خانواده مهدوی

از ویکی‌جنسیت

عنوان

معرفت به ساحت مقدس حضرت اباصالح المهدی؛ با تأکیــد بر شاخصـــۀ آن حضرت جهت الگوپذیـری

مقدمه

امر خداوند تبارک و تعالی بر این تعلق گرفت که اساسِ بنیانِ خانواده، مبتنی بر معرفت اهل بیت عصمت و طهارت شکل گیرد، چرا که این مهم نه تنها علت خلقت هر ذَکَر و أُنثی، بلکه هدف غاییِ خلقت آنها هم می‌باشد، لذا شالوده و بنیادِ مؤلفه‌های تحکیم بنیان خانواده نیز در همین امر خلاصه می‌شود؛</ref> [پانویس ۱] .

چنان‌چه بنیان نخستین خانواده نیز بر همین اساس شکل گرفت. زمانی که حضرت آدم ابوالبشر (علی نبیّنا و آله و علیه‌السلام) مورد تعلیم أسماء الله الحسنی قرار گرفت و معرفت به ساحت مقدس ائمه اطهار پیدا کرد، مکلف شد تا این معرفت را که همان معالم دین می‌باشد به همسرش حوا تعلیم دهد و از این تعلیم به عنوان مبدأ تشکیل نخستین خانواده یاد می‌شود؛ </ref> [پانویس ۲]. عبارت اخیرِ حدیث شریف که «رِضَایَ أَنْ تُعَلِّمَهَا مَعَالِمَ دِینِی» بیانگر این مطلب است که میثاق غلیظِ ازدواج و شکل‌گیری سنگ بنای خانواده در صورتی مورد رضای الهی واقع می‌شود و به هدف غایی‌اش منتهی می‌شود که براساس این معرفت شکل گرفته باشد و چنین معرفتی در سیر زندگی آن خانواده جریان داشته باشد تا آن زندگی تبدیل به حیات طیبه برای جمیع اعضای خانواده شود و این دقیقاً مطابق مضمون فراز زیارت عاشورای حضرت اباعبدالله الحسین(ع)است که در آن زائر دعا می‌کند تا محیا و ممات او مطابق محیا و ممات محمد و آل محمد(ص)باشد؛</ref> [پانویس ۳].

با این بیان، اهمیت معرفت به ساحت مقدس امام، جهت تأسی در جمیع وجوه زندگی به دست می‌آید. بیان دقیق این مطلب، راهکارها، مؤلفه‌ها و مصادیقی که موجب می‌شود تا این چنین محیایی در یک خانواده جاری شود، دلیل نگارش این اثر یعنی «محیای حسینی؛ الگوی تربیتی خانواده مهدوی» می‌باشد.

خانواده مهدوی

«خانواده مهدوی» موضوعی که در این اثر مدّنظر قرار گرفته است، یک ترکیب اضافی از نوعِ اضافۀ تشریفی است. اضافۀ تشریفی به این معنا که آن خانواده شرافت این را یافته تا با معرفت نسبت به ساحت مقدس امام زمان حضرت حجة بن الحسن المهدی العسکری، از آن وجود مبارک تأسی کند؛ کما اینکه در روایات بسیاری به این مطلب هم به طور عام و هم به صورت خاص اشاره شده است؛ مانند آنجا که امامت را عامل عزتِ مومنین می‌خوانند: «إنّ الإمامةَ... عِزُّ المُؤمِنینَ...»، یا آنجا که سعادت‌مندترین و خوشبخت‌ترین مردم را با معرفت‌ترین، عامل‌ترین و مطیع‌ترینِ آنها نسبت به امام معرفی می‌فرمایند: </ref> [پانویس ۴]، القاب مخصوص حضرت ولی عصر چون «صاحب الشَّرف»، «مُعِزُّ المؤمنین»، «عزّ الموحّدین»، «عقید عزّ لا یسامی» که همگی در زیارات مخصوص آن حضرت آمده نیز دلیل دیگری بر اثبات این مطلب است که همه عزّت و شرف مخصوص وجود مقدس آن حضرت است، پس به میزانی که خانواده‌ای دارایِ معرفت به ساحت مقدس ایشان و مطیع از اوامر و نواهیِ صادره از آن ناحیه مقدسه می‌شود، برخوردار از عزت و شرف می‌گردد.

پس از روشن‌ شدن تعریفِ «خانواده مهدوی»، نوبت به تبیینِ دو محور اساسی دیگر می‌رسد که عبارت است از:

  • نخست: چه ضرورتی دارد تا یک خانواده از ذکر و أنثی، صغیر و کبیر نسبت به ساحت مقدس امام زمانش معرفت حاصل کند؟
  • دوم: به صورت خاص امام زمان ما چه شاخصه‌ای دارند و ما از چه طریق می‌توانیم به این شاخصه دست پیدا کنیم؟

ضرورت معرفت به ساحت مقدس امام زمان

دلایلی که در پاسخ به سوال نخست وجود دارد، خارج از تعداد شمارش و مستندات آن فراتر از حدّ تواتر است، با این حال، در اینجا به ذکر أهم موارد اکتفا می‌کنیم:

  • هدف خلقت

حضرت اباعبدالله الحسین ضمن حدیثی به هدف خلقتِ همۀ خلق اشاره کرده و می‌فرمایند:

</ref> [پانویس ۵]

اى مردم! خداوند متعال بندگانش را فقط براى آن كه او را بشناسند، آفریده و تنها هنگامى که بندگان نسبت به خدا معرفت یافتند، او را عبادت مى‌كنند... و معرفت خدا آنست كه اهل هر عصر و زمانى، امامى را كه اطاعتش بر آنها واجب است، بشناسند.

پس هدف خلقت همۀ خلق، معرفت امام زمان است.

  • اساس، رکن و غایت توحید

امام صادق (علیه‌السلام) فرموده‌اند:

</ref> [پانویس ۶]

توحید تنها با ولایت تمام می‌شود، زیرا خدا و طریق عبادت او بواسطه امام شناخته می‌شود. به همین دلیل، ولایت، کمال توحید، اصل، اساس و غایت توحید است. پس معرفت به امام زمان ضروری‌ست، زیرا جز از طریق این معرفت نمی‌توان به اصل و اساس و کمال و غایت توحید رسید.

  • لازمۀ هدایت

یکی از ادعیۀ مأثوری که امام صادق(ع) دستور به مداومت بر آن به ویژه در عصر غیبت داده‌اند، این دعای شریف است: </ref> [پانویس ۷] خداوندا! خود را به من بشناسان که اگر خودت را به من نشناسانى، پیامبرت را نخواهم شناخت. خداوندا! رسولت را به من بشناسان که اگر رسول خود را، به من نشناسانى، حجّتت را نخواهم شناخت. خدایا حجتت را به من بشناسان که اگر به من نشناسانی از دینم گمراه خواهم شد. بنابراین یکی از ضرورت‌های شناخت حضرت حجة الله در عصرِ ما، خروج از ضلالت و به عبارت دیگر یافتن هدایت است و چون وجود مقدس امام، حقیقت «صراط مستقیم» است، پس جز از این طریق نمی‌توان هدایت یافت.

  • شرط قبولی اعمال

از جمله دلایلی که موجب شد، خداوند متعال به حضرت آدم امر فرماید تا به حوا، أسماء الله الحسنی را تعلیم دهد، این بوده که فقط از این طریق است که اعمال، مقبول واقع می‌شود. چنانچه امام باقر در حدیثی می‌فرمایند:

</ref> [پانویس ۸]

ما اهل بیت بهترین و نیکوترین اسم‌های الهی هستیم که خداوند تبارک و تعالی عمل بندگانش را فقط با معرفت بندگان نسبت به ما می‌پذیرد.

  • نجات از مرگ جاهلیت

از حضرت رسول الله در حدیث متواتری نقل شده است:

</ref> [پانویس ۹]

آنکه بمیرد و معرفت امام زمانش را به دست نیاورده باشد، به مرگ جاهلیت از دنیا رفته است.

امام صادق به انتهای این حدیث افزودند: «میتة كفر و ضلال و نفاق» ؛ مردن به مرگ جاهلیت یعنی در حال كفر و شرك و گمراهی مرده است.

  • اصلاح امور

در فرازی از زیارت جامعه کبیره آمده است:

</ref> [پانویس ۱۰]

خداوند متعال به سبب ولایت شما آنچه را از دنیایمان تباه شده بود، اصلاح كرد.

امام رضا نیز در حدیث دیگری به این مضمون تصریح کرده و فرمودند:

</ref> [پانویس ۱۱]

بدون تردید، امامت، مهار دین و نظام مسلمانان و عامل اصلاح دنیای آنان و سبب عزت و سربلندی اهل ایمان است.

این قاعده از سیر زندگانیِ یک خانواده نیز مستثنا نیست، اگر روابط در خانواده‌ای بخواهد به بهترین و زیباترین شکل ممکن اصلاح شود، چارۀ کار این است که اعضای خانواده، معرفتشان را نسبت به امام زمان بیشتر نمایند.

یکی از مصادیقِ اصلاح امور را می‌توان «طهارت در نهاد خانواده» معرفی کرد. البته طهارت مقدمۀ تحصیل برکات بسیاری در ابعاد فردی، خانوادگی و اجتماعی می‌باشد، اما در بُعد خانوادگی، فرزند صالح را می‌توان مصداق بارز این اصل (یعنی طهارت) دانست. همانگونه که حضرت قرآن در آیه 58 سوره مبارکه اعراف به این مطلب تصریح می‌فرماید: </ref> [پانویس ۱۲] در فرازی دیگر از زیارت جامعه کبیره اشاره شده است که تألیف قلوب به سبب ولایت امام ایجاد می‌شود: </ref> [پانویس ۱۳] خداوند متعال به سبب ولایت شما پراكندگى و جدایى را به ائتلاف و یكپارچگى تبدیل نمود. این همان مطلبی است که حضرت صدیقه طاهره هم در فرازی از خطبه مبارکه فدکیه به آن اشاره فرمودند: «طاعَتَنا نِظاماً لِلْمِلَّةِ، وَ اِمامَتَنا اَماناً لِلْفُرْقَةِ».

  • آرامش و امنیت

مضمونِ حدیث قدسی و متواتر سلسلة الذهب بر این حقیقت تأکید دارد که نعمت آرامش و امنیت از آنِ مؤمنینی است که در حصنِ حصینِ ولایت اهل بیت عصمت و طهارت(ع) داخل شده باشند. هر چند که این مؤمنین هم مبتلا به آزمون‌ها می‌شوند، اما وقوع این آزمون‌ها برای تمحیص قلوب و خلوص هر چه بیشتر و ارتقای مقام ایشان در عالم دنیاست.

  • رشد و تعالی

«رشد» ضد غیّ؛ به معنای هدایت، کمال، صلاح و نجات یافتن و رسیدن به صواب و واقع أمر است. رشد، حقیقتی است که خداوند متعال آن را برای جمیع مخلوقاتش تبیین فرموده است. چنانچه در آیه 256 سوره مبارکه بقره می‌فرماید:</ref> [پانویس ۱۴]

تحقیقاً راه هدایت و ضلالت بر همه کس روشن گردیده است. پس هر که به طاغوت کفر ورزد و به خدا ایمان آورد، بی‌گمان به رشته محکم و استواری چنگ زده که هرگز نخواهد گسست.

براین اساس، می‌توان گفت که رشد عبارتست از: «تمسک به عروة وثقی» که این مهم همان‌طور که در آیه مبارکه بدان تصریح شده جز با کفر به طاغوت و ایمان به الله محقق نمی‌شود.

حضرت علی بن موسی الرضا در حدیثی از پدرانشان از رسول الله الأکرم(ص) درباره معنای تمسک به عروۀ وثقی روایت کردند:

</ref> [پانویس ۱۵]

کسی که دوست دارد به عروه وثقی تمسک کند، باید به حبّ علی بن ابی طالب تمسک کند.

نیز در حدیث دیگری فرمودند:

</ref> [پانویس ۱۶]

یعنی تمسک به عروۀ وثقی، تمسک به ولایت است که هرگز نخواهد گسست. همچنین فرمودند: طریق غیّ، طریق آنان است که حق آل محمد (علیهم السلام) را غصب کردند.

به این ترتیب، محرز می‌شود که یک خانواده زمانی به رشد و تعالی خواهد رسید که متمسک به عروة وثقی باشد؛ یعنی حرکتش بر مبنای ولایت آل محمد(ع) باشد.

شاخصه حضرت اباصالح المهدی

پس از پاسخ به پرسش اول، نوبت به بررسی مسئلۀ دوم یعنی بیانِ شاخصۀ امام زمان می‌رسد. بیان شد که ویژگی اساسیِ خانواده مهدوی، تأسی از ساحت مقدس آن حضرت با کسب معرفت از آن نور الهی می‌باشد. برای تحقق این هدف، ابتدا لازم است نسبت به شاخصۀ آن حضرت علم حاصل شود تا خانواده‌ای که اراده مهدوی شدن دارد، بتواند از این طریق، از ساحت مقدس مهدوی الگوپذیری نماید.


با مراجعه به مجموعه منابع دینی مهدوی به دست می‌آید که شاخصۀ حضرت اباصالح المهدی «حسینی بودن» است، در اینجا به تعدادی از این دلایل اشاره می‌نماییم:

ندایِ حسینیِ امام عصر در هنگام ظهور

یکی از خصائص و شئون حضرت حجة بن الحسن، معرفی خود به خلق با نام مبارک جدّ بزرگوارشان امام حسین(ع) است. چنانچه در روایات تصریح شده، زمانی‌که آن حضرت ظهور نمایند، نام جدّ بزرگوارشان را آورده و این‌گونه خود را به خلق می‌شناسانند: </ref> [پانویس ۱۷]

عمل غالبی حضرت اباصالح المهدی

وجود مبارک امام زمان مُکنّی به «أباصالح» می‌باشند. این کنیۀ مبارک اولین بار از جانب لسان الله الناطق امام صادق(ع) به خلق معرفی شد تا طریقی به آنان تعلیم داده شود که به واسطۀ آن، از ضلالت و گمراهی رهایی یابند و بدانند که با طلبِ هدایت از آستان مقدس حضرت أباصالح می‌توانند هدایت شوند؛ چنانچه فرمودند: </ref> [پانویس ۱۸]. این بدان سبب است که «أباصالح»، پدر عمل صالح می‌باشد، و «یسمّى كلّ من كان سببا فی إیجاد شی‏ء أو إصلاحه أو ظهوره أبا» ؛ هرآنکه سببِ ایجادِ شیء یا إصلاح و ظهور شیئی باشد را «أب» یا «پدر» می‌نامند. پس بهترین عمل را أباصالح باید به ما معرفی نماید تا با اقتدا به او بتوانیم عمل صالح را بجای آوریم.


زمانی‌که نصوص را ملاحظه می‌کنیم، متوجه می‌شویم که عمل غالبی حضرت اباصالح المهدی یعنی آن عملی که حضرتشان در جمیع آنات شبانه روز مشغول بدان می‌باشند «بکاء علی الحسین» است، و حضرتشان خود را با این شاخصه برای مومنین معرفی می‌کنند، آنجا که می‌فرمایند: </ref> [پانویس ۱۹] .

قائم آل محمد طالب ثارِ ثارالله

ارادۀ خداوند تبارک و تعالی بر این مقرّر شد که حضرت بقیة الله الأعظم را که بقیة الأنبیاء و الأخیار و خاتم اوصیاء نیز می‌باشند را «الوتر الموتور» ، «ثائر» و «طالب خون امام حسین» و «ولیّ دم» ایشان قرار دهد؛ چنان‌چه در تفسیر آیه 33 سوره مبارکه إسراء</ref> [پانویس ۲۰] فرمودند: </ref> [پانویس ۲۱]. نیز در روایاتی از امام صادق بر این مطلب، با مضمونِ ذیل صحه گذاشته شده است:</ref> [پانویس ۲۲] ؛ آنگاه كه امر امام حسین چنان شد، فرشتگان به درگاه خداوند والا ناله كردند و گفتند: پروردگارا با حسین برگزیدۀ تو و پسر پیامبرت چنین رفتار مى‌شود؟ در این هنگام خداوند سایۀ حضرت قائم را به آنان نشان مى‌‌دهد و مى‌فرماید: با این مرد انتقام او را از ستمكارانش مى‌گیرم.

به این ترتیب، همان‌طور که پیشتر اشاره شد، می‌توان دریافت که شاخصۀ حضرت اباصالح المهدی «حسینی بودن» است.

نتیجه

از مجموع آنچه بیان شد، بدست می‌آید، خانواده‌ای که اراده مهدوی شدن دارد و به سوی مهدوی بودن پیش می‌رود، باید محیای حسینی را الگوی خود قرار دهد تا مهدوی شود و بتواند فرزند صالح تربیت نماید، چرا که شاخصه حضرت اباصالح «حسینی بودن» است، آن حضرت حتی خود را با نام مبارک جدّ بزرگوارشان به مردم معرفی می‌نمایند و هر صبح و شام مشغول ندبه و بکاء بر مصائب کربلا می‌باشند.

یادداشت

  1. «بِمُوَالاتِكُمْ عَلَّمَنَا اللَّهُ مَعَالِمَ دِينِنَا وَ أَصْلَحَ مَا كَانَ فَسَدَ مِنْ دُنْيَانَا وَ بِمُوَالاتِكُمْ تَمَّتِ الْكَلِمَةُ وَ عَظُمَتِ النِّعْمَةُ وَ ائْتَلَفَتِ الْفُرْقَةُ وَ بِمُوَالاتِكُمْ تُقْبَلُ الطَّاعَةُ الْمُفْتَرَضَة»
  2. «يَا رَبِّ فَإِنِّي أَخْطُبُهَا إِلَيْكَ فَمَا رِضَاكَ لِذَلِكَ؟ فَقَالَ عَزَّ وَ جَلَّ: رِضَايَ أَنْ تُعَلِّمَهَا مَعَالِمَ دِينِي ...‏»
  3. «اللَّهُمَّ اجْعَلْ مَحْيَايَ مَحْيَا مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ مَمَاتِي مَمَاتَ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّد»
  4. «أَسْعَدُ النَّاسِ مَنْ عَرَفَ فَضْلَنَا وَ تَقَرَّبَ إِلَى اللَّهِ بِنَا وَ أَخْلَصَ حُبَّنَا وَ عَمِلَ بِمَا إِلَيْهِ نَدَبْنَا وَ انْتَهَى عَمَّا عَنْهُ نَهَيْنَا فَذَاكَ مِنَّا وَ هُوَ فِي دَارِ الْمُقَامَةِ مَعَنَا»
  5. «أَيُّهَا النَّاسُ! إِنَّ اللَّهَ جَلَّ ذِكْرُه‏ مَا خَلَقَ الْعِبَادَ إِلَّا لِيَعْرِفُوهُ، فَإِذَا عَرَفُوهُ عَبَدُوهُ ‏... فَقَالَ لَهُ رَجُلٌ: يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ بِأَبِي أَنْتَ وَ أُمِّي! فَمَا مَعْرِفَةُ اللَّهِ؟ قَال:‏ مَعْرِفَةُ اللَّه‏، مَعْرِفَةُ أَهْلِ كُلِّ زَمَانٍ إِمَامَهُمُ الَّذِي يَجِبُ عَلَيْهِمْ طَاعَتُه»؛
  6. «التَّوْحِيدُ لَا يَتِمُّ إِلَّا بِالْوَلَايَةِ، إِذْ بِالْإِمَامِ يُعْرَفُ اللَّهُ وَ يُعْرَفُ طَرِيقُ عِبَادَتِهِ فَهِيَ كَمَالُ التَّوْحِيدِ وَ أَصْلُهُ وَ أَسَاسُهُ وَ غَايَتُهُ‏»؛
  7. «اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي نَفْسَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي نَفْسَكَ لَمْ أَعْرِفْ نَبِيَّكَ، اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي رَسُولَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي رَسُولَكَ لَمْ أَعْرِفْ حُجَّتَك‏، اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي حُجَّتَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي حُجَّتَكَ ضَلَلْتُ عَنْ دِينِي‏»؛
  8. «نَحْنُ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى الَّتِي لَا يَقْبَلُ اللَّهُ مِنَ الْعِبَادِ عَمَلًا إِلَّا بِمَعْرِفَتِنَا» ؛
  9. «مَنْ مَاتَ وَ لَمْ يَعْرِفْ إِمَامَ زَمَانِهِ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً»؛
  10. «بِمُوَالاتِكُمْ... أَصْلَحَ مَا كَانَ فَسَدَ مِنْ دُنْيَانَا» ؛
  11. «إنّ الإمامةَ زِمامُ الدِّينِ، و نِظامُ المُسلِمينَ، و صَلاحُ الدُّنيا، و عِزُّ المُؤمِنينَ ...»؛
  12. «وَالْبَلَدُ الطَّيِّبُ يَخْرُجُ نَبَاتُهُ بِإِذْنِ رَبِّهِ»، شرطِ برخورداری از فرزند صالح، وجودِ «بلد طیب و طاهر» است و این طهارت جز با معرفت امام بدست نمی‌آید. اثباتش فرمایش گران‌سنگ نبوی است: «فَمَنْ أَرَادَ أَنْ يُطَهِّرَ قَلْبَهُ مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ عَرَّفَهُ وَلَايَةَ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ ...‏» .
    • تألیف قلوب
  13. «بِمُوَالاتِكُمْ ... ائْتَلَفَتِ الْفُرْقَةُ» ؛
  14. «قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ، فَمَنْ يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَيُؤْمِنْ بِاللَّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَىٰ لَا انْفِصَامَ لَهَا»؛
  15. «مَنْ أَحَبَّ أَنْ يَتَمَسَّكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقى‏ فَلْيَتَمَسَّكْ بِحُبِّ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ» ؛
  16. «فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقى‏ يَعْنِي الْوَلَايَة لَا انْفِصامَ لَها أَي‏ حَبْلٌ لَا انْقِطَاعَ لَه... الْغَي‏... هُمُ الَّذِينَ غَصَبُوا آلَ مُحَمَّد حَقَّهُم‌‏» ؛
  17. «ألا يا أهل العالم إنّ جدّي الحسين قتلوه عطشان، ألا يا أهل العالم إنّ جدّي الحسين عليه السّلام طرحوه عريانا، ألا يا أهل العالم إنّ جدّي الحسين عليه السّلام سحقوه عدوانا»
  18. «إذا ضَللتَ الطّريقَ فناد: يا صالحُ و يا أبا صالحٍ أرشِدونا إلى الطّريقِ يَرحَمُكمُ الله»
  19. «يا جَدَّاه! فَلاَندُبَنَّکَ صَباحَاً وَ مَساءً وَ لَاَبکَينَّ عَلَيکَ بَدَلَ الدُمُوعِ دَمَاً»
  20. «مَنْ قُتِلَ مَظْلُوماً فَقَدْ جَعَلْنا لِوَلِيِّهِ سُلْطاناً»
  21. «المقتول الحسين و وليّه القائم»
  22. «لَمَّا كَانَ مِنْ أَمْرِ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ مَا كَانَ، ضَجَّتِ الْمَلَائِكَةُ إِلَى اللَّهِ (تَعَالَى) وَ قَالَتْ: يَا رَبِّ يُفْعَلُ هَذَا بِالْحُسَيْنِ صَفِيِّكَ وَ ابْنِ نَبِيِّكَ! قَالَ: فَأَقَامَ اللَّهُ لَهُمْ ظِلَّ الْقَائِمِ (عَلَيْهِ السَّلَامُ) وَ قَالَ: بِهَذَا أَنْتَقِمُ لَهُ مِنْ ظَالِمِيهِ»