عدالت و جنسیت در اندیشه آیت‌الله خامنه‌ای

از ویکی‌جنسیت

« ﺑﺮای اﺳﻼم، ﺟﻨﺲ - زن ﺑﻮدن و ﻣﺮد ﺑﻮدن - ﻣﻄﺮح ﻧﻴﺴﺖ؛ ﺗﻌﺎﻟﻰ ﺑﺸﺮی ﻣﻄﺮح اﺳﺖ، اﺧﻼق ﺑﺸﺮی ﻣﻄﺮح اﺳﺖ، ﺑﺮوز اﺳﺘﻌﺪادﻫﺎ ﻣﻄﺮح اﺳﺖ، اﻧﺠﺎم وﻇﺎﻳﻔﻰ ﻛﻪ ﺑﻪ ﻫﺮﻛﺴﻰ ﻳﺎ ﻫﺮ ﺟﻨﺴﻰ از ﺟﻨﺴ‌ﻬﺎی ﺑﺸﺮی متوجه اﺳﺖ، ﻣﻄﺮح اﺳﺖ، ﻛﻪ ﺑﺮای اﻳﻦ ﺑﺎﻳﺪ ﻃﺒﻌﺎً ﻃﺒﻴﻌﺘﻬﺎ را ﺷﻨﺎﺧﺖ. اﺳﻼم، ﻃﺒﻴﻌﺖ زن و ﻃﺒﻴﻌﺖ ﻣﺮد را ﻫﻢ ﺑﺨﻮﺑﻰ می‌شناﺳﺪ. در اﺳﻼم آﻧﭽﻪ ﻛﻪ ﻣﻄﺮح اﺳﺖ، ﻋﺒﺎرت اﺳﺖ از ﺗﻌﺎدل؛ ﻳﻌﻨﻰ رﻋﺎﻳﺖ ﻋﺪاﻟﺖ ﻣﺤﺾ ﻣﻴﺎن اﻓﺮاد ﺑﺸﺮ، از ﺟﻤﻠﻪ ﻣﻴﺎن ﺟﻨﺲ زن و ﺟﻨﺲ ﻣﺮد. ﺑﺮاﺑﺮی در ﺣﻘﻮق ﻣﻄﺮح اﺳﺖ، اما در ﺟﺎﻳﻰ ﻣﻤﻜﻦ اﺳﺖ اﺣﻜﺎم زن ﺑﺎ اﺣﻜﺎم ﻣﺮد ﻣﺘﻔﺎوت ﺑﺎﺷﺪ؛ ﻫﻤﭽﻨﺎن ﻛﻪ ﻃﺒﻴﻌﺖ زن ﺑﺎ ﻃﺒﻴﻌﺖ ﻣﺮد در ﺑﻌﻀﻰ از ﺧﺼﻮﺻﻴﺎت ﻣﺘﻔﺎوت اﺳﺖ. ﺑﻨﺎﺑﺮاﻳﻦ، ﺑﻴﺸﺘﺮﻳﻦ ﺣﻘﺎﻳﻖ و ﺑﻴﺸﺘﺮﻳﻦ واﻗﻌﻴت‌های ﻓﻄﺮت و ﻃﻴﻨﺖ ﺑﺸﺮی در ﻣﻮرد زن و ﻣﺮد، درﻣﻌﺎرف اﺳﻼﻣﻰ اﺳﺖ.»[۱]

مفهوم عدالت

عدالت به معنای قرار دادن شی در جایگاه خویش است. برقراری عدالت ملزوماتی دارد از جمله شناخت شیء،‌ پذیرش آن به حد قدر‌شناسی و ارتقائش در جهت اعتلاء:« معنای عدالت این است که آنچه را خدای متعال در کُمونِ ذات هر موجودی قرار داده، آن را بشناسیم، قدر بدانیم و آن را پرورش بدهیم؛ عدالت این است.» [۲] باید جهت برقراری عدالت در مقوله‌ی جنسیت نیز از این قاعده پیروری نمود. شناخت طبیعت افراد، در جانمایی آن به‌صورت عادلانه نقش به‌سزایی دارد:«ﺑﺮای اﺳﻼم، ﺟﻨﺲ - زن ﺑﻮدن و ﻣﺮد ﺑﻮدن - ﻣﻄﺮح ﻧﻴﺴﺖ؛ ﺗﻌﺎﻟﻰ ﺑﺸﺮی ﻣﻄﺮح اﺳﺖ، اﺧﻼق ﺑﺸﺮی ﻣﻄﺮح اﺳﺖ، ﺑﺮوز اﺳﺘﻌﺪادﻫﺎ ﻣﻄﺮح اﺳﺖ، اﻧﺠﺎم وﻇﺎﻳﻔﻰ ﻛﻪ ﺑﻪ هرکسی ﻳﺎ ﻫﺮ ﺟﻨﺴﻰ از ﺟﻨس‌های ﺑﺸﺮی متوجه اﺳﺖ، ﻣﻄﺮح اﺳﺖ، ﻛﻪ ﺑﺮای اﻳﻦ ﺑﺎﻳﺪ ﻃﺒﻌﺎً طبیعت‌ها را ﺷﻨﺎﺧﺖ. اﺳﻼم، ﻃﺒﻴﻌﺖ زن و ﻃﺒﻴﻌﺖ ﻣﺮد را ﻫﻢ به‌خوبی می‌شناسد... . در اﺳﻼم آﻧﭽﻪ ﻛﻪ ﻣﻄﺮح اﺳﺖ، ﻋﺒﺎرت اﺳﺖ از ﺗﻌﺎدل؛ ﻳﻌﻨﻰ رﻋﺎﻳﺖ ﻋﺪاﻟﺖ ﻣﺤﺾ ﻣﻴﺎن اﻓﺮاد ﺑﺸﺮ، ازجمله ﻣﻴﺎن ﺟﻨﺲ زن و ﺟﻨﺲ ﻣﺮد. ﺑﺮاﺑﺮی در ﺣﻘﻮق ﻣﻄﺮح اﺳﺖ، اما دردجایی ﻣﻤﻜﻦ اﺳﺖ اﺣﻜﺎم زن ﺑﺎ اﺣﻜﺎم ﻣﺮد ﻣﺘﻔﺎوت ﺑﺎﺷﺪ؛ ﻫﻤﭽﻨﺎن ﻛﻪ ﻃﺒﻴﻌﺖ زن ﺑﺎ ﻃﺒﻴﻌﺖ ﻣﺮد در ﺑﻌﻀﻰ از ﺧﺼﻮﺻﻴﺎت ﻣﺘﻔﺎوت اﺳﺖ. ﺑﻨﺎﺑﺮاﻳﻦ، بیشترین حقایق و ﺑﻴﺸﺘﺮﻳﻦ واﻗﻌﻴت‌های ﻓﻄﺮت و ﻃﻴﻨﺖ ﺑﺸﺮی در ﻣﻮرد زن و ﻣﺮد، در ﻣﻌﺎرف اﺳﻼﻣﻰ اﺳﺖ.»[۳]

دیدگاه اسلام نسبت به جنسیت

در نگاه اﺳﻼم، ﺟﻨﺲ - زن ﺑﻮدن و ﻣﺮد ﺑﻮدن - ﻣﻄﺮح ﻧﻴﺴﺖ؛آنچه اهمیت دارد تکامل افراد است. در مسئله‌ی کمال؛ این روح است که اصالت دارد نه جسمی که جنسیت به آن متصف است:« ﺑﺮای اﺳﻼم، ﺟﻨﺲ زن ﻳﺎ ﺟﻨﺲ ﻣﺮد ﻣﻄﺮح ﻧﻴﺴﺖ؛ ﺗﻜﺎﻣﻞ اﻧﺴﺎﻧﻰ ﻣﻄﺮح اﺳﺖ. ﻳﻚ ﺟﺎ ﺳﺨﻦ از ﻣﺮد ﮔﻔﺘﻪ می‌شود، ﻳﻚ ﺟﺎ ﺳﺨﻦ از زن. ﺑﻪ ﻳﻚ ﻣﻨﺎﺳﺒﺖ از زن ﺗﺠﻠﻴﻞ می‌شود، ﺑﻪ ﻳﻚ ﻣﻨﺎﺳﺒﺖ از ﻣﺮد؛ ﭼﻮن دو ﺣﺼﻪی ﭘﻴﻜﺮه‌ی ﺑﺸﺮﻧﺪ، دو ﺑﺨﺶ وﺟﻮد ﺑﺸﺮی ﻫﺴﺘﻨﺪ. از ﻟﺤﺎظ ﺟﻨﺒﻪی ﺑﺸﺮی و ﺟﻨﺒﻪی اﻟﻬﻰ، ﻫﻴﭻ ﺗﻔﺎوﺗﻰ ﺑﺎ ﻫﻤﺪﻳﮕﺮ ﻧﺪارﻧﺪ. ﻟﺬا در ﻗﺮآن آن وﻗﺘﻰ ﻛﻪ می‌خواﻫﺪ راﺟﻊ ﺑﻪاﻧﺴﺎن‌های ﺧﻮب ﻳﺎ اﻧﺴﺎن‌های ﺑﺪ ﻣﺜﻞ ﺑﺰﻧﺪ، از زن ﻣﺜﻞ ﻣﻰآورد: «ﺿﺮب ﷲ ﻣﺜﻼ ﻟﻠﺬﻳﻦ ﻛﻔﺮوا اﻣﺮأت ﻧﻮح و اﻣﺮأت ﻟﻮﻁ» [۴]در ﻣﻮرد ﻛﺴﺎﻧﻰ ﻫﻢ ﻛﻪ ﻣﺆﻣﻦ ﻫﺴﺘﻨﺪ، ﻣﺜﺎل می‌زﻧﺪ؛ «اﻣﺮأ ت ﻓﺮﻋﻮن» در ﻫﺮ دو ﺟﺎ، ﻣﺜﺎل و ﻧﻤﻮﻧﻪی ﻛﺎﻣﻞ راه ﺧﻄﺎ و راه ﺻﻮاب را از زن ذﻛﺮ ﻣﻴﻜﻨﺪ؛ ﻳﻚ ﺟﺎ ﻫﻢ راﺟﻊ ﺑﻪ ﻣﺮدان ﺳﺨﻦ می‌گوﻳﺪ. «در ﻣﻮرد ﻛﺴﺎﻧﻰ ﻫﻢ ﻛﻪ ﻣﺆﻣﻦ ﻫﺴﺘﻨﺪ،ﻣﺜﺎل ﻣﻴﺰﻧﺪ؛ «اﻣﺮأ ت ﻓﺮﻋﻮن» در ﻫﺮ دو ﺟﺎ، ﻣﺜﺎل و ﻧﻤﻮﻧﻪی ﻛﺎﻣﻞ راه ﺧﻄﺎ و راه ﺻﻮاب را از زن ذﻛﺮ می‌کند؛ ﻳﻚ ﺟﺎ ﻫﻢ راﺟﻊ ﺑﻪ ﻣﺮدان ﺳﺨﻦ می‌گوید.» [۵]

اصالت‌بخشی به بعد روحانی انسان به معنای نادیده‌انگاری مباحث جسمانی نیست. چراکه در دیدگاه اسلام این دو ساحت از هم جدا نخواهد بود و تنها می‌توان از حیث اهم و مهم آن‌ها را اولویت بخشید:« ﻳﻚﻣﻨﻈﺮ، ﻣﻨﻈﺮ اﺻﻞ اﻧﺴﺎﻧﻴﺖ، ﺟﻮﻫﺮ اﻧﺴﺎﻧﻴﺖ، ﺣﻘﻴﻘﺖ اﻧﺴﺎﻧﻴﺖ و ﭼﻴﺰﻫﺎﻳﻰاﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﺮ اﻳﻦ ﺟﻮﻫﺮ و ﺣﻘﻴﻘﺖ ﻣﺘﺮﺗﺐ ﻣﻴﺸﻮد؛ ﭼﻪ در ﻧﻔﺲ اﻧﺴﺎن، ﭼﻪ در ﺳﺮﻧﻮﺷﺖ اﻧﺴﺎن، ﭼﻪ در راﻫﻰ ﻛﻪ اﻧﺴﺎن را ﺑﻪ آن ﺳﺮﻧﻮﺷﺖ و ﺑﻪ آن درﺟﺎت رﻓﻴﻌﻪای ﻛﻪ ﻳﻚ اﻧﺴﺎن ﻣﻴﺘﻮاﻧﺪ ﺑﻪ آﻧﻬﺎ ﺑﺮﺳﺪ، ﻣﻴﺮﺳﺎﻧﺪ، ﭼﻪ آﻧﭽﻪ ﻛﻪ ﻣﺮﺑﻮط ﺑﻪ ﺣﻘﻮق اﺳﺎﺳﻰ اﻧﺴﺎن اﺳﺖ؛ ﻣﺜﻞ ﺣﻖّ آزادی او، ﺣﻖّ ﺗﻌﻘّﻞ او، ﺣﻖّ ﺗﻜﻠﻴﻒ او- ﻛﻪ ﺑﻪ ﻣﻌﻨﺎ، ﺗﻜﻠﻴﻒ ﻫﻢ ﻳﻚ ﺣﻖّ اﺳﺖ- ﺣﻖّ اﺧﺘﻴﺎر و اراده‌ی او، ﻫﻢ اﺳﻼم از ﻣﻨﻈﺮ ﺑﻌﻀﻰ از ﻋﻮارض و ﻟﻮاﺣﻖ و ﺷﺮاﻳﻂ خاص زﻧﺪﮔﻰ - از ﻟﺤﺎظ ﺟﺴﻤﺎﻧﻰ - از ﻟﺤﺎظ وﺿﻊ ﺗﻜﺎﻟﻴﻒ اﺟﺘﻤﺎﻋﻰ و اﻣﺜﺎل اﻳﻨﻬﺎ - ﺑﻪ زن و ﻣﺮد ﻧﮕﺎه ﻣﻴ‌ﻜﻨﺪ.»[۶]

موضوعی که به خوبی در بیان حجت‌‌الاسلام زیبایی‌نژاد؛ تبیین شده است."اﺳﻼم، ﻃﺒﻴﻌﺖ زن و ﻃﺒﻴﻌﺖ ﻣﺮد را ﻫﻢ ﺑﺨﻮﺑﻰ ﻣﻴﺸﻨﺎﺳﺪ. در نگاه اسلام تفاوت‌های تکوینی زن و مرد، سندی بر کارکردهای ویژه‌ی هر یک از آنان برای تحقق انتظارات الهی است؛ به عبارت دیگر وحدت در هدف نهایی خلقت زن و مرد، یعنی عبودیت خداوند، سبب نمی‌شود که مسیر حرکت آنان برای رسیدن به هدف هم، واحد باشد. همین تفاوتها در مسیر سبب شده که خداوند،تجهیزات ویژه ای برای هر یک، متناسب با مسیر حرکتشان فراهم کند. از آنجا که خداوند به کارکردهای ویژه زن و مرد نظر داشته به همین دلیل زن و مرد را به استعدادهای ویژه ای متناسب با کارکردهایشان مجهز کرده است تا وظایف خود را به آسانی و رضایتمندی بیشتری پی‌گیرند و از سوی دیگر، بر انجام دادن کارکردهای خاص هر یک، با آموزه‌های تشویقی و دستوری تاکید کرده است. به طور کلی تفاوت‌های تکوینی سه دسته‌اند:

  1. تفاوت‌هایی که کارایی شان، فقط تنوع بخشی و امکان شناسایی افراد از یکدیگر است.شاید بتوان تفاوت چهره‌ها و رنگ‌ها را از این دسته دانست.
  2. تفاوت‌هایی که کارایی خاص را در زندگی اجتماعی ایجاد می‌کنند، بدون آنکه در مسیر تحقق کارایی، نیازمند وضع قانون خاص از سوی خداوند باشیم.برای نمونه تفاوت‌های فردی انسان‌ها در قدرت بدنی و ذوق هنری، آنان را در موقعیتهای اجتماعی متفاوتی قرار می‌دهد.
  3. تفاوتهایی که کارایی‌های خاصی ایجاد می‌کنند؛ اما تحقق این کارایی ها به وضع و رعایت قوانین الهی است که این استعدادهای ویژه را در مسیر درست قرار دهد؛ و گرنه ممکن است استعدادهای متفاوت، زمینه مشکلات اجتماعی و نابودی نیروها و دشمنی دو جنس را فراهم آورند.برای نمونه حس تنوع طلبی و خودآرایی و خودنمایی زنانه، استعدادی است که زن را در زندگی خانوادگی، دارای کارکردی ویژه و مورد توجه همسر می‌سازد.اما وضع نکردن قوانین خاص مثل حجاب در ارتباط با دیگران می‌تواند این استعداد را در مسیر تضعیف حیات خانوادگی و اجتماعی قرار دهد.[۷]« ﺑﺮای اﺳﻼم، ﺟﻨﺲ - زن ﺑﻮدن و ﻣﺮد ﺑﻮدن - ﻣﻄﺮح ﻧﻴﺴﺖ؛ ﺗﻌﺎﻟﻰ ﺑﺸﺮی ﻣﻄﺮح اﺳﺖ، اﺧﻼق ﺑﺸﺮی ﻣﻄﺮح اﺳﺖ، ﺑﺮوز اﺳﺘﻌﺪادﻫﺎ ﻣﻄﺮح اﺳﺖ، اﻧﺠﺎم وﻇﺎﻳﻔﻰ ﻛﻪ ﺑﻪ ﻫﺮ ﻛﺴﻰ ﻳﺎ ﻫﺮ ﺟﻨﺴﻰ از ﺟﻨﺴ‌ﻬﺎی ﺑﺸﺮی متوجه اﺳﺖ، ﻣﻄﺮح اﺳﺖ، ﻛﻪ ﺑﺮای اﻳﻦ ﺑﺎﻳﺪ ﻃﺒﻌﺎً ﻃﺒﻴﻌﺘﻬﺎ را ﺷﻨﺎﺧﺖ. اﺳﻼم، ﻃﺒﻴﻌﺖ زن و ﻃﺒﻴﻌﺖ ﻣﺮد را ﻫﻢ ﺑﺨﻮﺑﻰ ﻣﻴﺸﻨﺎﺳﺪ. در اﺳﻼم آﻧﭽﻪ ﻛﻪ ﻣﻄﺮح اﺳﺖ، ﻋﺒﺎرت اﺳﺖ از ﺗﻌﺎدل؛ ﻳﻌﻨﻰ رﻋﺎﻳﺖ ﻋﺪاﻟﺖ ﻣﺤﺾ ﻣﻴﺎن اﻓﺮاد ﺑﺸﺮ، از ﺟﻤﻠﻪ ﻣﻴﺎن ﺟﻨﺲ زن و ﺟﻨﺲ ﻣﺮد. ﺑﺮاﺑﺮی در ﺣﻘﻮق ﻣﻄﺮح اﺳﺖ، اما در ﺟﺎﻳﻰ ﻣﻤﻜﻦ اﺳﺖ اﺣﻜﺎم زن ﺑﺎ اﺣﻜﺎم ﻣﺮد ﻣﺘﻔﺎوت ﺑﺎﺷﺪ؛ ﻫﻤﭽﻨﺎن ﻛﻪ ﻃﺒﻴﻌﺖ زن ﺑﺎ ﻃﺒﻴﻌﺖ ﻣﺮد در ﺑﻌﻀﻰ از ﺧﺼﻮﺻﻴﺎت ﻣﺘﻔﺎوت اﺳﺖ. ﺑﻨﺎﺑﺮاﻳﻦ، ﺑﻴﺸﺘﺮﻳﻦﺣﻘﺎﻳﻖ و ﺑﻴﺸﺘﺮﻳﻦ واﻗﻌﻴﺘﻬﺎی ﻓﻄﺮت و ﻃﻴﻨﺖ ﺑﺸﺮی در ﻣﻮرد زن و ﻣﺮد، درﻣﻌﺎرف اﺳﻼﻣﻰ اﺳﺖ.»[۸]

از این رو آنچه در دیگاه اسلام مطرح و مورد تایید است انسانیت و حقیقتی است که بر آن مترتب میشود. لذا در منابع دینی اعم از قرآن و سنت، جداگانه و مبسوط از ارزشمندی، ملاک ارزشمندی و ارزش‌ها سخن به میان آورده‌اند.در آیات ملاک ارزشمندی در تفکر دینی را کرامت ذاتی انسان، مقام خلافت الهی، برخورداری از روح الهی، نزدیکی به خدا و تقوا شمرده اند.

"قرآن کریم برای جلوگیری از پدید آمدن اندیشه‌ی جنسیتی درباره ارزشمندی، موضوع اصلی را در معیارهای انسان شناختی ارزشمندی انسان قرار داده است؛ معیارهایی چون راه کشف و شهود از طریق دل، الهام شدن به خوبی‌ها و بدی‌ها از راه نفس، توان تزکیه‌ی روح از طریق عمل، رسیدن به حیات طیبه با دو بال ایمان و عمل صالح، ظرفیت آموزش پذیری، ظرفیت هدایت‌پذیری، قدرت اراده و انتخاب. بنابراین از نگاه قرآن، در ارزشمندی میان زن و مرد تفاوتی وجود ندارد و دلیل آن نیز اشتراک مرد و زن در ملاک‌های انسان شناختی و اخلاقی و یکسانی زن و مرد در رسیدن به قرب الهی و سعادت اخروی است.در این دیدگاه، هر یک از ملاک‌های ارزشمندی در هر دو عرصه خانواده و اجتماع تحقق پذیراند و بین ارزشمندی و جنسیت رابطه معنا داری وجود ندارد.بنابراین مقتضای کمال و سعادت در مردان و زنان که همانا قدرت شناخت، تفکر، اراده، اختیار و گرایش‌های فطری به سوسی خوبیهاست، موجود است و برای هر دو گروه نیزموانع مشترک و اختصاصی وجود دارد؛ موانعی چون شهوت، خشم، جمال گرایی و جلوه فروشی، احساسات و عواطف. به طور کلی می توان دو اصل مهم را از آموزه های دینی استنتاج کرد:1.اسلام تفاوت منزلت یا موقعیت اجتماعی زن و مرد را اگر صرفا ناشی از نقش های متفاوت آنها باشد، میپذیرد؛2.اسلام از جنبه ارزشی تفاوت منزلتی بین زن و مرد در نظر نگرفته است.[۹]

« ﻧﮕﺎه اﺳﻼم ﺑﻪ زن - ﺑﻪ ﺣﻴﺚ ﺟﻨﺲ - ﻳﻚ ﻧﮕﺎه ﻓﻮق‌اﻟﻌﺎده ﻣﺘﻌﺎﻟﻰ اﺳﺖ.ﻫﻢ در ﻣﺴﺄﻟﻪی ﺧﻮد زن، ﻫﻢ در ﻣﺴﺄﻟﻪی ﺧﺎﻧﻮاده، اﺳﻼم ﺣﺮﻓﻬﺎی ﺟﺎﻟﺐ، برجسته و مهمی دارد.اولا نگاه اسلام به جنسیت، یک نگاه درجه‌ی دواست؛ نگاه اول و درجه یک، حیث انسانیت است؛ که در آن، جنسیت اصلا ﻧﻘﺸﻰ ﻧﺪارد. ﺧﻄﺎب، اﻧﺴﺎن اﺳﺖ.ﺟﻨﺴﻴﺖ ﻳﻚ اﻣﺮ ﺛﺎﻧﻮی اﺳﺖ، ﻳﻚ اﻣﺮ ﻋﺎرﺿﻰ اﺳﺖ؛ در ﻛﺎرﻛﺮدﻫﺎی زﻧﺪﮔﻰ ﻣﻌﻨﺎ ﭘﻴﺪا ﻣﻴﻜﻨﺪ، در ﺳﻴﺮ اﺻﻠﻰ ﺑﺸﺮ ﻫﻴﭻ ﺗﺄﺛﻴﺮی ﻧﺪارد و ﻣﻌﻨﺎﻳﻰ ﭘﻴﺪا ﻧﻤﻴﻜﻨﺪ. ﺣﺘّﻰ ﻛﺎرﻫﺎﻳﺸﺎن ﺑﺎ ﻫﻢ ﻣﺘﻔﺎوت اﺳﺖ. »« در ﻣﻌﺎرف اﺳﻼﻣﻰ، ﻣﺴﺄﻟﻪی دو ﺟﻨﺲ، واﻗﻌﺎً ﻳﻚ ﻣﺴﺄﻟﻪی ﺧﻴﻠﻰ ﺳﺎده و ﻣﻌﻤﻮﻟﻰ اﺳﺖ؛ ﻣﺜﻞ اﻳﻨﻜﻪ دو ﻧﻔﺮ از ﻳﻚ ﺟﻨﺲ، ﻳﻜﻰ ﻗﺪش ﺑﻠﻨﺪﺗﺮ اﺳﺖ، ﻳﻜﻰ ﻗﺪش ﻛﻮﺗﺎﻫﺘﺮ اﺳﺖ. در اﺳﻼم ﻫﻴﭻ دوﮔﺎﻧﮕﻰ ﺑﻴﻦ ﺣﻘﻮق اﺳﺎﺳﻰ و اﺻﻠﻰ و ﻣﺴﺎﺋﻞ ﺟﺎری زﻧﺪﮔﻰ ﺑﺮای زن و ﻣﺮد وﺟﻮد ﻧﺪارد،اﻣﺎ ﺑﻪ اﻳﻦ ﻧﻜﺘﻪ ﺗﻮجهﻧﺸﺪه و ﻧﺘﻴﺠﻪ اﻳﻦ ﺷﺪه اﺳﺖ ﻛﻪ زﻧﻬﺎ در ﻣﺪّﺗﻰ ﻃﻮﻻﻧﻰ در ﺟﺎﻣﻌﻪی ﻣﺎ ﻣﻮرد ﺳﺘﻢ ﻗﺮار ﮔﺮﻓﺘﻨﺪ؛ﻣﺨﺼﻮص اﻳﻨﺠﺎ ﻫﻢ ﻧﺒﻮده؛ در ﻫﻤﻪ ﺟﺎی دﻧﻴﺎ اﻳﻨﮕﻮﻧﻪ ﺑﻮده اﺳﺖ؛ ﻣﻨﺘﻬﺎ ﺗﻮﻗّﻊ اﻳﻦ ﺑﻮده ﻛﻪ در ﻣﺤﻴﻂ اﺳﻼﻣﻰ، ﺑﺎ ﺗﻮجه ﺑﻪ ﻣﻌﺮﻓﺖ اﺳﻼﻣﻰ درﺑﺎره ی زن و ﻣﺮد، آن ﺣﺎﻟﺖ راﻳﺞ وﺣﺸﻴﮕﺮاﻧﻪ ﻛﻪ ﺑﻴﻦ ﻣﺮدم ﻏﻴﺮ ﻣﺴﻠﻤﺎن در دﻧﻴﺎ ﻣﻄﺮح ﺑﻮده، وﺟﻮد ﻧﺪاﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ. آن ﺣﺎﻟﺖ وﺣﺸﻴﮕﺮاﻧﻪای، ﻫﻤﻴﻦ ﭼﻴﺰی اﺳﺖ ﻛﻪ ﻣﻦ ﺑﺎرﻫﺎ ﮔﻔﺘﻪام: ﭼﻮن ﺟﻨﺲ ﻣﺮد از ﻟﺤﺎظ ﺗﺮﻛﻴﺐ ﺟﺴﻤﺎﻧﻰ ﺑﻄﻮر ﻏﺎﻟﺐ ﻗﻮﻳﺘﺮ از ﺟﻨﺲ زن اﺳﺖ و در ﻣﻌﺎرﺿﻪای ﺑﺮ ﺳﺮ ﻣﻨﺎﻓﻊ ﺑﻴﻦ ﻗﻮی و ﺿﻌﻴﻒ ﻫﻤﻴﺸﻪ ﻗﻮی ﺣﻖّ ﺿﻌﻴﻒ را ﭘﺎﻳﻤﺎل ﻣﻴ‌ﻜﻨﺪ، ﻫﻤﻴﻦ ﺣﺎﻟﺖ ﺑﻄﻮر ﻋﻤﻮم ﺑﻴﻦ زﻧﻬﺎ و ﻣﺮدﻫﺎ در ﻃﻮل ﺗﺎرﻳﺦ وﺟﻮد داﺷﺘﻪ اﺳﺖ. اﻳﻦ ﺣﺎﻟﺖ در ﻫﻤﻪی ﻛﺸﻮرﻫﺎ وﺟﻮد داﺷﺘﻪ اﺳﺖ؛ در اروﭘﺎ ﻫﻢ وﺟﻮد داﺷﺘﻪ، در ﺟﺎﻫﺎی دﻳﮕﺮ ﻫﻢ وﺟﻮد داﺷﺘﻪ، درﻛﺸﻮرﻫﺎی اﺳﻼﻣﻰ ﻫﻢ وﺟﻮد داﺷﺘﻪ اﺳﺖ. ﺗﻮﻗّﻊ ﻣﺎ اﻳﻦ ﺑﻮده اﺳﺖ ﻛﻪ در ﻛﺸﻮرﻫﺎی اﺳﻼﻣﻰ، ﺑﺎ ﺗﻮجه ﺑﻪ ﻧﮕﺮش درﺳﺘﻰ ﻛﻪ اﺳﻼم ﺑﻪ ﻣﺴﺄﻟﻪیﺟﻨﺴﻴﺖ دارد، اﻳﻦ ﺣﺎﻟﺖ وﺟﻮد ﻧﻤﻴﺪاﺷﺖ.»[۱۰]

جایگاه تفاوت‌های جنسیتی در اسلام

"منشاء تفاوتها و محدودیتهای بین جنس زن و مرد را میتوان در هدف اسلام از خلقت و آفرینش آنها جست و جو کرد. اسلام به عنوان یک دین آسمانی، اهداف تربیتی مشخصی دارد واین اهداف در احکام اجتماعی یا نظام حقوقی آن از جمله در حقوق زن، تاثیرهایی را بر جای گذاشته است.مجموعه اهدافی که برای تشریع احکام در قرآن کریم بیان شد، در یک رابطه (اولی)، (میانی) و (نهایی) طبقه بندی می‌شود.هدف مستقیم و اولیه تشریع احکام، بسط عدالت در همه ابعاد زندگی انسان است.این مطلب در آیه25سوره مبارکه حدید بیان شده است.(لقد ارسلنا رسلنا بالبینات......لیقوم بین الناس بالقسط....)هدف متوسط ومیانی تشریع احکام اسلام، رفع موانع رشد و بازکردن راه تکامل معنوی بشر است.این مطلب از بعضی آیات مانند آیه157سوره مبارک اعراف قابل استنباط است.(و یضع عنهم اصرهم و الاغلال التی کانت علیهم).هدف نهایی تشریع احکام اسلام، رسیدن انسان به (قرب الهی)است که از آیه 9سوره مبارکه حدید قابل استنباط است. اهداف سه گانه مذکور با یکدیگر رابطه طولی دارند؛ یعنی اجرای احکام الهی، عدالت را می‌گستراند و در صورت گسترش عدالت، موانع رشد از سر راه بشر برداشته می‌شود و در چنین شرایطی، کسانی که طالب قرب الهی‌اند، می‌توانند به حرکت تکاملی خود سرعت بخشند. اسلام به دنبال برقراری یک نظام عادلانه، انسان ساز و آخرت گرا است. لذا میتوان گفت که بعضی از تفاوتهای و محدودیتها در اسلام، از اصل نظام وارگی و نظامندی سرچشمه می‌گیرد. نظام مند به مجموعه ای اطلاق می‌شود که اجزای آن منسجم با یکدیگر مرتبط باشند و جملگی هدف مشخصی را دنبال کنند.طبق این تعریف، اولاً مجموعه نظام‌مند دارای هدف است و به گونه ای طراحی شده است که بتواند به هدفش برسد؛ ثانیاً، هریک از اجزای آن وظیفه‌ی تعریف شده ای را دنبال می‌کنند و مانند حلقه‌های یک زنجیر به قبل و بعد خود متصل هستند.برخی تفاوتها در حقوق زن و مرد در اسلام، برگرفته از نظام‌وارگی حقوقی است مثل تفاوت در ارث زن و مرد: مطابق با بیان قرآن کریم سهم فرزند ذکور نسبت به سهم فرزند اناث، مضاعف است درباره چرایی این مطلب به مسئولیت‌های مالی مردان در خانواده از یک سو و معافیت زنان در تامین معاش خانواده اشاره می‌شود."[۱۱]« در ﻧﻈﺎم اﺳﻼﻣﻰ ﻣﺤﺪودﻳﺘﻰ ﻛﻪ ﺑﻪ وﺟﻮد ﻣﻰآﻳﺪ، ﻛﻪ اﻳﻦ ﻣﺤﺪودﻳﺖ ﺑﺮﻃﺒﻖ ﻓﻄﺮت اﻧﺴﺎﻧﻰِ زﻧﺎﻧﻪ اﺳﺖ؛ ﻫﻢ ﺑﺮای ﻣﺮدﻫﺎ ﻣﺤﺪودﻳﺖ اﺳﺖ، ﺑﻪ ﻳﻚ کیفیتی؛ هم برای زنها به کیفیت دیگر محدودیت است، کمک کننده به اﻳﻦ اﺳﺖ ﻛﻪ ﻧﻴﺮوﻫﺎی آﻧﻬﺎ ﻫﺮز ﻧﺮود و ﺣﺘّﻰاﻟﻤﻘﺪور در ﺟﻬﺖ درﺳﺘﻰ ﺑﻪ ﻛﺎر ﺑﻴﻔﺘﺪ؛ ﻛﻪ آن وﻗﺖ ﻧﺘﻴﺠﻪاش ﻣﻴﺸﻮد رﺷﺪ ﻓﻜﺮی و ﻋﻠﻤﻰ و ﻋﻤﻠﻰ در ﺟﺎﻣﻌﻪی زنان، ﻛﻪ اﻣﺮوز ﺷﺎﻫﺪش ﻫﺴﺘﻴﻢ. »[۱۲] « در چند مسأله اختصاصی شخصی، امتیازاتی به زن داده شده است، در چند مسأله، امتیازاتی به مرد داده شده؛ آن هم بر اساس اقتضای طبیعت زن و مرد؛ این اسلام است؛ متین¬ترین، منطقی¬ترین، عملی¬ترین قوانین و حدود و مرزهایی که ممکن است انسان در زمینه مسأله جنسیت فرض کند. »[۱۳]

شاخص‌های عدالت در حوزه زن و خانواده

توجه به اصل انسانیت

اولین و اساسی‌ترین اصل در مساله جنسیت توجه به کرامت ذاتی و ارزش ذاتی است که انسان فارغ از جنسیت در پیشگاه خداوند متعال دارا است.از این رو در دیدگاه اسلام همه خصوصیات انسانی بین زن و مرد مشترک است و هیچ کدام بر دیگری برتری ندارد. «اﺳﻼم ﺑﺎ ﻧﻈﺮ ﻛﺮاﻣﺖ ﺑﻪ زن ﻧﮕﺎه ﻣﻴﻜﻨﺪ. ﻫﻤﻪی ﺧﺼﻮﺻﻴﺎت اﻧﺴﺎﻧﻰ ﻣﻴﺎن زن و ﻣﺮد ﻣﺸﺘﺮك اﺳﺖ. ﻳﻚ اﻧﺴﺎن ﻗﺒﻞ از آﻧﻰ ﻛﻪ ّاﺗﺼﺎف ﭘﻴﺪا ﻛﻨﺪ ﺑﻪ زنﺑﻮدن، ﻳﺎ ﻣﺮد ﺑﻮدن، متصف اﺳﺖ ﺑﻪ اﻧﺴﺎن ﺑﻮدن. در اﻧﺴﺎﻧﻴﺖ، زن و ﻣﺮدی وﺟﻮد ﻧﺪارد، ﻫﻤﻪ ﻳﻜﺴﺎﻧﻨﺪ. ﻧﮕﺎه اﺳﻼم اﻳﻦ اﺳﺖ.»[۱۴]

توجه به تفاوتهای طبیعی زن ومرد

عدالت بسته به موضوعات و شرایط گوناگون، ظاهری متفاوت دارد چراکه لازمه‌ی قرار گرفتن هر چیز در جای خودش- که تعریف عدالت است- گاه عین برابری خواهد بود گاه عین نابرابری. تشخیص این میزان‌ها و معیار‌ها اگر برپایه‌ی اصول واقعی باشد ثمره‌ خواهد داشت: « اگر میخواهیم نگاه ما نسبت به مسئله‌ی زن، نگاه سالم و منطقی و دقیقی باشد، شرط اوّل آن این است که ذهنمان را از این حرفهایی که غربی‌ها در مورد زن میزنند - در مورد اشتغال، در مورد مدیریّت، در مورد برابری جنسی - باید بکلّی تخلیه کنیم. یکی از بزرگ‌ترین خطاهای تفکّر غربی در مورد مسئله‌ی زن، همین عنوان «برابری جنسی» است. عدالت یک حق است؛ برابری گاهی حق است، گاهی باطل است؛ چرا باید انسانی را که از لحاظ ساخت طبیعی - چه از لحاظ جسمی، چه از لحاظ عاطفی - برای یک منطقه‌ی ویژه‌ای از زندگی بشر ساخته شده، از آن منطقه‌ی ویژه جدا کنیم، به منطقه‌ی ویژه‌ی دیگری که برای یک ساخت دیگر، برای یک ترکیب دیگری خدای متعال آماده کرده بکشانیم؟ چرا؟ این چه منطق عقلایی دارد، چه دلسوزی‌ای در این هست؟ چرا باید کاری که مردانه است به زن داده بشود؟ این چه افتخاری است برای زن، که کاری را انجام بدهد که مردانه است؟ من متأسّفم که گاهی خود خانمها، خود بانوان، روی این مسئله حسّاسیّت نشان میدهند که ما با مردها چه فرقی داریم؟ خب بله، در خیلی از مسائل هیچ تفاوتی نیست. » [۱۵]

حفظ خصوصیات زنانه و مردانه

عدالتی که موجب انحراف از مسیرصحیح- چه معنوی و چه‌ دنیایی- گردد؛ عدالت نیست ظلمی است که چهره عوض کرده تا راحت‌تر به مطلوب خود برسد. تغییر ویژگی‌های جنسیتی مرتبه‌ی شدید‌ نادیده‌انگاری آن ویژگی‌هاست. موضوعی که شاکله‌ی افراد بر آن استوار است و بدون آن فرد به لحاظ هویتی هیچ خواهد بود:« ﺑﺎﻳﺪ زن را زن، ﻣﺮد را ﻣﺮد ﻧﮕﻪ دارﻳﻢ،ﺗﺎ اﻳﻦ ﻣﺠﻤﻮﻋﻪ ﻛﺎﻣﻞ ﺑﺸﻮد؛ واﻻ اﮔﺮ ﻣﺮد را در ﻫﻤﻪی ﺧﺼﻮﺻﻴﺎت و ﺧﻠﻘﻴﺎت و رﻓﺘﺎرﻫﺎ و وﻇﺎﻳﻒ و ﻛﺎرﻫﺎ، ﺑﻪ زن ﺗﺒﺪﻳﻞ ﻛﺮدﻳﻢ و زن را ﺗﺒﺪﻳﻞ ﺑﻪ ﻣﺮد ﻛﺮدﻳﻢ-اﮔﺮ ﻳﻜﻰ از اﻳﻦ دو ﻛﺎر را ﻛﺮدﻳﻢ-ﻛﺎر ﻏﻠﻄﻰ ﻛﺮده‌اﻳﻢ. «ﻓﻠﻴﻐﺮنﺧﻠﻖ ﷲ»، [۱۶]اﻳﻦ ﺗﻐﻴﻴﺮ ﺧﻠﻖ اﷲ ﻛﻪ درﻗﺮآن ﻫﺴﺖ،اﻳﻦ اﺳﺖ.ﻳﻌﻨﻰ ﻣﺎ آن نظام اتم ﺧﻠﻘﺖ را - ﻛﻪ ﻻزم اﺳﺖ در اﻳﻦﻣﺠﻤﻮﻋﻪ، ﺟﻨﺴﻰ ﺑﺎ اﻳﻦ ﺧﺼﻮﺻﻴﺎت ﺑﺎﺷﺪ و ﺟﻨﺴﻰ ﺑﺎ آنﺧﺼﻮﺻﻴﺎت، ﺗﺎﻫﻤﺪﻳﮕﺮ را ﺗﻜﻤﻴﻞ ﻛﻨﻨﺪ-از ﺑﻴﻦ ﺑﺮده‌اﻳﻢ. » [۱۷] تفاوت حضور‌ها و رشد‌ها در دو ساختار و نظام اسلامی و غربی به همین اصل مرتبط است. به‌گونه‌ای که در جامعه‌ی اسلامی زن از این حیث که تمام ظرفیت‌های وجودی خود را حائز اهمیت و منشا اثر می‌داند به زن بودن خویش افتخار می‌کند و در غرب زنی مفتخر است که با ویژگی‌های خود در تضاد و تعارض بوده و در جایگاهی غیر از آنچه به آن تعلق دارد؛‌ قرار می‌‌گیرد: « زن در ﻣﺤﻴﻂ اﺳﻼﻣﻰ رﺷﺪ ﻋﻠﻤﻰ ﻣﻴﻜﻨﺪ، رﺷﺪ ﺷﺨﺼﻴﺘﻰ ﻣﻴﻜﻨﺪ، رﺷﺪ اﺧﻼﻗﻰ ﻣﻴﻜﻨﺪ، رﺷﺪ ﺳﻴﺎﺳﻰ ﻣﻴﻜﻨﺪ، در اﺳﺎﺳﻴ‌ﺘﺮﻳﻦ ﻣﺴﺎﺋﻞ اﺟﺘﻤﺎﻋﻰ در ﺻﻔﻮف ﻣﻘﺪّم ﻗﺮار ﻣﻴﮕﻴﺮد، در ﻋﻴﻦ ﺣﺎل زن ﺑﺎﻗﻰ ﻣﻴﻤﺎﻧﺪ. زن ﺑﻮدن، ﺑﺮای زن ﻳﻚ ﻧﻘﻄﻪى اﻣﺘﻴﺎز اﺳﺖ، ﻳﻚ ﻧﻘﻄﻪى اﻓﺘﺨﺎر اﺳﺖ. اﻳﻦ اﻓﺘﺨﺎری ﻧﻴﺴﺖ ﺑﺮای زن ﻛﻪ او را از ﻣﺤﻴﻂ زﻧﺎﻧﻪ، از ﺧﺼﻮﺻﻴﺎت زﻧﺎﻧﻪ، از اﺧﻼق زﻧﺎﻧﻪ دور ﻛﻨﻴﻢ. ﺧﺎﻧﻪداری را، ﻓﺮزﻧﺪداری را، ﺷﻮﻫﺮداری را ﻧﻨﮓ او ﺑﻪ ﺣﺴﺎب ﺑﻴﺎورﻳﻢ.»[۱۸]

برابری از منظر اسلام

برابری در ارزش‌های انسانی

"در آیات متعددی از قرآن به مسئله آفرینش انسان و منشاء آن اشاره شده است؛ از جمله آیه نخست سوره نساء:((ای مردم! از پروردگارتان که شما را از نفس واحد آفرید و جفتش را از او آفرید و از آن دو مردان و زنان بسیاری پراکنده کرد، پروا داشته است).این آیه به صراحت می‌گوید که همه‌ی انسان‌ها ، اعم از زن و مرد، از یک نفس (حقیقت) آفریده شده‌اند .انتساب خلقت همه‌ی انسان‌ها به آدم و حوا بیان کننده این نکته است که همه افراد انسانی ، اعم از زن و مرد، از یک اصل سرچشمه می‌گیرند و آفرینش آنها به یک گوهر و نفس باز می‌گردد؛ یعنی همه‌ی افراد انسانی از همان طینت و سرشتی که آدم خلق شده است، آفریده شده‌اند.علامه طباطبایی می‌فرمایند: مشاهده و تجربه حکم می‌کند که زن و مرد دو فرد انسانی هستند؛ زیرا همه آثاری که در مرد آشکار است، در زنان نیز پیدا می‌شود. بلی میان این دو صنف، در آثار مشترک، شدت و ضعف وجود دارد؛ اما این تفاوت‌ها سبب بطلان حقیقت نوع در فرد نیست."[۱۹]به همین دلیل زن و مرد دارای ارزشهای انسانی برابر و مساوی هستند.و هیچ کس بر دیگری برتی ندارد.« اﻣﺎ در زﻣﻴﻨﻪی ﻣﺴﺎﺋﻞ اﺻﻠﻰ اﻧﺴﺎن - ﻛﻪ ﻣﺮﺑﻮط ﺑﻪ اﻧﺴﺎن اﺳﺖ - زن و ﻣﺮد ﻫﻴﭻ ﻓﺮﻗﻰ ﻧﺪارﻧﺪ.ﺧﺐ، ﺷﻤﺎ ﺑﺒﻴﻨﻴﺪ در ﺗﻘﺮب اﻟﻰاﷲ، ﻳﻚ زﻧﻰ ﻣﺜﻞ ﺣﻀﺮت زﻫﺮا، ﻣﺜﻞ ﺣﻀﺮت زﻳﻨﺐ، ﻣﺜﻞ ﺣﻀﺮت ﻣﺮﻳﻢ ﻫﺴﺘﻨﺪ؛ رﺗﺒﻪﺷﺎن،رﺗﺒﻪﻫﺎی ﻓﻮق ﺗﺼﻮر اﻣﺜﺎل ﻣﺎﻫﺎﺳﺖ. در آﻳﻪی ﺷﺮﻳﻔﻪی ﺳﻮره‌ی اﺣﺰاب، زن و ﻣﺮد ﻫﻴﭻ ﻓﺮﻗﻰ ﺑﺎ ﻫﻢ ﻧﺪارﻧﺪ؛ ﺷﺎﻳﺪ اﺻﻼً اﻳﻦ ﻫﻢ ﺑﺨﺎﻃﺮ ﻫﻤﻴﻦ اﺳﺖﻛﻪ ﺧﻮاﺳﺘﻨﺪ آن ﺗﺼﻮرات ﺟﺎﻫﻠﻰ ﻣﺮﺑﻮط ﺑﻪ زن را ﺑﻜﻮﺑﻨﺪ: «إن اﻟﻤﺴﻠﻤﻦ واﻟﻤﺴﻠﻤﺎت و اﻟﻤﺆﻣﻨﻦ و اﻟﻤﺆﻣﻨﺎت و اﻟﻘﺎﻧﺘﻦ و اﻟﻘﺎﻧﺘﺎت و اﻟﺼﺎدقین و الصادقات والصابرین و االصابرات و والخاشعین و الخاشعات و اﻟﻤﺘﺼﺪﻗﻦ و اﻟﻤﺘﺼﺪﻗﺎت و والصائمین و والصائمات و والحافظین ﻓﺮوﺟﻬﻢ و والحافظات و اﻟﺬاﻛﺮﻳﻦ ﷲ ﻛﺜﺮا و اﻟﺬاﻛﺮات» [۲۰]« ازاﺳﻼم ﺗﺎ ذﻛﺮ، ﻳﻚ ﻓﺎﺻﻠﻪای اﺳﺖ. ﻳﻚ ﺳﻠﺴﻠﻪ ﻣﺪارك ﻣﺘﺪرﺟﻰ ﻫﻢ وﺟﻮد دارد. آدم در اﻳﻦ ﺗﻌﺒﻴﺮات دﻗّﺖ ﻛﻨﺪ، اﻳﻦ را ﭘﻴﺪا ﻣﻴ‌ﻜﻨﺪ «أ ﻋﺪ اﷲ لهم ﻣﻐﻔﺮه و أ ﺟﺮا ﻋﻈﻴﻤﺎ»(اﺣﺰاب، آﻳﻪى ٣٥)ﻫﻤﻪ ﺟﺎ ﻣﺮد، زن: ﻣﺮد ﺧﺎﺷﻊ، زن ﺧﺎﺷﻊ؛ ﻣﺮد ﻣﺘﺼﺪّق، زنﻣﺘﺼﺪّق؛ ﺑﺎ ﻫﻢ ﻫﻴﭻ ﻓﺮﻗﻰ ﻧﺪارﻧﺪ. در ﺳﻮره‌ی ﻣﺒﺎرﻛﻪی آلﻋﻤﺮان، ﺑﻌﺪ از آن «رﺑﻨﺎ»ﻫﺎ ﻣﻴﮕﻮﻳﺪ: «ﻓﺎﺳﺘﺠﺎب لهم رﺑﻬﻢ أنی ﻻ أﺿﻴﻊ ﻋﻤﻞ ﻋﺎﻣﻞ ﻣﻨﻜﻢ ﻣﻦ ذﻛﺮ أوأﻧﺜﻲ ﺑﻌﻀﻜﻢ ﻣﻦ ﺑﻌﺾ[۲۱]ﻣﺮد و زن ﻫﻴﭻ ﺗﻔﺎوﺗﻰ ﻧﺪارﻧﺪ. » [۲۲]

برابری در حرمت وکرامت

در اسلام عدالت جنسیتی در حفظ حرمت‌ها است. تحفظی که با مراعات ویژگی‌های فطری و تکوینی مقدور خواهد بود:« در اسلام، عدالت جنسیّتی به این است که زن، محترم باشد، مورد تعرّض قرار نگیرد؛ مرد به‌خاطر قوای جسمانیِ قوی‌تر از زن و به‌خاطر قواره‌ی بزرگ‌تر از زن، به خودش حق ندهد که به زن زور بگوید و یا اِعمال خشونت بکند؛عدالت این است .» [۲۳] عدالت در اسلام به معنای همانندی نیست. زن را باید در جایگاه آفرینشی خود و مرد را در جایگاه خود شناخت. بعد از شناخت صحیح است که می‌توان عدالت را با قدر‌شناسی، حرمت‌بخشی و حرکت‌دادن به‌سوی هدف غایی؛ برقرار نمود. عدالتی که در دیدگاه اسلامی ملاک و معیار است خلاف آن مسائلی است که غرب با نام « عدالت جنسیتی» عنوان و دنبال می‌نماید: «ﺟﺎﻳﮕﺎه زن و ﻫﻮﻳﺖ و ﺷﺨﺼﻴﺖ زن، در ﺟﻨﺲ ﺧﻮد زن ﻳﻚ ﻫﻮﻳﺖ ﺑﺴﻴﺎر ﺑﺎﻻ و ﺑﺎ ﻛﺮاﻣﺘﻰ اﺳﺖ، از ﺑﻌﻀﻰ ﺟﻬﺎت از ﻣﺮدﻫﺎ ﺑﺎﻻﺗﺮ اﺳﺖ. در ﻣﺠﻤﻮع ﻫﻢ ﻛﻪ ﻧﮕﺎه ﻛﻨﻴﻢ، زن و ﻣﺮد ﻓﺮﻗﻰ ﻧﺪارﻧﺪ؛ از ﻟﺤﺎظ ﺧﻠﻘﺖ، از ﻟﺤﺎظﺧﺼﻮﺻﻴﺎت ﻛﻴﺎن ﻃﺒﻴﻌﻰﺷﺎن ﻛﻪ ﺧﺪای ﻣﺘﻌﺎل ﺧﻠﻖ ﻛﺮده، ﻳﻚ اﻣﺘﻴﺎزاﺗﻰ ﺟﺎﻧﺐ زﻧﺎﻧﻪ دارد، ﻳﻚ اﻣﺘﻴﺎزاﺗﻰ ﺟﺎﻧﺐ ﻣﺮداﻧﻪ دارد؛ ﺧﺪای ﻣﺘﻌﺎل ﻳﻚ ﻣﻘﺪارﺧﺼﻮﺻﻴﺎﺗﻰ را ﺑﻪ اﻳﻦ ﺟﻨﺲ داده، ﻳﻚ ﻣﻘﺪار ﺧﺼﻮﺻﻴﺎﺗﻰ را ﺑﻪ آن ﺟﻨﺲداده؛ ﻳﻚ ﺑﺮﺟﺴﺘﮕﻴ‌ﻬﺎ و ارزﺷ‌ﻬﺎﻳﻰ اﻳﻦ دارد، ﻳﻚ ﺑﺮﺟﺴﺘﮕﻴﻬﺎ و ارزﺷﻬﺎﻳﻰآن دارد؛ ﻟﺬا اﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﺎ ﻫﻤﺪﻳﮕﺮ از ﻟﺤﺎظ آﻧﭽﻪ ﻛﻪ ﻣﺮﺑﻮط ﺑﻪ اﻧﺴﺎﻧﻴﺖ اﺳﺖ ﻫﻴﭻ ﻓﺮﻗﻰ ﻧﺪارﻧﺪ، ﻫﻴﭻ ﺗﻔﺎوﺗﻰ ﻧﺪارﻧﺪ؛ در آن ﭼﻴﺰﻫﺎﻳﻰ ﻛﻪ ﺧﺪای ﻣﺘﻌﺎل ﺑﺮای اﻧﺴﺎن ﻗﺮار ﻣﻴﺪﻫﺪ - از ﻟﺤﺎظ ﺣﻘﻮق اﻧﺴﺎﻧﻰ، از ﻟﺤﺎظ ﺣﻘﻮق اﺟﺘﻤﺎﻋﻰ، از ﻟﺤﺎظ ارزﺷﻬﺎی ﻣﻌﻨﻮی و ﺳﻴﺮ ﺗﻜﺎﻣﻞ ﻣﻌﻨﻮی - ﻫﻴﭻ ﻓﺮﻗﻰ ﻧﺪارﻧﺪ؛ ﻳﻌﻨﻰﻳﻚ ﻣﺮدی ﻣﺜﻞ ﻋﻠﻰﺑﻦاﺑﻰﻃﺎﻟﺐ ﻣﻴﺸﻮد، ﻳﻚ زﻧﻰ ﻣﺜﻞ ﻓﺎﻃﻤﻪی زﻫﺮا ﻣﻴﺸﻮد؛ﻳﻚ ﻣﺮدی ﻣﺜﻞ ﻋﻴﺴﻰ ﻣﻴﺸﻮد، ﻳﻚ زﻧﻰ ﻣﺜﻞ ﻣﺮﻳﻢ ﻣﻴﺸﻮد؛ ﺗﻔﺎوﺗﻰ ﻧﺪارﻧﺪ ﺑﺎ ﻫﻤﺪﻳﮕﺮ. ﭘﺲ اﻳﻦ نگاه درﺳﺖ اﺳﺖ ﻛﻪ ﻣﺎ زن را در ﺟﻨﺴﻴﺖ ﺧﻮدش- ﻫﻤﺎنﺟﻮر ﻛﻪ ﻫﺴﺖ، زن واﻗﻌﻰ، ﻣﺆﻧّﺚ واﻗﻌﻰ - ﺑﺸﻨﺎﺳﻴﻢ، و ﺑﺒﻴﻨﻴﻢ ﭼﻪارزﺷﻬﺎﻳﻰ ﻣﻴﺘﻮاﻧﺪ اﻳﻦ ﻓﺮد متعلق ﺑﻪ اﻳﻦ ﺟﻨﺲ را ﻳﺎ اﻳﻦ ﺟﺎﻣﻌﻪی اﻳﻦ ﺟﻨﺴﻴﺖ را رﺷﺪ ﺑﺪﻫﺪ و ﺗﻌﺎﻟﻰ ﺑﺒﺨﺸﺪ؛ اﻳﻦ ﻧﮕﺎه، ﻧﮕﺎه درﺳﺖ اﺳﺖ. ﻣﺎ ﻧﺒﺎﻳﺪ در ﻣﻘﺎﺑﻞ ﻧﮕﺎه ﻏﺮب دﭼﺎر اﻳﻦ اﻧﻔﻌﺎل ﻣﻴﺸﺪﻳﻢ ﻛﻪ ﻣﺘﺄﺳﻔﺎﻧﻪ ﺷﺪﻳﻢ.» [۲۴]

برابری در حقوق و تکلیف اجتماعی و معنوی

در دیدگاهی که آفرینش زن و مرد را یک‌سان و دارای یک ریشه و غایت می‌داند؛ برابری در حقوق اساسی جزء بدیهیات آن بوده و تفاوت‌ها را نیز در راستای تبیین آن برابری وضع می‌نماید:«اﺳﻼم ﺑﺮای ﻣﺮد و زن، اﻳﻦ ﺑﻴﻨﺶ را ﻗﺎﺋﻞ اﺳﺖ و می‌گوﻳﺪ ﻛﻪ اﻳﻦ دو ﻣﻮﺟﻮد، از لحاظ ﺣﻘﻮق اساسی جامعه، ارزش‌های ﻣﻌﻨﻮی، هدف‌های ﺑﺰرگ، ﺑﺮﺧﻮرداری از ﻣﻌﻨﻮﻳﺎت درزمینه‌ی ﻋﻠﻢ و ﺳﻠﻮك اﻟﻰاﷲ، هیچ تفاوتی ﺑﺎﻫﻢ ﻧﺪارﻧﺪ. در تکالیف عمومی جامعه ﻫﻢ ﺑﺎز ﻫﻴﭻ ﻓﺮﻗﻰ ﻧﻴﺴﺖ؛ ﻛﺎر، ﻋﻠﻢ، ﺗﻼش ﺑﺮای ﺳﺎزﻧﺪﮔﻰ ﺟﺎﻣﻌﻪ، ﻣﺠﺎﻫﺪت درراه ﺧﺪا، اﻧﻔﺎق ﺑﻪ ﻣﺎل و ﺟﺎن، همبستگی و وﺣﺪت، ﻫﺪاﻳﺖ، ارﺷﺎد، امربه‌معروف و ﻧﻬﻰ از ﻣﻨﻜﺮ و بقیه‌ی وظایف اسلامی ﻫﻢ ﺑﺎز ﻳﻜﺴﺎن اﺳﺖ. ﭘﺲ در دو ﭼﻴﺰ، در دو مقوله‌ی زن و ﻣﺮد صد درصد یکسان‌اند، در یک‌چیز ﻧﺎﻳﻜﺴﺎن و ﻧﺎﻫﻤﺴﺎن. آن دو ﭼﻴﺰی ﻛﻪﺻﺪدرﺻﺪ در آن یکسان‌اند، اولاً: ارزش‌های اﻧﺴﺎﻧﻰ و اﺳﻼﻣﻰ اﺳﺖ. ﺛﺎﻧﻴﺎ: وﻇﺎﻳﻒ ﻋﻤﻮﻣﻰ اﻧﺴﺎن در ﻳﻚ جامعه‌ی اﺳﻼﻣﻰ، وﻇﺎﻳﻒ ﻋﻤﻮﻣﻰ اﻧﺴﺎن ﻣﺴﻠﻤﺎن. ﻫﻴﭻ ﺗﻔﺎوﺗﻰ ﻧﻴﺴﺖ، او ﻫﻢ ﺑﺎﻳﺪ ﺑﺎ ﻇﻠﻢ ﺑﺴﺘﻴﺰد و ﺑﻪ ﻋﺪل ﻛﻤﻚ ﻛﻨﺪ، اﻳﻦ ﻫﻢ ﺑﺎﻳﺪ ﺑﺎ ﻇﻠﻢ ﺑﺴﺘﻴﺰد و ﺑﻪ ﻋﺪل ﻛﻤﻚ ﻛﻨﺪ. او ﻫﻢ ﺑﺎﻳﺪ ﺑﻪ ﻫمنوع ﺧﻮدش ﻛﻤﻚ ﻛﻨﺪ، اﻳﻦ ﻫﻢ ﺑﺎﻳﺪ ﺑﻜﻨﺪ. آن‌هم ﺑﺎﻳﺪ ﺑﺮای اﻗﺎﻣﻪی دﻳﻦ و ﻋﺪل ﺗﻼش ﻛﻨﺪ، اﻳﻦ ﻫﻢ ﺑﺎﻳﺪ ﺑﻜﻨﺪ. او ﻫﻢ ﺑﺎﻳﺪ داﻧﺶ ﺑﻴﺎﻣﻮزد اﻳﻦ ﻫﻢ ﺑﺎﻳﺪ ﺑﻴﺎﻣﻮزد. او ﻫﻢ ﺑﺎﻳﺪ امر به‌ معروف و ﻧﻬﻰ از ﻣﻨﻜﺮ ﻛﻨﺪ، اﻳﻦ ﻫﻢ ﺑﺎﻳﺪ ﺑﻜﻨﺪ. آن‌هم ﺑﺎﻳﺪ زﻣﻴﻨﻪ را ﺑﺮای اﻳﺠﺎد خوبی‌ها ﻫﻤﻮار ﻛﻨﺪ اﻳﻦ ﻫﻢ ﺑﺎﻳﺪ ﺑﻜﻨﺪ در ﻫﻴﭻ وﻇﻴﻔﻪی ﻋﻤﻮﻣﻰ اﺳﻼﻣﻰ ﻛﻪ ﻣﺎل ﻳﻚ اﻧﺴﺎن ﻣﺴﻠﻤﺎن اﺳﺖ ﺑﻴﻦ این‌ها ﺗﻔﺎوت ﻧﻴﺴﺖ. در ارزش‌های اﺳﻼﻣﻰ ﻫﻢ ﻛﻪ دﻳﺪﻳﻢ در اﻳﻤﺎن، در ﺗﻘﻮا، در ﻗﺮب ﺑﻪ ﺧﺪا، در اﺧﻼق ﺣﺴﻨﻪ و ﺗﻘﻮا و ﭼﻴﺰﻫﺎﻳﻰ از اﻳﻦ ﻗﺒﻴﻞ. در وﻇﺎﻳﻒ اﺧﺘﺼﺎﺻﻰ آﻧﺠﺎﻳﻰ ﻛﻪ زن و ﻣﺮد وﻇﺎﻳﻔﺸﺎن می‌تواند ﺗﻐﻴﻴﺮ ﭘﻴﺪا ﻛﻨﺪ، ﻳﻌﻨﻰ دﮔﺮﮔﻮن ﺑﺸﻮد، ﺑﺎ ﻳﻜﺪﻳﮕﺮ آﻧﺠﺎ ﺗﻔﺎوت دارﻧﺪ، ﺑﺮاﺳﺎس آن ﺗﻔﺎوت ﻫﻢ ﺗﺮﻛﻴﺐ آﻓﺮﻳﻨﺶ اﻳن‌هاﺳﺖ. این‌ها را اﮔﺮ زن شناخت ﺑﺮاﺳﺎس این‌ها ﺣﺮﻛﺖ ﻛﺮد و ﺑﻪ این‌ها اﺣﺘﺮام ﮔﺬاﺷﺖ، ستم عمومی و ﺗﺎرﻳﺨﻰ زن ﺑﺮﻃﺮف ﺧﻮاﻫﺪ ﺷﺪ. »[۲۵]

عدالت در فعالیت اجتماعی

در عرصه فعالیت اجتماعی اسلام اصل حضور و مشارکت زن و مرد در فعالیت‌های اجتماعی را برای جنس زن و مرد ثابت و مجاز می‌داند؛ اما به علت تفاوت زن و مرد در برخی ویژگی‌های طبیعی و فطری نسبت به شرایط حضور و چگونگی حضور اجتماعی، حدود و مرزهایی را برای هرکدام تعیین نموده است:«در ﻋﺮﺻﻪی ﻓﻌﺎلیت‌ها اﺳﻼم ﺣﺪودی را ﻣﻌﻴﻦﻛﺮده اﺳﺖ ﻛﻪ اﻳﻦ ﺣﺪود، ﻣﺮﺑﻮط ﺑﻪ زن و اﺟﺎزه داﺷﺘﻦ او ﺑﺮای ﻓﻌﺎﻟﻴﺖ ﻧﻴﺴﺖ؛ ﻣﺮﺑﻮط ﺑﻪ اﺧﺘﻼط زن و ﻣﺮد اﺳﺖﻛﻪ اﺳﻼم روی اﻳﻦ ﻣﺴﺄﻟﻪ ﺣﺴﺎﺳﻴﺖ دارد. اﺳﻼم ﻣﻌﺘﻘﺪ اﺳﺖ ﻛﻪ ﻣﺮد و زن ﺑﺎﻳﺪ ﻳﻚ ﻣﺮزﺑﻨﺪی ﻣﻴﺎن ﺧﻮدﺷﺎن در ﻫﻤﻪﺟﺎ در ﺧﻴﺎﺑﺎن، در اداره، در ﺗﺠﺎرﺗﺨﺎﻧﻪ ـ داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻨﺪ، ﻣﻴﺎن زن و ﻣﺮد ﻣﺴﻠﻤﺎن ﺣﺠﺎب و ﻣﺮزی ﻣﻌﻴﻦﺷﺪه اﺳﺖ. اﺧﺘﻼط و اﻣﺘﺰاج زن و ﻣﺮد، ﺑﻪﻣﺜﻞ اﺧﺘﻼط و اﻣﺘﺰاج ﻣﺮدان ﺑﺎﻫﻢ و زنان ﺑﺎﻫﻢ ﻧﻴﺴﺖ. اﻳﻦ را ﺑﺎﻳﺪ رﻋﺎﻳﺖ ﻛﻨﻨﺪ. ﻫﻢ ﻣﺮد ﺑﺎﻳﺪ رﻋﺎﻳﺖ ﻛﻨﺪ و ﻫﻢ زن ﺑﺎﻳﺪ رﻋﺎﻳﺖ ﻛﻨﺪ. اﮔﺮ اﻳﻦ ﺣﺴﺎﺳﻴﺖ اﺳﻼم ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ رواﺑﻂ و ﻧﻮع اﺧﺘﻼط ﻣﺮد و زن رﻋﺎﻳﺖ ﺑﺸﻮد، ﻫﻤﻪی ﻛﺎرﻫﺎﻳﻰ ﻛﻪ ﻣﺮدان می‌تواﻧﻨﺪ در ﻋﺮﺻﻪی اﺟﺘﻤﺎﻋﻰ اﻧﺠﺎم ﺑﺪﻫﻨﺪ، زنان ﻫﻢ اﮔﺮ ﻗﺪرت ﺟﺴﻤﺎﻧﻰ و ﺷﻮق و ﻓﺮﺻﺘﺶ را داﺷﺘﻪﺑﺎﺷﻨﺪ ـ می‌تواﻧﻨﺪ اﻧﺠﺎم ﺑﺪﻫﻨﺪ.»[۲۶] طبق آنچه در دیدگاه اسلام در مسئله عدالت و جنسیت مطرح شد و با توجه به مفهوم برابری، عدالت و جنسیت تناسب بین این مفاهیم؛ اسلام اصل عدالت توزیعی را به‌جای اصل برابری جنسیتی پذیرفته است.

حقیقت عدالت جنسیتی و پیامدهای آن در غرب

موضوع عدالت جنسیتی، به‌عنوان اصلی مسلم در مسئله‌ی حقوق زنان، ابتدا در جوامع غربی مطرح گردید و سال‌ها مبارزه برای تحقق آن، صورت گرفت. اما آنچه در واقعیت رخ داد پاسخ‌گوی انتظارات جامعه‌ی زنان نبوده و نگرانی مصلحان و اندیشمندان اجتماعی را به دنبال داشته است.

توجیه کالاانگاری زن

عدالت جنسیتی را می‌توان تزویر غرب برای استمرار سلطه‌ی خویش بر انسانیت، به ‌ویژه‌ زنان،‌ دانست: :« زن غربی مظهر مصرف، آرایش، جلوه‌گری در مقابل مردان و وسیله‌ی هیجان جنسیِ نوع مرد و جنس مرد است. بقیّه‌‌ی حرفهایی که میزنند، مثل قضیّه‌ی عدالت جنسیّتی و این حرفها، همه حرف است و ظاهر قضیّه است، باطن قضیّه آن است.»[۲۷]

تحقیر زن

زن غربی با «عدالت جنسیتی» توانست به جایگاه‌هایی دست‌یابد که پیش از آن ممکن نبود. جایگاه‌هایی که در آن نه‌ تنها ظرفیت و استعداد‌های زنانه نادیده گرفته می‌شد بلکه مسئولیت‌های خارج از توانش نیز به او تحمیل گردید: «  آن کسانی که وانمود می‌کنند عدالت جنسیّتی به این است که در همه‌ی میدان‌هایی که مردها وارد می‌شوند، زنها هم باید وارد بشوند، اینها خیانت می‌کنند به اعتماد زن و به حرمت و شخصیّت و هویّت زن. زن محترم است.»[۲۸]

خشونت

طبق آمارهای بین‌المللی بیشترین خشونت علیه زنان در خانه و توسط مردان خانواده اتفاق می‌افتد. تلاش غرب در راستای برابری جنسیتی- جهت جبران خشونت علیه زنان- نه‌تنها کارگشا نبوده بلکه اوضاع را به‌مراتب وخیم‌تر کرد. افزایش آمار ضرب و شتم خانگی، قتل همسران، خشونت جسمی و... در خانواده‌های غربی نشان از عدم کارایی برابری جنسیتی در حل تعارضات و مسائل زنان در خانه و اجتماع دارد.« بیشترین خشونت مردِ داخل خانه علیه زنِ داخل خانه، در آنجا دارد انجام میگیرد؛ طبق آمارهایی که وجود دارد. آن‌وقت در خود این آمارهایی که ذکر می‌کنند، می‌گویند بسیاری از زن‌های آنها جرئت نمی‌کنند بیایند شکایت بکنند؛ این آمارها مربوط به جاهایی است که می‌آیند شکایت می‌کنند؛ که تازه این، همه‌ی آن [هم] نیست! آنجا است که مشکل دارند؛ مشکل زندگی دارند، مشکل فرهنگ دارند، مشکل مدیریّت جامعه [دارند]. چه عدالتی؟ عدالتی نیست! اسم عدالت جنسیّتی را می‌آورند، برای اینکه بتوانند مقاصدِ خودشان را اِعمال بکنند .»[۲۹]

اضمحلال جامعه

دفاع از «برابری جنسیتی» جز با انکار بدیهیات ممکن نبوده است. بدیهیاتی که با برهم‌خوردنشان آسیب‌های فراوانی متوجه افراد و اجتماع گردید. آسیب‌هایی از جمله گسترش فساد و فحشا، افزایش آمار خشونت‌های جسمی، تجاوز و ..! موضوعاتی که زنگ خطر را به‌صدا درآورده و نگرانی مصلحان اجتماعی و پشیمانی اندیشمندان غربی را به دنبال داشته است: «اینهایی که از حقوق زن می‌خواهند دفاع کنند، به قول معروف شیپور را از سرِ گشادش می‌زنند و نمی‌فهمند چه بگویند و از چه چیز زن دفاع کنند، می‌گویند چرا زن مدیریّت [نکند]؛ مگر مدیریّت‌ها یک افتخار است برای یک انسان که دنبال این باشد که چرا مدیریّت‌ها [مخصوص مرد است]؟ اسمش را هم میگذارند عدالت جنسیّتی؛ این عدالت است؟ آن کسانی که در دنیا برابری جنسیّتی را مطرح میکردند و دنبال آن بودند، امروز این‌قدر بدبختی و فساد از این ناحیه گریبان‌گیرشان شده که خودشان پشیمانند؛ البتّه خیلی‌هایشان صریحاً اقرار نمی‌کنند، خیلی‌هایشان هم با این فرهنگ بزرگ شدند، نمی‌فهمند چه اتّفاقی دارد می‌افتد؛ امّا اندیشمندانشان چرا، اندیشمندانشان می‌گویند، می‌فهمند، اظهار نگرانی می‌کنند. خدا کند این کسانی که در داخل اسم عدالت جنسیّتی می‌آورند، مرادشان این چیزی که به‌عنوان برابری جنسیّتی مطرح شده، نباشد.»[۳۰]

جستارهای وابسته

پانویس

  1. دیدار عمومی زنان76/07/30
  2. ذاکرین اهل بیت علیهم السلام 95/12/29
  3. دیدار عمومی زنان76/07/30
  4. ﺗﺤﺮﻳﻢ، آﻳﻪى ١٠
  5. دیدار عمومی زنان 76/07/30
  6. ﺟﻠﺴﻪى ١٢٤ ﺗﺪرﻳﺲ درس ﺧﺎرج ﻓﻘﻪ و اﺻﻮل 79/12/07
  7. جایگاه خانواده و جنسیت در نظام تربیت رسمی، محمد رضا زیبایی نژاد، ص115تا121
  8. دیدار عمومی زنان76/07/30
  9. سالاری فر، محمدرضا، خشونت خانگی علیه زنان، ص41
  10. ﻧﻤﺎﻳﻨﺪﮔﺎن زن ﻣﺠﻠﺲ ﺷﻮراى اﺳﻼﻣﻰ 80/07/14
  11. هدایت نیا، فرج الله، الگو سوم، ص138-140
  12. زنان ﻧﺨﺒﻪ 86/04/13
  13. ذاکرین اهل البیت علیهم السلام 92/02/11
  14. ﺷﺮﻛﺖﻛﻨﻨﺪﮔﺎن در اﺟﻼس ﺟﻬﺎﻧﻰ »زنان و ﺑﻴﺪاری اﺳﻼﻣﻰ« ٩١/0٤/0٢
  15. زنان برگزیده کشور93/01/30
  16. ﻧﺴﺎء، آﻳﻪى ١١٩
  17. ﻧﻤﺎﻳﻨﺪﮔﺎن زن ﻣﺠﻠﺲ ﺷﻮراى اﺳﻼﻣﻰ 80/07/14
  18. دﻳﺪار ﺷﺮﻛﺖﻛﻨﻨﺪﮔﺎن در اﺟﻼس ﺟﻬﺎﻧﻰ «زﻧﺎن و ﺑﻴﺪارى اﺳﻼﻣﻰ» 91/04/21
  19. سبک زندگی، علی احمد پناه، ص52
  20. اﺣﺰاب، آﻳﻪى ٣٥
  21. « (آلﻋﻤﺮان، آﻳﻪى١٩٥
  22. ﺳﻮﻣﻴﻦ ﻧﺸﺴﺖ اﻧﺪﻳﺸﻪﻫﺎى راﻫﺒﺮدى ﺑﺎ ﻣﻮﺿﻮع زن و ﺧﺎﻧﻮاده 90/10/14
  23. ذاکرین اهل بیت علیهم السلام 96/12/17
  24. زنان ﻓﺮﻫﻴﺨﺘﻪ و ﺣﻮزوى 92/02/02
  25. زنان طلبه و فرهنگی در مصلای قم74/09/16
  26. زنان خوزستان 75/12/20
  27. ذاکرین اهل‌بیت علیهم‌السلام 96/12/17
  28. ذاکرین اهل بیت علیهم السلام 96/12/17
  29. ذاکرین اهل‌بیت علیهم‌السلام 96/12/17
  30. ذاکرین اهل بیت علیهم السلام 95/12/29

منابع

  • KHMENEI.IR
  • بانکی پور فرد، محمد حسین، مجموعه 5 جلدی نقش و رسالت زن، در بیانات رهبر معظّم انقلاب اسلامی،انتشارات انقلاب اسلامی،1391
  • زیبایی نژاد، محمدرضا،جایگاه خانواده و جنسیت در نظام تربیت رسمی،نشر هاجر، 1391
  • سالاری فر،محمدرضا،خشونت خانگی علیه زنان، نشر پزوهشگاه حوزه و دانشگاه،1389