هایده مغیثی

از ویکی‌جنسیت
هایده مغیثی
اطلاعات شخصی
محل سکونت کانادا
خدمات
تحصیلات دکتری جامعه شناسی سیاسی
شغل استاد دانشگاه یورک

هایده مغیثی؛ استاد بازنشسته دانشکده مطالعات زنان دانشگاه یورک کانادا.

هایده مغیثی در دوران انقلاب ۱۳۵۷ش از پایه‌گذارانِ سازمان «اتحاد ملی زنان»، از بزرگ‌ترین تشکل‌های زنان در آن دوران، و عضو هیئت تحریریه‌ی نشریات، برابری و زنان در مبارزه بود. این سازمان با تأیید و حمایت سازمان چریک‌های فدایی خلق ایران کمی کم‌تر از یک ماه بعد از خیزش زنان، با وعده‌ی برخورداری از استقلال سازمانی، اعلام موجودیت کرد. هدف و امید پایه‌گذاران نخستین که بسیاری از آنها زنان هوادار فدایی بودند، ایجاد تشکیلات دمکراتیک فراطبقاتی با تنوع بینشی برای دفاع از حقوق زنان بود. هایده مغیثی خود را طرفدار فمنیست سکولار می‌داند.

زندگی‌نامه

دكرت هایده مغیثی، در دوران انقالب از مؤسسین و از اعضاء کمیتهی اجرایی «اتحاد ملی زنان» و هیئت تحریریهی نرشیات آن سازمان، «برابری» و «زنان در مبارزه» بود. او پژوهشگر ارشد و استاد بازنشسته‌ی مطالعات زنان و جامعه‌شناسی دانشگاه یورك در تورنتو -کانادا است. بسیاری از کتاب‌ها و مقالات او به زبان‌های آلمانی، عربی، فرانسه، اسپانیائی، کره‌ای، کردی، و ترکی ترجمه شده است. جایزه‌ی پژوهشی و عضویت در بنیاد آکادمیک «پییر الیوت ترودو» در سال ٢٠۱۱م، و جایزه‌ی استاد برجسته‌ی سال ۲۰۱۵، از کمیته‌ی زنان کنفدراسیون اتحادیه‌های استادان دانشگاه‌های اونتاریو، از جمله جوایز آکادمیک او است.[۱]

دیدگاه

هایده مغیثی در گفت وگو با سایت تغییر برای برابری تأکید می‌کند که برابری در تلفیق به فمنیست و پیش‌ شرط‌هایی چون دموکراسی و آزادی‌های سیاسی و مدنی وابسته است: «برابری‌خواهی» ـ که خود ابعاد گوناگونی از برابری جنسیتی، قومی و ملی، مذهبی و عقیدتی، و طبقاتی دارد، و من در اینجا بحث خود را به برابری جنسیتی محدود می‌کنم_ رابطه تنگاتنگی با آزادی‌های فردی و سیاسی، دموکراسی، عدالت اجتماعی و حقوق بشر دارد. برابری جنسیتی بدون وجود یک جنبش قوی فمینیستی حاصل نمی‌شود، و جنبش فمینیستی به وجود دموکراسی و آزادی‌های سیاسی و مدنی وابسته است.[۲]

مغیثی راز ستم و ظلم به زنان جوامع اسلامی را در بنیادگرایی اسلام می‌داند: «زنان بیشتر از مردان از بنیادگرایی در تمام مذاهب_ که نظرش به گذشته است و تصور یک دوران طلایی که جوامع باید به آن برگردد_ رنج می‌برند. و برای همین تجدید سازمان می‌دهد و در قلب تمام این بنیادگرایی مساله جنسیت زن و مساله تجدید سامان روابط جنسیتی و روابط زن و مرد نکته کلیدی این هدف است. لذا سیاست‌هایی اتخاذ می‌شود که بیش از همه به زیان زنان است.

اسلام مکتبی نخستین رسالت خود را سروسامان دادن به مناسبات جنسیتی و فرهنگی و کنترل زنان و حفظ خانواده پدرسالاری می‌داند. این نگاه مختص به دین اسلام نیست و در ادیان بنیادگرای دیگر نیز وجود دارد. تنها تفاوت این بنیادگرایی اسلام در حق قانون‌گذاری برای دین اسلام است. خانم مغیثی علت عدم موفقیت مساله زن در جمهوری اسلامی را نبود آزادی بیان و دموکراسی می‌داند لذا در مرحله اول تلاش تمام زنان را ایجاد دموکراسی می‌داند، این در حالی است که در بحث مسائل اجتماعی قائل به اولویت‌بندی نیست و می‌گوید می‌توان در کنار دموکراسی سایر اهداف حقوق زنان را نیز پیگیری کرد.

خانم مغیثی مشکل اساسی بانوان ایرانی را سهم کمتر در اشتغال، مساله جنسیتی‌کردن آموزش مساله حجاب و عفاف، گشت ارشاد و عدم دسترسی به اینترنت و شرایط زندگی زنان دیگر می‌داند. و راه حل را ایجاد حکومت سکولار- دموکراسی معرفی می‌کند. مغیثی دموکراسی را به معنای ضدمذهب بودن نمی‌داند بلکه آن را به معنای عدم حمایت از مذهب خاص تعریف می‌کند. لذا افراد می‌توانند با هر مذهبی در جامعه فعالیت و لابی کنند. در نگاه خانم مغیثی سکولاریسم اجازه ورود مذهب به قانون و رفتارهای اجتماعی را نمی‌دهد و همین امر موجب می‌شود که زنان از ظلم و ستمی که به واسطه مذهب به آنها اعمال می‌شود، رهایی یابند. مغیثی مساله شریعت‌زدایی از قوانین ایران را بیشتر به نفع زنان فقیر و زحمت‌کش جامعه می‌داند تا زنان طبقه متوسط و مرفه.» [۳]

خانم مغیثی از اینکه روشنفکران خارج‌نشین پیشرفت زن ایرانی را مربوط یه قوانین اسلام دانسته و اسلام را با فمنیست در تضاد ندانسته و سعی در پذیرش فمنیست اسلامی دارند به شدت انتقاد می‌کند: «فکر نوشتن کتابی درباره فمینیسم و بنیادگرایی اسلامی حاصل دغدغه خاطری بود که دگرگونی تدریجی مباحث مربوط به وضعیت زندگی زنان در جوامع اسلامی در محافل دانشگاهی و روشنفکری در من ایجاد کرد. یعنی به تدریج دیدم که همدردی مهرآمیز و همبستگی با زنان گرفتار در یوغ قوانین بنیادگرایانه به گزافه‌گویی درباره دستاوردهای زنان در جوامع اسلامی تبدیل شد و سخن محدود شد به آگاهی زن‌باورانه آنان و امنیت و استقلال رشک‌آمیزشان در فضای امن قوانین اسلامی. تلاش راویان، دفاع از حیثیت اسلام بود در برابر تبلیغات منفی غرب درباره تبعیض‌های حقوقی و اجتماعی زنان در اسلام، اما نتیجه این روایت‌های اغراق‌آمیز، مخدوش‌ساختن تمایز اسلام به عنوان یک دین یا یک باور فرهنگی و اسلام به عنوان یک نظام حکومتی مبتنی بر بنیادگرایی اسلام بود.» [۴]

سخن این کتاب تحقیقی در این است که در شرایطی که جنبش‌ها و رژیم‌های بنیادگرای اسلامی، از جمله تئوکراسی ایران، زنان را سرکوب می‌کنند، در دنیای آکادمیک و خارج از آن بعضی از روشنفکران به توجیه رژیم اسلامی ایران و اسلامی کردن روابط جنسیتی پرداختند. کتاب توضیح می‌دهد که چگونه زنان مدافع اسلام و “فمینیسم اسلامی” و حتی بعضی زنان سکولار به دفاع از سیاست جنسیتی زن‌ستیزانه و زن‌هراسانه رژیم اسلامی ایران پرداختند. مدافعان سکولار اسلام اگر چه گروهی بسیار متنوع‌اند، از نظر تئوری و دیدگاه و چهارچوب فکری به هم نزدیک هستند و می‌توان آن‌ها را پیروان پسامدرنیسم، نسبیت فرهنگی و سیاست هویت به حساب آورد. بسیاری از این مدافعین اسلام، به قول دکتر مغیثی، “به نام ضدیت با امپریالیسم” [۵] یا «مدرنیسم» به توجیه سیاست و کردار رژیم اسلامی می‌پردازند.

این کتاب، تئوری و سیاست پسامدرنیسم و “فمینیسم اسلامی” را نقد می‌کند. پسامدرنیسم “یعنی رادیکالیسم پر هیاهو اما جعلی و دروغین… که به سرعت به تحلیل از تفاوت‌های فرهنگی، اولویت‌دادن به «پدیده‌های محلی»… و دست آخر، به خویشاوندی عجیب پست‌مدرنیسم با ارتجاعی‌ترین ایده‌های بنیادگرایی اسلامی تقلیل می‌یابد.

بنیادگرایی و پست مدرنیسم خصوصیت مشترکی دارند که همانا دشمنی آشتی ناپذیر با مدرنیته است. یعنی فرایند تغییر، آگاهی و عقلانیت اجتماعی، سیاسی و فرهنگی‌ای که خاستگاه آن غرب شناخته می‌شود. پست‌مدرنیسم با پذیرش ویژگی فرهنگی اخلاقیات و کردارهای اجتماعی با شتاب به نسبیت‌گرایی و این دیدگاه روی آورده است که حقیقت و عقلانیت اعتباری ندارند. همچنین برای قدرت تعقل یا «تحقیق‌های روشنفکرانه اصولی» ارزشی قائل نیست، زیرا «گفتمان‌ها سنجش ناپذیرند و نمی‌توان آن‌ها را با یکدیگر قیاس یا در مورد آن‌ها داوری کرد» .[۶]

و در پایان خانم مغیثی به زنان ایرانی توصیه می‌کند: «به قدرت رسیدن جریان اسلامی در ایران کار زنان نبود، اما امروز زنان ایران این مسئولیت سنگین را بر دوش دارند که به زیر و رو کردن این رژیم بپردازند. چنین مسئولیتی بدون آگاهی درباره شرایط ایران و جهان و ماهیت نظام مردسالاری و مبارزه‌ای که بر سر مقدرات زنان در جریان است به نتیجه نمی‌رسد.» جناح محافظه‌کار بیشتر از جناح دیگر و بیشتر از همه مخالفان رژیم متوجه اهمیت زنان برای حفظ رژیم شده است. این جناح می‌داند که زنان پتانسیل این را دارند که در سرنگونی رژیم نقش فعال داشته باشند و برای حفظ نظام، رژیم برنامه‌های مفصلی برای تربیت کادر زن در حوزه‌ها و دانشگاه‌ها دارد. تبلیغات ضدفمینیستی با استفاده از “آنتی فمینیسم” غرب بسیار وسیع است و کادرهای زن را برای پروژه “اسلامی ـ بومی‌سازی” فمینیسم آموزش تئوریک می‌دهند[۷]

مغیثی در نگاه منتقدان

بنیادگرایی، توجه به مذهب و قوانین مذهبی در حوزه زن و خانواده هموراه مورد توجه فمنیست‌ها در تمام نحله‌های گرایشی بوده است. تناقض در دیدگاه شخصیت‌هایی که طرفدار و یا له فمنیست اسلامی هستند نکته بارز تمام دیدگاه‌ها است. خانم مغیثی پایه و مبنا قرارگرفتن مذهب اسلام در قانون و حکومت ایران را مخل آزادی زنان دانسته و تلاش فمنیست‌های اسلامی ار نوعی همکاری در پیش‌برد بنیادگرایی می‌داند. این در حالی است که نظام لیبرال سرمایه‌داری حاکم بر جهان از حدود 150 سال پیش با طرد مذهب و شعارهایی چون آزادی، برابری، اومانیست و فردگرایی تلاش مضاعف خود را برای پیش‌برد اهداف نظام سرمایه‌داری در سایه کنش اجتماعی زنان پی گرفت. پس آنچه ایشان به عنوان بیس و مبنای آزادی زن مطرح می‌کند استفاده ابزاری از زن در جهت اهداف از پیش تعیین شده است.

نقد و عدم پذیرش فمنیست اسلامی به جهت ناسازگاری مبانی و پیش فرض‌هایی که این نحله از فمنیست دارد مبنایی کاملاً روشن در دیدگاه متفکران اسلامی است. اما علت و علل عقب ماندگی زن را در دینداری و قوانین شریعت دانستن خطایی است که خانم مغیثی در دیدگاه خود دارد. خانم مغیثی با دیدگاه سکولاری که دارد زنان را به زعم خویش از ظلم قوانین شریعت می‌رهاند و با شعارهایی چون برابری، آزادی، دموکراسی... سعی در ارتقا جایگاه زنان در جوامع اسلامی دارد. این در حالی است که آمارهای روزانه، ماهانه و سالانه‌ی مراکز آماری غرب، از جوامعی که بنیادگرایی مذهبی را کنار گذاشته و قوانین فردی، خانوادگی و اجتماعی را با مبانی روشنفکرانه آزادی، برابری، دموکراسی چیده‌اند؛ در مسائل مختلف زنانه از جمله، تجاوز، فحشا، طلاق، افسردگی و امید به زندگی چیزی خلاف ادعای خانم مغیثی را اثبات می‌کند.

آثار

کتاب‌های مغیثی به زبان‌های انگلیسی و فارسی عبارتند از:

  • کتاب‌ فمینیسم و بنیادگرایی، انتشارات فروغ، ۲۰۱۳؛
  • زنان در انقلاب 1357، انتشارات زاگرس، ۲۰۲۰ ؛[۸]

به فارسی ترجمه شده‌اند.

جوایز

  • جایزه‌ی پژوهشی و عضویت در بنیاد اکادمیک «پی‌یر الیوت ترودو» در سال ٢٠۱۱.[۹]
  • جایزه‌ی استاد برجسته‌ی سال ۲۰۱۵ از کمیته‌ی زنان کنفدراسیون اتحادیه‌های استادان دانشگاه‌های اونتاریو.[۱۰]

پانویس

  1. مغیثی، زنان و انقلاب 1357 تجربه اتحاد ملی زنان، 1398ش، پیشگفتار
  2. زرهی، حسن، « به احترام هایده مغیثی»، وب‌سایت شهروند
  3. «مصاحبه با خانم مغیثی»، یوتیوب
  4. مغیثی، فمنیست و بنیادگرایی اسلام، 1392ش، ص۶
  5. مغیثی، فمنیست و بنیادگرایی اسلام، 1392ش، ص۷
  6. مغیثی، فمنیست و بنیادگرایی اسلام، 1392ش، ص ۸۷
  7. مجاب، شهرزاد، «رونمائی “فمینیسم و بنیادگرایی اسلامی” نوشته هایده مغیثی»، وب‌سایت شهروند
  8. «هایده مغیثی»، کتابناک
  9. مغیثی، زنان و انقلاب 1357 تجربه اتحاد ملی زنان، 1398ش، پیشگفتار
  10. مغیثی، زنان و انقلاب 1357 تجربه اتحاد ملی زنان، 1398ش، پیشگفتار

منابع

  • مغیثی، هایده، زنان و انقلاب 1357 تجربه اتحاد ملی زنان، نشر زاگرس، 1398ش.
  • مجاب، شهرزاد، رونمائی “فمینیسم و بنیادگرایی اسلامی” نوشته هایده مغیثی، تاریخ درج مطلب: 8 مه 2014م، تاریخ بازدید: 19 فروردین 1402ش.
  • مغیثی، هایده، فمنیست و بنیادگرایی اسلام، انتشارات فروغ، 1392ش.
  • یوتیوب، مصاحبه با خانم مغیثی، تاریخ بازدید: 19 فروردین 1402ش.
  • زرهی، حسن، «به احترام هایده مغیثی»، وب‌سایت شهروند، تاریخ درج مطلب: 11آوریل 2013م، تاریخ بازدید: 19 فروردین 1402ش.
  • «هایده مغیثی»، کتابناک، تاریخ بازدید: 19 فروردین 1402ش.