مواد مربوط به خانواده در قانون مدنی

از ویکی‌جنسیت

نکاح

خواستگاری

ماده ۱۰۳۴ هر زنی را که خالی از موانع نکاح باشد می‌توان خواستگاری نمود.

ماده ۱۰۳۵ وعده ازدواج ایجاد علقه زوجیت نمی‌کند اگرچه تمام یا قسمتی از مهریه که بین طرفین برای موقع ازدواج مقرر گردیده پرداخته شده باشد بنابراین هریک از زن و مرد مادام که عقد نکاح جاری نشده می‌تواند از وصلت امتناع کند و طرف دیگر نمی‌تواند به هیچ وجه او را مجبور به ازدواج کرده و یا از جهت صرف امتناع از وصلت مطالبه خسارتی نماید.

ماده ۱۰۳۶ حذف شد. [۱]

ماده ۱۰۳۷ هریک از نامزدها می‌تواند در صورت بهم خوردن وصلت منظور هدایائی را که به طرف دیگر یا ابوین او برای وصلت منظور داده است مطالبه کند. اگر عین هدایا موجود نباشد مستحق قیمت هدایائی خواهد بود که عادتاً نگاه داشته می‌شود مگر اینکه هدایا بدون تقصیر طرف دیگر تلف شده باشد.

ماده ۱۰۳۸ مفاد ماده قبل از حیث رجوع به قیمت در موردی که وصلت منظور در اثر فوت یکی از نامزدها بهم بخورد مجری نخواهد بود. ماده ۱۰۳۹ حذف شد. [۲]

ماده ۱۰۴۰ هریک از طرفین می‌تواند برای انجام وصلت منظور از طرف مقابل تقاضا کند که تصدیق طبیب به صحت از امراض مسریه مهم از قبیل سفلیس و سوزاک و سل ارائه دهد.

قابلیت صحی برای ازدواج

ماده ۱۰۴۱ عقد نکاح دختر قبل از رسیدن به سن ۱۳ سال تمام شمسی و پسر ‌قبل از رسیدن به سن ۱۵ سال تمام شمسی منوط است به اذن ولی به شرط رعایت ‌مصلحت با تشخیص دادگاه صالح. [۳]

ماده ۱۰۴۲ حذف شد. [۴]

ماده ۱۰۴۳ نکاح دختر باکره اگرچه به سن بلوغ رسیده باشد موقوف به اجازه پدر یا جد پدر او است و هر گاه پدر یا جد پدری بدون علت موجه از دادن اجازه مضایقه کند اجازه او ساقط و در این صورت دختر می‌تواند با معرفی کامل مردی که می‌خواهد با او ازدواج نماید و شرایط نکاح و مهری که بین آن‌ها قرار داده شده است پس از اخذ اجازه از دادگاه مدنی خاص به دفتر ازدواج مراجعه و نسبت به ثبت ازدواج اقدام نماید.[۵]

ماده ۱۰۴۴ در صورتی که پدر یا جد پدری در محل حاضر نباشند و استیذان از آن‌ها نیز عادتا غیر ممکن بوده و دختر نیز احتیاج به ازدواج داشته باشد، وی می‌تواند اقدام به ازدواج نماید. [۶]

  • تبصره

ثبت این ازدواج در دفترخانه منوط به احراز موارد فوق در دادگاه مدنی خاص می‌باشد.

موانع نکاح

ماده ۱۰۴۵ نکاح با اقارب نسبی ذیل ممنوع است اگرچه قرابت حاصل از شبهه یا زنا باشد.

  • نکاح با پدر و اجداد و با مادر و جدات هر قدر که بالا برود.
  • نکاح با اولاد هر قدرکه پائین برود.
  • نکاح با برادر و خواهر و اولاد آنها تا هر قدر که پائین برود.
  • نکاح با عمات و خالات خود و عمات و خالات پدر و مادر و اجداد و جدات

ماده ۱۰۴۶ قرابت رضاعی ازحیث حرمت نکاح در حکم قرابت نسبی است.

  • شیر زن از حمل مشروع حاصل شده باشد.
  • شیر مستقیماً از پستان مکیده شده باشد.
  • طفل لااقل یک شبانه‌روز و یا ۱۵ دفعه متوالی شیر کامل خورده باشد بدون اینکه در بین غذای دیگر یا شیر زن دیگر را بخورد.
  • شیرخوردن طفل قبل از تمام شدن دو سال از تولد او باشد.
  • مقدار شیری که طفل خورده است از یک زن و از یک شوهر باشد بنابر این اگر طفل در شبانه‌روز مقداری از شیر یک زن و مقداری از شیر زن دیگر بخورد موجب حرمت نمی‌شود اگر چه شوهر آن دو زن یکی باشد. و همچنین اگر زن یک دختر و یک پسر رضاعی داشته باشد که هر یک را از شیر متعلق به شوهر دیگر شیر داده باشد آن پسر و یا آن دختر برادر و خواهر رضاعی نبوده ازدواج بین آن‌ها از این حیث ممنوع نمی‌باشد.

ماده ۱۰۴۷ نکاح بین اشخاص ذیل به واسطه مصاهره ممنوع دائمی است –

  • بین مرد و مادر و جدات زن او از هر درجه که باشد اعم از نسبی و رضاعی.
  • بین مرد و زنی که سابقاً زن پدر و یا زن یکی از اجداد یا زن پسر یا زن یکی از احفاد او بوده است هر چند قرابت رضاعی باشد.
  • بین مرد با اناث از اولاد زن از هر درجه که باشد ولو رضاعی مشروط بر اینکه بین زن و شوهر زناشوئی واقع شده باشد.

ماده ۱۰۴۸ جمع بین دو خواهر ممنوع است اگر چه به عقد منقطع باشد.

ماده ۱۰۴۹ هیچکس نمی‌تواند دختر برادر زن و یا دختر خواهر زن خود را بگیرد مگر با اجازه زن خود.

ماده ۱۰۵۰ هرکس زن شوهردار را با علم به وجود علقه زوجیت و حرمت نکاح و یا زنی را که در عده طلاق یا در عده وفات است با علم به عده و حرمت نکاح برای خود عقد کند عقد باطل وآن زن مطلقا برآن شخص حرام موبد می‌شود.

ماده ۱۰۵۱ حکم مذکور در ماده فوق در موردی نیز جاری است که عقد از روی جهل به تمام یا یکی از امور مذکوره فوق بوده و نزدیکی هم واقع شده باشد در صورت جهل و عدم وقوع نزدیکی عقد باطل ولی حرمت ابدی حاصل نمی‌شود.

ماده ۱۰۵۲ تفریقی که بالعان حاصل می‌شود موجب حرمت ابدی است.

ماده ۱۰۵۳ عقد در حال احرام باطل است و با علم به حرمت موجب حرمت ابدی است.

ماده ۱۰۵۴ زنای با زن شوهردار یا زنی که در عده رجعیه است موجب حرمت ابدی است.

ماده ۱۰۵۵ نزدیکی به شبهه و زنا اگر سابق بر نکاح باشد از حیث مانعیت نکاح در حکم نزدیکی با نکاح صحیح است ولی مبطل نکاح سابق نیست.

ماده ۱۰۵۶ اگر کسی با پسری عمل شنیع کند نمی‌تواند مادر یا خواهر یا دختر او را تزویج کند.

ماده ۱۰۵۷ زنی که سه مرتبه متوالی زوجه یک نفر بوده و مطلقه شده برآن مرد حرام است مگر اینکه به عقد دائم به زوجیت مرد دیگری درآمده و پس از وقوع نزد یکی با او بواسطه طلاق یا فسخ یا فوت فراق حاصل شده باشد.

ماده ۱۰۵۸ زن هرشخصی که به نه طلاق که شش تای آن عددی است مطلقه شده باشد برآن شخص حرام موبد می‌شود.

ماده ۱۰۵۹ نکاح مسلمه باغیرمسلم جایز نیست.

ماده ۱۰۶۰ ازدواج زن ایرانی با تبعه خارجه در مواردی هم که مانع قانونی ندارد موکول به اجازه مخصوص از طرف دولت است. قانون تعیین تکلیف تابعیت فرزندان حاصل از ازدواج زنان ایرانی با مردان خارجی

  1. ماده واحده

فرزندان حاصل از ازدواج زنان ایرانی با مردان خارجی که در ایران متولد شده یا حداکثر تا یک سال پس از تصویب این قانون در ایران متولد می‌شوند می‌توانند بعد از رسیدن به سن هجده سال تمام تقاضای تابعیت ایرانی نمایند. این افراد در صورت نداشتن سوءپیشینه کیفری یا امنیتی و اعلام رد تابعیت غیر ایرانی به تابعیت ایران پذیرفته می‌شوند. وزارت کشور نسبت به احراز ولادت طفل در ایران و صدور پروانه ازدواج موضوع ماده (۱۰۶۰) قانون مدنی اقدام می‌نماید و نیروی انتظامی نیز با اعلام وزارت کشور پروانه اقامت برای پدر خارجی مذکور در این ماده صادر می‌کند. فرزندان موضوع این ماده قبل از تحصیل تابعیت نیز مجاز به اقامت در ایران می‌باشند.

  • تبصره ۱

چنانچه سن مشمولین این ماده در زمان تصویب بیش از هجده سال تمام باشد باید حداکثر ظرف یک سال اقدام به تقاضای تابعیت ایرانی نمایند.

  • تبصره ۲

از تاریخ تصویب این قانون کسانی که در اثر ازدواج زن ایرانی و مرد خارجی در ایران متولد شوند و ازدواج والدین آنان از ابتدا با رعایت ماده (۱۰۶۰) قانون مدنی به ثبت رسیده باشد، پس از رسیدن به سن هجده سال تمام و حداکثر ظرف مدت یک سال، بدون رعایت شرط سکونت مندرج در ماده (۹۷۹) قانون مدنی به تابعیت ایران پذیرفته می‌شوند. [۷]

ماده ۱۰۶۱ دولت می‌تواند ازدواج بعضی از مستخدمین و مامورین رسمی ومحصلین دولتی را با زنی که تبعه خارجه باشد موکول به اجازه مخصوص نماید.

شرایط صحت نکاح

ماده ۱۰۶۲ نکاح واقع می‌شود به ایجاب و قبول به الفاظی که صریحا دلالت بر قصد ازدواج نماید.

ماده ۱۰۶۳ ایجاب و قبول ممکن است از طرف خود مرد و زن صادر شود و یا از طرف اشخاصی که قانوناً حق عقد دارند.

ماده ۱۰۶۴ عاقد باید عاقل و بالغ و قاصد باشد.

ماده ۱۰۶۵ توالی عرفی ایجاب وقبول شرط صحت عقداست.

ماده ۱۰۶۶ هرگاه یکی از متعاقدین یا هر دو لال باشند عقد به اشاره از طرف لال نیز واقع می‌شود مشروط بر اینکه بطور وضوح حاکی از انشاء عقد باشد.

ماده ۱۰۶۷ تعیین زن و شوهر به نحوی که برای هیچ یک از طرفین در شخص طرف دیگر شبهه نباشد شرط صحت نکاح است.

ماده ۱۰۶۸ تعلیق در عقد موجب بطلان است.

ماده ۱۰۶۹ شرط خیار فسخ نسبت به عقد نکاح باطل است ولی در نکاح دائم شرط خیار نسبت به صداق جایزاست مشروط بر اینکه مدت آن معین باشد و بعد از نسخ مثل آن است که اصلا مهر ذکر نشده باشد.

ماده ۱۰۷۰ رضای زوجین شرط نفوذ عقد است وهرگاه مکره بعد از زوال کره عقد را اجازه کند نافذ است مگراین که اکراه به درجه بوده که عاقد فاقد قصد باشد.

وکالت در نکاح

ماده ۱۰۷۱ هر یک از مرد و زن می‌توانند برای عقد نکاح وکالت بغیر دهد.

ماده ۱۰۷۲ درصورتی که وکالت بطور اطلاق داده شود وکیل نمی‌تواند موکله را برای خود تزویج کند مگر این که این اذن صریحاً به او داد شده باشد.

ماده ۱۰۷۳ اگر وکیل ازآنچه که موکل راجع به شخص یا مهر یا خصوصیات دیگر معین کرده تخلف کند صحت عقد متوقف بر تنفیذ موکل خواهد بود.

ماده ۱۰۷۴ حکم ماده فوق درموردی نیز جاری است که وکالت بدون قید بوده و وکیل مراعات مصلحت موکل را نکرده باشد.

نکاح منقطع

ماده ۱۰۷۵ نکاح وقتی منقطع است که برای مدت معینی واقع شده باشد. ماده ۱۰۷۶ مدت نکاح منقطع بایدکلاً معین شود. ماده ۱۰۷۷ در نکاح منقطع احکام راجع به وراثت زن و به مهر او همان است که در باب ارث و در فصل آتی مقرر شده است.

مهر

ماده ۱۰۷۸ هر چیزی را که مالیت داشته و قابل تمیز نیز باشد می‌توان مهر قرار داد.

ماده ۱۰۷۹ مهر باید بین طرفین تا حدی که رفع جهالت آن‌ها بشود معلوم باشد.

ماده ۱۰۸۰ تعیین مقدار مهر منوط به تراضی طرفین است.

ماده ۱۰۸۱ اگر در عقد نکاح شرط شود که در صورت عدم تادیه مهر در مدت معین نکاح باطل خواهد بود نکاح و مهر صحیح ولی شرط باطل است.

ماده ۱۰۸۲ به مجردعقد، زن مالک مهر می‌شود و می‌تواند هر نوع تصرفی که بخواهد در آن بنماید.

  • تبصره

چنانچه مهریه وجه رایج باشد متناسب با تغییر شاخص قیمت سالانه زمان تأدیه نسبت به سال اجرای عقد که توسط بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران تعیین می‌گردد محاسبه و پرداخت خواهد شد مگر اینکه زوجین در حین اجرای عقد به نحو دیگری تراضی کرده باشند.

  • موضوع استفساریه: [۸]
  • ماده واحده

آیا ملاک محاسبه مهریه به نرخ روز موضوع تبصره ذیل ماده (۱۰۸۲) قانون مدنی مصوب ۲۹/۴/۱۳۷۶، زمان صدور حکم است یا زمان تادیه آن؟

  • نظر مجلس:

” منظور از زمان تادیه، زمان اجرای قطعی و لازم‌الاجراء است. ” [۹]

ماده ۱۰۸۳ برای تادیه تمام یا قسمتی از مهر می‌توان مدت یا اقساطی قرار داد.

ماده ۱۰۸۴ هرگاه مهر عین معین باشد و معلوم گردد قبل ازعقد معیوب بوده و یا بعد از عقد و قبل ازتسلیم معیوب و یا تلف شود شوهر ضامن عیب و تلف است.

ماده ۱۰۸۵ زن می‌تواند تا مهر به او تسلیم نشده از ایفاء وظایفی که در مقابل شوهر دارد امتناع کند مشروط براین که مهر او حال باشد و این امتناع مسقط حق نفقه نخواهد بود.

ماده ۱۰۸۶ اگر زن قبل از اخذ مهربه اختیار خود به ایفاء وظایفی که در مقابل شوهر دارد قیام نمود دیگر نمی‌تواند از حکم ماده قبل استفاده کند معذلک حقی که برای مطالبه مهر دارد ساقط نخواهد شد.

ماده ۱۰۸۷ اگر در نکاح دائم مهر ذکر نشده یا عدم مهر شرط شده باشد نکاح صحیح است و طرفین می‌توانند بعد از عقد مهر را به تراضی معین کنند و اگر قبل از تراضی بر مهر معین بین آن‌ها نزدیکی واقع شود زوجه مستحق مهرالمثل خواهد بود.

ماده ۱۰۸۸ در مورد ماده قبل اگر یکی از زوجین قبل از تعیین مهر و قبل از نزدیکی بمیرد زن مستحق هیچ‌گونه مهری نیست.

ماده ۱۰۸۹ ممکن است اختیار تعیین مهربه شوهر یا شخص ثالثی داده شود در این صورت شوهر یا شخص ثالث می‌تواند مهر را هرقدر بخواهد معین کند.

ماده ۱۰۹۰ اگر اختیار تعیین مهر به زن داده شود زن نمی‌تواند بیشتر از مهرالمثل معین نماید.

ماده ۱۰۹۱ برای تعیین مهرالمثل باید حال زن از حیث شرافت خانوادگی و سایر صفات و وضعیت او نسبت به اماثل و اقران و اقارب و همچنین معمول محل وغیره در نظر گرفته شود.

ماده ۱۰۹۲ هر گاه شوهر قبل از نزدیکی زن خود را طلاق دهد زن مستحق نصف مهر خواهد بود و اگر شوهر بیش از نصف مهر را قبلا داده باشد حق دارد مازاد از نصف را عینا یا مثلا یا قیمتا استرداد کند.

ماده ۱۰۹۳ هرگاه مهر در عقد ذکر نشده باشد و شوهر قبل از نزدیکی و تعیین مهر زن خود را طلاق دهد زن مستحق مهرالمتعه است و اگر بعد از آن طلاق دهد مستحق مهرالمثل خواهد بود.

ماده ۱۰۹۴ برای تعیین مهرالمتعه حال مرد از حیث غنا و فقر ملاحظه می‌شود.

ماده ۱۰۹۵ در نکاح منقطع عدم مهر در عقد موجب بطلان است.

ماده ۱۰۹۶ در نکاح منقطع موت زن دراثناء مدت موجب سقوط مهر نمی‌شود و همچنین است اگر شوهر تا آخر مدت با او نزدیکی نکند.

ماده ۱۰۹۷ در نکاح منقطع هرگاه شوهر قبل از نزدیکی تمام مدت نکاح را ببخشد باید نصف مهر را بدهد.

ماده ۱۰۹۸ درصورتی که عقد نکاح اعم از دائم یا منقطع باطل بوده و نزدیکی واقع نشده زن حق مهر ندارد و اگر مهر را گرفته شوهر می‌تواند آن را استرداد نماید.

ماده۱۰۹۹ درصورت جهل زن به فساد نکاح و وقوع نزدیکی زن مستحق مهرالمثل است .

ماده ۱۱۰۰ درصورتی که مهرالمسمی مجهول باشد یا مالیت نداشته باشد یا ملک غیر باشد در صورت اول و دوم زن مستحق مهرالمثل خواهد بود و در صورت سوم مستحق مثل یا قیمت آن خواهد بود مگر اینکه صاحب مال اجازه نماید.

ماده ۱۱۰۱ هرگاه عقدنکاح قبل نزدیکی به جهتی فسخ شودزن حق مهر ندارد مگر در صورتی که موجب فسخ، عنن باشد که دراین صورت باوجودفسخ نکاح زن مستحق نصف مهراست .

در حقوق و تکالیف زوجین نسبت به یکدیگر

ماده ۱۱۰۲ همین که نکاح بطور صحت واقع شد روابط زوجیت بین طرفین موجود و حقوق و تکالیف زوجین در مقابل همدیگر برقرار می‌شود.

ماده ۱۱۰۳ زن و شوهر مکلف به حسن معاشرتی با یکدیگرند.

ماده ۱۱۰۴ زوجین باید در تشیید مبانی خانواده و ترتیب اولاد خود به یکدیگر معاضدت نمایند.

ماده ۱۱۰۵ درروابط زوجین ریاست خانواده از خصائص شوهر است.

ماده ۱۱۰۶ درعقددائم نفقه زن بعهده شوهر است.

ماده ۱۱۰۷ نفقه عبارت است از همه نیازهای متعارف و متناسب با وضعیت زن از قبیل مسکن، البسه، غذا، اثاث منزل و هزینه‌های درمانی و بهداشتی و خادم در صورت عادت یا احتیاج به واسطه نقصان یا مرض. [۱۰]

ماده ۱۱۰۸ هرگاه زن بدون مانع مشروع ازادای وظایف زوجیت امتناع کند مستحق نفقه نخواهد بود.

ماده ۱۱۰۹ نفقه مطلقه رجعیه درزمان عده بر عهده شوهر است مگراینکه طلاق درحال نشوز واقع شده باشد لیکن اگر عده ازجهت فسخ نکاح یاطلاق بائن باشد زن حق نفقه ندارد مگر در صورت حمل از شوهر خود که در این صورت تا زمان وضع حمل حق نفقه خواهد داشت.

ماده ۱۱۱۰ در ایام عده وفات، مخارج زندگی زوجه عندالمطالبه از اموال اقاربی که پرداخت نفقه به عهده آنان است (در صورت عدم پرداخت) تامین می‌گردد. [۱۱]

ماده ۱۱۱۱ زن می‌تواند در صورت استنکاف شوهر از دادن نفقه به محکمه رجوع کند در این صورت محکمه میزان نفقه را معین و شوهر را به دادن آن محکوم خواهد کرد.

ماده ۱۱۱۲ اگراجراءحکم مذکور در ماده قبل ممکن نباشد مطابق ماده ۱۱۲۹رفتار خواهدشد.

ماده ۱۱۱۳ درعقدانقطاع زن حق نفقه ندارد مگراینکه شرط شده یاآنکه عقدمبنی بر آن جاری شده باشد.

ماده ۱۱۱۴ زن باید در منزلی که شوهر تعیین می‌کند سکنی نماید مگر آنکه اختیار تعیین منزل به زن داده شده باشد.

ماده ۱۱۱۵ اگر بودن زن با شوهر در یک منزل متضمن خوف ضرر بدنی یا مالی یا شرافتی برای زن باشد، زن می‌تواند مسکن علی‌حده اختیار کند و در صورت ثبوت مظنه ضرر مزبور محکمه حکم بازگشت به منزل شوهر نخواهد داد و مادام که زن در بازگشتن به منزل مزبور معذور است نفقه بر عهده شوهر خواهد بود.

ماده ۱۱۱۶ درمورد ماده فوق مادام که محاکمه بین زوجین خاتمه نیافته محل سکنای زن به تراضی محکمه باجلب نظراقربای نزدیک طرفین منزل زن را معین خواهد نمود و درصورتی که اقربائی نباشد خود محکمه محل مورداطمینان را معین خواهد کرد.

ماده ۱۱۱۷ شوهر می‌تواند زن خود را از حرفه یا صنعتی که منافی مصالح خانوادگی یا حیثیات خود یا زن باشد منع کند.

ماده ۱۱۱۸ زن مستقلاً می‌تواند در دارائی خود هر تصرفی را که می‌خواهد بکند.

ماده ۱۱۱۹ طرفین عقدازدواج می‌توانند هرشرطی که مخالف با مقتضای عقد مزبور نباشد در ضمن عقدازدواج یا عقد لازم دیگر بنماید مثل اینکه شرط شود هرگاه شوهر زن دیگر بگیرد، یا در مدت معینی غائب شود یا ترک انفاق نماید یا برعلیه حیات زن سوءقصد کند یا سوءرفتاری نمایدکه زندگانی آنها با یکدیگر غیرقابل تحمل شود، زن وکیل و وکیل درتوکیل باشد که پس از اثبات تحقق شرط در محکمه و صدورحکم نهائی خود را مطلقه سازد.

انحلال عقد نکاح

ماده ۱۱۲۰ عقدنکاح به فسخ یابه طلاق یابه بذل مدت درعقدانقطاع منحل می شود.

در مورد امکان فسخ نکاح

ماده ۱۱۲۱ جنون هریک از زوجین بشرط استقرار اعم از اینکه مستمر یا ادواری باشد برای طرف مقابل موجب حق فسخ است. ماده ۱۱۲۲ عیوب زیر در مرد موجب حق فسخ برای زن خواهد بود:

  • خصا
  • عنن به شرط این که ولو یک بار عمل زناشویی را انجام نداده باشد.
  • مقطوع بودن آلت تناسلی به اندازه‌ای که قادر به عمل زناشویی نباشد. [۱۲]

ماده ۱۱۲۳ عیوب ذیل در زن موجب حق فسخ برای مرد خواهد بود.

  • قرن.
  • جذام
  • برص
  • افضاء
  • زمین‌گیری
  • نابینائی از هر دوچشم.

ماده ۱۱۲۴ عیوب زن در صورتی موجب حق فسخ برای مرداست که عیب مزبور در حال عقد وجود داشته است.

ماده ۱۱۲۵ جنون وعنن در مرد هرگاه بعداز عقد هم حادث شود موجب حق فسخ برای زن خواهد بود.

ماده ۱۱۲۶ هر یک از زوجین که قبل از عقد عالم به امراض مذکوره در طرف دیگر بود بعد از عقد حق فسخ نخواهد داشت.

ماده ۱۱۲۷ هر گاه شوهر بعد از عقد مبتلا به یکی ازامراض مقاربتی گردد زن حق خواهد داشت که از نزدیکی با او امتناع نماید و امتناع مزبور مانع حق نفقه نخواهد بود.

ماده ۱۱۲۸ هرگاه در یکی از طرفین صفت خاصی شرط شده و بعد از عقد معلوم شود که طرف مذکوره فاقد وصف مقصود بود برای طرف مقابل حق فسخ خواهد بود خواه وصف مذکور در عقد تصریح شده یا عقد متبانیا بر آن واقع شده باشد.

ماده ۱۱۲۹ در صورت استنکاف شوهر از دادن نفقه وعدم امکان اجراء حکم محکمه و الزام او به دادن نفقه زن می‌تواند برای طلاق به حاکم رجوع کند و حاکم شوهر او را اجبار به طلاق می‌نماید. همچنین است در صورت عجز شوهر از دادن نفقه.

ماده ۱۱۳۰ در صورتی که دوام زوجیت موجب عسر و حرج زوجه باشد، وی می‌تواند به حاکم شرع مراجعه و تقاضای طلاق کند، چنانچه عسر و حرج مذکور در محکمه ثابت شود، دادگاه می‌تواند زوج را اجبار به طلاق نماید و در صورتی که اجبار میسر نباشد زوجه به اذن حاکم شرع طلاق داده می‌شود. [۱۳]

  • تبصره

عسر و حرج موضوع این ماده عبارت است از به وجود آمدن وضعیتی که ادامه زندگی را برای زوجه با مشقت همراه ساخته و تحمل آن مشکل باشد و موارد ذیل در صورت احراز توسط دادگاه صالح از مصادیق عسر وحرج محسوب می‌گردد.

  • ترک زندگی خانوادگی توسط زوج حداقل به مدت شش ماه متوالی و یا نه ماه متناتوب در مدت یک سال بدون عذر موجه.
  • اعتیاد زوج به یکی از انواع مواد مخدر و یا ابتلاء وی به مشروبات الکلی که به اساس زندگی خانوادگی خلل وارد آورد و امتناع یا عدم امکان الزام وی بت ترک آن در مدتی که به تشخیص پزشک برای ترک اعتیاد لازم بوده است.

در صورتی که زوجبه تعهد خود عمل ننماید و یا پس از ترک، مجددا” به مصر موارد مذکور روی آورده، بنا به درخواست زوجه، طلاق انجام خواهد شد.

  • محکومیت قطعی زوج به حبس پنج سال یا بیشتر.
  • ضرب و شتم یا هرگونه سوءاستفاده مستمر زوج که عرفا” با توجه به وضعیت زوجه قابل تحمل نباشد.
  • ابتلاء زوح به بیماری‌های صعب العلاج روانی یا ساری یا هر عراضه صعب‌العلاج دیگری که زندگی مشترک را مختل نماید.

موارد مندرج در این ماده مانع از آن نیست که دادگاه در سایر مواردی که عسر وحرج زن در دادگاه احراز شود، حکم طلاق صادر نماید الحاقی بموجب قانون الحاق یک تبصره به ماده ۱۱۳۰ قانون مدنی مصوب ۸۱ ماده ۱۱۳۱ خیارفسخ فوری است واگر طرفی که حق فسخ دارد بعدازاطلاع بعلت فسخ نکاح رافسخ نکند، خیاراو ساقط می‌شود بشرط اینکه علم به حق فسخ و فوریت آن داشته باشد تشخیص مدتی که برای امکان استفاده از خیار لازم بوده بنظر عرف وعادت است.

ماده ۱۱۳۲ درفسخ نکاح رعایت ترتیباتی که برای طلاق مقرر است شرط نیست.

طلاق

کلیات

ماده ۱۱۳۳ مرد می‌تواند با رعایت شرایط مقرر در این قانون با مراجعه به دادگاه تقاضای طلاق همسرش را بنماید.

  • تبصره زن نیز می‌تواند با وجود شرایط مقرر در مواد (۱۱۱۹) ، (۱۱۲۹) و (۱۱۳۰) این قانون، از دادگاه تقاضای طلاق نماید. (اصلاحی بموجب قانون اصلاح موادی از قانون مدنی مصوب ۸۱)

ماده ۱۱۳۴ طلاق باید به صیغه طلاق ودر حضور لااقل دو نفر مردعادل که طلاق را بشنوند واقع گردد. ماده ۱۱۳۵ طلاق بایدمنجرباشدوطلاق معلق بشرط باطل است. ماده ۱۱۳۶ طلاق‌دهنده باید بالغ و عادل و قاصد و مختار باشد. ماده ۱۱۳۷ ولی مجنون دائمی می‌تواند در صورت مصلحت مولی علیه زن او را طلاق دهد. ماده ۱۱۳۸ ممکن است صیغه طلاق را به توسط وکیل اجرا نمود. ماده ۱۱۳۹ طلاق مخصوص عقددائم است وزن منقطعه به انقضاء مدت یا بذل آن از طرف شوهر اززوجیت خارج می‌شود. ماده ۱۱۴۰ طلاق زن در مدت عادت زنانگی یا نفاس صحیح نیست مگر اینکه زن حامل باشد یاطلاق قبل از نزدیکی با زن واقع شود یا شوهر غائب باشد بطوری که اطلاع ازعادت زنانگی بودن زن نتواند حاصل کند. ماده ۱۱۴۱ طلاق در طهر مواقعه صحیح نیست مگراینکه زن یائسه یاحامل باشد. ماده ۱۱۴۲ طلاق زنی که باوجوداقتضای سن عادت زنانگی نمی‌شود وقتی صحیح است که از تاریخ آخرین نزدیکی با زن سه ماه گذشته باشد.

دراقسام طلاق

ماده ۱۱۴۳ طلاق بردوقسم است – بائن ورجعی ماده ۱۱۴۴ درطلاق بائن برای شوهر حق رجوع نیست. ماده ۱۱۴۵ در موارد ذیل طلاق بائن است –

  1. طلاقی که قبل ازنزدیکی واقع شود.
  2. طلاق یائسه .
  3. طلاق خلع و مبارات مادام که زن رجوع بعوض نکرده باشد.
  4. سومین طلاق که بعد از سه وصلت متوالی بعمل آید اعم ازاینکه وصلت در نتیجه رجوع باشد یا در نتیجه نکاح جدید.

ماده ۱۱۴۶ طلاق خلع آن است که زن به واسطه کراهتی که از شوهر خود دارد در مقابل مالی که به شوهر می‌دهدطلاق بگیرد اعم از اینکه مال مزبورعین مهر یا معادل آن و یا بیشتر و یا کمتر از مهر باشد. ماده ۱۱۴۷ طلاق مبارات آن است که کراهت از طرفین باشد ولی در این صورت عوض باید زائد بر میزان مهر نباشد. ماده ۱۱۴۸ درطلاق رجعی برای شوهر در مدت عده حق رجوع است. ماده ۱۱۴۹ رجوع در طلاق بهر لفظ یا فعلی حاصل می‌شود که دلالت بر رجوع کند مشروط بر اینکه مقرون به قصد رجوع باشد.

درعده

ماده ۱۱۵۰ عده عبارت است از مدتی که تاانقضای آن زنی که عقدنکاح او منحل شده است نمی‌تواند شوهر دیگر اختیار کند.

ماده ۱۱۵۱ عده طلاق و عده فسخ نکاح سه طهراست مگراینکه زن به اقتضای سن عادت زنانگی نبیند که دراین صورت عده او سه ماه است .

ماده ۱۱۵۲ عده طلاق وفسخ نکاح و بذل مدت وانقضاءآن در مورد نکاح منقطع در غیرحامل دوطهراست مگراینکه زن به اقتضای سن عادت زنانگی نبیند که در این صورت چهل وپنج روز است.

ماده ۱۱۵۳ عده طلاق وفسخ نکاح و بذل مدت و انقضاءآن در مورد زن حامله تا وضع حمل است.

ماده ۱۱۵۴ عده وفات چه در دائم و چه در منقطع در هر حال چهارماه و ده روزاست مگر اینکه زن حامل باشد که در این صورت عده وفات تا موقع وضع حمل است مشروط براینکه فاصله بین فوت شوهر و وضع حمل از چهارماه وده روز بیشتر باشد والا مدت عده همان چهارماه وده روز خواهد بود.

ماده ۱۱۵۵ زنی که بین او و شوهر خود نزدیکی واقع و همچنین زن یائسه نه عده طلاق دارد و نه عده فسخ نکاح ولی عده وفات در هر مورد باید رعایت شود.

ماده ۱۱۵۶ زنی که شوهر او غایب مفقودالاثر بوده و حاکم او را طلاق داده باشد باید از تاریخ طلاق عده وفات نگاهدارد. ماده ۱۱۵۷ زنی که به شبهه با کسی نزدیکی کند باید عده طلاق نگاهدارد.

اولاد

نسب

ماده ۱۱۵۸ طفل متولد در زمان زوجیت ملحق به شوهر است مشروط بر اینکه از تاریخ نزدیکی تا زمان تولد کمتر از ششماه و بیشتراز ده ماه نگذشته باشد.

ماده ۱۱۵۹ هرطفلی که بعد ازانحلال نکاح متولد شود ملحق به شوهراست مشروط بر اینکه مادر هنوز شوهر نکرده واز تاریخ انحلال نکاح تا روز ولادت طفل بیش از دوماه نگذشته باشد مگر آنکه ثابت شود که از تاریخ نزدیکی تازمان ولادت کمتر از ششماه و یا بیش از ده ماه گذشته باشد.

ماده ۱۱۶۰ درصورتی که عقد نکاح پس از نزدیکی منحل شود و زن مجدداً شوهر کند و طفلی از او متولد گردد طفل به شوهری ملحق می‌شود که مطابق مواد قبل، الحاق او به آن شوهر ممکن است درصورتی که مطابق مواد قبل الحاق به هردوشوهر ممکن باشد طفل ملحق به شوهردوم است مگرآنکه امارت قطعیه برخلاف آن دلالت کند.

ماده ۱۱۶۱ در مورد مواد قبل هرگاه شوهر صریحاً یا ضمناًاقرار به ابوت خود نموده باشد دعوی نفی ولدازاو مسموع نخواهد بود.

ماده ۱۱۶۲ در مورد مواد قبل دعوی نفی ولد باید درمدتی که عادتاً پس از تاریخ اطلاع یافتن شوهر از تولد طفل برای امکان اقامه دعوی کافی می‌باشداقامه گردد و در هرحال دعوی مزبور پس از انقضاء دوماه از تاریخ اطلاع یافتن شوهر از تولد طفل مسموع نخواهد بود.

ماده ۱۱۶۳ درموردی که شوهر مطلع از تاریخ حقیقی تولد طفل نبوده و تاریخ را بر او مشتبه نموده باشند بنوعی که موجب الحاق طفل به او باشد و بعدها شوهر از تاریخ حقیقی تولد مطلع شود مدت مرور زمان دعوی نفی دوماه از تاریخ کشف خدعه خواهد بود.

ماده ۱۱۶۴ احکام موادقبل درمورد طفل متولد از نزدیکی به شبهه نیز جاری است اگرچه مادر طفل مشتبه نباشد.

ماده ۱۱۶۵ طفل متولد از نزدیکی به شبهه فقط ملحق بطرفی می‌شود که در اشتباه بوده و در صورتی که هردو دراشتباه بوده‌اند ملحق به هردو خواهد بود.

ماده ۱۱۶۶ هرگاه بواسطه وجود مانعی نکاح بین ابوین طفل باطل باشد نسبت طفل به هریک ازابوین که جاهل بر وجود مانع بوده مشروع و نسبت به دیگری نامشروع خواهد بود. در صورت جهل هردو نسبت به هردو مشروع است.

ماده ۱۱۶۷ طفل متولداززنا ملحق به زانی نمی‌شود.

ماده ۱۱۶۸ نگاهداری اطفال هم حق و هم تکلیف ابوین است.

ماده ۱۱۶۹ برای حضانت و نگهداری طفلی که ابوین او جدا از یکدیگر زندگی می‌کنند، مادر تا سن هفت سالگی اولویت دارد و پس از آن با پدر است.

  • تبصره

بعد از هفت سالگی در صورت حدوث اختلاف‌، حضانت طفل با رعایت مصلحت کودک به تشخیص دادگاه می‌باشد. [۱۴]

ماده ۱۱۷۰ اگر مادر در مدتی که حضانت طفل به او است مبتلا به جنون شود یا به دیگری شوهر کند حق حضانت با پدر خواهد بود.

ماده ۱۱۷۱ درصورت فوت یکی از ابوین حضانت طفل با آنکه زنده است خواهد بود هر چند متوفی پدر طفل بوده و برای او قیم معین کرده باشد.

ماده ۱۱۷۲ هیچیک از ابوین حق ندارند در مدتی که حضانت طفل بعهده آنها است از نگاهداری او امتناع کند درصورت امتناع یکی ازابوین حاکم باید به تقاضای دیگری یا تقاضای قیم یا یکی از اقربا و یا به تقاضای مدعی‌العموم نگاهداری طفل را به هریک ازابوین که حضانت بعهده اوست الزام کند و در صورتی که الزام ممکن یا موثر نباشد حضانت را به خرج پدر و هرگاه پدر فوت شده باشد به خرج مادر تامین کند.

ماده ۱۱۷۳ هرگاه در اثر عدم مواظبت یا انحطاط اخلاقی پدر یا مادری که طفل تحت حضانت اوست, صحت جسمانی و یا ترتیب اخلاقی طفل در معرض خطر باشد, محکمه می‌تواند به تقاضای اقربای طفل یا تربیت اخلاقی طفل در معرض خطر باشد, محکمه می‌تواند به تقاضای اقربای طفل و یا به تقاضای قیم او یا به تقاضای رئیس حوزه قضائی هر تصمیمی را که برای حضانت طفل مقتضی بداند, اتخاذ کند. موارد ذیل از مصادیق عدم مواظبت و یا انحطاط اخلاقی هر یک از والدین است:

  1. اعتیاد زیان‌آور به الکل, موادمخدر و قمار.
  2. اشتهار به فساد اخلاق و فحشا,
  3. ابتلا به بیماری‌های روانی با تشخیص پزشکی قانونی.
  4. سو,استفاده از طفل یا اجبار او به ورود در مشاغل ضداخلاقی مانند فساد و فحشا, تکدی‌گری و قاچاق.
  5. تکرار ضرب و جرح خارج از حد متعارف. [۱۵]

ماده ۱۱۷۴ درصورتی که بعلت طلاق یا به هرجهت دیگر ابوین طفل در یک منزل سکونت نداشته باشند هریک از ابوین که طفل تحت حضانت او نمی‌باشد حق ملاقات طفل خود را دارد تعیین زمان و مکان ملاقات و سایر جزئیات مربوطه به آن درصورت اختلاف بین ابوین با محکمه است.

ماده ۱۱۷۵ طفل را نمی‌توان از ابوین و یا از پدر و یا مادری که حضانت با اوست گرفت مگر در صورت وجود علت قانونی.

ماده ۱۱۷۶ مادر مجبور نیست که به طفل خود شیر بدهد مگر در صورتی که تغذیه طفل بغیر شیر مادر ممکن نباشد.

ماده ۱۱۷۷ طفل باید مطیع ابوین خود بوده و در هر سنی که باشد باید به آنها احترام کند.

ماده ۱۱۷۸ ابوین مکلف هستند که در حدود توانائی خود به ترتیب اطفال خویش برحسب مقتضی اقدام کنند و نباید آنها را مهمل بگذارند.

ماده ۱۱۷۹ ابوین حق تنبیه طفل خود را دارند ولی به استناد این حق نمی‌توانند طفل خود را خارج از حدود تادیب تنبیه نمایند.

در ولایت قهری پدر و جد پدری

ماده ۱۱۸۰ طفل صغیر تحت ولایت قهری پدر و جد پدری خود می‌باشد و همچنین است طفل غیررشید یا مجنون درصورتی که عدم رشد یا جنون او متصل به صغر باشد.

ماده ۱۱۸۱ هر یک از پدر و جد پدری نسبت به اولاد خود ولایت دارند. ماده ۱۱۸۲ هرگاه طفل هم پدر و هم جد پدری داشته باشد و یکی از آنها محجور یا بعلتی ممنوع ازتصرف در اموال مولی‌علیه گردد ولایت قانونی او ساقط می‌شود.

ماده ۱۱۸۳ در کلیه امور مربوط به اموال و حقوق مالی مولی‌علیه ولی نماینده قانونی او می‌باشد.

ماده ۱۱۸۴ هرگاه ولی قهری طفل رعایت غبطه صغیر را ننماید و مرتکب اقداماتی شود که موجب ضرر مولی‌علیه گردد به تقاضای یکی از اقارب وی و یا به درخواست رئیس حوزه قضائی پس از اثبات، دادگاه ولی مذکور را عزل و از تصرف در اموال صغیر منع و برای اداره امور مالی طفل فرد صالحی را به عنوان قیم تعیین می‌نماید. همچنین اگر ولی قهری به واسطه کبر سن و یا بیماری و امثال آن قادر به اداره اموال مولی‌علیه نباشد و شخصی را هم برای این امر تعیین ننماید طبق مقررات این ماده فردی به عنوان امین به ولی قهری منضم می‌گردد.[۱۶]

ماد ه ۱۱۸۵ هرگاه ولی قهری محجور شود مدعی‌العموم مکلف است مطابق مقررات راجعه به تعیین قیم قیمی برای طفل معین کند.

ماده ۱۱۸۶ در مواردی که برای عدم امانت ولی قهری نسبت به دارائی طفل امارات قویه موجود باشد مدعی‌العموم مکلف است از محکمه ابتدائی رسیدگی به عملیات او را بخواهد محکمه در این مورد رسیدگی کرده درصورتی که عدم امانت او معلوم شود مطابق ماده ۱۱۸۴رفتار می‌نماید.

ماده ۱۱۸۷ هرگاه ولی قهری منحصر به واسطه غیبت یا حبس به هرعلتی که نتواند به امورمولی علیه رسیدگی کند و کسی را هم از طرف خود معین نکرده باشد حاکم یک نفرامین به پیشنهاد مدعی‌العموم برای تصدی و اداره اموال مولی‌علیه و سایر امور راجعه به او موقتاً معین خواهد کرد.

ماده ۱۱۸۸ هریک ازپدر و جدپدری بعد از وفات دیگری می‌تواند برای اولاد خود که تحت ولایت او می‌باشد وصی معین کند تا بعد از فوت خود در نگاهداری و تربیت آنها مواظبت کرده و اموال آنها را اداره نماید.

ماده ۱۱۸۹ هیچیک ازپدر و جدپدری نمی‌تواند با حیات دیگری برای مولی‌علیه خود وصی معین کند.

ماده ۱۱۹۰ ممکن است پدر یا جدپدری به کسی که به سمت وصایت معین کرده اختیار تعیین وصی بعد فوت خود را برای مولی‌علیه بدهد.

ماده ۱۱۹۱ اگر وصی منصوب از طرف ولی قهری به نگاهداری یا تربیت مولی علیه و یا اداره امور او اقدام نکند یا امتناع از انجام وظایف خود نماید منعزل می‌شود.

ماده ۱۱۹۲ ولی مسلم نمی‌تواند برای امور مولی علیه خود وصی غیرمسلم معین کند.

ماده ۱۱۹۳ همین‌که طفل کبیر و رشید شد از تحت ولایت خارج می‌شود و اگر بعداً سفیه یا مجنون شود قیمی برای او معین می‌شود.

ماده ۱۱۹۴ پدر و جدپدری و وصی منصوب از طرف یکی از آنان ولی خاص طفل نامیده می‌شود.

خانواده

الزام به انفاق

'ماده ۱۱۹۵'متن پررنگ احکام نفقه زوجه همانست که بموجب فصل هشتم از باب اول از کتاب هفتم مقررشده و برطبق همین فصل مقرر می‌شود.

ماده ۱۱۹۶ در روابط بین اقارب فقط اقارب نسبی در خط عمودی اعم از صعودی یا نزولی ملزم به انفاق یکدیگرند.

ماده ۱۱۹۷ کسی مستحق نفقه است که ندار بوده و نتواند بوسیله اشتغال به شغلی وسائل معیشت خود را فراهم سازد.

ماده ۱۱۹۸ کسی ملزم به انفاق است که متمکن از دادن نفقه باشد یعنی بتواند نفقه بدهد بدون اینکه از این حیث در وضع معیشت خود دچار مضیقه گردد. برای تشخیص تمکن باید کلیه تعهدات و وضع زندگانی شخصی او در جامعه در نظر گرفته شود.

ماده ۱۱۹۹ نفقه اولاد بر عهده پدر است پس از فوت پدر یا عدم قدرت او به انفاق بعهده اجدادپدری است با رعایت الاقرب فالاقرب در صورت نبودن پدر واجداد پدری و یا عدم قدرت آنها نفقه بر عهده مادر است. هرگاه مادر هم زنده و یا قادر به انفاق نباشد با رعایت الاقرب فالاقرب به عهده اجداد و جدات مادری و جدات پدری واجب‌النفقه است و اگر چند نفراز اجداد و جدات مزبور از حیث درجه اقربیت مساوی باشند نفقهرا باید به حصه متساوی تادیه کنند.

ماده ۱۲۰۰ نفقه ابوین با رعایت الاقرب فالاقرب بعهده اولادواولاد اولاداست .

ماده ۱۲۰۱ هرگاه یک نفر هم در خط عمودی صعودی وهم در خط عمودی نزولی اقارب داشته باشد که از حیث الزام به انفاق در درجه مساوی هستند نفقه او را بایداقارب مزبور به حصه متساوی تادیه کنند بنابراین اگر مستحق نفقه پدر و مادر و اولاد بلافصل داشته باشد نفقه او را باید پدر و اولاد او متساویاً تادیه کنند بدون اینکه مادر سهمی بدهد و همچنین اگر مستحق نفقه مادر و اولاد بلافصل داشته باشدنفقه او را باید مادر و اولاد متساویاً بدهند.

ماده ۱۲۰۲ اگراقارب واجب‌النفعه متعدد باشند و منفق نتواند نفقه همه آن‌ها را بدهد اقارب در خط عمودی نزولی مقدم براقارب در خط عمودی صعودی خواهند بود.

ماده ۱۲۰۳ در صورت بودن زوجه و یک یا چند نفر واجب‌النفقه دیگر زوجه مقدم بر سایرین خواهد بود.

ماده ۱۲۰۴ نفقه اقارب عبارت است از مسکن و البسه و غذا و اثاث‌البیت بقدر رفع حاجت با در نظر گرفتن درجه استطاعت منفق.

ماده ۱۲۰۵ در موارد غیبت یا استنکاف از پرداخت نفقه، چنانچه الزام کسی که پرداخت نفقه بر عهده اوست ممکن نباشد دادگاه می‌تواند با مطالبه افراد واجب‌النفقه به مقدار نفقه از اموال غایب یا مستنکف در اختیار آنها یا متکفل مخارج آنان قرار دهد و در صورتی که اموال غایب یا مستنکف در اختیار نباشد همسر وی یا دیگری با اجازه دادگاه می‌تواند نفقه را به عنوان قرض بپردازند و از شخص غایب یا مستنکف مطالبه نمایند. [۱۷]

ماده ۱۲۰۶ زوجه در هر حال می‌تواند برای نفقه زمان گذشته خود اقامه دعوی نماید و طلب او از بابت نفقه مزبور طلب ممتاز بوده و در صورت افلاس یا ورشکستگی شوهر زن مقدم برغرما خواهد بود ولی اقارب فقط نسبت به آتیه می‌توانند مطالبه نفقه نمایند.

پانویس

  1. اصلاحی مطابق قانون اصلاح موادی از قانون مدنی مصوب ۱۳۷۰
  2. اصلاحی مطابق قانون اصلاح موادی از قانون مدنی مصوب ۱۳۷۰
  3. اصلاحی به موجب ‌قانون اصلاح ماده (۱۰۴۱) قانون مدنی موضوع ماده (۲۴) قانون اصلاح موادی از قانون مدنی مصوب ۱۳۷۰ – مصوبه مورخ ۱/ ۴/ ۱۳۸۱ مجمع تشخیص مصلحت نظام
  4. اصلاحی مطابق قانون اصلاح موادی از قانون مدنی مصوب ۱۳۷۰
  5. اصلاحی مطابق قانون اصلاح موادی از قانون مدنی مصوب ۱۳۷۰
  6. اصلاحی مطابق قانون اصلاح موادی از قانون مدنی مصوب ۱۳۷۰
  7. قانون فوق مشتمل بر ماده واحده و دو تبصره در جلسه علنی روز یکشنبه دوم مهر ماه یک هزار و سیصد و هشتاد و پنج مجلس شورای اسلامی تصویب و در تاریخ ۱۲/۷/۱۳۸۵ به تأیید شورای محترم نگهبان رسید.
  8. قانون استفساریه تبصره ذیل ماده (۱۰۸۲) قانون مدنی مصوب ۱۳۷۶
  9. قانون فوق مشتمل بر ماده واحده در جلسه علنی روز سه‌شنبه مورخ بیست و هفتم اردیبهشت ماه یک هزار و سیصد و هشتاد و چهار مجلس شورای اسلامی تصویب و در تاریخ ۴/۳/۱۳۸۴ به تایید شورای نگهبان رسید.
  10. (اصلاحی بموجب قانون اصلاح موادی از قانون مدنی مصوب ۸۱)
  11. اصلاحی بموجب قانون اصلاح موادی از قانون مدنی مصوب ۸۱
  12. ( اصلاحی مطابق قانون اصلاح موادی از قانون مدنی مصوب ۱۳۷۰)
  13. ( اصلاحی مطابق قانون اصلاح موادی از قانون مدنی مصوب ۱۳۷۰)
  14. (اصلاحی بموجب قانون اصلاح ماده ( ۱۱۶۹ ) قانون مدنی مصوب ۱۳۱۴ که در جلسه علنی روز یکشنبه مورخ ششم مرداد ماه یکهزار و سیصد و هشتاد و یک مجلس شورای اسلامی تصوب و در تاریخ ۸/۹/۱۳۸۲ با اصلاحاتی به تصویب مجمع تشخیص مصلحت نظام رسیده است.)
  15. (اصلاحی بموجب قانون اصلاح ماده ۱۱۷۳ قانون مدنی مصوب ۷۶)
  16. (اصلاحی بموجب قانون اصلاح ماده ۱۱۸۴ قانون مدنی مصوب ۱۳۷۹)
  17. اصلاحی مطابق قانون اصلاح موادی از قانون مدنی مصوب ۱۳۷۰

منابع