ویژگیهای الگوی زن مسلمان در اندیشه آیتالله خامنهای
این مقاله با توجه به محتوای بیانات آیتالله خامنهای تالیف شده است و دیگر آثار ایشان را دربر نمیگیرد. |
در بیانات رهبری الگویی قابلیت پیروی دارد که از این ویژگیها برخوردار باشد:
ویژگیهای یک الگو
جامعیت
اولین و مهمترین شاخصهای که باید یک الگو داشته باشد، جامعیت است. به این معنا که بتوان از تمام وجوه زندگی الگو، اصلبرداری صورت گیرد و این امکان ندارد مگر اینکه الگوی مدنظر دارای شخصیت جامعالاطرافی بوده و منابع شناخت وی در دسترس قرار داشته باشد و همین شاخصه موجب ارجحیت الگوبرداری از زندگی حضرت زهرا سلامالله نسبت به زندگی حضرت زینب صلوات الله، شده است: «شخصیت فاطمه عليهاالسلام شبیه سایر بزرگان نیست، یک شخصیت یکتا و یگانه است؛ یعنی شما هیچ شخصیت دیگری را نمیتوانید پیدا کنید که مجسم کنندهی هویت حقیقی و همهجانبهی یک مسلمان باشد، آن چنانکه حضرت زهرا بوده است. زنان برجستهی دیگری ما میتوانیم پیدا کنیم، اما اولاً نه از جهت، اوج عظمت و برجستگی بهپای زهرا عليهاالسلام میرسند، نه از جهت همهجانبه بودن زندگی آنها و حضور در تمام ابعاد زندگی آنها. خب ما حضرت زینب را میشناسیم، اما زینب را در کربلا میشناسید، در هنگام خروج از مکه میشناسید، در شام میشناسید، اما در زندگی خصوصی او با عبدالله جعفر شوهرش هم میشناسید؟ در حالی که این یکی از ابعاد مهم زندگی زن است. زن مسلمان نمیتواند یک زن کامل و یک مسلمان کامل باشد در حالي كه آن بعد خانه آرایی و ادارهی کانون خانواده را ما در او نادیده بگیریم. اصلاً ظرافت قضیه در همین است. ظرافت قضیه در مورد زن همین است که در او خصلتها و ویژگیهایی وجود دارد که همهی آنها باید رشد خودشان را در جهت تکامل بکنند و این جز در انسان مسلمان امکانپذیر نیست .» [۱]
مبتنی بر اصول اصلی
الگو باید بیانکننده و ارائه دهنده خطوط اصلی برای زندگی باشد بهگونهای که فرد بتواند از آن الگو در تمامی زمانها و شرایط پیروی کرده و با مانعی برای این امر مواجه نگردد: «انسان دو گونه میتواند با این قضیه برخورد کند: یکی مسئولانه، یکی بیتفاوت. مسئولانه هم انواع و اقسام دارد، با چه روحیهای، با چه نوع نگرشی به آینده. آدم باید این خطوط اصلی را در آن شخصی که فکر میکند الگوی او میتواند باشد، جستجو کند و از آنها پیروی نماید .» [۲]
مبتنی بر منابع اسلامی
این نظریهها و اندیشهها هستند که الگوها را تبیین مینمایند. اینکه این اندیشهها تربیتشده چه دستگاهی باشند و از چه منبعی دست به اصطیاد الگو بزنند از اهمیت بالایی برخوردار است. بر همین اساس یکی دیگر از شاخصهای الگو که باید به آن ملتفت بود، توجه به منبع اخذ و تبیین الگو است: «ﻣﺎ ﺑﺎﻳﺪ در اﻳﻦ بررسیها، از داراییهای ﻋﻠﻤﻰ ﺧﻮدﻣﺎن- ﻛﻪ ﻛﻢ ﻫﻢ ﻧﻴﺴﺖ- اﺳﺘﻔﺎده ﻛﻨﻴﻢ. دهها ﻧﻈﺮﻳﻪ و اﻟﮕﻮي ﻣﺘﺮﻗّﻰ در ﻫﻤﻴﻦ زمینهی زن و ﺧﺎﻧﻮاده میشود اﺳﺘﺨﺮاج ﻛﺮد. اینها نظریهپردازی ﺑﺸﻮد، ﺗﺌﻮرﻳﺰه ﺑﺸﻮد، ﺑﺎ ﺟﻮاﻧﺒﺶ، ﺑﺎ اﺟﺰاﻳﺶ، ﺗﺪوﻳﻦ ﺑﺸﻮد و اراﺋﻪ ﺑﺸﻮد. اینها ﻛﺎرﻫﺎي میان مدّت و بلندمدتی اﺳﺖ ﻛﻪ ﺣﺘﻤﺎً ﺑﺎﻳﺴﺘﻰ اﻧﺠﺎم ﺑﮕﻴﺮد. ﺗﻌﺎﻟﻴﻢ ﻧﺎب و ﻣﺘﺮﻗّﻰ اﺳﻼم در ﻗﺮآن و ﺣﺪﻳﺚ ﺑﺎﻳﺪ مورد استفاده ﻗﺮار ﺑﮕﻴﺮد.» [۳]
مبتنی بر نیازها
الگو زمانی میتواند کاربردی باشد که بتواند مرجع پاسخگویی نیازهای افراد قرار بگیرد و این امر امکان ندارد مگر اینکه پیش از تبیین الگو به خلأها توجه گردد: «شما ببینید امروز نسل جوان شما چه دخترهاتان، چه پسر هاتان، جامعهی شما از خلأ كدام معرفت رنج میبرند و آسیب میبینند؛ از کمبود کدام عنصر سازندهی اخلاقی رنج میبرند، آن عنصر اخلاقی را در وجود فاطمه زهرا سلاماللهعليها و در فضایل آن بزرگوار و این وجودهای مقدس پیدا کنید و به زبان شعر، که زبان هنر هست، آن را القا و بیان کنید.» [۴]
مبتنی بر چارچوب
الگو نیازمند شفافیت است و الگویی شفاف و کاربردی است که از چارچوب مشخص و معینی برخوردار باشد و رشد در تمامی ابعاد زندگی، چارچوب الگوی زن مسلمان معرفی شده ست: «زن در منطق اسلام و معرفت اسلامی یک الگویی دارد، یک چهارچوبی برای زن معیّن شده است؛ این چهارچوب، یک چهارچوب کامل است؛ یعنی زنِ اسلامی عبارت است از آن موجودی که دارای ایمان است، دارای عفاف است، متصدّی مهمترین بخشِ تربیتِ انسان است، اثرگذارِ در اجتماع است، دارای رشد علمی و معنوی است، مدیر کانون بسیار مهم خانواده است، مایهی آرامش جنس مرد است؛ همهی اینها در کنار خصوصیّات زنانگی [است]، مثل لطافت، مثل رقّت قلب، مثل آمادگیِ دریافتِ انوارِ الهی؛ این الگوی زن مسلمان است.» [۵]
چارچوب الگوی زن مسلمان: مادری (با تأکید بر نقش تربیتی) همسری (با تأکید بر نقش آرامش دهی) حضور اجتماعی (با تأکید براثرگذاری) رشد فردی (با تأکید بر علم و معنویت) رشد معنوی (با تأکید بر ایمان و عفاف)
راهگشا بودن
الگو باید راه برگشت و اصلاح خطا را در مخاطب خود لحاظ کرده باشد. به عبارتی انعطافی که در الگوگیری مدنظر است، نه به معنای انعطاف در اصول، بلکه به معنای عدم تصلب و غیرقابل برگشت بودن است. در الگوی اسلامی دو اصل برای رهرو مشخص گردیده: اول طهارت؛ به عنوان زمینهی مورد نیاز جهت بهرهمندی از الگو و دوم توجه به راه اصلاح و بازگشت! که موجب شمولت الگو در هر زمان و برای هر فرد شده است: «اَلطُّهرَةِ الطّاهِرَةِ المُطَهَّرَةِ التَّقیَّةِ النَّقیَّةِ الرَّضیَّةِ الزَّکیَّة که همهی اینها کاربردی است؛ طهارت، با سه بیان که البتّه این سه بیان «طهر»، «طاهر» و «مطهّر» تفاوتهایی ازلحاظ معنا باهم دارند. البتّه [هر] سه تعبیر اشارهی به طهارت و پاکیزگی است: طهارت روح، طهارت دل، طهارت مغز، طهارت دامان، طهارت سرتاسر زندگی. خب این کاربردی است؛ این برای ما درس است؛ باید سعی کنیم خودمان را پاکیزه کنیم، باید تطهیر کنیم خودمان را؛ بدون طهارت باطن نمیشود به مقامات رسید؛ به حریم ولایت این بزرگوارها هم نمیشود رسید؛ طهارت باطن لازم است. طهارت باطن، باتقوا است، با ورع است، باملاحظه است؛ ملاحظهی دائمی و مراقبت دائمی از خود طهارت به وجود میآورد. خب البتّه انسان جایزالخطا است و ممکن است بر ما سیاهیهایی عارض بشود امّا راه پاک کردنِ آن سیاهیها را هم خدا به ما نشان داده، یاد داده: توبه، استغفار. استغفارکنیم؛ استغفار یعنی عذرخواهی کردن؛ «استغفرالله»، یعنی خدایا عذر میخواهم، معذرت میخواهم. واقعاً، قلباً از ته دل از خدای متعال معذرت بخواهیم؛ این استغفار است، این پاک میکند آن سیاهی را و آن لکّه را. خب، اَلطُّهرَةِ الطّاهِرَةِ المُطَهَّرَة. التَّقیَّة، همان تقوا؛ اَلنَّقیَّة، آن نقاوت و پاکیزگی باطنی و قلبی؛ اینها خصوصیّات فاطمهی زهرا سلاماللهعلیها است. ما اینها را بایستی بهعنوان الگو، بهعنوان اسوه، در نظر داشته باشیم و خودمان را به آن نزدیک کنیم.» [۶] نکتهای که در رابطه با زمینهی الگوپذیری بیان شده، چند ساحتی بودن این زمینه است« طهارت روح، طهارت دل، طهارت مغز، طهارت دامان، طهارت سرتاسر زندگی» اینکه این طهارت چگونه به دست میآید رهبر از ذکر آن غافل نبودهاند: «طهارت باطن، باتقوا است، با ورع است، باملاحظه است؛ ملاحظهی دائمی و مراقبت دائمی از خود، طهارت به وجود میآورد» با این بیان میتوان پیشزمینهای برای طهارت در نظر گرفت که آنهم مراقبت دائمی و مراعات تقواست.
مبتنی بر واقعیت
الگوی انتزاعی هر چهقدر هم که خوب تبیین شده باشد نمیتواند بهاندازهی الگوی واقعی و مصداقی، مؤثر واقع گردد. چنانکه در دنیای غرب برای الگوسازی زنانه، بیش از آنکه به تبیین و مفاهیم انتزاعی رو بیاورند به دنبال به نمایش گذاشتن الگوها بهعنوان «مصادیق خارجی» هستند و به همین سبب عمدتاً سیاستمدارانی که بیشتر در اخبار نمایش داده میشوند مانند سخنگوها و مشاوران، از میان زنان انتخاب میشوند. در فضای علمی، آموزشی و حتی اجتماعی نیز زنانی که منطبق با چارچوب ظاهری و فکری ایشاناند، بیش از همترازان خود فرصت مطرحشدن پیدا میکنند. البته باید در نظر داشت که این تلاشها به غیر از الگوهای دروغینیست که در رسانههای مکتوب و بصری سعی بر واقعی جلوه دادن آن دارند. قرآن کریم نیز در کنار تمام آیاتی که در لزوم اطاعت از خدا و توجه به توحید و معاد است و از دنیاپرستی و مغلوب شیطان شدن انذار میدهد، نمونهای میآورد که توانسته برخلاف موقعیت و شرایط، به اصل، جامهی عمل بپوشاند: «در میان زنان، نمونههایی را از زن قرآن برای ما معرفی کرده؛ «ضرب الله مثلاً للذين آمنوا امرأت فرعون » [۷] برای مؤمن چهرهی مؤمن مثالی که خدای متعال در قرآن میزند، زن فرعون را مثال میزند، یعنی یک زن را مثال میزند؛ یک زنی که برخلاف تمام علایق و تمام وابستگیها یک حرکتی میکند که درست نقطه مقابل خواهشهای نفسانی اوست، این ببینید، این جهت حرکت را برای زن، برای زنها، برای زنها و مردها حالا برای زنها معين میسازد. در این نمونهگیریها و مدل¬گیریها انسان گاهی میرسد به آن بهترین نمونه، بالاترین نمونه. یک نمونهی زن وجود دارد که تمام زنها و تمام شخصیتهای زن از او باید درس بگیرند، چرا؟ چون او نمونهی کامل کامل است و او فاطمه زهرا سلاماللهعلیها است.»[۸]
شمولیت
یکی دیگر از شاخصهایی که باید الگو داشته باشد «لا بهشرط» بودن است. بهعبارتدیگر الگو باید برای تمام افراد جامعه کاربرد داشته باشد و مخصوص اقشار از طبقه خاصی نباشد: «در قرآن دو تا زن را بهعنوان نمونهی خوبی و نمونهی بدی خدای متعال مثال زده «ضرب الله من الذين كفروا امرأت نوح وامرأت لوط». [۹] زن نوح و زن لوط را بهعنوان نمونهای و مثالی برای کفار ذکر کرده. همچنين نقطهی مقابلش «و ضرب الله مثلاً للذين آمنوا امرأت فرعون» . [۱۰] برای مؤمنانهم یک نمونه ذكر میکند، یک مثال و آن زن فرعون است که باز اینجا چرا زن فرعون را انتخاب کرده، همان بحثی که گفتم اینجا جریان پیدا میکند و بسیار جالب است که از بحثهای اجتماعی اسلام است و رد کنندهی آن تزی است که ذهنها را ناشی از موجهی اجتماعی میدانند و گرایش به انقلابها را مربوط به یک طبقههای خاصی که در محیطهای خاصی پرورش یافتند میدانند: یک عدهای را ذاتاً انقلابی، یک عدهای را ذات ضدانقلاب، تفکرات مادی و مارکسیستی، این رد آنهاست. زن فرعون طبق آن دیدگاهها، طبق آن تحلیلها حتماً بایستی فرعونی باشد، طاغوتی باشد، در حالی که یک انقلابی است و طرفدار موسی است و معتقد به انقلاب موسی و مبارز درراه موسی است که در این راه هم کشته میشود و زن نوح و زن لوط به خاطر موقعیت استضعافی که نوح و لوط داشتند- که همهی پیغمبران مستضعفین بودند- دیگر لو كانوا أقواما مستضعفین باید به خاطر پایگاه اجتماعی و اقتصادیاش به قول آن آقایان باید حتماً انقلابی باشد اما زن نوح و زن لوط انقلابی نیست، ضدانقلاب است، یک ضدانقلاب كذا و كذا که هردوی ایشان هم در ماجرای عذاب الهی دچار انتقام نقمت الهی میشوند و از بین میروند .»[۱۱]
تناسب با هدف
مشخص شدن خط و جهت حرکت یکی از مهمترین دستاوردهای انتخاب الگوست چراکه الگو خطوط و فصول زندگی انسانها را در نسبت با جریانات و افراد پیرامونشان مشخص میکند. نمیتوان ادعای حرکت در مسیری را داشته باشیم اما در جهت و سوی دیگری گام برداریم. الگوی افراد باید متناسب با ادعا و باورهای آنان باشد چراکه انسان به انتهای مسیری که انتخاب کرده میرسد نه بهجایی که دوست میداشت برسد: «خواهران محترم آیا میتوانیم اسم زن مسلمان بر خود نهیم و حالآنکه از مکتب حضرت فاطمهعليها السلام بهرهای نداشته باشیم؛ زن مسلمان واقعی الگو و اسوهی زندگیاش، شخصیت والای دخت گرامی پیامبرصلیالله عليه واله است و زندگانی زنان برجسته و نامدار اسلام همیشه و در همه حال برای ما رهروان مکتب اسلام عبرتانگیز و در تمام مراحل جهت دهندهی خط زندگی زن مسلمان میباشد.» [۱۲]
پانویس
- ↑ سمینار نقش زن 64/12/10
- ↑ جمعی از جوانان 77/02/07
- ↑ ﺳﻮﻣﻴﻦ ﻧﺸﺴﺖ اندیشههای راﻫﺒﺮدى ﺑﺎ ﻣﻮﺿﻮع زن و ﺧﺎﻧﻮاده 90/10/14
- ↑ زنان نخبه 71/09/25
- ↑ ذاکرین اهلبیت علیهمالسلام 96/12/17
- ↑ ذاکرین اهلبیت علیهمالسلام95/01/11
- ↑ سوره تحریم /11
- ↑ دیدار عمومی زنان 63/12/21
- ↑ سوره تحریم، آیه 10
- ↑ سوره تحریم، آیه 10
- ↑ منبع ندارد. کتاب نقش و رسالت زن ج 2 ص 131
- ↑ دیدار عمومی زنان63/12/21
منابع
- KHMENEI.IR
- بانکی پور فرد،محمد حسین،مجموعه 5 جلدی نقش و رسالت زن، در بیانات رهبر معظّم انقلاب اسلامی،انتشارات انقلاب اسلامی،1391