سرمایه جنسی
سرمایه جنسی زنان، از نظر دکتر امامی، بهدلیل وجود بحران جنسی، اهمیت خانواده و مسئله حجاب دارای اهمیت زیادی است. جمهوری اسلامی سرمایه اجتماعی زنان را در ایران افزایش داد. زنان را به حوزه عمومی آورد. نمودهای حوزه عمومی آموزش عالی و اشتغال است. اما ارتباط حضور زنان در حوزه عمومی با سرمایه اجتماعی شان مغفول واقع شد. شرایط افسارگسیخته حوزه عمومی در نسبت با سرمایه اجتماعی ارتفایافته زنان در ایران اولین مشکلش این بوده که زنان سرمایه جنسیشان را به تدریج از دست میدهند. سرمایه جنسی به معنای مطلوبیت و ارزشآفرینی یا فرایند ارزشآفرینی است که به واسطه سکسوالیته و امر جنسی در زن یا مرد ایجاد شده و در روابط اجتماعی به کار میآید. این ارزشآفرینی خیلی مهم است. بیمیلی مردان به زنان نتیجه این امر است. زنان با انقلاب اسلامی صاحب یک سرمایه اجتماعی بالایی شدند، اما جمهوری اسلامی، متناسب با ارتقای سرمایه اجتماعی زنان و متناسب با افزایش سطح خودآگاهی زنان، سطح کنشگری زنان در عرصه جامعه، سطح اراده و آزادهگرایی آنها در کنشهای فرهنگی و خانوادگی و اجتماعی نتوانسته الگو و ظرفیت فراهم کند.
جعل واژه سرمایه جنسی
این واژه اولین بار توسط افسانه نجمآبادی در فصل یک کتاب زنان سیبیلو و مردان بیریش مطرح شده است.
تعریف سرمایه جنسی
سرمایه جنسی به معنای مطلوبیت یا فرایند ارزشآفرینی است که به واسطه امر جنسی در مرد یا زن ایجاد شده است و در روابط اجتماعی قابل به کار گیری است.
اهمیت موضوع سرمایه جنسی
- وجود بحران جنسی
- اهمیت موضوع سیاستگذاری در شئون خانواده
- نارساییهای جنسی خانواده
- علل حجاب
خانوادهپژوهی جامعه ایرانی
در مطالعات خانواده پژوهانه مسئلههای عینی کمتر دخیل است و عموما به رویکردهای انتزاعی و تئوریک بسنده میشود. مثلا در بحث قوامیت، نیاز به بررسی قوامیت در جایگاه پدری در متن جامعه است. در خانواده پژوهی جامعه ایرانی میتوان از سه میدان جدی اثرگذار سخن گفت:
- بحران جنسی
- سیاستگذاری خانواده
- حجاب : علت تامه بحث حجاب نارساییهای جنسی جامعه است.
جمهوری اسلامی و وضعیت زنان
جمهوری اسلامی اقداماتی انجام داد که تاثیر زیادی بر تحولات مسائل زنان در ایران داشت.
توسعه تحصیلات عالی زنان
جمهوری اسلامی دانشگاه را در ایران توسعه داد. پهلوی نمیتوانست دانشگاه را که زاییده خودش بود بزرگ کند. یعنی دانشگاه به ضد او تبدیل شد. ولی جمهوری اسلامی لااقل اینجور تصور نکرد؛ دانشگاه بعد از انقلاب در ایران توسعه پیدا کرد.
حضور زنان در خیابان
دکتر امامی به نقل از احسان نراقی یکی از سه اقدام جدی جمهوری اسلامی در عرصه زنان را به خیابان آوردن آنها ذکر کرد. همچنین نقل قولی از آصف بیات دارند که در این خصوص تحلیلی دارد متفاوت با تحلیلهای دیگر. وی معتقد است در انقلاب ایران زنان نه در کنار مردان یا پشت سر مردان بلکه دقیقا هم وزن و هم اندازه آنها در انقلاب حضور داشتند. جمهوری اسلامی زنان را آزاد کرد و به خیابان آورد. این به خیابان آوردن در مقابل فضای سنت بود که مخالف حضور زنان در خیابان بود.
جمهوری اسلامی ایران و به طور مشخص انقلاب اسلامی واقعا و نه به صورت ابزاری، نه به صورت فرمایشی، نه به صورت تزئینی، همانطور که بر روی دوش اعتراض، انقلاب و جنبش مردان بود، در سه چهار سال آخر مختوم به سال 57 بر گُرده زنان هم بود. حوزه عمومی ایرانی از سنت خودش فاصله گرفته و به مدرنیته هم ملحق نشده یا نخواسته بشود. لذا می توان گفت یک حوزه عمومی جعل میشود. انقلاب و اسلام انقلابی و امام و پیروانش این را به رسمیت میشناسند. مسجد و حوزه بخش سنتی انقلاب اسلامی بود و انقلاب را تغذیه میکرد اما زیرساخت حوزه عمومی انقلاب، در خیابان محقق شد.
با حذف مجالس و حمامهای زنانه و غیره خیابان تبدیل به حوزه عمومی برای زنان شده. حتی در شهرهای مذهبی مثل قم زنان چه در جریان انقلاب و چه بعد از آن در خیابان حضور پررنگی دارند. همچنین در تطورات مناسک مذهبی، زنان به دستههای عزاداری پیوستند در حالیکه در گذشته زنان حتی در مناسک عزاداری پرده نشین یا بالا نشین ( روی پشتبام ها یا طبقه دوم حسینیهها) بودند و اصلا حضور نداشتند.
افزایش سرمایه اجتماعی زنان
جمهوری اسلامی سرمایه اجتماعی زنان را در ایران افزایش داد. زنانی که به غلط جنس دوم و نیروی دوم اجتماعی تلقی میشدند و هنوز پیرو بودند. زنان فوق فوقش به درد بزک کردن مجلس یا به درد کشف حجاب میخوردند؛ ولی با انقلاب، زنان یک تغییر واقعی را به نام انقلاب اسلامی راهبری کردند و پیرو و تابع مردان هم نبودند. سرمایه اجتماعی زنان بعد از انقلاب با ورود به حوزه عمومی افزایش پیدا کرد. اما سرمایه اجتماعی که افزایش پیدا کرده است باید برایش ظرف مناسب وجود داشته باشد، وگرنه متلاطم میشود و سرگردان به ظروف دیگر ریخته میشود. شاید اولین مسأله و مشکل در جمهوری اسلامی در مورد زنان همین بوده است که متناسب با ارتقای سرمایه اجتماعی آنان و متناسب با افزایش سطح خودآگاهیشان، سطح کنشگریشان در عرصه جامعه، سطح اراده و آزادهگرایی آنها در کنشهای فرهنگی و خانوادگی و اجتماعی نتوانسته الگو و ظرفیت فراهم کند.
تحصیلات عالی
در اوایل دهه 90، 60% صندلیهای دانشگاههای دولتی در حدود 80% رشتهها را خانمها اشغال میکنند یا میتوانند اشغال کنند؛ البته ممکن است بعد انصراف داده باشند.
بازار کار
جمهوری اسلامی مخالف کار زنان نبوده است اما سعی کرده مسئله اشتغال زنان را ایدئولوژیزه کند و نگاه دینی به آن را تبیین کند. به این معنا که در حوزههایی که زنانه است و زنان به آن نیاز دارند، حضور زنان در بازار کار، واجب کفایی است. زنان باید نیازهای خودشان را رفع کنند تا حریم زنانه حفظ شود. ولی کاری که بخش مهمی از بدنه اجتماعی شهری بورژوا و حتی طبقه متوسط به پایین دنبالش هست الزاما کاری نیست که جمهوری اسلامی میگوید. آنها بهدنبال استقلال هستند.
اوقات فراغت
فراغت از نظر مطالعات فرهنگی یک عرصه بسیار اثرگذار و کالایی شده و قابل اعلام مقاومت است. درواقع فراغت این امکان را میدهد که با آن عمل کرد و مقاومت کرد. بخش مهمی از زنان از دهه 80، سرمایه اجتماعی ارتقاءیافتهشان را در انواع خاصی از دادههای بیخاصیت از فراغت ریختند. سرمایه اجتماعی به صورت افسارگسیختهای جَوَلان میکند. البته جمهوری اسلامی هم در قالبهای مختلفی مثل آموزش عالی سعی کرده این حوزه عمومی را مدیریت کند. حوزههای علمیه بانوان را تاسیس کرده و گسترش داده است و فرصتی به تحصیلات داده که قبل از انقلاب نبوده. این تحصیلات بخشی از اوقات فراغت را مدیریت میکند. توسعه ورزش بانوان برای مدیریت اوقات فراغت بسیار مهم است.
از دست رفتن سرمایه جنسی زنان در حوزه عمومی
شرایط افسارگسیخته حوزه عمومی در نسبت با سرمایه اجتماعی ارتفایافته زنان در ایران اولین مشکلش این بوده که زنان سرمایه جنسیشان را به تدریج از دست میدهند. سرمایه جنسی به معنای مطلوبیت و ارزشآفرینی یا فرایند ارزشآفرینی است که به واسطه سکسوالیته و امر جنسی در زن یا مرد ایجاد شده و در روابط اجتماعی به کار میآید و در روابط اجتماعی میتوان آن را خرج کرد. این ارزشآفرینی خیلی مهم است. بیمیلی مردان به زنان نتیجه این امر است.
زنان در حالت طبیعی یک سرمایه جنسی دارند که آنها را مطلوب مرد میکند و مردان به شدت به آنها نیاز دارند. زنان بهدلیل عوامل مختلف جامعه شناختی، سرمایه اقتصادی که کلاسیکترین مفهوم capital یا سرمایه است را ندارند. اما سرمایه جنسی دارند. این به این معنی نیست که تحلیل مادی از یک امر قدسی به نام ازدواج ارائه میشود، بلکه زیرساخت مادی آن است. خدا در طبیعت اینگونه آفریده است. طبیعت مردان این است که به زنان گرایش دارند. در فقه و حقوق ازدواج در اسلام، این از طریق نفقه و صداق و مهریه و چیزهای دیگر کاملا به رسمیت شناخته شده است.
زنان تحت تاثیر جامعه مصرفی هم مصرف کنندهاند و هم خود تبدیل به کالای مصرفی میشوند زیرا زنان دارای سرمایه جنسی هستند ولی سرمایه مالی ندارند لذا برای به دست آوردن سرمایه مالی و منزلت اجتماعی سرمایه جنسی خود را خرج میکنند.
اگر امر جنسی در خانواده و جامعه به عنوان یک امر فراغریزهای مورد توجه قرار بگیرد، منحصر به سه رابطه و سه بُردار است؛ بردار اطفاء، بردار تحریک و ارضاء. هر جامعه و فرهنگی متناسب با سرمایه جنسیاش برای این سه بردار برنامهریزی دارد. اگر برنامهریزیاش جواب بدهد، شرایط نرمال جنسی دارد. اگر جواب ندهد، دچار بحران جنسی میشود. بردار اطفاء در مَثَل اعلایش، ادیان و شرایع به آن عفاف میگویند. عفاف بطن، عفاف فرج. آن آیه قرآن را بخوانید: فلیستعفف الذین لایجدون نکاحا. یک روابط تحریک داریم. در بردار ارضاء ما فقط ازدواج را داریم. انواع ارضای غیررسمی و تغذیه غیررسمی جنسی ممنوع است. خرجکردن سرمایه جنسی زن فقط در خانواده مجاز است. یک بحث تحریک هم هست. تحریک معنای مثبت و منفی دارد. در یک نظام جنسی، بر اساس سرمایه به یک میزانی تحریک زن برای مرد و مرد برای زن انجام بشود و از یک میزان به بالایش باعث بالا رفتن هزینههای اطفاء، بالا رفتن کمیت یا بالا رفتن ارضا میشود. یعنی اطفاء سخت میشود و ارضاء خیلی زیاد و راحت میشود. جامعه به دنبال مصرف جنسی حتی با نگاه کردن است.
توصیه به محرک بودن مرد و زن در کانون خانواده در این راستاست. روایات زیادی داریم مبنی بر اینکه زن در خانواده برای همسرش آرایش کند. این یعنی تحریک در درون خانواده باید جدی گرفته شود. در نقطه مقابلش تحریکهای غیررسمی است. محل کار مختلط، کلاس مختلط، جلسه مختلط سبب افزایش تحریکهای غیر رسمی است؛ چون میتواند عامل تحریک باشد. حتی میتواند عامل ارضا باشد؛ اما ارضای کاملا کاذب . بسیاری از مردان که در محیطهای مختلط در فضای کار، ساعتهای زیادی را سپری میکنند، به شدت مشکل رضایت از همسرانشان و از خودشان دارند. بخاطر اینکه بخش زیادی از توان جنسی او به صورت غیررسمی صرف شده، مثل بچهای است که هله هوله خورده و غذای اصلی مثل گوشت، پروتئین و ویتامین و میوه دریافت نکرده. در بحث اطفا هم همین طور است. همه جوامع حدی از خویشتنداری را دارند که باید متناسب با تحریک باشد. اگر تحریک بالا رفت سطح ارضا هیچ افزایش پیدا نکرد بلکه پایینتر هم رفت؛ با یک مفهومی مثل عفاف نمیشود این هجمه سنگین تحریک و البته مسیرهای غیررسمی و طبعا نامشروع برای ارضا آن را مدیریت کرد. دیدن برای مردان ارضا هست ولی برای زنان این قدر نیست. این تفاوتها است. همانطور که پوشیدن و خودآرایی برای زنان ارضا هست اما برای مردان ارضا نیست، فقط میتواند تحریک باشد.
در تعالیم اسلامی، در ادبیات روایی ما این نظام مهندسی جنسی وجود دارد؛ اگر در حوزه جنسی یک سیاستی وجود دارد باید بتوان از محیط، فضا و شرایط برای اعمال آن مدیریت استفاده کرد. راهحل نگرانی در حوزه اطفاء، فقط تفکیک جنسیتی نیست. بلکه باید به توسعه محیطهایی فکر کرد که خانمها بتوانند کنش عمومی داشته باشند؛ اما در عین حال بتوانند تجربه عفاف را هم داشته باشند.