قوامیت مرد در اسلام

از ویکی‌جنسیت
بیان شبهه

قوامیت مرد به چه معناست؟ آیا این امر زن را تحت سلطه مرد قرار می‌دهد؟

از شبهاتی که در ساحت خانوادگی میان نقش های جنسیتی مطرح می‌شود، واگذاری مدیریت خانواده به مردان یا همان قوامیت مردان است. شبهه اینگونه مطرح می‌گردد که در آيه «الرِّجالُ قَوّامُونَ عَلَى النِّساءِ...»[۱] قيموميت و سرپرستى زنان به مردان واگذار شده است؛ آیا زنان بى‌‏ارزش انگاشته شده‏ اند؟

پاسخ به شبهه

بايد توجه داشت مردان قيموميت زنان (به معناى مصطلح فقهى و حقوقى) را بر عهده ندارند بلكه مديريت و رياست خانواده با آنان است. زنان در نگرش اسلامى مانند تفكر متحجرانه اروپايى‌‏ها مهجور و ممنوع التصرف همانند افراد سفيه، ديوانگان و اطفال نيستند، بلكه خانواده يك اجتماع كوچك و نيازمند مديريت است.

توضيح آنكه؛ ضرورت و اهميت مديريت بر هيچ‏كس پوشيده نيست، زيرا در پرتو مديريت و رهبرى است كه امور نظم لازم را پيدا كرده، طبيعى است هر جامعه‏‌اى هر چند كوچك، بدون داشتن مدير و سرپرستى كه اداره و سامان‏دهى آن را بر عهده گيرد، نمى‏‌تواند به نحو شايسته وظايف خود را به انجام رسانده و نقش خويش را ايفا كند و به رشد و كمال مطلوب نايل آيد. جامعه كوچك خانواده، به عنوان هسته جامعه بزرگ هم از اين اصل مستثنا نيست، و نيازمند مسئول و جهت‌دهنده است. با پذيرش اصل ضرورت مديريت منزل، در تعيين مصداق آن چهارگزينه پيش روى ما خواهد بود.

انحاء مدیریت در خانواده

1. مديريت مشترك زن و مرد

رهبرى و مديريت در نظام خانواده با اراده آزاد و مستقل هر يك از زن و مرد باشد، مرد و زن به طور مشترك آن را بر عهده گيرند. روشن است كه اين حالت امكان‌‏پذير نيست نه در كانون خانواده و نه در هيچ اجتماع ديگر، زيرا استقلال اراده، بدون ترديد به تزاحم و درگيرى و در نتيجه به هرج و مرج و متلاشى شدن خانواده مى‌انجامد.

2. زن‏ سالارى

اداره نظام خانواده به صورت حاكميت مطلق بر عهده زن باشد. اگر در اين حالت تنظيم انواع ارتباطات گسترده كه خانواده با محيط و اجتماع دارد، با موانعى مواجه مى‏‌گردد به ويژه در روزهايى كه زنان نياز به استراحت بيشتر دارند و يا مسئوليت دوران حمل و شيردهى را بر عهده دارند.

3. پدرسالارى

در حالت پدرسالارى سلطه‌گرانه و خودخواهانه، نه تنها مرد حاكميت بى‏ دليل به دست آورده و فضاى خانواده را فضاى جهنّمى خواهد كرد، بلكه حتى عظمت‏‌ها و ارزش‏ هاى زن را سركوب و فرزندانى كه در چنان خانواده بزرگ شوند، هرگز، طعم حقيقى زندگى را نخواهند چشيد.[۲]

4. نظام شورايى براى اداره خانواده با سرپرستى و مأموريت اجرايى و مديريت مرد

اين حالت براى اداره منطقى خانواده شرط لازم و بسيار مهم است؛ البته در مشورت‌‏ها، راه‌‏هاى مختلف براى اقدام و عمل ارزيابى شود. ممكن است به طور طبيعى، اختلاف نظر نيز پيش آيد در اين صورت پس از مشورت و به دور از خودخواهى خوب است تصميم ‏گير نهايى از سوى پدر باشد و مسئوليت تصميم‏‌گيرى را بر عهده بگيرد و هزينه لازم آن را نيز بپردازد.

بررسی ابعاد مدیریتی مردان

در اينجا مناسب است از بُعد مديريتى و روان شناختى شرايط مديريت و علّت ترجيح مردان بر زنان را بررسى كنيم:

مديريت و شرايط آن

لازمه تصدّى هر مسئوليتى، برخوردارى از شرايط متناسب با آن مسئوليت است چنانكه در مديريت، تعقّل و تفكّر و دورانديشى و تدبّر و كمتر تحت تأثير هيجانات و عواطف قرار گرفتن، صلابت روحى، قدرت استوار در برخورد با مصائب، مشكلات و حوادث لازم است يكى از دلايل مديريت و رياست مرد در خانواده، به بيان قرآن همين تفاوت روحيه‌‏ها و ظرفيت‌ها و استعدادها و نقش ‏ها است. همچنانكه ايفاى نقش‏‌هاى بسيار مهمّ ديگرى كه با عاطفه و احساسات تأمين مى‌‏شود به عهده زنان گذاشته شده است.

نقش زن در تأمين عواطف و آرامش همسر و فرزندان به اندازه‌اى مهمّ است كه اين رسالت يكى از زيباترين هنرنمايى زن است، در برابر اين مسئوليت عظيم و خطير، مرد موظّف به فراهم‏‌آورى نيازمندى‌هاى ضرورى زندگى، حمايت و پشتيبانى زن است، تا زن براى ايفاى مسئوليت‌اش فراغت يابد.

قلمرو مديريت در خانواده

بايد توجه داشته باشيم كه سرپرستى و رياست مرد در خانواده، هيچ‏گاه نبايد به معناى زورگويى و استبدادگرى مرد تلقّى شود، چرا كه مرد اجازه ندارد از اين موقعيت سوءاستفاده كرده و به ستم و قساوت روى آورد، بلكه سرپرستى مرد به منظور حمايت از سازمان خانواده و حفظ نظم و انضباط منزل است، و اين به معناى ناديده گرفتن مقام زن در خانواده و جامعه انسانى و اهمال حقوق او نيست، بلكه مسئوليتى است در درون نظام خانواده و اداره زندگى مشترك و پاسدارى از آن. هيچ‏گاه وجود سرپرست و مسئول در نهادى، ناديده انگاشتن و كنارگذاردن كسى ديگر و شخصيت ديگر يا چشم‌‏پوشى از حقوق بقيه افراد و دست‏ اندركاران آن نهاد و مؤسّسه به حساب نمى‌آيد. [۳] از همين رو است كه در اسلام رياست داخلى خانه و خانه‌دارى را به عهده زن گذاشته شده است، در اين زمينه پيامبر مكرّم اكرم صلى‏ الله ‏عليه‏ و‏آله فرمود: «كل نفس من بنى آدم سيّد، فالرجل سيّد اهله و المرأئة سيّد بيتها»؛ «هر فردى از افراد بنى آدم رييس است، مرد در امر خانواده، و زن در امور خانه و خانه‌دارى رياست دارد» .[۴]

بر همين اساس است كه فاطمه زهرا عليهاالسلام، از واگذارى پيامبر صلى‏ الله ‏عليه‏ و‏آله كارهاى داخل خانه را به ايشان و كارهاى بيرون منزل را به على عليه ‏السلام، به اندازه‌ای مسرور شد كه فرمود: «كسى جز خدا نمى‌داند كه چقدر خوشنود شدم از اينكه پيامبر صلى‏ الله‏ عليه ‏و‏آله مسئوليت مردان را بر دوش من ننهاد» .[۵]

بنابراين زن و مرد، هم در جامعه و هم در فضاى خانه و مناسبات خانوادگى، دو وجود مكمّل يكديگرند و نه دو قطب مخالفى كه وجود هريك، عرصه را بر ديگرى تنگ مى‌‏كند و به ناگزير يكى بايد حذف شود و يا تسليم ديگرى باشد .[۶] به همين لحاظ انديشمندان اسلامى مديريت مردان را هم از نظر كمّى و هم به لحاظ كيفى محدود مى‌‏دانند: «قيوميت مربوط به زن و شوهر است نه زن مقابل مرد. اگر زن در مقابل مرد و مرد در مقابل زن به عنوان دو صنف مطرح باشد، هرگز مرد قوام و قيّم زن نيست و زن هم در تحت قيوميت مرد نيست، بلكه قيوميت مربوط به موردى است كه زن در مقابل شوهر و شوهر در مقابل زن باشد...» .[۷]

گرچه به نظر برخى بزرگان اين مديريت مردان مختص به خانواده نيست بلكه در جامعه انسانى نيز به همان دليل تفاوت ظرفيت‌‏ها و نقش‌‏ها، چنين است. [۸] پس اولاً، آنچه مورد اتفاق است سرپرستى و مديريت مردان در چارچوب خانواده است، و ثانيا، قيوميت در ادبيات قرآن معناى مصطح فقهى را نمى ‏دهد. قيّم در اصطلاح فقهى به كسى گفته مى‏ شود كه حق تصرّف در مال ديگر و توجيه زندگى او را در اختيار داشته باشد مانند قيم صغير، ديوانه، سفيه و... و مسلّم است كه مرد به هيچ وجه قيومتى بر زن ندارد، زيرا زن در تمام شئون اقتصادى، اخلاقى، مذهبى و اجتماعى از آزادى و اختيار كامل برخوردار است. [۹]

بر اين اساس مرد حق ندارد به رفتار اقتصادى و اجتماعى همسرش در صورتى كه مانع از وظايف همسر او نيست، محدوديت ايجاد كند. «معناى قيوميت مرد اين نيست كه استقلال زن را در حفظ حقوق فردى و اجتماعى او، و دفاع از منافعش را سلب كند، بلكه زن مى‏‌تواند حقوق فردى و اجتماعى خود را حفظ كند و براى رسيدن به هدف‌هايش مقدماتى كه او را به مطلوبش مى‌رساند متوسّل شود» .[۱۰]

از اين رو مرد به عنوان مدير خانواده حق ندارد بر زن اعمال سلطه نمايد، بلكه زن و مرد هر يك، نيمه يك پيكره‌اند، و تنها در سايه همكارى مشترك و تقسيم عادلانه و حكيمانه مسئوليت‏‌ها و ايفاى نقش تكميلى نسبت به يكديگر است كه اين پيكره جان گرفته، پويا و بالنده مى‏‌شود.

مديريت در نظام خانواده مقام اجرايى است نه معنوى

مديريت و سرپرستى مرد در واقع مجهّز بودن او به امكانات و توانمندى است كه با آن زندگى دنياى انسان به بهترين شكل، سامان مى‌‏يابد و جامعه انسانى به خوبى به آسايش و رستگارى مى‌‏رسد، و مراد از آن كرامت و فضيلت حقيقتى در اسلام نيست، زيرا اسلام به برترى‌‏هاى جسمانى كه جز در زندگى مادى استفاده ندارد، بهايى نمى‏‌دهد، بلكه اين‏ها ابزارى است براى نيل به رضوان الهى.

آيه‏ اللّه‏ جوادى آملى نيز در اين باره مى‌‏گويد: «... قوام بودن نشانه كمال و تقرّب الى الله نيست، هم‌چنان كه در تمام وزارت‏خانه‌‏ها، مجامع و مراكز، افرادى هستند كه قوام ديگرى هستند، مدير و مسئول و رئيس و مانند آن هستند، اما اين مديريت فخر معنوى نيست بلكه يك كار اجرايى است».

بنابراين تفاوت‏‌هاى طبيعى زن و مرد كه خاستگاه حقوقى آن‏ها است، نه موجب برترى يكى و نه دليل كاستى ديگرى است، بلكه براى ادامه حيات، درك متقابل، تمايل دوسويه، تقسيم مسئوليت‌‏هاى فردى و اجتماعى و زندگى بهتر، ضرورى و هماهنگ با فطرت است. مسلّما تفاوت‏‌هاى طبيعى و اجتماعى منافاتى با تساوى ارزش زن و مرد ندارد، زيرا معيار ارزش معنوى انسان‌‏ها، تقوا و تقرّب به خداوند است و ملاك ارزش اجتماعى يك شخص توانايى‌‏ها و صلاحيت‌‏هایی است كه براى اجتماع نافع است، آنچه در اين جايگاه هيچ نقشى در تقليل يا تكثير ارزش ندارد؛ جنسيت است. اين حقيقت با صراحت تمام در آياتى از قرآن كريم بازتاب يافته است: «هركس كار شايسته‌اى انجام دهد، خواه مرد باشد يا زن در حال كه مؤمن است، او را به حيات پاك زنده مى‌‏داريم، و پاداش آن‌‏ها را به بهترين اعمال كه انجام مى‌‏دادند خواهيم داد» .

نتيجه‏‌گيرى

مطالب ياد شده را مى‌‏توان در امور زير خلاصه كرد: 1. مسئوليت مردان در سازمان خانواده مبناى طبيعى و تكوينى داشته و براساس توانمندى‌‏هاى جسمى و روحى آن‏ها بنا نهاده شده است، از اين رو كاملاً عادلانه و حكيمانه بوده و در استحكام و پوياى خانواده نقش مؤثّر ايفا مى‏‌كند چون سازگار با واقعيت‌‏هاى جسمانى و روانى زن و مرد است.

2. قيوميت در محور خانواده و براى مرد در برابر همسر است.

3. قيوميت در فرهنگ قرآن كريم به معناى سرپرستى و مسئوليت‏پذيرى است نه فرمانروايى و قيّم به اصطلاح فقهى.

4. قيوميت براساس توانمندى‌هاى ويژه است، از اين رو صرفاً يك وظيفه اجرايى بوده و معيار فضيلت و ارزش انسانى به حساب نمى‏‌آيد.

پانویس

  1. . نساء 4، آيه 34 ؛ «مردان، سرپرست و نگهبان زنانند، به خاطر برترى‏هايى كه خداوند (از نظر نظام اجتماع) براى بعضى نسبت به بعضى ديگر قرار داده است، و به خاطر انفاق‏‌هايى كه از اموالشان (در مورد زنان) مى‌‏كنند. و زنان صالح، زنانى هستند كه متواضعند، و در غياب (همسر خود) اسرار و حقوق او را، در مقابل حقوقى كه خدا براى آنان قرار داده، حفظ مى‏‌كنند...)».
  2. . علامه محمدتقى جعفرى، شرح و تفسير نهج البلاغه، ج 11، ص 268.
  3. . مرتضى مطهرى، نظام حقوق زن در اسلام، تهران، صدرا، 1369، ص 322.
  4. . المتقى الهندى، كنز العمال، ج 6، ص 22، ح 14669.
  5. . محمدباقر مجلسى، بحارالانوار، تهران، مكتبة الاسلامية، 1384، ج 43، ص 81.
  6. . سيد ضياء مرتضوى، درآمدى بر شناخت مسايل زنان، قم، دفتر تبليغات اسلامى، ح 1377، ص 62.
  7. . جوادى آملى، زن در آيينه جلال و جمال، قم، اسراء، چاپ سوم، 1377، ص 393.
  8. . ر.ك: علامه طباطبايى، ذيل آيه 34 سوره نساء.
  9. . محمدتقى جعفرى، شرح نهج البلاغه، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامى، چاپ دوم، 1371، صص 271-270.
  10. . محمد حسين طباطبايى، الميزان، قم، جامعه مدرسين، 1417 ق، ج 4، ص 344.