نقش های جنسیتی

از ویکی‌جنسیت
(تغییرمسیر از نقش‌های جنسیتی)

تحلیل ساختارهای میانگین بر مبنای تفاوت در نقش های جنسیتی و تاثیر آن بر تصویر بدنی و کلیشه های جنسیتی در این مقاله مورد مطالعه قرار گرفته است. کلیشه های جنسیتی یکی از نتایج نقش های جنسیتی است که در طول کنش و واکنش متقابل افراد با یکدیگر شکل گرفته، تداوم یافته و درونی می شوند. این کلیشه ها می توانند تأثیری ماندگار بر شیوه ی زندگی افراد و درک از خویشتن خویش داشته باشند. یکی از جلوگاه های ظهور این کلیشه ها بدن آدمی است. چارچوب نظری این تحقیق عمدتا بر مبنای نظریه های گافمن در حوزه ی جنسیت و تبلیغات تدوین شده است. وجود تفاوت در زمینه ی درک زیبایی شناختی افراد از بدنشان در این پژوهش مورد ارزیابی قرار گرفته است.

نقش های جنسیتی
الگوی جعبه اطلاعات مقالات
نویسندگان قاسمی، وحید؛ کیان پور، مسعود؛ کوچکی، مرجان
عنوان مقاله تحلیل ساختارهای میانگین بر مبنای تفاوت در نقش های جنسیتی و تأثیر آن بر تصویر بدنی
نام مجله توسعه اجتماعی
سال چاپ تابستان 1391، دوره ششم
شماره مجله شماره 4، صفحات 31 تا 54
امتیاز مقاله علمی - پژوهشی

چهارچوب نظری پژوهش

گید در کتاب « تجدد و شخص ، بدن را موجودیتی صرفا جسمانی نمی داند بلکه آن را بعنوان مکانی برای انعکاس معیارها و هنجارهای جامعه معرفی می کند. [۱])، با زبان طنزآمیز و کنایه وار خود به شکل زیبایی تبدیل شدن پوشش و بدن زنان را به جایگاه تفاخر طبقه ی بالای جامعه بیان می کند. چنانکه فمنیسم های سوسیالیست بیان می دارند نظام سرمایه داری از طریق تبلیغ الگوهای خاص بدنی و تشویق افراد به هماهنگ شدن با این الگوها با استفاده از کالاهای تولید شده، موجبات نارضایتی و از خودبیگانگی با بدن را در میان مردان و زنان فراهم می کند. [۲])، بیان می کنند که زن و بدن وی قربانی اصلی نظام سرمایه داری است [۳]) از دیگر صاحب نظرانی است که مباحث مربوط به بدن را در نظریات خویش مورد توجه قرار داده است. [۴])، نیز از نظریه پردازانی است که در خصوص چگونگی به ابراز درآمدن بدن در جامعه ی معاصر صحبت می کند. نام برده در کتاب « تبلیغات و جنسیت » به بررسی این مفهوم می پردازد که چگونه افراد، نابرابری های جنسیتی را در بین خود از طریق کنش متقابل ایجاد، تقویت و باز تولید می کنند.

مروری بر تحقیقات پیشین

  • تحقیقات داخلی

در خصوص نقش نگرش های جنسیتی در شکل گیری تصویر بدنی در داخل کشور تنها می توان به [۵] اشاره کرد. ایشان در کار تحقیقی خویش با عنوان نقش نگرش های جنسیتی در پیدایش تصویر بدنی زنان. مورد مطالعه: زنان تحت عمل جراحی زیبایی در شهر شیراز که به صورت کیفی و با بهره گیری از روش نمونه گیری هدفمند، بر روی ۲۴ نفر از زنانی که در سال ۱۳۸۷ اقدام به عمل جراحی زیبایی نموده بودند، انجام پذیرفته بود، بدین نتیجه می رسند که تصویر بدنی زنان از طریق نگرشی که ایشان نسبت به خود، مردان نسبت به زنان و زنان نسبت به مردان دارنده شکل می گیرد. نکته ی مهم در این پژوهش این مورد است که نگرش ظاهرگرایانه مردان نسبت به زنان، بر روی چگونگی شکل گیری نگرش زنان از خودشان بسیار تاثیر گذار است.

  • تحقیقات خارجی

در زمینه ی موضوع مورد مطالعه در خارج کشور تحقیقاتی چند صورت گرفته است [۶])، در کار مطالعاتی خود و مادران و دختران جوانشان ارتباط بین اعتماد به نفس، نقش هویت جنسیتی و تصویر بدنی » که از طریق مطالعه ی رابطه ۸۲ مادر و دختران جوانشان که دورهی بلوغ را طی کرده اند و ۳۱ مادر و دختران جوانشان که هنوز به بلوغ جسمی نرسیده اند، انجام گرفت، بدین نتیجه می رسند که رابطه ی پیچیده ی بین سن، بلوغ جسمی، پذیرش نقش جنسیتی که قرار است در آینده ایفاء شود و نوع رابطه ی مادر و دختر با نوع تصویر بدنی آنان وجود دارد. بطوری که دخترانی که بلوغ جسمی را پشت سر گذاشته و مادرانی با تصویر بدنی مثبتی دارند، برداشت مطلوب تری از نقش جنسیتی خود درونی کرده و بنابراین تصویر بدنی مثبتی از بدن خویش گزارش می کنند.

فرضیات پژوهش

با توجه به چهار چوب نظری طرح شده، مطالعه ی حاضر به دنبال کشف و بررسی نوع رابطه ی میان نقش های جنسیتی محول شده به افراد و شیوهی شکل گیری نوع خاصی از تصویر بدنی است؛ بنابراین فرضیه ی اساسی در پژوهش حاضر این است که، به نظر می رسد نقش های جنسیتی محول شده به افراد بر نوع شکل گیری تصویر بدنی در ایشان تأثیرگذار است.

روش شناسی پژوهش

جامعه ی آماری در این مطالعه شامل تمامی دانشجویان دختر و پسر، ساکن در خوابگاه‌های دانشگاه اصفهان، طی سال تحصیلی ۹۱-۹۱۰ و در هر سه مقطع کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکتری، بوده است که به طور کلی حدود ۵۰۰۰ نفر برآورد شده است.

روش تحلیل داده ها

در مطالعه ی حاضر، تحلیل ساختارهای میانگین برای سازه های پنهان است. « این نوع از تحلیل کمتر مورد توجه پژوهشگران بوده است هر چند می تواند کاربرد بسیاری برای مقایسه ی میانگین های این نوع از متغیرها در مطالعات علمی از جمله،مطالعات اجتماعی داشته باشد. روش هایی نظیر تحلیل واریانس هر چند به برآورد و مقایسه ی میانگین ها می پردازند، اما از این نقطه ضعف درونی رنج می برند که با متغیرهای آزمون به عنوان متغیر مشاهده شده رفتار می کنند، هر چند این متغیرها در واقعیت سازه هایی پنهان باشند.

تحلیل ساختارهای میانگین

روشی است که با سازه های پنهان که فاقد دقت اندازه گیری صددرصد ولی قابل قبول هستند، در عمل به عنوان سازه های پنهان دارای خطای اندازه گیری (و نه متغیرهای مشاهده شده فاقد خطای اندازه گیری برخورد می کند و بنابراین تلاش می کند از نقطه ضعف روش هایی نظیر تحلیل واریانس دور شود.

تعاریف مفهومی متغیرها

جامعه پذیری فرایندی اجتماعی است که از کودکی در فرد آغاز می شود. طی این فرایند، افراد مجموعه ای از هنجارها، ارزش ها، باورها، نقشها و چگونگی برخورد با شرایط مختلف را بر حسب جامعه ای که در آن زندگی می کنند فرا می گیرند. عوامل متعددی در فرایند جامعه پذیری افراد مؤثر هستند و هر یک از جنبه ای به این امر یاری می رسانند که در ادامه بدان ها می پردازیم. یکی از مهم ترین عوامل جامعه پذیری خانواده است. چرا که فرد برای اولین بار در محیط خانواده و بواسطه ی نوع برخورد اعضای خانواده، با او و با یکدیگر، به درک و بینشی از محیط اجتماعی خویش دست می یابد و به همین سبب سال های اولیه ی کودکی همواره از سوی جامعه شناسان به عنوان مهم ترین و تأثیرگذارترین دوران در زندگی فرد عنوان می شونددر کنار خانواده همواره به سه عنصر کلیدی دیگر در ارتباط با جامعه پذیری افراد اشاره می شود؛ مدرسه، رسانه های جمعی و گروه همسالان مدرسه در حقیقت جایگاهی است که جوامع پیشرفته ی کنونی آن را بعنوان عامل اصلی جامعه پذیری افراد، جایگزین نهاد خانواده کرده اند.

تحلیل داده ها

خرده مقیاس جهت گیری نسبت به ظاهر تفاوت میانگین برای دو گروه دختران و پسران، برابر با ۰/۱۴۵- می باشد که با توجه به مقدار P می توان بر وجود تفاوت اندکی در فاصله ی اطمینان ۹۴٪ اذعان نمود. بنابراین اگر چه دختران نمره ای بیش از پسران به خود اختصاص داده اند، اما می توان استدلال کرد که هر دو گروه دختران و پسران مشارکت کننده در تحقیق، نسبت به بدن خود و سلامت آن توجه داشته اند. اما در مورد خرده مقیاس جهت گیری نسبت به تناسب اندام، که به سنجش قدرت و توان جسمی و بدنی می پردازد، یافته ها حاکی از عدم تفاوت معنی دار در بین دو گروه شرکت کننده است.

نتیجه گیری

تمامی افراد در جامعه نقش هایی را بر عهده دارند که بطور معمول انتظار می رود با ویژگی های جسمی، جنسی، استعدادها و توانایی های هوشی و نوع سلایق و علایقشان و در حقیقت با پایگاهی که در جامعه دارند هم خوانی داشته باشند. این نقش ها با مجموعه ای از بایدها و نبایدها محدود و مشخص می شوند. هنگامی که به فرد از سوی جامعه نقشی منسوب می گردد که جامعه آن را متناسب با جنسیت اکتسابی و جنس انتسابی او می داند، پدیده ای تحت عنوان نقش های جنسیتی شکل می گیرد.

جامعه پذیری جنسیتی بخش از فرایند جامعه پذیری افراد است که طی آن فرد تفاوتهای برساخته شده در میان دو جنس را درک کرده، به رسمیت شناخته و بدان عمل می کند. این فرایند از اولین روزهای زندگی فرد آغاز شده و بر حسب فرهنگ جامعه ی که فرد در آن زندگی می کند حالات متفاوتی به خود می گیرد. از جمله تأثیرات جامعه پذیری جنسیتی را می توان در نوع نگاه به بدن از سوی زنان و مردان و شیوه های کنترل آن مشاهده نمود.

بر اساس نتایج تحقیق بین دو گروه جنسیتی مورد مطالعه موضع گیری نسبتأ یکسانی در خصوص توجه و مراقبت از بدن وجود دارد که می تواند نشان دهنده ی اهمیت بدن در نزد هر دو گروه باشد. سلامت جسمی به نوعی اولین و یکی از اساسی ترین ارکان رسیدن به هر دو بعد قدرت بدنی و جذابیت جسمانی است؛ بنابراین دور از ذهن نیست که هر دو گروه برای هماهنگ شدن با ایده آل های موجود، به سلامت بدنی خود توجه ویژه ای داشته باشند.

در مورد خرده مقیاس جهت گیری نسبت به تناسب اندام، نتایج حاکی از عدم تفاوت معنی دار در بین دختران و پسران است. این خرده مقیاس در برگیرنده ی گویه هایی همچون توانمندیها و آمادگی جسمانی و تلاش در جهت افزایش توان بدنی است که انتظار می رفت، نمره ی پسران در این بعد، بیش از دختران گزارش شود. به نوعی می توان این عدم تفاوت را یکی از نتایج روی آوردن به روش های جدیدی دانست که، امروزه بیش از گذشته دختران جهت کاهش وزن و رسیدن به ترکیب ایده آل، انتخاب می کنند، روش هایی همچون حضور در باشگاه ها و سالن های ورزشی علاوه بر حفظ سلامت بدن درحقیقت مفری است برای خلاص شدن از چربی های انباشت شده و کاهش وزن. با این وجود، نیاز به مطالعات عمیق تر کیفی و کمی جهت درک بهتر این رابطه احساس می شود.

کلمات کلیدی

نقش جنسیتی، تصویر بدنی، کلیشه ی جنسیتی، رسانه

پانویس

  1. وبلن در کتاب نظریه ی طبقه ی مرفه (۱۸۹۹
  2. جوزف هنسن و همکارانش در کتاب « آرایش، مد و بهره کشی از زنان » (۱۹۵۴
  3. میشل فوکو (۱۹۸۴-۱۹۲۶
  4. اروینگ گافمن (۱۹۷۹
  5. پژوهش مختاری و عنایت (۱۳۹۰)،
  6. اوسمیائی و دانيلوک (۱۹۹۶

منابع