محمد رشید رضا

از ویکی‌جنسیت
(تغییرمسیر از رشید رضا)
محمد رشید رضا
اطلاعات شخصی
زاده 28 جمادی‌الاولی 1282ق برابر با ۲۳ سپتامبر ۱۸۶۵م،قلمون طرابلس لبنان
مکتب سلفی گری
درگذشت 23 جمادی‌الاولی 1354ق برابر با ۲۲ اوت ۱۹۳۵م
محل سکونت مصر
سایر مشخصات
آثار «حقوق النساء فی الاسلام»، «مساواة الرجل بالمرأة» ...
خدمات
دین اسلام
مذهب اهل تسنن
محل تحصیل المدرسه الوطنیه الاسلامیه
استادان محمود نشّابه طرابلسی، حسین الجسر

محمد رشید رضا؛فعال سیاسی، اندیشمند دینی.

محمد رشید رضا رهبری جریان اصلاح طلبی در مصر را بر عهده داشت و با تاسیس مجله معروف المنار، در نشر دیدگاه‌های ابن تیمیه و نیز آرای سیدجمال الدین اسدآبادی و محمد عبده تاثیر بسیار داشت.افکار رشیدرضا در طول دوره حیاتش، سیری از نوگرایی به سمت نوسلفی گری طی نموده‌است. در نگاه وی برابری زن و مرد در ارزش‌های انسانی حقیقتی مورد تاکید شرع و نابرابری آنها امری طبیعی یا فطری است بنابراین وضعیت زن غربی به سبب خروج از مقتضیات فطرت مورد تائید شارع نیست و زن مسلمان نباید در پی رسیدن به آن باشد.

زندگی‌نامه

رشیدرضا در جمادی الاول 1282 در روستای القلمون واقع در طرابلس شام و در خاندانی زاده شد که که نسبشان به امام حسین(ع) می‌رسید. این خاندان به سبب پرداختن به امور تبلیغی و دینی مردم القلمون به مشایخ معروف بودند. پدرش بزرگ این خاندان بود و رهبری و رسیدگی به امور دینی مردم روستا را بر عهده داشت.[۱]

رشیدرضا پس از آنکه در زادگاهش خواندن و نوشتن و قرآن را فرا گرفت، در 1299 به مدرسه اسلامی (المدرسه الوطنیه الاسلامیه) در طرابلس رفت. مدیر این مدرسه شیخ حسین الجسر از علمای پیشگام نهضت فرهنگی آن زمان بود. رشیدرضا زیر نظر او علوم اسلامی مانند کلام، منطق و زبان عربی را فرا گرفت و علم حدیث را نزد شیخ محمود نشابه، از شیوخ سابق الازهر آموخت. او در همین دوران مقالاتی برای جراید مختلف می‌نوشت و افزون بر سرودن شعر، در زمینه‌های مختلف از جمله زبان، نحو، اخلاق، تصوف و مباحث دینی پژوهش می‌کرد. [۲]

رشیدرضا با مطالعه آثار صوفیانه از جمله کتاب «احیاء علوم الدین» غزالی به اندیشه های صوفیه گرایش یافت. و از طریق یکی از پیروان نقشبندیه به این طریقت گروید. البته پس از مدتی با انتقادات شدیدی که به برخی از آداب و رسوم صوفیه داشت از آنان جدا شد. رشیدرضا پس از آن به فعالیت‌های تبلیغی برای مردم روستای زادگاهش پرداخت، و مسائل دینی را همراه با نگرش انتقادی به جوانان آنجا آموخت. [۳]

رضا در سال 1310 با مجله «عروه الاوثقی» که سید جمال‌الدین اسدآبادی و محمد عبده در در پاریس منتشر می‌کردند آشنا شد. و تحت تاثیر اندیشه‌های اصلاحی آن دو که بر پایه فهم جدیدی از اسلام استوار بود قرار گرفت. او در سال 1312 دو بار محمد عبده را ملاقلات کرد. رشید رضا پس از درگذشت سید جمال‌الدین اسد آبادی در استانبل در پی فشار عثمانی‌ها و اختناق سیاسی سوریه به مصر رفت و در آنجا با محمد عبده همکاری کرد و از دانش و تجربه‌های او بهره مند شد. او با کمک محمد عبده در قاهره مجله «المنار» را جهت افزایش آگاهی مردم و گسترش اصلاحات اجتماعی و دینی منتشر کرد. رشیدرضا پس از درگذشت عبده در سال 1323 افزون بر رهبری فکری جریان اصلاح‌طلبی اسلامی درمصر به فعالیت‌های سیاسی نیز روی آورد. در همین سال در تاسیس جمعیت شورای عثمانی (جمعیه الشوری العثمانیه) شرکت کرد و به ریاست آن انتخاب شد. [۴]

چون در سال (۱۳۲۶ هـ.ق) قانون جدید عثمانی اعلام شد، رشیدرضا به سرزمین شام رفت و در دمشق در حالی که بر منبر مسجد جامع اموی سخن می‌گفت یکی از دشمنان «اصلاح» به او اعتراض کرد و این اعتراض به فتنه مبدل شد و بر اثر آن رشیدرضا به مصر بازگشت و در آنجا مدرسة «الدعوه و الارشاد» را تأسیس کرد. رضا در زمان پادشاهی ملک فیصل بن حسین حسنی (۱۳۰۰-۱۳۵۲هـ.ق) به سوریه رفت و به ریاست مؤتمر سوری انتخاب شد. اما در سال ۱۹۲۰ بر اثر ورود فرانسویان به سوریه آنجا را ترک کرد و در وطن دوم خود مصر مدتی اقامت کرد. آنگاه به هند و حجاز و اروپا سفر کرد و چون از آنجا بازگشت در مصر مقیم شد تا اینکه وقتی از سوئز به قاهره باز می‌گشت، در اتومبیلی درگذشت و او را در قاهره دفن کردند.[۵]

دیدگاه

افکار رشیدرضا در طول دوره حیاتش، سیری از نوگرایی به سمت نوسلفی گری طی نموده است. در نگاه وی برابری زن و مرد در ارزش‌های انسانی حقیقتی مورد تاکید شرع و نابرابری آنها امری طبیعی یا فطری است بنابراین وضعیت زن غربی به سبب خروج از مقتضیات فطرت مورد تائید شارع نیست و زن مسلمان نباید در پی رسیدن به آن باشد.رشیدرضا در خصوص حقوق مالی زن، نابرابری ارث را با اصل برابری ناسازگار نمی‌بیند؛ زیرا هزینه زندگی به عهده‌ی مرد است[۶] او مهریه را نه بهای بهره‌ی جنسی مرد از زن بلکه هدیه‌ای دوستانه می‌شمارد؛ هدیه‌ای که مرد به زن می‌دهد تا زن ریاست او را بر خویش بپذیرد. [۷]

وی در ضمن سخن از مساوات، به دلیل آیه «و لهُنّ مثل الذی علیهِنَّ بالمعروف و للرّجال علیهِنَّ درجةٌ؛ و برای زنان، همانند وظایفی که بر دوش آنهاست، حقوق شایسته ای قرار داده شده» از سرپرستی مرد دفاع می‌کند و می‌گوید: زندگی زناشویی، زندگی اجتماعی است و هر اجتماعی حتما رییس و سرپرستی دارد. افراد هر جامعه نظریات و خواسته‌های مختلفی دارند که مصلحت آنان جز با رییسی که در وقت اختلاف، نظر وی ملاک قرار گیرد، تأمین نمی‌شود. رشید، به آنچه که پیشتر دلیل آورد، بسنده نمی‌کند، بلکه برای ریشه‌یابی تفاوت [میان زن و مرد] به فطرت ـ که آن را دلیل مساوات و برابری نیز دانسته بود ـ استناد می‌کند.[۸]

رشیدرضا لازمه سرپرستی را، روی گردانی و دوری از زن و زدن او به هنگام نشوز و نافرمانی می‌داند و تأکید دارد جز در موارد بسیار ضروری، بنا به روایات نبوی(ص) زدن کراهت دارد.[۹]

رشید تقریبا 31 رساله‌اش را به دفاع از چندهمسری اختصاص می‌دهد و در همین بخش، اختلاف نظرش با افکار استادش (محمد عبده) را بیان می‌کند، گرچه سخنانی از وی را استفاده می‌کند. به نظر می‌آید حمله‌های شدید شرق‌شناسان و دستگاه‌های تبلیغاتی به چندهمسری و حجاب، رشید رضا را وا می‌دارد در این‌باره، سخن بسیار گوید. وی در تفسیر المنار و در حاشیه بر آرای استادش که حرمت چندهمسری را ترجیح می‌داد، نوشت: «اوج ترقی بشر، نظام تک همسری است»، اما پس از گذشت تقریبا سی سال می‌گوید: «چندهمسری نه واجب و نه حرام، بلکه رواست». وی این سخنان را پس از نگارش فصل بلندی درباره «تاریخ چندهمسری» می‌گوید، سپس آیاتی را که مجوز چندهمسری است و حدّ آن را چهار زن مشخص می‌کند، تفسیر می‌کند. وی علت این حکم را نیاز و توان مرد که برتر از نیاز و توان زن است، نیز از بین رفتن مردان در جنگها می‌داند و معتقد است: اگر چندهمسری روا نباشد، فساد زیاد می‌شود.[۱۰]

رشید رضا آموزش را برای زنان از این جهت که بتوانند وظایف خود در برابر خدا و نیز با احکام خانواده آشنا شوند لازم می‌دانست. وی تعلیم و تربیت زنان را فقط در این محدوده جایز می‌دانست بنابراین با آموزش دختران در مدارس جدید و فراگیری زبان‌های اروپایی مخالف بود. [۱۱]

رشیدرضا در مقوله آزادی زن و حجاب و نحوه حضور اجتماعی زن به هویت اجتماعی زن توجه می‌کرد او با آزادی زن به معنای برداشتن حجاب و خروج ناموجه از خانه و حضور زنان در محافل عمومی مخالف بود و در جایگاه یک عالم دینی بر لزوم حجاب در محیط عمومی و برخورد با نامحرم تاکید می‌ورزید و فقط صورت و دستها را مشمول این حکم نمی‌دانست.او حکم حجاب کامل و خانه‌نشینی زن را به زنان پیامبر (ص) محدود می‌دانست و اعتقاد داشت زن مسلمان می‌تواند از خانه بیرون رفته و ضمن آشکار ساختن چهره و کف دو دست، کارهایش را انجام دهد.[۱۲]

رشیدرضا از احکام شریعت در مورد طلاق دفاع می‌کند و بیان می‌دارد: پس از تحریم طلاق از سوی کلیسا، غربیان چاره‌ای از آن ندیده [و بدان دوباره روی آورده] حتی در آن زیاده‌روی کردند، ولی طلاق، در مسلک شریعت، به دور از اسراف است.[۱۳]

در پایان کتاب رشیدرضا، بخش‌هایی کوتاه درباره آداب زن مسلمان آمده، توصیه شده: به دنبال پندار برابری با مرد نَدَود، و به جای این کار، به حقوقی که شریعت بدو داده، بپردازد و نگذارد باورها و سنت‌های غیر شرعی، مانع دستیابی به این حقوق شود.خلاصه آنچه رشید می‌گوید: برابری زن و مرد در ارزش‌های انسانی، حقیقی مورد تأیید نصوص است، گرچه تفاوت آنها طبیعی یا فطری است، و وضعیت زن غربی نابسامان است، زیرا از لازمه فطرت خارج شده است و شایسته نمی‌باشد زن مسلمان، خود را دچار چنین وضعی کند، زیرا با طبع آنان، همچنین نصوص در تضاد است.[۱۴]

دوری از عقلانیت بسیط و ساده که بر راهکار و راه‌حل‌های توجیه‌گرانه استوار است، هدف رشیدرضا (1935م) شاگرد محمد عبده است. شگرد وی در آغاز بحث، پیدا کردن نصوص قرآنی و روایتی و سیره سَلَف صالح است که آرای استادش را تأیید کند. وی از شام، با حساسیت بر ضد تصوف و نمودهای اسلام عوامانه، به مصر آمد، که محمد عبده در گرایش‌های وی علیه باورهای عوامانه و فقه سنتی، با وی هم عقیده بود، اما برنامه استاد امام عبده گسترده‌تر بود و به نوگرایی در دو حوزه دینی و اجتماعی یا نوگرایی در حوزه دینی به منظور رسیدن به نوگرایی اجتماعی و اجتماعی ـ سیاسی گسترش می‌یافت. از این رو با میزان مصالح و مقاصد شریعت، شیوه مناسبی برای تجدید نظر در نصوص و ایجاد جامعه و بنیان‌های جدید می‌یافت. رشیدرضا در آغاز با مدد از اطمینان به نص، به جای ریسک اندیشه‌های بشری و خرافات و بافته‌های عوام، با برنامه استاد خود همراه بود که نمودش در شماره‌های نخستین مجله المنار است.[۱۵]

برخی از رخدادهای دینی ـ نه سیاسی ـ اواخر دهه دوم قرن بیستم (1917 ـ 1920) موجب شد رشیدرضا «نص» متون دینی را که قرین عقل می‌دانست، تنها منبع استنباط و تشریع بشمارد.محمد عبده و رشیدرضا هر دو به اجتهاد می‌خواندند، گرچه شیوه محمد عبده، بر مقاصد و اهداف شریعت است، اما روش نو رشید رضا، احیایی سلفی بود، که غالبا برگرفته از دعوت وهابیت در سرزمین نجد و عقاید ابن تیمیه است، که برای تصحیح اعتقادی ـ پیش از اصلاح دنیوی ـ به ویژه، مستند به نصوص سنت بود. [پانویس ۱].

آثار

آثار معروف:

  • مجله المنار در ۳۴ مجلد
  • تفسیر قرآن مشهور به تفسیر المنار در ۱۲ جلد (از ابتدای قرآن تا آیه ۵۲ سوره یوسف)
  • تاریخ الاستاد الامام الشیخ محمد عبده ۳ جلد
  • نداء للجنس الطیف

یادداشت

  1. آرا و افکار رشید رضا در باره زن در رساله «نداء للجنس اللطیف»- که در پاسخ دعوت گروهی هندی، در 1932 نوشت- بیان شده است

پانویس

  1. «رشید رضا ،محمد»، دانشنامه جهان اسلام
  2. «رشید رضا ،محمد»، دانشنامه جهان اسلام
  3. «محمد رشید رضا»، در ویکی نور
  4. «محمد رشید رضا»، در ویکی نور
  5. «محمد رشید رضا، در ویکی پدیا
  6. رشید رضا، نداء للجنس الطیف، ص 370
  7. رشید رضا، نداء للجنس الطیف، ص68
  8. رشید رضا، مجله المنار، ص16
  9. رضوان السید، سیاسیات الاسلام المعاصر، مراجعات و متابعات، ص126
  10. رضوان السید، سیاسیا ت الاسلام المعاصر، مراجعات و متابعات، ص12
  11. «رشید رضا ،محمد»،دانشنامه جهان اسلام
  12. رشیدرضا، نداء للجنس الطیف، ص12
  13. نداء للجنس اللطیف، ص111 ـ 113
  14. نداء للجنس اللطیف، ص121 ـ 122
  15. جلال‌پور و زارع زاده،«بررسی مقایسه ای جایگاه زنان در اندیشه های عبده، رشیدرضا، سید احمد خان هندی»، 1399ش

منابع

  • «محمد رشید رضا»، در ویکی پدیا، تاریخ بازدید: 2 اسفند 1401ش.
  • «محمد رشید رضا»،در ویکی نور، تاریخ بازدید: 2 اسفند 1401ش.
  • «رشیدرضا، محمد»، دانشنامه جهان اسلام، تاریخ بازدید: 2 اسفند 1401ش.
  • رشید رضا، محمد، نداء للجنس اللطيف يوم المولد النبوي الشريف سنة 1351 في حقوق النساء في الاسلام وحظهن من الاصلاح المحمدي العام،مطبعة المنار، 1 آوریل 2020م.
  • جلال پور،شهره، رکسانا کیانی محمد زارع زاده،بررسی مقایسه ای جایگاه زنان در اندیشه های عبده، رشیدرضا، سید احمد خان هندی، پژواک زنان، سال اول شماره 1،پاییز 1399ش.
  • رضوان السید،ترجمه: عبداللّه امینی، فقیه و زن، دیدگاه اصلاحی و نگاه احیایی، مجله پیام زن، شماره 115، مهر 1380ش.