فضل‌الرحمن ملک

از ویکی‌جنسیت
فضل‌الرحمن ملک
اطلاعات شخصی
زاده ۲۱ سپتامبر ۱۹۱۹م؛ هزاره هند (واقع در پاکستان امروزی)
مکتب نواندیشان دینی
درگذشت ۲۶ ژوئیه ۱۹۸۸م
محل سکونت پاکستان، شیکاگو
سایر مشخصات
آثار اسلام و مدرنیته: تبدیل یک سنت فکری، مضامین اصلی قرآن...
خدمات
دین اسلام
مذهب اهل تسنن
تحصیلات دکتری فلسفه
محل تحصیل دانشگاه آکسفورد
معروفترین نظرات «مدرنیسم اسلامی» ، «نظریه‌ی هرمنوتیکی دوحرکتی»
شغل استاد دانشگاه

فضل الرحمن ملک؛ یکی از متفکران و پژوهشگران اسلامی در قرن بیستم .

اگر چه فضل الرحمن در حوزه مطالعات جنسیت به صورت تخصصی وارد نشده است اما اندیشه‌های متجددانه‌اش درباره‌ی اسلام و همچنین مطالعاتی که در مورد هرمنیوتیک و فهم قرآن انجام داده‌است، و نظریه «حرکت دوگانه» او بیشترین تاثیرگذاری را بر فمنیست‌های مسلمان داشته است.

زندگی‌نامه

فضل الرحمن در 21 سپتامبر 1919 م ( 29 شهریور 1298) در پاکستان به دنیا آمد. پدر وی مولانا شهاب‌الدین از علمای دین بود و تحصیلات دینی خود را در مدارس دینی دیو بند[۱] به اتمام رسانده بود.[۲]

فضل‌الرحمن تحصیلات دینی خود در فقه، حدیث، تفسیر، کلام و فلسفه را، نزد پدر و با راهنمایی او انجام داد و در دانشگاه پنجاب در شهر لاهور تا مقطع کارشناسی ارشد در رشته ادبیات عرب در سال 1942م به پایان رساند. پس از سه سال فعالیت تحقیقاتی در همین دانشگاه در سال 1946م - یک سال قبل از ایجاد پاکستان - برای ادامه تحصیل به آکسفورد رفت و در سال 1949م پایان‌نامه تحصیلی خود را درباره ابن‌سینا و با عنوان «فلسفه ابن سینا» به اتمام رساند. وی پس از فراغت از تحصیل، در دانشگاه دورهام از سال 1950م تا 1958م به تدریس فلسفه اسلامی و ادبیات فارسی پرداخت. سپس به مدت سه سال در انستیتوی مطالعات اسلامی دانشگاه مک گیل کانادا مشغول تدریس و تحقیق شد. در سال 1961 به دعوت ژنرال ایوب خان به انستیتوی تحقیقات اسلامی ملحق شد و یک سال بعد به ریاست این مؤسسه منصوب گردید.[۳]

فضل‌الرحمن تا سال 1968 با نوشتن مقالات متعدد و نیز کتاب اسلام به تبیین نظرات خود در رابطه با چگونگی مواجهه با مدرنیسم و نیز انطباق احکام سیاسی، اجتماعی و اقتصادی اسلام در دنیای جدید پرداخت. به دنبال انتقادات تند عده‌ای از علما و از جمله ابوالاعلی مودودی از نظرات فضل الرحمن که منجر به تحریم کتاب اسلام او و نیز تهدید به ترور شد، از پاکستان به آمریکا رفت و پس از دوره‌ای کوتاه در سال 1969 که در دانشگاه UCLA به فعالیت پرداخت به دانشگاه شیکاگو رفته و تا پایان عمر خود (26 جولای 1988 برابر با 4 مرداد 1367) در دانشگاه شیکاگو به تدریس و تحقیق پرداخت.[۴]

انستیتوی تحقیقات اسلامی

هم زمان با اولین دوره‌ی سال‌های اقامت طولانی فضل‌الرحمن در غرب که در انگلستان و کانادا سپری شد، کشور پاکستان که به تازگی تأسیس شده بود، دستخوش تحولات فکری و اجتماعی گسترده بود. شکل‌گیری پاکستان بر اساس اسلام بوده و از بدو تأسیس آن، چگونگی اداره‌ی کشور بر اساس احکام اسلامی، مورد بحث، بررسی و مناقشه‌ی گسترده بود. جامعه‌ی پاکستان در این دوره از یک دوگانگی و ثنویت رنج می‌برد. در یک سو علماء و عامه‌ی مردم خواهان اداره‌ی کشور بر اساس احکام اسلامی بودند و در مواجهه با هر مسئله‌ای در جستجوی پاسخ آن در منابع اسلامی بودند. در هر حال، کشاکش بین این دو گروه، ژنرال ایوب خان را که در سال 1958 م با انجام اولین کودتای نظامی، قدرت را در پاکستان به دست گرفته بود، بر آن داشت تا با تأسیس «انستیتوی تحقیقات اسلامی» و با انجام پژوهش‌های راهبردی در این انستیتو راه حلی برای پایان دادن به این معضل به دست آورد. [۵]

این انستیتو دارای چهار هدف راهبردی بود:

  1. تعریف بنیان‌های اسلام به گونه‌ای معقول و لیبرال با تأکید بر آرمان‌های اسلامی چون برادری، [Brotherhood] مدارا [Tolerance] و عدالت اجتماعی. [Social justice]
  2. تفسیر آموزه‌های اسلامی به نحوی که طبیعت پویای آن را در زمینه‌ی پیشرفت‌های عقلانی و علمی دنیای مدرن به نمایش گذارد.
  3. انجام تحقیقات در زمینه‌ی دستاوردهای اسلام در حوزه‌های اندیشه، علم و فرهنگ با این نگاه که مسلمانان مجدداً بتوانند جایگاه والایی را در این عرصه به دست آورند.
  4. سازمان دهی و تشویق تحقیقات در زمینه‌ی تاریخ اسلام، فلسفه، فقه و اصول فقه.

هدف ایوب خان از تأسیس این انستیتو آن گونه که فضل الرحمن بازگو می‌کند، دست یافتن به راهکارهایی برای سیاست گذاری دینی بود؛ به گونه‌ای که از یک سو منطبق بر اصول اسلامی باشد و از طرف دیگر به گونه‌ای تبیین شده باشد که قابل اجرا در شرایط متغیر دنیای مدرن نیز باشد. ایوب خان، فضل الرحمن را برای ریاست این نهاد برگزید. این انتصاب، نقطه عطفی در زندگی فکری فضل الرحمن محسوب می‌شد. [۶]

وی تلاش فکری خود را به یافتن راه‌هایی برای سازگاری اسلام با دنیای جدید و یافته‌های علمی و فلسفی آن متمرکز کرد. اگر چه نظریات فضل‌الرحمن متمرکز بر، احکام اجتماعی اسلام بود، اما تأثیر روشی که او برگزید، محدود به این حوزه نبوده و به طور گسترده‌ای مورد استقبال نسل بعدی روشنفکران در کشورهای اسلامی قرار گرفت و به حوزه‌های دیگر اسلام نیز گسترش داده شد. [۷]

دیدگاه

فضل الرحمن از جمله متفکران مدرنیسم اسلامی کلاسیک می‌باشد که در قرن 19م سعی در مدرنیزه کردن آموزه‌های اسلامی از طریق شیوه‌های جدید اجتهاد را داشت. مهم ترین دغدغه‌ی فضل الرحمن بیماری جدید جوامع اسلامی بود که شرفی آن را سندروم فصام می‌نامد و آن عبارت است از دوگانگی و تضاد بین دو گفتمان اسلام و مدرنیسم و قربانی کردن یکی برای دیگری. [۸]

وی با اتخاذ یک رویکرد بازتاب گرایانه و هرمونتیک به آموزه‌های اسلام بر تمایز نهادن میان دین و فهم از دین تأکید می‌کند و معتقد است که صرفاً یک روش معتبر برای تفسیر متن وجود ندارد. از نظر او تفاسیر متعدد برای بقای دین، امری اساسی به شمار می‌رود.مهم‌ترین تئوری فضل الرحمن در باب اصلاح فکر دینی و حاکم کردن اسلام در جهان جدید، نظریه‌ای است موسوم به «نظریه‌ی دوحرکتی» که ابزار نوین مطالعه‌ی تاریخ و جامعه شناختی را برای درک دین به خدمت می‌گیرد. [۹] در این راستا او نظریه‌ی خود را که آن را مدرنیسم اسلامی می‌نامد ارائه می‌دهد و تنها راه پاسخ به سؤالات جدید ناشی از مدرنیسم با استفاده از آموزه‌های اسلام را اجتهاد می‌داند. [۱۰]

وی از روش تاریخی جامعه شناختی برای مطالعه‌ی احکام اسلام و مقایسه‌ی شرایط اجتماعی دوره‌های مختلف صدور احکام فقهی استقبال می‌کند. فضل الرحمن معتقد است از این روش باید برای استخراج ارزش‌های اصلی جوامع اسلامی استفاده کرد. فضل الرحمن با نگاه تاریخی که به دین دارد «سنت» را به «سنت نبوی» و «سنت زنده» تقسیم می‌کند. سنت نبوی در اندیشه‌ی فضل الرحمن همان اعمال نبی مکرم اسلام است که به اقتضاء شرایط جامعه‌ی عربستان آن زمان، صورت می‌پذیرفت. اما او معتقد است که بشر جدید نیازمند «سنت زنده» است و این سنت زنده همان سنت نبوی است که به نحو خلاقانه بسط یافته و تفسیر شده تا با چالش‌های جدید به وجود آمده در جامعه‌ی اسلامی مواجه شود. [۱۱]

همچنان که اشاره شد اجتهاد رکن اصلی نظریه‌ی فضل الرحمن را شکل می‌دهد. اجتهاد، قادر است اسلام و مدرنیسم را از مسیر تعارضی خارج ساخته و در قالب یک نظریه‌ی مدرنیسم اسلامی تلفیق کند. او همچنین بر لزوم مدرنیزه کردن شیوه‌های اجتهاد مطابق با ابزار مدرن مطالعه‌ی اقتصاد و جامعه تأکید می‌کند. خود نیز، تلاش می‌کند روش‌های جدیدی را برای اجتهاد مطابق با عقلانیت مدرن ارائه دهد. وی همچنین یک روش هرمنوتیکی را برای فهم قرآن به عنوان یک کل به هم پیوسته‌ی ضروری تدوین می‌کند. «نظریه‌ی دو حرکتی»[۱۲] برای تفسیر هرمنوتیکی قرآن مهم‌ترین راهکار فضل‌الرحمن در زمینه‌ی اصلاح روش شناسی است. در این روش شناسی تأکید او بر پس زمینه است و الگوی قانون‌گذاری‌ها را در پس زمینه‌ی تاریخی اجتماعی مطالعه می‌کند.

نتیجه‌ی روش پیشنهادی فضل الرحمن، بازشدن باب اجتهاد و نوآوری در احکام خواهد بود. تعریف وی از اجتهاد این است که اجتهاد «تلاش برای فهم معنای یک متن یا حکم در زمان گذشته که در برگیرنده‌ی یک قانون است و تغییر دادن آن با توسعه و بسط آن، [ٍExpansion] و یا محدود ساختن [Restriction] مفاد آن و به عبارت دیگر اصلاح کردن آن به گونه‌ای که موقعیت تازه نیز تحت شمول آن قرار گیرد». در واقع منظور فضل‌الرحمن از این تعریف آن است که؛ در اجتهاد، معنای متن قرآنی یا روایت و یا احکامی که در سنت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) بوده است، باید در مرحله‌ی نخست از شرایط تاریخی آن پیراسته شود و سپس ماحصل آن برای بیان حکم در شرایط جدید مورد استفاده قرار گیرد.[۱۳]

فضل‌الرحمن با توجه به نظریه دوحرکتی و روش تفسیری خویش به تفسیرجایگاه زنان به طور کلی و احکام مربوط به آنان پرداخته است. وی این احکام را مانند سایر احکام اجتماعی اسلام، تاریخی و مربوط به زمان صدر اسلام دانسته است.وی با تکیه به روش خود در آغاز به بررسی و تحلیل جایگاه و موقعیت اجتماعی زنان در زمان قبل اسلام و مقارن با ظهور آن پرداخته و بیان می‌کند که در دوره جاهلی، زنان از هیچ جایگاه اجتماعی برخوردار نبودند؛ نه از پدران خود ارث می‌بردند و نه از شوهران خود. پس از مرگ شوهر نیز باید بالاجبار تن به ازدواج با یکی از اقوام شوهر خود می‌دادند. [۱۴]

در رابطه با چند همسری نیز حدی برای مردان در این رابطه وجود نداشت. با ظهور اسلام، قرآن کریم جایگاه زنان را مورد تجدید نظر قرار داد. برای آنها ارث معین کرد، حق آزادی در ازدواج به آنان داده شد و در رابطه با چند همسری نیز این تعداد محدود به 4 زن شد.تحلیل او در این باره این است که با بررسی شرایط زنان، پیش و پس از اسلام به خوبی روشن می‌شود که جهت گیری دین اسلام در جهت ایفای حقوقی که زنان سزاوار آن بودند می‌باشد. اما درعین حال به دلیل شرایط اجتماعی و تاریخی آن روزگار، این تغییر به طور دفعی، انجام پذیر نبوده و جامعه، پذیرای آن نبوده است. به تعبیر فضل‌الرحمن، فقط افراد خام و بی‌تجربه می‌توانند ادعا کنند که باید این تغییرات به طور دفعی انجام می‌شد. [۱۵]

در هر حال وی تصریح می‌کند که بر اساس آیه 3 سوره نساء که می‌فرماید:«وَإِنْ خِفْتُمْ أَلاَّ تُقْسِطُواْ فِی الْیَتَامَى فَانکِحُواْ مَا طَابَ لَکُم مِّنَ النِّسَاء مَثْنَى وَثُلاَثَ وَرُبَاعَ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلاَّ تَعْدِلُواْ فَوَاحِدَةً أَوْ مَا مَلَکَتْ أَیْمَانُکُمْ ذَلِکَ أَدْنَى أَلاَّ تَعُولُواْ» اگر چه قرآن کریم، اجازه چند همسری را داده، اما آن را منوط به رعایت عدالت بین زنان کرده است. وی در ادامه استناد به آیه شریفه 128 از همین سوره«وَلَن تَسْتَطِیعُواْ أَن تَعْدِلُواْ بَیْنَ النِّسَاء وَلَوْ حَرَصْتُمْ فَلاَ تَمِیلُواْ کُلَّ الْمَیْلِ فَتَذَرُوهَا کَالْمُعَلَّقَةِ وَإِن تُصْلِحُواْ وَتَتَّقُواْ فَإِنَّ اللّهَ کَانَ غَفُورًا رَّحِیمًا» چنین نتیجه‌گیری می‌کند که با توجه به عدم امکان رعایت عدالت در بین همسران متعدد، جهت‌گیری قرآن در مسیر نفی چند همسری است. اگر چه در آن روزگار بیان این حکم به این گونه ممکن پذیر نبوده است.[۱۶]

بر دیدگاه فضل‌الرحمن اشکالات مبنایی و اساسی بر طبق اصول و مبانی تشیع وارد است. فضل الرحمن هدف از تفسیر از وحی و الفاظ قرآن کریم را ، محصول و فرآورده بازتاب شرایط تاریخی روزگار پیامبراکرم(ص) می‌داند. و آن به جهت باز نمودن باب اجتهاد و ارائه تفاسیر مختلف از متن دینی است، اما باید گفت :هر پدیده‌ای را هر چند می‌توان به شکل‌های مختلف تفسیر کرد، اما تفسیر درست دارای ویژگی‌های مختلفی از جمله سازگاری با معارف دیگر و موافقت با اصول قطعی عقلانی است. [۱۷]

فضل الرحمن از روش نظریه حرکت دوگانه، به دنبال مدرنیزه کردن روش اجتهاد در فقه بوده و از نظر وی این، تنها راه فرار از فرو افتادن در ورطه سکولاریسم است. با این همه باید گفت که علی رغم این که تمامی تلاش فضل الرحمان در حوزه احکام اجتماعی بوده و هدف وی نیز یافتن راه حلی برای تطبیق دادن احکام دین متناسب با نیازهای زمان بوده است، لکن دایره این روش محدود به احکام اجتماعی قرآن نیست. و هیچ تضمینی وجود ندارد که سایر مفسران این دایره را گسترش نداده و به سایر حوزه‌های اعتقادی وارد نشوند -مانند تاثیرات این روش تفسیری بر نظریه پردازان فمنیستی در حوزه زن و خانواده در دیدگاه اسلام - متفکرانی که با روش تفسیری و نظریه دو حرکتی فضل الرحمن بسیاری از آموزه های اسلام در حوزه زن و خانواده محکوم به تاریخ مندی کرده و در راستای تطابق با مدرنیته و مبانی فمنیستی حذف کردند. [۱۸]

از طرفی می توان با به کارگیری این روش بسیاری از احکام اسلام را محکوم به تاریخمندی کرده و دایره احکام دین را هر روز کوچکتر از دیروز کرد.،به عنوان مثال می‌توان گفت که نماز خواندن به زبان عربی، محصول فرهنگ و جامعه زمان پیامبر است و اگر پیامبر در جامعه ای دیگر به رسالت مبعوث می گردید که نماز نیز به همان زبان خوانده می شد و در نتیجه، حکم به عربی خواندن نماز، حکمی تاریخی و موقت بوده و در روزگار ما ـ که اسلام در کشورهای مختلف و با زبان های مختلف حضور دارد ـ ضرورتی به عربی خواندن آن نیست. به عبارت دیگر، عربی بودن نماز جز اعراض اسلام بوده و لذا با توجه به مقصود دین از عبادت که اظهار عبودیت در برابر خداوند سبحان است نیازی به عربی بودن آن خصوصاً برای کسانی که قدرت تکلم به این زبان را ندارند وجود ندارد. این بیان به کرات از سوی مدرنیست های ترکیه در زمان آتاتورک به کار گرفته شده و تاکنون نیز از سوی کسانی که به تاریخی بودن قرآن قائلند، مورد استناد می باشد. به همین ترتیب نمازهای پنجگانه، روزه و حج و ... کلیه احکام اسلامی و در یک کلام، شریعت، جنبه تاریخی می یابد. در نتیجه می توان گفت که مبنای این روش، باعث تجدید در اجتهاد نشده، بلکه ختم اجتهاد و تقلیل آن به یک سلسله احکام عقلی و یا فطری است. خلاصه، آن که صرف نظر از اشکالات وارده بر این روش در حوزه احکام باید گفت که دلیلی در دست نیست که با پذیرش این روش، دائره آن محدود به حوزه احکام اجتماعی شریعت باقی بماند، بلکه در صورت پذیرش تاریخی بودن قرآن، کل آموزه های قرآنی را نیز در بر می گیرد و جهان بینی قرآن کریم تبدیل به یک جهان بینی اسطوره ای متناسب با فرهنگ رایج در روزگار صدر اسلام خواهد شد. کما این که این نتیجه گیری به صراحت در آثار بعضی دیگر از مدرنیست ها ذکر شده است. همانطور که مشاهده شد این روش تفسیری نه تنها به آشتی دیدگاه اسلام و مدرنیته نیانجامید بلکه موجب انفعال در مقابل مدرنیته نیز شد.[۱۹]

متفکران متاثر از اندیشه‌های فضل‌الرحمن

نظریه فضل الرحمان درباره تاریخی بودن احکام اسلامی با استقبال گسترده مدرنیست‌های مسلمان روبرو شده و آرای او از طریق شاگردانش در کشورهای مختلف بازگویی و تکرار شده است. دراندونزی نورخالص مجید که یکی از شاگردان فضل الرحمان است، یکی از برجسته ترین چهره‌های روشن فکری آن کشور در طی سالیان گذشته بوده و از ویژگی‌های او طرف داری از پلورالیسم بوده و نیز با طرح شعار« Islam yes, Islamic political parties no» از جدایی اسلام از فعالیت‌های سیاسی حزبی حمایت می کرده است.

امینه ودود که در حال حاضر استاد مطالعات اسلامی در دانشگاه Virginia Commonwealth University است، یکی دیگر از کسانی است که با مدل قرار دادن نظریه فضل الرحمان با نوشتن کتاب «Qur’an and Woman» در صدد اثبات این برآمد که بسیاری از موارد تفاوت بین احکام زنان و مردان در اسلام جنبه تاریخی داشته و به عبارت دیگر مربوط به زمان حاضر نمی باشد. امینه ودود در سال 2005 در شهر نیویورک به امامت نماز جماعت برای زنان و مردان پرداخت.

آثار

  • کتاب اسلام و مدرنیته؛ تحول یک سنت فکری[۲۰]
  • مضامین اصلی قرآن[۲۱]
  • اسلام و مدرنیته: تبدیل یک سنت فکری[۲۲]

پانویس

  1. این مدارس با تفکرات اهل حدیث اداره می‌شد.
  2. علمى،محمدجعفر، «بررسى و نقد نظریه فضل الرحمان در بازسازى اجتهاد در دین»، پروتال علوم انسانی
  3. علمى،محمدجعفر، «بررسى و نقد نظریه فضل الرحمان در بازسازى اجتهاد در دین»
  4. «اندیشه سیاسی فضل الرحمن»، سایت راسخون
  5. «اندیشه سیاسی فضل الرحمن»، وب‌سایت راسخون
  6. «اندیشه سیاسی فضل الرحمن»، وب‌سایت راسخون
  7. «اندیشه سیاسی فضل الرحمن»، وب‌سایت راسخون
  8. محمد شرفی، الاسلام و الحریة: سوء التفاهم التاریخی، ص 11-10
  9. Fazlur Rahman, lslam and Modernity ص، 20
  10. Fazlur Rahman "Revival and Reform in lslam" , op. cit ., p 640
  11. علمی، محمد جعفر، «بررسى و نقد نظریه فضل الرحمان در بازسازى اجتهاد در دین»
  12. Double Movement
  13. علمی، محمد جعفر، «بررسى و نقد نظریه فضل الرحمان در بازسازى اجتهاد در دین»
  14. علمی، محمد جعفر، «بررسى و نقد نظریه فضل الرحمان در بازسازى اجتهاد در دین»
  15. علمی، محمد جعفر، «بررسى و نقد نظریه فضل الرحمان در بازسازى اجتهاد در دین»
  16. علمی، محمد جعفر، «بررسى و نقد نظریه فضل الرحمان در بازسازى اجتهاد در دین»
  17. «اندیشه سیاسی فضل الرحمن»، وب‌سایت راسخون
  18. بدره، و جمعی از نویسندگان، «تحلیل و نقد شاکله نظریه تفسیری فضل‌الرحمن به مثابه مبنایی روششناختی برای برخی خوانش های زنانه نگر از قرآن کریم»، نسخه الکترونیکی
  19. بدره، و جمعی از نویسندگان، «تحلیل و نقد شاکله نظریه تفسیری فضل‌الرحمن به مثابه مبنایی روششناختی برای برخی خوانش های زنانه نگر از قرآن کریم»، نسخه الکترونیکی
  20. «کتاب اسلام و مدرنیته؛ تحول یک سنت فکری»، وب‎سایت طاقچه
  21. « مضامین اصلی قرآن»، وب‌سایت طاقچه
  22. «فضل الرحمن»، در ویکی نور

منابع

  • «فضل الرحمن»، در ویکی نور، تاریخ بازدید مطلب: 30 بهمن 1401ش.
  • بدره، محسن و جمعی از نویسندگان، «تحلیل و نقد شاکله نظریه تفسیری فضل‌الرحمن به مثابه مبنایی روششناختی برای برخی خوانش های زنانه نگر از قرآن کریم»، فصلنامه مطالعات زن و خانواده، دوره 8 /شماره 2، 1399ش.
  • علمى، محمدجعفر، «بررسى و نقد نظریه فضل الرحمان در بازسازى اجتهاد در دین»، مجله علوم سیاسى، شماره 37، 1386ش.
  • «اندیشه سیاسی فضل الرحمن»، وب‌سایت راسخون، تاریخ بازدید مطلب: 30 بهمن 1401ش.
  • «کتابهای فضل‌الرحمن، وب‌سایت طاقچه، تاریخ بازدید مطلب: 30 بهمن 1401ش.