والری سولاناس

از ویکی‌جنسیت
والری سولاناس
اطلاعات شخصی
زاده

والری جین سولاناس ۹ آوریل ۱۹۳۶

ونتنور سیتی، نیوجرسی، ایالات متحده آمریکا
درگذشت

۵ آوریل ۱۹۸۸ (۵۲ سال)

سان فرانسیسکو، کالیفرنیا، ایالات متحده
محل سکونت نیویورک
فرزندان دیوید بلک ول
سایر مشخصات
آثار بیانیه اس‌سی‌یوام (۱۹۶۷)
شغل نویسندگی


والری جین سولاناس نویسنده آمریکای مدعی مردان مسئول همه اشتباهات دنیا.

والری سولانس ( به انگلیسی: Valerie Jean Solanas) (۹ آوریل ۱۹۳۶ – ۲۵ آوریل ۱۹۸۸) نویسنده‌ی آمریکایی که با نوشتن بیانیه اس سی یو ام و تشکیل انجمن تکه تکه کردن مردان مدعی شد که مردان مسئول همه اشتباهات دنیا هستند. او پیشنهاد کرد که برای حل همه مشکلات جامعه، مردان را به صورت جمعی معدوم کنند و جامعه‌هایی زنانه را به وجود بیاورند. او پس از تلاشی ناموفق برای قتل اندی وارهول به شهرت رسید.



زندگینامه

والری سولاناس، فرزند لویس سولاناس و دوروتی ماری بیاندو، در ونتنور سیتی، نیوجرسی به دنیا آمد. پدرش بارتندر و مادرش دستیار دندانپزشک بود و خواهری کوچک‌تر به نام جودیث آرتین سولاناس مارتینز داشت. طبق گفته‌های سولاناس، او به طور مداوم از طرف پدرش مورد آزار جنسی قرار می‌گرفته است. پدر و مادرش در کودکی او از هم جدا شدند و مادرش کمی بعد دوباره ازدواج کرد. سولاناس از پدر خوانده‌اش خوشش نمی‌آمد و به همین دلیل شروع به سرکشی از مادرش کرد. در دوران مدرسه یک پسر (که در حال آزار دادن دختری بود) و یک راهبه را کتک زد.

به دلیل رفتارهای طغیان‌گرایانه، در سال1949 مادرش او را پیش پدربزرگ و مادربزرگش فرستاد تا با آن‌ها زندگی کند. طبق گفته‌های سولاناس، پدربزرگش الکلی بوده و او را کتک می‌زده است. وقتی پانزده ساله شد آنجا را ترک کرد و بی‌خانمان شد. در سال 1953 از یک ملوان متأهل باردار شد. پسرش دیوید از او گرفته شد و سولاناس دیگر هیچ وقت او را ندید.


در سال 1958 مدرک روانشناسی خود را از دانشگاه مریلند در کالج پارک دریافت کرد. در دوران دانشجویی همجنس‌گرایی خود را علنی کرد. در 1965 به نیویورک رفت و به طور جدی به نویسندگی پرداخت. وی در آن زمان در حال نوشتن مطرح‌ترین اثر خود، بیانیه اس سی یو ام (SCUM) (به انگلیسی: SCUM Manifesto) بر روی جلد چاپ نخست این کتاب عبارت Society for Cutting Up Men نوشته شده بود که به نظر می‌رسد SCUM مخفف همان عبارت باشد) بود. کمی بعد در ازای دریافت دست‌مزد اندکی در فیلم من، یک مرد اندی وارهول بازی کرد.[۱]


با این‌حال در نهایت وقتی در سال 1962 به نیویورک آمد مجبور شد به کار جنسی و گدایی رو بیاورد. همزمان برای نویسنده شدن هم در تلاش بود، ای هجوآمیز هم در کارنامه‌اش دارد و از اواسط دهه 50 مشغول کار کردن بر روی ایده‌هایش برای نوشتن مانیفستش بود.

سولاناس نمایش نامه‌ای به نام «باسنت را بالا بگیر» (up your ass) نوشته بود. او نسخه خطی این نمایشنامه را به وارهول داد. اما وارهول آن نسخه را گم کرد. سولاناس که فکر می‌کرد وارهول قصد دارد اثر او را بدزدد در تاریخ 3 ژوئن 1968 همراه با اسلحه ای به استودیوی محل کار وارهول (معروف به کارخانه) رفت. او سه بار به سوی وارهول شلیک کرد که تنها یک گلوله به او اصابت کرد و موجب زخمی شدن وارهول شد. سولاناس پس از آن خودش را به پلیس تسلیم کرد. او به جرم تلاش برای قتل، به سه سال زندان محکوم شد.

سولاناس بعد از شلیک به وارهول در مصاحبه‌ای گفت:« از کارم پشیمان نیستم. اگر مانیفستم را بخوانید می‌فهمید با چه کسی طرف‌اید.» قاضی بعد از شنیدن صحبت‌های سولاناس در دادگاه، او را به سه سال بستری شدن در بیمارستان روانی محکوم کرد. بعد از اجرای این حکم، تشخیص داده شد که سولاناس از بیماری اسکیزوفرنی حاد رنج می‌برد. با این‌حال او بعد از گذراندن دوره درمان در بیمارستان، دوباره فعالیت‌های به ظاهر فمینیستی خود را از سر گرفت و به نفرت خود از اندی وارهول ادامه داد. او بعدها درباره این اقدام وحشیانه خود گفت:« من یک عمل کاملا اخلاقی انجام دادم. بخش غیراخلاقی قضیه زمانی اتفاق افتاد که نتوانستم کار را تمام کنم. باید بیشتر نشانه‌گیری را تمرین می‌کردم.» سولاناس در سال 1971 به خاطر تعقیب وارهول مجددا دستگیر شد و باقی عمر خود را در زندان و بیمارستان های روانی گذراند.

بعید نیست اگر سولاناس به وارهول شلیک نمی کرد، بیانیه‌اش هم از یادها می‌رفت. اما درست چند ماه پس از شلیکش به وارهول، ناگهان مانیفست دیده شد و خیلی زود به یکی از مهم‌ترین متن‌های جنبش رادیکال فمینیستی که تازه داشت پا می‌گرفت بدل شد. متنی از همان موقع تا به امروز به بحث‌ها و ستیزهای زیادی دامن زده است.[۲]

مانیفست S.C.U.M بعد از این همه سال و گذشتن از روزهای اوج جنبش‌های رادیکال فمینیستی هنوز متنی زنده است، خشم پرشدتش، و میل پرقدرتش به برهم زدن وضع کنونی، هرقدر هم که با عقاید متعصبانه‌‌اش مخالف باشید، یا جدی‌شان نگیرید، ردی پاک‌نشدنی بر ذهن‌تان باقی می‌گذارد.[۳]

سال های پایانی و مرگ سولاناس پس از اتمام سال‌های زندان زندگی فقیرانه‌ای را گذراند. او به نوشتن ادامه داد تا اینکه در 52 سالگی در هتل بریستول سانفرانسیسکو،از سینه پهلو درگذشت.[۴]

دیدگاه

به عقیده وی مرد بودن به معنای نوعی کاستی و محدودیت احساسی است. مرد بودن مرض کمبود؛ نوعی بیماری محسوب می‌شود و مردها از نظر احساسی معلول هستند. مانیفست والری سولاناس در سال 1968 منتشر شد. همان سالی که سولاناس به اندی وارهول شلیک کرد و به کابوسی برای بقیه عمر وارهول بدل شد. مانیفستی رادیکال و عصبانی و پرروح که با وجود جدی بودنش بعید است موقع خواندن خنده به لب تان نیاید.scum

در واقع بیانیه ی «انجمن تکه تکه کردن مردان»(for cutting up men society)است. انجمنی انقلابی که سولاناس بنیان‌گذار و تنها عضوش بود. وی در کتاب خویش نوشت« از آنجا که زندگی در این جامعه در بهترین حالت یک ملال مطلق است و هیچ جنبه‌ای از جامعه ربطی به زنان ندارد، تنها راهی که پیش پای زنان مسؤل باقی می‌ماند، برانداختن حکومت، از میان برداشتن نظام پولی، برقراری اتوماسیون کامل و نابود کردن جنس مذکر است.» او همچنین انجمنی تأسیس کرد که خود تنها عضو آن بود. پیش از انتشار رسمی کتابش خود بیانیه را در سال 1967 چاپ کرده بود و در خیابان (با قیمت 50 سنت به زن‌ها و یک دلار به مردها) می‌فروخت. بیانیه معتقد است مردان عامل همه‌ی سیه روزی‌های جهان‌اند، جنگ، نظام پولی، ازدواج، نفرت طبقاتی، استبداد و روابط مخدوش انسانی همه زیر سر مردان است. مردانی که در واقع نسخه ناقص زنان‌اند و باید از روی زمین برچیده شوند. سولاناس معتقد بود تنها راه حل این است که زنانی انقلابی نظام حاکم را برهم زنند و به وقتش حتی به کشتار مردان کمر ببندند. اگر چه این کشتار باید مورد به مورد باشد و هدف اصلی‌اش مردان متجاوز، سیاستمدار، سرمایه‌دار، پلیس، صاحب‌خانه و املاکی، هنرمندان بزرگ و... و مردانی ست که «وقتی حرفی برای زدن ندارند دهان‌شان را باز می‌کنند.« در ادامه وی نتیجه می‌گیرد که حذف جنس مذکر یک ضرورت اخلاقی است.

سولاناس مرد را موجودی پست‌تر از حیوان می‌دانست و معتقد بود« اگر به مرد بگوییم حیوان، از او تعریف کرده ایم، مرد یک دستگاه تناسلی است که راه می‌رود.» سولاناس جنس مذکر را بی‌مصرف و بی‌ارزش تلقی می‌کرد. او در کتاب خویش پیشنهاد کرد که زنان برای حل همه مشکلات جامعه باید مردان را به صورت جمعی معدوم کنند و جامعه‌هایی زنانه را به وجود بیاورند. عقیده وی چنین بود که مردان تمام زندگی خود را صرف تلاش برای زن شدن می‌کنند تا به این ترتیب بر حقارت خود غلبه کنند. او به توصیف آینده‌ای آرمان‌شهرانه تحت سلطه زنان و جهانی بدون مرد می‌پردازد.[۵]

عقیده سولاناس درباره پزشکی و مرگ و میر: انواع بیماری‌ها علاج پذیرند. روند پیر شدن و مردن هم به سبب بیماری است. بنابراین چنانچه یک حمله‌ی علمی شدید و گسترده شکل بگیرد جوان ماندن و زندگی ابدی غیرممکن نیست. در واقع مسِئله‌ی پیر شدن و مرگ در مدت کوتاهی حل خواهد شد. این حمله‌ی علمی هرگز با استقرار مردان ظهور نخواهد کرد. پس از حذف پول دیگر نیازی به کشتن مردان نیست، آنها بعد از اینکه زنان از نظر روانی مستقل شدند از تنها قدرتی که برایشان مانده هم محروم می‌شوند.

نقد

والری سولاناس از رهبران جنبش فمینیست رادیکال بود که برای به وجود آوردن جامعه‌ای عاری از مرد تلاش می‌کرد. فمینیست‌های رادیکال که از تداوم ستم جنسی بر زنان علی‌رغم کوشش‌های صورت گرفته، سرخورده شده بودند به رویکرد رادیکال روی آورده و در تکاپو برای بوجود آوردن آینده‌ای آرمان‌شهرانه تحت سلطه زنان و جهانی عاری از مرد بودند.

اما واضح است که این رویکرد اولا: با اهداف وارزش‌های اصیل انسانی ناسازگار است، ثانیا: در صورت تحقق عملی آن، نتایج منفی مادی برای کل جامعه بشری به بار خواهد آورد وثالثا: تا زمانی که تفاوت‌های جنسی یاد شده به قوت خود باقی‌اند، این رویکرد نیز نمی‌تواند زنان را از وضعیت ستمدیدگی برهاند. کافی است شرایطی را تصور کنیم که درآن تمامی مردان بر ضد تمامی زنان متحد شده باشند. آیا این اوضاع و شرایط فرضی هیچ‌گونه چشم‌انداز نوید بخشی برای زنان به همراه دارد؟ اینجاست که اندیشمندان فمینیست خود را در تنگنای سختی گرفتار یافته‌اند. اگر بخواهند مبارزه را ادامه دهند تا کجا و به چه قیمت و اگر نخواهند زنان را مجددا به پذیرش نقش‌های سنتی تشویق کنند، این نیز ناممکن به نظر می‌رسد.

پس به نظر می‌رسد بهترین رویکرد برای رهانیدن زن از ستم‌دیدگی و به دست آوردن حقوق و امتیازهای طبیعی‌اش پذیرش برخی تفاوت‌ها و تمایزها در نقش‌های اجتماعی و حقوق زن و مرد و در نتیجه، پذیرش پاره‌ای از تمایزات جنسیتی است، این مهم شرط لازم برای رفع مشکلات حقیقی زنان می‌باشد، هرچند شرط کافی نیست و باید مجموعه‌ای از اصول راهبردی را به آن ضمیمه کرد.[۶]

آثار

  • بیانیه اس‌سی‌ یو ام (۱۹۶۷)
  • نمایش نامه‌ای به نام «باسنت را بالا بگیر» (up your ass)
  • .من به اندی وارهول شلیک کردم.

یک فیلم مستقل بریتانیایی- آمریکایی در ژانر زندگی‌نامه‌ای، جنایی و درام به کارگردانی ماری هرون محصول سال1996 است که رابطه والری سولاناس و اندی وارهول را مرور می‌کند.


پانویس

==پانویس==

منابع