نقش دشمن در آفتهای فردی زن مسلمان و راههای مقابله با آن از دیدگاه آیهالله خامنهای
این مقاله با توجه به محتوای بیانات آیتالله خامنهای تالیف شده است و دیگر آثار ایشان را دربر نمیگیرد. |
در رابطه با آفات شخصیتی زن مسلمان، نقش دشمن و راههای مقابله با آن در بیانات آیهالله خامنهای به صورت مجزا مورد توجه قرار گرفته است:
روشهای دشمن در ایجاد و ترویج آفات شخصیتی زن مسلمان
هر مکتب و اندیشهای، چه سیاسی باشد چه اقتصادی، چه فرهنگی باشد چه آموزشی، برای دستیابی به اهداف خویش نیازمند به اصطیاد بهترین روشها است. گاهی این روشها استفاده از ابزار موجود است و گاه به خلق ابزار جدید منجر میگردد:
تبلیغ
تبلیغات برای القای حس نیاز به یک کالا و تحت تاثیر قرار دادن قوهی اننتخابی افراد، ایجاد شد. نتیجهی چنین خلاقیتی جز ترویج مصرفگرایی نبوده و نیست: «در ﺗﻠﻮﻳﺰﻳﻮن، مثلاً ﺗﺒﻠﻴﻎ میکرد ﺑﺎ ﺷﻴﻮهایي ﻛﻪ مصرفگرایی را در ﻣﺮدم ﺗﻘﻮﻳﺖ میکرد و ﻣﺮدم را ﺑﻪ مصرفگرایی ﺳﻮق میداد و ﻫﻢ ﺑﻪ ﺷﻴﻮهایي ﻛﻪ درعینحال آنها را ﺑﻪ شهوترانی، ﻓﺤﺸﺎ و ﻓﺴﺎد ﺳﻮق میداد و ﺑﻪ آن ﻗﺴﻤﺖ میکشاند. ﻳﻚ زن ﻋﺮﻳﺎﻧﻰ را ﺑﺎ یکشکل ﻣﻬﻴﺞ میآورد درصحنه ﺗﺎ ﻓﻼن ﻛﺎﻻی زﻳﻨﺘﻰ ﻳﺎ ﻓﻼن وسیلهی ﺗﺠﻤﻠﻰ را، ﻳﺎ ﻓﻼن ﺟﻨﺲ ﻻزم ﻳﺎ ﻏﻴﺮ ﻻزم را ﺑﻪ ﻣﺮدم ﻧﺸﺎن ﺑﺪﻫﺪ. ﻫﻢ ﻣﺮدم ﺑﻪ ﻣﺼﺮف ﺣﺮﻳﺺ ﺷﻮﻧﺪ و ﺳﻮق داده ﺷﻮﻧﺪ ﺑﻪ اﻳﻨﻜﻪ ﻫﺮ ﭼﻪ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﭼﻴﺰﻫﺎي ﻏﻴﺮ ﻻزم را ﺗﻬﻴﻪ و ﻣﺼﺮف ﻛﻨﻨﺪ و ﺟﺎﻣﻌﻪ را ﻣﺼﺮﻓﻰ ﺑﺎر ﺑﻴﺎورﻧﺪ.» [۱]
الگوگیری
یکی از ابزارهای نظامسرمایهداری غرب، بهرهوری از جذابیتهای زنانه در صنعت تبلیغات است. اما این برای دستیابی به نتیجه مطلوب کافی نبوده و به همین منظور با الگوسازی از زن غربی در قالبهای دیگر- از شخصیتهای فیلم و سریال گرفته تا شخصیتهای علمی و فرهنگی- تلاش نمود تا این باور را در میان تمامی زﻧﺎن ایجاد نماید که زنی موفق و ایدهآل است که اینگونه زیست کند. زنی با خلقیات مصرفی و نوگرا: «اسراف، چشموهمچشمی، الگو گیری از زن غربی: البتّه به بانوان محترم ایرانی و مسلمان و مؤمنِ به این مفاهیم اسلامی و قرآنی، توصیه میکنیم که اینها را حفظ کنند، روزبهروز افزایش بدهند؛ از آفتهایی مثل اسراف، مثل چشموهمچشمی منفی -مثل رقابتهای منفی، مثل الگو گرفتن از زن منحرف غربی- پرهیز کنند؛ مراقب خودشان باشند. زن مسلمان، امروز در کشور ما سرافراز است. زن ایرانی این امتیاز را دارد که هویت مستقل فرهنگی دارد و تحت تأثیر دیگران قرار نمیگیرد؛ این را باید در خودتان حفظ کنید.»[۲]
تقلیدفرهنگی
نوگرایی را از دو حیث میتوان مورد بررسی قرار داد و برای هر کدام حکم و نظری جدا ابراز نمود. یا این حرکت بر اساس میل به زیبایی و ایجاد تغییر، با سلیقهی فرد و متناسب با محیط فکری و فرهنگی او، رخ میدهد که اگر در حد اعتدال باشد بلامانع است و گاه تنها به جهت تقلید از فرهنگ و سلیقهی دیگری است که عمدتا میتوان ادعا نمود در مقوله مصرف؛ حالت دوم رخ میدهد که باید از آن اجتناب نمود: «ﺗﻘﻠﻴﺪ ﻓﺮﻫﻨﮕﻰ ﺧﻄﺮ ﺧﻴﻠﻰ ﺑﺰرﮔﻰ اﺳﺖ، اﻣﺎ اﻳﻦ ﺣﺮف اﺷﺘﺒﺎه ﻧﺸﻮد ﺑﺎاﻳﻨﻜﻪ ﺑﻨﺪه ﺑﺎ ﻣﺪ و ﺗﻨﻮع و ﺗﺤﻮل در روشهای زﻧﺪﮔﻰ ﻣﺨﺎﻟﻔﻢ؛ ﻧﺨﻴﺮ، ﻣﺪﮔﺮاﻳﻰ و نوگرایی اﮔﺮ اﻓﺮاﻃﻰ ﻧﺒﺎﺷﺪ، اﮔﺮ روي چشموهمچشمی رقابتهای ﻛﻮدﻛﺎﻧﻪ ﻧﺒﺎﺷﺪ، ﻋﻴﺒﻰ ﻧﺪارد. ﻟﺒﺎس و رﻓﺘﺎر و آراﻳﺶ ﺗﻐﻴﻴﺮ ﭘﻴﺪا میکند، ﻣﺎﻧﻌﻰ ﻫﻢ ﻧﺪارد؛ اﻣﺎ ﻣﻮاﻇﺐ ﺑﺎﺷﻴﺪ قبلهنمای این مدگرایی ﺑﻪ ﺳﻤﺖ اروﭘﺎ ﻧﺒﺎﺷﺪ؛ اﻳﻦ ﺑﺪ اﺳﺖ.» [۳] القای فرهنگ بر تغییر جوامع آنقدر منشأ اثر است که میتوان از آن به عنوان «حمله» یاد کرد: «عدّهای ﺧﻴﺎل میکنند، آن ﭼﻴﺰی ﻛﻪ ﻣﻮﺟﺐ میشود ﺷﻬﻮات رواج ﭘﻴﺪا ﻛﻨﺪ، ﻋﻠﻢ و داﻧﺶ اﺳﺖ، ﻧﻪ، ﻋﻠﻢ و داﻧﺶ، آن ﺟﺮﻳﺎن دوم بود. ﺟﺮﻳﺎن اول، ﺟﺮﻳﺎن ﻓﺮﻫﻨﮕﻰ ﻣﺤﺾ و ﺑﺎزﻛﺮدن راه ﻓﺴﺎد ﻓﻜﺮی و ﻋﻤﻠﻰ و ﺟﻨﺴﻰ و اﺑﺘﺬال زﻧﺪﮔﻰ روی ﻣﺮدم ﺑﻮد. اﻳﻦ، آن کار اول ﺑﻮد ﻛﻪ اﻧﺠﺎم دادﻧﺪ. ﻟﺬا اوﻟﻴﻦ ﻛﺴﺎﻧﻰ ﻛﻪ ﺑﺎ اﻳﻦ حملهی غربیها در اﻳﺮان و همینطور در ﻛﺸﻮرﻫﺎی دﻳﮕﺮ ﻓﺎﺳﺪ ﺷﺪﻧﺪ، ﺑﺎﺳﻮادان ﻧﺒﻮدﻧﺪ؛ ﺑﺴﻴﺎری از بیسوادان ﺑﻮدﻧﺪ. ﻫﻤﻴﻦ ﺣﺎﻻ ﻫﻢ همینطور اﺳﺖ. ﻛﺴﺎﻧﻰ ﻛﻪ در دوران رژﻳﻢ ستمشاهی ﻏﺮق در ﻓﺴﺎد ﺑﻮدﻧﺪ، اﻛﺜﺮ و اﻏﻠﺒﺸﺎن بیسوادان و ﻃﺒﻘﺎت ﻣﺘﻮﺳﻂ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﺑﻮدﻧﺪ. ﺑﻠﻪ، رﻓﺎه ﻣﺆﺛﺮ اﺳﺖ و ﻛﻤﻚ میکند. آن ﺣﺎﻟﺖ رﻓﺎه و مصرفزدگی و آﺳﺎﻳﺶ زﻧﺪﮔﻰ، ﺑﻪ آن ﻓﺴﺎدی ﻛﻪ آنها دﻧﺒﺎل میکردند و برنامهریزی مینمودند، ﻛﻤﻚ میکرد.»[۴]
راهکارهای مقابله با دشمن
تلاش برای اصلاح
«اگر میبینید که همسرتان به چیزهای تجملاتی و آرایشهای گوناگون و اینها خیلی اهمیت میدهد یادش بدهید که اینجوری نباشد. لباسهای گوناگون، انواع و اقسام لباس، انواع و اقسام زیورآلات چه لزومی دارد؟ طلا چه لزومی دارد؟ اینها را ما لازم نمیدانیم، اگر میبینید همسرتان به این چیزهای بیخودی پایبند است، یادش بدهید که پایبند نباشد. شما هم به شوهرتان یاد بدهید، شما هم به زنهایتان یاد بدهید، این اولین وظیفه شماست که همدیگر را درست کنید، همدیگر را حفظ کنید، درس دین به همدیگر بدهید.»[۵]
حرکت بر اساس دیدگاه اسلامی
«آن ﻓﺮﻫﻨﮕﻰ ﻫﻢ ﻛﻪ ﻗﺒﻞ از اﻧﻘﻼب ﺑﺮ ذﻫﻦ جامعهی ﻣﺎ ﻣﺨﺼﻮﺻﺎً ﺑﺮ ذﻫﻦ زﻧﺎن ﺣﺎﻛﻢ ﺑﻮد، ﻳﻌﻨﻰ ﻓﺮﻫﻨﮓ تجملپرستی، رفاهطلبی، ﺗﺎﺑﻌﻴﺖ از خواستهها و هوسهای ﻧﻔﺴﺎﻧﻰ، اﻳﻦ ﻓﺮﻫﻨﮓ ﻫﻢ تقریباً، نمیگویم صد درصد، اما تقریباً ﻣﺘﺤﻮل ﺷﺪه، ﺑﻪ ﺻﻮرﺗﻰ ﻛﻪ ﺑﻪ ﺷﻜﻞ ﺳﺎﺑﻖ، دﻳﮕﺮ اﻣﺮوز وﺟﻮد ﻧﺪارد. دﺧﺘﺮﻫﺎﻳﻰ ﻛﻪ ﺟﻬﻴﺰﻳﻪ نمیخواهند، دﺧﺘﺮﻫﺎﻳﻰ ﻛﻪ مهریهی زﻳﺎد نمیخواهند، دﺧﺘﺮﻫﺎیی ﻛﻪ ﺣﺎﺿﺮﻧﺪ ﻫﻤﺴﺮ ﻣﻌﻠﻮﻻن ﺟﻨﮕﻰ ﺑﺸﻮﻧﺪ، دﺧﺘﺮاﻧﻰ ﻛﻪ ﺣﺎﺿﺮﻧﺪ درراه ﺧﺪا ﻫﺮ ﻛﺎری ﻛﻪ ﺧﺪا از آنها میخواهد اﻧﺠﺎم ﺑﺪﻫﻨﺪ، اﻣﺮوز در جامعهی ﻣﺎ زﻳﺎدﻧﺪ. ﺧﺐ اﻳﻦ وﺿﻊ ﻛﻨﻮﻧﻰ زﻧﺎن اﻳﺮان اﺳﺖ. ﺷﻤﺎ در ﻣﻴﺎن ﻳﻚ ﭼﻨﻴﻦ وﺿﻌﻴﺘﻰ، ﺷﻤﺎ ﺧﻮاﻫﺮان، درﺻﺪد ﺑﺮآﻣﺪﻳﺪ ﻛﻪ از ﻳﻚ ﺑﻌﺪ دﻳﮕﺮی ﺑﻪ ﻳﻚ ﺣﺮﻛﺖ ﺟﺪﻳﺪ و خوشعاقبتی دﺳﺖ ﺑﺰﻧﻴﺪ و آن ﺣﺮﻛﺖ عبارت است از ﭘﺮداﺧﺘﻦ ﺑﻪ اندیشهی اﺳﻼﻣﻰ و ﻓﺮاﮔﺮﻓﺘﻦ اﺳﻼم و ﻋﻠﻮم اﺳﻼﻣﻰ از ﻫﻤﺎن راهها و روشهایی ﻛﻪ ﻋﻠﻤﺎی ﺑﺰرگ دﻳﻦ و ﻓﻬﻤﻨﺪﮔﺎن و داﻧﻨﺪﮔﺎن اﺳﻼم از آن ﻃﺮق اﺳﺘﻔﺎده ﻛﺮدﻧﺪ.»[۶]
قناعت
«خودتان را در دام مسابقهی مادی در امر زندگی نیندازید. هیچکس در این مسابقه، خوشبخت و کامیاب نمیشود. این ظواهر زرق و برقدار زندگی شخصی، اینها هیچکدام انسان را نه خوشبخت میکند، نه دلشاد و راضی میکند. اصلاً انسان هر چه گیرش میآید، باز چیز بیشتری را میخواهد. در حسرت یکچیز بهتر است. در شرع مقدس هست – العفاف و الكفاف- به همان زندگی که بشود گذراند و انسان محتاج کسی نباشد و در عسرت نباشد. اینجور پیش ببرید.»[۷]
نصیحت با هدف از میان بردن عیوب
«اگر چنانچه شما میبینید که همسرتان نمازش را خوب نمیخواند، شما وظیفهدارید که هدایت کنید او نمازش را خوب بخواند. اگر شما میبینید که همسرتان به واجبات و مثلاً فرایض و اینها اعتنایی ندارد، باید کاری کنید که اعتنا داشته باشد. اگر میبینید که این زن یا این شوهر اهل تجملات و زیادیهای زندگی و اسراف و اینهاست، بایستی شما نصیحت کنید، به او بگویید که او اصلاح کند خودش را. اینجوری است. هرکدامی یکدیگر را توصیه کنید به خیر، به تقوا، به نیکی، عیب همدیگر را سعی کنید که از بین ببرید. نقایصی را که قابل از بین رفتن هست اینها را اصلاح کنید. توقعاتتان را هم از هم کم کنید.»[۸]
دوری از تقیدات زائد و تجملات
«یکی از موجبات سعادت خانوادهها و اشخاص، این است که تقیدات زائد و تجملات زیادی و پرداختن بیشازاندازه لازم به امور مادی، از زندگیها دور شود. لااقل بخش اصلی زندگی محسوب نشود. یکچیز حاشیهای یک کنار باشد. زندگی را از اول باید ساده برداشت و محیط زندگی را باید محیط قابلتحملی کرد.»[۹]
مراقبت اخلاقی
«مراقب باشید همسرتان خطای دینی نکند. این مواظبت هم به معنای پاسبانی و دیدهبانی نیست. این مراقبت، مراقبت اخلاقی است. مراقبت مهربانانه و مراقبت پرستارانه است. [مرد]] میبیند زنش افتاده در بعضی تجملپرستیهای غلط يا ولنگاریهای غلط، نباید بگوید: حالا او خودش است. نه شما هرکدام نسبت به هم وظیفهدارید. باید همت خود را متمرکز کنید. زن و [مرد]] میتوانند بر رویهم اثر بگذارند.»[۱۰]
رشد اخلاقی، معنوی، فکری
«رﺷﺪ زﻧﺎن ازلحاظ ﻣﻌﻨﻮی و اﺧﻼﻗﻰ، ﺑﺎﻳﺴﺘﻰ ﻳﻚ ﻓﻜﺮ راﻳﺞ در میان خود زﻧﺎن ﺑﺎﺷﺪ. ﺧﻮد ﺑﺎﻧﻮان ﺑﺎﻳﺪ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﺑﻪ اﻳﻦ مسئله ﺑﻴﻨﺪﻳﺸﻨﺪ ﺧﻮد آنها به معارف، ﺑﻪ ﻣﻌﻠﻮﻣﺎت، ﺑﻪ ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ و ﺑﻪ ﻣﺴﺎﺋﻞ اﺳﺎﺳﻰ زﻧﺪﮔﻰ رو ﻛﻨﻨﺪ. ﻫﻤﺎن ﺗﺮﺑﻴﺖ ﻏﻠﻂ ﻏﺮﺑﻰ ﻣﻮﺟﺐ ﺷﺪ ﻛﻪ در دوران ﺣﻜﻮﻣﺖ ﻃﺎﻏﻮت در اﻳﻦ ﻛﺸﻮر، زﻧﺎن ﺑﻪ آراﻳﺶ، ﺗﺠﻤﻼت، زینتهای ﺑﻴﺨﻮدی، ﺗﺒﺮج و ﺧﻮدﻧﻤﺎﻳﻰ ﺗﻤﺎﻳﻞ پیدا کنند، ﻛﻪ اﻳﻦ ﻫﻢ از نشانههای ﻣﺮدﺳﺎﻻری اﺳﺖ. اﻳﻦ مسئله ﻛﻪ زن ﺑﻪ ﺳﻤﺖ ﻣﻌﺮﻓﺖ، ﻋﻠﻢ، ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ، آﮔﺎﻫﻰ، ﻛﺴﺐ ﻣﻌﻠﻮﻣﺎت و ﻣﻌﺎرف ﺣﺮﻛﺖ ﻛﻨﺪ، ﺑﺎﻳﺪ ﻣﻴﺎن ﺧﻮد ﺑﺎﻧﻮان جدی ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺷﻮد و ﺑﻪ آن اﻫﻤﻴﺖ داده ﺷﻮد.»[۱۱]
رشد ارزشهای معنوی
«ﻣﻦ میگوﻳﻢ زن اﻳﺮاﻧﻰ، اﻣﺮوز- ﻛﻪ میخواهد ﺣﻴﺎت ﺟﺪﻳﺪ اﺳﻼﻣﻰ و اﻧﻘﻼﺑﻰ را در جامعهی ﻋﻤﻮﻣﻰ ملت ﻣﺎ ﻣﺴﺘﻘﺮ ﺑﻜﻨﺪ- ﻳﻜﻰ از واجبترین ﻛﺎرﻫﺎﻳﺶ اﻳﻦ اﺳﺖ ﻛﻪ از لحاظ ارزشهای ﻣﻌﻨﻮی ﺧﻮدش را ﺑﻜﺸﺪ ﺑﺎﻻ. ﺧﻴﻠﻰ ﺗﻼش ﻛﺮدﻧﺪ زن را ﺑﻪ ﻳﻚ ﻣﻮﺟﻮد ﻣﺼﺮﻓﻰ ﺗﺒﺪﻳﻞ ﻛﻨﻨﺪ، ﻣﻦ ﺑﺎﻳﺪ ﺑﮕﻮﻳﻢ ﻣﺘﺄﺳﻔﺎﻧﻪ ﻳﻚ ﻣﻘﺪار زﻳﺎدی ﻫﻢ ﻣﻮﻓّﻖ ﺷﺪﻧﺪ. ﻣﺘﺄﺳﻔﺎﻧﻪ ﺗﻮاﻧﺴﺘﻨﺪ ﻣﻴﻞ ﺑﻪﺗﺠﻤﻼت را و زاﺋﺪهﻫﺎی زﻧﺪﮔﻰ را در زنها رﺷﺪ ﺑﺪﻫﻨﺪ و ﮔﺴﺘﺮش ﺑﺪﻫﻨﺪ، ﺑﺎ اﻳﻦ ﺑﺎﻳﺪ ﻣﻘﺎﺑﻠﻪ ﻛﻨﻴﻢ. مقابله با این مسئله با تعدیل کردن میل طبیعی و فطری زﻧﺎن به زیبایی و جلوهگری در کنار حجاب و عفاف اتفاق میافتد. اگر چنین اتفاقی نیفتد میتواند زیرساختهای اعتقادی، فرهنگی و خانوادگی یکجامعه را دچار دگرگونی کند. اواﻳﻞ اﻧﻘﻼب زنهای ﻣﺎ ﺑﻪ ﻃﻼ و آراﻳﺶ و زﻳﻨﺖآﻻت ﮔﻤﺮاهﻛﻨﻨﺪه ﻳﺎ ﺑﻴﻬﻮده ﺑﻰﻋﻼﻗﻪ ﺑﻮدﻧﺪ. اﻣﺮوز بعضیها ﺑﺎز اﻗﺒﺎل ﭘﻴﺪا ﻛﺮدﻧﺪ، ﻣﻦ نمیگویم زﻳﻨﺖ ﺑﺪ اﺳﺖ ﻳﺎ زﻳﻨﺖ ﻧﺒﺎﻳﺪ ﺑﻜﻨﻨﺪ، ﻧﺨﻴﺮ زﻳﻨﺖ ﭼﻴﺰ ﺧﻮﺑﻰ اﺳﺖ و ﺑﺮای زنها ﺷﺎﻳﺪ در ﻣﻮاردی ﻻزم اﺳﺖ؛ اما اﻳﻦ زﻳﻨﺖ ﻧﺒﺎﻳﺪ ﻳﻚ مسئلهی ﻋﻤﺪه در زﻧﺪﮔﻰ زن ﺑﺸﻮد و ﻫﻤﺖ او و ﻓﻜﺮ او و ارادهى او و اﻣﻜﺎﻧﺎت او را و دل او را ﺑﻪ ﺧﻮدش ﺟﻠﺐ ﻛﻨﺪ. ﺧﺐ یکچیز ﻻزﻣﻰ اﺳﺖ ﺗﻮی زﻧﺪﮔﻰ، ﻣﺜل ﺧﻴﻠﻰ ﭼﻴﺰﻫﺎی دﻳﮕﺮ ﻻزم، ﻫﻨﺮ اﻧﻘﻼب و ﻫﻨﺮ اﺳﻼم اﻳﻦ اﺳﺖ ﻛﻪ واﻗﻌﻴﺎت زﻧﺪﮔﻰ را در ﭘﻨﺪارﻫﺎي ﭘﻮﭼﻰ ﻛﻪ در ﻛﻨﺎر واﻗﻌﻴﺎت و ﺣﻘﺎﻳﻖ ﺧﻮدﺷﺎن را ﻗﺮار میدهند ﻏﻠﺒﻪ میکند، ﻣﺎ ﺑﺎﻳﺪ اﻳﻦ راه را ﻃﻰ ﻛﻨﻴﻢ. »[۱۲]
نمایش خرد، اراده، شخصیت و تصمیم درست
«ﺑﺮﺗﺮﻳﻦ زنهای ﺗﺎرﻳﺦ، ﻛﺴﺎﻧﻰ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻛﻪ از ﺧﻮدﺷﺎن ﺧﺮد، اراده، ﺗﺼﻤﻴﻢ درﺳﺖ و ﺷﺨﺼﻴﺖ اﻧﺴﺎﻧﻰ ﻧﺸﺎن دادهاند. یکوقت ﺧﺎﻧﻤﻰ دریکی از کشورهای ﺷﺮق- ﻛﻪ نمیخواهم اﺳﻢ او را ﺑﻴﺎورم- نخستوزیر ﺑﻮد؛ ﺧﺎﻧﻢ برجستهای ﺑﻮد؛ از ﻗﺒﻞ از اﻧﻘﻼب نخستوزیر ﺑﻮد و ﺗﺎ زﻣﺎﻧﻰ ﻫﻢ ﻛﻪ ﻣﻦ رئیسجمهور ﺷﺪم، او نخستوزیر ﺑﻮد. اﻳﻦ ﺧﺎﻧﻢ، ﻳﻜﻰ از ﻣﻘﺘﺪرﻳﻦ و برجستهترین چهرههای ﺳﻴﺎﺳﻰ زﻧﺎن در دﻧﻴﺎ ﺑﻮد؛ اما از لحاظ ﻟﺒﺎس و پوشش، در ﻛﻤﺎل ﺳﺎدﮔﻰ ﺑﻮد. ﺷﺨﺼﻴﺖ زن، ﺑﻪ ﺗﺠﻤﻼت ﻧﻴﺴﺖ. خانمها خود را درﮔﻴﺮ رﻗﺎﺑﺖ و چشموهمچشمی در زمینهی ﻟﺒﺎس و آراﻳﺶ و دکور و اﻣﺜﺎل اینها ﻧﻜﻨﻨﺪ؛ ﻫﻢ ﺧﻮد را اذﻳﺖ میکنند، ﻫﻢ ﻫﻤﺴﺮانشان را بهزحمت میاندازند و ﻫﻢ ﭘﻴﺶ ﺧﺪا رتبهای ﭘﻴﺪا نمیکنند، ﺑﻠﻜﻪ ﺗﻨﺰّل ﻫﻢ میکنند.»[۱۳]
تصحیح باور غلط
«ﺑﻪ ﻧﻈﺮ ﻣﻦ، آن ﭼﻴﺰی ﻛﻪ اﻣﺮوز مجموعهی ﺷﻤﺎ و ﻫﺮ مجموعهای از زﻧﺎن ـ ﻛﻪ در شکلها و باهدفهای ﻣﺨﺘﻠﻒ ﻛﺎر میکنند ـ بر عهدهدارند، اﻳﻦ اﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﺎور ﻏﻠﻄﻰ را ﻛﻪ ﻓﺮﻫﻨﮓ ﻏﺮﺑﻰ و اروﭘﺎﻳﻰ در اﻳﻦ دﻫﻬﺎ ﺳﺎل اﺧﻴﺮ در ذﻫﻦ زن اﻳﺮاﻧﻰ وارد ﻛﺮده اﺳﺖ، ﺑﺰداﻳﺪ. اﻟﺒﺘّﻪ ﺑﺎور ﻏﻠﻄﻰ ﻫﻢ درگذشته ﺑﻮده اﺳﺖ؛ ﻳﻌﻨﻰ ﮔﺮاﻳﺶ ﺑﻪ ﺑﺮﺧﻰ از شکلهای ﻏﻠﻂ ﻣﺼﺮف و ﺗﺠﻤﻞ، از گذشته هم وﺟﻮد داﺷﺘﻪ اﺳﺖ.»[۱۴]
پانویس
- ↑ ﺧﻄﺒﻪ ﻧﻤﺎز ﺟﻤﻌﻪ 64/10/20
- ↑ ذاکرین اهلبیت علیهمالسلام 96/12/17
- ↑ ورزشکاران شرکتکننده در المپیک و پاراالمپیک 83/07/14
- ↑ جمع کثیری از طلاب حوزهها و دانشجویان،69/09/28
- ↑ مراسم عقد ازدواج 64/07/02
- ↑ زﻧﺎن طلبه مسجدسلیمان61/06/04
- ↑ مراسم عقد ازدواج 77/07/20
- ↑ مراسم عقد ازدواج 63/01/24
- ↑ مراسم عقد ازدواج72/03/08
- ↑ مراسم عقد ازدواج79/08/03
- ↑ دیدار عمومی زﻧﺎن 76/07/30
- ↑ ﻣﺮاﺳﻢ ﺑﺰرﮔﺪاﺷﺖ روز زن در اﺳﺘﺎدﻳﻮم آزادى67/11/08
- ↑ جامعهی ﺣﻀﺮت زﻳﻨﺐ (س) 66/11/27
- ↑ اﻋﻀﺎي ﺷﻮرای ﻓﺮﻫﻨﮕﻰـ اﺟﺘﻤﺎﻋﻰ زﻧﺎن،69/10/16
منابع
- KHMENEI.IR
- بانکی پور فرد،محمد حسین،مجموعه 5 جلدی نقش و رسالت زن، در بیانات رهبر معظّم انقلاب اسلامی،انتشارات انقلاب اسلامی،1391