پاکدامنی

از ویکی‌جنسیت

پاکدامنی یکی از مشتقات واژه عفت می باشد و جزو فضائل اخلاقی و از حالات درونی انسان بشمار می آید که آدمی را از انجام کارهای حرام باز می دارد . در قرآن حفظ پاکدامنی یک دستور عمومی بخصوص برای جوانان است و همچنین در‌ روایات اسلامی از برترین عبادات برشمرده شده است .

مفهوم پاکدامنی

عفت و پاکدامنی، از ویژگی‌های اولیه انسان است که اسلام با توجه به کرامت و جایگاه انسان، آن را روش زندگی مسلمانان قرار داده است. عفت و پاکدامنی، نظریه‌ای منطقی و استوار در روابط جنسی است. اگرچه این ویژگی ریشه در ساحت معرفتی و عاطفی دارد، ظهورش در میدان رفتاری است .براین اساس از زیبایی‌های ارتباطی انسان با خویشتن می‌توان از پاکی و پاکدامنی نام برد که از دل زیبایی خودبازداری به دست می‌آید. در آموزه‌های رسیده از اهل بیت، خودبازداری، داروی بیماری دل‌ها و پاک‌کننده آلودگی جان‌ها دانسته شده است.[۱] امام علی علیه‌ السلام فرمودند: "مَا الْمُجَاهِدُ الشَّهِیدُ فِی سَبِیلِ اللَّهِ بِأَعْظَمَ أَجْراً مِمَّنْ قَدَرَ فَعَفَّ لَکَادَ الْعَفِیفُ أَنْ یَکُونَ مَلَکاً مِنَ الْمَلَائِکَةِ: پاداش مجاهدی که در راه خدا کشته می شوند از انسان پاکدامن که می تواند گناه کند و نمی کند بیشتر نیست. نزدیک است که شخص پاکدامن فرشته ای از فرشته های الهی گردد.[۲] رعایت عفاف چه برای زنان و چه برای مردان عبارتست از خود نگه داشتن از گناه با اینکه همه نوع وسایل انجام آن آماده باشد. حفظ پاکدامنی از مسایل محکم و متقن قرآنی و روایی است

معنای لغوی پاکدامنی

واژه: پاکدامنی ؛ نقش دستوری: اسم ؛ آواشناسی: pAkdAmani ؛ الگوی تکیه: WWWS ؛ شمارگان هجا: 4

پاکدامنی: [ م َ ] (حامص مرکب ) عفت . (مهذب الاسماء). عفاف. پاکی [۳]

پاک دامن : (مَ) (ص مر.) برخوردار از پاکدامنی ، نداشتن وضع یا کیفیت رفتارهای زشت و ننگین [۴]

معنای اصطلاحی پاکدامنی

در اصطلاح عفت حالتي نفساني است، به معني رام بودن قوه شهواني تحت حكومت عقل و ايمان، تحت تاثير قوه شهواني نبودن[۵] و پاکدامنی نتیجه ای ست که انسان از عفت گزیدن در نوع خاصی از شهوت، یعنی شهوت جنسی به دست می آورد.در تفكر اسلامی عفت شامل منزه بودن و پاكی دست و زبان و شكم و دامن از هر گونه عیب و بدی است لذا عفت معنای عامی داشته و تمامی امور نفسانی را شامل می‌شود، مانند: پاكی چشم، پاكی زبان، … و منحصر به پاك‌دامنی نیست ولی در فرهنگ اجتماعی ما مسئله عفت بیشتر در پاكدامنی زن و مرد مطرح است.[۶]

مترادف

پارسایی، پاكی، پرهیزكاری، طهارت، عصمت، عفاف ، عفت ، ناموس

متضاد

آلوده‌دامنی، بی‌ناموسی

ارزش پاکدامنی در نزد خداوند

با وجود بالا بودن مقام شهدا در اسلام و تأكيد قرآن در مورد جايگاه آنان، انسان‌هاي عفيف و پاكدامن از مقام شهيد برخوردارند؛ چراكه «جهاد اكبر»، جهاد با نفس است و كسى كه در ميدان «جهاد اكبر» باشد مانند كسى است كه در ميدان «جهاد اصغر» حاضر بوده و حتی بالاتر از آن است.عفيف و پاکدامن در اينجا فقط به معناى چشم پوشى از لذّت جنسى نيست؛ بلكه چشم‌پوشى از هر گناهى را عفّت مى‌گويند. به عنوان مثال در داستان يوسف صديق(علسه السلام) تمام وسايل گناه براى ايشان فراهم بود؛ ولى چشم‌پوشى كرد و دو جمله گفت: «قَالَ رَبِّ السَّجْنُ أَحَبَّ إِلَىَّ مِمَّا يَدْعُونَنِى إِلَيْهِ وَ إِلَّا تَصْرِفْ عَنِّى كَيْدَهُنَّ أَصْبُ إِلَيْهِنَّ وَ أَكُنْ مِّنَ الْجَاهِلِينَ» [۷] ؛ [يوسف] گفت: پروردگارا زندان نزد من محبوبتر است از آنچه اين ها مرا به سوى آن مى‌خوانند و اگر مكر و نيرنگ آنها را از من بازنگردانى به سوى آنان متمايل خواهم شد و از جاهلان خواهم بود . و يا آسيه همسر فرعون، تمام امكانات در اختيارش بود و مى‌توانست مشرك باشد و در كنار فرعون زندگى كند؛ ولى چشم‌پوشى كرد: «إذْ قَالَتْ رَبِّ ابْنِ لِى عِنْدَكَ بَيْتاً فِى الجَنَّةِ وَ نَجِّنِى مِنْ فِرْعَونَ وَ عَمَلِهِ» [۸] ؛ در آن هنگام كه گفت: پروردگارا، خانه‌اى براى من نزد خودت در بهشت بساز و مرا از فرعون و عُمّالِ او نجات ده. چنين انسان‌هايى داراى مقام شهيد هستند. دليل اينكه اين افراد داراى مقام شهيد هستند روشن است؛ چون ما مى‌گوييم «جهاد اكبر»، جهاد با نفس است پس كسى كه در ميدان جهاد اكبر باشد مانند كسى است كه در ميدان «جهاد اصغر» بوده؛ بلكه بالاتر از آن است. راه خدا و رسيدن به قرب الى الله و مقام صالحان و مقام شهيدان، روشن؛ ولى پيمودن آن مشكل است. بايد به خدا توكل كنيم، به خصوص ما در زمانى زندگى مى‌كنيم كه وسايل گناه زياد است و دسترسى به آن آسان شده است، پس بايد سعى كنيم كه خود، خانواده و جامعه را از ارتكاب به گناه حفظ كنيم.

پانویس

  1. رجبی نیا، داود، اسلام و زیبایی‌های زندگی
  2. نهج البلاغه ، حكمت 474
  3. دهخدا ،فرهنگ لغت
  4. معین ، فرهنگ لغت
  5. شهید مطهری تعلیم و تربیت ص 154
  6. احمد حاج سید جوادی و دیگران، دایره المعارف تشیع
  7. سوره يوسف، آيه 33
  8. سوره تحريم، آيه 11

منابع

  • قرآن کریم
  • نهج البلاغه
  • حاج سید جوادی ، احمد و دیگران، دایره المعارف تشیع، تهران، شهید سعید محبی، ۱۳۸۴، اول، ج۱۱، ص۳۱۰.
  • رجبی نیا، داود، اسلام و زیبایی‌های زندگی، انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی رحمة الله علیه، قم، چاپ اول، 1391 صص386-381.
  • مطهری ، مرتضی ، تعلیم و تربیت ، انتشارات صدرا ،1382، ص 154 .
  • معارف اسلامی و پاسخ به شبهات کلامی
  • ویکی فقه
  • فرهنگ لغت واژه یاب
  • ویکی پرسش