زمینه‌های نظری همجنس‌گرایی

از ویکی‌جنسیت
زمینه‌های نظری همجنس‌گرایی
الگوی جعبه اطلاعات مقالات
نویسندگان جبلی، سید جلیل
عنوان مقاله همجنس‌گرایی، تربیت یا طبیعت؟ مروری بر زمینه‌های نظری
نام مجله رویش روان شناسی
سال چاپ خرداد 1399
شماره مجله 48(‎12 صفحه - از 153 تا 164 )
امتیاز مقاله علمی_ ترویجی(وزارت علوم)/ISC

چکیده

همجنس‌گرایی به کشش جنسی، عاطفی و رمانتیک شخص به همجنس خود گفته می‌شود. و در برخی جوامع این گرایش قانونی و طبیعی و در برخی جرم و اختلال تلقی می‌شود. که می‌تواند به دید فلسفی و سبب‌شناختی این گرایش مربوط باشد و بر قوانین، سیاست و روان‌شناسی آن جامعه تاثیرگذار باشد. این مقاله به روش پژوهش مطالعات کتابخانه‌ای و یادداشت‌برداری و خواندن اسناد و جمع‌آوری مطالب علمی در مقالات بین المللی، در زمینه سبب‌شناسی همجنس‌گرایی و تربیتی یا سرشتی بودن آن در پایگاه‌های فارسی و انگلیسی زبان از سال‌های ۱۹۷۰ تا ۲۰۲۰ انجام گرفت.

مرور یافته‌ها نشان داد که عوامل ژنتیکی، آناتومی مغز، هورمونی، محیطی، آموزشی و روانی بر سبب شناسی این گرایش دخیل هستند، اما توافقی بر سر آنها وجود ندارد. چنان‌چه بنظر می‌رسد برای هر شخص همجنس‌گرا علت منحصر بفردی در سبب‌شناسی وجود دارد. دو دیدگاه کلی و متضاد وجود دارد. دیدگاه اول بیان می‌دارد که این گرایش بیشتر سرشتی است و لذا نباید جلوی این گرایش طبیعی فرد را گرفت. دیدگاه دوم اذعان می‌دارد که این گرایش بیشتر تربیتی است اما اگر سرشتی نیز باشد فرد باید رفتار جنسی خود را کنترل کند. به این معنا که فرد اختیار دارد که این رفتار را انجام دهد یا ندهد. امید است با شناخت این مباحث، خدمات روان شناختی مفید، حرفه‌ای و اخلاقی به مراجعان همجنس گرا ارائه شود.

کلید واژه

همجنس‌گرایی، سبب شناسی، طبیعت، تربیت.

مقدمه

اصطلاح همجنس‌گرایی غالبا برای توصیف افرادی استفاده می‌شود که گرایش جنسی آنها به همجنس است. منظور از گرایش جنسی میزان کشش جنسی، عاطفی و عشق رمانتیک به شخص دیگر است که می‌تواند گرایش به همجنس، جنس مخالف و یا به هر دو جنس باشد و یکی از متغیرهای بنیادی برای فهم رفتار جنسی بشر به شمار می‌رود، بسیاری ترجیح می‌دهند. برای تعیین گرایش جنسی، به جای عبارت همجنس‌گرا که یک اصطلاح پزشکی است از اصطلاحات لزبین برای زن همجنس گرا و برای مرد همجنس گرا استفاده کنند.


گزارش مقاله

فرضیه اثر ترتیب تولد برادران

نخستین کسی که بحث همبستگی بین همجنس‌گرایی و تعداد برادر بزرگتر را مطرح کرد، بلانچارد (۱۹۹۲) بود. وی استدلال می‌کند که تولد برادران بزرگتر به طور وسیعی بر روی گرایش جنسی همجنس‌گرایانه در مردان، تاثیر می‌گذارد. طبق فرضیه ایمن‌سازی مادرزادی که توسط بلانچارد ارائه شد، اثر ترتیب تولد برادران منعکس کننده ایمن سازی پیش رونده برخی مادران به آنتی‌ژن‌های مخصوص مردانه است.

طبق این فرضیه مادر بعد از هر زایمان جنین مرد، یک نوع پادتن ضد مردانه تولید می‌کند؛ بدین صورت که اگر مادر، جنین پسری در رحم داشته باشد، بر روی سلول‌های مغزی جنین پسر، یک سری از مواد خاص وجود دارند که به بدن مادر وارد می‌شوند، در اینجا سیستم ایمنی مادر این مواد را به عنوان مواد خارجی تشخیص می‌دهد و برای آن پادتن تولید می‌کند. هنگامی که مادر برای مرتبه بعدی، جنین پسری باردار شود، این پادتن که در بدن تولید شده بود، از طریق جفت با مغز جنین وارد می‌شود و الگوی مردانه رشد مغزی جنین را تغییر می‌دهد و باعث کاهش تناسب گرایش جنسی در فرد می‌شود.

این فرضیه با هماهنگی بین دو قلوها در تضاد است زیرا در جنین دو قلوهایی که هم ژن‌هایشان و هم شرایط محیطی‌شان مشترک است، این فرضیه توجیه قابل توجهی ندارد. یعنی احتمال اینکه اگر یکی از دو قلوها همجنس‌گرا باشد دیگری هم مسلما همجنس‌گرا خواهد شد در هردو جنین کم است. حدود ۲۰ درصد در دوقلوهای یک تخمکی و با درصد کمتری در دوقلوهای دو تخمکی این فرضیه قابل توجیه است.

نوروبیولوژیک

در خصوص علم ژنتیک شناسی، هورمون‌شناسی و ساختار آناتومی مغز پژوهش‌گران این عرصه نظرات خود را مبنی بر وجود ژن‌های مخصوص در ایجاد گرایش جنسی همجنس‌گرایی ارائه می‌دهند. با این وجود آنچه لازم است به آن اشاره شود این است که مباحث مربوط به بیولوژیکی نیز به طور قطع نمی‌تواند سبب شناسی همجنس‌گرایی را تبیین کند، حتی در پاره‌ای از موارد که احتمال وجود عوامل ژنتیکی خیلی بالا باشد، بازهم چگونگی تاثیر این ژن‌ها و مکانیسم آنها برای ایجاد گرایش جنسی معلوم نیست. اما طرفداران زیادی را به خود اختصاص داده است. که این نظریه خود به نوروبیولوژیک در انسان‌ها و در حیوانات تقسیم می‌شود که مقاله به آن پرداخته است.

روان تحلیلی (نظریه فروید)

فروید همجنس‌گرایی را یک بیماری تلقی نمی‌کرد. در سه رساله در زمینه نظریه تمایلات جنسی، فروید نوشت که همجنس‌گرایی در افرادی مشاهده می‌شود که انحراف جدی دیگری از بهنجاری ندارند، کارآیی آنها مختل نشده است در واقع رشد هوشی و فرهنگ اخلاقی بالایی دارند. وی در نامه‌ای به یک مادر آمریکایی چنین نوشت: مطمئنا همجنس‌گرایی مزیتی ندارد اما چیزی نیست که مایه شرم باشد، نه فساد است و نه انحطاط و نمی‌توان آن را بیماری شمرد. ما آن را نوعی اعمال جنسی تلقی می‌کنیم که در اثر واقعه خاصی در رشد جنسی ایجاد می‌شود.

محیط گرایان (نظریه آشکوم)

این دسته از دانشمندان اعتقاد دارند که فاکتورهای محیطی از قبیل (مورد تجاوز واقع شدن در کودکی، رشد در خانواده‌های همجنس‌گرا، تروما، آموزش و تربیت، رسانه‌ها) بیشترین آمار را در سبب‎شناسی همجنس‌گرایی دارند و برخی از آمارها تا۶۰ درصد بیان شده است. یکی از دلایل این افراد این است که اگر قرار بود ژنتیک عامل همجنس‌گرایی باشد پس باید در دوقلوهای همسان، اگر یکی از قل‌ها همجنس‌گرا باشد ۱۰۰ درصد قل دیگری نیز همجنس‌گرا باشد، چون دوقلوهای یکسان دی ان ای مشابه دارند.

اما آماری که در واقعیت در مورد دوقلوهای همسان وجود دارد حدود ۴۰ تا ۵۰ درصد است که اگر یک قل همجنس‌گرا باشد قل دیگر نیز همجنس‌گرا خواهد بود. از طرفی دیگر ۱۶ تا ۵۷ درصد پسران و ۳۳ تا ۵۷ درصد دختران که در خانواده‌های با زوج‌های همجنس‌گرا رشد می‌کنند، در صورتی که پدر و مادرهای اصلی آنان دگرجنس‌گرا بوده‌اند، همجنس گرا می‌شوند و این یک عامل قوی برای سبب‎شناسی محیطی است.

اخلاق‌مداران و طرفداران نظام خانوادگی دگرجنس گرا (نیکولوسی و اسپریج)

طرفداران نظام خانوادگی دگرجنس‌گرایی و منتقدین همجنس‌گرایی در اجتماع که عمده محققان را تشکیل می‌دهند نیز اعتقاد دارند که وجود رابطه و ازدواج بین همجنس‌گرایان، بنیان خانواده‌ها را سست می‌کند و موجب تشکیل نشدن بنیان خانواده به صورت طبیعی می‌شوند. کما اینکه همجنس‌گرایی خود چندین آسیب جدی از جمله آسیب‌های جسمانی، روان‌شناختی و جامعه شناختی بر روی خود همجنس گرایان می‌گذارد و آمارها نشان داده است که تغییر گرایش جنسی امکان پذیر است. با وجود آزمایش‌های بسیار هنوز نتوانسته‌اند ژن خاص و قطعی برای گرایش جنسی همجنس‌گرایی پیدا کنند. از این رو، نه تنها نمی‌توان گفت گرایش جنسی همجنس‌گرایی انتخابی نیست بلکه باید مانع رواج آن در جامعه شد.

نتیجه

بحث درباره سرشتی بودن یا تربیتی بودن همجنس‌گرایی اختلاف دیرینه بین دانشمندان است به صورتی که بین تربیت‌گراها و سرشت‌گراها و اخلاق‌مداران همیشه این اختلاف نظر بوده است و تا به حال به جمع‌بندی خاصی نرسیده‌اند. اما طبق پژوهش‌های انجام گرفته دخالت عوامل ژنتیکی، محیطی و آموزشی بر ایجاد، تثبیت و رفتار در این گرایش مشهود است. در پژوهش جبلی (۱۳۹۷) و فیلیکس (۲۰۱۶) نیز مشخص شد دانشمندان و افراد همجنس‌گرا معتقدند علل متفاوتی برای هر فرد ممکن است وجود داشته باشد.

لذا می‌توان به صورت خلاصه بیان کرد که تقریبا دو دیدگاه مهم وجود دارد که نقطه مقابل یکدیگر هستند و اکثر منشورهای حقوقی، کیفری و اخلاقی در در زمینه همجنس‌گرایی از آنها نشئت می‌گیرد. دیدگاه اول بیشتر بیانگر اینست که چون مرکز گرایش جنسی را مغز و هیپوتالاموس و ژنتیک برعهده دارد لذا سبب‌شناسی این گرایش با اینکه هنوز به اثبات نرسیده است بیشترین عوامل آن مربوط به مباحث ژنتیک، ساختار مغز، و هورمون‌ها است. طرفداران دیدگاه دوم با بیانات علمی و موثق خود بر این باور هستند که تاکنون هیچ ژن خاصی برای این گرایش جنسی یافت نشده است و هنوز هیچ منبع علمی به طور قطع بیان نکرده است که یک فرد با این گرایش به دنیا می‌آید.

از یک سو، اگر ژن همجنس‌گرایی کشف شود، این امر دلیلی بر آزادی فرد در رفتار جنسی نیست چرا که ژن پرخاشگری مشخص است و وجود این ژن دلیلی بر آزادی در پرخاشگری او نیست. از سوی دیگر، هرچند اگر روزی ثابت شود که فرد در انتخاب این گرایش سهمی نداشته باشد اما این دلیل نمی‌شود که فرد مختار نیست بلکه فرد آزاد است که بر مبنای این گرایش عمل کند یا نکند، هرچند که کنترل آن دشوار باشد، لذا اگر هم انتخابی نباشد ، اختیاری است و باید هنجارهای جامعه خود را رعایت کند.

منبع

لینک پرتال جامع علوم انسانی