مساله رفتار و روابط جنسی در اندیشه آیتالله خامنهای
این مقاله با توجه به محتوای بیانات آیتالله خامنهای تالیف شده است و دیگر آثار ایشان را دربر نمیگیرد. |
ازآنجاکه کارآمدترین حربه جهان غرب برای تضعیف اقتدار ملی سایر جوامع، ترویج انحرافات اخلاقی و جنسی از طریق تهاجم فرهنگی و براندازی نرم است، مسئله جاذبه جنسی و خطر آن برای زن و مرد، خانواده و جامعه باید جدی گرفته شود. «اﻳﻦ مسئلهی جاذبهی ﺟﻨﺴﻰ و ﺧﻄﺮ جاذبهی ﺟﻨﺴﻰ ﺑﺮاي زن و ﺑﺮاي ﻣﺮد و ﺑﺮاي ﺟﺎﻣﻌﻪ و ﺑﺮاي ﺧﺎﻧﻮاده، اﻳﻦ را ﺑﻪ ﻧﻈﺮ ﻣﻦ ﺧﻴﻠﻰ ﺑﺎﻳﺴﺘﻰ جدی ﮔﺮﻓﺖ. »[۱]
دیدگاه اسلام
تأمین نیاز جنسی در دیدگاه اسلام، حدود و مرزهایی که در این مسئله تعریفشده است در راستای تأمین اهداف کلانی است که نقش تعیینکننده در سرنوشت فرد و جامعه دارد. اسلام تأمین نیاز جنسی را محدود به ازدواج شرعی و قانونی و در چارچوب خانواده میداند. لذا توجه به مسئله تأمین نیاز جنسی و ارتباط آن با تشکیل خانواده، نقش قوانین و دستورات اسلام در تقویت و پویای این نیاز حائز اهمیت است. بهعنوانمثال دستورات اسلام در باب معاشرت و ارتباط زن و مرد نامحرم، دستورات و الزامات پوشش حجاب و عفاف و همچنین قوانین و مقرارت نگاه به نامحرم و سایر دستوراتی که در اسلام تعبیهشده است پشتوانه احساسات و نیازهای جنسی است که سنگ بنای تشکیل خانواده را قرار میدهند. بیاعتنایی به قوانین اسلام در باب پوشش، معاشرت و نگاه به نامحرم زمینهساز انحرافات جنسی و تأمین نیاز جنسی خارج از چارچوبی که اسلام دستور داده است میشود و نتیجه چنین امری این است که تشکیل خانواده و پذیرش مسئولیتهای خانوادگی برای فرد بیمعنا و پوچ خواهد شد. «کارهایی که در اسلام ممنوع شده، اثرش در خانواده ظاهر میشود. اینکه گفتند محرم، نامحرم، روگیری و زن با آرایش، چهره خودش را به مردان نشان ندهد، مراعات کند و مرد هم نگاه نکند، به خاطر این است که هرکدام از اینها مثل کلنگی است که به بنیان خانواده زده میشود، ممکن است همان لحظه اثر نکند؛ اما مجموعش ناگهان سقف را پایین می¬آورد. بعضی-ها خیال میکنند این محرم و نامحرم، چادر، نگاه نکن، چشمت را پایین بینداز و اینها، همه¬اش مقررات خشکی است که اسلام قرار داده است. نه؛ اینها سعادت زن و مرد را تضمین میکند و در محیط خانواده، صفا و صمیمیت به وجود می¬آورد. این مسائل، پشتوانه احساسات و نیازهای جنسی دستگاه خانواده است و آن را مستحکم میکند. این بسیار پشتوانه مهمی است. آنهایی که از هر راهی و بیقیدوشرط این نیاز را تأمین میکنند، دیگر خانواده برایشان مفهوم واقعی ندارد و یک قرارداد بی¬ربط، بی¬معنا و بی¬روح خواهد شد. این توصیه اول را شما دختران و پسران، با دقت رعایت کنید. »[۲] نتیجه ملموس، روشن و قابلدرک بیتوجهی به قوانین و مقرارت اسلام در باب روابط زن و مرد، تأمین نیاز جنسی و رعایت حدود مختلف در دستورات اسلام را میتوان در دنیای مدرن و پیشرفته غرب بهروشنی و وضوح دید. تزلزل بنیان خانواده، رواج بیعفتی به علت آزادیها جنسی و بیبندوباری در روابط و معاشرتهای زن و مرد نتیجه بیتوجهی به قوانین خلقت و نادیده گرفتن قوانین و دستورات مطابق با فطرت و خلقت انسان است. تأمین نیاز جنسی در خارج از چارچوب خانواده موجب شده است که خانواده به مفهومی بیمعنا، تحمیل مسئولیت، فشار و تشریفات برای فرد در غرب تبدیل شود؛ که زمینهساز آسیبی بزرگتر؛ یعنی عدم عاطفه، دلبستگی و وابستگی زن و مرد در خانواده میشود که نتیجه آن حذف و تزلزل بنیان خانواده خواهد بود. «در دﻧﻴﺎي ﻏﺮب و بخصوص در اﻣﺮﻳﻜﺎ و ﺑﻌﻀﻰ از ﻛﺸﻮرﻫﺎي اروﭘﺎي ﺷﻤﺎﻟﻰ ﻣﻌﺮوف اﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﻨﻴﺎن ﺧﺎﻧﻮاده ﺧﻴﻠﻰ ﻣﺘﺰﻟﺰل اﺳﺖ. ﭼﺮا؟ علت اﻳﻦ اﺳﺖ ﻛﻪ در آﻧﺠﺎﻫﺎ آزادي ﺟﻨﺴﻰ و بیبندوباری ﺟﻨﺴﻰ زﻳﺎدﺗﺮ اﺳﺖ. وﻗﺘﻰ ﺑﻰﻋﻔّﺘﻰ راﻳﺞ ﺷﺪ، ﻳﻌﻨﻰ ﻣﺮد و زن اﻳﻦ ﻧﻴﺎز ﻏﺮﻳﺰي را درجایی دﻳﮕﺮ ﻏﻴﺮ از ﺧﺎﻧﻮاده، ﻏﻴﺮ از ﻛﺎﻧﻮن ﺧﺎﻧﻮاده، ﺗﺄﻣﻴﻦ ﻛﺮدﻧﺪ، اﻳﻦ ﻛﺎﻧﻮن ﺧﺎﻧﻮاده، درواقع یکچیز بیمعناست: یکچیز ﺗﺤﻤﻴﻠﻰ و ﺗﺸﺮﻳﻔﺎﺗﻰ اﺳﺖ. ﻟﺬا ازنظر ﻋﺎﻃﻔﻰ از ﻫﻢ ﺟﺪا میشوند. ﺣﺎﻻ ﻇﺎﻫﺮاً ﺟﺪاﻳﻰ ﺑﻴﻨﺸﺎن ﻧﻴﺴﺖ اما ﺑﻪ ﻫﻢ ﻋﻼﻗﻪ و دلبستگی ﻧﺪارﻧﺪ. »[۳]
اهمیت و ضرورت
پشتوانه و وسیله استحکام خانواده
دست توانمند آفرینش، غریزه قدرتمند جنسی را با ذات آدمی، عجین کرده است که خود، عامل تکامل انسان، تحکیم عواطف و احساسات، بقای نسل و بسیاری مواهب دیگر است. طبق قانون اسلام نیاز جنسی از طریق خانواده تأمین میشود. لذا رهبری وجه اهمیت و اعتبار غریزه جنسی در اسلام را در پشتوانه و عامل استحکام بودن این غریزه و نیاز برای تشکیل خانواده میدانند. ایشان معنا و مقصود از مسئله پشتوانه و عامل استحکام بودن این نیاز را چنین تعریف مینمایند: اگر زن و مرد عفت جنسی پیشه کنند و در باب غریزه جنسی دستورات اسلام را رعایت کنند -به دنبال ارضا این نیاز در چارچوب خانواده باشند - به دلیل همین نیاز، احتیاج و وابستگی زن و مرد به یکدیگر بیشتر شده و این موجب استحکام بنای خانواده میشود. باید توجه داشت که خانواده علاوه بر تأمین نیازهای طبیعی و غریزی میل به ادامه نسل و داشتن فرزند را که درگرو تأمین همین نیاز جنسی است تأمین میکند. «اسلام همین غریزه جنسی را پشتوانه بنای خانواده قرار داده است؛ یعنی وسیله استحکام خانواده قرار داده است؛ یعنی چه؟ یعنی وقتی زن و مرد عفیفاند و متدین و خداترساند و طبق دستور اسلام از گناه در باب غریزه جنسی اجتناب میکنند، طبعاً نیاز زن و مرد به یکدیگر در این مورد بیشتر خواهد شد. وقتی به هم زیادتر احتیاج داشتند، این بنای خانواده که پایه اصلی¬اش زن و مرد است، مستحکم¬تر خواهد شد. »[۴] لذا اگر دقیقتر ببینیم نیاز جنسی اگرچه ابتدا اهمیت و اعتباری عمیق دارد اما درواقع در جهت تأمین سایر نیازهای بشر مثل تشکیل خانواده و تولید نسل اعتبار درجهی دومی پیدا خواهد کرد. ازآنجاکه هدف و مقصود اصلی تشکیل خانواده وسیلهای برای تأمین آسایش روحی و وسیلهای برای دلگرم شدن افراد خانواده به تداوم فعالیت زندگی است. برای تأمین اهداف موردنظر باید تمام تلاش خود را در حل مسئله جنسی جوانان بهعنوان پشتوانه و وسیله استحکام خانواده به کار ببریم. تا برکات فروان اخروی و دنیوی برای کشور حاصل شود. «فرصت ازدواج و آرام گرفتن در یک مجموعه خانواده یکی از فرصتهای مهم زندگی است. برای زن و مرد هر دو اینیک وسیله آرامش و آسایش روحی و وسیله دلگرم شدن به تداوم فعالیت زندگی است. وسیله تسلی، وسیله پیدا کردن یک غمخوار نزدیک که برای انسان در طول زندگی لازم است. قطعنظر از نیازهای طبعی انسان که نیازهای غریزی و جنسی است، مسئله تولید نسل و داشتن فرزند هم خود از دلخوشیهای بزرگ زندگی است. پس میبینید از هر دو طرف که انسان نگاه میکند، ازدواج یک امر مبارک و یک پدیده بسیار مفید است. البته مهمترین فایده ازدواج همان تشکیل خانواده است و بقیه مسائل، فرعی و درجهدو و یا پشتوانه این مسئله است؛ مثل تولید نسل یا ارضای غرایز بشری اینها همه درجهدو است، درجه اول همان تشکیل خانواده است. »[۵]
مسئله تداوم نسل
یکی دیگر از وجوه اعتبار و اهمیت غریزه جنسی و تلاش برای هدایت و جهتدهی این نیاز فطری انسان مسئله تولید نسل، تداوم نسل و داشتن فرزند است. فرزند آوری علاوه بر اینکه انگیزه و هدف انسان از تشکیل خانواده هست موجبات دلخوشی و انگیزهای بزرگ در تداوم فعالیت و کار در اجتماع برای انسان است. از طرفی جمعیت و نسل جوان و داشتن نیروی کار جوان در هر اجتماعی از سرمایهها و عوامل قدرت در جهان محسوب میشود. کشورهایی که سرمایه بزرگ نسل و نیروی جوان کاری دارند کشورهایی مقتدر، موفق و پیشرفته درزمینهٔ کار، ثروت و فعالیت اجتماعی هستند. «هرچه که ما بتوانیم در جامعه مسئلهی مشکل جنسی جوانها را حل کنیم، این به نفع دنیا و آخرت جامعهی ما است؛ به نفع دنیا و آخرت کشور ما است؛ بعد هم برای مسئلهی نسل که من رویش خیلی تکیهدارم] مهم است.»[۶]
زمینه طبیعی و غریزی داشتن
غرایز فطری و طبیعی که در انسان وجود دارد همانگونه که میتواند عاملی جهت سعادت و تعالی انسان شود میتواند عامل ابزاری جهت سقوط و انحطاط انسان و جامعه و خانوادهای باشند که در آن زندگی میکند. غرایز انسانی میتوانند توسط دشمنان جامعه جهتدهی شده و به عاملی جهت تسلط و نابودی فرهنگ و سرمایههای یک اجتماع تبدیل شود. به همین دلیل توجه و اهمیت دادن به غرایز و جهتدهی آنها جهت تأمین سعادت، هدایت، تعالی و ترقی جامعه انسانی ضروری و لازم است. «ﻋﻼوهى ﺑﺮ اﻳﻦ، زمینههایی در ﻃﺒﻴﻌﺖ اﻧﺴﺎن وﺟﻮد دارد ﻛﻪ ﺑﻪ رﺷﺪ آن ﻓﺮﻫﻨﮓ ﻛﻤﻚ میکند، ﻣﺜﻞ زمینهی ﺗﻤﺎﻳﻞ ﺟﻨﺴﻰ ﻛﻪ در ﻫﺮ اﻧﺴﺎﻧﻰ وﺟﻮد دارد دﻳﮕﺮ. آن ﻓﺮﻫﻨﮓ، ﻓﺮﻫﻨﮕﻰ ﺑﻮد ﻛﻪ ﺑﺎ اﺳﺘﻔﺎدهى از زمینهی ﺗﻤﺎﻳﻞ ﺟﻨﺴﻰ- ﻛﻪ در ﻫﺮ ﻣﻮﺟﻮد ﺑﺸﺮي ﻫﺴﺖ - ﮔﺴﺘﺮش ﭘﻴﺪا میکرد بهصورت بیرویه بهصورت بیقاعده. ﭼﺮا؟ آن ﺑﻮد ﺣﺮﻛﺖ جدی و ﺳﻴﺎﺳﺖ اﺻﻠﻰ ﺑﺮاي ﻛﺸﺎﻧﺪن زن، ﺑﺮاي ﺟﻬﺖ دادن ﺑﻪ زن، آن ﺑﻮد؛ و آنیک ﻓﺮﻫﻨﮕﻰ اﺳﺖ ﻛﻪ ﻃﺒﻴﻌﺖ اﻧﺴﺎﻧﻰ و ﻏﺮﻳﺰهى ﺑﺸﺮي ﻣﻮﺟﻮد در ﻫﺮ اﻧﺴﺎن - ﻛﻪ ﺑﻪ آن اﺷﺎره ﻛﺮدم - ﺑﻪ او ﻛﻤﻚ میکند، ﺑﻪ ﺗﻮﺳﻌﻪ و ﮔﺴﺘﺮﺷﺶ ﻛﻤﻚ میکند. ﺧﺐ، ﺣﺎﻻ ﺑﻌﺪ از اﻧﻘﻼب در ﻣﻘﺎﺑﻞ آن دو ﻋﺎﻣﻞ: ﻋﺎﻣﻞ درآوردن آن ﻓﺮﻫﻨﮓ بهصورت ﻳﻚ ﻓﻜﺮ و ﻋﻘﻴﺪه - ﻛﻪ ﮔﻔﺘﻴﻢ ﺗﺮوﻳﺞ میشد - و ﻋﺎﻣﻞ زﻣﻴﻨﻪ داﺷﺘﻦ ﻃﺒﻴﻌﻰ و ﻏﺮﻳﺰي در اﻧﺴﺎن، اﻳﻦ دو ﻋﺎﻣﻞ ﺑﺎ ﻳﻚ ﻣﺎﻧﻊ ﺳﺨﺖ - ﻳﻌﻨﻰ اﻧﻘﻼب - روﺑﺮو ﺷﺪ، ﻳﻌﻨﻰ اﻧﻘﻼب ﻳﻚ ﺗﻮدﻫﻨﻰ ﻣﺤﻜﻢ زد ﺑﻪ ﺣﺮﻛﺖ ﺳﺮﻳﻌﻰ ﻛﻪ آن ﻓﺮﻫﻨﮓ بهصورت ﺷﺘﺎﺑﺎن در جامعهی ﻣﺎ آﻏﺎز ﻛﺮده ﺑﻮد و ﺑﻪ دورهم اﻓﺘﺎده ﺑﻮد دﻳﮕﺮ، درﺳﺖ اﺳﺖ؟ ﻳﻌﻨﻰ ﻧﺎﮔﻬﺎن اﻧﻘﻼب آﻣﺪ وﺳﻂ و ﻫﻤﭽﻨﻴﻦ ﻣﺤﻜﻢ زد ﺗﻮي سینهی آن ﺣﺮﻛﺖ. ﻛﻰ؟ ﺳﺎل مثلاً ٥٦، ٥٧؛ نمیگویم ﭘﻴﺮوزي اﻧﻘﻼب، ﺑﻠﻜﻪ ﻣﻴﮕﻮﻳﻢ ﺑﺮوز ﻫﻴﺠﺎن اﻧﻘﻼب، ﺑﺮوز ﺣﺮﻛﺖ اﻧﻘﻼﺑﻰ. »[۷]
آثار و پیامدهای وسیع
وجه دیگر اهمیت و اعتبار غریزه جنسی مسئله تبعات و آثار دامنهدار انحرافات غریزه جنسی است. آثار و تبعات افسارگسیختگی جنسی و غریزی در جوامع به حدی خطرناک و بیمناک است که در تمام ادیان برای آن حدومرز و راههای جهت کنترل و جهتدهی آن قرار دادهشده است. تجربه و آمارهای جنایات هولناک بشری در طول تاریخ غرب نشان میدهد که افسارگسیختگی این غریزه چه آثار و تبعات فرهنگی، اجتماعی، خانوادگی و فردی دارد. آثاری که از تلاشی و تزلزل خانواده آغاز و تا مرز قانونی شدن قتل و سقطجنین جهان را درنوردیده و زنان و مردان را به انواع بیماریهای جسمی، روانی و اخلاقی دچار کرده است. «ﻓﺴﺎد ﺟﻨﺴﻰ، بیبندوباری ﺟﻨﺴﻰ، ﻋﺪم رﻋﺎﻳﺖ ﺿﻮاﺑﻂ و ﺣﺪود، اﺳﺘﻔﺎده از ﻏﺮاﻳﺰ ﺟﻨﺴﻰ، اینیکی از آن ﻣﻮاردي اﺳﺖ ﻛﻪ ﻳﻚ ﻏﺮﻳﺰه دﭼﺎر اﻧﺤﺮاف ﺷﺪه اﺳﺖ و ﻣﺎ میبینیم ﻛﻪ ﺑﺎ ﺑﻪ اﻧﺤﺮاف ﻛﺸﺎﻧﺪن و ﻏﻠﻂ اﺳﺘﻔﺎده ﻛﺮدن از غریزهی ﺟﻨﺴﻰ ﻣﺮد و زن در ﺳﻄﻮح ﻣﺨﺘﻠﻒ ﭼﻪ ﻣﺸﻜﻼت ﺑﺰرﮔﻰ ﺑﺮاي ﺟﻮاﻣﻊ ﺑﻪ وﺟﻮد میآید و اﻣﺮوز دﻧﻴﺎ بخصوص ﺟﻮاﻣﻊ ﻏﺮﺑﻰ در ﭼﻪ مرضهای لاعلاج اﺟﺘﻤﺎﻋﻰ و روﺣﻰ و ﺟﺴﻤﻰ ﺑﻪ ﺳﺮ میبرند. ﻣﺘﺄﺳﻔﺎﻧﻪ ﻣﺼﻴﺒﺖ ﺑﺰرگ در زﻣﺎن ﻣﺎ، ﻳﻌﻨﻰ در اﻳﻦ ﭼﻨﺪﻳﻦ ده ﺳﺎﻟﻰ ﻛﻪ اﺳﺘﻌﻤﺎر و سیاستهای سلطهگر ﺑﺮ ﻛﺸﻮرﻫﺎي اﺳﻼﻣﻰ ﺗﺴﻠﻂ ﭘﻴﺪا ﻛﺮدﻧﺪ، ﺑﻼ و ﻣﺼﻴﺒﺖ ﺑﺰرگ اﻳﻦ ﺑﻮد ﻛﻪ اﺳﺘﻌﻤﺎرﮔﺮان ﺑﺮاي اﻳﻨﻜﻪ ﺑﺮ ﺟﻮاﻣﻊ اﺳﻼﻣﻰ ﻣﺴﻠﻂ ﺑﺸﻮﻧﺪ، از ﻫﺮ اﻫﺮﻣﻰ اﺳﺘﻔﺎده ﻛﺮدﻧﺪ. از ﻫﺮ وسیلهای ﺑﻬﺮه ﺑﺮدﻧﺪ؛ ﺣﺘّﻰ ﺟﻨﺎﻳﺘﻜﺎراﻧﻪﺗﺮﻳﻦ اﺑﺰارﻫﺎ و وﺳﺎﻳﻞ را ﻫﻢ از ﻳﺎد ﻧﺒﺮدﻧﺪ و ﻳﻜﻰ از آنها ﻫﻤﻴﻦ مسئلهی ﺟﻨﺴﻰ و ﻛﺸﺶ ﺟﻨﺴﻰ و میلزن و ﻣﺮد ﻛﻪ بهطور ﻃﺒﻴﻌﻰ در آنها ﻫﺴﺖ، استفادهی ﻧﺎﻣﺸﺮوع و ﻧﺎدرﺳﺖ را از اﻳﻦ اﺣﺴﺎس ﻃﺒﻴﻌﻰ در اﻧﺴﺎن ﺑﺮدﻧﺪ .»[۸]
آسیبها
تضعیف و نابودی خانواده و جامعه
«اﮔﺮ انسانها رﻫﺎ ﺑﻮدﻧﺪ ﻛﻪ غریزهی ﺟﻨﺴﻰ را هر طور میخواهند اشباع کنند، ﻳﺎ ﺧﺎﻧﻮاده ﺗﺸﻜﻴﻞ نمیشد ﻳﺎ یکچیز ﺳﺴﺖ و ﭘﻮچ و تهدید پذیر و ویرانی پذیری میشد و ﻫﺮ ﻧﺴﻴﻤﻰ آن را ﺑﻪ ﻫﻢ میزد؛ ﻟﺬا در ﻫﺮ ﺟﺎي دﻧﻴﺎ ﻛﻪ میبینید آزادیهای ﺟﻨﺴﻰ ﻫﺴﺖ؛ ﺑﻪ ﻫﻤﺎن ﻧﺴﺒﺖ ﺧﺎﻧﻮاده ﺿﻌﻴﻒ اﺳﺖ؛ ﭼﻮن ﻣﺮد و زن ﺑﺮاي اﺷﺒﺎع اﻳﻦ ﻏﺮﻳﺰه، اﺣﺘﻴﺎﺟﻰ ﺑﻪ اﻳﻦ ﻛﺎﻧﻮن ﻧﺪارﻧﺪ؛ اما در آﻧﺠﺎﻫﺎﻳﻰ ﻛﻪ دﻳﻦ ﺣﺎﻛﻢ اﺳﺖ و آزادي ﺟﻨﺴﻰ ﻧﻴﺴﺖ، همهچیز ﺑﺮاي ﻣﺮد و زن ﻫﺴﺖ، ﻟﺬا اﻳﻦ ﻛﺎﻧﻮن ﺧﺎﻧﻮاده ﺣﻔﻆ و نگهداشته میشود.»[۹] کانون خانواده برای انسان چیز بیمعنایی خواهد شد یکچیز تحمیلی و تشریفاتی که برای فرد بار روانی و مسئولیتهای اضافه را تحمیل میکند.« وﻗﺘﻰ ﺑﻰﻋﻔّﺘﻰ راﻳﺞ ﺷﺪ، ﻳﻌﻨﻰ ﻣﺮد و زن اﻳﻦ ﻧﻴﺎز ﻏﺮﻳﺰي را درجایی دﻳﮕﺮ ﻏﻴﺮ از ﺧﺎﻧﻮاده، ﻏﻴﺮ از ﻛﺎﻧﻮن ﺧﺎﻧﻮاده، ﺗﺄﻣﻴﻦ ﻛﺮدﻧﺪ، اﻳﻦ ﻛﺎﻧﻮن ﺧﺎﻧﻮاده، درواقع یکچیز بیمعناست: یکچیز ﺗﺤﻤﻴﻠﻰ و ﺗﺸﺮﻳﻔﺎﺗﻰ اﺳﺖ. ﻟﺬا ازنظر ﻋﺎﻃﻔﻰ از ﻫﻢ ﺟﺪا میشوند. ﺣﺎﻻ ﻇﺎﻫﺮاً ﺟﺪاﻳﻰ ﺑﻴﻨﺸﺎن ﻧﻴﺴﺖ اما ﺑﻪ ﻫﻢ ﻋﻼﻗﻪ و دلبستگی ﻧﺪارﻧﺪ. »[۱۰] لذا در هر جامعهای خانواده تشکیل نشود و یا ضعیف و سستبنیاد باشد جامعه و اجتماع بشری که بهواسطه آن خانواده تشکیل میشود ضعیف، سستبنیاد و فاسد خواهد بود. «در جامعهای اﮔﺮ ﻓﺴﺎد ﺑﻮد، ﺧﺎﻧﻮاده ﺿﻌﻴﻒ میشود و اﮔﺮ ﺧﺎﻧﻮاده ﻗﻮي ﺑﻮد، ﻓﺴﺎد در ﺟﺎﻣﻌﻪ، زمینهی رﺷﺪ ﭘﻴﺪا نمیکند. اینیکی از مهمترین انگیزههای اﺳﻼم اﺳﺖ؛ ﺑﺮاي اﻳﻨﻜﻪ در ﺳﻄﺢ جامعهی ﺑﻪ ﻛﺎر میرود. بیبندوباری ﺟﻨﺴﻰ و ﺑﺮآﻣﺪن ﺷﻬﻮات بهصورت آزاد و ﺑﻰﻗﻴﺪ و ﺷﺮط وﺟﻮد ﻧﺪاﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ. »[۱۱] سستی و تضعیف خانواده نیز بهواسطه آزادی بیقیدوشرط و معاشرت بدون حدومرز زن و مرد در اجتماع اتفاق میافتد که موجب افزایش فساد و فحشا و از بین بردن کارایی زن و مرد در اجتماع و خانواده خواهد بود بهگونهای که زن و مرد دیگر نه فرد مفیدی برای اجتماع خواهند بود نه همسر مادر یا پدر خوبی برای فرزندان و خانواده خود خواهند شد. «به خاطر اﻳﻨﻜﻪ ﺑﺎ بیبندوباری، ﺑﺎ اﺷﺎﻋﻪي ﻓﺴﺎد و ﻓﺤﺸﺎ، ﺑﺎ آزادي ﺑﻰﻗﻴﺪ و ﺷﺮط ﻣﻌﺎﺷﺮت زن و ﻣﺮد، ﺑﻨﻴﺎد ﺧﺎﻧﻮاده ﻣﺘﻼﺷﻰ ﺷﺪ. ﻣﺮدي ﻛﻪ میتواند آزاداﻧﻪ در ﺟﺎﻣﻌﻪ اﻃﻔﺎي ﺷﻬﻮت ﺑﻜﻨﺪ، زﻧﻰ ﻛﻪ میتواند ﺑﺪون ﻫﻴﭻ اﻳﺮاد و اﺷﻜﺎﻟﻰ در ﺟﺎﻣﻌﻪ ﺑﺎ ﻣﺮدان ﮔﻮﻧﺎﮔﻮن ﺗﻤﺎس داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ، اینها در ﺧﺎﻧﻮاده، ﻧﻪ ﻳﻚ ﺷﻮﻫﺮ ﺧﻮب و ﻧﻪ ﻳﻚ ﻫﻤﺴﺮ ﺧﻮب و زن ﺧﻮب ﺧﻮاﻫﻨﺪ ﺑﻮد؛ ﻟﺬا ﺑﺴﺎط ﺧﺎﻧﻮاده ﻣﺘﻼﺷﻰﺷﺪ. »[۱۲] از طرفی رواج شهوت و غرایز جنسی و تأمین بدون حدومرز این نیاز که حذف و نابودی خانواده را به همراه دارد موجب از بین رفتن هویت فرهنگی جامعه نیز میشود. انتقال تجربه و ارزشها از طریق خانواده اتفاق میافتد لذا جامعهای که در آن خانواده حضور نداشته باشد یا دچار اختلال و تزلزل باشد؛ فرهنگ آن جامعه تضعیف میشود. اﻳﻨﻜﻪ میبینید دشمن در داﺧﻞ ﻛﺸﻮرﻫﺎي ﺷﺮﻗﻰ و اﺳﻼﻣﻰ و آﺳﻴﺎﻳﻰ، اینهمه ﺳﻌﻰ میکنند شهوترانی و ﻓﺴﺎد را رواج دﻫﻨﺪ، ﺑﺮاي ﭼﻴﺴﺖ؟ ﻳﻜﻰ از ﻋﻠﻞ آن ﻫﻤﻴﻦ اﺳﺖ ﻛﻪ میخواهند ﺑﺎ اﻳﻦ ﻛﺎر خانوادهها را ﻣﺘﻼﺷﻰ ﻛﻨﻨﺪ ﺗﺎ ﻓﺮﻫﻨﮓ اﻳﻦ ﺟﻮاﻣﻊ ﺗﻀﻌﻴﻒ ﺷﻮد؛ ﺗﺎ ﺑﺘﻮاﻧﻨﺪ بر این کشورها مسلط شوند. «اﻧﺘﻘﺎل فرهنگها و تمدّنها و ﺣﻔﻆ اﺻﻮل و ﻋﻨﺎﺻﺮ اﺻﻠﻰ ﻳﻚ ﺗﻤﺪّن و ﻳﻚ ﻓﺮﻫﻨﮓ در ﺟﺎﻣﻌﻪ و اﻧﺘﻘﺎﻟﺶ ﺑﻪ نسلهای ﺑﻌﺪ، ﺑﻪ ﺑﺮﻛﺖ ﺧﺎﻧﻮاده اﻧﺠﺎم میپذیرد. ﺧﺎﻧﻮاده ﻛﻪ ﻧﺒﻮد، همهچیز ﻣﺘﻼﺷﻰ میشود. اﻳﻨﻜﻪ میبینید غربیها در داﺧﻞ ﻛﺸﻮرﻫﺎي ﺷﺮﻗﻰ و اﺳﻼﻣﻰ و آﺳﻴﺎﻳﻰ، اینهمه ﺳﻌﻰ میکنند شهوترانی و ﻓﺴﺎد را رواج دﻫﻨﺪ، ﺑﺮاي ﭼﻴﺴﺖ؟ ﻳﻜﻰ از ﻋﻠﻞ آن ﻫﻤﻴﻦ اﺳﺖ ﻛﻪ میخواهند ﺑﺎ اﻳﻦ ﻛﺎر خانوادهها را ﻣﺘﻼﺷﻰ ﻛﻨﻨﺪ ﺗﺎ ﻓﺮﻫﻨﮓ اﻳﻦ ﺟﻮاﻣﻊ ﺗﻀﻌﻴﻒ ﺷﻮد؛ ﺗﺎ ﺑﺘﻮاﻧﻨﺪ ﺳﻮار اینها ﺷﻮﻧﺪ. ﭼﻮن ﺗﺎ ﻓﺮﻫﻨﮓ ﻳﻚ ملتی ﺗﻀﻌﻴﻒ ﻧﺸﻮد، ﻛﺴﻰ نمیتواند او را ﻣﻬﺎر ﻛﻨﺪ، ﺑﻪ دﻫﺎن او دﻫﻨﻪ ﺑﺰﻧﺪ و ﺳﻮار دوش او ﺑﺸﻮﻧﺪ. آن ﭼﻴﺰي ﻛﻪ ملتها را بیدفاع ﻛﺮده اﺳﺖ و در دﺳﺖ اﺟﺎﻧﺐ اﺳﻴﺮ میکند، از دست دادن ﻫﻮﻳﺖ ﻓﺮﻫﻨﮕﻰ اﺳﺖ. اﻳﻦ ﻛﺎر ﻫﻢ ﺑﺎ ﺑﺮﻫﻢﺧﻮردن ﺑﻨﻴﺎن خانوادهها در ﺟﺎﻣﻌﻪ آﺳﺎن میشود. اﺳﻼم میخواهد اﻳﻦ را ﺣﻔﻆ ﻛﻨﺪ، اﻳﻦ ﺧﺎﻧﻮاده را ﻧﮕﻪ دارد؛ زﻳﺮا در اﺳﻼم ﻳﻜﻰ از مهمترین ﻛﺎرﻫﺎ ﺑﺮاي رﺳﻴﺪن ﺑﻪ اﻳﻦ اﻫﺪاف، ﺗﺸﻜﻴﻞ ﺧﺎﻧﻮاده و ﺳﭙﺲ ﺣﻔﻆ ﺑﻨﻴﺎن ﺧﺎﻧﻮاده اﺳﺖ. »[۱۳]
از بین رفتن طهارت نسل
مسئله طهارت نسل و تداوم نسل انسان از راه قانونی و شرعی بسته به نوع شریعت، دین و مذهبی که فرد دارد اهمیت فراوانی دارد. مسئله طهارت نسل آثار فردی، اجتماعی و خانوادگی که طهارت نسل دارد در دین اسلام بسیار حائز اهمیت است. از منظر اسلام، خانواده سنگ بنای جامعه انسانى است؛ جامعهاى که براى تداوم بقا، رشد و شکوفایى و نیل به اهدافش، نیازمند یک نظم هنجارى است و اساس این نظم هنجارى با تشکیل خانواده، براى جامعه مهیا خواهد شد؛ زیرا مسائل اجتماعى و حقوقى (مانند مسائل نسب، ارث، انفاق و تربیت) و دیگر مسئولیتهایى که پدر و مادر نسبت به فرزند و یکدیگر دارند (مانند اطاعت، تمتع، التذاذ و مواردى نظیر آن) همه بر تشکیل خانواده بار خواهند شد و لازم است رعایت شوند تا جامعه، جامعهاى انسانى باشد و زمینه رشد عواطف و فضایل انسانى، عشق و ایثار در آن فراهم شود؛ و متقابلاً زمینههاى فساد، انحطاط، تباهى و بیمارىهاى جسمى و روانى و سقوط در زندگى حیوانى از بین برود. همین توجه به مصالح فردى و اجتماعى انسانها، اسلام را بر آن داشته است که براى رفتارهاى جنسى انسان، حیطه و حوزه خاصى را قائل شود تا اهداف و نیازهای انسان در نظام اجتماعی و خانوادگی تأمین شود. ازاینرو، در نگاه اسلام قالب کلى محدودیتهاى اجتماعى در ارضاى غریزه جنسى، همان ازدواج قانونى و شرعى است که باید رفتارهاى جنسى در این چارچوب محدود شود تا با دیگر مصالح انسانى تضاد نداشته باشد. «ﻣﺤﻴﻂ ﺧﺎﻧﻮاده وﻗﺘﻰ درتهدید ﻗﺮار ﮔﺮﻓﺖ ـ ﻳﻘﻴﻨﺎً ﻓﺴﺎد ﺟﻨﺴﻰ و رواج بیبندوباری ﺟﻨﺴﻰ در ﺟﺎﻣﻌﻪ اﻳﻦ ﺗﻬﺪﻳﺪ را ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻮاده دارد ـ وﻗﺘﻰ ﻣﺤﻴﻂ ﺧﺎﻧﻮاده ﺗﻬﺪﻳﺪ ﺷﺪ و ﺳﺴﺖ ﮔﺮدﻳﺪ، نسلهای آﻳﻨﺪه، نسلهای غیرقابلاعتمادی ﺧﻮاﻫﻨﺪ ﺷﺪ. وﻗﺘﻰ ﺑﻨﻴﺎد ﺧﺎﻧﻮاده ﺳﺴﺖ ﺷﺪ، وقتیکه محدودیتهای ﻗﺎﻧﻮﻧﻰ ﺑﻪ ﻛﻨﺎري رﻓﺖ، بیبندوباری ﺟﻨﺴﻰ ﺷﺪ، ﭘﺪر و ﻣﺎدر ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻪ بیعلاقه ﺷﺪﻧﺪ، ﻧﺴﻞ از ﻃﻬﺎرت و ﭘﺎﻛﻰ ﺧﻮدش اﻓﺘﺎد، اﻳﻦ ﺧﻄﺮ ﺑﺰرگ همنسلهای آﻳﻨﺪه را ﺗﻬﺪﻳﺪ میکند. »[۱۴]
بالا رفتن سن ازدواج
نیاز جنسی و غریزه شهوت یکی از نیازهای اساسی و فطری انسان است که طبق قوانین اسلام در چارچوب خانواده و ازدواج شرعی باید تأمین شود. در سالهایی که شور و هیجان جنسی زیاد است اگر این نیاز در مسیر اصلی خود تأمین نشود یا در غیر از چارچوب ازدواج شرعی و قانونی تأمین نشود تشکیل خانواده در دورانی که نیاز جنسی فروکش کرده برای فرد بیمعنا شده و فرد تمایلی جهت تشکیل خانواده ندارد و تشکیل خانواده برای او تحمیل یا اگر خانوادهای تشکیل شود سست و ناموفق خواهد بود. «اینکه بعضی سن ازدواج را برای سالهای میانی عمر که در غرب و تمدن غرب معمول است، میگذارند مثل اغلب چیزهایشان، غلط و برخلاف فطرت و مصلحت بشر و ناشی از این است که به شهوترانی و بیبندوباری اقبال دارند. میخواهند جوانی خود را بهاصطلاح خودشان، با خوشی سپری کنند، هوسرانیهایشان را بکنند بعد که ازکارافتاده شدند و آتشهایشان فرونشست، حالا سراغ خانواده بروند. ملاحظه میکنید که در غرب زندگی خانوادگی اینطوری است؛ طلاقهای زیاد، ازدواجهای ناموفق، مرد و زنهای بیوفا، تخطیهای جنسی فراوان، غیرت کم، زندگی خانوادگی به این معناست. »[۱۵]
عدم پیشرفت جامعه
کشاندن تمتعات جنسی به متن جامعه نهتنها موجب پیشرفت و طرقی جامعه و ارتقا جایگاه زنان نمیشود. بلکه آنان را بیشتر به سمت کالا شدن و وسیله التذاذ مرد شدن سوق میدهد. آنچه در غرب اتفاق افتاد و تجربهای میتواند باشد برای زنان جوامع دیگر. زنان غربی نهتنها در میدانهای مختلف پیشرفت نکردند بلکه هویت و شخصیت واقعی و زنانگی خود را نیز به فراموشی سپرد. «زن ﻏﺮﺑﻰ ﺑﺎ ورود در ﻣﻨﺠﻼب ﻓﺴﺎد، دﺳﺘﺎوردش ﻧﺎﺑﻮدي ﺧﺎﻧﻮاده ﺑﻮد. اینجور ﻧﺒﻮد ﻛﻪ زن ﺑﺎ ﺑﺮداﺷﺘﻦ ﺣﺠﺎب در ﻣﻴﺪان ﻋﻠﻢ ﻳﺎ در ﻣﻴﺪان ﺳﻴﺎﺳﺖ ﻳﺎ در ﻣﻴﺪان فعالیتهای اﺟﺘﻤﺎﻋﻰ ﭘﻴﺸﺮﻓﺖ ﻛﻨﺪ؛ همهی اینها ﺑﺎ ﺣﻔﻆ ﺣﺠﺎب و عفت ﻣﻤﻜﻦ ﺑﻮد و ﻣﺎ در ﻧﻈﺎم اﺳﻼﻣﻰ اﻳﻦ را ﺗﺠﺮﺑﻪ ﻛﺮدﻳﻢ. »[۱۶]
از بین بردن شوق، محبت و عشق
«در ﺟﻮاﻣﻊ ﻏﺮﺑﻰ جوانها، دورهي ﻧﺸﺎط ﺟﻮاﻧﻰ و ﺗﻨﺪي اﺣﺴﺎﺳﺎت و غرایز را آزاداﻧﻪ میگذرانند و وﻗﺘﻰ ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻮاده و ﺑﻪ ازدواج میرسند ﻛﻪ درواقع ﺑﺨﺶ زﻳﺎدي از ﻣﻴﻞ ﻃﺒﻴﻌﻰ آنها و ﻏﺮاﻳﺰ آنها فرونشسته اﺳﺖ. آن ﺷﻮق و ﻣﺤﺒﺖ و ﻋﺸﻘﻰ ﻛﻪ ﺑﺎﻳﺪ در اﻋﻤﺎق روح زن و ﺷﻮﻫﺮ ﺟﺎﻳﮕﺰﻳﻦ ﺷﻮد، در اینها ﻧﻴﺴﺖ ﻳﺎ ﻛﻢ اﺳﺖ. »[۱۷]
مانع حرکت زن بهسوی کمال و تعالی
سرگرم شدن زنان به غرایز جنسی و تلاش در جهت ارضا بیحدوحصر این نیاز فطری عامل و مانعی برای سیر صعودی و کمالی زن خواهد بود. نیاز جنسی ویژگی و غریزهای است که در جهت تأمین اهداف عالیتر مانند تشکیل بنیان خانواده، ادامه نسل و تحکیم بنیان خانواده قرار گرفته است. لذا انحراف و سوءاستفاده از این غریزه میتواند ابزار و مانعی جهت سقوط معنوی و مادی انسان باشد. «اﻣﺮوز ﻣﺎ در ﻧﻈﺎم ﺟﻤﻬﻮري اﺳﻼﻣﻰ و زیرپوشش ﺣﺠﺎب، زﻳﺮ ﭼﺎدر، زﻳﺮ ﻣﻘﻨﻌﻪ، اﻳﻦ ﺗﻌﺪاد ﻋﻈﻴﻢ نخبهی ﻓﻜﺮي، ﻋﻠﻤﻰ، ﻋﻤﻠﻰ، ﻓﻌﺎل ﺳﻴﺎﺳﻰ، صاحبنظران ﻓﺮﻫﻨﮕﻰ و ﻫﻨﺮي دارﻳﻢ. آن روز ﺑﺨﺸﻰ از بخشها و ﺑﻌﻀﻰ از ابعاد اﻳﻦ ﻣﺠﻤﻮﻋﻪ را ﻫﻢ ﻣﺎ ﻧﺪاﺷﺘﻴﻢ؛ ﺑﺴﻴﺎر ﻣﺤﺪود ﺑﻮدﻧﺪ. اﻳﻦ، ﻳﻚ نظریهای درﺳﺖ ﻋﻜﺲ آن ﭼﻴﺰي را ﻛﻪ درﺻﺪد ﺑﻮدﻧﺪ اﻟﻘﺎ ﻛﻨﻨﺪ، اﺣﻴﺎ میکند و او اﻳﻨﻜﻪ آن ﻛﻴﻔﻴﺖ ﺗﺮوﻳﺞ بیبندوباری نهفقط ﺑﻪ ﻣﻌﻨﺎي رﺷﺪ دادن ﺑﻪ زن، ﺑﻪ ﻣﻌﻨﻮﻳﺎت زن، ﺑﻪ اﺳﺘﻌﺪادﻫﺎي زن ﻧﻴﺴﺖ، ﺑﻠﻜﻪ ﺳﺮﮔﺮم ﻛﺮدن زن ﺑﻪ آنچه ﻟﻮازم آن، ﻛﻴﻔﻴﺖ زﻧﺪﮔﻰ اﺳﺖ ـ آرایشهای ﮔﻮﻧﺎﮔﻮن و گرفتاریهای ﮔﻮﻧﺎﮔﻮنِ ﺟنبی ﻛﻪ اﻳﻦ ﻛﺎرﻫﺎ دارد ـ ﺧﻮدش ﻣﺎﻧﻊ ﺣﺮﻛﺖ ﺑﻪ ﺳﻤﺖ ﻛﻤﺎل و ﺗﻌﺎﻟﻰ زﻧﺎن اﺳﺖ. »[۱۸]
جستارهای وابسته
- حجاب و عفاف در اندیشه آیتالله خامنهای
- زن غربی در اندیشه آیتالله خامنهای
- تلاشهای زن ستیزانه غرب در اندیشه آیتالله خامنهای
- خشونت و ظلم به زن در اندیشه آیتالله خامنهای
- حرمت و کرامت زن در اندیشه آیتالله خامنهای
- رفتار و روابط جنسی (راهکار) در اندیشه آیتالله خامنهای
- مساله رفتار و روابط جنسی (اهداف و عملکرد دشمن) در اندیشه آیتالله خامنهای
پانویس
- ↑ زنان فرهیخته و حوزوی92/02/21
- ↑ مراسم عقد ازدواج 25 زوج 81/06/28
- ↑ مراسم عقد ازدواج 80/12/09
- ↑ مراسم عقد ازدواج80/12/09
- ↑ مراسم عقد ازدواج80/12/09
- ↑ دانشجویان، 94/04/20
- ↑ جلسهی ﭘﺮﺳﺶ و ﭘﺎﺳﺦ داﻧﺸﺠﻮﻳﺎن داﻧﺸﮕﺎه ﺷﻬﻴﺪ ﺑﻬﺸﺘﻰ 82/02/22و ﻣﺼﺎﺣﺒﻪ ﭘﻴﺮاﻣﻮن ﺟﺎﻳﮕﺎه زن در ﺟﻤﻬﻮرى اﺳﻼﻣﻰ 63/12/04
- ↑ خطبه نماز جمعه، 65/05/11
- ↑ ﻣﺮاﺳﻢ عقد ازدواج 76/04/31
- ↑ مراسم عقد ازدواج 80/12/09
- ↑ ﻧﻤﺎز ﺟﻤﻌﻪ 65/07/18
- ↑ دیدار عمومی زنان76/07/30
- ↑ ﻣﺮاﺳﻢ ﻋﻘﺪ ازدواج 76/01/26
- ↑ ﺧﻄﺒﻪ ﻧﻤﺎز ﺟﻤﻌﻪ65/07/18
- ↑ مراسم عقد ازدواج 75/08/05
- ↑ اﻗﺸﺎر ﻣﺨﺘﻠﻒ ﻣﺮدم ﻗﻢ 86/10/19
- ↑ مراسم عقد ازدواج 76/11/09
- ↑ مراسم عقد ازدواج 76/11/09
منابع
- KHMENEI.IR
- بانکی پور فرد،محمد حسین،مجموعه 5 جلدی نقش و رسالت زن، در بیانات رهبر معظّم انقلاب اسلامی،انتشارات انقلاب اسلامی،1391
- مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج2، انتشارات دارالکتب الاسلامیه، 1387-1354