عوامل طلاق در جامعه

از ویکی‌جنسیت

عوامل طلاق در جامعه؛ باید مورد بررسی قرار گیرد، زیرا شوم‌ترین سرنوشتی که ممکن است برای یک خانواده اتفاق بیافتد امر طلاق است با این حال گاها چاره ای جز انجام آن باقی نمی‌ماند.طلاق یکی از مهمترین و چالش برانگیزترین مسائل پیش روی جوامع بشری است .طلاق یک پدیده روان‌شناختی است وعلل متفاوت روانی واجتماعی دارد.این مقاله به مهمترین علل و عوامل طلاق در جامعه و جنبه های مختلف آن می پردازد.در این پژوهش آثار طلاق بر خانواده ،فرزندان و آثار مستقیم و غیر مستقیم این پدیده ی اجتماعی بر جامعه مورد بررسی قرار گرفته است .

عوامل طلاق در جامعه
الگوی جعبه اطلاعات مقالات
نویسندگان کریمی، سحر
عنوان مقاله علل و عوامل طلاق در جامعه و جنبه‌های مختلف آن
نام مجله مجله: پژوهش ملل
سال چاپ دی 1394، دوره اول
شماره مجله 1(‎9 صفحه - از 26 تا 34 )
امتیاز مقاله علمی-پژوهشی/ISC

ماهیت و مفهوم طلاق

طلاق از نظر لغوی به معنی رها شدن می‌باشد و در اصطلاح عبارت از پایان دادن زناشویی به وسیله زن و شوهر می‌باشد. همچنین طلاق را می‌توان انحلال رابطه همسری در ازدواج دائمی را که بعد از آن از نظر رعایت حقوق و تکالیف مربوط به زناشویی مسئولیتی برای دو همسر نخواهد بود، تعریف کرد. طلاق را اغلب راه حل رایج و قانونی عدم سازش زن و شوهر، فروریختن ساختار زندگی خانوادگی، قطع پیوند زناشویی و اختلال ارتباط والدین با فرزندان تعریف کرده اند. زیرا موجب می‌شود فرزندانی محروم از نعمت‌های خانواده تحویل جامعه گردند که احتمالا فاقد سلامت کافی روانی در احراز مقام شهروندی یک جامعه‌اند. بنابراین آسیب اجتماعی ناشی از این اقدام نه تنها متوجه اعضاء خانواده، بلکه متوجه کل جامعه و نسل آینده نیز می‌باشد.

طلاق در نظام‌های حقوقی گذشته و حال

تاریخچه طلاق به تاریخچه ازدواج برزمی‌گردد. «ولتر» می‌گوید: «طلاق و ازدواج در یک زمان در عالم پدید آمدند» اما این پدیده در تمدن‌ها و فرهنگ‌های گوناگون و در طی قرون و اعصار، در قالب‌های مختلفی تحقق یافته است؛ برای مثال چند هزار سال پیش در قوانین حمورابی متعلق به تمدن بابل، حق طلاق تماما به مرد سپرده شده بود و تنها در صورتی که مرد مرتکب خطایی می‌شد، زن می‌توانست تقاضای طلاق کند، ولی اگر خطا از جانب زن بود و در عین حال، تقاضای طلاق می‌نمود به سبب سوء رفتار و جرأت بر تقاضای طلاق، به مرگ محکوم می‌شد. همچنین در یونان باستان مرد حق داشت هر وقت بخواهد و به هر دلیلی و بدون هیچ تشریفاتی زن را طلاق دهد.

در تمدن روم باستان پیش از مسیحیت مرد حق داشت همسرش را به همان شیوه‌ای که به عقد خود در آورده بود، طلاق دهد؛ اگر در معبد ازدواج کرده بودند، در معبد او را طلاق دهد و اگر او را خریده بود، طلاق با فروش او انجام می شد. در مصر باستان نیز هیچ قیدی برای طلاق قائل نبود و مرد هر زمان که می‌خواست، می‌توانست همسرش را طلاق دهد. در میان پیروان مذهب بودا مردی می‌توانست هر زمان که بخواهد همسرش را طلاق دهد، چه او راضی باشد و چه راضی نباشد و بهانه‌ای کوچک مانند وراجی زن یا افروختن آتش به گونه ای که فضای خانه پر از دود شود، کافی بود تا مرد همسرش را طلاق دهد.

در میان هندیان برهمن طلاق ممنوع بود و تنها به آنچه انفصال جسمانی نامیده می‌شد، مجاز بودند. در میان اعراب جاهلی طلاق کاملا شایع بود و مرد حق داشت هرگاه که مایل باشد و با هر صیغه ای که مفید طلاق باشد، همسرش را طلاق دهد و محدودیتی برای دفعات طلاق نیز وجود نداشت. مسیحیت کاتولیک نیز برای هیچ کدام از زن و مرد حق طلاق قائل نیست و پیوند زناشویی را تنها زمانی قابل گسست می‌داند که زن مرتکب زنا شده باشددر کشورهایی مانند ایتالیا و اسپانیا، تحت تاثیر عقاید کلیسای کاتولیک، طلاق تا همین اواخر جنبه قانونی نیافته بود اما در اسلام همان گونه که ازدواج را به عنوان یک پیوند مقدس و دارای کارکردهای فردی و اجتماعی ضروری، مورد تاکید فراوان قرار می‌دهد؛ طلاق را فی نفسه امری منفور و ناپسند می‌داند و تمام کوشش خود را در جهت پرهیز خانواده‌ها از طلاق به کار می‌بندد، ولی در مواردی که مصالح مهم‌تر ایجاب کند، ممنوعیتی برای طلاق قائل نشده است.

علل و عوامل طلاق در جامعه

عوامل طلاق در جامعه ما به شرح ذیل می باشند:

  • عوامل قانونی:

از جمله عواملی که در حال حاضر به شدت طلاق‌ها را در جامعه ما متأثر می‌سازد وجود و تصویب برخی از قوانین مربوط به ازدواج و طلاق است. مثلا قوانین مربوط به مهریه نه تنها نتوانسته مانع طلاق دادن زنان توسط مردها شود بلکه منجر به جنگ و جدال بسیاری بین زوجین شده است. قانونی که مبنی بر حق حبس مرد برای عدم توانایی پرداخت مهریه توسط زن به تصویب رسیده و بر اساس که می‌گوید: زن می‌تواند تا مهریه به او تسلیم نشده از ایفای وظایفی که در مقابل شوهر دارد امتناع کند.

  • عوامل روانشناختی:

عوامل روان‌شناختی دخیل در طلاق ابعاد گسترده ای را در بر می‌گیرد که با بیان مختصر نمی‌توان به توصیف گستره آن پرداخت ولی از جمله مواردی که می‌توان به آنها اشاره کرد به شرح ذیل است: عدم تفاهم و سازگاری روانی در برخی از موارد طلاق حال باید بپرسیم چرا چنین اتفاقاتی رخ می‌دهد؟ چنین سؤالی قطعا پاسخ‌های متعددی از منظرها و با توجه به افراد مختلف دارد. از جمله پاسخ‌هایی که می‌توان به آنها اشاره کرد عبارتند از:

  1. ناپختگی و عدم بلوغ اجتماعی
  2. توقعات بیجا، چشم و هم چشمی
  3. ابتلا به اختلالات عاطفی و روانی
  4. عوامل اقتصادی
  5. عوامل ارتباطی
  6. سایر عوامل: عوامل دیگری چون اعتیاد، بیکاری، بیماری، ناباروری، مسائل جنسی، به میان آمدن پای فرد دیگری در زندگی یکی از زوجین، تغییرات و تفاوتهای فرهنگی و اجتماعی، فاصله طبقاتی، رتبه‌های تحصیلی و ... از جمله دیگر علل طلاق و متارکه می باشند.

جنبه‌های مختلف طلاق

فرآیند طلاق خودش در طی زمان و در قالب مراحل خاصی اتفاق می‌افتد و به احتمال زیاد ویژگی آن عبارت است از فشار روانی فراوان، دوسوگرایی، دودلی، تردید به خود، و عدم یقین، حتی زمانی که طرفین قبول دارند که این رابطه را نمی‌توان نگه داشت. فرآیند طلاق را به عنوان یکی از شاقترین تکالیفی می‌داند که از فردی عاقل انتظار می‌رود آن را انجام دهد. وقتی ازدواج از هم می‌پاشد در اثر آن چندین نوع طلاق ایجاد می‌شود اما ممکن است تا بعد از حکم طلاق ادامه یابد.

پس مسائل مربوط به طلاق قانونی مطرح می‌شود که غالبا همراه با خشونت و تند خویی است و همراه با طلاق هم والدی است که در ارتباط با نگهداری و سرپرستی از فرزند خانواده‌های تک والدی یا حق ملاقات با فرزندان می‌باشد. که در مرحله بعد طلاق اجتماعی روی می‌دهد که در زمینه تغییر روابط با جمع دوستان همسر رخ می‌دهد و هریک باید جایگاه مجزای خود را در جامعه و در قالب انسانی مجرد و مستقل تعریف کند و بالاخره طلاق روانی که در خصوص مسائل مربوط به بازیابی خود، پیروی فردی، و مشکلات مربوط به فکر کردن بر اساس ضمیر من و نه ماست. به استثنای طلاق قانونی کامل شدن سایر ابعاد ممکن است سال‌ها به طول بینجامد به ویژه هنگامی که مسئولیت‌های مربوط به فرزندان یا سایر تعهدات باعث گردند که طرفین در ارتباط با یکدیگر باشند.

دلایل احتمالی از هم گسیختگی زندگی زناشویی

دلایل احتمالی از هم گسیختگی زندگی زناشویی از طریق طلاق، تقریبا بی شمارند زیرا پیوند زناشویی دو شخصیت منحصر به فرد با دو زمینه متفاوت را برای زندگی در زیر یک سقف گردهم می آورد. شاید مهمترین دلیل طلاق این باشد که پیش از ازدواج، یک طرف زناشویی از طرف دیگر چشم داشت های بیش از حدی دارد. در جوامع امروزی عشق و علاقه پرشور یکی از عوامل مهم زندگی زناشویی به شمار می آید. پیش از ازدواج یک زوج معتقدند تا زمانی که عشق شان به همدیگر فروکش نکند، بر هر مشکلی می توان فائق آمد. آنها بزودی تشخیص می دهند که آتش عشق پیشین شان فروکش کرده و برای حل مسائل شان باید راه های عملی تری را در پیش بگیرند. اما به طور کلی می توان علل و عوامل موثر در طلاق را اینگونه ذکر کرد که شامل مسائل و مشکلات مالی و اقتصادی، اعتیاد، خشونت و بد رفتاری مردان، وجود همسر جدید، دخالت های دیگران، عدم تعلق خاطر زن و مرد به همدیگر، افزایش آگاهی زنان از حقوق خود، اختلاف سلیقه بین زوجین، نگاه مرد سالارانه جامعه نسبت به زنان و دختران، عدم همسانی در ازدواج، تشریفات ازدواج، بیماری روانی شدید یکی از زوجین، برطرف نشدن نیاز جنسی یکی از زوجین، نگرش مثبت به طلاق، روابط جنسی خارج از سیستم خانواده، عدم شناخت کافی زوجین قبل از ازدواج از یکدیگر، عدم درک تفاوت ها میباشد. که وظیفه نهادهای دولتی و غیردولتی است که موضوع را از جهات مختلف مورد توجه و بررسی قرار داده و با ریشه یابی و شناسایی دلایل و عوامل آن راهکارهای لازم را بیابند.

کلمات کلیدی

طلاق، علل طلاق، جنبه‌های طلاق.

منابع