سارا رادیک

از ویکی‌جنسیت

سارا راديک؛ فمینیست، نویسنده تفکر مادری؛ به سوی سیاست صلح.

سارا رادیک، در کتاب "انديشيدن مادرانه" اين نظريه را مطرح مي‌کند که ارزش‌ها، تجربيات و دانش ناشي از توانايي مادري زنان مي‌تواند بديلي اخلاقي در برابر پرخاش‌گري و تهاجم مردان بيافريند. انديشه مادري که بر پايه ارزش‌هايي چون سازگاري، صلح‌طلبي، سهل‌گيري، هم‌دلي، احترام، توجه، مراقبت، توجه هم‌زمان به‌ وسيله و هدف و امتناع از جدا دانستن اين دو استوار است، تنها مختص مادران نيست، بلکه مي‌تواند به‌ عنوان يک الگو براي دست‌يابي به دنيايي بهتر مورد استفاده قرار گيرد.

راديک از همگان دعوت مي‌کند که مادرانه به پديده جنگ بنگرند. نه چون مادر هستند و نه چون حتي يک زن‌اند، بلکه به‌عنوان يک انسان از دريچه چشم يک مادر به انسان و حيات او بنگرند.

سارا رادیک
اطلاعات شخصی
زاده 17 فوریه 1935
درگذشت 20 مارس 2011

زندگی‌نامه

سارا راديک (سارا الیزابت لوپ) در 17 فوریه 1935 به دنیا آمد و در 20 مارس 2011 درگذشت. سارا رادیك به واسطه آگاهی از خطرهای تأیید بردگی یا تجلیل از زجر، نظریه «تفكر مادرانه» را مطرح می‌‏سازد و در مورد الحاق آن به حوزه روابط بین‏‌المللی به بحث می‏‌پردازد. تفكر مادرانه سارا رادیك، تجسم بخش آرمان‌هایی چون «عشق دلسوزانه» است (به تبعیت از سیمون ویل و آیریش ماردوچ) كه از نظر او در سه وظیفه‌ای كه در مجموع مادری زن به عنوان یك عمل تعیین می‌‏كنند، آشكارند. این وظایف حفظ زندگی كودكان، بزرگ كردن آنها و مقبول ساختن آنها برای جامعه‏‌ای است كه بزرگ‏تر از خانواده اصلی آنهاست.[۱]

دیدگاه‌

سارا رادیک، در کتاب "انديشيدن مادرانه" اين نظريه را مطرح مي‌کند که ارزش‌ها، تجربيات و دانش ناشي از توانايي مادري زنان مي‌تواند بديلي اخلاقي در برابر پرخاش‌گري و تهاجم مردان بيافريند. انديشه مادري که بر پايه ارزش‌هايي چون سازگاري، صلح‌طلبي، سهل‌گيري، هم‌دلي، احترام، توجه، مراقبت، توجه هم‌زمان به‌ وسيله و هدف و امتناع از جدا دانستن اين دو و... استوار است، تنها مختص مادران نيست، بلکه مي‌تواند به‌عنوان يک الگو براي دست‌يابي به دنيايي بهتر مورد استفاده قرار گيرد. راديک از همگان دعوت مي‌کند که مادرانه به پديده جنگ بنگرند. نه چون مادر هستند و نه چون حتي يک زن‌اند، بلکه به‌عنوان يک انسان از دريچه چشم يک مادر به انسان و حيات او بنگرند.[۲]

رادیک با مقايسه‌ي ماركسيسم و فمينيسم مي‌گويد: «همان طور كه موضع پرولتاريايي بينشي برتر است كه تجربه و شرايط ظالمانه‌ي كار آن را پديد آورده است، موضع فمينيستي نيز بينشي برتر است كه شرايط سياسي و كار متمايز زنان آن را ايجاد كرده است. متفكرانِ موضع نگر حاضرند اعلام كنند كه ارزش‎هاي حاكم ويرانگر و انحراف آميزند و موضع فمينيستي نمودار نظم «واقعي» و به طرزي شايسته، انسانيِ زندگي است. مي‌توان گفت كه نظريه‌پردازان موضع‌نگر، از جمله متفكراني كه به مادري نظر دارند، چشمشان به ديدار حقيقت باز شده است- و، به راستي، به نظر مي‌رسد كه بسياري از نظريه‌پردازان موضع‌نگر كه من كارِ نيروبخش آن‌ها را حياتي يافته‌ام دقيقاً همين را مي‌گويند.»[۳]

سارا رادیک می‌گوید گرچه من خودم را در زمره‌ي نظريه پردازانِ موضع نگر جاي مي‌دهم، آن گام واپسيني را بر نمي‌دارم كه به نظر مي‌رسد برخي بر مي‌دارند به اين صورت كه مدعي مي‌شوند يك موضع، واجد حقيقتي تمام عيار و مطلق است. از حيث معرفت شناسانه من همچنان اعتقاد دارم كه جميع دلايل با محك اعمالي كه اين دلايل از آن ها سر بر مي‌آورند آزمون مي‌شوند؛ بر اين اساس، توجيهات در تعهداتي كه با آن‌ها آغاز مي‌شوند پايان مي‌پذيرند. با اين كه من فكر جهاني را در سر دارم كه با ارزش هاي كارِ مراقبت آميز سامان و سازمان يافته است، نمي توانم بنيادها، دليل يا خدايي را بشناسم كه بر قامت اين پنداشت جامه‌ي توجيه بپوشاند.به نظر مي رسد كه راديك در اين جا نه تنها قائل به اين است كه موضع معرفت شناسانه‌ي فمينيستي برتر از مواضع حاكم است، بلكه به اين نيز عقيده‌مند است كه اين موضع درست است، گو اين كه اين درستي احتمالاً مطلق نيست.به هر حال رويكرد سارا راديك متضمن تعريفي دوباره است.[۴]

ما به طور معمول مادران را مؤنث مي‌دانيم و پدران را مذكر. اما راديك مادر را هر آن كسي مي‌داند كه كار مادري را بر عهده مي‌گيرد. بخش اعظم چنين كاري را هم مردان و هم زنان مي‌توانند انجام دهند، اما نه همه‌ي آن را. مردان نمي‌توانند باردار شوند، كودكي به دنيا آورند يا از پستان شير دهند. بدين قرار اغلبِ مادران در واقع زن هستند. وانگهي، در حالي كه مادر بودن عهده‌دار شدنِ كاري است كه «نيازهاي فرزندان» آن را «رقم مي زند»، پدر بودن را اقتضائات فرهنگي_ نياز به نان آور بودن و حافظ و حامي بودن_ تعيّن مي‌بخشد. راديك مي‌گويد كه اقتدار پدران «از رهگذر مراقبت حاصل نمي‌شود و در واقع اقتدار مادرانه را كه از اين طريق به دست مي‌آيد متزلزل مي‌كند». مردان مي‌توانند بدين قرار بر كار مادران فرزندانشان سيطره يابند و از آن بهره كشي كنند. گذر از اين جنسيتي كردنِ نقش ها- به طوري كه مردان و زنان بتوانند به يكسان مادري كنند و بنابراين، (تقريباً ) به يكسان مادر به شمار آيند- يك هدف اصليِ آن اخلاقي است كه در تفكر مادرانه ريشه دارد.[۵]

كارِ مادري، به زعم راديك، نمودار آرمان‌هاي عاري از خشونتِ چشم پوشي و كناره‌گيري (از خشونت)، مقاومت، آشتي دادن و برقراري صلح است. چنين نيست كه همه‌ي مادران اين صفات را در خود جلوه‌گر سازند يا در همه حال چنين كنند، ولي در مادري كردن گرايشي به تلاش براي نزديك شدن به اين غايات، «پيكاري در راه عدم خشونت» است.[۶]

سارا رادیک مدعي است كه جامعه بايد به فضيلت‌هايي كه به «عملِ مادرانـه» مـي‌نامـد، ارج نهـد. همانند هر عمل انساني‌اي، عمل مادر شكلي از انديشيدن با غايات و منطق خـاص اسـت كـه بـا نگهداري فرزندان سازگار است. او سه بعد براي عمل مـادري برمـي‌شـمرد:

  1. «حفـظ زنـدگي كودك»: كودك بدون تغذيه و لوازم حيات زنده نمي‌ماند. مادران بـراي ايجـاد تعامـل خـوب بـا فرزندان، نيازمند پروراندن فضايلي چون توان بررسي دقيق امـور، تواضـع و خـوشرويـي‌انـد؛
  2. «پرورش كودكان»: اين به معناي تحميل نسخه زندگي مادر بر كودك نيست، بلكه بايـد به كودكش كمك كند تا به اين درك برسد تلاشش براي تبديل شـدن بـه انسـاني كامـل مهـم است؛
  3. «آموزش»: مادران تلاش مي‌كننـد فرزندانشـان را شـهرونداني اجتمـاعي و قـانون‌منـد كنند. اما گاه مادران دلسوز انتظارات جامعه را نمي‌پذيرند. شايد مـادري از مهيـاشـدن پسـرش براي مبارزه با عوامل غيرعادلانه امتناع كند. آن مـادران، از يـك سـو خـود را ميـان ارزش‌هـاي جامعة فردگرا و رقابتي و از سوي ديگر ميان اعتقاد دروني به اينكه ارزش‌هاي جامعه، معيـوب و ناقص‌اند، گرفتار مي‌يابند. به اعتقاد راديك، مادرِ متعهد باييد تصمیم بگيـرد كـه آيـا ارزش‌هـاي اوست كه فعالیت‌هاي فرزندش را جهت مي‌دهد یا جامعه‌ی بزرگتر. تا چه اندازه مهـم اسـت كـه فرزند او پايبند به هنجارهاي اجتماعي باشد يا آنها را نقادي كند؟ خواستة اصلي راديك نفوذ عمل بر مبناي فضيلت مادري در عرصه عمومي است. كساني كه مانند مـادران فكـر مـي‌كننـد، براي فهم معناي جنگ در واقعيت، تا معناي آن در فضاي انتزاعـي مسـتعدترند. نـزد انديشـمند مادريتي، جنگ واقع است كه بـا مـرگ همـراه اسـت و مهـم‌تـرين دسـتاورد عمـل مـادري و عزيزترين چیزهاي آدمي را، يعني زندگي بچه‌هايي كه وقت زيادي براي مراقبت و آموزش آنها صرف شده، از او مي‌ستاند.[۷] [۸]

به تعبير سارا رادیك، نقش‌های بارز مراقبتي زنان را بايـد در اموري همچون محافظت و پرستاري از سـوي ايشـان و تـلاش بـراي ايجـاد و توسـعه صـلح درپيامدها و عرصه‌هاي بين‌المللي مورد توجه قرار داد؛ اين ويژگي‌ها بنياني بـراي اتخـاذ رهيـافتي غيرخشونت آميز در حل وفصل مسائل ارائه مي‌كند و مي‌تواند افزون بر سطوح شخصي و ملـي در قلمرو جهاني نيز الهام‌ بخش باشد. پس بـا چنـين اوصـافي، اخـلاق مراقبـت مـي‌توانـد در قلمروي فراتر از عرصه خصوصي و حتي ملي كاربرد داشته باشد؛ هرچند مبناي مهم نگرش‌هاي مختلف فمنيستي آن است كه تفاوتي بين عرصه خصوصي و عمومي وجود ندارد و هر امر حتـي شخصي و خصوصي هم امري سياسي به شمار مي‌آيد.[۹]

به هر حال باید توجه داشت رهيافت‌هاي مراقبت‌محـور فمنيسـتي، بـه‌رغـم ادعـاي بـي‌طرفـي در دعـاوي اخلاقـي و طـرح فضيلت‌هاي اخلاقي، به دليل حساسيت جنسي، رهیافت‌هايي زن‌مدارانه و يك‌جانبه نگرند، چـون اخلاق نمي‌تواند از منظر خاص زنانه شروع شود و به منزله اخلاق‌ها قلمـداد شـود. طبـق اخـلاق سنتي گرچه با توجه به خصوصيات هريك از مرد و زن، برخى فضايل براي مردان شايسته‌تـر و برخى برازنده زنان است، فضايل اصيل اخلاقي عام و مشترك‌اند. پس طبق اين منظـر، منصـفانه نیست بگويم در اخلاق سنتي فضايل و رذایل به دو دسته زنانه و مردانـه تقسیم مي‌شـوند يـا فضایل مردانه را برتر مي‌داند. چنان‌كه پيتر سينگر با آوردن سخنان زني در كتاب کارول گيليگان، كـه در آن صداي اخلاق جهاني شنيده مي‌شود، نتيجه مي‌گيرد زنان نيـز هماننـد مـردان بـه اصـول كلي اخلاقي گرايش دارند و اخـلاق جنسـيت‌مـدار نيسـت. [۱۰] حال اگر مراقبـت فضـيلتي اخلاقي محسوب شود، دليلي وجود ندارد كه مردان در عمل يا كسب اين فضيلت نـاتوان تلقـي شوند. نل نادينگز نيز تأكيد مي‌كند كه اين اخلاق براي تمام انسانيت است . ازاين‌رو، جنسـيت‌مـدار نيست.[۱۱]

علاوه بر اين، در رهيافت فمنيسيت میان اخلاق به عنوان صفات نفسانى و رفتارى و علم اخلاق به مثابه مجموعه‌اى از هنجارها و نیز میان دو عمـل اخلاقـىِ رايـج در جوامع گذشته و حال خلط شده‌است. چه بسا اخـلاق در جامعـه‌اى زن‌مـدار باشـد، امـا ميـزان پاىبندى همه يا برخي زا آن جامعه به ارزش‌های فمنيستی نـاچيز باشـد. مسـلماً نمـي‌تـوان از عملكرد اخلاقى این دسته بر نادرسـتى اخـلاق فمنيسـتى اسـتنتاج کرد و اگـر شـود، خطـايى منطقى صورت گرفته‌است . دربارة ااخلاق سنتى نیز چنين مطلبی صادق است.[۱۲]

با توجه به اين مسائل، برخي سعي كرده‌اند اخلاق مبتنـي بـر فضـيلت مراقبـت را به مثابـة‌ی نظريه‌ی اخلاقيِ جامع براي زنان و مردان و فراتر از جنسيت، معرفي كننـد. لارِنـس بلـوم معتقـد است اخلاقِ مبتني بر محبت درواقع مبتني بر اصول كلـي اسـت دال بـر اينكـه، بايـد در قبـال كساني كه با آنها ارتباط داريم مهربان و مسئول باشيم، و محبـت نسـبت بـه اشـخاص خـاص نمي‌تواند به طور كامل در قالب اصولي كلي تدوين شود؛ بااين‌حال اين اخلاق مبتني بـر محبـت براي عمل اخلاقي مهم است.[۱۳]

هم‌چنين، در سنت وظيفه‌شناسانه رايج، وظيفـه كـه اساس اخلاقيات است در تضاد با احساس تلقي مي‌شود و ازاين‌رو از درك اين نـاتوان اسـت كـه عواطف نوع‌دوستانه، مثل هـمدردي، دلايلـي را بـراي عمـل اخلاقـي بـه‌دسـت مـي‌دهنـد.[۱۴]

بلوم مي‌كوشد اين دو نظر متضاد را اين‌گونه تلفيق كند كه هرچنـد فضـيلت مراقبـت در زنان قويتر از مردان است، اين تفاوتي بنيادي بين آنان ايجـاد نمـي‌كنـد و از نظـر اخلاقـي برابرند.[۱۵]

اخلاق مراقبت گيليگان نيز از اين منظر نقد مي‌شود كه از منظري ديگر مي‌تـوان بـه معيـار تعيين مصداق مهمترين فضیلت اخلاقي توجه كرد. مراقبت گرچه فضيلت است، در مقايسـه بـا فضیلت عدالت، كم اهمیت تر است. لذا بهتر است عمل آدمي ناشي از اصول اخلاقي كلي باشد تـا اينكه از احساس مراقبتي خاص نسبت به شخصي خاص سرچشمه بگيرد. اين ديـدگاه بـا انكـار قواعد عام اخلاق، به حذف اخلاق مي‌انجامد . از آنجا كه اخلاق مراقبت بدون توجه به اصول عـام اخلاقي ناقص است، محبت و عدالت هر دو براي نظام اخلاقي كامل لازم‌انـد. چنـانكـه افـرادي چون ريتا منينگ سعي در نزديك كردن اخلاق مراقبت بـه اخـلاق عـدالت و تكميـل آن دارد. از ديد او، پايين‌ترين سطح اخلاق، اصل عدالت است، اما مراقبت آرماني اخلاقي اسـت كـه جامعـه متزلزل ما به آن نياز دارد.[۱۶]

اخلاق مراقبت از نقدهاي فمنيسيت نيز بی نصيب نمانده است. رو سـيبيلا معتقـد اسـت كـه «انسان‌ها موجوداتي پيچيده بوده و اين‌گونه تلاش‌ها براي تعريف آنها، درنهايـت باعـث تقليـل آنان مي‌شود.»[۱۷]

ليندا جي . نيكلسن مي‌پرسد كه چرا بايد خود را به دو مدل فكـري زنانه و مردانه محدود كنيم؟ اگر زنان در مقايسه با مردان مراقبـتگـر مناسـبي‌انـد، بـه لحـاظ معرفتي، اخلاقي و سیاسي نامعقول است كه زنان را با فضيلت مراقبت مرتبط بدانیم. چون ايـن دیدگاه را حمايت مي‌كند كه زنان «موظف» به مهرباني و مراقبت‌اند يا لازمة بدتر اینكـه، چـون زنان توان مراقبت‌گري دارند، آنها «باید» چنين كنند و مهم نيست كه يـن امـر بـه ضررشـان تمام شود. اگرچه نقش‌هاي متمايزي كه زنان و مردان در ساحت‌هاي خصوصـي و عمـومي ايفـا مي‌كنند عامل مهمي در تبيين گيليگان است، به رويه‌هاي خاص در هريك از ساحت‌ها در طول زمان و در درون گروه‌ها و كنشگران اجتمـاعي متفـاوت توجـه نكـرده‌اسـت.[۱۸]

در نگاه كلي، اخلاق مراقبت نمي‌تواند فضيلت‌هـايي را بـه منزلـه معيـار عـام عمـل اخلاقـي برحسب الگوهاي جنسيتي زنانه طرح كند كه جانبدارانه، وابسته به احساسات و جزئي نگر باشد و درنتيجه نظام اخلاقيِ عامي براي همه بشريت، فارغ از قواعد كلي اخلاق عمومي، طـرح كنـد. ازاين‌رو، اين نظريه به دليل پايبند نبودن به اصـول كلـي اخـلاق و عـدم تبيـين درسـت بـراي ماهيت فضيلت‌هاي كلي و مشترك اخلاقي، درون ناسازگار و نظريه‌اي غير نظام‌مند است. عـلاوه بر این، طرفداران نظریه «اخلاق مراقبت» درحاليكه اخلاق سنتي را به دليل كلي بودن نقد مي‌كنند، بـراي طراحـي نظـام اخلاقي خود بايد از همين قواعد عمومي بهره ببرند و مي‌برند. درنتيجه، آنان يا بايد نسـبيت‌گـرا شوند كه در اين صورت نمي‌توانند از برتري اخلاق زنانه سخن گويند، يا از الگوي سنتي مردانـه كه به احكام مطلق و ثابت و فضايل عام مشترك معتقد است، پيروي كنند كـه در ايـن صـورت دچار تناقض خواهند شد. بنابراين، نظريه اخلاقي مراقبت را در بهترين برداشت مي‌توان مكمـل نظام اخلاقي رايج تلقي كرد.

جوایز

سارا رادیک در سال 2002م جایزه زن برجسته فیلسوف سال را توسط انجمن زنان در فلسفه دریافت کرد. میز گردی برای تجلیل از کار او در نشست انجمن فلسفی آمریکا در سن دیگو در سال 2012 برگزار شد.[۱۹]

آثار

  • تفکر مادرانه، مترجم: سیاوش ظفراسماعیلی، نشر: نارون دانش، سال 1401 [۲۰]

جستارهای وابسته

پانویس

  1. نویسنده: کلود یا کارد،مترجم: زهرا جلالی، اخلاق فمینیستی، Feminist Ethics منبع: THE ENCYCLOPEDIA OF PHILOSOPHDIY SUPPLEMENT DONALDM. BORCHERT. EDITORIN CHIEF
  2. ((مادری در نظریات فمینیستی))، وب سایت آخرین خبر
  3. Sara Ruddick, Maternal Thinking: Toward a Politics of Peace (New York: Ballantine Books, 1986), p. 129.
  4. Sara Ruddick, Maternal Thinking: Toward a Politics of Peace (New York: Ballantine Books, 1986), p. 134-135.
  5. Sara Ruddick, Maternal Thinking: Toward a Politics of Peace (New York: Ballantine Books, 1986), p. 42.
  6. Sara Ruddick, Maternal Thinking: Toward a Politics of Peace (New York: Ballantine Books, 1986), p. 57.
  7. تانگ، رزمري، اخلاق فمنيسيت فمنيسم و دانش هـاي فمنيسـيت، ترجمـة عبـاس يزداني،1382ش، ص 174
  8. Robinson,Fiona(1997). Globalizing Care,Ethics, Feminist Theory,and International Relations, in:Alternatives:Global, Local, Political,Vol.22, No.1, published by: Sage Publications, Inc. p360. .
  9. ] Friedman, Marilyn and Bolte, Angela (2007). Ethics and Feminism, in: The Blackwell Guide to Feminist Philosophy, Edi. By Linda Martin Alcoff and Eva Feder Kittay, Malden, Blackwell Publishing LTd.
  10. اسلامي، سید حسن 1387؛ «جنسيت و اخلاق مراقبت»، فصـلنامـة مطالعـات راهبـردي زنان، س 11 ، 42؛ ص 32.
  11. Noddinges,Nel.(1989).women and evil, Berkeley and losangeles: university of California press. p189.
  12. تانگ، رزمري؛ 1382. اخلاق فمنيسيت فمنيسم و دانش هـاي فمنيسـيت، ترجمـة عبـاس يزداني، قم: دفتر مطالعات زنان. ص 177.
  13. Robinson,Fiona(1997). Globalizing Care,Ethics, Feminist Theory,and International Relations, in:Alternatives:Global, Local, Political,Vol.22, No.1, published by: Sage Publications, Inc. p17.
  14. Blum,Lawrence(1980),Friendship,Altruism and Morality,london:routledge & kegan paul. p117.
  15. Blum,Lawrence(2001),Care,in Encyclopedia of Ethics,edited by Lawrence C.Becker and Charlotte B.Becker,London:Routledge. p187.
  16. Manning,Rita(2005).A care Approach,in Philosophy:A New Introduction,edited by Douglas Mann & G.Elijah Dann,Belmont,USA:Wadsworth.p458.
  17. ] Stainton Rogers,Wendy& Stainton Rogers,Rex (2004).The Psychology of Gender and Sexuality. New York:Open University Press.p71.
  18. Kerber,l.k. (1993).“Some cautionary words for historians”,signs:journal of women in culture and society,11,304-310.
  19. ((Sara Ruddick))، در ویکی پدیا انگلیسی
  20. ((کتاب تفکر مادری))، وب سایت جامع گیسوم

منابع

  • تانگ، رزمري،اخلاق فمنيسيت فمنيسم و دانش هـاي فمنيسـيت، ترجمـة عبـاس يزداني، قم: دفتر مطالعات زنان، 1382ش.
  • اسلامي، سید حسن، «ج نسيت و اخلاق مراقبت »، فصـلنامـة مطالعـات راهبـردي زنان، س 11 ،1387ش.
  • ((کتاب تفکر مادرانه) سایت جامع کتاب گیسوم، تاریخ بازدید: 10 دی 1401ش.
  • ((مادری در نظریات فمینیستی))، و بسایت آخرین خبر،تاریخ درج مطلب:22 اردیبهشت 1394ش، تاریخ بازدید: 10 دی 1401ش.
  • ((Sara Ruddick))، در ویکی پدیا انگلیسی، تاریخ بازدید:10 دی 1401ش.
  • Sara Ruddick, Maternal Thinking: Toward a Politics of Peace (New York: Ballantine Books, 1986),