مبانی، ضرورت، اهداف و بایسته‌ها مساله زن در اندیشه آیت‌الله خامنه‌ای

از ویکی‌جنسیت

«در نظام اسلامی محدودیتی که به وجود می‌آید، که این محدودیت بر طبق فطرت انسانىِ زنانه است؛ هم برای مردها محدودیت است، به یک کیفیتی؛ هم برای زنها به کیفیت دیگری محدودیت است، کمک کننده‌ی به این است که نیروهای آن‌ها هرز نرود و حتی‌المقدور در جهت درستی به کار بیفتد؛ که آن وقت نتیجه‌اش می‌شود رشد فکری و علمی و عملی در جامعه‌ی زنان، که امروز شاهدش هستیم.»[۱]

مبانی

زن ارزشمندی و جایگاه ارزشی

موضوع «جایگاه ارزشی زن» از مهم‌ترین مسائلی بوده که همواره مورد نقد و بررسی صاحبان اندیشه و دغدغه‌مندان حوزه انسان‌شناسی و جامعه‌شناسی قرار داشته است چراکه میزان و معیار وضعیت زن در اجتماع انسانی را همین امر تعیین و تثبیت نموده است. به منظور تشریح جایگاه زن در جامعه اسلامی ایران؛ رهبری دیدگاه اسلام در این رابطه را چنین بیان نموده‌اند:« اﺳﻼم ﻣﻴﺎن زن و ﻣﺮد ﺑﺮاﺑﺮی را از ﻟﺤﺎظ ارزش‌های اﻧﺴﺎﻧﻰﻛﺎﻣﻞ می‌کند، ﻳﻌﻨﻰ؛ ﻳﻚ ذره‌ﺑﻴﻦ زن و ﻣﺮد از ﻟﺤﺎظ ارزش‌هاي اﻧﺴﺎﻧﻰ ﻓﺎﺻﻠﻪ ﻧﻴﺴﺖ. ﻫﺮﻛﺲ ﻏﻴﺮ از اﻳﻦ ﺗﺼﻮر ﺑﻜﻨﺪ، ﻣﻌﺎرف اﺳﻼم را درﺳﺖ ﻧﺸﻨﺎﺧﺘﻪاز ﻟﺤﺎظ وﻇﺎﻳﻒ ﭼﺮا. اﺳﻼم ﺑﻪ زن اﻫﺎﻧﺖ نمی‌کند و اﺟﺎزه‌ی اﻫﺎﻧﺖ ﻫﻢ نمی‌دﻫﺪ. »[۲]

نهی از تشبه زن به مرد و بالعکس نشان از این واقعیت دارد که در دیدگاه اسلام تفاوتی میان ارزشمندی زن و مرد وجود ندارد و این وجود خود زن و مرد است که دارای ارزش است. به عبارت دیگر بحث ارزشمندی زن به ذات وجود خود زن برمی‌گردد نه توانمندی‌ها و کارکرد‌هایش که با مقایسه بتوان آن را کمتر یا بیشتر ارز‌یابی نمود: «ﻣﺎ ﺑﺎﻳﺪ در ﻣﻮرد ﻣﺴﺄﻟﻪی زن ﻧﮕﺎه ﺟﺎﻣﻊ داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻴﻢ، و اﻳﻦ ﻧﮕﺎه ﺟﺎﻣﻊ در اﺳﻼم ﻫﺴﺖ. ﻣﺴﺄﻟﻪی ارزش‌گذاری ﺑﻪ اﺻﺎﻟﺖ زن، زن ﺑﻮدن، ﺑﺮای زن ﻳﻚ ارزش واﻻﺳﺖ؛ ﻳﻚ اﺻﻞ اﺳﺖ. ﺑﻪ ﻫﻴﭻ وﺟﻪ ﺗﺸﺒﻪ ﺑﻪ ﻣﺮدان ﺑﺮای زن ارزش ﺑﻪ ﺣﺴﺎب ﻧﻤﻰآﻳﺪ؛ ﻫﻤﭽﻨﺎن ﻛﻪ ﺑﺮای ﻣﺮدﻫﺎ ﺗﺸﺒﻪ ﺑﻪ زنان ارزش ﺑﻪﺣﺴﺎب ﻧﻤﻰآﻳﺪ. ﻫﺮﻛﺪام ﻧﻘﺸﻰ دارﻧﺪ، ﻫﺮﻛﺪام ﺟﺎﻳﻰ دارﻧﺪ، ﺟﺎﻳﮕﺎﻫﻰ دارﻧﺪ و ﻃﺒﻴﻌﺘﻰ دارﻧﺪ و ﻣﻘﺼﻮدی از وﺿﻌﻴﺖ خاص آﻧﻬﺎ در آﻓﺮﻳﻨﺶ ﺣﻜﻴﻤﺎﻧﻪی اﻟﻬﻰ ﻣﻮرد ﻧﻈﺮ ﺑﻮده ﻛﻪ اﻳﻦ ﻣﻘﺼﻮد ﺑﺎﻳﺪ ﺑﺮآورده ﺷﻮد؛ اﻳﻦ ﻣﺴﺄﻟﻪ ﻣﻬﻢ اﺳﺖ.»[۳]

تفاوت‌های ناشی از خلقت‌ها و خلقت‌های تاثیر نپذیرفته از معیار‌های ارزشمندی؛ گویای این نکته است که تکالیف زن و مرد یکسان‌اند هرچند که ممکن است ظاهری متفاوت داشته باشند:

نگاه اسلام این است که زن و مرد از لحاظ ارزشهای انسانی برابرند: «اِنَّ المُسلِمینَ وَالمُسلِماتِ وَالمُؤمِنینَ وَالمُؤمِناتِ وَالقنِتینَ وَالقانِتاتِ وَالصدِقینَ وَالصّادِقاتِ وَالصبِرینَ وَالصّابِرات تا آخر؛ مرد مسلمان و زن مسلمان در مورد ارزش‌های الهی و انسانی هیچ تفاوتی با همدیگر ندارند. وظایف مشترکی هم هر دو دارند؛ وظیفه‌ی امر به ‌معروف مشترک است، وظیفه‌ی خدمت مشترک است، وظیفه‌ی جهاد فی‌سبیل‌الله [برای] هر کدام به نوعی مشترک است، مربوط به مرد یا مربوط به زن ویژه نیست. هر کدام هم وظایف ویژه‌ای دارند؛ زن وظایفی دارد، مرد وظایف ویژه‌ای دارد که خدای متعال به خاطر اداء همین وظایف ویژه، ترکیب ساختمان جسمی و روحی آنها را هم متناسب با آن وظیفه بنا کرده و خلق کرده است.» [۴] به همین علت تشبه جنس زن به جنس مرد و بلعکس در دیدگاه اسلام ارزش محسوب نمی‌شود. اسلام هر کدام از زن و مرد را به فراخور طبیعت، نقش، جایگاه، مسئولیت و مقصودی که از آفرینش حکیمانه الهی آنها مورد نظر بوده است هویت و مسئولیتی مستقل از دیگری داده است.[۵] لذا نگاه درﺳﺖ این اﺳﺖ ﻛﻪ ﻣﺎ زن را در ﺟﻨﺴﻴﺖ ﺧﻮدش- ﻫﻤﺎنﺟﻮر ﻛﻪ ﻫﺴﺖ، زن واﻗﻌﻰ، ﻣﺆﻧّﺚ واﻗﻌﻰ - ﺑﺸﻨﺎﺳﻴﻢ، و ﺑﺒﻴﻨﻴﻢ ﭼﻪارزﺷﻬﺎﻳﻰ ﻣﻴﺘﻮاﻧﺪ اﻳﻦ ﻓﺮد متعلق ﺑﻪ اﻳﻦ ﺟﻨﺲ را ﻳﺎ اﻳﻦ ﺟﺎﻣﻌﻪی اﻳﻦ ﺟﻨﺴﻴﺖ را رﺷﺪ و ﺗﻌﺎﻟﻰ ﺑﺒﺨﺸﺪ؛ اﻳﻦ ﻧﮕﺎه، ﻧﮕﺎه درﺳﺖ اﺳﺖ.[۶]برای دست‌یابی به نظر جامع اسلام در رابطه با ارزشمندی زن، باید تمام سطوح مربوط به شخصیت و زندگی زن مورد ارزیابی قرار بگیرد. مقام معظم رهبری در چندین بیان به این عرصه‌ها چنین اشاره داشته‌اند:« زندگی فاطمه زهرا (سلام الله عليها) را از جهت خردمندی، فرزانگی، عقل و معرفت الگو و سرمشق قرار دهند و از بعد عبادت، مجاهدت، حضور در صحنه، تصمیم‌گیری‌های عظیم اجتماعی، خانه‌داری، همسرداری و تربیت فرزندان صالح از زهرای اطهر)سلام الله علیها( پیروی کنند» [۷]

سطح خلقت و آفرینش (فردی- معنوی)

همانگونه که پیش‌تر اشاره شد آنچه در حوزه خلقت زن به موضوع ارزش‌گذاری مربوط است ارزش‌انگاری ذاتی برای ویژگی‌های جنسیتی است. به‌گونه‌ای که خصلت‌های زنانه برای او ارزشمند و ارزش‌آفرینند تا جایی که تحفظ آنها به زن هویت می‌بخشد: «ﻫﻮﻳﺖ اﺳﻼﻣﻰ اﻳﻦ اﺳﺖ ﻛﻪ زن در ﻋﻴﻦ اﻳﻨﻜﻪ ﻫﻮﻳﺖ و ﺧﺼﻮﺻﻴﺖ زﻧﺎﻧﻪ ﺧﻮد را ﺣﻔﻆ می‌کند، ﻛﻪ ﻃﺒﻴﻌﺖ و ﻓﻄﺮت اﺳﺖ و ﺑﺮای ﻫﺮ ﺟﻨﺴﻰ ﺧﺼﻮﺻﻴﺎت آن ﺟﻨﺲ ارزش اﺳﺖ، ﻳﻌﻨﻰ آن اﺣﺴﺎﺳﺎت رﻗﻴﻖ را، ﻋﻮاﻃﻒ ﺟﻮﺷﺎن را، آن ﻣﻬﺮ و ﻣﺤﺒﺖ را، آن رﻗّﺖ را، آن ﺻﻔﺎ و درﺧﺸﻨﺪﮔﻰ زﻧﺎﻧﻪ را ﺑﺮای ﺧﻮد ﺣﻔﻆ می‌کند،...» تصورافراد از ارزش و ارزشمندی بدون شک از فرهنگ‌ها و ساختار‌های اجتماعی نیز نشات می‌گیرد و این منبع شناختی به میزان فاصله‌ای که از اندیشه اسلامی دارند بازگو کننده نظر اسلام خواهند بود. اسلامی که زن بودن به ما هو زن بودن را ارزشمند می‌پندارد، با هر آنچه زن را به مرد نزدیک و شبیه کند مخالف خواهد بود درست برخلاف آنچه غرب سعی بر القاء آن دارد: «اﻳﻦ ﻫﻨﺮی ﻧﻴﺴﺖ ﻛﻪ زن ﻛﺎر ﻣﺮداﻧﻪ را ﺗﻘﻠﻴﺪ ﻛﻨﺪ؛ ﻧﻪ، زن ﻳﻚ ﻛﺎر زﻧﺎﻧﻪ دارد ﻛﻪ ارزش آن از ﻫﺮ ﻛﺎر ﻣﺮداﻧﻪای ﺑﻴﺸﺘﺮ اﺳﺖ. اﻣﺮوز دست‌های ﺑﺸﺪّت ﻣﺸﻜﻮك ﻣﻮج ﺿﺪّ ارزﺷﻰ را در دﻧﻴﺎ ﺑﻪ راه اﻧﺪاﺧﺘﻪاﻧﺪ - ﻛﻪ در ﻫﻤﻪ ﺟﺎ ﻫﺴﺖ، در ﻛﺸﻮر ﻣﺎ ﻫﻢ ﻣﺘﺄﺳﻔﺎﻧﻪ در ﮔﻮﺷﻪ و ﻛﻨﺎر دﻳﺪه می‌شود اﻳﻨﻬﺎ ﻣﻴﺨﻮاﻫﻨﺪ زن را وادار ﻛﻨﻨﺪ ﺑﻪ اﻳﻨﻜﻪ ﺑﺸﻮد ﻳﻚ ﻣﺮد! اﻳﻦ را ﻛﺴﺮ ﺷﺄن زن می‌داﻧﻨﺪ ﻛﻪ ﭼﺮا ﻓﻼن ﻛﺎرﻫﺎ را ﻣﺮد می‌کند، زن ﻧﻜﻨﺪ! اﻳﻦ ﻛﺴﺮ ﺷﺄن اﺳﺖ؟ ﻧﮕﺎه ﺑﻪ اﻳﻦ ﻣﺴﺄﻟﻪ، ﻧﮕﺎه ﻏﻠﻄﻰ اﺳﺖ. اﻳﻦ را ﻋﻴﺐ می‌گیرﻧﺪ ﻛﻪ ﭼﺮا ﺷﻤﺎ می‌گوﻳﻴﺪ زن، زن اﺳﺖ؛ ﻣﺮد، ﻣﺮد اﺳﺖ. ﺧﺐ، ﻣﮕﺮ اﻳﻨﻄﻮر ﻧﻴﺴﺖ؟ ﺷﻤﺎ دﻟﺘﺎن می‌خواﻫﺪ ﻛﻪ ﻣﺎ ﺑﻴﺎﻳﻴﻢ ﺑﮕﻮﻳﻴﻢ زن، ﻳﻚ ﻣﺮد اﺳﺖ؛ آن وﻗﺖ ﻳﻚ ﻣﺮد ﻣﺼﻨﻮﻋﻰ؛ ﻛﭙﻰ دوم ﻣﺮد! اﻳﻦ ﭼﻪ اﻓﺘﺨﺎري اﺳﺖ ﺑﺮای زن؟ اﻓﺘﺨﺎر ﺑﺮای زن اﻳﻦ اﺳﺖ ﻛﻪ ﻳﻚ زن ﺑﺎﺷﺪ؛ ﻳﻚ زن ﻛﺎﻣﻞ، ﻳﻚ ﻣﺆﻧﺚ ﻛﺎﻣﻞ. در ﻣﻘﺎم ارزﺷﮕﺬاری‌‌ها واﻻ اﮔﺮ ﻧﮕﺎه ﻛﻨﻴﻢ، اﻳﻦ ارزش- ﻳﻚ زن ﻛﺎﻣﻞ ﺑﻮدن- از ﻳﻚ ﻣﺮد ﻛﺎﻣﻞ ﺑﻮدن ﻛﻤﺘﺮ ﻛﻪ ﻧﻴﺴﺖ، در ﻣﻮاردی ﻗﻄﻌﺎً ﺑﺎﻻﺗﺮ و ﺑﻴﺸﺘﺮ ﻫﻢ ﻫﺴﺖ. ﻣﺎ ﭼﺮا اﻳﻦ را از دﺳﺖ ﺑﺪﻫﻴﻢ؟»[۸]

سطح خانوادگی

جایگاه ارزشی زن در خانواده به بی‌بدیل بودن نقشی است که در هدایت و تربیت افراد دارد. در بیان رهبری انسانیت با وجود زن معنا پیدا کرده است که این حد اعلای ارزش‌مندی زن در خانواده است که البته نقطه مقابل آن یعنی تنزل ارزشی زن در غرب، در تبیین این جایگاه بی‌تاثیر نخواهد بود: «زن ﺑﺎ ﻧﻘﺎط ﻗﻮت زنانهی ﺧﻮد، ﻛﻪ ﺧﺪای ﻣﺘﻌﺎل در وﺟﻮد او ﺑﻪ ودﻳﻌﻪ ﮔﺬاﺷﺘﻪ و ﻣﺨﺼﻮص زن اﺳﺖ، ﻫﻤﺮاه ﺑﺎ اﻳﻤﺎن ﻋﻤﻴﻖ، ﻫﻤﺮاه ﺑﺎ اﺳﺘﻘﺮار ﻧﺎﺷﻰ از اﺗﻜﺎ ﺑﻪ ﺧﺪاوﻧﺪ، و ﻫﻤﺮاه ﺑﺎ ﻋﻔّﺖ و ﭘﺎﻛﺪاﻣﻨﻰ، ﻛﻪ ﻓﻀﺎی ﭘﻴﺮاﻣﻮن او را ﻧﻮراﻧﻴﺖ می‌بخشد،‌ می‌تواند در ﺟﺎﻣﻌﻪ ﻳﻚ ﻧﻘﺶ اﺳﺘﺜﻨﺎﻳﻰِ اﻳﻦﮔﻮﻧﻪ اﻳﻔﺎ ﻛﻨﺪ؛ ﻫﻴﭻ ﻣﺮدی ﻗﺎدر ﺑﻪ اﻳﻔﺎی ﭼﻨﻴﻦ ﻧﻘﺸﻰ ﻧﻴﺴﺖ. ﻣﺜﻞ ﻛﻮه اﺳﺘﻮاری از اﻳﻤﺎن، در ﻋﻴﻦ ﺣﺎل ﻣﺜﻞ ﭼﺸﻤﻪی ﺟﻮﺷﺎﻧﻰ از ﻋﺎﻃﻔﻪ و ﻣﺤﺒﺖ و اﺣﺴﺎﺳﺎت زنانه، ﺗﺸﻨﮕﺎن و ﻣﺤﺘﺎﺟﺎن ﻧﻮازش را از ﭼﺸﻤﻪی ﺻﺒﺮ و ﺣﻮﺻﻠﻪ و ﻋﺎﻃﻔﻪي ﺧﻮد ﺳﻴﺮاب ﻣﻴﻜﻨﺪ. اﻧﺴﺎﻧﻬﺎ در ﭼﻨﻴﻦ آغوش پربرکتی می‌تواﻧﻨﺪ ﺗﺮﺑﻴﺖ ﺷﻮﻧﺪ. اﮔﺮ زن ﺑﺎ اﻳﻦ ﺧﺼﻮﺻﻴﺎت در عالم وﺟﻮد ﻧﺒﻮد، اﻧﺴﺎﻧﻴﺖ ﻣﻌﻨﺎ ﭘﻴﺪا نمی‌کرد. اﻳﻦ، ﻣﻌﻨﺎی ارزش زن و ﺗﺸﺨّﺺ زن اﺳﺖ؛ ﭼﻴﺰي ﻛﻪ ﻣﻐﺰ متحجر ﻣﺎدّی ﻏﺮبی‌ها نمی‌تواﻧﺪ آن را ﺑﻔﻬﻤﺪ. ﻛﺴﺎﻧﻰ ﻛﻪ از دﻳﻦ و ﻣﻌﻨﻮﻳﺖ ﺑﻬﺮه‌ای ﻧﺒﺮده‌اﻧﺪ، نمی‌تواﻧﻨﺪ ﭼﻨﻴﻦ ﻋﻈﻤﺘﻰ را درك ﻛﻨﻨﺪ. آﻧ‌ﻬﺎﻳﻰ ﻛﻪ شاخصه‌ی زن را در زﻳﻮر و آراﻳﺶ و سبک‌سری و ﺑﺎزﻳﭽﻪ ﻗﺮارﮔﺮﻓﺘﻦ در دﺳﺖ ﻣﺮدان می‌داﻧﻨﺪ، نمی‌تواﻧﻨﺪ اﺳﺎسﻫﻮﻳﺖ زنانه را در ﻣﻨﻄﻖ اﺳﻼم و در ﻧﻈﺮ اﺳﻼم درك ﻛﻨﻨﺪ.»[۹]

سطح اجتماع

در رابطه ارزشمندی زن در سطح اجتماع باید دو مقوله موثر را در نظر داشت. ابتدا حق و تکلیفی که برای زن در نظر گرفته شده است و دیگری جایگاهی که زن در اجتماع دارد. در رابطه با موضوع اول فرقی میان زن و مرد وجود ندارد و در تکلیف با هم برابر و هم‌تراز بوده‌اند و در مورد دوم باید توجه داشت که آنچه مورد تغییر و توهم عدم وجود جایگاه ارزشی زن در اجتماع شده است؛ بی‌توجهی به استثنائات بوده است. استثنائاتی که خط و مشی زن و مرد را جدا می‌نماید و بشر دورافتاده از تعالیم اسلامی به آن بی‌توجه بوده و با مجاهدت و تلاش مضاعف سعی بر جبران آن داشته است که البته بی‌نتیجه مانده است: «در ﺗﻜﺎﻟﻴﻒ ﻋﻤﻮﻣﻰ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﻫﻢ ﺑﺎز ﻫﻴﭻ ﻓﺮﻗﻰ ﻧﻴﺴﺖ؛ ﻛﺎر، ﻋﻠﻢ، ﺗﻼش ﺑﺮای ﺳﺎزﻧﺪﮔﻰ ﺟﺎﻣﻌﻪ، ﻣﺠﺎﻫﺪت در راه ﺧﺪا، اﻧﻔﺎق ﺑﻪ ﻣﺎل و ﺟﺎن، همبستگی و وﺣﺪت، ﻫﺪاﻳﺖ، ارﺷﺎد، اﻣﺮ ﺑﻪ ﻣﻌﺮوف و ﻧﻬﻰ از ﻣﻨﻜﺮ و ﺑﻘﻴﻪی وﻇﺎﻳﻒاﺳﻼﻣﻰ ﻫﻢ ﺑﺎز ﻳﻜﺴﺎن اﺳﺖ. ﭘﺲ در دو ﭼﻴﺰ، در دو ﻣﻘﻮﻟﻪی زن و ﻣﺮد ﺻﺪدرﺻﺪ ﻳﻜﺴﺎﻧﻨﺪ، در ﻳﻚ ﭼﻴﺰ ﻧﺎﻳﻜﺴﺎن و ﻧﺎﻫﻤﺴﺎن. آن دو ﭼﻴﺰی ﻛﻪ ﺻﺪ در ﺻﺪ در آن ﻳﻜﺴﺎن‌اند، اولا: ارزش‌های اﻧﺴﺎﻧﻰ و اﺳﻼﻣﻰ اﺳﺖ. ﺛﺎﻧﻴﺎ: وﻇﺎﻳﻒ ﻋﻤﻮﻣﻰ اﻧﺴﺎن در ﻳﻚ ﺟﺎﻣﻌﻪی اﺳﻼﻣﻰ، وﻇﺎﻳﻒ ﻋﻤﻮﻣﻰ اﻧﺴﺎن ﻣﺴﻠﻤﺎن. ﻫﻴﭻ ﺗﻔﺎوﺗﻰ ﻧﻴﺴﺖ، او ﻫﻢ ﺑﺎﻳﺪ ﺑﺎ ﻇﻠﻢ ﺑﺴﺘﻴﺰد و ﺑﻪ ﻋﺪل ﻛﻤﻚ ﻛﻨﺪ، اﻳﻦ ﻫﻢ ﺑﺎﻳﺪ ﺑﺎ ﻇﻠﻢ ﺑﺴﺘﻴﺰد و ﺑﻪ ﻋﺪل ﻛﻤﻚ ﻛﻨﺪ. او ﻫﻢ ﺑﺎﻳﺪ ﺑﻪ ﻫﻤﻨﻮع ﺧﻮدش ﻛﻤﻚ ﻛﻨﺪ، اﻳﻦ ﻫﻢ ﺑﺎﻳﺪ ﺑﻜﻨﺪ. آن ﻫﻢ ﺑﺎﻳﺪ ﺑﺮای اﻗﺎﻣﻪی دﻳﻦ و ﻋﺪل ﺗﻼش ﻛﻨﺪ، اﻳﻦ ﻫﻢ ﺑﺎﻳﺪ ﺑﻜﻨﺪ. او ﻫﻢ ﺑﺎﻳﺪ داﻧﺶ ﺑﻴﺎﻣﻮزد اﻳﻦ ﻫﻢ ﺑﺎﻳﺪ ﺑﻴﺎﻣﻮزد. او ﻫﻢ ﺑﺎﻳﺪ اﻣﺮ ﺑﻪ ﻣﻌﺮوف و ﻧﻬﻰ از ﻣﻨﻜﺮ ﻛﻨﺪ، اﻳﻦ ﻫﻢ ﺑﺎﻳﺪ ﺑﻜﻨﺪ. آن ﻫﻢ ﺑﺎﻳﺪ زﻣﻴﻨﻪ را ﺑﺮای اﻳﺠﺎد ﺧﻮبی‌ها ﻫﻤﻮار ﻛﻨﺪ اﻳﻦ ﻫﻢ ﺑﺎﻳﺪ ﺑﻜﻨﺪ در ﻫﻴﭻ وﻇﻴﻔﻪی ﻋﻤﻮﻣﻰ اﺳﻼﻣﻰ ﻛﻪ ﻣﺎل ﻳﻚ اﻧﺴﺎن ﻣﺴﻠﻤﺎن اﺳﺖ ﺑﻴﻦ اﻳﻨ‌ﻬﺎ ﺗﻔﺎوت ﻧﻴﺴﺖ. در ارزش‌های اﺳﻼﻣﻰ ﻫﻢ ﻛﻪ دﻳﺪﻳﻢ در اﻳﻤﺎن، در ﺗﻘﻮا، در ﻗﺮب ﺑﻪ ﺧﺪا، در اﺧﻼق ﺣﺴﻨﻪ و ﺗﻘﻮا و ﭼﻴﺰﻫﺎﻳﻰ از اﻳﻦ ﻗﺒﻴﻞ. در وﻇﺎﻳﻒ اﺧﺘﺼﺎﺻﻰ آﻧﺠﺎﻳﻰ ﻛﻪ زن و ﻣﺮد وﻇﺎﻳﻔﺸﺎن می‌تواﻧﺪ ﺗﻐﻴﻴﺮ ﭘﻴﺪا ﻛﻨﺪ، ﻳﻌﻨﻰ دﮔﺮﮔﻮن ﺑﺸﻮد، ﺑﺎ ﻳﻜﺪﻳﮕﺮ آﻧﺠﺎ ﺗﻔﺎوت دارﻧﺪ، ﺑﺮاﺳﺎس آن ﺗﻔﺎوت ﻫﻢ ﺗﺮﻛﻴﺐ آﻓﺮﻳﻨﺶ اﻳﻨﻬﺎﺳﺖ. اﻳﻨﻬﺎ را اﮔﺮ زن ﺷﻨﺎﺧﺖ ﺑﺮ اﺳﺎس اﻳﻨﻬﺎ ﺣﺮﻛﺖ ﻛﺮد و ﺑﻪ اﻳﻨﻬﺎ اﺣﺘﺮام ﮔﺬاﺷﺖ، ﺳﺘﻢ ﻋﻤﻮﻣﻰ و ﺗﺎرﻳﺨﻰ زن ﺑﺮﻃﺮف ﺧﻮاﻫﺪ ﺷﺪ.»[۱۰]

کرامت انسانی

کرامت مفهومی مقابل(هوان) و حقارت است. به همین دلیل این دو در قرآن کریم به طور مکرر در مقابل یکدیگر به کار رفته‌اند. کرامت گاهی صفت خدای متعال است؛ مانند آیه 40سوره مبارکه نمل که می‌فرماید: فان ربی غنی کریم. گاهی نیز صفت مخلوقات اوست؛ مانند(ملک کریم)(رسول کریم).......زمانی که خداوند بعضی از آفریده‌های خود را به کرامت توصیف می‌کند، منظور اخلاق و اوصاف حمیده آنها و اشاره به آن است که این فرد خصوصیت مثبتی دارد که افراد دیگر آن صنف آن را ندارند؛ بدین ترتیب تفاوت میان (تکریم) و (تفضیل) نیز معلوم می‌شود؛ از این جهت که در تفضیل؛ به یک فرد در اعطای خصوصیت توجه بیشتری شده و این فرد بر افراد دیگر برتری داده شده است، در حالی که در تکریم، به شخصی نعمتی عطا می‌شود که به دیگران داده نشده است. از نظر قرآن کریم فرزندان آدم (زن و مرد) کریمانه آفریده شده‌اند. آیه 70سوره اسراء به این مطلب اشاره کرده است: (و لقد کرمنا بنی آدم و حملناهم فی البر و البحر........)و همچنین در قرآن کریم بر برابری جایگاه ارزشی زن و مرد در دستگاه آفرینش تصریح شده، در آیه 13سوره حجرات آمده است: (( یا ایها الناس انا خلقناکم من ذکر او انثی......ام اکرمکم عند الله اتقاکم....)).در آیات مذکور دو گونه کرامت برای انسان‌ها قابل استنباط است؛ یکی از این دو (کرامت ذاتی)و آن، ارزشی است که خداوند متعال بنی آدم را با آن آفریده و در آن میان زن و مرد تفاوتی نیست. دیگری (کرامت اکتسابی) است که معیار آن پرهیزکاری می‌باشد و زن و مرد در دستیابی به آن فرصت یکسانی دارند.[۱۱] قرآن کریم با اشاره به فرصت برابر زن و مرد در کسب فضایل اخلاقی و ارزشهای اجتماعی فرموده است:(ان المسلمسن و المسلمات و المومنین و المومنات...........)[۱۲]با توجه به این آیات، هر یک از زن و مرد که در مسابقه کسب فضایل اخلاقی سبقت جوید، نزد خدای متعال برتر خواهند بود. «اﺳﻼم ﺑﺎ ﻧﻈﺮ ﻛﺮاﻣﺖ ﺑﻪ زن ﻧﮕﺎه می‌کند. ﻫﻤﻪی ﺧﺼﻮﺻﻴﺎت اﻧﺴﺎﻧﻰ ﻣﻴﺎن زن و ﻣﺮد ﻣﺸﺘﺮك اﺳﺖ. ﻳﻚ اﻧﺴﺎن ﻗﺒﻞ از آﻧﻰ ﻛﻪ ّاﺗﺼﺎف ﭘﻴﺪا ﻛﻨﺪ ﺑﻪ زنﺑﻮدن، ﻳﺎ ﻣﺮد ﺑﻮدن، متصف اﺳﺖ ﺑﻪ اﻧﺴﺎن ﺑﻮدن. در اﻧﺴﺎﻧﻴﺖ، زن و ﻣﺮدی وﺟﻮد ﻧﺪارد، ﻫﻤﻪ ﻳﻜﺴﺎﻧﻨﺪ. ﻧﮕﺎه اﺳﻼم اﻳﻦ اﺳﺖ.»[۱۳]

ضرورت

طرح ضرورت بحث از متن بیانات رهبری، ‌جز با خوانش تمام بیانات و احاطه بر کل موضوعات مطرح شده ممکن نبود و آنچه در حال حاضر به عنوان علل اصلی بیان گردیده عصاره‌ای از تمام آن مباحث می‌باشد:

متصدی بخش تربیت

نیروی انسانی، مهم‌ترین سرمایه‌ی هر اجتماعی است که در رویکرد اسلامی، زنان جامعه متصدی این امر خطیر می‌باشند و تربیت افراد را بر عهده دارند. جامعه زنان به همین سبب باید مورد توجه قرار گرفته تا خلاء‌ها و آسیب‌های موجود و احتمالی؛ که مخل انجام صحیح مسئولیت‌شان می‌گردد شناسایی و اصلاح گردد. « زن اسلامی عبارت است از آن موجودی که دارای ایمان است، دارای عفاف است، متصدّی مهم‌ترین بخشِ تربیتِ انسان است، همه‌ی اینها در کنار خصوصیّات زنانگی [است]، مثل لطافت، مثل رقّت قلب، مثل آمادگیِ دریافتِ انوارِ الهی؛ این الگوی زن مسلمان است.» [۱۴]

اثرگذاری اجتماعی زنان

اثرگذاری زن در اجتماع ادامه و دنباله‌ی اثرگذاری زن در خانواده می‌باشد. و همان بیان قبلی به صراحت به این موضوع اشاره دارد: «زن اسلامی عبارت است از آن موجودی که دارای ایمان است، دارای عفاف است، متصدّی مهم‌ترین بخشِ تربیتِ انسان است، اثرگذارِ در اجتماع است، دارای رشد علمی و معنوی است.» [۱۵]

مدیریت کانون خانواده

مدیریت زن در خانه به معنای محوریت اوست. محوریتی که تحت شعاع‌اش افراد خانواده، در آرامش فرصت رشد و بالندگی پیدا می‌کنند. از آنجا که این محوریت انتصابی نیست و برخاسته از ذات و آفرینش زناست ضرورت بررسی موضوع و توجه به مسائل زن را بیش از پیش نمایان می‌سازد: «زن اسلامی عبارت است از آن موجودی که دارای ایمان است، دارای عفاف است مدیر کانون بسیار مهم خانواده است، مایه‌ی آرامش جنس مرد است؛ همه‌ی این‌ها در کنار خصوصیّات زنانگی [است]، مثل لطافت، مثل رقّت قلب، مثل آمادگیِ دریافتِ انوارِ الهی؛ این الگوی زن مسلمان است.» [۱۶]

نفوذ زن بر مرد

قدرت نفوذ زن بر مرد آن هم به صورت خدادادی، نه مهارتی،‌ از جمله علت‌هایی‌ست که در بحث ضرورت‌ها باید مد نظر قرار گیرد. به عبارتی پرداختن به موضوع زن و خانواده و حل معضلات این عرصه ما را از پرداختن به چالش‌های بسیاری بی‌نیاز می‌گرداند چراکه چونکه صد آید نود هم پیش ماست:«زنان هم از نفوذ خاص و غیرقابل‌ توصیفی بر شوهرانشان برخوردارند؛ مگر موارد استثنایی. البته این بدان معنا نیست که اگر زنی بر شوهرش مسلط است، بگوییم او نفوذ دارد؛ نه. حرف از نفوذ قهری و طبیعی خداداده است. من گاهی در بعضی از جلسات عقد که عروس و دامادها پیشم می‌آیند، وقتی نصیحتشان می‌کنم، در خلال حرف‌هایم به این نکته هم اشاره دارم که بعضی حمل بر شوخی می‌کنند. من در محاسبات نهایی، زن را قوی‌تر از مرد می‌دانم. اعتقادم این است. مرد، هارت‌وهورتش زیاد است؛ اما آنکه بالاخره در یک مقابله - اگر این مقابله طول بکشد - پیروز خواهد شد، زن است؛ یعنی زن بالاخره با روش‌ها و وسایلی که خدای متعال در اختیار و طبیعت او گذاشته، بر مرد غالب می‌شود. این، یکی از زیبایی‌های طبیعت و از اسرار خلقت است. به مرد، استخوان درشت‌تر، قدبلندتر و صدای کلفت‌تر داده‌اند؛ اما به زن، در مقابل این امکانات، لطافت‌های روحی و وسایل نفوذ روی مرد را داده‌اند تا تعادل برقرار شود.» [۱۷]

بی‌بدیل بودن نقش‌های زنانه

آفرینش، نوع خلقت زن و همچنین عواطف و احساساتی که خداوند در وجود زن به ودیعه نهاده است او را جهت پذیرفتن مسئولیت‌هایی آماده نموده که منحصر به او است. به عبارت دیگر انجام نقش‌ها و مسئولیتهای زنانه نه قابلیت جایگزینی دارد و نه بدیل. لذا توجه به این نقش‌ها، ظرفیت‌ها و خدمات زنانه مهم و ضروری است: «نقش زنان ﻳﻚ ﻧﻘﺶ بی‌بدیلی اﺳﺖ. ﭘﺲ ﺧﻮد اﻳﻦ ﻧﻘﺶ، اﻗﺘﻀﺎ می‌کند؛ ﭼﻮن آﻳﻨﺪه دارد. ﺗﺎزه از ﻋﻤﺮ اﻧﻘﻼب، سی‌ودو ﺳﺎل ﮔﺬﺷﺘﻪ. سی‌ودو ﺳﺎل ﺑﺮای ﻳﻚ اﻧﺴﺎن ﻫﻢ ﻋﻤﺮ ﺟﻮاﻧﻰ اﺳﺖ، ﭼﻪ ﺑﺮﺳﺪ ﺑﺮای ﻳﻚ ﺗﺎرﻳﺦ. اﻳﻦ ﻧﻈﺎم اﻟﻬﻰ ﺑﺎﻳﺪ ﺻﺪﻫﺎ ﺳﺎل ﻋﻤﺮ ﻛﻨﺪ. ﻣﺎ ﻫﻨﻮز در اوّل جوانی‌اش ﻫﺴﺘﻴﻢ. آﻳﻨﺪه اﺣﺘﻴﺎج دارد ﺑﻪ اﻳﻦ ﺣﻀﻮر زنانه در مجموعه‌ی ﺣﻀﻮر ﻣﻠّﻰ. ﭘﺲ ﺑﺎﻳﺴﺘﻰ ﻣﺎ راﺟﻊ ﺑﻪ مسئله‌ی زن و ﺣﻔﻆ اﻳﻦ ﻇﺮﻓﻴﺖ ﻛﻪ در جامعه‌ی ﻣﺎ وﺟﻮد دارد، ﺗﻼش ﻛﻨﻴﻢ. اﻳﻦ دﻟﻴﻞ اوّل اﺳﺖ ﺑﺮای اﻳﻨﻜﻪ ﺑﺎﻳﺪ ﺑﻪ مسئله‌ی زن ﺑﭙﺮدازﻳﻢ.» [۱۸]

نقش زن در فساد جامعه

تاثیرگذاری زن در اجتماع به تربیت افراد ختم نمی‌شود و لایه‌های زیرین دیگری را نیز درگیر می‌نماید بگونه‌ای که صلاح و فساد یک جامعه در گروی وضعیت زن در آن جامعه خواهد بود:«وﻗﺘﻰ زن ﻓﺎﺳﺪ ﺷﺪ، ﻣﺮدﻫﺎ ﻫﻢ ﻓﺎﺳﺪ می‌شوند. ﺣﺎﻻ، ﻣﺮدﻫﺎی اﻳﻦ ﻧﺴﻞ ﻫﻢ ﻓﺎﺳﺪ می‌شوند، ﻫﻢ آن ﻧﺴﻞ هم‌زمان، ﭼﻮن جاذبه‌ای ﻛﻪ وﺟﻮد دارد ﺑﺮای زن و در زن، ﻣﺮد را می‌کشاند به‌طرف ﻓﺴﺎد، اﮔﺮ ﻣﺮد ﻓﺎﺳﺪ ﺑﺸﻮد زن می‌تواند ﺧﻮدش را ﻧﮕﻪ دارد، اﮔﺮ زن ﻓﺎﺳﺪ ﺷﺪ ﻣﺮد نمی‌تواند ﺧﻮدش را ﻧﮕﻪ دارد، ﺑﺪاﻧﻴﺪ اﻳﻦ را. در ﻣﻴﺎن اﻳﻦ دو ﻃﺒﻴﻌﺖ، مقاوم‌ترین و سخت‌ترین ﻃﺒﻴﻌﺖ زن اﺳﺖ، ﻣﺮد ﻳﻚ قدرت‌های دﻳﮕﺮی دارد. در ﻣﻘﺎﺑﻠﻪی زن و ﻣﺮد اﮔﺮ ﺑﺨﻮاﻫﻨﺪ ﺑﺎﻫﻢ ﻣﻘﺎﺑﻠﻪ ﻛﻨﻨﺪ، آﻧﻰ ﻛﻪ می‌تواند ﺑﻴﺸﺘﺮ ﻣﻘﺎوﻣﺖ ﻛﻨﺪ، ﺑﻴﺸﺘﺮ اﺳﺘﻘﺎﻣﺖ ﻛﻨﺪ، آن زن اﺳﺖ. زن ﻳﻚ ﻃﺒﻴﻌﺖ ﻋﺠﻴﺐ، ﭘﻴﭽﻴﺪه و ﻣﻤﺘﺎز و ﻋﺠﻴﺒﻰ اﺳﺖ. اﮔﺮ ﻣﺮد ﻓﺎﺳﺪ ﺷﺪ، زن می‌تواند ﻓﺎﺳﺪ ﻧﺸﻮد، اﮔﺮ زن ﻓﺎﺳﺪ ﺷﺪ ﻣﺮد نمی‌تواند ﻓﺎﺳﺪ ﻧﺸﻮد؛ ﻣﺮد را ﺑﻪ دﻧﺒﺎل ﺧﻮدش ﺧﻮاﻫﺪ ﻛﺸﺎﻧﺪ. ﺣﺎﻻ دﺳﺖ ﺑﺎﻻ اﻳﻦ اﺳﺖ ﻛﻪ ﻣﺮد اﻳﻦ ﻧﺴﻞ را ﻧﺘﻮاﻧﺪ، ﻣﺮدﻫﺎی ﻧﺴﻞ ﺑﻌﺪ را ﻓﺎﺳﺪ ﺧﻮاﻫﺪ ﻛﺮد. آن‌ها ﻛﻰاﻧﺪ؟ بچه‌های او، تربیت‌شده‌های او؛ لذا که روی این نقطه، فرهنگ غربی اﻧﮕﺸﺖ ﮔﺬاﺷﺖ و اﺳﻼم درﺳﺖ به‌ عکس.» [۱۹] دشمن سال‌هاست که به ضرورت و اهمیت مسائل زن پی ‌برده و براساس آن تمدن خود را طرح‌ریزی و اجرا نموده است و این ما هستیم که نه تنها برای تقابل با آن بلکه برای ساخت و حفظ تمدن اسلامی باید وارد این عرصه شویم: «اﮔﺮ زن ﻳﻚ ﻧﺴﻞ ﻓﺎﺳﺪ ﺷﺪ، ﻫﻴﭻ ﻻزم ﻧﻴﺴﺖ ﻛﻪ سرمایه‌گذاری ﻛﻨﻨﺪ که مردهای آن ﻧﺴﻞ را ﻓﺎﺳﺪ ﻛﻨﻨﺪ؛ ﻧﻪ، ﻳﻚ ده ﺳﺎل دﻳﮕﺮ، ﭘﺎﻧﺰده ﺳﺎل دﻳﮕﺮ، بیست سال دیگر تمام آن نسل فاسد خواهد شد؛ اهمیت زن هم ازاین‌جهت است که پرورنده است. ﺣﺎﻻ ﻳﺎ پرورنده‌ی انسان‌های ﺑﺎﻓﻀﻴﻠﺖ اﺳﺖ، انسان‌های ﺷﺠﺎع اﺳﺖ، ﺑﻪ ﻗﻮل ﺧﺎﻧﻢ ﺳﭙﻴﺪه ﻛﺎﺷﺎﻧﻰ پرورنده‌ی ﮔﺮدان اﺳﺖ، یا پرورنده انسان‌های بی‌شخصیت، بی‌حیثیت، بی‌ارزش، طماع، شکم‌چران، ﺑﻪ دﻧﻴﺎ ﭼﺴﺒﻴﺪه، ﺑﻰاﻳﺪه‌آل، این‌جوری اﺳﺖ دﻳﮕﺮ. ﭘﺲ ﺑﺒﻴﻨﻴﺪ ﻛﻪ روی زن ﻛﺎر ﻛﺮدن و زن را ﺑﻪ ﻓﺴﺎد ﻛﺸﺎﻧﺪن - ﻛﻪ ﺗﻤﺪّن ﻛﻨﻮﻧﻰ ﻏﺮب و ﻓﺮﻫﻨﮓ ﻏﺮﺑﻰ ﺑﺮ اﻳﻦ اﺳﺎس اﺳﺖ - چقدر حساب‌شده اﺳﺖ. » [۲۰]

اهداف

با توجه به ضرورت‌های بیان شده، نظر به اهداف، گامی‌ست که باید برداشت. بدون هدف‌گذاری نه می‌توان برنامه‌ریزی داشت و نه عزمی برای اجرا. ورود به عرصه‌های زندگی زن مسلمان زمانی مفهوم می‌یابد که برای رسیدن به مقصودی باشد که در بیانات رهبری در این رابطه می‌توان اهدافی را عنوان نمود:

حفظ شان انسانی زن

بالاترین هدف در حوزه بررسی مسائل زن و خانواده را می‌توان رسیدن زن به جایگاهی دانست که مقدمه حرکت کمال‌گرای وی باشد. جایگاهی که باید زن در آن قرار گیرد تا بتواند در تمامی عرصه‌ها موفق عمل نماید. «شان انسانی» نامی‌ست که رهبری برای این جایگاه در نظر گرفته و آن را در گروی اقداماتی می‌دانند که برای رساندن زن به آن نقطه، باید انجام پذیرد:«ﺷﻤﺎ ﻫﻢ ﺑﻌﻨﻮان ﻛﺴﻰ ﻛﻪ ﻣﻴﺨﻮاﻫﻴﺪ از ﺣﻘﻮق زن دﻓﺎع ﻛﻨﻴﺪ، ﻫﺪﻓﺘﺎن را اﻳﻦ ﻗﺮار ﻧﺪﻫﻴﺪ ﻛﻪ ﺧﺎﻧﻤﻬﺎ ﺣﺘﻤﺎً وزﻳﺮ ﺑﺸﻮﻧﺪ. اﻳﻦ ﭼﻴﺰي ﻧﻴﺴﺖ.ﻣﺴﺄﻟﻪي ﻣﺎ اﻳﻦ اﺳﺖ ﻛﻪ زن ﺷﺄن اﻧﺴﺎﻧﻰ ﺧﻮدش را در ﺟﺎﻣﻌﻪی ﻣﺎ ﻫﻨﻮز ﭘﻴﺪا ﻛﻨﺪ. اﺻﻼً ﻣﺸﻜﻞ ﻣﺎ اﻳﻦ اﺳﺖ. اﻳﻦ را ﺑﺎﻳﺪ ﺣﻞ ﻛﺮد. به زن باید شخصیت داد، اعتماد به نفس داد. حتیﺧﺎﻧﻤﻬﺎ در زﻣﻴﻨﻪی ﻣﻌﻨﻮﻳﺎت ﻫﻢ ﺑﻪ ﺧﻮدﺷﺎن ﺟﺮأت ﻧﻤﻴﺪﻫﻨﺪ ﻛﻪﭘﺎ ﺑﻪ ﭘﺎي ﻣﺮد ﺣﺮﻛﺖ ﻛﻨﻨﺪ؛ ﻣﺜﻼً ﻣﺎ ﻣﺮد ﻋﺎﺑﺪ، زاﻫﺪ، ذاﻛﺮ و آﮔﺎه ﺑﻪ ﻣﻌﺎرف دﻳﻨﻰ ﺑﻴﺸﺘﺮ از زن ﺑﺎ اﻳﻦ ﺧﺼﻮﺻﻴﺎت دارﻳﻢ؛ ﻣﺜﻼً ﻣﺮد ﻧﻤﺎزﺷﺐﺧﻮان ﺑﻴﺸﺘﺮ از زن ﻧﻤﺎزﺷﺐﺧﻮان دارﻳﻢ؛ ﻣﺮدی ﻛﻪ اﻫﻞ دﻋﺎ و ذﻛﺮ ﺑﺎﺷﺪ، از زن اﻳﻦ ﭼﻨﻴﻨﻰ ﺑﻴﺸﺘﺮ دارﻳﻢ. در خانوادهﻫﺎی ﻣﺘﺪﻳﻦ ﻛﻪ اﻫﻞ اﻳﻦ ﭼﻴﺰﻫﺎ ﻫﺴﺘﻨﺪ، ﻣﺮدﻫﺎﻳﺸﺎن ﺑﻴﺸﺘﺮ از زنان‌شان ﭘﺎﻳﺒﻨﺪ اﻳﻦ ﻣﺴﺎﺋﻞ ﻫﺴﺘﻨﺪ. اﻳﻦ ﻳﻚ ﻧﻘﻴﺼﻪ و ﻳﻚ ﻋﻴﺐ ﺑﺰرگ اﺳﺖ. ﺑﺎﻳﺪ اﻳﻦ را ﺑﺮﻃﺮف ﻛﻨﻴﺪ. ﮔﻮﻳﺎ ﻛﻪ زن ﺑﺮای ﺧﻮدش اﺻﻼً اﻳﻦ ﺣﺪّ راﻧﻤﻴﺸﻨﺎﺳﺪ ﻛﻪ ﭘﺎ ﺑﻪ ﭘﺎی ﻣﺮد ﭘﺮواز ﻛﻨﺪ.اﻳﻦ ﺑﺎ وزﻳﺮ ﺷﺪن ﻳﻚ ﺧﺎﻧﻢ ﻣﺸﻜﻠﺶ حل ﻧﻤﻴ‌ﺸﻮد. ﺣﺎﻻ ﻣﻤﻜﻦ اﺳﺖ آن ﻫﻢ ﻳﻚ ﺗﺄﺛﻴﺮی داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ، اما ﻣﺸﻜﻞ اﺳﺎﺳﻰ ﺑﺎ ﻳﻚ ﻛﺎر ﺣﻘﻴﻘﻰ حل ﻣﻴﺸﻮد. ﻳﻚ ﺗﻼش ﻓﺮﻫﻨﮕﻰ دﻟﺴﻮزاﻧﻪی ﻫﻮﺷﻤﻨﺪاﻧﻪ ﺑﺎﻳﺪ، ﻧﻪ ﺳﺎدهﻟﻮﺣﺎﻧﻪ وﻋﺠﻮﻻﻧﻪای ﻛﻪ ﮔﻔﺘﻴﻢ ﺳﺮهم‌بندی ﻇﺎﻫﺮ ﻗﻀﻴﻪ را ﻳﻚ ﺟﻮری درﺳﺘﺶ ﺑﻜﻨﻴﻢ، آﻧﺠﻮري حلﻧﺨﻮاﻫﺪ ﺷﺪ. ﻳﻚ ﻛﺎر درﺳﺖ ﻋﻤﻴﻖ ﻫﻮﺷﻤﻨﺪاﻧﻪای ﻻزم دارد. ﺣﺎﻻ ﺧﺪا ﻛﻨﺪ ﻛﻪ اﻳﻦ ﺷﻮرای ﻓﺮﻫﻨﮕﻰ ﺑﺘﻮاﻧﺪ، ﻳﻌﻨﻰ ﻳﻚ ﭼﻬﺎر ﺗﺎ ﻣﺮد و زن، ﻓﺮق نمی‌کند، ﺑﻨﺸﻴﻨﻨﺪ دور ﻫﻢ، درﺳﺖ ﻣﺸﻜﻞ را ارزﻳﺎﺑﻰ ﻛﻨﻨﺪ. اﺻﻼً ﺑﺒﻴﻨﻨﺪ اﻳﻨﺠﺎ ﻧﮕﺎه می‌کنند ﺧﻴﺎل می‌کنند ﻛﻪ ده ﻧﻔﺮ می‌تواﻧﻨﺪ ﺑﻴﺎورﻧﺪ ﺑﻴﺮون، ﺑﻌﺪ ﻛﻪ ﻣﻴﻜﺎوﻧﺪ می‌بینند ﻛﻪ ١٠ ﺑﺮاﺑﺮ اﻳﻨﻜﻪ ﻇﺎﻫﺮ اﺳﺖ زﻳﺮ زﻣﻴﻦ اﺳﺖ، اﻳﻦ اﺻﻼً اﻳﻦﺟﻮرﻳﻬﺎ در ﻧﻤﻰآﻳﺪ. ﺑﺎﻳﺪ درﺳﺖ ﺑﺘﻮاﻧﻨﺪ ﺗﻘﻮﻳﻢ ﻛﻨﻨﺪ ﻣﺸﻜﻞ را و ﺑﻌﺪ ﻫﻢ ﺑﺒﻴﻨﻨﺪ ﭼﻄﻮری می‌شود ﺑﺮﻃﺮﻓﺶ ﻛﺮد. ﺣﺎﻻ ﺑﻪ ﻫﺮﺣﺎل ﺟﻤﻬﻮری اﺳﻼﻣﻰ ﺟﺎی ﺧﻮﺑﻰ اﺳﺖ ﺑﺮای ﺑﺮﻃﺮف ﻛﺮدن اﻳﻨﻬﺎ. ﻳﻌﻨﻰ آن ﺟﺎﻳﻰ ﻛﻪ ﺑﺸﻮد ﺑﺮﻃﺮف ﻛﺮد، ﺑﺎز ﻫﻤﻴﻦ ﻓﻀﺎی اﺳﻼم اﺳﺖ.»[۲۱]

برابری ارزشی زن و مرد

برابری، ‌شعاری که از شرق تا غرب عالم برای احقاق حقوق زن در نظر گرفته شده است. شعاری که نه تنها زن را از ستم تاریخی خود رها نکرده است بلکه زنجیر‌های نوینی هم به گردن او افکنده و ساختار ظلم پیشینی‌ را به یک ظلم نظام‌مند تبدیل نموده است. برابری‌ای که در آن زن و مرد تفاوت ارزشی داشته باشند راه به جایی نخواهد برد و ساختار‌ها به گونه‌ای شکل خواهند گرفت که جنس کم‌ ارزش‌تر را در اختیار جنس با ارزش‌تر قرار دهد هر چند که مسئولیت‌های کلان و بزرگ هم در اختیار آن جنس دوم قرار گیرد. به همین سبب تبیین و تقدیم برابری ارزشی میان زن و مرد از مهم‌ترین اهداف دیدگاه اسلام است که برای رسیدن به آن باید تلاش نمود:«دﻧﻴﺎ اﻳﻦرا ﺑﺎﻳﺪ ﺑﺸﻨﺎﺳﺪ. ﺷﻌﺎر دادن ﺑﻪ ﻧﻔﻊ زن در دﻧﻴﺎ ﻳﻚ ﺣﺮﻛﺖ ﻓﺮﻳﺐآﻣﻴﺰ اﺳﺖ، ﻣﺎداﻣﻰ ﻛﻪ ﺑﺎ اﻳﻦ ﻫﻤﺮاه ﻧﺒﺎﺷﺪ. دﻓﺎع ﻛﺮدن از ﺑﻰﺣﺠﺎﺑﻰ زن ﻛﻪ اﻣﺮوز ﻣﻌﻤﻮل ﺷﺪه در دﻧﻴﺎ ﻛﺴﺎﻧﻰ ﺑﻪﻧﺎم روﺷﻨﻔﻜﺮی و روﺷﻨﮕﺮی اﻳﻦﻛﺎر را می‌کنند، ﻳﻚ ﺣﺮﻛﺖ ﻧﻔﺮت اﻧﮕﻴﺰ ﺗﻮأم ﺑﺎ ﻓﺮﻳﺐ اﺳﺖ، ﻳﻚ دروغ اﺳﺖ و ﻫﻴﭻ ﻋﻼﺟﻰ ﻫﻢ ﻣﺸﻜﻞ را ﻧﺨﻮاﻫﺪ ﻛﺮد، دﻟﻴﻞ، از ارزش‌های زن و ﺣﻘﻮق زن ﻧﻴﺴﺖ. ﺑﺎﻳﺪ ﺑﺮوﻧﺪ ﺳﺮاغ اﻳﻨﻜﻪ ﻛﺎری ﺑﺸﻮد در ﺟﻮاﻣﻊ ﺑﺸﺮی ارزﺷﻬﺎي ﺑﺸﺮي ﺑﻴﻦ اﻳﻨﻬﺎ ﻫﻤﺴﺎن داﻧﺴﺘﻪ ﺑﺸﻮد، ﺗﻜﺎﻟﻴﻒ ﻫﻢ ﺑﻴﻦ اﻳﻨﻬﺎ ﻳﻜﺴﺎن ﺗﻮزﻳﻊ ﺑﺸﻮد و ﺗﻜﺎﻟﻴﻒ زن، ﺗﻜﺎﻟﻴﻒ وﻳﮋه‌ی زن ﺑﻪ زن و ﺗﻜﺎﻟﻴﻒ وﻳﮋه‌ی ﻣﺮد ﺑﻪ ﻣﺮد داده ﺑﺸﻮد. اﮔﺮ اﻳﻨﻬﺎ را ﻣﺎ ﺷﻨﺎﺳﺎﻳﻰ ﻛﺮدﻳﻢ ﻣﺸﻜﻞ زن حل ﺧﻮاﻫﺪ ﺷﺪ. ﺷﻤﺎ در اﻳﻦ ﺳﻤﻴﻨﺎر روی اﻳﻦ ﺗﻼش ﻛﻨﻴﺪ، زن اﻳﺮاﻧﻰ و زن ﻣﺴﻠﻤﺎن ﺑﺎﻳﺪ ﮔﺮدﻧﺶ را ﺑﺮاﻓﺮاﺷﺘﻪ ﺑﮕﻴﺮد و ﻣﺪّﻋﻰ آن دﻧﻴﺎﻳﻰ ﺑﺸﻮد ﻛﻪ ﺑﺎ زن در ﻃﻮل اﻳﻦ ﻫﻔﺘﺎد، ﻫﺸﺘﺎد ﺳﺎل اﺧﻴﺮ ﺑﺰرﮔﺘﺮﻳﻦ ﺟﻔﺎﻫﺎ را ﻛﺮدﻧﺪ و ﺑﻪ ﻟﺐ ﭘﺮﺗﮕﺎه رﺳﺎﻧﺪﻧﺪ.» [۲۲]

رسیدن زن به کمال وجودی

در این بیان رهبری، به طور خاص، هدف غایی در شناخت، بررسی و حل مسائل زنان؛ رسیدن وی به کمال وجودی‌اش عنوان شده است. هدفی که برای تحقق‌اش نیازمند دست‌یابی به اهداف میانی‌ست. اهدافی از جمله رسیدن به حق انسانی و حقیقی، شکوفایی استعداد‌ها و رشد منتهی به کمال: «اﮔﺮ ﻓﻀﺎي ﻓﺮﻫﻨﮕﻰ ﺟﺎﻣﻌﻪ در زﻣﻴﻨﻪى ﻣﺴﺎﺋﻞ زن ﺷﻔﺎف ﺑﺸﻮد و اﺣﻜﺎم اﺳﻼﻣﻰ و ﻧﻈﺮات ﻗﺮآﻧﻰ در اﻳﻦ زﻣﻴﻨﻪ روﺷﻦ ﮔﺮدد، راه ﻫﻤﻮار ﺧﻮاﻫﺪ ﺷﺪ؛ ﺑﺮای اﻳﻨﻜﻪ ﺑﺎﻧﻮان ﻛﺸﻮر ﻣﺎ ﺑﺘﻮاﻧﻨﺪ ﺑﻪ آن ﻧﻘﻄﻪاي ﻛﻪ ﺑﺮای ﻳﻚ زن، آرﻣﺎﻧﻰ و ﻏﺎﻳﺖ ﻣﻄﻠﻮب اﺳﺖ، ﺑﺮﺳﻨﺪ.ﻫﺪف اﻳﻦ اﺳﺖ ﻛﻪ ﻣﺎ ﺑﺮاي رﺳﻴﺪن زن ﺑﻪ ﻛﻤﺎل وﺟﻮدی‌اش ﺧﻮد ﺗﻼشﻛﻨﻴﻢ و ﻣﺒﺎرزه ﻛﻨﻴﻢ و ﺑﻨﻮﻳﺴﻴﻢ و ﺑﮕﻮﻳﻴﻢ؛ ﻳﻌﻨﻰ زن در ﺟﺎﻣﻌﻪ اولا ﺑﻪ ﺣﻖّ اﻧﺴﺎﻧﻰ و ﺣﻘﻴﻘﻰ ﺧﻮد ﺑﺮﺳﺪ، ﺛﺎﻧﻴﺎً اﺳﺘﻌﺪادﻫﺎي او ﺷﻜﻮﻓﺎ ﺑﺸﻮد و رﺷﺪ ﺣﻘﻴﻘﻰ و اﻧﺴﺎﻧﻰ ﭘﻴﺪا ﻛﻨﺪ و در ﻧﻬﺎﻳﺖ ﺑﻪ ﺗﻜﺎﻣﻞ اﻧﺴﺎﻧﻰ ﻧﺎﺋﻞ ﺑﺸﻮد.» [۲۳]

بایسته‌ها

بایسته‌ها همان هنجار‌هایی است که باید اقدامات در حوزه زن و خانواده، در تمامی محور‌ها، تحت لوای آن صورت پذیرد تا به اهداف مد نظر منتهی گردد:

رعایت مبنای اسلام در حل مسائل

یکی از اصولی که در حوزه مسائل زنان باید به آن توجه داشت، اقدام بر مبنای اندیشه اسلامی‌ست. اندیشه‌ای که هدفش رساندن زن به جایگاه اصلی خویش است و نمی‌توان با چارچوب‌های فکری و ساختاری غیر از آن، زن را به آنچه مستحق و نیازمند آن است رساند. به عبارت دیگر این چشم‌انداز اسلامی است که راه را روشن و آسیب‌ها را نمایان می‌سازد: «ﺣﺮﻛﺖ در ﺟﻬﺖ اﺣﻘﺎق ﺣﻘﻮق زنان در ﺟﺎﻣﻌﻪی اﺳﻼﻣﻰ و در ﺟﺎﻣﻌﻪی ﻣﺎ ﺣﺘﻤﺎً ﺑﺎﻳﺪ اﻧﺠﺎم ﺑﮕﻴﺮد؛ ﻣﻨﺘﻬﺎ ﺑﺮ ﻣﺒﻨﺎی اﺳﻼﻣﻰ و ﺑﺎ ﻫﺪف اﺳﻼﻣﻰ. زن در ﻫﻤﻪي ﺟﻮاﻣﻊ از ﺟﻤﻠﻪ در ﺟﺎﻣﻌﻪی ﻣﺎ دﭼﺎر ﺳﺘﻢ و دﭼﺎر ﻛﻤﺒﻮدﻫﺎﻳﻰ اﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﺮ او ﺗﺤﻤﻴﻞ میشود؛ اما اﻳﻦ ﻛﻤﺒﻮد، ﻛﻤﺒﻮد آزادی ﺑﻪ ﻣﻌﻨﺎی ﺑﻰﺑﻨﺪوﺑﺎری ﻧﻴﺴﺖ؛ اﻳﻦ ﻛﻤﺒﻮد، ﻛﻤﺒﻮد ﻣﻴﺪان‌ها و ﻓﺮصت‌ها ﺑﺮاي ﻋﻠﻢ و ﻣﻌﺮﻓﺖ و ﺗﺮﺑﻴﺖ و اﺧﻼق و ﭘﻴﺸﺮﻓﺖ و ﺷﻜﻮﻓﺎی اﺳﺘﻌﺪادﻫﺎﺳﺖ؛ اﻳﻦرا ﺑﺎﻳﺪ ﺗﺄﻣﻴﻦ و ﺟﺴﺘﺠﻮ ﻛﺮد. اﻳﻦ ﻫﻤﺎن ﭼﻴﺰی اﺳﺖ ﻛﻪ اﺳﻼم ﺑﺮ روي آن ﺗﻜﻴﻪ ﻛﺮده اﺳﺖ.»[۲۴] در این دیدگاه نه تنها شناخت نیاز‌های حقیقی جامعه زنان ممکن خواهد شد بلکه راه دست‌یابی به اهداف نیز هموار است: «اﮔﺮ ﻣﺎ اﻣﺮوز ﺑﺨﻮاﻫﻴﻢ ﺑﺮای زنان ﻛﺸﻮرﻣﺎن، ﻳﻚ ﺣﺮﻛﺖ ﺣﻘﻴﻘﻰ و اﺳﺎﺳﻰ ﺑﻜﻨﻴﻢ، ﺗﺎ زنان ﺑﺘﻮاﻧﻨﺪ ﺑﻪ وﺿﻊ ﻣﻄﻠﻮب ﺧﻮدﺷﺎن ﺑﺮﺳﻨﺪ، ﺑﺎﻳﺪ ﺑﻪ اﺣﻜﺎم اﺳﻼﻣﻰ ﻧﻈﺮ داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻴﻢ و از آن اﻟﻬﺎم ﺑﮕﻴﺮﻳﻢ. ﺑﺮای ﻣﺎ، روش را اﺣﻜﺎم اﺳﻼم ﻣﻌﻴﻦ می‌کند. ﻫﺮ روش ﺧﺮدﻣﻨﺪاﻧﻪی ﻋﻘﻼﻳﻰ را ﻫﻢ اﺳﻼم می‌پسندد و ﻗﺒﻮل دارد. اﮔﺮ ﺗﺠﺮﺑﻪای در ﺟﺎﻳﻰ ﺑﺎﺷﺪ، ﻣﻮرد ﻗﺒﻮل اﺳﺖ؛ اما ﺗﻘﻠﻴﺪ ﻧﻪ. اﺳﺘﻔﺎده ي ﺧﺮدﻣﻨﺪاﻧﻪ از ﺗﺠﺮﺑﻴﺎت دﻳﮕﺮان درﺳﺖ؛ اما ﺗﻘﻠﻴﺪ، ﻏﻠﻂ است. ﻟﺬا اﻣﺮوزﻛﺴﺎﻧﻰ ﻛﻪ ﺑﺮای ﺣﻘﻮق زن و ﺑﺮای رﺷﺪ و ﺷﻜﻮﻓﺎﻳﻰ اﺳﺘﻌﺪادﻫﺎی زنان در ﻛﺸﻮر ﻣﺎ ﺗﻼش ﻣﻴﻜﻨﻨﺪ، ﻛﻪ اﻟﺒﺘّﻪ ﻫﻢ ﺑﺎﻳﺪ اﻳﻦ ﺗﻼش اﻧﺠﺎم ﺑﮕﻴﺮد، ﺑﺎﻳﺪ ﺑﺪاﻧﻨﺪ ﭼﻪ ﻫﺪﻓﻰ را دﻧﺒﺎل می‌کنند و ﭼﻪ ﺷﻌﺎرﻫﺎﻳﻰ را ﺑﺎﻳﺪ ﻣﻄﺮح ﻧﻤﺎﻳﻨﺪ.» [۲۵]

انطباق دیدگاه اسلام با واقعیتهای فطری و طبیعی انسان

بدیهی‌ترین واقعیتی‌ که در رابطه با ضرورت عمل بر مبنای اسلام در حوزه زن و خانواده می‌توان عنوان نمود؛ مسئله تطابق اصول مطروحه بر مبنای آفرینش بشری ‌است. به عبارت دیگر عمل بر مبنای دستورالعملی که کامل‌ترین احاطه را بر وجوه وجودی جنس بشر دارد، قطعاً بیشترین نتیجه را به دنبال خواهد داشت:«ﺑﺮاي اﺳﻼم، ﺟﻨﺲ - زن ﺑﻮدن و ﻣﺮد ﺑﻮدن - ﻣﻄﺮح ﻧﻴﺴﺖ؛ ﺗﻌﺎﻟﻰ ﺑﺸﺮي ﻣﻄﺮح اﺳﺖ، اﺧﻼق ﺑﺸﺮي ﻣﻄﺮح اﺳﺖ، ﺑﺮوز اﺳﺘﻌﺪادﻫﺎ ﻣﻄﺮح اﺳﺖ، اﻧﺠﺎم وﻇﺎﻳﻔﻰ ﻛﻪ ﺑﻪ ﻫﺮ ﻛﺴﻰ ﻳﺎ ﻫﺮ ﺟﻨﺴﻰ از ﺟﻨس‌های ﺑﺸﺮی متوجه اﺳﺖ، ﻣﻄﺮح اﺳﺖ، ﻛﻪ ﺑﺮای اﻳﻦ ﺑﺎﻳﺪ ﻃﺒﻌﺎً ﻃﺒﻴﻌﺘﻬﺎ را ﺷﻨﺎﺧﺖ. اﺳﻼم، ﻃﺒﻴﻌﺖ زن و ﻃﺒﻴﻌﺖ ﻣﺮد را ﻫﻢ ﺑﺨﻮﺑﻰ ﻣﻴﺸﻨﺎﺳﺪ. در اﺳﻼم آﻧﭽﻪ ﻛﻪ ﻣﻄﺮح اﺳﺖ، ﻋﺒﺎرت اﺳﺖ از ﺗﻌﺎدل؛ ﻳﻌﻨﻰ رﻋﺎﻳﺖ ﻋﺪاﻟﺖ ﻣﺤﺾ ﻣﻴﺎن اﻓﺮاد ﺑﺸﺮ، از ﺟﻤﻠﻪ ﻣﻴﺎن ﺟﻨﺲ زن و ﺟﻨﺲ ﻣﺮد. ﺑﺮاﺑﺮی در ﺣﻘﻮق ﻣﻄﺮح اﺳﺖ، اما در ﺟﺎﻳﻰ ﻣﻤﻜﻦ اﺳﺖ اﺣﻜﺎم زن ﺑﺎ اﺣﻜﺎم ﻣﺮد ﻣﺘﻔﺎوت ﺑﺎﺷﺪ؛ ﻫﻤﭽﻨﺎن ﻛﻪ ﻃﺒﻴﻌﺖ زن ﺑﺎ ﻃﺒﻴﻌﺖ ﻣﺮد در ﺑﻌﻀﻰ از ﺧﺼﻮﺻﻴﺎت ﻣﺘﻔﺎوت اﺳﺖ. ﺑﻨﺎﺑﺮاﻳﻦ، ﺑﻴﺸﺘﺮﻳﻦﺣﻘﺎﻳﻖ و ﺑﻴﺸﺘﺮﻳﻦ واقعیت‌های ﻓﻄﺮت و ﻃﻴﻨﺖ ﺑﺸﺮی در ﻣﻮرد زن و ﻣﺮد، در ﻣﻌﺎرف اﺳﻼﻣﻰ اﺳﺖ.» [۲۶] توجه به تفاوت‌های زن و مرد و کارکرد این تفاوت‌ها کمترین ثمره‌ای که دارد درک تفاوت در حقوق و تکالیفی‌ست که اسلام بر عهده هر یک از آن دو نهاده است. وقتی مبنا اسلام باشد این تفاوت‌های برخاسته از مصلحت معنا پیدا خواهند کرد: ﻳﻌﻨﻰ ﺧﺪاي ﻣﺘﻌﺎل اﻳﻦ دو ﺟﻨﺲ را ﺑﺮاي ﻣﺼﺎﻟﺤﺸﺎن، ﺑﺮاي ﺑﻘﺎی ﻧﺴﻞ، ﺑﺮاي آﺑﺎدي اﻳﻦ ﻋﺎﻟﻢ، ﺑﺮاي اداره‌ي ﺻﺤﻴﺢ ﻋﺎﻟﻢ ﻃﺒﻴﻌﺖ، ﺑﻪ دو ﮔﻮﻧﻪي ﻣﺨﺘﻠﻒ ﺟﺴﻤﺎﻧﻰ و اﺣﺴﺎﺳﻰ آﻓﺮﻳﺪه اﺳﺖ. زن و ﻣﺮد از ﻟﺤﺎظ اﺣﺴﺎﺳﻰ و از ﻟﺤﺎظ ﺟﺴﻤﺎﻧﻰ، ﺑﺮ ﺣﺴﺐ وﻇﺎﻳﻔﻰ ﻛﻪ ﺑﺮ دوش آﻧﻬﺎﺳﺖ، دوﮔﻮﻧﻪ ﺧﻠﻖ ﺷﺪه‌اﻧﺪ. اﻳﻦ وﻇﺎﻳﻒ ﺑﺮ اﺳﺎس آن واقعیت‌هاﺳﺖ. اﻳﻦ واقعیت‌های ﻃﺒﻴﻌﻰ، اﻋﻢ از ﺟﺴﻤﺎﻧﻰ ﻳﺎ اﺣﺴﺎﺳﻰ، در ﻧﻮع ﺗﻜﺎﻟﻴﻔﻰ ﻛﻪ متوجه ﺑﻪ اﻳﻨﻬﺎﺳﺖ و ﻫﻤﭽﻨﻴﻦ ﺑﻌﻀﺎً ﻧﻮع ﺣﻘﻮﻗﻰ ﻛﻪ اﻳﻨﻬﺎ دارﻧﺪ؛ ﻣﺜﻞ ﺣﻖّ ﻧﻔﻘﻪ و ﻛﺴﻮة ﻛﻪ زن ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﻣﺮد دارد، ﺗﺄﺛﻴﺮ می‌گذارد. ﺣﻖّ ﻧﻔﻘﻪ و ﻛﺴﻮه ﻣﺮﺑﻮط ﺑﻪ ﻓﻘﺮ و ﺿﻌﻒ زن ﻧﻴﺴﺖ ﻛﻪ ﭼﻮن نمی‌تواند ﻛﺎر ﻛﻨﺪ، ﺑﺎﻳﺪ آن را درﻳﺎﻓﺖ ﻛﻨﺪ؛ ﻧﻪ، ﻣﻤﻜﻦ اﺳﺖ زن ﺑﺘﻮاﻧﺪ ﻛﺎر ﻛﻨﺪ، ﭘﻮل ﻫﻢ ﮔﻴﺮ ﺑﻴﺎورد، اما موظف ﻧﻴﺴﺖ ﻳﻚ رﻳﺎﻟﺶ را در زﻧﺪﮔﻰ ﻣﺸﺘﺮك زن و ﺷﻮﻫﺮی ﺧﺮج ﻛﻨﺪ. اﮔﺮ ﺑﺨﻮاﻫﺪ، می‌تواند در ﺟﺎی دﻳﮕﺮی ﺧﺮج ﻛﻨﺪ و ﻫﻴﭻ اﺷﻜﺎﻟﻰ ﻫﻢ ﻧﺪارد؛ اما ﻣﺮد ﭼﻨﻴﻦ ﺣﻘّﻰ را ﻧﺪارد. اﻳﻦ ﻧﮕﺎه اﺳﻼم ﺑﻪ زن و ﻣﺮد، ﻧﺎﺷﻰ از ﺗﺮﺗﻴﺐ ﻃﺒﻴﻌﻰ اﻳﻨﻬﺎﺳﺖ. [۲۷]

نگاه صحیح به مساله جنسیت

زمانی مقوله جنسیت ارزش‌مند شد و پا به عرصه گذاشت که راه‌حلی برای برون رفت زن از وضعیتی‌ که به آن دچار شده بود وجود نداشت. جنسیت و مباحث پیرامونی آن طرح شد تا تفاوت‌‌ها توجیه و ظلم‌ها تبیین شوند و ابزاری باشند برای اظهار راه‌حل‌ها اما در دیدگاه اسلام جنسیت تنها بعد از برابری در ارزشمندی و انسانیت است که کاربرد دارد و بر اساس آن انواع رشد‌ها طرح‌ریزی می‌شود.« ﺟﺎﻳﮕﺎه زن و ﻫﻮﻳﺖ و ﺷﺨﺼﻴﺖ زن، در ﺟﻨﺲ ﺧﻮد زن ﻳﻚ ﻫﻮﻳﺖ ﺑﺴﻴﺎر ﺑﺎﻻ و ﺑﺎ ﻛﺮاﻣﺘﻰ اﺳﺖ، از ﺑﻌﻀﻰ ﺟﻬﺎت از ﻣﺮدﻫﺎ ﺑﺎﻻﺗﺮ اﺳﺖ. در ﻣﺠﻤﻮع ﻫﻢ ﻛﻪ ﻧﮕﺎه ﻛﻨﻴﻢ، زن و ﻣﺮد ﻓﺮﻗﻰ ﻧﺪارﻧﺪ؛ از ﻟﺤﺎظ ﺧﻠﻘﺖ، از ﻟﺤﺎظﺧﺼﻮﺻﻴﺎت ﻛﻴﺎن ﻃﺒﻴﻌﻰﺷﺎن ﻛﻪ ﺧﺪای ﻣﺘﻌﺎل ﺧﻠﻖ ﻛﺮده، ﻳﻚ اﻣﺘﻴﺎزاﺗﻰ ﺟﺎﻧﺐ زنانه دارد، ﻳﻚ اﻣﺘﻴﺎزاﺗﻰ ﺟﺎﻧﺐ ﻣﺮداﻧﻪ دارد؛ ﺧﺪاي ﻣﺘﻌﺎل ﻳﻚ ﻣﻘﺪارﺧﺼﻮﺻﻴﺎﺗﻰ را ﺑﻪ اﻳﻦ ﺟﻨﺲ داده، ﻳﻚ ﻣﻘﺪار ﺧﺼﻮﺻﻴﺎﺗﻰ را ﺑﻪ آن ﺟﻨﺲداده؛ ﻳﻚ ﺑﺮﺟﺴﺘﮕﻴﻬﺎ و ارزﺷﻬﺎﻳﻰ اﻳﻦ دارد، ﻳﻚ ﺑﺮﺟﺴﺘﮕﻴﻬﺎ و ارزﺷﻬﺎﻳﻰآن دارد؛ ﻟﺬا اﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﺎ ﻫﻤﺪﻳﮕﺮ از ﻟﺤﺎظ آﻧﭽﻪ ﻛﻪ ﻣﺮﺑﻮط ﺑﻪ اﻧﺴﺎﻧﻴﺖ اﺳﺖ ﻫﻴﭻ ﻓﺮﻗﻰ ﻧﺪارﻧﺪ، ﻫﻴﭻ ﺗﻔﺎوﺗﻰ ﻧﺪارﻧﺪ؛ در آن ﭼﻴﺰﻫﺎﻳﻰ ﻛﻪ ﺧﺪاي ﻣﺘﻌﺎل ﺑﺮاي اﻧﺴﺎن ﻗﺮار می‌دﻫﺪ - از ﻟﺤﺎظ ﺣﻘﻮق اﻧﺴﺎﻧﻰ، از ﻟﺤﺎظ ﺣﻘﻮق اﺟﺘﻤﺎﻋﻰ، از ﻟﺤﺎظ ارزﺷﻬﺎی ﻣﻌﻨﻮی و ﺳﻴﺮ ﺗﻜﺎﻣﻞ ﻣﻌﻨﻮي - ﻫﻴﭻ ﻓﺮﻗﻰ ﻧﺪارﻧﺪ؛ ﻳﻌﻨﻰﻳﻚ ﻣﺮدی ﻣﺜﻞ ﻋﻠﻰﺑﻦاﺑﻰﻃﺎﻟﺐ می‌شود، ﻳﻚ زنﻰ ﻣﺜﻞ ﻓﺎﻃﻤﻪی زﻫﺮا می‌شود؛ ﻳﻚ ﻣﺮدی ﻣﺜﻞ ﻋﻴﺴﻰ می‌شود، ﻳﻚ زنﻰ ﻣﺜﻞ ﻣﺮﻳﻢ می‌شود؛ ﺗﻔﺎوﺗﻰ ﻧﺪارﻧﺪ ﺑﺎ ﻫﻤﺪﻳﮕﺮ. ﭘﺲ اﻳﻦ نگاه درﺳﺖ اﺳﺖ ﻛﻪ ﻣﺎ زن را در ﺟﻨﺴﻴﺖ ﺧﻮدش- ﻫﻤﺎنﺟﻮر ﻛﻪ ﻫﺴﺖ، زن واﻗﻌﻰ، ﻣﺆﻧّﺚ واﻗﻌﻰ - ﺑﺸﻨﺎﺳﻴﻢ، و ﺑﺒﻴﻨﻴﻢ ﭼﻪارزش‌هاﻳﻰ ﻣﻴﺘﻮاﻧﺪ اﻳﻦ ﻓﺮد متعلق ﺑﻪ اﻳﻦ ﺟﻨﺲ را ﻳﺎ اﻳﻦ ﺟﺎﻣﻌﻪی اﻳﻦ ﺟﻨﺴﻴﺖ را رﺷﺪ ﺑﺪﻫﺪ و ﺗﻌﺎﻟﻰ ﺑﺒﺨﺸﺪ؛ اﻳﻦ ﻧﮕﺎه، ﻧﮕﺎه درﺳﺖ اﺳﺖ. ﻣﺎ ﻧﺒﺎﻳﺪ در ﻣﻘﺎﺑﻞ ﻧﮕﺎه ﻏﺮب دﭼﺎر اﻳﻦ اﻧﻔﻌﺎل ﻣﻴ‌ﺸﺪﻳﻢ ﻛﻪ ﻣﺘﺄﺳﻔﺎﻧﻪ ﺷﺪﻳﻢ.» [۲۸]

زن تصحیح دیدگاه نسبت یه مساله

زمانی می‌توان حقوق و مسائل زن را به درستی تشخیص داد که به درستی او را شناخت. زن را باید از دریچه‌ای نگریست که هست نه دریچه‌ای که برایش بازتعریف شده است و تنها این مسیر است که آسیب‌ها را نمایان و حقوق را برجسته می‌سازد. سه ویژگی مهم که شناخت صحیح مسائل زن و حل آن،‌ در گروی درک آن‌هاست در بیان رهبری چنین عنوان شده است: توجه به نقش پرورش دهندگی زن، توجه به نقش اصلاحی زن در جامعه و توجه به عنصر اصلی بودن زن در تشکیل خانواده:«ﺷﻤﺎ ﺑﺎﻳﺪ زن را ﺑﺎ ﭼﺸﻢ ﻳﻚ اﻧﺴﺎن واﻻ ﻧﮕﺎه ﻛﻨﻴﺪ؛ ﺗﺎ ﻣﻌﻠﻮم ﺑﺸﻮد ﻛﻪ ﺗﻜﺎﻣﻞ و ﺣﻖّ و آزادی او ﭼﻴﺴﺖ؟ زن را ﺑﻌﻨﻮان ﻳﻚ ﻣﻮﺟﻮدی ﻛﻪ می‌توااﻧﺪ ﻣﺎﻳﻪای ﺑﺮای اﺻﻼح ﺟﺎﻣﻌﻪ ﻳﺎ ﭘﺮورش اﻧﺴﺎﻧﻬﺎی واﻻ ﺑﺸﻮد ﻧﮕﺎه ﻛﻨﻴﺪ ﺗﺎ ﻣﻌﻠﻮم ﺑﺸﻮد ﻛﻪ زن ﻛﻴﺴﺖ و آزادی او ﭼﮕﻮﻧﻪ اﺳﺖ. زن را ﺑﻪ ﭼﺸﻢ آن ﻋﻨﺼﺮ اﺻﻠﻰ ﺗﺸﻜﻴﻞ خانواده در ﻧﻈﺮ ﺑﮕﻴﺮﻳﺪ. خانواده اﮔﺮ ﭼﻪ از ﻣﺮد و زن ﺗﺸﻜﻴﻞ می‌شود و هر دو در ﺗﺸﻜﻴﻞ و ﻣﻮﺟﻮدﻳﺖ خانواده ﻣﺆﺛّﺮﻧﺪ، اما آﺳﺎﻳﺶ ﻓﻀﺎی خانواده و آراﻣﺶ و ﺳﻜﻮﺗﻰ ﻛﻪ در ﻓﻀﺎی خانواده اﺳﺖ ﺑﻪ ﺑﺮﻛﺖ زن و ﻃﺒﻴﻌﺖ زنانه اﺳﺖ ﺑﺎ اﻳﻦ ﭼﺸﻢ ﺑﻪ زن ﻧﮕﺎه ﻛﻨﻨﺪ ﺗﺎ ﻣﻌﻠﻮم ﺑﺸﻮد ﻛﻪ زن ﭼﮕﻮﻧﻪ ﻛﻤﺎل ﭘﻴﺪا می‌کند و ﺣﻘﻮق زن در چیست.» [۲۹]

احقاق حقوق زن براساس بینش خردمندانه و حقایق هستی

احقاق حقوق زن و شناخت مسائل مربوط به آن مانند دیگر فعالیت‌های بشری ست و استثناء از آن نبوده و نباید خارج از آن سنت هم دنبال شود. سنتی که در آن بینش خردمندانه یعنی حرکت بر مبنای خرد، تامل، تشخیص، مصلحت و مبتنی بر پایه‌های درست و عقلانی و حرکت بر این میزان است که نتیجه بخش خواهد بود:در ﻫﺮ ﺣﺮﻛﺖ اﺟﺘﻤﺎﻋﻰ، زمانی ﺣﺮﻛﺖ درﺳﺖ ﺧﻮاﻫﺪ ﺑﻮد و ﺑﻪ ﻧﺘﺎﻳﺞ درﺳﺖ ﺧﻮاﻫﺪ رﺳﻴﺪ ﻛﻪ ﻣﺒﻨﻰ ﺑﺮ ﺧﺮد، ﺗﺄﻣﻞ، ﺗﺸﺨﻴﺺ، ﻣﺼﻠﺤﺖ و ﻣﺒﺘﻨﻰ ﺑﺮ ﭘﺎﻳﻪﻫﺎي درﺳﺖ و ﻋﻘﻼﻧﻰ ﺑﺎﺷﺪ. لذا در ﻫﺮ ﺣﺮﻛﺘﻰ ﻛﻪ ﺑﻪ ﻗﺼﺪ اﺣﻘﺎق ﺣﻖّ زنان اﻧﺠﺎم ﻣﻴﮕﻴﺮد، ﻋﻴﻨﺎً ﺑﺎﻳﺪ ﻫﻤﻴﻦ ﻣﻌﻨﺎ ﻣﻼﺣﻈﻪ ﺷﻮد؛ ﻳﻌﻨﻰ ﺑﺎﻳﺪ ﻫﺮﮔﻮﻧﻪ ﺣﺮﻛﺘﻰ، ﺑﺮاﺳﺎس ﻳﻚ ﺑﻴﻨﺶ ﺧﺮدﻣﻨﺪاﻧﻪ، ﻣﺒﺘﻨﻰ ﺑﺮ ﺣﻘﺎﻳﻖ ﻫﺴﺘﻰ؛ ﻳﻌﻨﻰ ﺷﻨﺎﺳﺎﻳﻰ ﻃﺒﻴﻌﺖ و ﻓﻄﺮت زن و ﻃﺒﻴﻌﺖ و ﻓﻄﺮت ﻣﺮد، ﻣﺴﺆوﻟﻴﺘﻬﺎ وﻣﺸﺎﻏﻞ اﺧﺘﺼﺎﺻﻰ زن، ﻣﺴﺆولیت‌ها و ﻣﺸﺎﻏﻞ اﺧﺘﺼﺎﺻﻰ ﻣﺮد و آﻧﭽﻪ می‌تواﻧﺪ ﻣﺸﺘﺮك ﺑﻴﻦ اﻳﻨﻬﺎ ﺑﺎﺷﺪ، اﻧﺠﺎم ﺑﮕﻴﺮد. تا آن حرکت حقیقتاً حقوق از دست رفته زنان در طول تاریخ را احیا کند. [۳۰]

عدم پیروی از غرب در مساله زن

دفاع، انسان را به زمین بازی دشمن می‌کشاند. زمانی که در حالت تدافعی قرار گرفته‌ای مجبور می‌شوی تمام توجه و توانت را برای شناخت حمله دشمن بگذاری و متناسب با آن پاسخ دهی. در این وضعیت بهترین موقعیت عدم شکست است و پیروزی محال است. در مسائل مربوط به زن و خانواده نیز همین قانون حکم‌فرماست. تا زمانی که چشم ما به دنبال تطهیر خود از تهمت‌های غرب باشد نمی‌توانیم به اصول و مبانی خود بپردازیم و از ظرفیتی که در اختیار داریم و می‌تواند گره‌گشای بسیاری از مسائل این حوزه باشد غافل خواهیم ماند:«اﮔﺮ در ﻛﺸﻮر ﻣﺎ و ﺟﺎﻣﻌﻪ اﻳﺮاﻧﻰ، ﻛﺴﺎﻧﻰ ﻧﺎم زن و ﺣﻘﻮق زن را از اﻳﻦ ﺟﻬﺖ ﺑﻴﺎورﻧﺪ ﻛﻪ ﻣﺠﻼّت ﻏﺮﺑﻰ، ﻳﺎ ﮔﺰارش‌های ﻏﺮﺑﻰ، ﻳﺎ ﺳﻴﺎﺳﻴﻮن ﻏﺮﺑﻰ، اﻳﺮان اﺳﻼﻣﻰ را ﻣﺘّﻬﻢ ﻛﺮده اﻧﺪ ﺑﻪ اﻳﻨﻜﻪ ﺑﻪ ﺣﻘﻮق زن نمی‌رﺳﺪ، اﻳﻦ ﻏﻠﻂ اﺳﺖ. ﺑﺎ اﻳﻦ ﻫﺪف ﻧﺒﺎﻳﺪ وارد اﻳﻦ ﻣﻴﺪان ﺷﺪ؛ ﭼﻮن ﺑﻪ اﻧﺤﺮاف و اﺷﺘﺒﺎه ﺧﻮاﻫﺪ اﻧﺠﺎﻣﻴﺪ. اﮔﺮ ﻣﺎ ﺑﺎ اﻳﻦ ﻗﺼﺪ، وارد اﻳﻦ ﻣﻴﺪان دﻓﺎع از زن ﺷﻮﻳﻢ ﻛﻪ از ﻏﺮبی‌ها ﻋﻘﺐ ﻧﻴﻔﺘﻴﻢ، اﺷﺘﺒﺎه ﺧﻮاﻫﻴﻢ ﻛﺮد. اﮔﺮ ﺑﻪ اﻳﻦ ﻗﺼﺪ وارد ﺷﻮﻳﻢ ﻛﻪ آن‌ها ﺑﻪ ﻣﺎ ﻧﻈﺮ ﺑﺪ و ﻣﻨﻔﻰ ﻧﺪاﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻨﺪ، اﺷﺘﺒﺎه ﺧﻮاﻫﻴﻢ ﻛﺮد. اﮔﺮ ﺑﺎ اﻳﻦ ﺗﺼﻮر و توهم وارد اﻳﻦ ﻣﻴﺪان ﺷﻮﻳﻢ ﻛﻪ ﺧﻴﺎل ﻛﻨﻴﻢ آﻧﻬﺎ در اﻳﻦ زﻣﻴﻨﻪ راه ﺻﻮاب ﭘﻴﻤﻮده اﻧﺪ و راه درﺳﺖ را ﭘﻴﺪا ﻛﺮده‌اﻧﺪ، ﺑﺸﺪّت اﺷﺘﺒﺎه ﺧﻮاﻫﻴﻢ ﻛﺮد. ﺑﺎ اﻳﻦ هدف‌ها و ﺑﺎ اﻳﻦ نیت‌ها وارد اﻳﻦ ﻣﻴﺪان ﻧﺒﺎﻳﺪ ﺷﺪ؛ ﭼﻮن ﻣﺒﺘﻨﻰ ﺑﺮ اﺷﺘﺒﺎه اﺳﺖ. ﻣﺘﺄﺳﻔﺎﻧﻪ اﻣﺮوز ﻣﻦ می‌بینم ﺑﻌﻀﻰ از ﻣﻘﺎﻻﺗﻰ ﻛﻪ به عنوان دﻓﺎع از زن ﻧﻮﺷﺘﻪ می‌شود و ﺑﻌﻀﻰ از ﺳﺨﻨﺎﻧﻰ ﻛﻪ به عنوان اﺣﻘﺎق ﺣﻘﻮق ﺑﺎﻧﻮان ﺑﺮ زﺑﺎن ﺟﺎريمی‌گردد، ﻛﺎﻣﻼً از ﻣﻮﺿﻊ اﻧﻔﻌﺎل اﺳﺖ؛ ﭼﻮن ﻏﺮبی‌ها اﻳﻨﻄﻮر ﮔﻔﺘﻪاﻧﺪ، ﭼﻮن اروﭘﺎیی‌ها اﻳﻨﮕﻮﻧﻪ ﻧﻮﺷﺘﻪاﻧﺪ، ﭼﻮن ﺑﻪ ﻣﺎ اﻳﻨﻄﻮر ﻧﺴﺒﺖ داده‌اﻧﺪ. اﮔﺮ ﻣﺎ ﻫﻢ در ﻣﻘﺎم دﻓﺎع ﺣﺮﻓﻰ ﺑﺰﻧﻴﻢ و راﻫﻰ را ﺑﭙﻴﻤﺎﻳﻴﻢ، اﻳﻦ ﻛﺎﻣﻼً ﻣﻨﺤﺮفﻛﻨﻨﺪه و اﻏﻮاﻛﻨﻨﺪه اﺳﺖ. ﻣﺎ ﺑﺎﻳﺪ ﺑﺒﻴﻨﻴﻢ ﺣﻘﺎﻳﻘﻰ ﻛﻪ در ﻋﺎﻟﻢ وﺟﻮد دارد ﻛﻪ ﺑﻴﺸﺘﺮﻳﻦِ اﻳﻦ ﺣﻘﺎﻳﻖ ﻫﻢ در ﺗﻌﺎﻟﻴﻢ اﺳﻼﻣﻰ ﻧﻬﻔﺘﻪ اﺳﺖ، ﭼﻴﺴﺖ.؟» [۳۱] حرکت بر مبنای شعار‌ها و برنامه‌‌ریزی‌های غرب،‌ نه تنها ما را به راه‌حل نمی‌رساند بلکه آسیب دیگری نیز به دامن جامعه دینی ما خواهد انداخت که تقابل گروه‌های مختلف به جای تعامل و همراهی، از جدی‌ترین آن‌ها خواهد بود:« اﮔﺮ ﻫﻤﺎن ﻧﻈﺮ ﺣﻘﻴﻘﻰ و لبالباب ﻧﻈﺮ اﺳﻼم درﺑﺎره‌ی زن ﻓﻬﻤﻴﺪه و اﺳﺘﺨﺮاج ﺑﺸﻮد، ﺳﺰاوار اﺳﺖ ﻛﻪ ﺣﻘﻴﻘﺘﺎً ﺑﺮاﻳﺶ ﻣﺒﺎرزه و ﺗﻼش ﻛﻨﺪ و ﺷﻌﺎرش را ﺑﺪﻫﺪ. ﻣﻦ ﺧﻮاﻫﺶ می‌کنم در ﺷﻌﺎرﻫﺎﻳﻰ ﻛﻪ داده می‌شود، آن ﭼﻴﺰﻫﺎ را ﻣﻄﺮح ﻧﻜﻨﻴﻢ. آن ﮔﺮاﻳﺶ ﺑﻪ ﻓﺮﻫﻨﮓ ﻏﺮﺑﻰ را ﻣﺎﻳﻪی ﻣﺒﺎرزه ی ﺧﻮدﺗﺎن ﻗﺮار ﻧﺪﻫﻴﺪ. ﭼﺮا ﻛﻪ اوّﻻ ﻧﺎﻣﻮﻓﻖ اﺳﺖ، ﭼﻮن ﻣﺮدم ﮔﻮش ﻧمی‌کنند، خیلی‌ها ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻛﻪ ﻗﺒﻮل ﻧﺪارﻧﺪ، در ﺟﺎﻣﻌﻪ، ﺻﺎﺣﺒﻨﻈﺮان و ﻛﺴﺎﻧﻰ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻛﻪ ﻣﻤﻜﻦ اﺳﺖ اﻳﻦ ﺣﺮف را ﻗﺒﻮل ﻧﺪاﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻨﺪ، آﻧﻬﺎ ﻫﻢ در ﻣﻘﺎﺑﻞ ﻗﺮار می‌گیرﻧﺪ، آﻧﻬﺎ ﻫﻢ ﻣﻴﺨﻮاﻫﻨﺪ از ﺣﻘﻮق زنان دﻓﺎع ﻛﻨﻨﺪ. ﺛﺎﻧﻴﺎً ﺑﻪﺟﺎی اﻳﻨﻜﻪ ﻫﻤﻪ ﺑﺎ ﻫﻢ ﻫﻤﺪﺳﺖ ﺑﺸﻮﻧﺪ و در ﺟﻬﺖ اﺣﻘﺎق ﻳﻚ ﺣﻖّ ﺿﺎﻳﻊ ﺷﺪه‌ی دﻳﺮﻳﻦ ﺗﻼش ﻛﻨﻨﺪ، ﺑﻨﺎ می‌کنند ﺑﻪ ﻣﺒﺎرزه ﻛﺮدن ﺑﺎ ﻫﻤﺪﻳﮕﺮ! آن ﺟﺮﻳﺎن ﻏﻠﻂ ﻫﻢ ﺑﻪ ﺣﺎل ﺧﻮدش ﺟﺎری ﺧﻮاﻫﺪ ﺷﺪ و ﺑﻪ درد ﻧﻤﻴﺨﻮرد. ﺛﺎﻧﻴﺎً ﻣﺼﻠﺤﺖ ﻧﻴﺴﺖ، ﺧﺪای ﻣﺘﻌﺎل راﺿﻰ ﻧﻴﺴﺖ. اﻧﺴﺎن ﺑﺎﻳﺪ ﻛﺎری ﺑﻜﻨﺪ ﻛﻪ ﺧﺪا راﺿﻰ ﺑﺎﺷﺪ. ﻏﺮض ﻣﺎ از اﻳﻦ ﻣﺒﺎرزه و از اﻳﻦ ﺣﻜﻮﻣﺖ و از آﻧﭽﻪ ﻛﻪ اﻵن دارﻳﻢ اﻧﺠﺎم می‌دﻫﻴﻢ، رﺿﺎی ﺧﺪاﺳﺖ؛ اﮔﺮ ﺧﺪا راﺿﻰ ﻧﺒﺎﺷﺪ، می‌خواﻫﻴﻢ ﻫﻴﭻ ﭼﻴﺰ آن ﻧﺒﺎﺷﺪ! اﻧﺴﺎن ﺑﺎﻳﺪ ﺧﺪا را راﺿﻰ ﺑﻜﻨﺪ. ﻣﺎ ﭼﻬﺎر ﺻﺒﺎح اﻳﻨﺠﺎ زﻧﺪﮔﻰ می‌کنیم و ﻧﻔﺲ می‌کشیم، ﺑﻌﺪ می‌رﺳﻴﻢ ﺑﻪ ﺟﺎﻳﻰ ﻛﻪ در آﻧﺠﺎ، ﺗﻨﻬﺎ و اول و آﺧﺮ، رﺿﺎی ﺧﺪا ﺑﻪ درد اﻧﺴﺎن می‌خورد. اﻧﺴﺎن ﺑﺎﻳﺪ ﻛﺎری ﻛﻨﺪ ﻛﻪ ﺧﺪای ﻣﺘﻌﺎل را راﺿﻰ ﻛﻨﺪ. اﻳﻦ را ﻫﺪف ﻗﺮار ﺑﺪﻫﻴﺪ. در ﻛﺎرﻫﺎ و ﺗﻼﺷﻬﺎی ﺧﻮدﺗﺎن ﻗﺼﺪ ﻗﺮﺑﺖ ﻛﻨﻴﺪ. ﺑﺮای ﺧﺪا ﻛﺎر ﻛﻨﻴﺪ. ﺧﺪا ﻫﻢ ﻛﻤﻚ ﺧﻮاﻫﺪ ﻛﺮد. آن - ﺑﻪ اﺻﻄﻼح - ﺷﺎﺧﺼﻪﻫﺎی ﻓﺮﻫﻨﮕﻰ ﻏﺮﺑﻰ در ﻣﻮرد زن را وارد ﻧﻜﻨﻴﺪ.»[۳۲] راه زن امروز غرب، هر اندازه اشتباه و گمراه باشد، وضعیت تثبیت شده‌ای است که زمینه را برای تبلیغ و القاء فراهم می‌آورد. انفعال یا تقلید، ساده‌ترین تقابلی‌ست که می‌شود در برابر الگوی غرب داشت، ورطه‌ای که صرف نظر از بینش‌ها و مبناها طی خواهد شد و جامعه‌ی زنان را به تباهی خواهد کشاند:« ﻣﻦ ﻣﺘﺄﺳﻔﺎﻧﻪ می‌بینم ﮔﺎﻫﻰ اوﻗﺎت، ﻛﺴﺎﻧﻰ ﻛﻪ ﺑﻪ زﺑﺎن از ﺣﻘﻮق زن دﻓﺎع می‌کنند، در دام اﺷﺘﺒﺎﻫﺎﺗﻰ واﻗﻊ می‌شوﻧﺪ ﻛﻪ ﺑﻪ ﻫﻴﭻ وﺟﻪ ﺑﻪ ﺧﻴﺮ زنها ﻧﻴﺴﺖ! ﻳﻌﻨﻰ ﺑﻪ زن ﻏﺮﺑﻰ ﻧﮕﺎه می‌کنند ﻛﻪ ﺑﺒﻴﻨﻨﺪ او ﭼﮕﻮﻧﻪ اﺳﺖ، از او اﻟﮕﻮ ﺑﮕﻴﺮﻧﺪ! در ﺣﺎﻟﻰ ﻛﻪ اﺳﺎﺳﺎً ﺑﻴﻨﺶ او ﺑﺎ ﺑﻴﻨﺶ اﺳﻼﻣﻰ ﻣﺘﻔﺎوت اﺳﺖ و ﺑﻴﻨﺶ اﺳﻼﻣﻰ از آن ﺑﻴﻨﺶ، ﺑﻪ ﻣﺮاﺗﺐ راﻗﻴﺘﺮ و ﺑﻪ ﺣﺎل زن ﻧﺎﻓﻌﺘﺮ اﺳﺖ. ﻣﺎ ﻧﺒﺎﻳﺪ ﺑﺨﻮاﻫﻴﻢ ﻛﻪ از او ﻳﺎد ﺑﮕﻴﺮﻳﻢ. بعضی‌ها ﻫﻢ ﺣﺎﻟﺖ اﻧﻔﻌﺎﻟﻰ ﭘﻴﺪا می‌کنند. وﻗﺘﻰ آﻧﻬﺎ می‌گوﻳﻨﺪ ﻛﻪ ﺑﻪ زن ﻇﻠﻢ می‌شود، اﻳﻨﻬﺎ ﺑﺮای اﻳﻨﻜﻪ ﺛﺎﺑﺖ ﻛﻨﻨﺪ در داﺧﻞ ﻛﺸﻮر ﻣﺎ ﺑﻪ زن ﻇﻠﻢ نمی‌شود، ﺣﺮﻓﻬﺎﻳﻰ می‌زﻧﻨﺪ و ﻛﺎرﻫﺎﻳﻰ می‌کنند و ﺗﻈﺎﻫﺮاﺗﻰ ﻧﺸﺎن می‌دﻫﻨﺪ ﻛﻪ ﻣﻄﻠﻘﺎً ارﺗﺒﺎﻃﻰ ﺑﻪ ﺳﺘﻢ ﺑﻪ زن ﻧﺪارد. ﻓﺮض ﻛﻨﻴﺪ ﺑﻌﻀﻰ از ﻫﻤﻴﻦ تخلف‌هایی ﻛﻪ ﻣﻦ ﺷﻨﻴﺪم در ﺑﻌﻀﻰاز ﺟﺎﻫﺎ، در اﻣﺮ ورزش زنان، وﺟﻮد ﭘﻴﺪا می‌کندـ ﻛﻪ واﻗﻌﺎً اﻳﻨﻬﺎ تخلف اﺳﺖ ﻫﻴﭻ ارﺗﺒﺎﻃﻰ ﻧﺪارد ﺑﻪاﻳﻨﻜﻪ ﻣﻴﮕﻮﻳﻨﺪ ﺑﻪ زن ﻇﻠﻢ می‌شود.» [۳۳] باید توجه داشت که راه اجتناب از الگوی غربی برای جمعیت زنان مسلمان از میان مسئولین، قانون‌گذاران و برنامه‌ریزان می‌گذرد:«اﻣﻴﺪوارﻳﻢ ﻛﻪ ﺧﺪاوﻧﺪ ﻣﺘﻌﺎل ﺑﻪ ﻣﺴﺆوﻻن ﻛﺸﻮر، ﺑﻪ ﻗﺎﻧﻮﻧﮕﺬاران، ﺑﻪ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪرﻳﺰان ﻣﺴﺎﺋﻞ زنان، ﺑﻪ ﻛﺴﺎﻧﻰ ﻛﻪ در زﻣﻴﻨﻪی ﻣﺴﺎﺋﻞ زنان فعالیت می‌کنند، ﻛﻤﻚ ﻛﻨﺪ و ﺗﻮﻓﻴﻖ ﺑﺪﻫﺪ ﺗﺎ ﺑﺘﻮاﻧﻨﺪ راه درﺳﺖ اﺳﻼﻣﻰ و ﺻﺤﻴﺢ را ﺑﺪون ﺗﻤﺎﻳﻞ و اﻧﻌﻄﺎف ﺑﻪ روش‌های ﻏﻠﻂ ﺑﻴﮕﺎﻧﻪ و ﺗﺤﻤﻴﻠﻰ ﭘﻴﺪا ﻛﻨﻨﺪ و انﺷﺎءاﷲ در آن راه ﺣﺮﻛﺖ ﻧﻤﺎﻳﻨﺪ و ﺑﺎﻧﻮان ﻛﺸﻮر ﻣﺎ ﺑﺘﻮاﻧﻨﺪ ﺑﻪ آن وﺿﻊ و ﺳﻄﺤﻰ ﻛﻪ اﺳﻼم ﺑﺮاي آﻧﻬﺎ ﺧﻮاﺳﺘﻪ اﺳﺖ ﻛﻪ ﺷﺎﻣﻞ ﺧﻮﺷﺒﺨﺘﻰ ﻣﺎدّی و ﻣﻌﻨﻮی و ﺧﻮﺷﺒﺨﺘﻰ دﻧﻴﺎ و آﺧﺮت اﺳﺖ ﺑﺮﺳﻨﺪ.» [۳۴] جدای از تفاوت مبناها و بینش‌ها میان نظر اسلام و فرهنگ غرب؛‌ یک‌دست انگاری مشکلات زنان از بزرگ‌ترین آفت‌هایی‌ست که از جریان مدافعین حقوق زن در غرب به حوزه داخلی این مسئله، وارد شده است و با نسخه یکسان به دنبال حل مشکلاتی هستند که از سنخ متفاوت می‌باشند:«آن کسانی که درﺑﺎره‌ی زن، در دﻧﻴﺎي ﻏﺮب ﻓﻜﺮ ﻛﺮدﻧﺪ و ﺣﺮف زدﻧﺪ و ﺑﻌﻀﻰ از مقلدین آﻧﻬﺎ در اﻳﻨﺠﺎ، ﻣﺘﺄﺳﻔﺎﻧﻪ راه را ﻋﻮﺿﻰ رﻓﺘﻪاﻧﺪ ﺑﺮای اﻳﻨﻜﻪ ﺑﺘﻮاﻧﻨﺪ ﺑﻪ ﮔﻔﺘﻪی ﺧﻮدﺷﺎن از ﺣﻘﻮق زن دﻓﺎع ﻛﻨﻨﺪ! آن ﺣﻘﻮق را ﺑﺪ ﻣﻴﻔﻬﻤﻨﺪ؛ ّ ﻧﻈﺮ اﺳﻼم را ﺑﺪ ﺗﻌﺒﻴﺮ می‌کنند! و اﺣﻴﺎﻧﺎ از روی ﺟﻬﺎﻟﺖ ﺑﻪ روﺷﻨﺘﺮﻳﻦ ﺗﻔﻜﺮ اﺳﻼﻣﻰ اﻧﺘﻘﺎد می‌کنند. ﻣﺸﻜﻞ زن در ﺟﻮاﻣﻌﻰ ﻛﻪ زن ﻣﺸﻜﻞ دارد از ﺟﻤﻠﻪ در ﺟﺎﻣﻌﻪی ﺧﻮدﻣﺎن ﻛﻪ ﻣﺘﺄﺳﻔﺎﻧﻪ ﺑﺎﻧﻮان در ﻣﻴﺎن خانوادهﻫﺎ، دﭼﺎر ﻣﺸﻜﻼﺗﻰ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﺑﺎ ﻣﺴﺎﺋﻠﻰﻛﻪ ﻃﺮﻓﺪاران ﺑﻪ اﺻﻄﻼح ﺣﻘﻮق زن ﻛﺎرﻣﻨﺪی، ﻛﺎرﮔﺮی و ﻣﺸﺎﻏﻞ زن ﻣﻄﺮح می‌کنند، ﺑﺮﻃﺮف ﻧﺨﻮاﻫﺪ ﺷﺪ. آﻧﭽﻪ ﻛﻪ ﻣﻮرد ﻧﻴﺎز ﺟﺎﻣﻌﻪی زنان اﺳﺖ، آنﭼﻴﺰي ﻧﻴﺴﺖ ﻛﻪ اﻣﺮوز ﺑﻌﻀﻰ از ﻗﻠﻢ ﺑﻪدﺳﺘﺎن و ﺑﻌﻀﻰ از ﻣﻨﺎدﻳﺎن ﺗﻔﻜﺮات ﺿﺪّ اﺳﻼﻣﻰ و ﻏﺮﺑﻰ در اﻳﺮان اﺳﻼﻣﻰ ﺑﺮ زﺑﺎن ﺟﺎری می‌کنند! آﻧﻬﺎ ﻫﻤﺎن اﺷﺘﺒﺎﻫﻰ را ﺗﻜﺮار می‌کنند ﻛﻪ زنان ﻣﺎ را در دوران ﺣﻜﻮﻣﺖ ﻃﺎﻏﻮت، ﺑﻪ ﻟﺒﻪی ﭘﺮﺗﮕﺎه رﺳﺎﻧﺪ. ﻣﺸﻜﻼت ﺑﺎﻧﻮان ﻛﺸﻮر، از اﻳﻦ راﻫﻬﺎ ﺑﺮﻃﺮف نمی‌شود.» [۳۵]

زنعدم درک صحیح از جایگاه و شان

تشخیص نادرست و تعیین هدف بر مبنای آن، اتفاقی‌ست که در حوزه مسائل زن و خانواده در غرب رخ داده است. اشتباهی که پیروی از آن قطعا ماحصلی جز گمراهی نخواهد داشت:«درﺑﺎره‌ی ﻣﺴﺄﻟﻪی زن در ﺟﺎﻣﻌﻪ، اﺳﺎس ﻣﺸﻜﻞ، دو ﭼﻴﺰ اﺳﺖ؛ دو ﻧﻘﻄﻪی اﺳﺎﺳﻰ اﺳﺖ ﻛﻪ اﮔﺮ درﺑﺎره ي اﻳﻦ دو ﻧﻘﻄﻪ ﺑﺸﻮد ﻓﻜﺮي ﻛﺮد، ﻃﺮﺣﻰ ﻧﻮ دراﻧﺪاﺧﺖ و ﻛﺎر ﭘﻴﮕﻴﺮ و ﻣﺴﺘﻤﺮي اﻧﺠﺎم داد، ﻣﻴﺘﻮان اﻣﻴﺪوار ﺑﻮد ﻛﻪ در ﻃﻮل زﻣﺎن - ﻣﻴﺎنﻣﺪّت ﻳﺎ ﺑﻠﻨﺪﻣﺪّت - آن ﭼﻴﺰي ﻛﻪ اﻣروز می‌توان آن را ﺑﺤﺮان ﻣﺴﺄﻟﻪی زن در دﻧﻴﺎ داﻧﺴﺖ، حل ﺷﻮد. آن دو ﭼﻴﺰ، ﻳﻜﻰ ﻋﺒﺎرت اﺳﺖ از ﻧﮕﺎه ﻏﻠﻂ و ﺑﺪ ﻓﻬﻤﻴﺪن ﺟﺎﻳﮕﺎه زن و ﺷﺄن زن در ﺟﺎﻣﻌﻪ ﻛﻪ اﻳﻦ ﻧﮕﺎه و اﻳﻦ ﺑﺪﻓﻬﻤﻰ از ﻏﺮب ﺷﺮوع ﺷﺪه و ﺧﻴﻠﻰ ﻫﻢ ﻗﺪﻳﻤﻰ و رﻳﺸﻪدار ﻧﻴﺴﺖ. آن ﻛﺴﺎﻧﻰ ﻛﻪ ﻣﺪّﻋﻰ ﺷﺪﻧﺪ ﻛﻪ در ﭘﺮوتکل‌های اﻧﺪﻳﺸﻤﻨﺪان ﺻﻬﻴﻮﻧﻴﺴﺖ اﻳﻦ ﻣﺴﺄﻟﻪ وﺟﻮد داﺷﺘﻪ، ﻣﻴﺸﻮد ﺣﺪس زد ﻛﻪ اﻳﻦ، ﺧﻼف واﻗﻊ ﻧﻴﺴﺖ. ﻳﻌﻨﻰ اﮔﺮ ﻧﮕﺎه ﻛﻨﻴﻢ، ﻣﻴﺒﻴﻨﻴﻢ اﻳﻦ ﻧﮕﺎه ﻏﻠﻂ، اﻳﻦ ﻛﺞﻓﻬﻤﻰ و ﺑﺪﻓﻬﻤﻰ در زﻣﻴﻨﻪی ﺷﺄن زن در ﺟﺎﻣﻌﻪ، ﺷﺎﻳﺪ در ﺣﺪود ﺻﺪ ﺳﺎل، ﺻﺪ و ﭘﻨﺠﺎه ﺳﺎل ﺑﻴﺸﺘﺮ در ﻏﺮب ﺳﺎﺑﻘﻪ ﻧﺪارد و از ﻏﺮب ﺳﺮرﻳﺰ ﺷﺪه اﺳﺖ ﺑﻪ ﺟﻮاﻣﻊ دﻳﮕﺮ، از ﺟﻤﻠﻪ ﺟﻮاﻣﻊ اﺳﻼﻣﻰ. اﻳﻦ ﻳﻚ ﻧﻘﻄﻪ اﺳﺖ.» [۳۶]

بدعمل کردن در حوزه خانواده

دلیل دیگری که می‌توان برای ضرورت عدم پیروی از غرب عنوان نمود،‌ عملکرد جامعه غربی در حوزه زن و خانواده است. وضعیت زن و خانواده در غرب امروز ماحصل سیاست‌ و اندیشه‌هایی است که وجودشان باید در حوزه مسائل زن مسلمان، منتفی گردد:«غربی‌ها نسبت به مسئله‌ی زن بد فهمیدند، بد عمل کردند و همان فهم بد و غلط و عمل گمراه‌کننده و مهلک خودشان را به‌صورت سکّه‌ی رایج در دنیا مطرح کردند. علیه هر کسی هم که بر ضدّ نظر آنها حرف بزند، دستگاه تبلیغاتی وسیع آنها هوچیگری می‌کند، مجال حرف زدن هم به کسی نمی‌دهد. اگر میخواهید درباره‌ی مسئله‌ی زن راهبرد درست را پیدا کنید و این راهبرد را با اجرائیّات و الزامات اساسی آن همراه کنید و در بلندمدّت پیش بروید و به نتیجه برسید، باید ذهنتان را از تفکّرات غربی در مورد زن تخلیه کنید. نمیگویم بی‌اطّلاع بمانیم، نه؛ ما طرفدار بی‌اطّلاعی نیستیم، بنده طرفدار آگاهی و آشنایی هستم، امّا مرجعیّت آن افکار را بکلّی رد کنیم. افکار غربی‌ها، نظرات غربی‌ها، در زمینه‌ی مسئله‌ی زن مطلقا نمی‌تواند مایه‌ی سعادت و هدایت جامعه‌ی بشری باشد. اولا تفکّرات آنها، تفکّراتی است مبتنی بر معرفت‌شناسی مادّی و غیرالهی، که این خودش یک غلطی استهر دستگاه علمی و فکری که بر پایه‌ی معرفت مادّی و اعتقاد مادّی باشد، طبعاً غلط است .» [۳۷]

معرفت شناسی مادی و غیرالهی

نه تنها حوزه مسائل زن و خانواده بلکه پیروی در تمام عرصه‌هایی که ریشه‌ در معرفت‌شناسی دارد با حکم ضرورت عدم پیروی از غرب مواجه است:«افکار غربی‌ها، نظرات غربی‌ها، در زمینه‌ی مسئله‌ی زن مطلقا نمی‌تواند مایه‌ی سعادت و هدایت جامعه‌ی بشری باشد. زیرا تفکّرات آنها، تفکّراتی است مبتنی بر معرفت‌شناسی مادّی و غیرالهی، که این خودش یک غلطی است. هر دستگاه علمی و فکری که بر پایه‌ی معرفت مادّی و اعتقاد مادّی باشد، طبعاً غلط است.» [۳۸]

جمع بین شئون مختلف

جمع‌کردن و با هم دیدن نقش‌هایی که زن می‌تواند و باید عهده‌دار آن باشد یکی از ضرورت‌هایی‌ست که در بررسی مسائل زن باید مورد توجه قرار گیرد. تجمعی که خط بطلان خواهد کشید بر کج‌فهمی‌ها از شان و جایگاه زن در اسلام:«اﺳﻼم ﺑﻪ ﻣﻌﻨﺎي واﻗﻌﻰ زن را ﺗﻜﺮﻳﻢ ﻛﺮده اﺳﺖ. اﮔﺮ روي ﻧﻘﺶ ﻣﺎدر و ﺣﺮﻣﺖ ﻣﺎدر در درون خانواده ﺗﻜﻴﻪ ﻣﻴﻜﻨﺪ، ﻳﺎ روي ﻧﻘﺶ زن و ﺗﺄﺛﻴﺮ زن و ﺣﻘﻮق زن و وﻇﺎﻳﻒ و ﻣﺤﺪودیت‌های زن در داﺧﻞ خانواده ﺗﻜﻴﻪ می‌کند، ﺑﻪﻫﻴﭻوﺟﻪ ﺑﻪ ﻣﻌﻨﺎی اﻳﻦ ﻧﻴﺴﺖ ﻛﻪ زن را از ﺷﺮﻛﺖ در ﻣﺴﺎﺋﻞ اﺟﺘﻤﺎﻋﻰدﺧﺎﻟﺖ در ﻣﺒﺎرزات و فعالیت‌های ﻋﻤﻮﻣﻰ ﻣﺮدم ﻣﻨﻊ ﻛﻨﺪ. ﻋﺪّه‌ای ﺑﺪ و ﻳﺎ ﻛﺞ ﻓﻬﻤﻴﺪﻧﺪ؛ ﻳﻚ ﻋﺪّه‌ی ﻣﻐﺮض ﻫﻢ از اﻳﻦ ﻛﺞﻓﻬﻤﻰ اﺳﺘﻔﺎده ﻛﺮدﻧﺪ؛ ﻛﺄﻧّﻪ ﻳﺎ ﺑﺎﻳﺪ زن، ﻣﺎدر ﺧﻮب و ﻫﻤﺴﺮ ﺧﻮﺑﻰ ﺑﺎﺷﺪ ﻳﺎ ﺑﺎﻳﺪ در ﺗﻼش‌ها و فعالیت‌های اﺟﺘﻤﺎﻋﻰ ﺷﺮﻛﺖ ﻛﻨﺪ؛ ﻗﻀﻴﻪ اﻳﻨﻄﻮری ﻧﻴﺴﺖ؛ ﻫﻢ ﺑﺎﻳﺪ ﻣﺎدر ﺧﻮب و ﻫﻤﺴﺮ ﺧﻮﺑﻰ ﺑﺎﺷﺪ، ﻫﻢ در فعالیت اﺟﺘﻤﺎﻋﻰ ﺷﺮﻛﺖ ﻛﻨﺪ. ﻓﺎﻃﻤﻪی زﻫﺮا(ﺳﻼم‌اﷲﻋﻠﻴﻬﺎ) ﻣﻈﻬﺮ ﭼﻨﻴﻦ ﺟﻤﻌﻰ اﺳﺖ؛ ﺟﻤﻊ ﺑﻴﻦ ﺷﺆون ﻣﺨﺘﻠﻒ. زﻳﻨﺐ ﻛﺒﺮی (ﺳﻼم‌اﷲ ﻋﻠﻴﻬﺎ)ﻧﻤﻮﻧﻪی دﻳﮕﺮ اﺳﺖ. زنهای ﻣﻌﺮوف ﺻﺪر اﺳﻼم و زنهای ﺑﺮﺟﺴﺘﻪ، ﻧﻤﻮﻧﻪﻫﺎی دﻳﮕﺮﻧﺪ؛ اﻳﻨﻬﺎ در ﺟﺎﻣﻌﻪ ﺑﻮدﻧﺪ و ﺣﻀﻮر داﺷﺘﻨﺪ. [۳۹]

حفظ ویژگی‌های زنانه درعرصه‌های گوناگون

توجه به ویژ‌گی‌ها و ظرافت زنانه و عمل بر طبق آن، در مبنای اسلامی اجتناب ناپذیر خواهد بود. عملی که گاه سلبی و گاه ایجابی‌ست. هر آنچه ضربه زننده به این ویژگی‌ها باشد نهی و کنش‌های محافظی از آن توصیه شده است. به عبارت دیگر نمی‌توان این مهم را نادیده انگاشت و ادعای اسلامی عمل نمودن را کرد:«زن مانند گلی است که باید او را مراقبت کرد. با این چشم باید به این موجود دارای لطافت‌های روحی و جسمی نگاه کرد. این نظر اسلام است. هم خصوصیت زنانگی زن که همه احساسات و خواست‌های او بر اساس این خصوصیت زنانگی است، حفظ شده است، بر او تحمیل نشده است، از او خواسته نشده است، که در حالی که زن است، مثل مرد فکر کند، مثل مرد کار کند، مثل مرد بخواهد، یعنی خصوصیت زن ﺑﻮدن ﻛﻪ ﻳﻚ ﺧﺼﻮﺻﻴﺖ ﻃﺒﻴﻌﻰ و ﻓﻄﺮي و ﻣﺤﻮر ﻫﻤﻪی اﺣﺴﺎﺳﺎت و ﺗﻼش‌های زنانه اﺳﺖ، در دﻳﺪ اﺳﻼم است-؛ ﻫﻢ در ﻋﻴﻦ ﺣﺎل، ﻣﻴﺪانﻋﻠﻢ، ﻣﻴﺪان ﻣﻌﻨﻮﻳﺖ، ﻣﻴﺪان ﺗﻘﻮا، ﻣﻴﺪان ﺳﻴﺎﺳﻰ ﺑﺮ روی او ﺑﺎز ﺷﺪه اﺳﺖ واو ﻫﻢ ﺑﻪ ﻛﺴﺐ ﻋﻠﻢ و حضور در میدانهای گوناگون اجتماعی وسیاسی ﺗﺸﻮﻳﻖ ﺷﺪه اﺳﺖ. و در حوزه خانواده نیز مرد موظف است و ﺣﻖّ ﺗﻜﻠﻴﻒ، ﺗﺤﻤﻴﻞ، زﻳﺎده‌روی، اﻋﻤﺎل ﻗﺪرﺗﻬﺎي ﺟﺎﻫﻼﻧﻪ و ﻏﻴﺮﻗﺎﻧﻮﻧﻰ ﻧﺪارد. اﻳﻦ، آن ﻧﮕﺎه اﺳﻼﻣﻰ اﺳﺖ.» [۴۰]

حفظ حرمت و کرامت زن

اگر بنا باشد زن مسلمان به مقصود و شان وجودی خویش در جامعه اسلامی دست ‌یابد، باید مورد احترام و تکریم قرار گیرد و این احترام و تکریم جز با زمینه‌سازی شرایط مناسب و متناسب برای او، جهت دست‌یابی به جایگاه و حقوق انسانی‌اش، ممکن نخواهد بود: «اﺣﺘﺮام ﺑﻪ زن اﻳﻦ اﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﻪ زن ﻓﺮﺻﺖ داده ﺑﺸﻮد ﺗﺎ آن ﻧﻴﺮوﻫﺎ و اﺳﺘﻌﺪادﻫﺎی ﺑﺮﺟﺴﺘﻪ و ﻋﻈﻴﻤﻰ را ﻛﻪ در درون ﻫﺮ اﻧﺴﺎﻧﻰ ﺧﺪای ﻣﺘﻌﺎل ﺑﻪ ودﻳﻌﻪ ﻧﻬﺎده اﺳﺖ - از ﺟﻤﻠﻪ زن و اﺳﺘﻌﺪادﻫﺎﻳﻰ ﻛﻪ ﻓﻘﻂ در درون زنان وﺟﻮد دارد - اﻳﻦ اﺳﺘﻌﺪادﻫﺎ در ﺳﻄﻮح ﻣﺨﺘﻠﻒ ﺑﺮوز ﻛﻨﺪ؛ در ﺳﻄﺢ خانوادهه، در ﺳﻄﺢ ﺟﺎﻣﻌﻪ، در ﺳﻄﺢ ﺑﻴﻦاﻟﻤﻠﻠﻰ، ﺑﺮای ﻋﻠﻢ، ﺑﺮای داﻧﺶ و ﻣﻌﺮﻓﺖ و ﺗﺤﻘﻴﻖ، ﺑﺮای ﺗﺮﺑﻴﺖ و ﺳﺎزﻧﺪﮔﻰ. اﺣﺘﺮام ﺑﻪ زن اﻳﻦ اﺳﺖ.» [۴۱]

جستارهای وابسته

پانویس

  1. زنان ﻧﺨﺒﻪ 86/04/13
  2. ﻛﻨﮕﺮه‌ى ﺑﻴﻦاﻟﻤﻠﻠﻰ زن و اﻧﻘﻼب ﺟﻬﺎﻧﻰ اﺳﻼم در ﺗﺎﻻر ﺗﺌﺎﺗﺮ ﺷﻬﺮ 67/11/08
  3. بانوان نخبه، 86/04/13
  4. ذاکرین اهل البیت علیهم السلام99/11/15
  5. زنان ﻧﺨﺒﻪ 86/04/13
  6. ذاکرین اهل البیت علیهم السلام99/11/15
  7. دیدار عمومی زنان72/09/17
  8. زنان ﻧﺨﺒﻪ 86/04/13
  9. اﻗﺸﺎر ﻣﺨﺘﻠﻒ ﻣﺮدم84/03/25
  10. زنان ﻧﺨﺒﻪ 86/04/13
  11. الگو سوم، فرج الله هدایت نیا، ص90تا102
  12. احزاب آیه 35
  13. ﺷﺮﻛﺖﻛﻨﻨﺪﮔﺎن در اﺟﻼس ﺟﻬﺎﻧﻰ» زنان و ﺑﻴﺪاری اﺳﻼﻣﻰ» ٩١/0٤/0٢
  14. ذاکرین اهل‌بیت علیهم‌السلام 96/12/17
  15. ذاکرین اهل‌بیت علیهم‌السلام 96/12/17
  16. ذاکرین اهل‌بیت علیهم‌السلام 96/12/17
  17. اعضای شورای مرکزی جمعیت زنان 71/02/15
  18. ﺳﻮﻣﻴﻦ ﻧﺸﺴﺖ اندیشه‌های راﻫﺒﺮدى ﺑﺎ ﻣﻮﺿﻮع زن و خانواده 90/10/14
  19. دیدار عمومی زنان 63/12/21
  20. دیدار عمومی زنان 63/12/21
  21. ﻣﺼﺎﺣﺒﻪ ﺑﺎ ﻣﺠﻠّﻪى زن روز66/12/13
  22. ﻛﻨﮕﺮه‌ى ﺑﻴﻦاﻟﻤﻠﻠﻰ زن و اﻧﻘﻼب ﺟﻬﺎﻧﻰ اﺳﻼم67/11/08
  23. ﻛﻨﮕﺮه‌ى ﺑﻴﻦاﻟﻤﻠﻠﻰ زن و اﻧﻘﻼب ﺟﻬﺎﻧﻰ اﺳﻼم67/11/08
  24. دیدار عمومی زنان 76/07/30
  25. دیدار عمومی زنان 76/07/30
  26. دیدار عمومی زنان 76/07/30
  27. ﺟﻠﺴﻪى ١٢٤ ﺗﺪرﻳﺲ درس ﺧﺎرج ﻓﻘﻪ و اﺻﻮل 79/12/07
  28. زنان ﻓﺮﻫﻴﺨﺘﻪى ﺣﻮزوى و داﻧﺸﮕﺎﻫﻰ92/02/21
  29. زنان نخبه 71/09/25
  30. زنان نخبه 71/09/25
  31. دیدار عمومی زنان 76/07/30
  32. زنان ﻧﻤﺎﻳﻨﺪه‌ى ﻣﺠﻠﺲ ﺷﻮراى اﺳﻼﻣﻰ 76/04/30
  33. اﻋﻀﺎى ﺷﻮراى ﻓﺮﻫﻨﮕﻰـ اﺟﺘﻤﺎﻋﻰ زنان 75/08/14
  34. دیدار عمومی زنان 76/07/30
  35. زنانﻫﺮﻣﺰﮔﺎن 76/11/29
  36. زنان ﻧﺨﺒﻪ90/03/01
  37. زنان برگزیده کشور93/01/30
  38. زنان نخبه90/03/01
  39. ذاکرین اهل‌البیت علیهم‌السلام 84/05/05
  40. دیدار عمومی زنان 79/06/30
  41. زنان ﻗﺮآن ﭘﮋوه ﻛﺸﻮر88/07/22

منابع

  • KHMENEI.IR
  • بانکی پور فرد، محمد حسین، مجموعه 5 جلدی نقش و رسالت زن، در بیانات رهبر معظّم انقلاب اسلامی،انتشارات انقلاب اسلامی، 1391
  • هدایت‌نیا گنجی، فرج‌الله، الگوی سوم: الگوی رفتاری زن در خانواده و جامعه، نشر لشگر فرشتگان، 1395