سازمان زنان

از ویکی‌جنسیت

سازمان زنان در سال 1345به ریاست اشرف پهلوی با هدف بسیج و استفاده هر چه بیشتر از زنان ایران برای به ثمر رساندن تحولات اجتماعی تشکیل شد.این سازمان پس از ۵۲ سال، بار دیگر باهدف دفاع از حقوق فردی، خانوادگی واجتماعی زنان در جهت تأمین برابری کامل آنان در اجتماع در ایالت پنسلوانیاآمریکا توسط خانمها: ملیحه روزبه،پریسا قاسمی، دنیا نصیری زرقانی،مهنوش بختیاری،نرگس جلالی،...احیا شده است.

تاریخچه

آنچه در طول چندین دهه پس از انقلاب مشروطه بر جامعه ایران گذشت سبب ایجاد نهادها و سازمانهای جدیدی شد که بنا به اقتضای تغییرات اجتماعی٬ سیاسی و فرهنگ زمان شکل گرفتند. جمعیت‌های زنان یکی از همین نهادها بود. نخستین رویکرد زنان به فعالیتهای اجتماعی٬ به صورت سازماندهی شده و هدفمند در حرکتهای مشروطه خواهی نمود یافت.[۱]


از طرفی تأسیس مدارس دخترانه اگرچه آگاهی و دانش زنان را در زمینه های مختلف ارتقا داد٬ اما گـروههای فـارغ التـحصیل٬ اغـلب٬ دختران و زنانی بودند که از الگوهای آموزش به شیوه غربی تأثیر بسیاری پذیرفته بودند. این گروه پس از اتمام تحصیل مدارس دیگری را تأسیس کردند و یا پایه‌گذاران جمعیت‌های زنان شدند. لازم است اشاره کنیم که رهبران یا مؤسسان جمعیتها و مدارس٬ اغلب٬ زنان[۲] بدرالملوک بامداد٬ زن ایرانی از انقلاب مشروطه تا انقلاب سفید، نویسنده در بخش عمده ای از کتاب خود به معرفی هریک از این افراد می پردازد منسوب به خانواده های فرهنگی یا رجال سیاسی و اشراف بودند. جمعیتهای مـذکور عموما به وسیله مطبوعات همفکر همان دوره حمایت می شدند و یا موسسان جمعیت٬ مدتی پس از تأسیس٬ اقدام به انتشار روزنامه می کردند. به این ترتیب٬ افکار حاـکم بر هر جمعیت از طریق مطبوعات٬ در جامعه بازتاب می یافت. [۳] در کنار این تغییرات به قدرت رسـیدن رضـاشاه و تأسـیس حکـومت پـهلوی نیز سـبب شـد سـازوکارهای ا جتماعی تغییرات عمده ای را پذیرا شوند. رضاشاه٬ در رأس سیاستهای خود٬ طرحهای دگرگون سازی فرهنگی را با تکیه بر الگوهای غربی اجرا کرد. این دگرگون سازی٬ نهادها و سازمانهایی را می طلبید تا بتوانند زمینه های تحقق یافتن آن طرحها را در جامعه مذهبی ایران فراهم آورند. جمعیتهای زنان و مدارس دختران در این زمـان کـارآمـدترین نـهادهایی بـودند کـه می توانستند در جامعه زنان مؤثر واقع شوند و اهداف دولت را جامه عمل بپوشانند. به همین دلیل٬ تعداد انجمن های زنان روبه افزایش رفت.[۴]علاوه بر برنامه‌های خاص دولت و حکومت، فشارهای بین المللی نیز سبب می شد که حکومت جریان ترقی خواهی را شتاب بخشد؛ به عنوان مثال٬ در دهم سپتامبر ١٩٣٠م (هشتم شهریور ١٣٠٩ )در یازدهمین مجمع بین المللی سازمان ملل٬«رفتار شرقیان با زنان» در دستور کار قرار گرفت و قانون تشکیل کمیسیونی از طرف جامعه ملل برای جلوگیری از تجاوز به حقوق زنان در شرق تصویب شد.[۵]همچنین در سال ١٣١١ ه ش. در تـالار وزارت فرهنگ مسعودیه٬ کنگره اتحاد زنـان شـرق٬ بـا حـضور نـمایندگان ١٠ کشـور٬ تشکیل شد. بررسی تـرقیات روزافـزون زنـان اروپـایی٬ مـحرومیتهای زنـان کشـورهای اسلامی و لزوم اقدامات جدی از سوی زنان روشنفکر موضوعات مطرح شده در این ـکنگره بودند.

شروع جنگ جهانی و پیامدهای آن در ایران٬ ورود نیروهای متفقین به ایران٬ تمایل رضاشاه به آلمان٬ و مجموعه عوامل دیگر سبب شد رضاشاه با دخالت نیروهای غربی به نفع پسرش از سلطنت کناره‌گیری کند. به هـمین دلیـل بسـیاری از طـرحـهای دولت رضاشاه متوقف شد. در اغلب شهرهای مذهبی بار دیگر مردم به حجاب روی آوردند. جمعیتهایی مانند کانون بانوان٬ حزب زنان و جمعیت زنان و ... با انتشار مقالت سعی در حفظ مظاهر تجدد داشتند. برخی از جمعیتها٬ با دیدار خصوصی از سیاسیون٬ سعی در جلب حمایت آنان داشتند؛ اما از آنجا که حکومت جدید هنوز ثبات و استقرار لازم را به دست نیاورده بـود از ایـن حـرکتها حـمایتی نکـرد.[۶] در ایـن دوران٬ جـمعیت‌های زنـان عمده ترین فعالیت خود را حول محور تشکیل کلاسهای سوادآموزی یا کمک به افـراد بی بضاعت قرار دادند. زمانی که بار دیگر تصمیم گرفته شد نیروی زنان در خدمت سیاست‌های حکومت قرار گیرد٬ در اردیبهشت ماه سال ١٣٣٨ه ش شورای عالی زنان٬ متشکل از ١٨ جمعیت٬ آغاز به کار کرد و کلیه جمعیتهای زنان تعطیل اعلام شد.[۷] ریاست این شورا به عهده اشرف پهلوی قـرار گـرفت. دلیـل اصلی تشکیل شورای عالی زنان مـبارزه بـا بـی‌سوادی اعـلام شـد؛ امـا، در حـقیقت٬ جمعیت‌های پراکنده با اهـداف مـتفاوت در ارتـباط بـا بـرنامه های وزارت فـرهنگ قـرار گرفتند.تا عهده دار نقش جدیدی از سوی حکومت در جامعه شوند[۸] [۹]

شورای عالی زنان در دهه ١٣٥٠-١٣٤٠ وظیفه هماهنگ سـازی نـقش زنـان را بـا طرح‌های جدید دولت پهلوی به عهده گرفت. مهمترین وظیفه شورای عالی زنان وارد کردن نیروی زنان در بازار کار بود٬ که درپی تحولات اقتصادی و اجتماعی حاصل از انقلاب سفید شاه باید به کارگرفته مـی شدند.[۱۰]برای شکل گیری طبقات اجتماعی جدید نگاه کنید: به تئوری روستو در کتاب ظهور و سقوط پـهلوی٬ عـلاوه بـر ایـن٬ حـضور زنـان در بـازار کـار و صحنه‌های اجتماعی و سیاسی میتوانست نوعی تبلیغات برای طرحهای آمریکایی شاه محسوب شود. به همین دلیل٬ شورای عالی زنان٬ بـلافاصله پس از شکـل گیری٬ در انتخابات محلی اصفهان به حمایت از یک کاندیدای زن پرداخت. [۱۱] شـورای عـالی بـا استفاده از مطبوعات و جراید به ارائه الگوهای تجددخواهانه پرداخت. اغلب اعـضای این شورا متعلق به طبقات مرفه سیاسی و فرهنگی بـودند و پـیشرفت آنـان بـه کشـف حجاب و تجددگرایی نسبت داده می شد.[۱۲] در اواخر سال ١٣٤٤ زمزمه های مخالفت با شورای عالی زنان از درون کادر شـورا شنیده شد؛ به طوری که در آخرین کنگره سالنه شورای عالی زنان صراحتا اعلام کردند شورای عالی زنان در شکل و هیئت سازمانی نیست که بتواند بنیاد خواسته شـاه را در مورد تساوی حقوق زن و مرد تقویت کند؛ به همین دلیل٬ در ١٣٤٥ شورای عالی زنان منحل اعلام شد و «سازمان زنان ایران» جایگزین آن گردید.

اعضا

ریاست سازمان به اشرف پهلوی سپرده شد و نیابت سازمان به فریده دیبا. پروین مؤید ثابتی عضو مؤسس و دبیر سازمان زنان شد٬ پوراندخت سلمی رئیس کمیته امور بین المللی سازمان و دبیر اتحادیه زنان حقوقدان ایران٬ ماری شیبانی نیابت ریاست کمیته آموزش٬ فخرالسادات امین عضو شورای مرکزی سـازمان٬ دکـتر سـیمین رجـائی و مـهناز افـخمی در مـقاطع مختلف دبیرکل سازمان٬ حوری زند مشاور و عبدالرضا انـصاری نـماینده تـام الخـتیار اشرف پهلوی در سازمان زنان شد. به این ترتیب٬ سازمان زنان٬ با استفاده از اعضایی که به نحوی با حکومت در ارتباط بودند٬ به خصوص ریاست سازمان٬ کار خـود را آغـاز کرد.[۱۳]ترکیب اعضای اصلی سازمان زنان نشان می داد که تنها نام این نهاد عوض شده و ماهیت آن چندان تفاوتی نکرده است.

جمعیت‌های عضو

سازمان زنان ایـران مـجموعه ای از جـمعیت‌های زنـان را کـه واجـد شـرایـط و دارای فعالیتهایی در جهت اهداف سازمان بودند٬ به عضویت خود پذیرفت.[۱۴] عضویت ایـن جمعیتها به پیشنهاد دبیرکل و تصویب شورا انجام می گرفت. این جـمعیتها٬ بـه تـناسب نمایندگان خـود در مـجمع عـمومی٬ مـبلغی مـی پرداخـتند.[۱۵] بـرخـی از ایـن جـمعیتها عبارت اند از: جمعیت راه‌نـو٬ جـمعیت بـیداری زنـان٬ جـمعیت بـانوان تـهران پـارس٬ جمعیت زنان صاحب شغل و حرفه٬ جمعیت صلح نو٬ جمعیت شورای زنان٬ جمعیت بانوان هاتف٬ جمعیت بانوان و دوشیزگان٬ جمعیت زنان زرتشتی٬ جمعیت بانوان ارت٬ جمعیت ماماهای ایران٬ جمعیت زنان آشوری و کلدانـی٬ انـجمن مـعاونت زنـان شـهر تهران٬ انجمن زنان و دختران نارمک٬ جمعیت حمایت از زنان بی پناه٬ جمعیت حمایت از مستمندان و کهنسالن٬ جمعیت پـرستاران ایـران٬ جـمعیت کـل خـیریه ارامـنه٬ انـجمن فارغ التحصیلان مدرسه آمریکایی٬ جمعیت بانوان پزشک٬ جمعیت حرفه و فن٬ جمعیت بانوان فرهنگی٬ سازمان بانوان یهود٬ جمعیت زنان خانه دار٬ جمعیت زنـان مـهندس و و... پژوهشگر٬ کلوپ زونتای ایران٬ انجمن بهداشتکاران دهان و دندان... [۱۶]

اساسنامه

اهداف

اهداف سازمان عبارت ‏اند از:

  1. ترفیع مقام زن ایران
  2. بسیج و استفاده هر چه بیشتر از زنان ایران برای به ثمر رساندن تحولات اجتماعی
  3. هماهنگی و هدایت فعالیت‏های جمعیت‏های زنان
  4. ارائه خط مشی در به ثمر رساندن مساعی قاطبه زنان کشور
  5. ایجاد تفاهم و مناسبات متقابل بین زنان ایران و سازمان‏ها و زنان کشورهای خارج

سازمان زنان ایران در کنار این اهداف، بر حفظ و ارتقای مهمی که «زنان» به عنوان همسر و مادر در خانواده بر عهده دارند، تأکید داشت.

ساختار

ارکان اجرایی

در پیش بینی واحدهای اجرایی سازمان دستگاه عریض و طویلی گنجانده شد تا با نام سازمان زنان ایران مطابقت داشته باشد؛ زیرا سازمان زنان عهده دار وظایف جدیدتری نیز شده بود و آن گام نـهادن در صـحنه روابـط خـارج از مـرزهای ایـران و شـرکت در طرح‌های تبلیغاتی حکومت در میان کشورهای منطقه بود تا زن ایرانی را به عنوان الگوی زن از بند رسته در نتیجه انقلاب شاه و طرحهای آمریکایی معرفی کند. به این ترتیب سه واحد اداری اصلی درنظر گرفته شد:

  1. مجمع عمومی بخش اصلی مدیریت و بـرنامه ریزی سـازمان را بـرعهده داشت. مـجمع اعضای آن به پیشنهاد دبیرکل و تصویب شورای مرکزی انـتخاب مـی شدند.[۱۷] مجمع عمومی دارای پنج عضو انتخابی بود که شورای مرکزی آنها را از میان اعضای سازمان انتخاب می کرد. اولین جلسه مجمع عمومی سازمان در ٢٨ آبان ١٣٤٥ه ش تشکیل شد
  2. شورای مرکزی مرکب از یازده عضو بود که رئیس و نایب رئیس آن در اولین جلسه شورا با رأی مخفی انتخاب می شدند. وظایف شورا در اساسنامه به تفصیل ذـکر شـده‌است.[۱۸]
  3. دبیرخانه مرکزی رکن اجرایی سازمان بود٬ و از دبیرکل و کارکنانی تشکیل می شد که برای اجرای کارها از طرف دبیرکل ضـروری تشـخیص داده مـی شدند. تـعداد آنـها بستگی به وسعت جغرافیایی منطقه و جمعیت و تعداد مراـکز رفاه داشت.[۱۹] دبیرکل را ریــاست عـالیه سـازمان انـتخاب مـی کرد. فـعالیتهای اداری دبـیرخـانه در چـهارواحـد [۲۰]١.ـکارگزینی٬ ٢.روابط عمومی٬ ٣.امور شعب٬ ٤.بایگانی انجام داده می شد. موضوع قابل توجه این است که اگرچه در اسـاسنامه و بـرنامه کـاری سـازمان یک دستگاه عریض و طویل اداری پیش بینی شده بود؛ اما گزارش عـملکردی از آن وجـود ندارد؛ به خصوص شعب سازمان٬ که به استانها و شـهرستانهای مـتعدد تـعلق داشت٬ اغلب در اماکن استیجاری و به حالت نیمه تعطیل بود.

دبیرکل دبیرکل از طرف ریاست عالیه انتخاب می‌شد و به آن پاسخگو بود. وظایف دبیرکل نظارت بر کلیه فعالیت‌های سازمان بود و در جلسه‌های مجمع عمومی و شورای مرکزی شرکت می‌کرد. ریاست عالیه ریاست عالیه سازمان با اشرف پهلوی بود. نایب ریاست عالیه نیز فریده قطبی مادر فرح پهلوی بود. ریاست عالیه دبیرکل سازمان و همچنین ۶ نفر از ۱۱ عضو شورای مرکزی را تعیین می‌کرد و جلسات مجمع عمومی با اجازه یا به فرمان ریاست عالیه تشکیل می‌شد.[۲۱]

کمیته‌های تحقیق

این کمیته‌ها واحدهای دیگری بودند که وظیفه ارائه طرحهای تـخصصی لازم بـرای خدمات رفاهی سازمان را به عهده داشتند. اما از آنجا که برنامه ریزیهای سازمان بیشتر درباره فعالیت‌های تبلیغاتی بود تا تحقیقاتی و اجرایی٬ بیشتر این کمیته ها یا بـدون افـراد متخصص بودند یا به حالت نیمه تعطیل اداره می شدند به طوری که حتی در گزارشهای سالانه سازمان تعداد انگشت شماری از این طرحها معرفی می شد. این کمیته ها عبارت بودند از:

  1. کمیته حقوقی
  2. کمیته آموزش
  3. کمیته بهداشت
  4. کمیته زنان شاغل
  5. کمیته فرهنگ و هنر
  6. کمیته امور بین الملل
  7. کمیته مطالعات جمعیت شناسی
  8. کمیته امور دختران دانشجو

کمیته روابط عمومی و انتشارات[۲۲] برای اجرای طرحها و برنامه های کمیته های تحقیق ساختمانهایی لزام بود؛ به همین دلیل٬ برنامه ساخت پنجاه خانه زن در پنجاه شهر ایران از سال ١٣٤٩ درنظر گرفته شد ط در سال ١٣٥٠ به اتمام رسید؛و[۲۳] حتی با وجود این ساختمانها آنچه در بـرنامه ریزیهای سازمان پیش بینی شده بود به وقـوع نـ‌پیوست؛ زیـرا بـودجه لازم بـرای تـهیه امکـانات گروههای تحقیقی وجود نداشت.اگرچه این بودجه در منابع مالی سازمان پیش بینی شده بودولی بیشترین مبالغ آن صرف تبلیغات وهزینه سفرهای اعضای اصلی سازمان می شد.

فعالیت‌ها

خدماتی - رفاهی

فعالیت این مراکز شامل بهداشت و تنظیم خانواده٬ مشاوره خانواده و امور حقوقی٬ مهد کودک و آموزش بود که بیشتر در سطح طبقات کم درآمد انجام می گرفت. فعالیت‌های مددکاری بیشتر در زمینه کمک به خانواده های زندانـیان و بـیماران نـیازمند٬ کـمک بـه زلزله زدگان و تأمین رفاه دختران دانشجو و خانواده های بی سرپرست بود؛ اما بودجه و امکانات آن چنان اندک و ناچیز بود که عمل ارائه خدمات را غیرممکن می کرد. اگر در بعضی موارد برخی از اعضا می خواستند خدمتی انجام دهند مجبور بودند در بـدترین شرایط این کار را انجام دهند؛ به طوری که برخی از زنان حقوقدان مشاوره های حقوقی را با زنان جنوب شهر تهران ترتیب دادند که این کار در باجه های روزنامه فروشی انجام می گرفت و از امکانات سازمان خبری نبود.[۲۴] حتی برای تأمین نیروی مراکز، آموزشگاه مددکاری سازمان زنان ایران تأسیس شد و قرار بود فارغ التحصیلان آن در مراکز رفاه به خدمت گرفته شوند. اما بیشترین فعالیتهای آنان شرکت در سمینارها و جشنهای سازمان به خصوص جشنهای ١٧ دی٬ یا ارائه فعالیت‌های تبلیغاتی در میان زنان جنوب شهر به منظور جلب مشارکت در انتخابات بود.[۲۵]

آموزشی

مهمترین طرح آموزشی سازمان٬ طرح سوادآموزی تابعی بود. این طرح از طرحهای اصلی سازمان ملل بود و هدف آن آموختن٬ چیزی بیش از خواندن و نوشتن و حساب کردن و سوادآموزی بود. به عبارتی٬ انسانگرایی در ابعاد اجتماعی٬ اقتصادی و فرهنگی در مفاهیم آموزشی این سیستم نهفته بود. [۲۶]در لغت٬ سوادآموزی تابعی یعنی تـبعیت کردن سوادآموزی از اهداف دیگری سوای خواندن و نوشتن مصطلح شد. به منظور تدوین واحـدهای درسـی٬ یک گـروه تـحقیق تشکـیل شـد کـه هـدف آن جمع آوری اطلاعات درباره زندگی زنان روستایی ایران؛ از جمله وضع تغذیه٬ بهداشت٬ هنرهای دستی٬ وضعیت فکری٬ روانی و نوع جهان بینی آنان بود.پرویز همایون پور. گزارش نهایی طرح تجربی سوادآموزی تابعی در خدمت پیشرفت اجتماعی و اقتصادی زنان روستایی. انتشارات سازمان زنان ایران٬ ١٣٥٤ .ص ١٢ با نگاه مختصری به اهداف گروههای تحقیق نیز روشن می شود تنها سواد مـدنظر بـرنامه ریزان نـبوده آنـان تغییرات بنیادی فکری زنان را خواستار بودند؛ اما بـا وجـود حـمایت سـازمان جـهانی مبارزه با بیسوادی٬ این طرح نیز با عدم کارآیی مواجه شد و به مرحله اجرا نرسید

موانع و مشکلات

بیشترین مـوانـع و مشکـلت بـه مـاهیت وجـودی سـازمان بـرمی گشت، در زمـینه فعالیتهای اجرایی، کمبود امکانات به چشم می خورد؛ از جمله کمبود فضای آموزشی، کمبود مربی، نبودن آمار و اطلاعات دقیق٬ مجهز نبودن گروهها به امکانات چاپ و نشر، نـپرداخـتن کـارمزد کـارکنان و هـزینه های جـاری، کـندی در اتـخاذ تـصمیمهای اداری (دیوانسالری). علاوه براین٬ در مرحله اجرای طرح نیز موانع و مشکلت بسیاری وجود داشت. کمبود دوره کارآموزی مربیان، وجود گـروههای نـاهمگن در کـلاسها، تشکـیل نامرتب کلاسها، بخصوص زمانی که معلمان بومی نبودند، مخالفت شوهران، ناهمگونی زبانهای محلی و بومیان منطقه با مطالب درسی و معلمان.پرویز همایون پور. گزارش نهایی طرح تجربی سوادآموزی تابعی در خدمت پیشرفت اجتماعی و اقتصادی زنان روستایی. انتشارات سازمان زنان ایران٬ ١٣٥٤ .ص 71 برنامه های آموزشی کوتاه مدت نیز در برخی شعب سازمان انجام می گرفت؛ مانند آموزش خیاطی، زبان انگلیسی، ماشین نویسی، رقص و غیره. عدم کارآیی واحدهای مختلف سازمان چنان مشخص بود که مهناز افخمی بسیاری از این کمبودها را به رشته تحریر درآورد. وی در جزوه ای که آن را سازمان منتشر کـرد چنین می نویسد: با وجود همه برنامه های فوق٬ سازمان زنان در عمل کارآیی چـندانـی نداشت؛ به خصوص شعب شهرستان و استان، با توجه به پراکندگی قومی و منطقه ای٬ در شهرها و مناطق مختلف به صورت متفرق و پراکنده ایجاد شد؛ اما نیروی متخصص و کارآمد نسبت به تعداد شعب وجود نداشت و سازمان مرکزی پایتخت نمی توانست این پراکندگی را تحت نظارت درآورد. [۲۷]علاوه براین٬ سـیستم اطـلاعات و آمـار دقـیق در سازمان وجود نداشت و حتی تا تشکیل کمیته های تحقیق این امر محقق نشد. به همین دلیل٬ برنامه ریزیها برای یک زندگی شهری درنظر گرفته شد که در الگـوهای مـتفاوت زندگی روستایی و ایلی کارآیی نداشت. [۲۸] در مورد مراکز رفاه نیز عدم کارآیی محسوس بود. فعالیتهای مراکز رفاه زیرنظر یک فرد موظف و تعداد محدودی از کارکنان وابسته به سازمان انجام می شد؛ بـا تـوجه بـه تعداد کم این افراد٬ از افراد داوطلب کمک گرفته می شد که تعداد آنها نیز محدود بود، و همین محدودیت سبب می شد فعالیتهای رفاهی در سطح بسیار کم انجام گیرد٬ که این امر با وظایف چندگانه مراکز رفاه هماهنگی نداشت.[۲۹] بسـیاری از زنـان در شـهرها و روستاهای مختلف حتی از وجود سازمان اطلعی نداشتند.[۳۰]

تبلیغی

سازمان زنان ایران٬ که بازوی اجرایی برنامه های فـرهنگی حکـومت در مـیان زنـان ایران بود٬ وظیفه داشت زن ایرانی را نمونه تمدن یافته زن شرقی معرفی کند. بیشترین بودجه و سرمایه خود را در برنامه های تبلیغی به خدمت گرفت. این فعالیت‌ها٬ از طـریق چاپ و نشر کتاب و عکس گرفته تا تهیه فیلم برای رسانه ها، صورت می گرفت. تشکیل سمینارها و جلسات سخنرانیهای عمومی در ارتباط با نقش جدید زن ایـرانـی٬ تـدوین برنامه های رادیو تلویزیون در راسـتای فـعالیتهای سـازمان٬ دیـدوبازدیدهای فـردی یـا جمعی، داخلی و خارجی٬ به خـصوص بـا حـمایتهای زنـان کشـورهای دیگـر٬ تـرتیب نمایشگاههای فصلی یا مـوضوعی٬ شـرکت گسـترده در جشـنهای ٢٥٠٠ سـاله، تـهیه پوسترهای تبلیغاتی، شرکت در نمایشگاههای داخلی و بین المللی عکس با عنوان نقش جدید زن ایرانی[۳۱] انتشار هفت شماره ماهنامه تحت عنوان زن دانـا کـه در آن نـقشهای زنـان در دوران پهلوی تبلیغ شده است٬ همگی نشان دهنده تمرکز سرمایه و نیروی انسانی در این واحد است.

روابط برون مرزی

عملکرد سازمان در خارج از ایران در راستای سیاست‌های حکومت قرار داشت و با تمام کشورهایی که منافع سیاسی دولت اقتضا می کرد و یا مطابق برنامه های آمریکای-ایران موظف بود به این کشورها کمک اقتصادی کند و زن ایرانی را به عنوان الگوی غربی شده ارائه ده-سازمان زنان ارتباطات گسترده ای برقرار می ساخت. به عنوان مثال( در کنار پیمان همکاری عمران منطقه ای بین سه کشور تـرکیه٬ ایـران و پـاـکسـتان(RCD ) سازمان زنان کمیته فرعی مربوط به هـمکاری عـمران مـنطقه ای را تشکـیل داد. رابـطه تگاتنگی با دو کشور مذکور از طریق ارتباط با جمعیتهای زنان در این دو کشور به وجود وزارت امور خارجه،آورد. [۳۲] از این طریق کمکهای اقتصادی فراوانـی بـه دو کشـور مـذکور ارائـه داد کـه در گزارشهای سالیانه سازمان نیز ذـکر شد. همچنین سازمان زنان با جمعیتهای زنان در کشور اسرائیل همکاری داشت. شرکت در سمینارها٬ بازدید از مراکز رفاهی زنان در این کشور از جمله این ارتباطها بود.[۳۳] ارتباط با سازمانها و جمعیتهای آمریکایی از دیگر فعالیتهای سازمان بود. علاوه بر این٬ عملکرد سازمان در برخی از جراید و مطبوعات آمریکا بـه طور گسترده ای تبلیغ شد.[۳۴] سازمان زنان در سازمان ملل نیز حضور مستمر و پیگیری داشت. در کـمیسیونهای مقام زن٬ اشرف پهلوی بـه عـنوان رئـیس سـازمان زنـان از طـرف دولت ایـران حـضور می یافت٬ و چنین تبلیغ می شد که در ایران بیسوادی ریشه‌کن شده و فقر از میان رفـته است. سازمان زنان٬ در اغلب سمینارها و جلسات عـمومی بـا جـمعیتهای کشـورهای دیگر٬ بیشترین تبلیغ را به مبارزه با بیسوادی در قالب طرحهای انقلاب سفید اختصاص میداد و همچنین در اغلب طرحهای تحقیقاتی سازمان ملل شرکت فعالنه ای داشت. [۳۵] کمک مالی سازمان زنان به کشورهای مختلف تحت عنوان زنان نیز بسیار زیاد بود؛ به عنوان مثال٬ در سال ١٣٥٤ مبلغ ٥٠٠ هزار دلار به صندوق ملل متحد برای سـال زن٬ ٥٠٠ هزار دلار به مرکز آسیایی٬ ٠٠٠ / ٠٠٠ / ١ دلار بـابت مـخارج اولیـه تأسـیس مـرکز بین المللی تحقیق زنان و ٠٠٠ / ١٥ دلار برای مخارج سمینار زن و توسعه پرداخت کرد. [۳۶]

ماهیت سیاسی

در بررسی سازه های سازمان زنان٬ نقش ریاست سازمان می تواند نشانه محکمی بر ماهیت وجودی سازمان باشد که از ابتدا این مقام به اشرف پهلوی سپرده شد. این امر نشانه آن بود که حکومت کامل سازمان را در اختیار خود دارد. اشرف٬ که هـمواره در صدد تحکیم و ازدیاد قدرت شخصی خود بود٬ در درجه اول از وجود سازمان در جهت این هدف خود سود می برد.[۳۷]با توجه به اینکه «سازمان زنان ایران» طبق اساسنامه خود بر غیر سیاسی بودن آن تأکید کرده بود، لیکن فعالیت‌‏های سیاسی نیز در آن صورت می‏گرفت. مهرانگیز منوچهریان در این باره می‏گوید: «در آغاز فعالیت سازمان زنان ایران، جمعی از زنان به فعالیت‏های سیاسی و حزبی پرداختند و گروهی دیگر به کارهای اجتماعی و فرهنگی رغبت و علاقه نشان می‏دادند. در واقع این دو نوع فعالیت آن قدر از هم جدا افتاده بود که فعالیت زنان را نمی‏شد در قالب واحدی شکل داد... در نتیجه آن عده [از ]زنان که فعالیت سیاسی داشتند، شیوه و فعالیت تشکیلاتشان از فعالیت سازمان جدا بود و فعالیت‏های سیاسی در چارچوب شوراهای زنان احزاب فعالِ آن زمان انجام می‏شد. زنانی هم که در سازمان زنان فعال بودند، به حکم اساسنامه، آن قدر خود را غیر سیاسی می‏دانستند که نمی‏توانستند عمیقاً و واقعاً به جنبه‏های گوناگون مساوات بپردازند و این، سبب شد که ایجاد نوعی دید و برداشت همه جانبه و سازنده از نقش زن در جامعه به تأخیر بیفتد...»[۳۸]مدتی بعد با تأسیس حزب رستاخیز در سال 1353 شمسی از سوی محمدرضا پهلوی، رویکرد سازمان زنان به مسائل سیاسی تغییر یافت. با توجه به خواسته محمدرضا پهلوی مبنی بر اینکه افراد غیر عضو این حزب باید از کشور خارج شوند، سازمان زنان وارد عرصه سیاست شد و به صورت یکی از اهرم‏های آن حزب درآمد.

ارتباط با حزب رستاخیز

رابطه نزدیک سازمان زنان با حزب رستاخیز از وجوه برجسـته فـعالیتهای سـازمان محسوب می شد. مهناز افخمی، دبیرکل سازمان زنان ایران؛ هما روحی، عضو شـورای مرکزی سازمان زنان ایران؛ لیلی امیرارجمند، مهین هاشمی نژاد، زرین تاج بیداد، مرضیه صاحبی از اعضای عالیرتبه سازمان زنـان ایـران بـه عـضویت هـیئت اجـرایـی حـزب رستاخیز درآمده بودند. همچنین مهناز افخمی و لیلی امیرارجمند عـضو رسـمی دفـتر سیاسی حزب رستاخیز شده بودند. ٥٨١ نفر از کارمندان و اعضای دبیرخانه در مراکز رفاه خانواده سـازمان زنـان طـی تلگرافی در سال ١٣٥٣ همبستگی خـود را بـا جـناح٬ بـه اصـطلاح٬ تـرقی‌خواه! حـزب رستاخیز ایران اعلام کردند. در همان سال٬ مراکز رفاه و شعب سازمان در سراسر ایران برای تشکیل کانونهای حزب شرکت فعال کردند. در شهریور ١٣٥٤ در محل مراکز رفاه شماره ٣ سازمان زنان٬ جلساتی با حضور قائم ١٠٦ مقام دبیرکل حزب رستاخیز ایران و نمایندگان سازمان زنان تشکیل شد٬ در این جلسات اهداف حزب رستاخیز توجیه شد و سیاستهای هماهنگ سازی بین سازمان زنان ایران و حزب رستاخیز برنامه ریزی گردید. به این ترتیب سازمان زنان ایران٬ که در بدو تأسیس داعیه زمینه سازی رفاه اجتماعی و ترقی فرهنگی زنان ایران را داشت٬ بخش اعظم نیرو و سرمایه خود را صرف برنامه های صرفا سیاسی و تبلیغاتی نمود.

پانویس

  1. مورگان شوستر، «اختناق ایران»، کاویان، ص238، 1386ش
  2. بامداد، «زن ایرانی: از انقلاب مشروطیت تا انقلاب سفید»، 1347ش
  3. شیخ الاسلامی، «زنان روزنامه‌نگار و اندیشمند ایران»، ص 83-87، 1351ش
  4. ناهید، «زنان ایران در جنبش مشروطه»، ص 113، 1360ش
  5. هدایت، «کتاب خاطرات و خطرات»، ص459، 1399ش
  6. آرشیو سازمان اسناد ملی ایران٬ سال ٬١٣٢٦ شماره ١٣٤٣
  7. « مجله اطلاعات بانوان»، ش210، ص2، 1340ش
  8. « مجله اطلاعات بانوان»، ش317، ص5، 1339ش
  9. «  نشریه سال بـین المـللی زن»، ص253، 1925ق
  10. فرودست، « کتاب ظهور و سقوط سلطنت پهلوی»، ج2، 1397ش
  11. «سالنامه سازمان ایران»٬ انتشارات سازمان زنان ایران٬ ٬١٣٤٥ ص ٣٧.
  12. « مجله اطلاعات بانوان»، ش327،ص4،ش348ص2، ش332 ص5، 1342ش
  13. «نقش زن در فرهنگ در تمدن ایر ان»، سازمان زنان ایران٬ ص ٦٥ ٬ ٬١٠٠ ٬١٥٠ ٬١٨٤ ٢٦٢؛ و موسسه پژوهش و مطالعات فرهنگی٬ سند شماره ١-٣٢٣-١١١
  14. «زن ایرانی از شالیزار تا وزارت»، ص40
  15. «اساسنامه سازمان زنان ایران»٬ مصوب ٬ش١٣٤٧ ماده سوم تا پنجم
  16. «کارنامه سازمان زنان ایران»٬ اسفند ١٣٥٦ش
  17. اساسنامه سازمان زنان ایران٬ مصوب ١٣٤٥
  18. «اساسنامه سازمان زنان ایران»٬ ص ١٠، ١٣45ش
  19. «اساسنامه سازمان»٬ ص ٨، ١٣٤٥
  20. «گزارش فعالیتهای سازمان زنان ایران»٬ ٬١٣٥٥ ص ٢٢ .٤٣
  21. «سازمان زنان»، در ویکی پدیا
  22. «سازمان اسناد ملی ایران»٬روزنامه‌خبرگزاری پارس٬ ش ٬٢٤٤٨ س ١٣٤٨ش
  23. «روزنامه مهر ایران» ٬ س ٬١٣٤٩ ش ٢٧٤٩.
  24. «گزارش سالیانه سازمان زنان»، ص55-1354ش
  25. «گزارش سالیانه سازمان زنان»،55ص 78-79، 1354ش
  26. همایون پور، «گزارش نهایی طرح تجربی سوادآموزی تابعی در خدمت پیشرفت اجتماعی و اقتصادی زنان روستایی» انتشارات سازمان زنان ایران٬ ١٣٥٤ ش، ص ١٢
  27. افخمی، «پیشنهادهای اصلحی درباره تشیکلت سازمان زنان ایر ان»، تهران٬ انتشارات سازمان زنان ایران٬ بی تا. ص ١٤
  28. «بررسی گزارشهای دوسالنه سازمان زنان ایر ان»، انتشارات سازمان زنان ایران، بی تا. ص ٢٠
  29. «روزنامه پست تهران»، س ،١٣٤٨ ش ٤٨٧
  30. امان‌اللهی بهاروند، «منزلت زن در اجتماع عشایری»، ص21، 1354ش
  31. «آرشیو وزارت امور خارجه»٬ سازمان زنان ایران٬ سال ٬١٣٥١ ردیف ٢٥٣
  32. «گزارش امور مالی و اداری سازمان زنان ایرانم، اسناد سال ١٣٤٣
  33. «گزارش سالیانه سازمان زنان ایران»٬ سال ١٣٥٤ و ١٣٥٣ .ص58
  34. «گزارش سالیانه سازمان زنان ایران»، سال ١٣٥٤ و ١٣٥٣، ص58
  35. «اسناد سازمانهای بین المللی سالهای1349-1351»، آرشیو وزارت امور خارجه، کمیسیون مقام زن، ردیف7
  36. «گزارش امور مالی و اداری٬ سازمان زنان ایران»، ١٣٥٤-٬١٣٥٣ ص ٣٤-٣٣
  37. مرکز نشر اسناد لانه جاسوسی، «از ظهور تا سقوط: مجموعه اسناد لانه جاسوسی آمریکا»، ص108-109
  38. اردلان؛ احمدی‌خراسانی، «سناتور: فعالیت‌های مهرانگیز منوچهریان بر بستر مبارزات حقوقی زنان در ایران»، ص503-502،1382ش

منابع

  • رنجبر عمرانی،حمیرا، « زنان ایران»، موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران،1385ش
  • رنجبر عمرانی،حمیرا، « تغییر ماهیت جمعیتهای زنان»٬ از آغاز تا سازمان زنان
  • رنجبر عمرانی،حمیرا، «سازمان زنان ایران؛ ابزار فرهنگی ـ اجتماعی حکومت شاه و نقش اشرف پهلوی»، موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران
  • «سازمان زنان»، در ویکی پدیا، بازدید 10اسفند1401ش
  • «سازمان زنان ایران»، مجله حوراء شماره13
  • حافظيان، محمدحسين،«سازمان هاي زنان در ايران عصر پهلوي»، دوره 1، شماره2، ص33-50، 1378ش