زن و انقلاب در اندیشه آیت‌الله خامنه‌ای

از ویکی‌جنسیت

انسانی قدر‌دان فرصت‌ها و دستاوردهاست که ضعف‌ها و آسیب‌ها را خوب بشناسد. درک صحیح موقعیت، افق آینده را روشن و قدرت برنامه‌ریزی و انجام عملیات را دوچندان خواهد کرد. ریشه‌ی تفاوت نگاه رهبر با بسیاری از مسئولین فرهنگی و اجرایی به این شاخص مهم برمی‌گردد که رهبری با نگاه و دقت درگذشته، آینده را ترسیم می‌نمایند و ایدئال را هدف قرار می‌دهند نه هنجار! در رابطه با موضوع زن در عصر حاضر، ما نیازمند این نگاه هستیم که به همان ریشه‌یابی درگذشته و شناخت فرصت‌های پیش رو و برنامه‌ریزی برای رسیدن به نقطه مطلوب، وارد عرصه شویم: «می‌داﻧﻴﺪ ﻗﺒﻞ از اﻧﻘﻼب اﻳﻦ ﻣﻤﻠﻜﺖ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺑﻮد؟ در ﻃﻮل ﭘﻨﺠﺎه ﺳﺎل ﭼﮕﻮﻧﻪ پایه‌های اﺧﻼﻗﻰ در اﻳﻦ ﻣﻤﻠﻜﺖ ﻋﻤﺪاً و ﺑﺎ ﺣﺴﺎب و ﭘﻴﮕﻴﺮي ﻣﺘﺰﻟﺰل ﺷﺪ؛ زﻧﺎن و دﺧﺘﺮان و ﺟﻮاﻧﺎن را ﺑﻪ ﭼﻪ وﺿﻌﻰ ﻛﺸﺎﻧﺪﻧﺪ؟ اﮔﺮ می‌دانستید، آنﮔﺎه می‌فهمیدید طبقه‌ای ﺟﻮانِ ﺻﺎﻟﺢ و ﻧﻮراﻧﻰ- ﭼﻪ دﺧﺘﺮان و ﭼﻪ ﭘﺴﺮان ﻛﻪ در بخش‌های ﻣﺨﺘﻠﻒ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﻫﺴﺘﻨﺪ- ﭼﻘﺪر ارزش‌دارند.»[۱]

ضرورت کار در عرصه زن انقلابی

تاریخی بودن

گره‌خوردن نقش زن ایرانی با بزرگ‌ترین انقلاب تاریخ اسلام، اهمیت پرداختن به موضوع زنِ انقلابی را برجسته می‌نماید. تا جایی که با نادیده گرفتن آن، بخشی از تاریخ هویتی زن نادیده گرفته می‌شود: «در ﻣﻮرد ﻣﺴﺆوﻟﻴﺖ ﺧﻮاﻫﺮان در وﺿﻊ ﻛﻨﻮﻧﻰ اﻧﻘﻼب و ﻛﺸﻮر ﺣﺮف زﻳﺎد اﺳﺖ، ﻫﻤﭽﻨﻴﻦ در ﻣﻮرد ﻧﻘﺸﻰ ﻛﻪ زن در اﻧﻘﻼب ﻣﺎ و دررسیدن ﻣﺎ ﺑﻪ اﻳﻦ مرحله‌ی از ﻣﻮﺟﻮدﻳﺖ دارا ﺑﻮده؛ و ﻣﻦ می‌خواهم ﺑﮕﻮﻳﻢ ﻛﻪ اﻳﻦ ﻧﻘﺸﻰ ﻛﻪ تابه‌حال زﻧﺎن در اﻳﻦ اﻧﻘﻼب داﺷﺘﻨﺪ و در ﺗﺸﻜﻴﻞ اﻳﻦ ﺟﻤﻬﻮري داﺷﺘﻨﺪ و ﻧﻘﺸﻰ ﻛﻪ در آﻳﻨﺪه زﻧﺎن در ﺗﺪاوم اﻧﻘﻼب ﺧﻮاﻫﻨﺪ داﺷﺖ، ﺟﺰو تاریخی‌ترین نقش‌هایی اﺳﺖ ﻛﻪ در ﻃﻮل زﻣﺎن زن داﺷﺘﻪ.»[۲]

تبیین جایگاه اصیل زن انقلابی

حرکت به سمت جایگاه و منزلت شایسته‌ی زنان مسلمان و انقلابی، خلاصه‌ی تمام بیانات رهبری در این موضوع است. تدوین روش درست برای ادامه خط امام و تضمین تداوم این راه است که این حرکت را شکل می‌دهد: «از اﻗﺪام ﺷﻤﺎ ﺟﻮاﻧﺎن ﻣﺆﻣﻦ و اﻧﻘﻼﺑﻰ در ﺗﺮﺗﻴﺐ اﻳﻦ ﻣﺠﻤﻊ ﺳﭙﺎس‌گزارم و اﻣﻴﺪ و اﻧﺘﻈﺎر دارم ﻛﻪ ﻣﺤﺼﻮل آن، در ﺗﺼﺤﻴﺢ و ﺗﺴﺮﻳﻊ ﺣﺮﻛﺖ ﺑﻪ سمت جایگاه و ﻣﻨﺰﻟﺖ شایسته‌ی زنان اﻧﻘﻼﺑﻰ و ﻣﺴﻠﻤﺎن مؤثر و ﺳﻮدﻣﻨﺪ اﻓﺘﺪ. ﺷﻤﺎ در ﭼﻨﻴﻦ ﺳﻤﻴﻨﺎرﻫﺎ و اﺟﺘﻤﺎﻋﺎﺗﻰ، ﺑﺎﻳﺪ روش‌های درﺳﺖ ﺑﺮاي اداﻣﻪي خط اﻣﺎم و اﻧﻘﻼب در ﺑﺎب زن را ﺗﺪوﻳﻦ ﻛﻨﻴﺪ و ﺗﺪاوم اﻳﻦ راه را تضمین نمایید.»[۳] جایگاه و منزلت واقعی زن چیست؟ چگونه زن می‌تواند به این جایگاه دست پیدا کند؟ چه عواملی مانع از رسیدن زن مسلمان به این جایگاه می‌شود؟ کدام باور زن مسلمان باید تقویت شود که به ‌جایگاه واقعی خود برسد؟

نقص روایت

یکی از مهم‌ترین علل و ضرورت‌های کار در حوزه زن و انقلاب، نقص روایات از نقش‌آفرینی زنان در این رخ‌داد بی‌نظیر است: «ﻧﻘﺶ و ﺳﻬﻢ ﺑﺎﻧﻮان در ﻧﻈﺎم، ﻳﻚ ﻧﻘﺶ فوق‌العاده و ﻣﻤﺘﺎز اﺳﺖ؛ ﻫﻤﭽﻨﺎن که در اﺻﻞ اﻧﻘﻼب، ﻧﻘﺶ ﺑﺎﻧﻮان ﻣﻤﺘﺎز ﺑﻮد. ﺣﺎﻻ ﺷﺎﻳﺪ جوان‌های ﻋﺰﻳﺰي ﻛﻪ در ﺟﻠﺴﻪ ﻫﺴﺘﻨﺪ و در دوران ﻣﺒﺎرزات ﻧﺒﻮدﻧﺪ ﻳﺎ در دوران اﻧﻘﻼب ﻧﺒﻮدﻧﺪ، نمی‌دانند آﻧﺠﺎ ﭼﻪ اتفاقی اﻓﺘﺎد؛ ﺟﺰ از ﻃﺮﻳﻖ گزارش‌هایی ﻛﻪ همه‌اش ﻫﻢ ﻣﺘﺄﺳﻔﺎﻧﻪ ﻧﺎﻗﺺ اﺳﺖ. همه‌ی گزارش‌هایی ﻛﻪ از دوران ﻣﺒﺎرزه و دوران اﻧﻘﻼب ﺑﻴﺮون آﻣﺪه، گزارش‌های ﻧﺎﻗﺺ و یک‌جانبه و ﻛﻮﺗﺎه اﺳﺖ. ﻳﻚ ﻛﺎر ﺑﺰرﮔﻰ ﻫﻢ در اﻳﻦ زمینه‌داریم، ﻛﻪ اﮔﺮﭼﻪ ﺟﺰو اندیشه‌های راﻫﺒﺮدي ﻧﻴﺴﺖ، اما ﺟﺰو ﻛﺎرﻫﺎي راﻫﺒﺮدي اﺳﺖ و ـ انﺷﺎءاﷲ ـ ﺑﺎﻳﺪ دﻧﺒﺎل ﺷﻮد. آن‌کسانی ﻛﻪ سابقه‌دارند، می‌دانند ﻛﻪ زﻧﺎن، ﻫﻢ در دوران ﻣﺒﺎرزه ﻧﻘﺶ داﺷﺘﻨﺪ، ﻫﻢ بخصوص در ﻫﻤﺎن دوران اﻧﻘﻼب -ﻳﻌﻨﻰ آن‌یک ﺳﺎل و ﻧﻴﻤﻰ ﻛﻪ ﺣﺮﻛﺖ اﻧﻘﻼﺑﻰِ ﻋﻤﻮﻣﻰ ﺷﺮوع ﺷﺪ - ﻧﻘﺶ داﺷﺘﻨﺪ. »[۴]

زن پیش از انقلاب

شناخت ریشه‌ی آفت‌ها در گروی شناخت وضعیت و اتفاقات گذشته است. اینکه در رابطه با زن چه اقداماتی انجام‌شده و زن در چه موقعیتی، چه از لحاظ فردی و چه از لحاظ اجتماعی، قرار داشته است را چنین بیان داشته‌اند:

اقدامات رژیم پهلوی

شخصیت‌سازی کاذب

برای هر انسانی کسب شخصیت و موقعیت در جامعه اهمیت فراوانی دارد. فرقی نمی‌کند آن موقعیت و شخصیت دارای چه ماهیتی است؛ آنچه اهمیت دارد کسب آن است. شخصیتی که نظام پهلوی برای زن ایرانی معین کرده بود همه‌پسند و فراگیر بود: «در رژﻳﻢ ﮔﺬﺷﺘﻪ با اینکه ﺟﻤﻊ ﻛﺜﻴﺮي از زﻧﻬﺎ، ﻫﻢ بی‌سواد ﺑﻮدﻧﺪ و ﻫﻢ از ﻣﺴﺎﺋﻞ اﺟﺘﻤﺎﻋﻰ ﭼﻴﺰي ﺳﺮﺷﺎن نمی‌شد؛ ﻳﻌﻨﻰ نمی‌گذاشتند ﭼﻴﺰي ﺳﺮﺷﺎن ﺑﺸﻮد و ﻫﻢ ﺑﻪ ﺳﺮﻧﻮﺷﺖ ﻛﺸﻮر بی‌علاقه ﺑﻮدﻧﺪ و اﺻﻼً نمی‌دانستند ﻛﻪ زن می‌تواند در ﺳﺮﻧﻮﺷﺖ ﻛﺸﻮر دﺧﺎﻟﺖ داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ، باوجود این‌ها ازلحاظ ﻇﺎﻫﺮ، ﺷﺒﻪ اروﭘﺎﻳﻰ و ﮔﺎﻫﻰ هم‌روی دﺳﺖ زن‌های ﻏﺮﺑﻰ و اروﭘﺎﻳﻰ زده ﺑﻮدﻧﺪ و وﻗﺘﻰ ﻛﺴﻰ ﻧﮕﺎﻫﺸﺎن می‌کرد، ﺧﻴﺎل می‌کرد ﻛﻪ اﻳﻦ زن اﻵن از ﻳﻚ ﻛﺸﻮر اروﭘﺎﻳﻰ و از ﻳﻚ ﻣﺤﻴﻂ ﻏﺮﺑﻰ وارد اﻳﺮان ﺷﺪه اﺳﺖ؛ اما اﮔﺮ ﺑﺎ او دو ﻛﻠﻤﻪ ﺻﺤﺒﺖ می‌کردی، می‌دیدی ﻛﻪ ﻳﻚ ﺧﺎﻧﻢ بی‌سواد و ﻳﺎ کم‌سواد اﺳﺖ! زن را وادار می‌کردند ﻛﻪ به‌وسیله جلوه‌گری و ﺟﻠﺐ چشم‌ها ﺑﻪ ﺳﻤﺖ ﺧﻮد، ﺑﺮاي ﺧﻮﻳﺶ ﻳﻚ ﺷﺨﺼﻴﺖ ﻛﺎذب درﺳﺖ ﻛﻨﺪ. اﻳﻦ، ﺑﺮاي زن اﻧﺤﻄﺎط بود پیشرفت ﻧﺒﻮد. آﻳﺎ ﺟﻨﺎﻳﺘﻰ بزرگ‌تر از اﻳﻦ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ زن وﺟﻮد دارد ﻛﻪ ﺑﻴﺎﻳﻨﺪ ﺳﺮ او را ﺑﺎ آراﻳﺶ و ﻣﺪ و جلوه‌گری و ﻟﺒﺎس و ﻃﻼ و زﻳﻮرآﻻت ﮔﺮم ﻛﻨﻨﺪ از او به‌عنوان اﺑﺰار و وﺳﻴﻠﻪ، درراه ﻣﻘﺎﺻﺪ ﮔﻮﻧﺎﮔﻮن اﺳﺘﻔﺎده ﻛﻨﻨﺪ و ﻧﮕﺬارﻧﺪ در ﻣﻴﺪان ﺳﻴﺎﺳﺖ و اﺧﻼق و ﺗﺮﺑﻴﺖ وارد ﺑﺸﻮد؟ اﻳﻦ، آن ﻛﺎري اﺳﺖ ﻛﻪ در رژﻳﻢ ﮔﺬﺷﺘﻪ دﻗﻴﻘﺎً و ﺑﺎ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ اﻧﺠﺎم می‌گرفت.»[۵]

انقلاب ارزشی

علاوه بر موقعیت اجتماعی تدارک دیده‌شده برای زنان در دوران پهلوی باید عملیات‌های فرهنگی را نیز مدنظر داشت. تلاشی که در آن ارزش‌ها به ضد ارزش بدل می‌شدند. در این پروسه نه‌تنها زنان بلکه مردان نیز از کار افتاده و به حاشیه رانده ‌شدند: «در ﻧﻈﺮ زن شئون اﻧﻮﺛﻴﺖ، شئون ﻃﺒﻴﻌﻰ اﻧﻮﺛﻴﺖ؛ ﻳﻌﻨﻰ ﻫﻤﺴﺮي و ﻣﺎدري و ﺗﺮﺑﻴﺖ ﻓﺮزﻧﺪ در اداره‌ى ﺧﺎﻧﻪ و ﺗﻜﻔّﻞ ﺑﻪ ﻣﺪﻳﺮﻳﺖ ﺧﺎﻧﻪ و ﺗﺄﻣﻴﻦ آسایش شوهر، اﻳﻦ ﭼﻴﺰﻫﺎﻳﻰ ﻛﻪ ﻏﺎﻟﺒﺎً ﺟﺰو ﻟﻮازم آن اﻧﻮﺛﻴﺖ اﺳﺖ ﻳﻌﻨﻰ میل ‌زن و ﻃﺒﻴﻌﺖ زن ﺑﻪ اﻳﻦ اﺳﺖ، این‌ها ﺷﺪه ﺑﻮد ضد ارزش، در حالی که در آن ﻛﺸﻮرﻫﺎﻳﻰ ﻛﻪ اﻳﻦ ﻣﻔﺎﻫﻴﻢ را ازآنجا ﻧﻘﻞ می‌کردند و می‌خواستند از آن‌ها ﻳﺎد ﺑﮕﻴﺮﻧﺪ، ﺑﻪ اﻳﻦ ﺷﺪّت ﻧﺒﻮد. بی‌پردگی و بی‌حجابی ﻣﻴﺎن زن و ﻣﺮد ﺑﻪ ﻣﻌﻨﺎي اﻋﻢ ﺣﺠﺎب ﻧﻪ ﺑﻪ ﻣﻌﻨﺎي ﭘﻮﺷﺶ ﺷﺮﻋﻰ ﻳﻌﻨﻰ به‌کلی آﻣﻴﺨﺘﮕﻰ زن و ﻣﺮد باهم ﻛﻪ در ﻛﺸﻮر ﻣﺎ ﺑﺨﺎﻃﺮ اﺳﻼم وﺟﻮد ﻧﺪاﺷﺘﻪ درگذشته و ﻫﻴﭻ زمینه‌ای از ﭘﻴﺶ ﻧﺪاﺷﺘﻪ اﻳﻦ را با یک ﺷﺘﺎب ﻋﺠﻴﺒﻰ ﺗﺮوﻳﺞ می‌کردند در ﺑﻴﻦ ﻣﺮدم، ﺧﺐ اﻳﻦ وﺿﻌﻴﺖ زن ﺑﻮد ﻃﺒﻌﺎً زن ﺑﺎ اﻳﻦ ﺧﺼﻮﺻﻴﺎت ﺗﺒﺪﻳﻞ می‌شود ﺑﻪ ﻳﻚ ﻣﻮﺟﻮد کم‌کار، ﻛﻢ ﺗﺄﺛﻴﺮ، ﭘﺮﻣﺼﺮف، ازلحاظ اﺧﻼﻗﻰ دچار کننده و پایبند کننده‌ی ﻣﺮد و جامعه‌ به بسیاری از بیهودگی‌ها و پوچی‌ها و تباهی‌ها ﻳﻚ ﭼﻨﻴﻦ ﺣﺎﻟﺘﻰ داﺷﺘﻨﺪ ﺑﻪ وﺟﻮد می‌آوردند. ﺧﺐ، ﻣﻌﻠﻮم اﺳﺖ ﻛﻪ ﻛﻴﺪ و توطئه‌ی دﺷﻤﻨﺎن ﺑﺸﺮﻳﺖ و اﻧﺴﺎﻧﻴﺖ ﻏﺎﻟﺒﺎً ﻣﻮﻓّﻖ ﻧﻴﺴﺖ، ﻳﻌﻨﻰ در ﺧﻼل ﻛﺎرﻫﺎي این‌ها ﻳﻚ ﺗﺨﻠﻔﺎﺗﻰ ازآنچه این‌ها می‌خواستند وﺟﻮد داﺷﺖ، ﺑﻪ ﭼﺸﻢ می‌خورد.»[۶]

ساخت و القای اندیشه

رژیم پهلوی تنها به تغییر ساختارها اکتفا نکرده بود و خوب می‌دانست برای تغییر ارزش‌ها و رفتارها باید اندیشه‌ها و باورها را بازسازی نماید: «ﻣﺎﻫﻴﺖ ﻓﺮﻫﻨﮕﻰ ﭘﻴﺶ از اﻧﻘﻼب - ﻛﻪ ﺷﻤﺎ ﮔﻔﺘﻴﺪ ﻓﺮﻫﻨﮕﻰ ﻛﻪ ﭘﻴﺶ از انقلاب ﺑﻮد - ﻳﻚ ﻣﺎﻫﻴﺘﻰ اﺳﺖ ﻛﻪ در ﻳﻚ دوران خاصی روﻳﺶ ﻛﺎر ﻓﻜﺮي و ﻋﻘﻴﺪﺗﻰ ﺷﺪه، ﻳﻌﻨﻰ ﺳﻌﻰ ﺷﺪه ﺑﺎ اﺳﺘﻔﺎده از وﺳﺎﻳﻞ ارتباط‌جمعی و اﻧﻮاع و اﻗﺴﺎم شیوه‌های ﺗﺒﻠﻴﻎ در دوران ﻃﺎﻏﻮت به‌صورت ﻳﻚ ﻓﻜﺮ و ﻳﻚ ﻋﻘﻴﺪه‌ى راﺳﺦ در ذﻫﻦ ﻳﻚ ﺑﺨﺶ ﻋﻈﻴﻤﻰ از جامعه‌ی زﻧﺎن ﺑﻪ وﺟﻮد ﺑﻴﺎﻳﺪ و ﻧﻔﻮذ داده ﺑﺸﻮد. ﻋﻼوه‌ى ﺑﺮ اﻳﻦ، زمینه‌هایی در ﻃﺒﻴﻌﺖ اﻧﺴﺎن وﺟﻮد دارد ﻛﻪ ﺑﻪ رﺷﺪ آن ﻓﺮﻫﻨﮓ ﻛﻤﻚ می‌کند، ﻣﺜﻞ زمینه‌ی ﺗﻤﺎﻳﻞ ﺟﻨﺴﻰ ﻛﻪ در ﻫﺮ اﻧﺴﺎﻧﻰ وﺟﻮد دارد دﻳﮕﺮ. آن ﻓﺮﻫﻨﮓ، ﻓﺮﻫﻨﮕﻰ ﺑﻮد ﻛﻪ ﺑﺎ اﺳﺘﻔﺎده‌ى از زمینه‌ی ﺗﻤﺎﻳﻞ ﺟﻨﺴﻰ- ﻛﻪ در ﻫﺮ ﻣﻮﺟﻮد ﺑﺸﺮي ﻫﺴﺖ - ﮔﺴﺘﺮش ﭘﻴﺪا می‌کرد به‌صورت بی‌رویه به‌صورت بی‌قاعده. ﭼﺮا؟ ﭼﻮن ﻓﺮﻫﻨﮓ ﻫﺰل ﺑﻮد، ﻧﻪ ﻓﺮﻫﻨﮓ جدّ. ﻓﺮﻫﻨﮓ ﺷﻬﻮت ﺑﻮد، ﻳﻌﻨﻰ ﻏﻠﺒﻪ دادن ﺷﻬﻮت ﺑﺮ ﻓﻀﺎي زﻧﺪﮔﻰ زن و ﻣﺮد، ﻧﻪ ﻏﻠﺒﻪ دادن ﻓﻜﺮ، ﻋﺎﻃﻔﻪ، اﺣﺴﺎس، ﻋﻠﻢ و ﻫﺮ ﭼﻴﺰ دﻳﮕﺮ ﺑﺮ ﻣﺤﻴﻂ زﻧﺪﮔﻰ زن. آﻧﭽﻪ آن‌ها می‌گفتند ﻛﻪ می‌خواهند زﻧﻬﺎ را روﺷﻨﻔﻜﺮ ﻛﻨﻨﺪ، وارد ﻣﺴﺎﺋﻞ ﻋﻠﻤﻰ ﺑﻜﻨﻨﺪ ﻳﺎ ازلحاظ درﺟﺎت ﻋﻠﻤﻰ ﻳﺎ ﺳﻴﺎﺳﻰ ﺑﺎﻻ ﺑﺒﺮﻧﺪ ﻳﻚ ﻓﺮﻳﺐ ﺑﻮد. درﺳﺖ اﺳﺖ ﻛﻪ ﻳﻜﻰ، دو ﺗﺎ، ده ﺗﺎ، پنج‌تا ﻣﻘﺎم عالی‌رتبه ﻫﻢ از زﻧﻬﺎ آن زﻣﺎن ﮔﺬاﺷﺘﻪ ﺑﻮدﻧﺪ، اما آن‌ یک ﺣﺮﻛﺖ جدی و اصلی ﺑﺮاي سیاست‌های خاص دوران ﻃﺎﻏﻮت ﻧﺒﻮد، ﺣﺮﻛﺖ جدی و اصلی آن ﭼﻴﺰي ﺑﻮد ﻛﻪ ﺷﻤﺎ ﺗﻮي فیلم‌ها، ﺗﻮي نمایشنامه‌ها، ﺗﻮي ﺗﻠﻮﻳﺰﻳﻮن، ﺗﻮي ﻣﺠﻼت، ﺗﻮي کاباره‌ها و ﺗﻮي ﭼﻴﺰﻫﺎي دﻳﮕﺮ می‌شنیدید، می‌دیدید ﻳﺎ ﺧﺒﺮش را می‌شنیدید. ﺗﻮﺟﻪ ﻣﻰﻛﻨﻴﺪ؟ آن ﺑﻮد ﺣﺮﻛﺖ جدی و ﺳﻴﺎﺳﺖ اﺻﻠﻰ ﺑﺮاي ﻛﺸﺎﻧﺪن زن، ﺑﺮاي ﺟﻬﺖ دادن ﺑﻪ زن، آن ﺑﻮد؛ و آن‌یک ﻓﺮﻫﻨﮕﻰ اﺳﺖ ﻛﻪ ﻃﺒﻴﻌﺖ اﻧﺴﺎﻧﻰ و ﻏﺮﻳﺰه‌ى ﺑﺸﺮي ﻣﻮﺟﻮد در ﻫﺮ اﻧﺴﺎن - ﻛﻪ ﺑﻪ آن اﺷﺎره ﻛﺮدم - ﺑﻪ او ﻛﻤﻚ می‌کند، ﺑﻪ ﺗﻮﺳﻌﻪ و ﮔﺴﺘﺮﺷﺶ ﻛﻤﻚ می‌کند. ﺧﺐ، ﺣﺎﻻ ﺑﻌﺪ از اﻧﻘﻼب در ﻣﻘﺎﺑﻞ آن دو ﻋﺎﻣﻞ: ﻋﺎﻣﻞ درآوردن آن ﻓﺮﻫﻨﮓ به‌صورت ﻳﻚ ﻓﻜﺮ و ﻋﻘﻴﺪه - ﻛﻪ ﮔﻔﺘﻴﻢ ﺗﺮوﻳﺞ می‌شد - و ﻋﺎﻣﻞ زﻣﻴﻨﻪ داﺷﺘﻦ ﻃﺒﻴﻌﻰ و ﻏﺮﻳﺰي در اﻧﺴﺎن، اﻳﻦ دو ﻋﺎﻣﻞ ﺑﺎ ﻳﻚ ﻣﺎﻧﻊ ﺳﺨﺖ - ﻳﻌﻨﻰ اﻧﻘﻼب - روﺑﺮو ﺷﺪ، ﻳﻌﻨﻰ اﻧﻘﻼب ﻳﻚ ﺗﻮدﻫﻨﻰ ﻣﺤﻜﻢ زد ﺑﻪ ﺣﺮﻛﺖ ﺳﺮﻳﻌﻰ ﻛﻪ آن ﻓﺮﻫﻨﮓ به‌صورت ﺷﺘﺎﺑﺎن در جامعه‌ی ﻣﺎ آﻏﺎز ﻛﺮده ﺑﻮد و ﺑﻪ دور هم اﻓﺘﺎده ﺑﻮد دﻳﮕﺮ، درﺳﺖ اﺳﺖ؟ ﻳﻌﻨﻰ ﻧﺎﮔﻬﺎن اﻧﻘﻼب آﻣﺪ وﺳﻂ و ﻫﻤﭽﻨﻴﻦ ﻣﺤﻜﻢ زد ﺗﻮي سینه‌ی آن ﺣﺮﻛﺖ. ﻛﻰ؟ ﺳﺎل مثلاً ٥٦، ٥٧؛ نمی‌گویم ﭘﻴﺮوزي اﻧﻘﻼب، ﺑﻠﻜﻪ ﻣﻴﮕﻮﻳﻢ ﺑﺮوز ﻫﻴﺠﺎن اﻧﻘﻼب، ﺑﺮوز ﺣﺮﻛﺖ اﻧﻘﻼﺑﻰ.»[۷] در دوران معاصر جنگ‌ها برای پیروزی در عملیات‌ها، علاوه بر کارآمدی، نیازمند تطابق راهکارها با طبیعت و فطرت هستند. در مسئله‌ی زن نیز جبهه‌ی رقیب تمامی مسائل مطرح‌شده در جنگ را به‌گونه‌ای برنامه‌ریزی می‌کند که زمینه آن در فطرت و طبیعت بشر و جود داشته باشد و در کنار آن حس زیاده‌خواهی و سیری‌ناپذیر انسان؛ آن مسئله را تا منتها‌الیه خود پیش می‌برد. لذا در تقابل با جبهه دشمن، بخصوص در مسئله زن، باید راهکارهای پیشنهادی بازگشت به فطرت و طبیعت زن داشته باشد تا بتواند آفت‌ها را از میان بردارد.

همسویی باسیاست‌های بین‌المللی

باید توجه داشت که عملیات انقلاب ارزش‌ها به جهت هم‌سویی و هم‌نوایی با جامعه‌ی بین‌الملل رخ می‌داد و نیرو و استعداد زنان ایرانی صرف رقابت دست‌یابی به مقام تشریفاتی و نمایشی می‌شد: «آن روز زﻧﺎن ﺑﺎ هیئت‌های ﻣﺨﺘﻠﻒ ﺑﻪ مسافرت‌های ﮔﻮﻧﺎﮔﻮﻧﻰ می‌رفتند؛ اﻣﺎ ﺗﺸﺮﻳﻔﺎﺗﻰ ﺑﻮد. ﺑﺮاي ﻫﻮﺳﺮاﻧﻰ و ﻧﺸﺎن دادن ﺳﺮ و ﻛﻮل ﺧﻮدﺷﺎن ﺑﻪ این ‌و آن ﺑﻮد. ﻟﻜﻦ زن ﻣﺴﻠﻤﺎن اﻣﺮوز، در ﻣﺠﺎﻣﻊ ﺟﻬﺎﻧﻰ، در اجلاس‌های ﮔﻮﻧﺎﮔﻮن ﺟﻬﺎﻧﻰ، در ﻣﺮاﻛﺰ ﻋﻠﻤﻰ و در دانشگاه‌ها، ﺣﻀﻮر ﻋﻠﻤﻰ ﻳﺎ ﺳﻴﺎﺳﻰ ﻳﺎ ﺧﺪﻣﺎﺗﻰ دارد. این‌ها ارزش دارد. آن روز دﺧﺘﺮاﻧﻰ را به‌عنوان «دﺧﺘﺮ ﻧﻤﻮﻧﻪ» و «دﺧﺘﺮ ﺷﺎﻳﺴﺘﻪ»، از آﻏﻮش ﮔﺮم و ﻋﻔﻴﻒ خانواده‌ها ﺑﻴﺮون می‌کشیدند و در ﻣﻨﺠﻼب ﻓﺴﺎد فرومی‌کردند.»[۸]

دوگانه سازی علم و عفاف

یکی از اقدامات اساسی که پیش از انقلاب صورت گرفته بود ایجاد دوگانه‌هایی است که باهدف به انزوا کشاندن جامعه‌ی معتقد و مذهبی صورت می‌گرفت: «زن، در جامعه‌ی خودباخته ﻧﻈﺎم ﭘﻠﻴﺪ ﭘﺎدﺷﺎﻫﻰ، حقیقتاً و از ﻫﻤﻪ ﺟﻮاﻧﺐ ﻣﻈﻠﻮم ﺑﻮد. اﮔﺮ زن می‌خواست وارد مقوله‌ی ﻋﻠﻢ ﺑﺸﻮد، ﺑﺎﻳﺪ ﻗﻴﺪ دﻳﻦ و ﺗﻘﻮا و ﻋﻔﺎف را می‌زد. ﻣﮕﺮ ﻳﻚ ﺧﺎﻧﻢ ﻣﺴﻠﻤﺎن، در دانشگاه‌ها و محیط‌های آموزشی مراکز ﻋﻠﻤﻰ و ﻓﺮﻫﻨﮕﻰ می‌توانست به‌آسانی ﺣﺠﺎب و ﻣﺘﺎﻧﺖ و وﻗﺎر ﺧﻮد را ﺣﻔﻆ ﻛﻨﺪ؟ ﻣﮕﺮ ﻣﻤﻜﻦ ﺑﻮد؟ ﻣﮕﺮ می‌شد ﻳﻚ زن ﻣﺴﻠﻤﺎن، در خیابان‌های ﺗﻬﺮان و ﺑﻌﻀﻰ از ﺷﻬﺮﻫﺎي دﻳﮕﺮ بامتانت و وﻗﺎر اﺳﻼﻣﻰ ﻳﺎ ﺣﺘّﻰ باحجاب نیمه‌کاره، راﺣﺖ راه ﺑﺮود و از ﮔﺰﻧﺪ زﺑﺎن و ﺣﺮﻛﺖ ﻫﺮزﮔﺎن و دﻟﺒﺎﺧﺘﮕﺎن ﺑﻪ ﻓﺴﺎد و ﻓﺤﺸﺎي ﺳﻮﻏﺎت ﻏﺮب، ﻣﺼﻮن ﺑﻤﺎﻧﺪ؟ ﻛﺎري ﻛﺮده ﺑﻮدﻧﺪ ﻛﻪ در اﻳﻦ ﻣﻤﻠﻜﺖ، ﻛﺴﺐ ﻋﻠﻢ ﺑﺮاي زﻧﻬﺎ ﻏﺎﻟﺒﺎً ﻣﻤﻜﻦ نمی‌شد. ﻣﻮارد اﺳﺘﺜﻨﺎﻳﻰ را ﻛﺎري ﻧﺪارم. به‌طور ﻏﺎﻟﺐ، رﻓﺘﻦ زﻧﺎن ﺑﻪ وادي ﻋﻠﻢ ﻣﻴﺴﺮ نمی‌شد؛ ﻣﮕﺮ ﺑﺎ ﺑﺮداﺷﺘﻦ ﺣﺠﺎب و ﻣﻨﺼﺮف ﺷﺪن از ﺗﻘﻮا و وﻗﺎر اﺳﻼﻣﻰ! در ﻣﻴﺪان ﺳﻴﺎﺳﺖ و درزمینه‌ی فعالیت‌های اﺟﺘﻤﺎﻋﻰ ﻫﻢ همین‌طور ﺑﻮد. اﮔﺮ زﻧﻰ می‌خواست ﻣﻨﺼﺒﻰ از ﻣﻨﺎﺻﺐ اﺟﺘﻤﺎﻋﻰ و ﺳﻴﺎﺳﻰ را در اﻳﺮان دوران ﭘﺎدﺷﺎﻫﻰ دارا ﺑﺎﺷﺪ، ﺑﺎﻳﺪ قید حجاب و ﻋﻔﺎف و وﻗﺎر و ﻣﺘﺎﻧﺖ زن اﺳﻼﻣﻰ را می‌زد. اﻟﺒﺘﻪ، ﺑﺴﺘﻪ ﺑﻪ اﻳﻦ ﺑﻮد ﻛﻪ ﺧﻮد اﻳﻦ زن، ﺟﻮﻫﺮ و اﺳﺘﻌﺪادش ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺑﺎﺷﺪ. اﮔﺮ ﺧﻴﻠﻰ سست‌عنصر ﺑﻮد، ﺑﺎﻳﺪ ﺗﺎ آن اﻋﻤﺎق می‌لغزید. اﮔﺮ ﺧﻮددار و خویشتن‌دار ﺑﻮد، ﺗﺎ ﺣﺪودي خود را ﺣﻔﻆ می‌کرد؛ اﻣﺎ دائماً ﺑﺎ ﻓﺸﺎرﻫﺎي روزاﻓﺰون از ﺳﻮي ﻣﺤﻴﻂ اﺟﺘﻤﺎﻋﻰ روبه‌رو ﺑﻮد. جامعه‌ی ﻣﺎ، این‌گونه ﺑﻮد.»[۹]

وضعیت زنان

زنان جامعه‌ی ایرانی متأثر از اقدامات صورت گرفته دچار وضعیتی شدند که ناچار و ناگزیر، از بروز و پرورش استعدادهایشان بازماندند. این همان هدفی بود که رژیم پهلوی دنبال می‌کرد: «در اﻧﻘﻼب ﻣﺎ و در جامعه‌ی ﻣﺎ مسئله‌ی زن ﻳﻚ مسئله‌ی ﺑﺴﻴﺎر ﺣﺴﺎس و ﺑﺴﻴﺎر اﺳﺎﺳﻰ ﺑﻮده و ﻫﺴﺖ. ﭘﻴﺶ از اﻧﻘﻼب، ﻓﺮﻫﻨﮕﻰ ﻛﻪ ﺣﺎﻛﻢ ﺑﺮ جامعه‌ی ﻣﺎ ﺑﻮد ﺳﻌﻰ می‌کرد ﻛﻪ ﻧﮕﺬارد اﺳﺘﻌﺪادﻫﺎي دروﻧﻰ زﻧﺎن، آن‌چنانی ﻛﻪ اﺳﻼم ﺧﻮاﺳﺘﻪ و اﺳﻼم می‌پسندد، رﺷﺪ ﻛﻨﺪ. ﺗﻤﺎم برنامه‌هایی ﻛﻪ در اﻳﻦ ﻣﻤﻠﻜﺖ حول‌وحوش وﺟﻮد زن از ﺳﻮي دستگاه‌های ﮔﺬﺷﺘﻪ ﻃﺮاﺣﻰ می‌شد، برنامه‌ریزی می‌شد و اﺟﺮا می‌شد، ﺑﻪ اﻳﻦ ﻣﻨﻈﻮر ﺑﻮد. اﻟﺒﺘﻪ در ﻫﻤﺎن وﻗﺖ ﺑﻮدﻧﺪ زﻧﺎﻧﻰ و ﺑﻮدﻧﺪ ﻣﺆﺳﺴﺎﺗﻰ و ﺑﻮدﻧﺪ اﻓﺮاد ﺧﻴﺮي ﻛﻪ ﻛﻮﺷﺶ می‌کردند جامعه‌ی زﻧﺎن را ﺑﻪ آن‌طرفی ﺳﻮق ﺑﺪﻫﻨﺪ ﻛﻪ اﺳﻼم ﺧﻮاﺳﺘﻪ و اﺳﻼم می‌پسندد. اﻣﺎ اﻳﻦ تلاش‌ها ﻫﻤﻴﺸﻪ در اﻗﻠﻴﺖ ﻗﺮار داﺷﺖ. ﺣﻘﻴﻘﺖ اﻳﻦ اﺳﺖ ﻛﻪ در ﻣﺘﻦ جامعه‌ی ﻣﺎ اﻳﻦ ﻓﺮﺻﺖ را ﺑﻪ زن نمی‌دادند ﻛﻪ ﻣﺎﻧﻨﺪ زن ﺻﺪر اﺳﻼم ﻓﻜﺮ ﻛﻨﺪ و آن‌طور بیاندﻳﺸﺪ و آن‌طور ﻋﻤﻞ ﻛﻨﺪ و رﺷﺪ ﻛﻨﺪ. »[۱۰]

دورماندن زنان از آگاهی

برای دور نگه‌داشتن زنان از عرصه اجتماع و سیاست و خنثی‌سازی استعدادها و ثمره‌های حضور ایشان، راهی جز محروم‌ کردن از موقعیت‌های فرصت‌آفرین نبوده است و زن قبل از انقلاب آن‌چنان با این محرومیت خو گرفته بود که حتی مطالبه‌ای در این رابطه نداشته باشد: «... در جامعه‌ی ﻣﺎ زن از ﻣﻌﺮﻓﺖ ﻻزم و ﻛﺎﻣﻠﻰ ﻛﻪ در ﺣﺪّ ﺗﺮﺑﻴﺖ و ﻣﻌﺮﻓﺖ ﻣﺮدان ﺑﺎﺷﺪ ﻧﮕﺬاﺷﺘﻪ ﺑﻮدﻧﺪ ﺑﺮﺧﻮردار ﺑﺸﻮد، ﻳﺎ لااقل نمی‌خواستند ﺑﮕﺬارﻧﺪ ﺑﺮﺧﻮردار ﺑﺸﻮد. ﻫﻤﻴﺸﻪ زﻧﺎن از ﺗﻴﺮرس ﺗﺒﻠﻴﻐﺎت اﺳﻼﻣﻰ ﻋﻤﻴﻖ در ﻃﻮل ﺳﺎﻟﻴﺎن اﺧﺘﻨﺎق دورﺗﺮ ﺑﻮدﻧﺪ، ﺟﺰ ﻳﻚ ﻋﺪّه‌ى ﻣﻌﺪودي. ﺣﺎﻻ یک‌وقت یک‌گوشه‌ای، ﻳﻚ ﻛﻼﺳﻰ، ﻳﻚ ﻣﻜﺘﺒﻰ، ﻳﻚ ﻣﺠﻤﻌﻰ ﺗﺸﻜﻴﻞ می‌شد، آن ﺑﺤﺚ جداگانه‌ای داﺷﺖ؛ ﺗﺎزه همان‌ها ﻫﻢ نمی‌شد ﻛﻪ ﺑﺎ آن کیفیت‌های ﻻزم اداره ﺑﺸﻮد به خاطر محدودیت‌هایی ﻛﻪ وﺟﻮد داﺷﺖ. اﻣﺎ در ﻛﻞ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﺣﻘﻴﻘﺖ اﻳﻦ اﺳﺖ، زن را ﺑﺎ ﻳﻚ ﻓﺮﻫﻨﮕﻰ، ﺑﺎ ﻳﻚ ﺗﺮﺑﻴﺘﻰ آن رژﻳﻢ ﮔﺬﺷﺘﻪ ﺑﺎر آورده ﺑﻮد - ﻛﻪ ﻫﻨﻮز ﻫﻢ داﺷﺖ ﺑﻴﺸﺘﺮ از آن ﺑﺎر می‌آورد - ﻛﻪ از ﻣﻌﺎرف ﻧﺎب اﺳﻼﻣﻰ و از روحیه‌ی اﻧﻘﻼﺑﻰ و از ﻣﻨﺶ اﻧﻘﻼﺑﻴﮕﺮاﻧﻪ دور ﺑﻮد؛ ﭼﻪ زﻧﻰ ﻛﻪ ﺗﻮي ﺧﺎﻧﻪ ﺑﻮد،ﭼﻪ زﻧﻰ ﻛﻪ در یک‌جایی ﻛﺎرﻣﻨﺪ و ﺷﺎﻏﻞ ﺑﻮد و ﺣﺘّﻰ زﻧﺎن و دﺧﺘﺮاﻧﻰ ﻛﻪ در ﻣﺪارس ﻳﺎ در دانشگاه‌ها ﺗﺤﺼﻴﻞ می‌کردند. ﻏﺎﻟﺒﺎً این‌ها، آن‌هایی ﻫﻢ ﻛﻪ در ﻣﻴﺪان ﺑﻮدﻧﺪ ﻛﻤﺘﺮ از ﻣﺮدﻫﺎ ﺑﻮدﻧﺪ. عامه‌ی زﻧﺎن ﻣﺎ ﻫﻢ ﻛﻪ ﺗﻮي ﺧﺎﻧﻪ ﺑﻮدﻧﺪ، ﻣﺸﻐﻮل ﻛﺎر وزندگی خانگی خودشان بودند؛ بچه‌شان را ﺑﺰرگ ﻛﻨﻨﺪ، ﺷﻮﻫﺮﺷﺎن را اداره ﻛﻨﻨﺪ، خانه‌شان را ﺣﻔﻆ ﻛﻨﻨﺪ، ﻛﺎر ﺑﻜﻨﻨﺪ ﺗﻮي ﺧﺎﻧﻪ. ﺗﻮي ﻣﻴﺪان ﺳﻴﺎﺳﺖ، در ﻣﻴﺪان اﻧﻘﻼب، در میدان بلندپروازی‌های انقلابی با اندیشه تکان‌دهنده و منقلب کردن یک نظام نبودند. »[۱۱]

متحمل تقلید

زن ایرانی متأثر از ادعاهای سازمان‌یافته- در رابطه با حقوق زنان- که آن نیز در راستای ‌هم‌سویی با غرب تعریف می‌شد، با انگیزه‌ی تحول و تغییر، ملتزم به باور و رفتاری شد که هیچ سنخیتی با عقاید و سنت‌های جامعه ایرانی نداشت: «ﭘﻴﺶ از ﭘﻴﺮوزي اﻧﻘﻼب در ﻛﺸﻮر ﻣﺎ ﻛﺎرﻫﺎﻳﻰ به‌عنوان زن و دﻓﺎع از زن اﻧﺠﺎم ﮔﺮﻓﺖ، ﻳﺎ از ﻗﺒﻴﻞ ﺷﻌﺎرﻫﺎ و ﻛﺎرﻫﺎي ﺗﺒﻠﻴﻐﺎﺗﻰ ﺑﻪ آن رژﻳﻢ از اﻳﻦ ﭼﻴﺰﻫﺎ زﻳﺎد داﺷﺖ، حرف‌های ﭘﻮچ و بی‌محتوا و ﺷﻌﺎرﻫﺎي فریب آمیز، ﻳﺎ از ﻗﺒﻴﻞ ﺑﺮﺧﻰ از ﻣﻘﺮرات و ﻗﻮاﻧﻴﻦ ﺑﻮد در ﺑﺎب ﺣﻘﻮق ﻛﻪ آن‌ها بعضی‌هایش خوب بود، ﺑﻌﻀﻰ ﻫﻢ ﭼﻨﺪان ﻣﻔﻴﺪ ﺑﻪ ﺣﺎل زﻧﺎن جامعه‌ی ﻣﺎ ﻧﺒﻮد و ﻳﺎ از ﺣﻴﺚ اﻳﺠﺎد سازمان‌ها و ﺗﺸﻜﻴﻼت زﻧﺎن ﻛﻪ آن‌هم ﺑﻪ درد زﻧﺎن جامعه‌ی ﻣﺎ اﺻﻼً نمی‌خورد، ﺑﻠﻜﻪ ﻳﻚ ﻛﺎر ﺳﻴﺎﺳﻰ و در ردﻳﻒ دﻳﮕﺮ ﻛﺎرﻫﺎﻳﻰ ﻛﻪ آن رژﻳﻢ اﻧﺠﺎم می‌داد. ﻣﺠﻤﻮﻋﺎً آنچه ﺑﺮاي زن و به‌عنوان زن در جامعه‌ی اﻳﺮاﻧﻰ ﻣﻄﺮح می‌شد؛ ﻳﻚ ﺗﻘﻠﻴﺪ ﺧﺸﻚ بی‌محتوایی ﺑﻮد ازآنچه در ﻏﺮب و اروﭘﺎ اﻧﺠﺎم می‌گرفت؛ و ﻧﺘﻴﺠﻪ اﻳﻦ ﺷﺪ ﻛﻪ زن اﻳﺮاﻧﻰ ازلحاظ ﭘﻮﺷﺶ، ازلحاظ ﺑﻌﻀﻰ از اﺧﻼﻗﻴﺎت و رﻓﺘﺎرﻫﺎي ﻓﺮدي و اﺟﺘﻤﺎﻋﻰ و ﺧﺎﻧﻮادﮔﻰ سنت‌های ﻗﺪﻳﻤﻰ ﺧﻮدش را رﻫﺎ ﻛﺮد و سوغات‌های ﻓﺮﻫﻨﮕﻰ اروپایی‌ها و غربی‌ها را ﻛﻪ ﭘﺮ از ﻧﻮاﻗﺺ و اﺷﻜﺎﻻت ﺑﻮد، چشم‌بسته ﮔﺮﻓﺖ؛ اما از لحاظ ﻣﻌﺮﻓﺖ ﻋﻤﻮﻣﻰ زﻧﺎن در ﻛﺸﻮرﻣﺎن ﺗﻔﺎوﺗﻰ ﭘﻴﺪا ﻧﺸﺪ. جامعه‌ی زن ﻣﻈﻠﻮم ﺑﻮد، ﻣﻈﻠﻮم ﻣﺎﻧﺪ جامعه‌ی زن از ﺑﺴﻴﺎري از ﻣﻌﺎرف و شناخت‌ها ﻣﺤﺮوم ﺑﻮد، ﻣﺤﺮوم ﻫﻢ ﻣﺎﻧﺪ و ﺑﺮﺧﻰ از ارزش‌ها و ﺧﻠﻘﻴﺎت ﻣﻄﻠﻮب و موردقبول ﺟﺎﻣﻌﻪ را ﻫﻢ از دﺳﺖ دادﻧﺪ. ﺑﺮاي زن ﻛﺎري ﻧﺸﺪ، ﺑﻪ ﺳﻮد زن ﻋﻤﻠﻰ اﻧﺠﺎم ﻧﮕﺮﻓﺖ؛ اما ﺑﻪ زﻳﺎن زن ﭼﺮا ﻛﺎرﻫﺎي زﻳﺎدي در جامعه‌ی ﻣﺎ اﻧﺠﺎم ﮔﺮﻓﺖ.»[۱۲]

درگیر تجملات

هم‌زمانی محرومیت زنان از فضای آگاهی، معرفت و تعالیم دینی با شعار دفاع از حقوق زنان، موجب پدید آمدن دغدغه‌ی دست‌یابی به موقعیت برتر میان اکثر زنان شد که برجسته‌ترین تلاش‌ها را می‌توان در تجمل‌گرایی افراطی مشاهده نمود: «ﻣﻌﺮﻓﺖ و داﻧﺶ اﺳﻼﻣﻰ و آﮔﺎﻫﻰ ﺳﻴﺎﺳﻰ در ﻣﻴﺎن جامعه‌ی زﻧﺎن ﻣﺎ آن ﻋﻤﻖ ﻻزم را در همه‌ی اﻓﺮاد ﭘﻴﺪا ﻧﻜﺮده در ﺑﻌﻀﻰ ﭼﺮا، ﻳﻚ ﻋﺪه از خانم‌ها ﻗﺪرت ﺗﺤﻠﻴﻞ دارﻧﺪ، ﺗﺤﻠﻴﻞ ﺳﻴﺎﺳﻰ دارﻧﺪ، ﺑﻴﻨﺶ ﺧﻮب دارﻧﺪ از ﺑﻌﻀﻰ از ﻣﺮدﻫﺎ ﺧﻴﻠﻰ ﻫﻢ ﺑﻬﺘﺮ می‌فهمند اﻣﺎ در ﻣﻴﺎن جامعه‌ی زﻧﺎن اﻳﻦ ﭼﻨﺪﻳﻦ ﻣﻴﻠﻴﻮن زﻧﻰ ﻛﻪ ﺗﻮي جامعه‌ی ﻣﺎ ﻫﺴﺖ به‌طور ﻛﺎﻣﻞ اﻳﻦ ﻣﻌﻨﺎ ﻫﻨﻮز رواج و ﮔﺴﺘﺮش ﭘﻴﺪا ﻧﻜﺮده، این‌ یک ﻧﻘﻴﺼﻪ اﺳﺖ، ﭼﺮا؟ علت، کوتاهی‌های ﻗﺒﻞ از اﻧﻘﻼب اﺳﺖ، ﻗﺒﻞ از اﻧﻘﻼب دستگاه‌های مسلط آن روز ﺷﻤﺎ می‌داﻧﻴﺪ ﺑﺎ ﺟﻨﺲ زن و ﺑﺎ آﮔﺎﻫﻰ زن ﻣﺨﺎﻟﻒ ﺑﻮدﻧﺪ، ﺑﻪ ﻧﺎم ﺣﻤﺎﻳﺖ از زن بزرگ‌ترین ضربه‌ها را ﺑﻪ زﻧﻬﺎ زدﻧﺪ، خانم‌های ﻣﺎ را ﺗﺸﺮﻳﻔﺎﺗﻰ، ﺗﺠﻤﻼﺗﻰ، دﻧﺒﺎل ﻃﻼ، دﻧﺒﺎل آراﻳﺶ، دﻧﺒﺎل وﺳﺎﻳﻞ راﺣﺘﻰ، دﻧﺒﺎل ﭘﺮده، دﻧﺒﺎل ﻣﺒﻞ، دﻧﺒﺎل اﻳﻦ ﭼﻴﺰﻫﺎ اﺳﻴﺮ ﻛﺮدﻧﺪ، اﻳﻦ ﻛﺎر آن‌ها ﺑﻮد، اﻳﻦ ﻣﺮﺑﻮط ﺑﻪ خانم‌ها ﻧﺒﻮد. ﻣﺎ زن‌هایمان ﻫﻤﺎن زن‌های ٥٠ ﺳﺎل ﻗﺒﻞ، ٦٠ ﺳﺎل قبل‌اند ﻛﻪ ﺗﺠﻤﻼت و اﻳﻦ ﭼﻴﺰﻫﺎ در زندگی‌شان این‌قدرها وﺟﻮد ﻧﺪاﺷﺖ اما ﻛﺸﺎﻧﺪﻧﺪ جامعه‌ی زﻧﺎن را ﺑﺎ اﺳﺘﻔﺎده‌ى از اﺣﺴﺎﺳﺎت زﻧﺎﻧﻪ ﻛﻪ اﻳﻦ اﺣﺴﺎﺳﺎت ﻫﻤﺎن ﭼﻴﺰي اﺳﺖ ﻛﻪ اﻳﻦ ﺣﺮﻛﺖ ﻋﻈﻴﻢ را راه اﻧﺪاﺧﺖ، اﺣﺴﺎﺳﺎت زﻧﺎﻧﻪ ﭼﻴﺰ ﺑﺪي ﻧﻴﺴﺖ اﺷﺘﺒﺎه ﻧﺸﻮد، اﺣﺴﺎﺳﺎت زﻧﺎﻧﻪ ﺑﺎ آن ﻟﻄﺎﻓﺖ زﻧﺎﻧﻪ، ﻟﻄﺎﻓﺖ روﺣﻴﻪ ﻫﻤﺎن ﭼﻴﺰي اﺳﺖ ﻛﻪ زﻧﻬﺎ را از ﻣﺮدﻫﺎ در اﻳﻦ ﺗﻈﺎﻫﺮات و در اﻳﻦ ﺣﺮﻛﺎت اﻧﻘﻼﺑﻰ ﺟﻠﻮ اﻧﺪاﺧﺖ. ﭘﺲ اﻳﻦ اﺣﺴﺎﺳﺎت ﭼﻴﺰ ﺧﻮﺑﻰ اﺳﺖ اما آن‌ها ﺑﺎ اﺳﺘﻔﺎده‌ى از ﻫﻤﻴﻦ اﺣﺴﺎﺳﺎت ﻗﺒﻞ از ﭘﻴﺮوزي اﻧﻘﻼب در ﻃﻮل ﺳﻰ ﺳﺎل ﺑﺎ ﺗﺒﻠﻴﻐﺎت ﮔﻮﻧﺎﮔﻮن از زن اﻳﺮاﻧﻰ، از ﺧﺎﻧﻢ اﻳﺮاﻧﻰ ﻳﻚ ﻣﻮﺟﻮد ﻣﺼﺮﻓﻰ ﻛﺎﻣﻞ ﺳﺎﺧﺘﻨﺪ. ﺷﻤﺎ می‌بینید ﻣﺮدﻫﺎﻳﻰ را ﻛﻪ ﻣﺮد ﻳﻚ ﻛﺎﺳﺐ اﺳﺖ، ﻳﻚ ﻛﺎرﻣﻨﺪ اﺳﺖ، ﻳﻚ روﺣﺎﻧﻰ اﺳﺖ، ﻳﻚ داﻧﺸﺠﻮ اﺳﺖ مثلاً ﻳﻚ آدم ﻣﻌﻤﻮﻟﻰ اﺳﺖ ﻟﺒﺎﺳﺶ را ﻧﮕﺎه می‌کنید ﻳﻚ لباس معمولی اﺳﺖ، سرتاپایش را ﻧﮕﺎه می‌کنید ﻫﻴﭻ ﺗﺠﻤﻼﺗﻰ ﻧﺪارد، ﻛﻔﺸﺶ ﻣﻌﻤﻮﻟﻰ اﺳﺖ، ﺟﻮراﺑﺶ ﻣﻌﻤﻮﻟﻰ اﺳﺖ، کت‌وشلوارش ﻣﻌﻤﻮﻟﻰ اﺳﺖ، اﺳﺖ، ﺧﺎﻧﻢ اﻳﻦ آﻗﺎ را ﻛﻪ می‌روید ﺗﻮي ﺧﺎﻧﻪ ﻧﮕﺎه می‌کنی می‌بینی ﺧﺎﻧﻢ ﻳﻚ اﺷﺮاﻓﻰ اﺳﺖ، ﻟﺒﺎﺳﺶ آن‌جور، ﭘﻴﺮاﻫﻨﺶ آن‌جور، ﻃﻼﻳﺶ آن‌جور، ﺑﺎورش آدم نمی‌آید ﻛﻪ اﻳﻦ خانم ﻫﻤﻴﻦ اﻳﻦ آﻗﺎﺳﺖ. ﺛﺮوت خاصی ﻧﺪارد اما آن ﻣﻘﺪار ﭘﻮﻟﻰ ﻛﻪ ﺑﺎﻳﺪ ﺻﺮف زﻧﺪﮔﻰ و ﺗﺠﻤﻼت زﻧﺪﮔﻰ ﺑﺸﻮد ﺻﺮف آن ﺧﺎﻧﻢ می‌شود اﻳﻦ اﺳﺖ دﻳﮕﺮ ﺑﺒﻴﻨﻴﺪ ﻓﺮق ﺑﻴﻦ اﺳﺘﻔﺎده‌ى از اﺣﺴﺎﺳﺎت خانم‌ها و وﺿﻊ ﻣﺮدﻫﺎ در اﻳﻦ راﺑﻄﻪ در ﻫﻤﻴﻦ اﺳﺖ ﻛﻪ اﻳﻦ ﻛﺎر آن رژﻳﻢ اﺳﺖ.»[۱۳]

شهروند درجه دوم

پیش از انقلاب، زن ایرانی از قاعده‌ی بین‌المللی «جنس دوم بودن زن» مستثنا نبوده و بااینکه در جغرافیای ایران این اهانت به‌پای اسلام نوشته ‌شده بود؛ در جنس محرومیت‌های زن تفاوت چندانی با دیگر نقاط جهان وجود نداشته است: «ﻣﺎ دوران ﻃﻮﻻﻧﻰ را ﮔﺬراﻧﺪﻳﻢ ﻛﻪ در آن ﻧﻪ زن ﻧﻘﺶ ﺧﻮدش را ﺷﻨﺎﺧﺖ و ﻧﻪ ﻣﺮدﻫﺎ ﺑﺮاي زن ﻧﻘﺸﻰ را ﺷﻨﺎﺧﺘﻨﺪ. در ﻃﻮل ﭼﻨﺪ ﻗﺮن در ﻛﺸﻮر ﻣﺎ و اﻟﺒﺘّﻪ ﺷﺒﻴﻪ ﻛﺸﻮر ﻣﺎ در ﻛﺸﻮرﻫﺎي دﻳﮕﺮي ﺑﻪ زن اﻫﺎﻧﺖ ﺷﺪه و تحقیرشده و به‌عنوان ﻣﻮﺟﻮد درجه‌دو به‌حساب آﻣﺪه اﺳﺖ. اﻳﻦ ﻣﻨﺘﻬﻰ ﺷﺪ ﺑﻪ اﻳﻨﻜﻪ در کشور ما زﻧﻬﺎ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﻣﺮدﻫﺎ ازلحاظ ﻛﻤﻴﺖ، ﺑﺎﺳﻮادﺷﺎن ﻛﻤﺘﺮ ﺑﺎﺷﺪ، سیاسی‌شان ﻛﻤﺘﺮ ﺑﺎﺷﺪ، آﮔﺎهی از ﻣﺴﺎﺋﻞ جاری‌شان ﻛﻤﺘﺮ ﺑﺎﺷﺪ و حال‌آنکه اﺳﺘﻌﺪادﻫﺎي زن اﻳﺮاﻧﻰ ﻋﻴﻨﺎً ﻣﺜﻞ اﺳﺘﻌﺪادﻫﺎي ﻣﺮد اﻳﺮاﻧﻰ می‌تواند برجستگی‌هایی را ﭘﻴﺪا ﻛﻨﺪ ﻛﻪ در دﻧﻴﺎ ﺑﺮاي آن زﻧﺎﻧﻰ ﻛﻪ اﻳﻦ برجستگی‌ها رادارند، ﺷﺄن و ﻧﻘﺶ ﺑﺰرﮔﻰ را قائل‌اند، ﻫﻤﭽﻨﺎﻧﻰ ﻛﻪ ﻣﺮد اﻳﺮاﻧﻰ این‌طور اﺳﺖ. درعین‌حال در ﻃﻮل سال‌های ﻣﺘﻤﺎدي، ﻫﻢ ﺑﻪ ﻧﺎم اﺳﻼم ﻛﻪ اﻟﺒﺘّﻪ اﻳﻦ ﻧﺴﺒﺖ ﺧﻼف واﻗﻊ ﺑﻮده و ﻫﻢ در اﺛﺮ ﻓﺮﻫﻨﮓ ﺑﻪ ارث ﻣﺎﻧﺪه‌ى اﻳﺮان ﻗﺪﻳﻢ، زﻧﺎن ﻣﻮرد اﻫﺎﻧﺖ ﻗﺮار ﮔﺮﻓﺘﻨﺪ. این وضعیت ﺑﺴﻴﺎر ﻧﺎﻣﻄﻠﻮﺑﻰ را در جامعه‌ی زﻧﺎن ﺑﻪ وﺟﻮد آورده اﺳﺖ. ﭘﻴﺶ از انقلاب ﻛﻪ اﻓﻜﺎر ﺟﺪﻳﺪ اﺳﻼﻣﻰ و ﺗﻔﻜﺮات اﻧﻘﻼﺑﻰ اﺳﻼﻣﻰ ﻣﻄﺮح ﺑﻮد و زﻧﺎن ﺧﻴﻠﻰ ﻛﻤﺘﺮ از ﻣﺮدان در ﺗﻴﺮرس اﻳﻦ آموزش‌ها ﻗﺮار می‌گرفتند، ﻧﺘﻴﺠﻪ اﻳﻦ می‌شد ﻛﻪ ﻣﺮدان در ﻣﻴﺪان ﻣﺒﺎرزه و سیاست رﺷﺪ ﺑﻴﺸﺘﺮي از زﻧﺎن ﭘﻴﺪا می‌کردند. عین همین ﻗﻀﻴﻪ در ﻣﻮرد ﺗﻌﻠﻴﻢ و ﺗﺮﺑﻴﺖ و در ﻣﻮرد ورود در عرصه‌ی ﻛﺎرﻫﺎي اﺟﺘﻤﺎﻋﻰ اﺳﺖ. »[۱۴] یکی از دستاورد‌های بررسی زن در تاریخ قبل از انقلاب، درک این واقعیت است که تغییرات و تبلیغات علیه زن ماهیتاً هیچ تغییری نکرده است. اصل و کنه مبارزه علیه زن، در طول تاریخ، بر عناصر مشخصی از ماهیت و طبیعت زن مثل حس تبرج، زیبایی، احترام، ویژگی‌های فیزیکی، ویژگی‌های طبیعی و فطری استوار بوده و امروز نیز با همان عناصر اما با ظاهر و ساختاری متفاوت از گذشته، علیه زن اقدام می‌کنند. به‌عبارت‌دیگر این تغییرات ذاتاً و ماهیتاً یکی‌ست و تنها نمای بیرونی آن متناسب با ادبیات و فرهنگ روز تغییر می‌کند. روزی با وعده‌ی ترقی و پیشرفت از زن خواسته ‌شد حجاب را کنار بگذارد و امروز شعار حق تن، اختیار انسان در فعل خویش و حریم خصوصی داعیه‌دار این معنا شده است.

نقطه آغاز

از آن‌جا که مهم‌ترین گام، اولین گام است؛ درک و شناختِ زمانِ آغاز حضور زنان در عرصه‌ی انقلاب از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. اقداماتی که زنان در جریان انقلاب انجام داده‌اند همه وابسته و پیروی اولین حرکت ایشان بوده است: «اﻣﺎ ﻟﻄﻒ اﻟﻬﻰ، ﻫﻮﺷﻴﺎري ﻣﺮدم، ﻣﺨﺼﻮﺻﺎً ﻫﻮﺷﻴﺎري زﻧﺎن ﻣﺴﻠﻤﺎن ﻣﻮﺟﺐ ﺷﺪ ﻛﻪ اﻳﻦ ﺗﻮﻃﺌﻪ و اسباب‌چینی درﺳﺖ به‌عکس آﻧﭽﻪ می‌خواستند ﻧﺘﻴﺠﻪ داد و ﻫﻔﺪﻫﻢ دي ﺳﺎل ٥٦ ﻛﻪ زﻧﺎن ﻣﺴﻠﻤﺎن اولین ﺣﺮﻛﺖ انقلابی خودشان را ﺑﺎ ﺗﻈﺎﻫﺮات اسلامی شروع ﻛﺮدﻧﺪ، مبدأیی ﺷﺪ ﺑﺮاي ﺣﺮﻛﺖ ﻋﻈﻴﻢ زﻧﺎن در ﻛﺸﻮر و ﻫﻤﮕﺎﻣﻰ آﻧﺎن با مردها و ﭘﺪﻳﺪ آﻣﺪن ﺟﻮّ اﻧﻘﻼﺑﻰ همه‌جانبه در ﻛﺸﻮر. »[۱۵]

شعار محوری

در طول تاریخ جریان‌ها و انقلاب‌ها همیشه با اهداف و شعارهای‌شان موردسنجش قرارگرفته و قضاوت شده‌اند. این شعارها هستند که از مصادره‌ی رخدادها جلوگیری می‌نمایند. شعار محوری زنان در اولین حضور ایشان در میدان، نشان‌دهنده‌ی مطالبه اصلی و خط قرمز زن آن روزهای ایران اسلامی بوده است: «زن‌های ﻣﺴﻠﻤﺎن ﻣﺎ با وجود سختگیری‌ها در ﻃﻮل زﻣﺎن، در ﻣﻘﺎﺑﻞ اﻳﻦ ﻓﺸﺎر ﺳﺮﻛﻮﺑﮕﺮ ﻣﻘﺎوﻣﺖ ﻛﺮدﻧﺪ؛ ﺑﻌﺪ از رﻓﺘﻦ رﺿﺎﺧﺎن به نحوی، در زﻣﺎن ﺧﻮد او به نحوی، در ﻃﻮل دوران بقیه‌ی ﻃﺎﻏﻮت ﻫﻢ به نحوی. ﻟﺬا در ﻫﻤﺎن دی‌ماه ١٣٥٦، روز ﻫﻔﺪﻫﻢ دی‌ماه در ﻣﺸﻬﺪ، اﺟﺘﻤﺎع ﻋﻈﻴﻤﻰ، ﺗﻈﺎﻫﺮاﺗﻰ از زﻧﺎن ﻣﺴﻠﻤﺎن ﺑﺎ ﺷﻌﺎر« حفظ حجاب » راه اﻓﺘﺎد.»[۱۶]

ماهیت هفده دی

هفده دی سال 56 را می‌توان تاریخ تقابل زن مسلمان با جریان ضد اسلام نام‌گذاری کرد چراکه این حرکت بود که بر تمام اقدامات صورت گرفته علیه زن، خط بطلان کشید و دست رد به وضعیت موجود و نقطه ‌ایدئال آن روزها زد و منشأ تسرّی فعالیت‌های انقلابی به تمام سطوح جامعه شد: «معجزه‌ی اﻧﻘﻼب این‌جوری ﺷﺪ ﻛﻪ ﻫﻤﺎن روزي ﻛﻪ آن دﺳﺘﮕﺎه ﺑﺎ آن رژﻳﻢ ﺟﺒﺎر، با آن‌ همه ﺗﺒﻠﻴﻐﺎت، روز آﻏﺎز بی‌حجابی و در ﺣﻘﻴﻘﺖ روز ﺷﺮوع وﻳﺮاﻧﮕﺮي ﻧﻈﺎم عفت و ﻋﺼﻤﺖ زن اﻳﺮاﻧﻰ و ﻣﺴﻠﻤﺎن را اﻋﻼم ﻛﺮده ﺑﻮدﻧﺪ، ﻫﻤﺎن روز، ﻳﻌﻨﻰ روز ١٧ دي در ﺳﺎل ١٣٥٦ روزي ﺷﺪ ﻛﻪ ﻳﻚ ﻋﺪّه از زﻧﺎن ﺣﺮﻛﺖ ﻛﺮدﻧﺪ، ﺗﻈﺎﻫﺮات راه اﻧﺪاﺧﺘﻨﺪ، ﺷﻌﺎر دادﻧﺪ و ﺣﻀﻮر زن اﻳﺮاﻧﻰ را درصحنه‌ی مبارزه‌های جدی و ﻋﻤﻴﻖ در ﻣﻘﺎﺑﻞ دﺳﺘﮕﺎه اﺳﺘﻜﺒﺎري اﻋﻼم ﻛﺮدﻧﺪ. ﻛﻪ در ﭘﻴﺎم اﻣﺎم ﻫﻢ در ﻫﻤﺎن وﻗﺖ اشاره‌ای ﺑﻪ اﻳﻦ ﺣﺮﻛﺖ زﻧﺎن و خواهران ﻣﺴﻠﻤﺎن ﻛﻪ روز ﺑﺴﻴﺎر ﻣﻬﻤﻰ را ﺑﺮاي این کار ﺑﺮﮔﺰﻳﺪه ﺑﻮدﻧﺪ، ﺷﺪ. در ﺗﻈﺎﻫﺮات ﺗﺎﺳﻮﻋﺎ و ﻋﺎﺷﻮراي ﺳﺎل ١٣٥٧، ﻳﻌﻨﻰ ﺣﺪود یک سال بعد از این ﻣﺎﺟﺮا وقتی‌ که اﻧﺴﺎن ﻧﮕﺎه می‌کرد، اﻳﻦ ﺳﻴﻞ ﻋﻈﻴﻢ ﺗﻈﺎﻫﺮﻛﻨﻨﺪﮔﺎن زن را می‌دید؛ اﻳﻦ زﻧﺎن ﻛﻪ ﺑﺎ ﭼﺎدر، با حجاب اﺳﻼﻣﻰ، ﺑﻌﻀﻰ بچه‌هایی به دستشان ﮔﺮﻓﺘﻨﺪ. ﺻﺪﻫﺎ ﻫﺰار زن ﻣﺴﻠﻤﺎن خیابان‌ها را در ﻫﻤﻪ ﺷﻬﺮﻫﺎ پرکرده ﺑﻮدﻧﺪ و قوی‌تر از ﻣﺮدان ﺷﻌﺎر می‌دادند؛ اﺣﺴﺎس می‌کردیم ﻛﻪ ﭼﻪ ضایعه‌ی ﻋﻈﻴﻤﻰ در ﻃﻮل ﺳﺎﻟﻴﺎن دراز گریبان گیر ﻣﺎ ﺑﻮده اﺳﺖ. زن ﻣﺴﻠﻤﺎن اﻳﺮاﻧﻰ را از دور خارج ﻛﺮده ﺑﻮدﻧﺪ، می‌خواستند ﻧﻴﻤﻰ از ﺟﻤﻌﻴﺖ را در وﻫﻠﻪى ّاول و نیمه‌ی دﻳﮕﺮ ﻳﻌﻨﻰ ﻣﺮدﻫﺎ را در درجه‌ی ﺑﻌﺪ، از ﻣﻴﺪان اﻧﺪﻳﺸﻴﺪن و ﭘﺮداﺧﺘﻦ ﺑﻪ اﻣﻮر ﺟﺪّي ﺟﺎﻣﻌﻪ ﺧﺎرج ﺑﻜﻨﻨﺪ؛ ﻣﺘﺄﺳﻔﺎﻧﻪ ﺗﺎ ﺣﺪود زﻳﺎدي ﻫﻢ ﻣﻮﻓّﻖ ﺷﺪه ﺑﻮدﻧﺪ.»[۱۷]

زن در جریان انقلاب

اقدامات

تبدیل به مطالبه همگانی

اولین اقدام زنان در جریان انقلاب، تبدیل جریان‌ها و فعالیت‌های انقلابی پراکنده به یک مطالبه‌ی همگانی و ملی بوده که بزرگ‌ترین نقش را در تسریع پیروزی انقلاب ایفا نموده است: «زﻧﺎن در اﻳﻦ اﻧﻘﻼب ﺳﻬﻢ ﺑﺴﻴﺎر ﻣﻬﻤﻰ را ﻋﻬﺪه‌دار ﺷﺪﻧﺪ. اوﻟﻴﻦ ﺗﻈﺎﻫﺮاﺗﻰ ﻛﻪ در ﺳﻄﺢ ﻛﺸﻮر به‌صورت ﻋﻠﻨﻰ، ﺧﺼﻤﺎﻧﻪ، ﻋﻠﻴﻪ زن، ﻋﻠﻴﻪ دﺳﺘﮕﺎه ﺑﺎ ﺷﻌﺎرﻫﺎي ﺗﻨﺪ، اتفاق اﻓﺘﺎد به ‌وسیله‌ی زﻧﻬﺎ ﺷﺪ. ﻳﻚ ﺣﺮﻛﺖ ﺑﺴﻴﺎر ﻋﻈﻴﻢ و ﻣﻬﻤﻰ به‌ وسیله‌ی زﻧﻬﺎ ﺷﺮوع ﺷﺪ و اﻳﻦ ﺣﺮﻛﺖ، آن‌ وقتی ﻛﻪ ﺗﺪاوم ﭘﻴﺪا ﻛﺮد ﻫﻢ، ﺑﺎز زﻧﻬﺎ در او ﻳﻚ ﻧﻘﺶ فوق‌العاده فعالی را ﺑﻪ ﻋﻬﺪه ﮔﺮﻓﺘﻨﺪ، ﭼﻪ ﻗﺒﻞ از اﻧﻘﻼب و ﭼﻪ ﺑﻌﺪ از اﻧﻘﻼب. اﻣﺎ ﻓﻘﻂ ﺣﻀﻮر درصحنه‌های ﺷﻌﺎر و تظاهرات کار زﻧﻬﺎ ﻧﺒﻮد، ﺑﻠﻜﻪ ﻳﻚ ﺣﺮﻛﺖ ﻋﻈﻴﻢ دﻳﮕﺮي ﻫﻢ به ‌وسیله‌ی زﻧﺎن اﻧﺠﺎم ﮔﺮﻓﺖ و آن فداکاری‌ها، ﮔﺬشت‌هاﻳﻰ ﺑﻮد ﻛﻪ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﻫﻤﺴﺮاﻧﺸﺎن، ﻓﺮزﻧﺪاﻧﺸﺎن، ﺑﺮادراﻧﺸﺎن اﺑﺮاز ﻛﺮدﻧﺪ. اﻳﻦ ﻫﻢ فوق‌العاده ﻣﻬﻢ ﺑﻮد و ﭼﻴﺰي اﺳﺖ ﻛﻪ در دﻧﻴﺎي ﻣﻮﺟﻮد و در ﺗﺎرﻳﺦ گذشته‌ی ﻣﺎ ﺑﺴﻴﺎر کم‌نظیر اﺳﺖ، اﻳﻦ ﻫﻢ ﻳﻚ ﺣﺮﻛﺖ ﻛﻪ اﻧﺠﺎم ﮔﺮﻓﺖ. ﻛﺎرﻫﺎي ﭘﺸﺖ ﺟﺒﻬﻪ اﻧﺠﺎم دادﻧﺪ، ﻛﻤﻚ ﺑﻪ اﻣﺪاد ﻛﺮدﻧﺪ، ﻛﻤﻚ ﺑﻪ ﺟﻨﮓ ﻛﺮدﻧﺪ، ﺣﺘّﻰ اواﻳﻞ در جبهه‌ی ﺟﻨﮓ ﻫﻢ رﻓﺘﻨﺪ ﻛﻪ آن ﻛﺎر ﻏﻠﻄﻰ ﺑﻮد اﻟﺒﺘّﻪ، درﺳﺖ ﻧﺒﻮد، اﻳﻦ روي ﺷﻮق و اﺷﺘﻴﺎق اﻧﺠﺎم می‌گرفت و ﺑﻪ ﻧﻔﺲ ﻋﻤﻞ ﻛﺎر درﺳﺘﻰ ﻧﺒﻮد ﻛﻪ ﺑﺮوﻧﺪ در ﻣﻴﺪان ﺟﻨﮓ و ﺑﺨﻮاﻫﻨﺪ ﺑﺠﻨﮕﻨﺪ، در حالی که ﻣﺮدﻫﺎ ﺑﻮدﻧﺪ اﺣﺘﻴﺎﺟﻰ ﻫﻢ ﻧﺒﻮد.»[۱۸]

به میدان کشاندن مردان

حضور زنان موجب شد آن عده از مردانی که در غفلت به سر می‌بردند بیدار شده و وادار به حضور در عرصه گردند: «ﺑﺎ اﻳﻦ مایه‌ی ﻧﻔﻮذ ﻣﺎدر و ﻫﻤﺴﺮ، اﮔﺮ این‌ها ﺑﺎ ﻧﻬﻀﺖ ﻣﺨﺎﻟﻒ ﺑﻮدﻧﺪ واﻳﻤﺎن ﻧﻴﺎورده ﺑﻮدﻧﺪ، ﻓﻜﺮ ﻣﻴﻜﻨﻴﺪ در ﻫﻔﺪه ﺷﻬﺮﻳﻮر، آن ﻣﻘﺪار ﺟﻤﻌﻴﺖ به صحنه می‌آمد و ﻫﺠﻮم ﻣﺮدم اﻣﻜﺎن داﺷﺖ؟ وقتی‌که ﺟﻤﻌﻴﺖ ﻋﻈﻴﻢ صدهزارنفری زﻧﺎن - در ﻣﺸﻬﺪ اﻳﻦ را دﻳﺪم. در ﺗﻬﺮان ﻛﻪ ﻃﺒﻌﺎً ﺑﻴﺸﺘﺮ ﺑﻮد و در ﺷﻬﺮﻫﺎي دﻳﮕﺮ ﻫﻢ، به‌تناسب ﺧﻮدش - راه می‌افتاد و ﺑﻪ ﺣﺮﻛﺖ درمی‌آمد، ﻣﺮدان را ﺑﺮاي ﺣﻀﻮر در ﻣﻴﺪان ﺟﻨﮓ، دﻳﻮاﻧﻪ می‌کرد و آن‌ها اﺣﺴﺎس می‌کردند ﻛﻪ ﺗﻜﻠﻴﻔﻰ دارﻧﺪ. زن، این‌طور ﻗﻬﺮﻣﺎﻧﺎﻧﻪ ﺑﻪ ﻣﻴﺪان ﺟﻨﮓ آﻣﺪ. ﻣﻦ اﺛﺮ ﺣﻀﻮر زن را در اﻧﻘﻼب، ﺑﺎﻟﻌﻴﺎن دﻳﺪم. واﻗﻌﺎً اﮔﺮ زﻧﺎن نمی‌بودند و اﮔﺮ بی‌اعتنایی ﺑﻪ ﺧﺮج می‌دادند و ﻳﺎ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﻧﻬﻀﺖ، ﺧﻮﻧﺴﺮد ﺑﻮدﻧﺪ، ﻣﺮدان آن ﺣﻀﻮر را ﭘﻴﺪا نمی‌کردند ﺗﺎ ﻛﺎر ﺑﻪ اﻳﻨﺠﺎ ﻣﻨﺘﻬﻰ ﺷﻮد.»[۱۹]

تشویق افراد

انگیزه‌بخشی به افراد جامعه یکی از مهم‌ترین اقداماتی است که رهبران جریان‌های اجتماعی دنبال می‌کنند که زنان در انقلاب ایران این عملیات را به بهترین شکل- در گستره‌ای وسیع- به انجام رساندند: «اولین پاسخ‌دهندگان ﺑﻪ همه‌ی دعوت‌های ﺑﺰرگ اﻧﻘﻼﺑﻰ ﺑﺎﻧﻮان ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻓﺮزﻧﺪان را و ﺷﻮﻫﺮان را ﻣﺎدران و ﻫﻤﺴﺮان ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻛﻪ ﺗﺸﻮﻳﻖ می‌کنند به حضور در میدان‌های پرخطر. اﻳﻦ در جامعه‌ی ﻣﺎ ﻳﻚ واﻗﻌﻴﺖ ﻣﻮﺟﻮد و ﻣﻠﻤﻮس اﺳﺖ. ﻳﻚ ادعا ﻧﻴﺴﺖ و از ﭘﻴﺶ از ﭘﻴﺮوزي اﻧﻘﻼب اﻳﻦ روﻧﺪ ﺷﺮوع ﺷﺪ؛ ﻳﻌﻨﻰ خانم‌ها اولین راهپیمایی‌های ﺧﻄﺮﻧﺎك را ﺷﺮوع ﻛﺮدﻧﺪ و در میدان‌های ﭘﺮﺧﻄﺮ ﺣﻀﻮر ﭘﻴﺪا ﻛﺮدﻧﺪ و محیط‌های ﺧﺎﻧﻮاده را ﻟﺒﺎﻟﺐ از اﺣﺴﺎس ﻗﻬﺮ اﻧﻘﻼﺑﻰ ﻛﺮدﻧﺪ و ﻛﺎﻧﻮن ﻣﺒﺎرزه را ﮔﺮم ﻛﺮدﻧﺪ.» [۲۰]

حضور قاطع در میدان

نقش ارزشمند دیگری که زنان در انقلاب ایفا نموده‌اند حضور در کف میدان بوده است. حضوری که به سبب قاطعیت زنان اثراتی را به دنبال داشت که کشاندن مردان به وسط میدان مبارزه از مهم‌ترین آن‌ها محسوب می‌گردد. نکته‌ی قابل ‌توجه در تأثیرگذاری زنان، میزان تأثیرگذاری و ماندگاری آن است. زنان به‌واسطه‌ی نقش تربیتی‌ای که در جامعه دارند پایه‌های اخلاقیات، باورها، عقاید و ارزش‌ها را در افراد پی‌ریزی می‌نمایند: «ﻫﻴﭻ ﺟﺎي دﻧﻴﺎ ﻣﺎ ﺳﺮاغ ﻧﺪارﻳﻢ ﻛﻪ زﻧﺎن در ﭘﻴﺮوزي اﻧﻘﻼب ﻳﻚ ﭼﻨﻴﻦ ﻧﻘﺸﻰ را اﻳﻔﺎ ﻛﺮده ﺑﺎﺷﻨﺪ. ﺑﻠﻪ ﭼﻨﺪ ﺗﺎ زن، ﻟﺒﺎس ﭼﺮﻳﻜﻰ ﺑﻪ ﺗﻦ ﻛﻨﻨﺪ ﺑﺮوﻧﺪ ﺑﺎ ﻣﺮدﻫﺎ ﺗﻮي مثلاً ﻓﺮض ﻛﻨﻴﺪ ﻛﻪ جنگل‌ها ﻣﻌﻠﻮم ﻧﻴﺴﺖ ﭼﻪ ﺟﻮر زندگی‌ای ﺑﻜﻨﻨﺪ، ﻳﻚ چهارتا گلوله‌ای از لوله‌ی ﺗﻔﻨﮕﺸﺎن ﺧﺎرج ﻛﻨﻨﺪ، از این‌ها داﺷﺘﻴﻢ ﻣﺎ ﺗﻮي دﻧﻴﺎ، اما ﻫﻤﻪ می‌دانند ﻛﻪ این‌ها ﺗﺄﺛﻴﺮي ﻧﺪارد. ﻫﺮ ﻳﻚ زﻧﻰ به ‌اندازه‌ی ﻳﻚ آدم ﻣﻌﻤﻮﻟﻰ، ﻳﻚ ﻣﺮد ﻣﻌﻤﻮﻟﻰ ﺗﻮاﻧﺴﺘﻪ ﻓﺮﺿﺎً ﻳﻚ گلوله‌ای را، ﻳﻚ ﻓﺸﻨﮕﻰ را، از ﺗﻔﻨﮕﺶ ﭘﺮﺗﺎب ﻛﻨﺪ ﻳﻚ ﻧﻔﺮ را ﻫﻢ ﺑﻜﺸﺪ ﻳﺎ ﻧﻜﺸﺪ اﻳﻨﻜﻪ در دﻧﻴﺎ ﺑﻮده اﻳﻦ اﺳﺖ، در ﻛﺸﻮر ﻣﺎ اﻳﻦ ﻧﺒﻮد، در ﻛﺸﻮر ﻣﺎ ﺣﺮﻛﺖ زﻧﻬﺎ ﺣﺮﻛﺘﻰ ﺑﻮد ﻛﻪ ﺟﺎﻣﻌﻪ را ﺑﻪ ﺣﺮﻛﺖ درآورد. در آن روزﻫﺎي اول ﺷﺮوع اﻳﻦ ﺗﻈﺎﻫﺮات و راهپیمایی‌ها ﺳﺎل ٥٦ و ٥٧، ٥٧ وﻗﺘﻰ خانم‌ها هزاران در خیابان‌ها در همه‌جاي ﻛﺸﻮر ﻇﺎﻫﺮ ﺷﺪﻧﺪ، مشت‌ها را ﮔﺮه ﻛﺮدﻧﺪ، ﺑﺎ ﻋﺰم و ﺗﺼﻤﻴﻢ ﻓﺮﻳﺎد ﻛﺸﻴﺪﻧﺪ، ﻳﻜﻬﻮ ﺟﺎﻣﻌﻪ را از ﺟﺎ ﻛﻨﺪ، ای‌بسا خانم‌هایی ﻛﻪ ﺷﻮﻫﺮﻫﺎﻳﺸﺎن را ﻛﺸﻴﺪﻧﺪ ﺑﻪ ﻣﻴﺪان ﻣﺒﺎرزه، ای‌بسا ﻣﺮداﻧﻰ در اﻳﻦ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﻛﻪ ﻛﻢ ﻫﻢ ﻧﺒﻮدﻧﺪ وﻗﺘﻰ اﻳﻦ ﺳﻴﻞ ﺧﺮوﺷﺎن زﻧﺎن را دﻳﺪﻧﺪ در خیابان‌ها و دﻳﺪﻧﺪ اﻳﻦ مشت‌های گره‌کرده را و اﻳﻦ ﻓﺮﻳﺎدﻫﺎي ﺑﺪون ﻟﺮزش را و اﻳﻦ ﻗﺎﻃﻌﻴﺖ را در آن صحنه‌ی قیامت گونه، اﺻﻼً ﻣﻨﻘﻠﺐ ﺷﺪﻧﺪ و آﻣﺎده‌ى ﻫﺮ ﺟﻮر ﻓﺪاﻛﺎري ﺷﺪﻧﺪ، زن ﻧﻘﺸﺶ اﻳﻦ ﺑﻮد آﻣﺪ، ﺗﻮ ﻣﻴﺪان و ﻫﻤﻪ را آورد ﺗﻮ ﻣﻴﺪان. اﻳﻦ ﭼﻴﺰ ﻛﻮﭼﻜﻰ ﻧﻴﺴﺖ، اﻳﻦ ﺧﻴﻠﻰ ﭼﻴﺰ باعظمتی اﺳﺖ و اﻧﻘﻼب ﻣﺎ ﺑﺎ ﻫﻤﻴﻦ آﻣﺪن ﺗﻮ خیابان‌ها ﭘﻴﺮوز ﺷﺪ اﻳﻦ ﻫﻢ ﻧﻘﺶ زﻧﺎن ﺑﻮد ﻛﻪ اﮔﺮ زﻧﺎن نمی‌آمدند ﺗﻮي خیابان‌ها تحول جامعه ﻧﺼﻒ نمی‌شد ﻛﻪ ﺣﺎﻻ ﺑﮕﻮﻳﻴﻢ ﻋﺪد ﻣﺮدﻫﺎ و ﻋﺪد زﻧﻬﺎ ﺑﺮاﺑﺮ اﺳﺖ ﺗﻮ ﺟﺎﻣﻌﻪ، زﻧﻬﺎ ﻛﻪ ﻧﺒﻮدﻧﺪ ﻧﺼﻔﻰ ﻧﻴﺴﺘﻨﺪ ﻧﻪ، اﮔﺮ زﻧﻬﺎ نمی‌آمدند ﻧﺼﻒ نمی‌شد خیلی ﻛﻤﺘﺮ از این‌ها می‌شد ﻳﻚ ﺟﻤﻌﻴﺘﻰ می‌آمدند ﺗﻮي خیابان‌ها اما ملت نمی‌آمد، اﻳﻦ ﺣﺮﻛﺖ ﻋﻈﻴﻢ ﺑﻪ ﺑﺮﻛﺖ ﺣﻀﻮر خانم‌ها ﺑﻮد؛ ﻳﻌﻨﻰ اﻳﻦ ﺑﺴﻴﺎر ﻧﻘﺶ مؤثری داﺷﺖ در آن ﺣﻀﻮر ﻋﻤﻮﻣﻰ اﻳﻦ ﻫﻢ در آﻧﺠﺎ. ﺑﻌﺪ اﻧﻘﻼب ﺷﺪ، اﻧﺘﺨﺎﺑﺎت ﺷﺪ، رﻓﺮاﻧﺪوم ﺷﺪ، ﺟﻨﮓ ﺷﺪ، ﺣﻀﻮر در جبهه‌ها ﺷﺪ، ﻓﺮﺳﺘﺎدن جوان‌ها ﺷﺪ، ﻓﺮﺳﺘﺎدن ﻣﺮدﻫﺎ و رﻓﺘﻦ ﻣﺮدﻫﺎ ﺷﺪ، در همه‌ی این‌ها خانم‌ها ﻳﻚ ﻣﻮاﺿﻌﻰ را اتخاذ ﻛﺮدﻧﺪ ﻛﻪ ﻛﻼً در ﺟﺎﻣﻌﻪ ﻳﻚ روحیه‌ی مبارزه‌جویانه و اﻧﻘﻼﺑﻰ و شجاعت آمیزی ﺑﻪ همه‌ی ﺟﺎﻣﻌﻪ داد.»[۲۱] البته در این میان نباید استقامت زنان و عدم انصراف ایشان را در برابر ناملایمات از قلم انداخت: «زﻧﺎن ﻳﻚ ﻧﻘﺶ مؤثر و ﺑﻰﺟﺎﻳﮕﺰﻳﻦ داﺷﺘﻨﺪ؛ ﻛﻪ اﮔﺮ ﻧﺒﻮدﻧﺪ زﻧﺎن ﺗﻮي اﻳﻦ اﺟﺘﻤﺎﻋﺎت، ﺑﻼﺷﻚ اﻳﻦ اﺟﺘﻤﺎﻋﺎت ﻋﻈﻴﻢ و اﻳﻦ ﺗﻈﺎﻫﺮات ﻋﻈﻴﻢ، آن اﺛﺮ را نمی‌بخشید؛ ﻋﻼوه ﺑﺮ اﻳﻨﻜﻪ در ﺑﻌﻀﻰ ﺟﺎﻫﺎ ﻣﺜﻞ ﻣﺸﻬﺪ ﻣﺎ، اﺻﻼً ﺷﺮوع اﻳﻦ ﺗﻈﺎﻫﺮات، از زﻧﺎن ﺷﺪ؛ ﻳﻌﻨﻰ اولین حرکت ﻋﻤﻮﻣﻰِ ﻣﺮدﻣﻰ، ﻳﻚ ﺣﺮﻛﺖ زﻧﺎﻧﻪ ﺑﻮد. البته ﻣﻮرد ﺗﻌﺮض ﭘﻠﻴﺲ ﻫﻢ ﻗﺮار ﮔﺮﻓﺘﻨﺪ. بعدازآن ﺑﻮد ﻛﻪ حرکت‌های مردانه راه اﻓﺘﺎد. ﻫﻢ در ﻣﺒﺎرزات این‌جور ﺑﻮد، ﻫﻢ در اﻳﻔﺎي ﻧﻘﺶ در ﺗﺸﻜﻴﻞ ﻧﻈﺎم، ﻫﻢ در دوران به‌سرعت پدید آمده‌ی ﺑﻌﺪ از ﺗﺸﻜﻴﻞ ﻧﻈﺎم.»[۲۲]

مسئولیت‌پذیری و انجام تکلیف

زنان برای به دست آوردن جایگاه امروزشان جنگیده‌اند و زمانی توانستند به این عرصه وارد شوند که متوجه مسئولیت خویش در اجتماع شدند و بر طبق وظیفه عمل کردند: «ﻋﺰﻳﺰان ﻣﻦ زن ﻣﺴﻠﻤﺎن، در اﻧﻘﻼب و در ﻧﻈﺎم اﺳﻼم درﺧﺸﻴﺪ. زن ﻣﺴﻠﻤﺎن ﺗﻮاﻧﺴﺖ ﺟﺎﻳﮕﺎه ﺑﺴﻴﺎر ارزﺷﻤﻨﺪ و درﺧﺸﺎﻧﻰ را در جامعه‌ی ﺧﻮد و در جامعه‌ی زﻧﺎن ﻋﺎﻟﻢ، ﺑﻪ ﺧﻮد اﺧﺘﺼﺎص ﺑﺪﻫﺪ. اﻳﻦ، ﺷﻌﺎر ﻧﻴﺴﺖ؛ واقعیت ﻣﺤﺾ اﺳﺖ. اﮔﺮ زﻧﺎن ﻣﺴﻠﻤﺎن ﻫﻤﺖ نمی‌کردند و اﺣﻜﺎم و ﻣﻌﺎرف اﺳﻼﻣﻰ و ﻣﺴﺆوﻟﻴﺖ ﻋﻈﻴﻢ اﺳﻼﻣﻰ را ﺑﻪ ﺧﻮدﺷﺎن متوجه نمی‌دیدند و ﻋﻤﻞ نمی‌کردند، اﻳﻦ اﻧﻘﻼب ﭘﻴﺮوز نمی‌شد؛ اﻳﻦ ﺟﻨﮓ ﺗﺤﻤﻴﻠﻰ و دﻓﺎع ﻫﺸﺖ ساله ملت ﻣﺴﻠﻤﺎن اﻳﺮان، ﺑﻪ ﻧﺘﻴﺠﻪ نمی‌رسید. اﻣﺮوز ﻫﻢ اﮔﺮ زﻧﺎن ﻣﺴﻠﻤﺎن درصحنه ﻧﺒﺎﺷﻨﺪ، ﻣﻴﺪان ﺳﺎزﻧﺪﮔﻰ ﻫﻢ ﻧﺎﻗﺺ و ﻛﺎر ﺳﺎزﻧﺪﮔﻰ ﻟﻨﮓ ﺧﻮاﻫﺪ ﻣﺎﻧﺪ. ﺗﻨﻬﺎ ﻣﻄﻠﺐ اﻳﻦ ﻧﻴﺴﺖ ﻛﻪ زﻧﺎن ﻧﻴﻤﻰ از ﺟﻤﻌﻴﺖ ﻛﺸﻮرﻧﺪ؛ ﻧﺒﺎﻳﺪ ﺑﻪ این قضیه ﺑﻪ ﭼﺸﻢ ﻛﻤﻴﺖ ﻧﮕﺎه ﻛﺮد .»[۲۳]

صبر و شکیبایی

همراهی زن در انقلاب بدون صبر در برابر مشکلات نه‌تنها معنا نداشت بلکه ممکن هم نبود: «زﻧﺎن در ﭘﻴﺮوزي اﻧﻘﻼب اﺳﻼﻣﻰ داراي دو ﻧﻘﺶ ﻣﺜﺒﺖ و مؤثر ﺑﻮدﻧﺪ؛ ﻧﻘﺶ اوّل آن‌ها فعالیت ﻣﺜﺒﺖ و ﻣﺴﺘﻘﻴﻢ در مبارزه‌ی ﺧﻮد و ﻧﻘﺶ ﺑﻌﺪي زﻧﺎن ﻛﻪ از اﻫﻤﻴﺖ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﺑﺮﺧﻮردار اﺳﺖ، ﺻﺒﺮ، ﺷﻜﻴﺒﺎﻳﻰ، ﻣﺴﺎﻋﺪت و ﺗﺤﻤﻞ ﻣﺸﻜﻼت ﻧﺎﺷﻰ از ﻣﺒﺎرزه ﺑﻮد. ﺑﺴﻴﺎري از زﻧﺎن در اﻧﻘﻼب اﺳﻼﻣﻰ ﻣﺸﻮق ﻫﻤﺴﺮان ﺧﻮد ﺑﻮدﻧﺪ. معمولاً در اﻧﻘﻼب ﺑﻴﺸﺘﺮﻳﻦ ﻣﺸﻜﻼت ﻣﺘﻮﺟّﻪ ﻫﻤﺴﺮان ﻣﺒﺎرزان ﺑﻮد. در دو ﺳﻪ ﺳﺎل آﺧﺮ ﻣﺒﺎرزه ﻧﺎﮔﻬﺎن ﻧﻘﺶ ﺑﺎﻧﻮان در ﭘﻴﺮوزي اﻧﻘﻼب و ﻗﻴﺎم ﻋﻈﻴﻢ ﻣﺮدم دﭼﺎر ﺑﺮﺟﺴﺘﮕﻰ ﻋﻈﻴﻤﻰ ﺷﺪ و خانم‌ها اولین راﻫﭙﻴﻤﺎﻳﻰ ﺧﻄﺮﻧﺎك را ﺷﺮوع ﻛﺮدﻧﺪ و در میدان‌ها ﭘﺮﺧﻄﺮ ﻣﺒﺎرزه، ﺣﻀﻮر ﻓﻌّﺎل و ﭼﺸﻤﮕﻴﺮي داﺷﺘﻨﺪ. ﺑﺎﻧﻮان ﭘﺲ از ﭘﻴﺮوزي اﻧﻘﻼب اﺳﻼﻣﻰ ﻧﻴﺰ ﺟﺰو اولین پاسخ‌دهندگان ﺑﻪ ﻫﻤﻪ دعوت‌های ﺑﺰرگ اﻧﻘﻼﺑﻰ ﻫﺴﺘﻨﺪ و ﺗﺎ اﻣﺮوز در ﻣﻴﺪان فعالیت و ﻣﺒﺎرزه زﻧﻬﺎ به ‌مراتب ﺟﻠﻮﺗﺮ از ﻣﺮدﻫﺎ ﻫﺴﺘﻨﺪ.»[۲۴]

خروج

گذر از مرزهایی که زن را محدود به آنچه غرب می‌خواست می‌کرد؛ عظیم‌ترین حرکت زن ایرانی بود که در انقلاب به آن جامه‌ی عمل پوشاند: «زن در جامعه‌ی اﻧﻘﻼﺑﻰ ﻣﺎ ﻳﻚ ﺗﺤﺮك ﻋﻈﻴﻤﻰ را پیداکرده ازآنچه که درباره‌ی او ﮔﻔﺘﻪ می‌شد، اﻧﺪﻳﺸﻴﺪه می‌شد، ﻋﻤﻞ می‌شد، ﻋﻤﻼً ﺧﺎرج ﺷﺪ. »[۲۵]

همراهی

یکی از دلایل توفیق زنان در کشاندن مردان به عرصه، دل دادگی ایشان به نهضت امام و انقلاب اسلامی بود که اگر چنین نبود هرگز انقلاب به این شکل به پیروزی نمی‌رسید: «اﮔﺮ زﻧﻬﺎ ﺑﻪ اﻧﻘﻼب ﻧﭙﻴﻮﺳﺘﻪ ﺑﻮدﻧﺪ، اﻧﻘﻼب ﭘﻴﺮوز نمی‌شد. جوان‌ها از ﺧﺎﻧﻪ ﺑﺮاي ﭘﻴﻮﺳﺘﻦ ﺑﻪ ﺻﻔﻮف اﻧﻘﻼب ﺑﻴﺮون نمی‌آمدند. ﻣﺎدرﻫﺎﻳﺸﺎن نمی‌گذاشتند. ﻣﺎدرﻫﺎﻳﺸﺎن حداقل آن‌ها را ﺗﺸﻮﻳﻖ نمی‌کردند. اﮔﺮ زﻧﻬﺎ دل درگرو اﻧﻘﻼب ﻧﺪاﺷﺘﻨﺪ، ﻣﺮدﻫﺎ این‌جور آزاداﻧﻪ در ﺻﻔﻮف اﻧﻘﻼب جان‌فشانی نمی‌کردند. »[۲۶]که رهبری در یک قیاس این را چنین بیان داشتند: «ﺑﻌﺪ، اﻧﻘﻼب اﺳﻼﻣﻰ ﭘﻴﺶ آﻣﺪ و زن در جامعه‌ی ﻣﺎ - ﺑﻪ ﻣﻌﻨﺎي ﺣﻘﻴﻘﻰ ﻛﻠﻤﻪ - ﮔﻞ ﻛﺮد. این‌‌که اﻣﺎم ﺑﺎرﻫﺎ درﺑﺎره‌ى ﻧﻘﺶ زن در اﻧﻘﻼب ﻓﺮﻣﻮدﻧﺪ و دﻳﮕﺮان ﻫﻢ گفته‌اند، ﺗﻌﺎرف ﻧﻴﺴﺖ. واﻗﻌﺎً اﮔﺮ زﻧﺎن ﺑﻪ اﻧﻘﻼب نمی‌پیوستند، ﺑﺪون ﺷﻚ اﻳﻦ اﻧﻘﻼب اتفاق نمی‌افتاد. اﮔﺮ ﻓﺮض ﻛﻨﻴﻢ مرد آن‌ جامعه‌ ﺑﻪ ﻧﻬﻀﺘﻰ ﮔﺮاﻳﺶ ﭘﻴﺪا ﻛﻨﻨﺪ و زﻧﺎن ﻣﺨﺎﻟﻒ آن ﺑﺎﺷﻨﺪ؛ ﺑﻌﺪ ﺻﻮرت ﻋﻜﺲ مسئله را ﻣﻼﺣﻈﻪ ﻛﻨﻴﻢ - زﻧﺎن ﻳﻚ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﺑﻪ ﻧﻬﻀﺘﻰ ﻋﻘﻴﺪه داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻨﺪ، اما ﻣﺮدان بی‌اعتقاد ﺑﺎﺷﻨﺪ - ﭼﻨﺎﻧﭽﻪ ﺗﺄﺛﻴﺮ اﻳﻦ ﻃﺮﻓﺪاري را در ﭘﻴﺸﺮﻓﺖ ﻧﻬﻀﺖ اندازه‌گیری ﻛﻨﻴﻢ، ﺑﻪ ﻧﻈﺮ ﻣﻦ درجه‌ی دوّﻣﻰ ﺑﺎﻻﺗﺮ اﺳﺖ؛ ﻳﻌﻨﻰ اﮔﺮ جامعه‌ی زﻧﺎن ﺑﻪ ﺣﺮﻛﺖ و ﻧﻬﻀﺘﻰ ﻣﻌﺘﻘﺪ ﺑﻮدﻧﺪ، اﻳﻦ می‌تواند ﺑﻪ ﭘﻴﺸﺮﻓﺖ آن ﺣﺮﻛﺖ ﻛﻤﻚ ﻛﻨﺪ؛ و اﻳﻦ در ﺟﻤﻬﻮري اﺳﻼﻣﻰ اتفاق اﻓﺘﺎد. ﻣﺮداﻧﻰ ﺑﻮدﻧﺪ ﻛﻪ در ﺧﺎﻧﻪﻫﺎ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮدﻧﺪ، اما زﻧﺎن، این‌ها را ﺑﺮاي ﻧﻬﻀﺖ از ﺧﺎﻧﻪﻫﺎ ﺑﻴﺮون ﻓﺮﺳﺘﺎدﻧﺪ. ﻣﺮدان ﻓﺮاواﻧﻰ ﺑﻮدﻧﺪ ﻛﻪ اﮔﺮ زﻧﺎﻧﺸﺎن ﻣﺨﺎﻟﻒ ﺑﻮدﻧﺪ، اراده‌های آن‌ها ﻣﺘﺰﻟﺰل می‌شد؛ اما زﻧﺎن اراده‌ى آن‌ها را ﻣﺴﺘﺤﻜﻢ ﻛﺮدﻧﺪ.»[۲۷]

آثار عدم همراهی

از تبعات حضور نداشتن زنان در عرصه‌ی انقلاب می‌توان به حذف نیمی از قوای مبارز، بی‌تفاوتی دسته‌ای از مردان به دلیل عدم وجود انگیزه، عدم همراهی زنان مؤثر و تحلیل‌گر، نام ‌برد: «خانم‌ها ﺳﺮﺑﺎزان ﺧﻂ ﻣﻘﺪّم اﻧﻘﻼب ﺑﻮدﻧﺪ و اﻳﻦ ﺑﻪ ﻣﻌﻨﺎي واﻗﻌﻰ ﻛﻠﻤﻪ اﺳﺖ و ﻣﻦ به‌عنوان ﻣﺒﺎﻟﻐﻪ نمی‌گویم. ﻣﺎ در ﺟﺮﻳﺎن اﻧﻘﻼب ﺷﺎﻫﺪ ﺑﻮدﻳﻢ ﻛﻪ زن در ﻛﺸﻮر ﻣﺎ ﺳﺮﺑﺎز ﺧﻂّ ﻣﻘﺪّم اﻧﻘﻼب ﺷﺪ. اﮔﺮ زﻧﻬﺎ ﺑﺎ اﻧﻘﻼب ﺳﺎزﮔﺎر ﻧﺒﻮدﻧﺪ و اﻳﻦ اﻧﻘﻼب را نمی‌پذیرفتند و ﺑﻪ آن ﺑﺎور ﻧﺪاﺷﺘﻨﺪ، ﻣﻄﻤﺌﻨﺎً اﻳﻦ اﻧﻘﻼب واﻗﻊ نمی‌شد. ﻣﻦ ﺑﻪ اﻳﻦ ﻣﻌﻨﺎ اعتقاد دارم. اوﻻً اﮔﺮ آن‌ها ﻧﺒﻮدﻧﺪ، ﻧﻴﻤﻰ از ﮔﺮوه اﻧﻘﻼﺑﻴﻮن ﻣﺴﺘﻘﻴﻤﺎً در ﻣﻴﺪان ﻧﺒﻮدﻧﺪ. ﺛﺎﻧﻴﺎً به‌ طور ﻏﻴﺮﻣﺴﺘﻘﻴﻢ روى ﻓﺮزﻧﺪان و ﺷﻮﻫﺮان و ﺑﺮادران و ﻣﺤﻴﻂ ﺧﺎﻧﻪ ﻛﻪ زن در ﻣﺤﻴﻂ ﺧﺎﻧﻪ داراى ﺗﺄﺛﻴﺮ ﻓﺮﻫﻨﮕﻰ زﻳﺎدي اﺳﺖ اﺛﺮ می‌گذاشتند. اﻳﻦ ﺣﻀﻮر آن‌ها ﺑﻮد ﻛﻪ ﺗﻮاﻧﺴﺖ ﺳﺘﻮن ﻓﻘﺮات دﺷﻤﻦ را ﺑﺸﻜﻨﺪ و ﻣﺒﺎرزه را ﺑﻪ ﻣﻌﻨﺎي واﻗﻌﻰ ﻛﻠﻤﻪ ﭘﻴﺶ ﺑﺒﺮد. در میدان‌های ﺳﻴﺎﺳﻰ ﻧﻴﺰ، ﻣﺎ خانم‌هایی را دیده‌ایم و می‌بینیم ﻛﻪ داراي ﻗﺪرت ﺗﺤﻠﻴﻞ و ﺳﺨﻨﻮري ﻫﺴﺘﻨﺪ و ﺑﺮاي ﭘﺬﻳﺮش ﻣﺴﺆوﻟﻴﺖ در ﻧﻈﺎم اﺳﻼﻣﻰ آماده‌اند. اﻟﺒﺘّﻪ اﻳﻦ ﻛﺎر باز هم رو ﺑﻪ ﮔﺴﺘﺮش اﺳﺖ و ﺑﺎﻳﺪ ﭘﻴﺶ ﺑﺮود. در زمینه‌های ﻋﻠﻤﻰ ﻫﻢ ﻛﻪ ﺧﻮد ﺷﻤﺎ ﻣﺼﺪاق و نمونه‌اش ﻫﺴﺘﻴﺪ و از ﻗﺒﻴﻞ ﺷﻤﺎ در رشته‌های ﻣﺨﺘﻠﻒ وﺟﻮد دارﻧﺪ. » [۲۸] قطعاً این عدم همراهی، انقلاب را در تمام زمان‌ها و مکان‌ها تحت شعاع قرار می‌داد: «اﻟﺒﺘّﻪ از ﺑﻌﺪ از ﭘﻴﺮوزي اﻧﻘﻼب، درباره‌ی مسئله‌ی زن و ﺗﻼش ﺑﺮاي دﻓﺎع از ﺣﻘﻮق زﻧﺎن، فعالیت‌های زﻳﺎدي ﺷﺪه اﺳﺖ. در ﺣﻘﻴﻘﺖ ﺑﺎﻳﺪ ﮔﻔﺖ ﻛﻪ ﺑﻌﺪ از اﻧﻘﻼب، از زن اﻳﺮاﻧﻰ ﺗﺠﻠﻴﻞ ﺷﺪه اﺳﺖ. پیش‌قراول اﻳﻦ ﺗﺠﻠﻴﻞ ﻫﻢ اﻣﺎم ﺑﺰرﮔﻮار ﺑﻮد ﻛﻪ ﺑﺎ همه‌ی وﺟﻮد ﺑﺮاي زن اﻳﺮاﻧﻰ ﻣﺴﻠﻤﺎن ارزش و اﺣﺘﺮام ﻗﺎﺋﻞ ﺑﻮد. ﻫﻤﻴﻦ ﺑﻴﻨﺶ ﺑﻮد ﻛﻪ ﻣﻮﺟﺐ ﺷﺪ زﻧﺎن ﻛﺸﻮر در اﻧﻘﻼب اﺳﻼﻣﻰ ﺳﻬﻢ ﺑﺰرﮔﻰ را اﻳﻔﺎ ﻛﺮدﻧﺪ؛ به‌طوری‌که اﮔﺮ ﺣﻀﻮر زﻧﺎن در ﻧﻬﻀﺖ اﻧﻘﻼﺑﻰ ملت اﻳﺮان نمی‌بود، به‌احتمال‌زیاد اﻳﻦ اﻧﻘﻼب ﺑﻪ اﻳﻦ ﺷﻜﻞ ﭘﻴﺮوز نمی‌شد؛ ﻳﺎ اﺻﻼً ﭘﻴﺮوز نمی‌شد، ﻳﺎ ﻣﺸﻜﻼت ﺑﺰرﮔﻰ در ﺳﺮ راه آن ﭘﺪﻳﺪ می‌آمد. ﺑﻨﺎﺑﺮاﻳﻦ، ﺣﻀﻮر زﻧﺎن مشکل‌گشا ﺑﻮد. در ﺟﻨﮓ ﻫﻢ همین‌طور ﺑﻮد، در ﻣﺴﺎﺋﻞ دﻳﮕﺮ از اول اﻧﻘﻼب ﺗﺎ ﺑﻪ ﺣﺎل ﻫﻢ همین‌گونه ﺑﻮده اﺳﺖ.» [۲۹]

عرصه‌ها

فعالیت زن ایرانی در مبارزات انقلاب را می‌توان به سه حوزه‌ی شاخص مرتبط نمود. یک؛ حضور فعال درصحنه. دو؛ تشویق دیگران به مشارکت و سه؛ بالا بردن کیفیت فعالیت مردان با همراهی و هم‌دلی: «...اﻣﺎ در ﭘﻴﺮوزي اﻧﻘﻼب ﻣﺎ ﻣﻴﺪاﻧﻴﻢ ﻛﻪ اﻧﻘﻼب ﻣﺎ ﺑﺎ ﺣﺮﻛﺖ ﻣﺮدم ﭘﻴﺮوز ﺷﺪ؛ ﻳﻌﻨﻰ اﮔﺮ عامه‌ی ﻣﺮدم ﺣﺮﻛﺖ نمی‌کردند اﻳﻦ اﻧﻘﻼب ﭘﻴﺮوز نمی‌شد، ﻳﺎ ﺑﻪ اﻳﻦ ﺷﻜﻞ ﭘﻴﺮوز نمی‌شد. درحرکت عامه‌ی ﻣﺮدم ﻋﻮاﻣﻞ زﻳﺎدي ﻧﻘﺶ داﺷﺘﻨﺪ، ﻟﻜﻦ ﻳﻜﻰ از ﻋﻮاﻣﻞ ﺣﺘﻤﻰ و ﻗﻄﻌﻰ، ﺣﻀﻮر زﻧﺎن درصحنه‌ها ﺑﻮدﻧﺪ. بی‌شک اﮔﺮ زﻧﺎن درصحنه‌ها، در آن ﺗﻈﺎﻫﺮات، در اﺟﺘﻤﺎﻋﺎت، در ﺧﺎﻧﻪﻫﺎ ﺳﻬﻢ ﺧﻮدﺷﺎن را اﻳﻔﺎ نمی‌کردند، اﻳﻦ اﺟﺘﻤﺎﻋﺎت ﻋﻈﻴﻢ ﻣﺮدﻣﻰ ﺑﻪ وﺟﻮد نمی‌آمد. در ﺧﺎﻧﻪﻫﺎ ﻫﻢ زﻧﻬﺎ ﺳﻬﻢ اﻳﻔﺎ ﻛﺮدﻧﺪ و اﻳﻦ ﭼﻴﺰ ﻣﻬﻤﻰ اﺳﺖ، اﻳﻦ را ﻧﺒﺎﻳﺪ ﻛﻢ ﮔﺮﻓﺖ. اﮔﺮ دل زن و ﻓﻜﺮ زن در ﺧﺎﻧﻪ ﺑﺎ ﻳﻚ جهت‌گیری و ﺑﺎ ﻳﻚ ﺟﺮﻳﺎن ﻫﻤﺮاه ﻧﺒﺎﺷﺪ ﻣﺮد نمی‌تواند آن‌جور همه‌ی ﻧﻴﺮوي ﺧﻮدش را در اﻳﻦ راه ﻣﺼﺮف ﻛﻨﺪ. ﭘﺲ زﻧﻬﺎ در ﺣﻘﻴﻘﺖ دو ﻛﺎر می‌کردند، ﻫﻢ ﺑﺎ ﺟﺴﻢ ﺧﻮدﺷﺎن در میدان‌ها و در خیابان‌ها و در شهادتگاه‌ها و در قتلگاه‌ها و در اﻳﻦ ﺗﻈﺎﻫﺮات ﻣﻴﻠﻴﻮﻧﻰ ﺷﺮﻛﺖ می‌کردند و آنچه ﺑﻮد آن را دو ﺑﺮاﺑﺮ می‌کردند؛ ﻫﻢ با روح ﺧﻮدﺷﺎن، با فکر ﺧﻮدﺷﺎن، با دل ﺧﻮدﺷﺎن، ﺑﺎ اﻋﺘﻘﺎد ﻋﻤﻴﻘﻰ ﻛﻪ ﺑﻪ اﻳﻦ ﺟﺮﻳﺎن داﺷﺘﻨﺪ ﻛﻴﻔﻴﺖ را ﺑﺎﻻ می‌بردند، ﻣﺮدﻫﺎ را ﺗﺸﺠﻴﻊ می‌کردند، آن‌ها را ﺑﻪ اﻳﻦ ﻛﺎر ﺗﺸﻮﻳﻖ می‌کردند، ﺑﺮاي آن‌ها ﻣﺤﻴﻂ تصمیم‌گیری ﻣﻨﺎﺳﺐ ﺑﻪ وﺟﻮد می‌آوردند؛ اﻳﻦ دو ﺗﺎ ﺣﺮﻛﺖ اﺳﺖ، ﺣﺮﻛﺖ دوّم کم‌اهمیت‌تر از ﺣﺮﻛﺖ اوّل ﻧﻴﺴﺖ. به‌این‌ترتیب ﺷﺪ ﻛﻪ آن اﺟﺘﻤﺎﻋﺎت ﺑﻪ وﺟﻮد آﻣﺪ و اﻧﻘﻼب ﭘﻴﺮوز ﺷﺪ. ﺑﻌﺪ از اﻧﻘﻼب ﻫﻢ ﺗﺎ اﻣﺮوز در ﻫﻴﭻ ﺣﺮﻛﺘﻰ ﺷﻤﺎ نمی‌توانید ﺳﺮاغ ﺑﺪﻫﻴﺪ ﻛﻪ زﻧﻬﺎ حداقل به ‌اندازه‌ی ﻣﺮدﻫﺎ ﻧﺒﺎﺷﻨﺪ، اﮔﺮ ﻧﮕﻮﻳﻴﻢ ﺑﻴﺸﺘﺮ. اﻳﻦ نماز جمعه‌های ﻣﺎﺳﺖ، اﻳﻦ ﺗﻈﺎﻫﺮات ﻣﺎﺳﺖ، اﻳﻦ اﺟﺘﻤﺎﻋﺎت ﻋﻈﻴﻢ ﻣﺎﺳﺖ، اﻳﻦ ﺷﻌﺎر دادن و آرمان‌ها را ﺑﺎ ﺻﺪاي ﺑﻠﻨﺪ ﻓﺮﻳﺎد ﻛﺮدن ﻣﺎﺳﺖ، در همه‌جا زﻧﻬﺎ آن ﻧﻘﺶ اﺳﺎﺳﻰ و واﻗﻌﻰ ﺧﻮدﺷﺎن را دارا ﺑﻮدﻧﺪ. ﺧﺐ ﺣﺎﻻ ﻣﺎ نمی‌خواهیم ﺑﺎ اﻳﻦ حرف‌ها ﺗﻌﺮﻳﻒ از زﻧﻬﺎ ﺑﻜﻨﻴﻢ، ﻣﺠﺎﻣﻠﻪ ﻛﻨﻴﻢ؛ زﻳﺮا دﻟﻴﻠﻰ ﻧﺪارد ﻛﻪ ﺗﻌﺮﻳﻒ ﻛﻨﻴﻢ، ﺧﺐ ﻳﻚ ﻣﺸﺖ ﺧﻮاﻫﺮ و ﺑﺮادر ﻣﺴﻠﻤﺎﻧﻴﻢ، ﻫﺮﻛﺴﻰ ﻛﺎر ﺧﻮدش را اﻧﺠﺎم می‌دهد و اﻧﺠﺎم داده، این‌جور ﻧﻴﺴﺖ ﻛﻪ ﺣﺎﻻ ﻣﺎ ﺑﺨﻮاﻫﻴﻢ بخصوص ﺑﺮاي زﻧﻬﺎ ﻳﻚ ﺑﺎب ﺗﻌﺮﻳﻔﻰ بازکنیم، ﻧﻪ؛ زﻧﻬﺎ ﻫﻢ ﺑﻮدﻧﺪ، ﻣﺮدﻫﺎ ﻫﻢ ﺑﻮدﻧﺪ، ﺣﺮف دﻳﮕﺮي می‌خواهیم ﺑﺰﻧﻴﻢ، اﻳﻦ ﻣﻬﻢ اﺳﺖ.»[۳۰]

جایگاه

نسبت زن و انقلاب، ریز موضوعات متعددی دارد که جایگاه زن در این جریان تاریخی را می‌توان متفاوت از خدمات و عملکرد زنان در انقلاب بررسی نمود. این موضوع ازآن‌جهت حائز اهمیت است که از انحراف و سوءاستفاده دشمنان و بدخواهان جلوگیری می‌نماید. البته توجه به این جایگاه منشاء اثر در برنامه‌ریزی‌های خرد و سیاست‌گذاری‌های کلان نیز خواهد بود. «ﻣﻦ اﻳﻨﺠﺎ ﺑﺎﻳﺪ ﺑﻪ ﻧﻘﺶ زﻧﺎن در اﻳﻦ حادثه‌ی ﻋﻈﻴﻢ و شگفت‌انگیز ﺣﺘﻤﺎً ﺑﭙﺮدازم، ﭼﻮن بی‌انصافی اﺳﺖ، اﮔﺮ ﻣﺎ ﻧﻘﺶ تعیین‌کننده‌ی زﻧﺎن جامعه‌ی ﺧﻮدﻣﺎن را در اﻳﻦ ﺣﻮادث، درﺳﺖ ﻧﺪاﻧﻴﻢ. واﻗﻌﺎً ﻳﻜﻰ از بزرگ‌ترین ﻣﻌﺠﺰات اﺳﻼم ﻛﻪ در اﻧﻘﻼب اﺳﻼﻣﻰ ﻣﺎ آﺷﻜﺎر ﺷﺪ، ﻫﻤﻴﻦ ﺑﻮد. ﺷﻤﺎ ﺑﺒﻴﻨﻴﺪ ﺑﺮاي زن‌های ﻣﺎ ﭼﻪ ﺧﻮاب وحشت‌انگیزی اﺳﺘﻌﻤﺎر ﻏﺮب دﻳﺪه ﺑﻮد. می‌خواست زﻧﻬﺎ را ﺑﻪ ﻛﺠﺎ ﺳﻮق دﻫﺪ؟ ﺑﺎ ﭼﻪ ﻓﺮﻫﻨﮕﻰ آن‌ها را آﻟﻮده و آﻣﻴﺨﺘﻪ ﺑﻜﻨﺪ و اﻣﺮوز زن‌های ﻣﺎ ﭼﻪ ﻫﺴﺘﻨﺪ. در ﭘﻴﺮوزي اﻧﻘﻼب اﺳﻼﻣﻰ اﮔﺮ ﻣﺎ ﺑﮕﻮﻳﻴﻢ زﻧﻬﺎ ﻧﻴﻤﻰ از اﻓﺘﺨﺎر و ﭘﻴﺮوزي را ﺑﻪ ﺧﻮدﺷﺎن ﻣﻨﺤﺼﺮ و ﻣﺘﻌﻠّﻖ می‌کردند، ﻳﻘﻴﻨﺎً ﻣﺒﺎﻟﻐﻪ ﻧﻜﺮدﻳﻢ. در ﺑﻌﻀﻰ از ﻣﻮارد ﺑﻨﺪه ﺑﺎﻳﺪ ﺑﮕﻮﻳﻢ ﻧﻘﺶ زﻧﺎن از ﻧﻘﺶ ﻣﺮدان ﺑﺎﻻﺗﺮ اﺳﺖ.»[۳۱]

انقلاب

نقش مؤثر و تعیین‌کننده هم‌ترازی نقش زنان با مردان در پیروزی انقلاب، گویای ضرورت توجه به حفظ، به‌کارگیری و بهره‌مندی از این ظرفیت کلان است: «ﺑﻌﺪ از ﭘﻴﺮوزي اﻧﻘﻼب، روال و ﺟﺮﻳﺎن اﻣﻮر ﺑﻪ ﺳﻤﺖ هدف‌های ﺧﻮﺑﻰ اﺳﺖ، زﻧﺎن در اﻧﻘﻼب ﻧﻘﺶ داﺷﺘﻨﺪ آن‌هم ﻧﻘﺸﻰ ﺑﺰرگ. ﺑﺴﻴﺎري از ﺣﻮادث، ﺣﻮادث ﺑﺰرگ ﻛﺸﻮرﻣﺎن ﺑﻪ ﻛﻤﻚ زﻧﻬﺎ آن‌هم ﻛﻤﻚ ﺑﺴﻴﺎر مؤثر و تعیین‌کننده‌ی آن‌ها ﺷﻜﻞ ﮔﺮﻓﺖ. اﮔﺮ در راهپیمایی‌ها زﻧﻬﺎ وارد ﻣﻴﺪان نمی‌شدند؛ راهپیمایی‌ها ﺷﻜﻞ نمی‌گرفت. زﻧﻬﺎ ﺧﻮدﺷﺎن می‌آمدند و ﺑﺮاي اﻧﻘﻼب ﺣﺮﻛﺖ کردید. ﺷﻮﻫﺮﻫﺎ و ﻓﺮزﻧﺪان و ﺑﺮادراﻧﺸﺎن را ﻫﻢ ﺑﺎ ﺧﻮدﺷﺎن می‌کشاندند و می‌آوردﻧﺪ. در ﺟﻨﮓ اﮔﺮ ﺑﺎﻧﻮان جامعه‌ی اﻧﻘﻼﺑﻰ ﻣﺎ ﻣﻌﺘﻘﺪ و ﻣﺆﻣﻦ ﺑﻪ ﺟﻨﮓ نمی‌شدند، ﺟﻨﮓ اﻳﻦ روﻧﻖ و اﻳﻦ ﺷﻜﻮه را ﭘﻴﺪا نمی‌کرد. خانم‌ها ﻓﺮزﻧﺪاﻧﺸﺎن را، ﺷﻮﻫﺮاﻧﺸﺎن را ﺗﺸﻮﻳﻖ ﻛﺮدﻧﺪ و ﻓﺮﺳﺘﺎدﻧﺪ ﺑﻪ ﻣﻴﺪان ﻧﺒﺮد و داغ آن‌ها را ﺗﺤﻤﻞ ﻛﺮدﻧﺪ؛ ﺧﻼﺻﻪ اﮔﺮ ﻣﺎ ﺑﺨﻮاﻫﻴﻢ ﺣﺴﺎب ﺑﻜﻨﻴﻢ در ﻃﻮل اﻳﻦ ده ﺳﺎل و از ﭘﻴﺶ از اﻧﻘﻼب، تقریباً دوازده ﺳﺎل ﮔﺬﺷﺘﻪ اﮔﺮ ﺳﻬﻢ زن در جامعه‌ی ﻣﺎ از ﺟﻬﺘﻰ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﻧﺒﺎﺷﺪ از ﺳﻬﻢ ﻣﺮدان، لااقل ﻳﻚ ﺳﻬﻢ ﻣﺘﻌﺎدﻟﻰ را ﺑﺎ ﻣﺮدان دارﻧﺪ، اﻳﻦ ﻗﺪم اوّل.»[۳۲]

قهرمانی

در تاریخ کمتر می‌توان قهرمانان زن را مشاهده کرد چراکه یا دیده نمی‌شدند یا به‌عمد از معرفی آنان جلوگیری به‌عمل‌آمده است. آنچه از زن در جریان انقلاب قهرمان ساخت، عملکرد زن نبود بلکه توجه به دستاوردهای نقش‌آفرینی زن بود که لقب قهرمان را به رفتار پرتکرار زن، در میدان‌های حساس تاریخ، الصاق نمود: «ﻫﻤﻪ موظف‌اند ﻛﻪ در سرتاسر اﻳﻦ جبهه‌ی وﺳﻴﻊ ﺑﻪ دﻓﺎﻋﻰ از ﺳﺮ اﻳﻤﺎن و ﺷﻮر و اﺧﻼص کمربندند. وظیفه‌ی ﻫﻤﮕﺎﻧﻰ اﺳﺖ، هرچند ﺳﻨﮕﺮﻫﺎ ﻣﺘﻔﺎوت اﺳﺖ. ﺳﺨﻦ در اﻳﻦ اﺳﺖ ﻛﻪ زﻧﺎن در اﻳﻦ جبهه‌ی وﺳﻴﻊ، نقش‌آفرین ﺟﻬﺎدي کم‌نظیر و بی‌سابقه ﺑﻮده‌اﻧﺪ. زﻧﺎن ﻣﺎ ﭼﻪ در اﻧﻘﻼب و ﭼﻪ در ﺟﻨﮓ ﺗﺤﻤﻴﻠﻰ هشت‌ساله ﻧﺸﺎن دادﻧﺪ ﻛﻪ در ﻣﻴﺎن ﺧﻮد زﺑﺪﮔﺎﻧﻰ دارﻧﺪ ﻛﻪ ﻫﺮ ﻧﺎم و ﻋﻨﻮان دﻳﮕﺮي ﺟﺰ « ﻗﻬﺮﻣﺎن» ﺑﺮاي آﻧﺎن ﻛﻮﭼﻚ اﺳﺖ. آﻧﺎن در ﻧﻘﺶ ﻣﺎدران و ﻫﻤﺴﺮان و ﺗﻼﺷﮕﺮان چهره‌ای از زن ﺗﺮﺳﻴﻢ ﻛﺮده‌اﻧﺪ ﻛﻪ ﺣﺘّﻰ در ﺻﺪر اﺳﻼم، ﺟﺰ در ﻣﻮاردي ﺑﺲ ﻣﻌﺪود، ﺷﺒﻴﻬ‌‌‌ﻰ ﺑﺮاي آن نمی‌توان ﻳﺎﻓﺖ.»[۳۳]

پایه‌ای از قدرت انقلاب

اگر برای انقلاب مانند همه‌ی جریان‌های تاریخ، اصولی قائل باشیم، نقش‌آفرینی زنان یکی از آن‌ها بوده است تا جایی که انقلاب وام‌دار این قشر خواهد بود: «اﻧﻘﻼب ﻣﺎ اﻧﻘﻼب زﻳﻨﺒﻰ اﺳﺖ. از اوّل اﻧﻘﻼب، زﻧﺎن ﻳﻜﻰ از برجسته‌ترین نقش‌ها را در اﻳﻦ اﻧﻘﻼب اﻳﻔﺎ ﻛﺮدﻧﺪ. ﻫﻢ در ﺧﻮد حادثه‌ی ﺑﺰرگ اﻧﻘﻼب، ﻫﻢ در حادثه‌ی ﺑﺴﻴﺎر ﺑﺰرگ ﻫﺸﺖ ﺳﺎل دﻓﺎع ﻣﻘﺪّس، ﻧﻘﺶ ﻣﺎدران، ﻧﻘﺶ ﻫﻤﺴﺮان، از ﻧﻘﺶ ﻣﺠﺎﻫﺪان اﮔﺮ سنگین‌تر و دردناک‌تر و ﺗﺤﻤﻞﻃﻠب‌تر ﻧﺒﻮد، ﻳﻘﻴﻨﺎً ﻛﻤﺘﺮ ﻧﺒﻮد. ﻣﺎدري ﻛﻪ ﺟﻮان ﺧﻮدش را، ﻋﺰﻳﺰ ﺧﻮدش را، دسته‌ی ﮔﻞ ﺧﻮدش را ﻫﺠﺪه ﺳﺎل، ﺑﻴﺴﺖ ﺳﺎل - ﻛﻤﺘﺮ، ﺑﻴﺸﺘﺮ - ﭘﺮورش داده، ﺑﺎ آن ﻣﺤﺒﺖ ﻣﺎدراﻧﻪ او را ﺑﻪ ﺛﻤﺮ رﺳﺎﻧﺪه، ﺣﺎﻻ او را به‌طرف ﻣﻴﺪان ﺟﻨﮓ می‌فرستد، ﻛﻪ ﻣﻌﻠﻮم ﻧﻴﺴﺖ ﺣﺘّﻰ ﺟﺴﺪ او ﻫﻢ بر خواهد ﮔﺸﺖ ﻳﺎ ﻧﻪ. اﻳﻦ ﻛﺠﺎ، رﻓﺘﻦ ﺧﻮد اﻳﻦ ﺟﻮان ﻛﺠﺎ؟ ﻛﻪ ﺧﻮب، اﻳﻦ ﺟﻮان، ﺑﺎ ﺷﻮر و ﻫﻴﺠﺎن ﺟﻮاﻧﻰ، ﻫﻤﺮاه باایمان و روحیه‌ی انقلابی گری، ﺣﺮﻛﺖ می‌کند و می‌رود. ﻛﺎر اﻳﻦ ﻣﺎدر، از ﻛﺎر آن ﺟﻮان اﮔﺮ بزرگ‌تر ﻧﺒﺎﺷﺪ، کوچک‌تر ﻧﻴﺴﺖ. ﺑﻌﺪ ﻫﻢ ﻛﻪ ﺟﺴﺪ او را برمی‌گردانند، اﻓﺘﺨﺎر می‌کند ﻛﻪ بچه‌ی ﻣﻦ ﺷﻬﻴﺪ ﺷﺪه. این‌ها ﭼﻴﺰ ﻛﻤﻰ اﺳﺖ؟ اﻳﻦ، ﺣﺮﻛﺖ زﻧﺎﻧﻪ، ﺣﺮﻛﺖ زینب گون در اﻧﻘﻼب ﻣﺎ ﺑﻮد. ﻋﺰﻳﺰان ﻣﻦ، ﺧﻮاﻫﺮان، ﺑﺮادران! اﻧﻘﻼب ﻣﺎ این‌جوری ﭘﻴﺶ رﻓﺖ. ﻗﺪرت و ﻋﻈﻤﺖ اﻳﻦ اﻧﻘﻼب ﺑﻪ اﻳﻦ ﭼﻴﺰﻫﺎﺳﺖ؛ ﺑﻪ دل دادن ﺑﻪ ﻣﻌﻨﻮﻳﺖ، ﻣﺠﺬوب ﺷﺪن در ﻣﻘﺎﺑﻞ ﻟﻄﻒ اﻟﻬﻰ.» [۳۴]

سهام‌داران انقلاب

در اعطای سهمی از انقلاب به زنان، محق دانستن تمام زنان از این سهم موضوعی که باید به آن توجه داشت. به‌عبارت‌دیگر رهبری علاوه بر یادآوری نقش و اهمیت زنان در انقلاب و لزوم توجه به موضوع، این نکته را تصریح نمودند که جامعه‌ی زنان، به‌طورکلی، سهام‌داران انقلاب‌اند. برخلاف مردان که تنها آنانی محق‌اند که فعال و حاضر در میدان بوده‌اند و این تبعیض از تفاوت نقش‌ها تاثیر پذیرفته است: «اﻣﺮوز در اﺟﺘﻤﺎع ﻣﺎ زﻧﻬﺎ یک‌بار ﺳﻨﮕﻴﻨﻰ از اﻧﻘﻼب را ﺑﺮ دوش دارﻧﺪ، ﻣﻤﻠﻜﺖ را ﻫﺮ دو ﮔﺮوه دارﻧﺪ می‌کشند واﻗﻌﺎً، ﻫﻢ زﻧﻬﺎﻳﻰ ﻛﻪ ﻣﺜﻞ ﺷﻤﺎﻫﺎ در فعالیت‌های اﺟﺘﻤﺎﻋﻰ و ﺳﻴﺎﺳﻰ ﻫﺴﺘﻨﺪ، ﺣﺘّﻰ زﻧﻬﺎﻳﻰ ﻛﻪ ﺗﻮ فعالیت‌های ﺳﻴﺎﺳﻰ ﻫﻢ ﻧﻴﺴﺘﻨﺪ اﻟﺒﺘّﻪ ﻧﻪ به‌قدر ﺷﻤﺎ ﻛﻤﺘﺮ از ﺷﻤﺎ اما آن‌ها ﻫﻢ ﺳﻬﻢ دارﻧﺪ، آﻧﻰ ﻛﻪ ﺗﻮ ﺧﺎﻧﻪ اﺳﺖ، ﺷﻮﻫﺮش را ﺗﺸﻮﻳﻖ می‌کند ﻛﻪ ﺑﺮود ﺑﻪ ﺟﺒﻬﻪ، آﻧﻰ ﻛﻪ ﺗﻮ ﺧﺎﻧﻪ اﺳﺖ ﻓﺮزﻧﺪش را ﺗﺸﻮﻳﻖ می‌کند ﺑﺮود ﺑﻪ فعالیت‌های اﺟﺘﻤﺎﻋﻰ ﻳﺎ ﺗﻮي ﺟﺒﻬﻪ، او ﻫﻢ ﺳﻬﻢ دارد، او ﻫﻢ ﺳﻬﻢ ﻋﻈﻴﻢ دارد. اﮔﺮ - ﻣﺎ ﺧﻮدﻣﺎن اﻳﻦ را ﺗﺠﺮﺑﻪ ﻛﺮدﻳﻢ - اﮔﺮ زن ﺗﻮي ﺧﺎﻧﻪ ﺑﺎ فعالیت ﺷﻮﻫﺮ ﻣﻮاﻓﻖ ﺑﺎﺷﺪ، ﺷﻮﻫﺮ اﻣﻜﺎن فعالیت و ﺗﻼﺷﺶ ﭼﻨﺪ ﺑﺮاﺑﺮ می‌شود، در آن دوران اﺧﺘﻨﺎق ﻫﻢ ﻛﺴﺎﻧﻰ ﺑﻮدﻧﺪ ﻛﻪ زن‌هایشان ﻣﺨﺎﻟﻒ ﺑﻮدﻧﺪ ﺑﺎ فعالیتشان. ﻣﺎ می‌دیدیم آن‌ها را ﻛﻪ ﺑﺴﻴﺎر بهشان ﺳﺨﺖ می‌گذشت ﻳﻚ ﻋﺪّه ﻫﻢ ﺑﻮدﻧﺪ ﻣﺜﻞ ﺧﻮد ﻣﻦ ﻛﻪ زﻧﻬﺎﻳﺸﺎن ﺑﺎ فعالیت اجتماعی‌شان، ﺑﺎ زﻧﺪان رﻓﺘﻨﺸﺎن، ﺑﺎ ﻣﺒﺎرزه ﻛﺮدﻧﺸﺎن ﻣﻮاﻓﻖ ﺑﻮدﻧﺪ، کلی ﻛﻤﻚ می‌کرد ﺑﻪ ﺗﻼش و ﻣﺒﺎرزه‌ى اﻧﺴﺎن، آﺳﺎﻳﺶ اﻧﺴﺎن. ﺑﺒﻴﻨﻴﺪ ﭼﻘﺪر ﻧﻘﺶ زن در داﺧﻞ ﺧﺎﻧﻪ ﺣﺘّﻰ آن زﻧﻰ ﻛﻪ ﺑﻴﺮون ﻫﻢ نمی‌آید از ﺧﺎﻧﻪ، ﺑﻪ ﺣﺰب ﻫﻢ نمی‌آید، ﺑﻪ نمی‌دانم ﺳﭙﺎه ﻫﻢ نمی‌رود، ﺑﻪ ﺟﻬﺎد ﻫﻢ نمی‌رود، ﺑﻪ ﺟﺒﻬﻪ ﻫﻢ نمی‌رود، ﺑﻪ ﺑﻴﻤﺎرﺳﺘﺎن ﻫﻢ نمی‌رود، اما ﺗﻮ ﺧﺎﻧﻪ اﺟﺎزه می‌دهد ﻛﻪ ﺷﻮﻫﺮش ﺑﺮود ﺑﻪ اﻳﻦ فعالیت‌ها ﺑﺮﺳﺪ ﻳﺎ ﻓﺮزﻧﺪش ﺑﺮود ﺑﻪ ﺟﺒﻬﻪ و ﺑﻪ ﺟﺒﻬﻪ ﻛﻤﻚ ﻛﻨﺪ، این‌ها ﻫﻢ ارزﺷﻤﻨﺪﻧﺪ، این‌ها ﻫﻢ ﻧﻘﺶ دارﻧﺪ. وﻗﺘﻰ ﻣﺠﻤﻮﻋﺎً ﻧﮕﺎه می‌کنیم، می‌بینیم ﻛﻪ اﻣﺮوز در اﻳﺮان ﻧﻘﺶ زن اﮔﺮ ﻧﺨﻮاﻫﻴﻢ ﺧﻴﻠﻰ ﻣﺒﺎﻟﻐﻪ ﻛﻨﻴﻢ ﻳﻚ ﻧﻘﺶ پنجاه‌پنجاه اﺳﺖ. پنجاه‌درصد ﻣﺮدﻫﺎ دارﻧﺪ ﻋﻤﻞ می‌کنند، پنجاه‌درصد زﻧﻬﺎ دارﻧﺪ ﻋﻤﻞ می‌کنند. پنجاه‌درصد اﻣﺮوز زﻧﻬﺎ دارند عمل می‌کنند و اﻳﻦ ﭼﻴﺰ ﺑﺴﻴﺎر ﻋﻈﻴﻢ و ارزﺷﻤﻨﺪي اﺳﺖ. زﻧﻬﺎ حداقل ﻣﺎﻟﻚ پنجاه‌درصد اﻳﻦ انقلاب‌اند؛ زﻳﺮا ﻛﻪ پنجاه‌درصد ملت ﻣﺎ زﻧﻬﺎ ﺑﻮدﻧﺪ و زﻧﻬﺎ ﺣﻀﻮرﺷﺎن درصحنه از ﻣﺮدﻫﺎ ﻛﻤﺘﺮ ﻧﺒﻮد و در ﻣﻮاردي ﺑﻴﺸﺘﺮ ﺑﻮد.» [۳۵]

پیش‌قراولی

حرکت خلاف جهت، در جریانی که غرب برای زن ترتیب داده بود موجب برجستگی واهمیت موضوع حضور زن در انقلاب است. عاملی که موجب حضور استوار زن ایرانی، با وجود محرومیت از برخورداری فکری و عقیدتی، در میدان انقلاب شد بیشتر به معجزه می‌ماند تا حرکت بشری: «هنگامی‌که اولین پرچم‌های ﭘﻴﺮوزي اﻧﻘﻼب از دور ﻧﻤﺎﻳﺎن ﺷﺪ، ﻳﻌﻨﻰ سال‌های ٥٦ و ٥٧ و ﻧﺴﻴﻢ ﺧﻮش اﻧﻘﻼب آهسته‌آهسته ﺑﺮ ﭘﻴﻜﺮ مرده‌ی ﻣﺎ ملت اﻳﺮان وزﻳﺪ و ﻣﺎ زﻧﺪه ﺷﺪﻳﻢ، ﻟﻄﻒ ﺧﺪا و ﺑﺮﻛﺖ اﻳﻤﺎن اﺳﻼﻣﻰ این‌جور ﭘﻴﺶ آورد ﻛﻪ زﻧﺎن نه ‌فقط از ﻣﺮدان ﻋﻘﺐ ﻧﻤﺎﻧﺪﻧﺪ، ﺑﻠﻜﻪ ﺣﺘّﻰ در ﻣﻮارد ﺑﺴﻴﺎري ﭘﻴﺸﺎﭘﻴﺶ ﺻﻔﻮف ﻣﺮدان ﺣﺮﻛﺖ ﻛﺮدﻧﺪ و این ‌یک ﻣﻌﺠﺰه ﺑﻮد. در ﺳﺎل ٥٧ در بحبوحه‌ی ﺗﻈﺎﻫﺮات و اﺟﺘﻤﺎﻋﺎﺗﻰ ﻛﻪ ﺑﻮد، ﻣﺎ ﻧﺎﮔﻬﺎن دﻳﺪﻳﻢ ﻛﻪ زﻧﺎن ﻣﺴﻠﻤﺎن ﻣﺎ ﻋﻠﻴﺮﻏﻢ دوري از ﺗﻴﺮرس ﺗﺒﻠﻴﻐﺎت ﺳﻴﺎﺳﻰ و ﻓﻜﺮي اﺳﻼﻣﻰ، آن‌چنان اﺳﺘﻮار ﭘﺎ در ﻣﻴﺪان ﮔﺬاﺷﺘﻨﺪ ﻛﻪ ﻣﺮدﻫﺎ را ﺧﻴﻠﻰ ﺟﺎﻫﺎ ﻋﻘﺐ ﮔﺬاﺷﺘﻨﺪ و از ﻫﻤﻪ ﺟﻠﻮ اﻓﺘﺎدﻧﺪ، ﺗﺎ اﻧﻘﻼب ﭘﻴﺮوز ﺷﺪ.»[۳۶]

راه بران خط انقلاب

صاحب اثر بودن به‌شرط وجود نه حضور، زنِ در خط را به‌ جایگاه راهبری می‌رساند نه راه رَوی: «... ﺑﻠﻪ، زﻧﺎن ﻧﻴﻤﻰ از ﺟﻤﻌﻴﺖ ﻛﺸﻮرﻧﺪ؛ اما تأثیر زن ﺗﺄﺛﻴﺮ اﻳﻦ ﻧﻴﻢ ﺟﻤﻌﻴﺖ در ﺳﺮﻧﻮﺷﺖ اﻳﻦ ﻛﺸﻮر، آن ‌وقتی ﻛﻪ بخواهند در ﺳﺮﻧﻮﺷﺖ دﺧﺎﻟﺖ ﻛﻨﻨﺪ، ﺑﻴﺶ از ﺗﺄﺛﻴﺮ ﻧﻴﻤﻰ از کل جمعیت در سرنوشت است. یک ‌وقت اﺳﺖ ﻛﻪ ﻣﺎ مجموعه‌ای از اﻧﺴﺎن‌ها را در ﻧﻈﺮ می‌گیریم، ﻧﻴﻤﻰ از آن‌ها ﻧﻘﺸﻰ به‌ قدر پنجاه‌درصد دارﻧﺪ. مسئله‌ی زن در جامعه‌ی این‌گونه ﻧﻴﺴﺖ؛ ﺑﺎﻻﺗﺮ از این‌هاست. اﮔﺮ زﻧﺎن در ﻳﻚ ﺟﺎﻣﻌﻪ، ﺑﻪ ﻓﻜﺮي ﻣﺆﻣﻦ ﺑﺸﻮﻧﺪ و در راﻫﻰ ﻗﺪم ﺑﮕﺬارﻧﺪ و ﻋﻠﻴﺮﻏﻢ ﻣﻮاﻧﻊ آن راه را اداﻣﻪ ﺑﺪﻫﻨﺪ، ﺗﺄﺛﻴﺮ آن‌ها ﺑﺮ روي ﻓﺮزﻧﺪان، ﻫﻤﺴﺮان، ﺣﺘّﻰ ﺑﺮادران و ﭘﺪراﻧﺸﺎن، ﻳﻚ ﺗﺄﺛﻴﺮ تعیین‌کننده و ﺳﺎزﻧﺪه اﺳﺖ. آنﻛﻪ ﺟﻮاﻧﺎن را ﺗﺮﺑﻴﺖ می‌کند و در راه‌های ﮔﻮﻧﺎﮔﻮن ﻗﺮار می‌دهد در درجه‌ی اول ﻣﺎدر اﺳﺖ. اﻟﺒﺘّﻪ ﻋﻮاﻣﻞ دﻳﮕﺮ ﻧﻘﺶ دارﻧﺪ، نقش‌های زﻳﺎدي ﻫﻢ دارﻧﺪ؛ اما ﻧﻘﺶ ﻣﺎدر از آن نقش‌ها ﻛﻤﺘﺮ ﻧﻴﺴﺖ و در ﻣﻮاردي ﺑﻴﺸﺘﺮ اﺳﺖ. زن ﺗﻨﻬﺎ ﺧﻮد ﺑﻪ راﻫﻰ نمی‌رود، ﻣﺮدﻫﺎ را در آن راه می‌برد. اﻫﻤﻴﺖ ﺗﻔﻜﺮ زﻧﺎن در ﻳﻚ ﺟﺎﻣﻌﻪ، در اﻳﻦ است.»[۳۷] حضور مستمر در کنار یک فرد و تعامل پیوسته با او می‌تواند تأثیرات فراوانی بر آن فرد داشته باشد و موجب ایجاد عادات نیک یا بد در آن فرد شود. مادر نیز به واسطه‌ی ارتباط مستمر و عمیق با فرزند، دارای این قدرت تاثیرگزاری است. تعامل پیوسته با مادر و مشاهده عملکرد او ناخودآگاه عاداتی را در فرزند ایجاد خواهد کرد که به رفتارهای او جهت می‌دهد. نزدیکی فرزند به مادر به‌ویژه با توجه به رفق و مدارای بیشتر مادران- که زمینه‌ی همدلی با فرزند را ایجاد می‌کند- بر تأثیرگذاری آن‌ها می‌افزاید. بر این اساس، فرزند با الگوپذیری از مادر، تعاملات کلامی، تشویق‌ها و تنبیهات به‌طور مستقیم و غیرمستقیم از او اثر می‌پذیرد. لذا باور، گرایش‌ها و رفتارهای مادران جامعه بیشترین اهمیت را داراست.

ریشه‌ها

ضرورت بررسی

در‌حال‌حاضر آنچه از بررسی موضوع زن در انقلاب می‌تواند مفید واقع شود فهم ریشه‌ها و بازیابی آن‌هاست: «ﻳﻚ مرحله‌ی دیگر هم در ﻣﺒﺎرزه‌ى زﻧﺎن ﻣﺎ وﺟﻮد دارد و او مرحله‌ی ﺑﻌﺪ از ﭘﻴﺮوزي اﻧﻘﻼب اﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﻌﺪ از ﭘﻴﺮوزي اﻧﻘﻼب همان‌طور ﻛﻪ ﮔﻔﺘﻢ، ﭼﻪ در میدان‌های ﺷﻮر احساس اﻧﻘﻼﺑﻰ و ﭘﺎﺳﺦ ﮔﻔﺘﻦ و ﻟﺒﻴﻚ ﮔﻔﺘﻦ ﺑﻪ خواستهای و دعوت‌های اﻧﻘﻼب و ﭼﻪ در ﺗﺤﺮﻳﺾ و ﺗﺤﺮﻳﺰ ﻣﺮدان و ﭼﻪ در اﺛﺒﺎت ﻣﻘﺎوﻣﺖ ﻛﻨﻮﻧﻰ جامعه‌ی ﻣﺎ ﻳﻚ ﻧﻘﺶ ﻓﻮق‌اﻟﻌﺎده ﺣﺴﺎس و برجسته‌ای داﺷﺘﻨﺪ، این‌ها از ﭼﻰ ﺷﺪ؟ اﻳﻦ ﻛﺪام ﻋﻨﺼﺮ در ﺷﺨﺼﻴﺖ زن ﻫﺴﺖ ﻛﻪ او را ﺑﻪ اﻳﻦ ﻛﻴﻔﻴﺖ به‌صورت ﻳﻚ ﻋﻨﺼﺮ ﻣﺒﺎرز و فعال و ﺑﺎ اﻳﻤﺎن و ﺻﺒﻮر و تحمل‌کننده‌ی همه‌ی ﻣﺸﻜﻼت درمی‌آورد؟ اﻳﻦ نکته‌ی ﻋﺰﻳﻤﺖ ﻓﻜﺮي ﻣﺎﺳﺖ، ﻫﻴﭻ ﻣﻴﺪان تجربه‌ی ﺑﺮاي ﻣﺴﺎﺋﻞ اﻧﺴﺎﻧﻰ از ﻣﻴﺪان اﺟﺘﻤﺎع آن‌هم در دوران‌های دﺷﻮار و بحران‌ها ﺑﻬﺘﺮﻧﻴﺴﺖ. ﻣﻴﺪان جامعه‌ی ﻣﺎ ﻛﻪ دورآن ‌یک ﺗﺤﻮل ﻋﻈﻴﻢ و ﺑﻨﻴﺎدﻳﻦ را ﭘﺸﺖ سر گذاشت، ﻣﻴﺪان آزﻣﺎﻳﺶ ویژگی‌های اﻧﺴﺎﻧﻰ اﺳﺖ.»[۳۸]

نتیجه‌ی انقلاب

ایجاد باور، انگیزه و قدرت عمل؛ دستاورد‌های انقلاب برای جامعه‌ی زنان بود که ایشان را با تمام قوا به میدان آورد. اینکه چه عاملی موجب تحول در زنان شد و توانست زنان را از خانه به متن انقلاب وارد کند را شاید بتوان در خود کلمه انقلاب جست‌وجو کرد. «ﺷﺨﺼﻴﺖ اﺟﺘﻤﺎﻋﻰ زن ﺑﻌﻨﻮان ﻋﻀﻮي از اﻳﻦ ﻣﺠﻤﻮﻋﻪى ﻋﻈﻴﻢ، ﺧﻴﻠﻰﺣﺎﻳﺰ اﻫﻤﻴﺖ اﺳﺖ. زﻧﺎن در ﮔﺬﺷﺘﻪ، اﺻﻼً ﺑﻪ اﻳﻦ ﺑﺨﺶ توجهی ﻧﺪاﺷﺘﻨﺪ واﻫﻤﻴﺘﻰ نمی‌دادﻧﺪ. در ﻣﺴﺆولیت‌هاي ﻋﻤﻮﻣﻰ ﺟﺎﻣﻌﻪ، ﻧﻘﺸﻰ ﺑﺮاي زﻧﺎن ﻓﺮض نمی‌شد؛ ﺧﻮدﺷﺎن ﻫﻢ ﻧﻘﺸﻰ را ﻓﺮض نمی‌کردﻧﺪ؛ ﺑﻪﺧﺼﻮص در اﻳﻦ ﺳﻄﺢ وﺳﻴﻌﻰ ﻛﻪ اﻣﺮوز ﻣﻄﺮح اﺳﺖ. اﻻن ﺷﻤﺎ ﻣﻼﺣﻈﻪ ﻛﻨﻴﺪ، ﻫﻤﻪى زﻧﺎن روﺳﺘﺎﻫﺎ و ﺷﻬﺮﻫﺎي دوراﻓﺘﺎده، ﺑﻌﻨﻮان اﻓﺮادي از ﻣﺠﻤﻮﻋﻪى ﻧﮕﻬﺪارﻧﺪه اﻳﻦ اﻧﻘﻼب و اﺻﺤﺎب و ﺻﺎﺣﺒﺎن آن، ﺑﺮاي ﺧﻮدﺷﺎن ﺷﺄن ﻗﺎﺋﻠﻨﺪ از اﻳﻦ ﺟﻬﺖ، ﻫﻴﭻ ﻓﺮﻗﻰ ﺑﻴﻦ زن و ﻣﺮد ﻧﻴﺴﺖ؛ ﺑﻠﻜﻪ ﮔﺎﻫﻰ زﻧﺎن، اﻳﻤﺎن پرشورتر و دﻳﺪ روﺷﻨﺘﺮي ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﻣﺴﺎﺋﻞ ﺟﺎﻣﻌﻪ دارﻧﺪ و ﻛﺸﻮر و ﻣﺴﺎﺋﻞ آن را متعلق ﺑﻪ ﺧﻮدﺷﺎن می‌داﻧﻨﺪ. ﭼﻪ زﻣﺎﻧﻰ ﭼﻨﻴﻦ اﺣﺴﺎﺳﻰ در ﺑﻴﻦ زﻧﺎن ﻣﺎ، آن ﻫﻢ در ﭼﻨﻴﻦ ﺳﻄﺢ وﺳﻴﻌﻰ از ﺟﺎﻣﻌﻪ وﺟﻮد داﺷﺖ؟ اﻳﻦ، ﺑﻪ ﺑﺮﻛﺖ اﻧﻘﻼب اﺳﺖ. ﻫﻤﺎن ﺣﺎﻟﺖ ﺧﻮدآﮔﺎﻫﻰ و اﺣﺴﺎس ﺷﺨﺼﻴﺖ اﺟﺘﻤﺎﻋﻰ ﻛﻪ در ﻣﺮدان ﺑﻪ وﺟﻮد آﻣﺪه اﺳﺖ، می‌توان ﮔﻔﺖ ﻛﻪ در زﻧﺎن ﺑﺎ ﺟﺴﺖ ﺑﻴﺸﺘﺮي ﺑﻪ وﺟﻮد آﻣﺪه اﺳﺖ. ﻗﺒﻼً ﻫﻴﭻ ﻧﺒﻮده؛ وﻟﻰ ﺣﺎﻻ ﺑﻪ ﻣﻴﺰان ﺧﻴﻠﻰ ﺑﺎﻻﻳﻰ ﻫﺴﺖ. ﻫﻤﭽﻨﻴﻦ آﻳﺎ ﺟﻨﺒﻪى ﻣﺸﺎﻏﻞ و ﺷﺌﻮن خاص زﻧﺎﻧﻪ و ﻗﺪر ﻣﺎدر و ﻫﻤﺴﺮ ﺑﻮدن را داﻧﺴﺘﻦ، از ﺟﻤﻠﻪ ﭼﻴﺰﻫﺎﻳﻰ اﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﻪ آن توجه ﺷﺪه اﺳﺖ.»[۳۹] انقلاب به زن مسلمان ایرانی هویت و احساس شخصیت بخشید و برای فعالیت سالم او در عرصه‌های گوناگون خانوادگی، علمی، اجتماعی و سیاسی محیطی امن و زمینه‌ای مناسب مهیا کرد. انقلاب این باور را در زن ایرانی ایجاد کرد که می‌تواند همچون مردان و زنان گذشته تاریخ در متن تحولات قرار بگیرد و نقش حداکثری در زمینه‌سازی انجام و ایجاد این تحولات داشته باشد. در کنار انقلاب باور و بینش زن مسلمان نیز در تحول جایگاه او نقش ویژه‌ای داشته است. اینکه زن مسلمان بپذیرد و باور داشته باشد که می‌تواند در مرکز تحولات باشد و برای رسیدن به آن تلاش کند، نقش مهم و تأثیرگذاری در این تحولات داشته است. هویت بخشی، القای ارزشمندی و منشأ اثر بودن در کنار فراهم آوردن بستر مناسب فعالیت؛ راهکارهایی ست که می‌تواند در به میدان آوردن زنان مثمر ثمر واقع گردد.

زن انقلابی نزد امام

امام خمینی رحمه‌الله علیه در موضع رهبر انقلاب، بیش از هر فرد و جریانی حق و توان بیان دیدگاه صحیح و صریح در مورد نقش و جایگاه زنان در انقلاب را داراست و دیدگاه ایشان می‌تواند مستندتر از هر روایتی قرار گیرد: «اﻣﺎم ﻓﻘﻴﺪ ﺑﺰرﮔﻮار ﻣﺎ، ﺑﺎ توجه ﺑﻪ اﻳﻦ ﻧﻘﺶ ﺣﺴﺎس ﺑﻮد ﻛﻪ در ﺳﺘﺎﻳﺶ زﻧﺎن ﺟﻤﻬﻮري اﺳﻼﻣﻰ، ﺑﺎرﻫﺎ ﻟﺐ ﺑﻪ ﺳﺨﻦ ﮔﺸﻮده و ﻳﺎدﮔﺎرﻫﺎي ارزﻧﺪه‌اي از ﻗﻀﺎوت ﺧﻮد در اﻳﻦ ﻣﻮرد ﺑﺮاي نسل‌های آﻳﻨﺪه ﺑﺮ ﺟﺎي ﻧﻬﺎده اﺳﺖ. »[۴۰]

جبران ظلم

یکی از علل توجه امام به موضوع نقش زنان در انقلاب؛ جبران مظلومیت این قشر در مواجهه با محرومیت‌ از دستاوردهای انقلاب بوده است: «اﻣﺎم ﻳﻚ روح ﺑﺰرگ اﺳﺖ، ﻳﻚ ﻣﻐﺰ ﺑﺰرگ اﺳﺖ، ﻳﻚ اﻧﺴﺎن ﺑﺴﻴﺎر ﺑﺎﻋﺎﻃﻔﻪ اﺳﺖ و ﻗﻬﺮي اﺳﺖ ﻛﻪ در ﻧﮕﺎه ﺗﻴﺰﺑﻴﻦ ﺧﻮد در ﺳﻄﺢ ﺟﺎﻣﻌﻪ و ﻣﺴﺎﺋﻞ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﺑﻪ مسئله‌ی زن ﻫﻢ توجه و ﻋﻨﺎﻳﺘﻰ ﺑﻜﻨﺪ. اﮔﺮ علت ﺧﺎصی را ﺑﺮاي اﻳﻦ توجه ﻣﺎ ﺑﺨﻮاﻫﻴﻢ ﺟﺴﺘﺠﻮ ﻛﻨﻴﻢ، علتش شاید ﻫﻤﻴﻦ ﺑﺎﺷﺪ ﻛﻪ اﻳﺸﺎن ﻧﮕﺎه می‌کنند می‌بینند زﻧﻬﺎ ﻋﻠﻴﺮﻏﻢ ﻧﻘﺶ ﻋﻈﻴﻤﻰ ﻛﻪ در ﺳﺎﺧﺘﻦ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﻫﻤﻮاره دارﻧﺪ و در اﻧﻘﻼب به‌خصوص داﺷﺘﻨﺪ و در ﺟﻨﮓ داﺷﺘﻨﺪ و این‌همه ﻣﺎدر ﺷﻬﻴﺪ و ﻫﻤﺴﺮ ﺷﻬﻴﺪ، ﺑﻬﺎي ﻻزم درعین‌حال ﺑﻪ آن‌ها داده نمی‌شود. ﺷﺎﻳﺪ اﻳﺸﺎن می‌خواهند ﺟﺒﺮان اﻳﻦ ﻇﻠﻢ را ﺑﻜﻨﻨﺪ و ﻳﻚ ﻣﻘﺪاري توجه و ﻋﻨﺎﻳﺖ ویژه‌ای ﻣﺒﺬول ﺑﺸﻮد.»[۴۱]

اظهار دِین

یادآوری پرتکرار این واقعیت که پیروزی انقلاب مدیون جامعه زنان مسلمان ایران است، اقدام ویژه‌ای است که امام رحمت‌الله در رابطه با موضوع زن داشته‌اند: «ﺑﺎ ﻫﻤﻴﻦ ﻧﮕﺎه ﺑﻮد ﻛﻪ وﻗﺘﻰ ﻧﻬﻀﺖ اﺳﻼﻣﻰ ﺑﻪ مرحله‌ی اﻧﻘﻼب اﺳﻼﻣﻰ رﺳﻴﺪ و زﻧﺎن ﺑﺎ ﻫﻤﺎن ﺑﺮداﺷﺖ ﻃﺒﻴﻌﻰ ﻛﻪ از اﺳﻼم در جامعه‌ی زﻧﺎﻧﻪ ﺑﻮد، ﺟﻠﻮ اﻓﺘﺎدﻧﺪ؛ اﻣﺎم ﻓﺮﻣﻮدﻧﺪ - و درﺳﺖ ﻫﻢ ﻓﺮﻣﻮدﻧﺪ - ﻛﻪ: اﮔﺮ زﻧﺎن در اﻳﻦ ﻧﻬﻀﺖ ﻫﻤﻜﺎري نمی‌کردند، اﻧﻘﻼب ﻫﻢ ﭘﻴﺮوز نمی‌شد. ﻳﻘﻴﻨﺎً اﮔﺮ زﻧﻬﺎ در داﺧﻞ خیابان‌ها و در راهپیمایی‌های ﻋﻈﻴﻢ ﺣﻀﻮر ﭘﻴﺪا نمی‌کردند - آن ﺣﻀﻮر ﻋﻈﻴﻢ و ﺑﺎﺷﻜﻮه زﻧﺎن در دوران اﻧﻘﻼب - اﻧﻘﻼب ﭘﻴﺮوز نمی‌شد. در ﺟﻨﮓ ﺗﺤﻤﻴﻠﻰ اﮔﺮ اﻣﺜﺎل ﻫﻤﻴﻦ ﻣﺎدر ﮔﺮاﻣﻰ ﺳﻪ ﺷﻬﻴﺪ و ﻣﺎدران ﺷﻬﻴﺪان و ﻫﻤﺴﺮان ﺷﻬﻴﺪان - ﻛﻪ ﻣﻦ اﻓﺘﺨﺎر داشته‌ام ﺑﺎ ﻫﺰارﻫﺎ ﻧﻔﺮ این‌ها از ﻧﺰدﻳﻚ نشست‌ و برخاست و ﮔﻔﺘﮕﻮ ﻛﻨﻢ و ﺧﺼﻮﺻﻴﺎت آن‌ها را ﻣﺸﺎﻫﺪه ﻛﻨﻢ - اﻳﻤﺎن ﺧﻮد، ﺻﺒﺮ ﺧﻮد، اﻳﺴﺘﺎدﮔﻰ ﺧﻮد، ﻣﻌﺮﻓﺖ ﺧﻮد و روشن‌بینی ﺧﻮد - در ﻗﺒﺎل ﺿﺎﻳﻌﺎت ﺟﻨﮓ و فداکاری‌های ﺟﻮاﻧﺎن و ﻣﺮدان را ﻧﺸﺎن نمی‌دادند، ﺟﻨﮓ ﭘﻴﺮوز نمی‌شد. اﮔﺮ ﻣﺎدران و ﻫﻤﺴﺮان ﺷﻬﺪا بی‌ﺼﺒﺮي ﻧﺸﺎن می‌دادند، ﺷﻮق ﺟﻬﺎد درراه ﺧﺪا و ﺷﻬﺎدت در دل ﻣﺮدﻫﺎ می‌خشکید؛ این‌گونه نمی‌جوشید؛ این‌گونه ﺑﻪ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﻃﺮاوت نمی‌داد. در ﻣﻴﺪان ﺟﻨﮓ ﻫﻢ زﻧﺎن نقش‌های درجه‌ی اوّل را اﻳﻔﺎ ﻛﺮدﻧﺪ. اﮔﺮ در ﻃﻮل اﻧﻘﻼب، وﻓﺎداري زﻧﺎن، ﻋﻮاﻃﻒ زﻧﺎن، ﺣﻀﻮر زﻧﺎن در میدان‌های ﻣﺨﺘﻠﻒ، در راهپیمایی‌ها و در انتخابات‌ها نمی‌بود، ﻳﻘﻴﻨﺎً اﻳﻦ ﺣﺮﻛﺖ ﻋﻈﻴﻢ ﻣﺮدﻣﻰ نمی‌توانست این‌گونه ﺷﻜﻞ ﭘﻴﺪا ﻛﻨﺪ و اداﻣﻪ ﻳﺎﺑﺪ. اﻳﻦ ﻧﻈﺮ اﺳﻼم اﺳﺖ، اﻳﻦ ﻧﻈﺮ ﻧﻈﺎم اﺳﻼﻣﻰ اﺳﺖ.»[۴۲]

جستارهای وابسته

پانویس

  1. ﭘﺮﺳﺶ و ﭘﺎﺳﺦ داﻧﺸﺠﻮﻳﺎن داﻧﺸﮕﺎه ﺷﻬﻴﺪ ﺑﻬﺸﺘﻰ82/22/02
  2. 107 نفر از خواهران ﻣﻜﺘﺐ ﻧﺮﺟﺲ 61/02/02
  3. سمینار بررسی شخصیت زن از دیدگاه امام خمینی 68/08/03
  4. ﺳﻮﻣﻴﻦ ﻧﺸﺴﺖ اندیشه‌های راﻫﺒﺮدى ﺑﺎ ﻣﻮﺿﻮع زن و ﺧﺎﻧﻮاده 90/10/14
  5. زﻧﺎن پزشک سراسر کشور 68/10/26
  6. ﻣﺼﺎﺣﺒﻪ با مجله‌ی ﺷﺎﻫﺪ ﺑﺎﻧﻮان67/09/13
  7. ﭘﺮﺳﺶ و ﭘﺎﺳﺦ داﻧﺸﺠﻮﻳﺎن داﻧﺸﮕﺎه ﺷﻬﻴﺪ ﺑﻬﺸﺘﻰ 82/02/22و ﻣﺼﺎﺣﺒﻪ ﭘﻴﺮاﻣﻮن ﺟﺎﻳﮕﺎه زن در ﺟﻤﻬﻮرى اﺳﻼﻣﻰ 63/12/04
  8. ﭘﺮﺳﺘﺎران 73/07/20
  9. زنان پزشک سراسر کشور 68/10/26
  10. زنان طلبه مسجدسلیمان 61/06/04
  11. ١٠٧ ﻧﻔﺮ از ﺧﻮاﻫﺮان ﻣﻜﺘﺐ ﻧﺮﺟﺲ61/02/02
  12. ﻣﺮاﺳﻢ ﺑﺰرﮔﺪاﺷﺖ روز زن در اﺳﺘﺎدﻳﻮم آزادي 67/11/08
  13. جامعه‌ی ﺣﻀﺮت زﻳﻨﺐ (س) 66/11/27
  14. ﻣﺼﺎﺣﺒﻪ ﺑﺎ مجله‌ی زن روز66/12/13
  15. خطبه نماز جمعه62/10/16
  16. دیدار عمومی زنان63/12/21
  17. دیدار عمومی زنان63/12/21
  18. زنان واﺣﺪ ﺣﺰب ﺟﻤﻬﻮرى اﺳﻼﻣﻰ ﺗﻬﺮان61/11/14
  19. اﻋﻀﺎى ﺷﻮراى ﻣﺮﻛﺰى ﺟﻤﻌﻴﺖ زﻧﺎن 71/02/15
  20. مراسم افتتاحیه ﻛﻨﮕﺮه‌ى ﺟﻬﺎﻧﻰ زن و انقلاب جهانی اسلام 66/11/17
  21. جامعه‌ی ﺣﻀﺮت زﻳﻨﺐ (س)66/11/27
  22. ﺳﻮﻣﻴﻦ ﻧﺸﺴﺖ اندیشه‌های راﻫﺒﺮدى ﺑﺎ ﻣﻮﺿﻮع زن و ﺧﺎﻧﻮاده 90/10/14
  23. زنان ﻫﺮﻣﺰﮔﺎن 76/11/29
  24. مراسم افتتاحیه ﻛﻨﮕﺮه‌ى ﺟﻬﺎﻧﻰ زن و انقلاب جهانی اسلام 66/11/17
  25. زنان ﺣﺰب ﺟﻤﻬﻮرى اﺳﻼﻣﻰ ﺗﻬﺮان 61/06/04و ﻣﺼﺎﺣﺒﻪ ﺑﺎ ﺳﺮدﺑﻴﺮان مجلات وزارت ارﺷﺎد 60/12/04
  26. ﭘﺮﺳﺘﺎران 70/08/22
  27. ﻧﻤﺎﻳﻨﺪﮔﺎن زن ﻣﺠﻠﺲ ﺷﻮراى اﺳﻼﻣﻰ 80/07/14
  28. زﻧﺎن ﭘﺰﺷﻚ ﺳﺮاﺳﺮ ﻛﺸﻮر 68/10/26
  29. دیدار عمومی زنان 76/07/30
  30. ١٠٧ ﻧﻔﺮ از ﺧﻮاﻫﺮان ﻣﻜﺘﺐ ﻧﺮﺟﺲ 61/02/02
  31. ﺧﻄﺒﻪ ﻧﻤﺎز ﺟﻤﻌﻪ 64/12/23
  32. ﻣﺮاﺳﻢ ﺑﺰرﮔﺪاﺷﺖ روز زن در اﺳﺘﺎدﻳﻮم آزادى67/11/08
  33. ﻣﺼﺎﺣﺒﻪ ﭘﻴﺮاﻣﻮن ﺟﺎﻳﮕﺎه زن در ﺟﻤﻬﻮرى اﺳﻼﻣﻰ 63/12/04
  34. ﭘﺮﺳﺘﺎران89/02/01
  35. زنان واﺣﺪ ﺣﺰب ﺟﻤﻬﻮرى اﺳﻼﻣﻰ ﺗﻬﺮان 61/06/04و ﻣﺼﺎﺣﺒﻪ ﺑﺎ ﺳﺮدﺑﻴﺮان مجلات وزارت ارﺷﺎد 60/12/04
  36. زنان طلبه مسجدسلیمان61/06/04
  37. زنان ﻫﺮﻣﺰﮔﺎن 76/11/29
  38. مراسم افتتاحیه ﻛﻨﮕﺮه‌ى ﺟﻬﺎﻧﻰ زن و انقلاب جهانی اسلام 66/11/17
  39. دﻳﺪار ﺑﺎ اﻋﻀﺎى ﺷﻮراى ﻓﺮﻫﻨﮕﻰـ اﺟﺘﻤﺎﻋﻰ زﻧﺎن 69/10/16
  40. زنان اروﻣﻴﻪ 75/06/28
  41. مصاحبه با مجله شاهد بانوان67/09/13
  42. دیدار عمومی زنان 79/06/30

منابع

  • KHMENEI.IR
  • بانکی پور فرد،محمد حسین،مجموعه 5 جلدی نقش و رسالت زن، در بیانات رهبر معظّم انقلاب اسلامی،انتشارات انقلاب اسلامی،