفتمان بشری بستانی می‌پردازد.

نگاهی کوتاه به زندگی بشری بستانی

بشری بستانی در سال ١٩٥٠ م در شهر موصل دیده‌ به جهان گشود. پدرش اولین معلم وی بـود که درس آزادگی به وی آموخت و بـا تشویقش به حفظ قرآن و شعر قدیم عرب نهال وجودش را خیلی زود بارور ساخت. بشری بستانی علاوه بر تمایل بـه تصـوف، به شعر قدیم عربی هم نظر دارد و شعر بسیاری از شاعران گذشـته عـرب، بـه خصوص متنبی، را‌ در‌ خاطر دارد.

بـشری‌ بستانی آثار فراوانی به رشته تحریر درآورده است. او در‌ صف‌ مقدم‌ شاعرانی‌ است که شعر را از حالت لذت‌بـخش و سکرآور می‌رهاند و در خدمت آگاهی و بیداری قرار می‌دهد.

رابطه دوسویه گفتمان و موضوعات اجتماعی

گفتمان نزد تحلیل‌گران انتقادی به منزله کنشی اجتماعی معرفی شده است و رابطه‌ای دیالکتیکی با سایر وجوه اجتماعی دارد؛ بدین معنا که رابط میان گفتمان و دیگر کنش‌‌های‌ اجتماعی را‌ رابطه‌ای دوسویه تلقی می‌کنند. به‌ این‌ نحو که اگر چه ممکن است ساختارهای کلان جامعـه، ساختارهای خرد گفتمان را تعیـین کنند، ساختارهای گفتمانی نیز به نوبه خود ساختارهای ایـدئولوژی و ساختارهای‌ اجتماعی را بازتولید می‌کنند.

موضوع زن بـه منزله یکی‌ از‌ موضوعات‌ اجتماعی مهم، از محورهای بااهمیت گفتمان معاصر به منزله کنشی‌ اجتماعی است. از روشنفکران مهم معاصر عرب شاعر عراقی بشری بستانی‌ است‌ که همیشه در گفتمان خویش به این موضوع پرداخته و با تأییـد جنبش فمینیسم و با ارائه ایدئولوژی‌های جدید و مقابله با ایدئولوژی‌های صـاحبان‌ سـلطه‌ سـعی دارد بین زن و مرد توازی ایجاد کند و جامعه مرد محور را دگرگون کند. بشری بستانی این نگرش مردمحور را نتیجه واپس‌‌گرایی فرهنگی جامعه می‌دانـد.

نگاهی به حضور زن در گفتمان بشری بستانی

نویسنده در این قسمت از مقاله به موارد ذیل می‌پردازد:

زن، عنصری نجات بخش و سر منشأ ابداع و آفرینش

زن در اندیشه بشری بستانی عنصری نجات بخش است که شکوفایی را به زندگی‌ هـدیه‌ می‌دهد و خود سرمنشأ ابداع و آفرینش مرد است. از نظـر بـشـری بستانی زندگی بدون زن، کم‌‎رنگ می‌شود و سرشار از پوچی. اگر زن نباشد، زندگی عاری از ابداع‌ و آفرینش‌ می‌شود. از نظر او، زن سرچشمه ابداع و آفرینش مرد، الهام‌بخـش وی و سوق‌‌دهنده‌‌اش به سوی بزرگی و تعالی است.

نویسنده، سپس نمونه‌هایی از اشعار او را در این باب می‌آورد.

زن، نماد پایداری و مقاومت

در شعر معاصر عـربی، حضور پررنگ زن و برخی‌ ویژگی‌‌های خاص وی وجود دارد. بشری بستانی‌ در‌ گفتمان‌ شـعر خـویش، درد زایمان را نویدی به سوی آزادی و خلاص به کار گرفته است. با این‌که عراق در زمان اشغال امریکا، در‌ بدترین‌ شرایط‌ قرار دارد، سرانجام از آن عـراق است و عـراق‌ راه‌ رهایی را باز خـواهـد یافت. همان‌طور که نتیجه درد زایمان، زندگی و حیات دوباره است؛ بشری بـستانی‌ در‌ اشعار خود، زن را نمادی از مقاومت و پایداری می‌داند. زیرا از نظر وی مقاومت و پایداری‌ اسـت که رهایی را به بار می‌آورد و بر می‌آید که این اندیشه‌، رمز‌ زن در اسطوره قدیم عراق را تداعی می‌کند که نماد باروری و رستاخیز بود.

زن و عشق‌

بشری‌ بسـتانی بـا تأثیرپذیری از‌ افکار جبران خلیـل جبـران، وجود‌ عشق‌ بـین‌ زن و مرد را عامل رشـد و تعـالی‌ مـی‌‌دانــد و بــر ایـن عقیده است که در نبود عشق، غربت و تنهایی بر‌ زن و مرد سایه می‌افکند. از نظر بشری بستانی عـشق و مـحبت زمانی بین زن و مرد وجـود پیـدا می‌کند و باعث بالندگی‌ و شکوفایی‌ دو تن می‌شود که بین زن و مرد تنافر نباشـد و بـین آن دو چیزی جز تشابه حاکم نباشد، زیرا در نبود تشابه بین‌ دو‌ تن، نه عشقی خواهد بـود‌ و نـه‌ رشـد و شکوفایی‌ای. نظر به اهـمیت عـشق و مـحبت، بشری بر این عقیده است که نخستین سـنگ بنـای خانواده باید عشق و دوستی باشد و اگر در وهله نخست، شهوت حکم کند، زندگی فـرجامی‌ جــز رســوایی نخواهد داشت.

نویسنده، سپس نمونه‌هایی از اشعار او را در این باب می‌آورد.

زن و عاطفه دو سویه

طبیعت و سرشت زن آمیخته‌ بـا‌ عـاطفه و مـهربانی است و به دلیل همین سرشت و طبیعت اسـت که‌ قرآن، زن را مایه آرامش مرد معرفی کرده است.[۱] زن که سرشت و طبیعتش آکنده از عشق و محبت اسـت بایـد در جـواب عشـق و محبـتش شـاهد محبتی مـتقابل‌ از‌ طـرفش‌ بـاشد. بشری بستانی بر اساس این اصل، شک و تردید مرد در عواطـف زن یا‌ ابراز‌ عاطفه نـکردن در قـبال محبت زن را بـا بهـره‌گیـری از سـوره یوسـف و مـتن‌ قرآنـی‌، خیانت‌ تعریف می‌کند. نویسنده، سپس به شعر بشری بستانی در این موضوع اشاره می‌کند.

مردسالاری در گـفتمان بشری بستانی

مردسالاری به نظام و سـاختاری اطـلاق می‌شود که‌ از‌ راه نهادهای اجـتماعی، سـیاسی و اقـتصـادی خود، زنان را زیر سـلطه مـی‌برد‌. میزان‌ قدرت مردان نـسبت به زنان در جوامـع‌ مختلـف‌ متفـاوت‌ است. با این حال، در همه جوامع مردسالار‌، مردان‌ سـهم بـیشـتری از مـزایـای اجتمـاعی دارنـد. نگـرش مردسالاری‌ در‌ جـوامع‌ عربی نمود بیشتری داشته و دارد. به‌ این‌ نحو که زن در تصمیم‌گیری‌های مهم سهمی ندارد و جـز در‌ مـحیط‌ خانواده در اجتماع حق ایفای نقش‌ نــدارد.

بشری بستانی در اشعارش بیان می‌کند که در فرهنگی که تنها خلاقیت زن، زایایی و بـاروری بـاشد، بـا پا بـه سـن گذاشـتن و نـاتوانی در‌ زایش‌، حس‌ بی‌هویتی و عدم کـارایی بـه زن دسـت مـی‌دهـد. در چنـین وضـعیتی، حضور زن حضوری هـویت‌ساز و سـازنده به شمار نمـی‌رود. عدم مشارکت زن در تصمیم گیری در جامعه، حس منفی‌ و بی‌‌مسـئولیتی و بـی‌نشـانی به زن تلقین می‌کند. بشری بستانی دوری زن از تصمیم‌گـیری را‌ عـاملی‌ مـی‌‌داند که جامعه را بـه سوی نیستی سوق می‌دهد.

او در جامعه مردمحور، نـدانستن قدر جوهر زن و نگاه تلذذ و جنس پرستی‌ بـه وی را مـحکوم مـی‌کند‌. او هم‌چنین در اشعاری، بیان می‌کند که قسمی از خودبینی‌ مردانه‌ که‌ باعث به وجود آمدن مرد‌مـحـوری در‌ جـامعـه‌ گشـته،‌ نتیجـه‌ برخی‌ مقولات‌ دینی منحرف است که حواء را مسؤول خروج آدم از بهشت می‌دانـد.

شـریعت یهود بر این عقیده است که حواء آدم را اغوای به چیدن میوه‌ کرده و ابن کـثیـر دمـشـقی عـقیـده دارد که شیطان نقشی در این بین نداشته و حواء، آدم را فریب داده که موجب خـروج آنـان از بهشت شد و درد و رنـج آنـان را‌ به‌ دنبال داشت. بشری بستانی در مخاطبات حواء مخـالف چنـین نگرشی است و بـا طـلب‌کـردن حواء از آدم که او را به بهشت برگرداند نقش شـیطان را محـوری دانسته‌ و آدم‌ را مسؤول درد و رنج حواء دانـسته است.

بـر این اسـاس بشری بسـتانی بـا رد ایـن نگـرش، مرد محوری جامعه را محکوم می‌کند و با‌ تـعبیر‌ ـ أعـیدینی إلی السماء ـ مرد و مرد‌ محـوری‌ را مسؤول درد و رنج زن معاصر دانسته و طالب تغیر چنین نگرشی است.

نتیجه‌گیری

گفتمان شعری‌ بشری‌ بستانی ارتباطی ناگسستنی با‌ اجتماع‌ دارد و منعکس‌کننده اوضـاع اجتماعی عراق است. مـوضوع زن بـه منزله یک مسئله اجتماعی از موضـوعات مهم ایـن گفتمان است. بشری بستانی با پیوند گفتمانش به قرآن و میراث اسطوری به‌ دفاع‌ از حقوق زن پرداخته است و زن را عـنصری نجات‌بخش و رهایی‌دهنده معرفی کرده اسـت و بر این عقیده است که بـا وجود او و ایفای نقش وی در جامعه اسـت که‌ می‌‌توان شاهد‌ رشد و بالندگی جامعه بود. وی با تأیید فمینیسم به مقابله با نظام مردگرا بر می‌خیزد و نگرش تحقیرآمیز‌ به زن را نکوهش می‌کند و طالب توازی بین زن و مرد است‌.

وی‌ بر این عقیده است تا زمانی که توازی بین دو طرف بر قرار نباشد، وجود انسجام در جامعه‌ و ‌‌تـرقی‌ آن امری غیر ممکن خواهد بود. بشری بستانی هم‌چنین نگرش به جنس حاکم بر‌ جامعه عرب‌ را نمی‌پذیرد و بر این عقیده است که جنس قرین روح و عامل رشد و تعالی روح‌ است و منحصر کردن وی در دایره شهوت و رغبت شایسته نیست و ازدواج بر مبنای رفع نیاز‌ جنسی را مخالف فرهنگ‌ قرآنی‌ می‌دانـد و آن را نتیجه حاکم بودن روح جاهلی بر عصر معاصر می‌داند.

پانویس

  1. الـروم / ٢١‌

منبع