نکات تفسیری آیه پنج سوره نساء

از ویکی‌جنسیت


نکات تفسیری آیه 5 سوره نساء

ترجمه آیات شریفه

وَ لا تُؤْتُوا السُّفَهاءَ أَمْوالَكُمُ الَّتي‏ جَعَلَ اللَّهُ لَكُمْ قِياماً وَ ارْزُقُوهُمْ فيها وَ اكْسُوهُمْ وَ قُولُوا لَهُمْ قَوْلاً مَعْرُوف. وَ ابْتَلُوا الْيَتامى‏ حَتَّى إِذا بَلَغُوا النِّكاحَ فَإِنْ آنَسْتُمْ مِنْهُمْ رُشْداً فَادْفَعُوا إِلَيْهِمْ أَمْوالَهُمْ وَ لا تَأْكُلُوها إِسْرافاً وَ بِداراً أَنْ يَكْبَرُوا وَ مَنْ كانَ غَنِيًّا فَلْيَسْتَعْفِفْ وَ مَنْ كانَ فَقيراً فَلْيَأْكُلْ بِالْمَعْرُوفِ فَإِذا دَفَعْتُمْ إِلَيْهِمْ أَمْوالَهُمْ فَأَشْهِدُوا عَلَيْهِمْ وَ كَفى‏ بِاللَّهِ حَسيباً.(6) اموالى كه خدا قوام زندگانى شما را به آن مقرر داشته به تصرف سفيهان مدهيد و از مالشان (بقدر لزوم) نفقه و لباس به آنها دهيد (و براى آن كه از آنها آزار نبينيد) با گفتار خوش آنان را خرسند كنيد. [۱] يتيمان را آزمايش نمائيد تا هنگامى كه بالغ شده و تمايل به نكاح پيدا كنند، آن‌گاه اگر آنها را دانا به درك مصالح زندگانى خود يافتيد اموالشان را به آنها باز دهيد و به اسراف و عجله مال آنها را حيف و ميل مكنيد. بدين انديشه كه مبادا بزرگ شوند (و اموالشان را از شما بگيرند) و هر كس از اولياى يتيم‌دار است به كلى از هر قسم تصرف در مال يتيم خوددارى كند و هر كس كه فقير است در مقابل نگهبانى آن مال، به قدر متعارف ارتزاق كند پس آن گاه كه يتيمان بالغ شدند و مالشان را رد كرديد هنگام رد مال به آنها بايد گواه گيريد براى حكم ظاهر، ولى در باطن" علم حق" و" گواهى خدا" براى محاسبه خلق كافى است. [۲]

مفاهیم

(فَإِنْ آنَسْتُمْ مِنْهُمْ رُشْداً فَادْفَعُوا إِلَيْهِمْ أَمْوالَهُمْ وَ لا تَأْكُلُوها إِسْرافاً وَ بِداراً أَنْ يَكْبَرُوا وَ مَنْ كانَ غَنِيًّا فَلْيَسْتَعْفِفْ وَ مَنْ كانَ فَقيراً فَلْيَأْكُلْ بِالْمَعْرُوفِ فَإِذا دَفَعْتُمْ إِلَيْهِمْ أَمْوالَهُمْ فَأَشْهِدُوا عَلَيْهِمْ وَ كَفى‏ بِاللَّهِ حَسيباً)

ان آنستم منهم رشدا

رشد را شرط دفع مال قرار میدهد و إن شرطیه است. از ماده ایناس به معنای مشاهده و رویت. این ماده از انسان است که یکی از معانی آن مردمک چشم است. یعنی این انسان با مردمک چشم مدد می‌گیرد و مشاهده و رویت می‌کند. و ایناس از این باب است. در آیه بیان می‌دارد که وقتی رشد ایتام را دیدید فادفعوا اموال یتیمان را به آنها بسپارید و با شتاب‌زدگی اموال آنها را نخورید. [۳]

لاتأکلوها

ها در لاتاکلوها به اموال برمی‌گردد.

بدار

شتاب کردن و اسراف کردن در مصرف اموال ایتام.

ان یکبروا

پیش از آنکه به کبر و بزرگی برسند. (اموال ایتام را از روی شتاب پیش از اینکه بزرگ شوند نخورید.)

«من کان غنیا فلیستعفف»

کسی که سرپرستی ایتام را به عهده گرفتند و وضع مالیشون خوب است باید عفت پیشه کنند.

السُّفَهاءَ

منظور از سفیه درآیه: و لا تعطوا «السُّفَهاءَ» کسی است که از عقل خود استفاده نمی‌کند. با این تعریف شراب‌خوار هم سفیه می‌شود. سفا: یک نوع کم‌وزنی و سبکی بدن است که هنگام راه رفتن تعادل حفظ نشود. و به همین جهت به افسار نامیزان که دائماً در حال حرکت است سفیه می‌گویند. به افرادی که رشد فکری ندارند هم از همین باب سفیه گفته می‌شود خواه در امور مادی باشد خواه در امور معنوی. [۴] منظور از ندادن اموال به دست کسانی که شراب‌خوار هستند از این جهت است که به این افراد نیز سفیه گفته می‌شود. و نباید اموال را به این افراد داد. چون شراب‌خوار هم سرمایه مادی خود را از دست می‌دهد و هم سرمایه معنوی را. کسی است که کم‌عقل است و رشد عقلی ندارد و غیررشید است. از این آیات یک حکم عمومی و کلی به دست می‌آید که شامل سفیه هم می‌شود. این اموالی که زیر نظر سرپرست است، پیش از به دست آوردن شروط (بلوغ احتلام رشد فکری عقلی و...) باید این شرایط در آنها رعایت شود.

من کان فقیرا

کسی که سرپرست یتیم است و وضع خوبی ندارد. از مال یتیم به جا استفاده کند و آن را به نیکی استفاده کند.

فاذا دفعتم

جواب شرط است. اگر شما رشد را یافتید (احتلام، آمادگی ازدواج و...)

فاشهدوا

شرط دفع اموال به یتیم گرفتن دو شاهد است که امضا کنند که سرپرست این اموال را به ایتام سپرد.

التی جعل الله لکم قیاما

در اسلام مسائل مادی و اقتصادی قوام زندگی و جامعه ست. ملتی که فقیر باشد هرگز کمر راست نمی‌کند. بنابراین اسلام با رشد اقتصادی بسیار موافق است (اعدو لهم ما استطعتم من قوه) قوت مجموعه‌ای از مسایل اقتصادی و... است. اما در انجیل متی باب 19 آیه23 بیان می‌شود که شخص پول‌دار هیچ وقت وارد ملکوت آسمان‌ها نمی‌شود. اسلام با این دید موافق نیست. همچنین اسلام با فعالیت اقتصادی بانوان هم مخالفتی ندارد. اما باید دقت داشت که اقتصاد نباید حاکم بر فرهنگ باشد.

وابتلوا الیتامی حتی اذا بلغوا النکاح

حتی به این معناست که پیش از بلوغ مکررا و مستمرا رشد یتیم مورد ازمایش قرار گیرد. و او را در معاملات ولو کوچک قرار دهیم. مهم است که به رشد فکری برسد و بتواند اموالش را حفظ کند و اداره امور مالی خودش را به عهده بگیرد، می‌توان اموال را به او داد. و رشد حفظ جان و مال آنها مورد ازمایش قرار گیرد. و شرط آن رسیدن به حد بلوغ است و اگر بعد از بلوغ و احتلام (رشد موهای زائد، توان فکری عقلی تشخیصی و...) ازین آزمایش سربلند بیرون آمد دفع اموال را به تاخیر نباید انداخت. (سن 15 برای پسر و سن 9 برای دختر شروع رشد است و البته ممکن است این رشد تا 25 سالگی هم اتفاق نیفتد و باید دائماً مورد ازمایش قرار گیرد.)

من کان غنیا فلیستعفف/ من کان فقیرا فالیاکل بالمعروف

اگر سرپرستان ثروتمند هستند باید عفت پیشه کنند و به مال یتیم دست‌درازی نکنند و مال یتیم را حفظ کنند. و اگر فقیر هستند اشکال ندارد که از اموال استفاده کند اما به اندازه و زیاده‌روی نکند در مصرف مال یتیم. و در حد قرض به اندازه اجرت برای گرفتن قوت ازون مال استفاده کند.

قولوا لهم قولا معروفا

معروف یعنی چیزی که مردم دوست دارند از لحاظ قول و فعل آنگونه رفتار شود معروف است. در قول معروف لطافت و نرمی وجود دارد نسبت به یتیمان و.... منکر (ما انکرته لقبح) چیزی است که به خاطر زشتی آن پسندیده واقع نمی‌شود. و افراد آن را قبیح و زشت می‌شمارند. متن اصلی جوامع الجامع

چهار نکته تفسیری با توجه به متن

أي و لا تعطوا «السُّفَهاءَ» و هم الّذين ينفقون الأموال فيما لا ينبغى من النّساء و الصّبيان و المبذّرين «أَمْوالَكُمُ الَّتِي جَعَلَ اللَّهُ لَكُمْ قِياماً» تقومون بها و تنتعشون فكأنّها قيامكم و انتعاشكم، و «قوام الشّي‏ء» و «قيامه» و «قيّمه»: ما يقيمه؛ و قرئ «قيّما»، و «ارْزُقُوهُمْ فِيها» و اجعلوا أموالكم مكانا لرزقهم و كسوتهم إن كانوا ممّن يلزمكم نفقته؛ و هذا أمر لكلّ أحد أن لا يخرج ماله إلى سفيه يعلم أنّه يضعه فيما لا ينبغى و يفسده، رجلا كان أو امرأة، قريباً كان أو أجنبيّا؛ «وَ قُولُوا لَهُمْ قَوْلًا مَعْرُوفاً» أي تلطّفوا لهم في القول، و كلّ ما أحبّته النّفوس لحسنه عقلا أو شرعا من قول أو عمل فهو معروف و ما أنكرته لقبحه فهو منكر؛ «وَ ابْتَلُوا الْيَتامى‏» و اختبروا عقولهم قبل البلوغ حتّى إذا تبيّنتم منهم رشدا دفعتم إليهم أموالهم من غير تأخير عن حدّ البلوغ؛ و بلوغ النّكاح هو أن يحتلم لأنّه يصلح للنّكاح عنده أو يبلغ خمس عشرة سنة أو ينبت؛ «فَإِنْ آنَسْتُمْ مِنْهُمْ رُشْداً» أي أبصرتم منهم تهدّيا إلى وجوه التّصرّف و صلاحا فى الدّين و إصلاحا للمال «فَادْفَعُوا إِلَيْهِمْ أَمْوالَهُمْ» و «حتّى» هذه هي الّتى تقع بعدها الجمل، و الجملة بعدها جملة شرطيّة لأنّ إذا متضمّنة معنى الشّرط، و قوله: «فَإِنْ آنَسْتُمْ مِنْهُمْ رُشْداً فَادْفَعُوا إِلَيْهِمْ أَمْوالَهُمْ» جملة من شرط و جزاء وقعت جوابا للشّرط الأوّل، فكأنّه قيل: و ابتلوا اليتامى إلى وقت بلوغهم و استحقاقهم دفع أموالهم إليهم بشرط إيناس الرّشد منهم، و «إِسْرافاً» مصدر في موضع الحال أي مسرفين و مبادرين‏كبرهم؛ أو مفعول له أي لإسرافكم و مبادرتكم كبرهم تفرّطون في إنفاقها؛ «وَ مَنْ كانَ غَنِيًّا» من الأولياء «فَلْيَسْتَعْفِفْ» بماله عن أكل مال اليتيم و يقتنع بما رزقه اللّه من الغنى إشفاقا على اليتيم و إبقاء على ماله، «وَ مَنْ كانَ فَقِيراً فَلْيَأْكُلْ بِالْمَعْرُوفِ» قوتا مقدّرا محتاطا في تقديره على وجه الأجرة، و قيل: يأخذ من ماله قدر الحاجة على وجه الاستقراض، «فَإِذا دَفَعْتُمْ إِلَيْهِمْ أَمْوالَهُمْ فَأَشْهِدُوا عَلَيْهِمْ» بأنّهم تسلّموها و قبضوها، لأنّ ذلك أبعد من التّهمة، «وَ كَفى‏ بِاللَّهِ حَسِيباً» أي شاهدا على الدّفع و القبض فعليكم بالتّصادق. امام حسن عسکری علیه السلام: « خَصلَتانِ لیسَ فَوقَهُما شَیءُ اَلایمانُ بِاللهِ وَ نَفعُ اَلاَخَوانِ؛ دو خصلت است که چیزی برتر از آن دو نباشد: ایمان به خدا و سود رساندن به برادران». [۵]


منبع

  • جزوه درسی خانم دکتر قنبری

منابع مرتبط

پرونده:جوامع‌الجامع.jpg

  • کتاب:متن جوامع الجامع و مجمع البیان از مرحوم طبرسی
  1. حویزی، تفسير نورالثقلين ج 1 ص 439 كافى ج 5 ص 3
  2. تفسير نمونه، ج‏3، ص: 256
  3. راغب اصفهانی، مفردات راغب ذیل انس. طریحی، مجمع البحرین طریحی، مصطفوی، التحقیق.
  4. مفردات راغب.
  5. ابن شعبه حرانی ،تحف العقول عن آل الرسول « ص»، ج 2، ص 489.