خانواده نمونه

از ویکی‌جنسیت
(تغییرمسیر از بحث:خانواده نمونه)

استاد عبدالحمیدی در جزوه درسی خانواده نمونه، به ازدواج آسمانی حضرت علی علیه‌السلام و حضرت زهرا صلی‌الله، هم‌کفو بودن آنان، خواستگاری حضرت علی از حضرت زهرا، مهریه، جهیزیه، ولیمه شب زفاف، خانه و اثاث حضرت زهرا پرداخته است. همچنین همکاری این دو زوج در خانه، شیرینی‌ها و سختی‌های زندگی‌شان به‌عنوان خانواده نمونه مورد بررسی قرار گرفت.

ازدواج آسمانی

پیامبر خدا(ص): من هم بشری مانند شما هستم، از شما زن می‌گیرم و به شما زن می‌دهم، مگر فاطمه(س) را که دستور ازدواج او از آسمان نازل شد. پیامبر خدا(ص): من فاطمه(س) را شوهر ندادم، مگر زمانی که خداوند مرا به ازدواج دادن او امر فرمود.

علی(ع)هم‌سنگ فاطمه(س)

اگر علی(ع) نبود همسر همسنگی برای فاطمه(س) وجود داشت؟ امام صادق(ع) در پاسخ به این سوال می‌فرماید؛ اگر این‌گونه نبود که خداوند – تبارک و تعالی- امیرالمومنین(ع) را برای فاطمه(س) آفرید در روی زمین از آدم و غیر آن هم‌سنگی برای او یافت نمی‌شد.

خواستگاری از فاطمه(س)

الامالی ، طوسی، به نقل از ضحاک بن مزاحم- از علی بن ابیطالب(ع) شنیدم که فرمود: ابوبکر و عمر نزد من آمدند و گفتند: کاش نزد پیامبر خدا(ص) بروی و فاطمه(س) را از او خواستگاری کنی! من نزد پیامبر(ص) رفتم و از خویشاوندی و پیشگامی‌ام در اسلام و یاری دادن‌هایم به او و جهادهایم برایش گفتم. پیامبر(ص) فرمود: راست می‌گویی. سپس گفتم: ای پیامبر خدا(ص) فاطمه(س) را به همسری من در می‌آوری؟ فرمود: ای علی(ع)! پیش از تو مردانی او را از من خواستگاری کردند ولی در چهره او عدم رضایت دیدم اکنون صبر کن تا این که نزد تو باز آیم. پیامبر فرمود: ای فاطمه، علی بن ابیطالب(ع) کسی است که از خویشاوندی او و کرامتش و اسلامش اگاهی داری. من هم از پروردگارم خواسته‌ام که تو را به ازدواج بهترین و محبوب‌ترین آفریده‌اش درآورد. حالا او از تو خواستگاری کرده است. نظرت چیست؟


فاطمه (س) سکوت کرد و رویش را برنگرداند. و پیامبر(ص) در چهره او عدم رضایت ندید. پس پیامبر(ص)برخاست و فرمود: الله اکبر! سکوت او نشان موافقت اوست. پس جبرئیل نزد پیامبر خدا(ص) آمد و گفت ای محمد او را به همسری علی بن ابی طالب در آور. زیرا خداوند، فاطمه(س) را برای علی(ع) و علی(ع) را برای فاطمه(س) پسندیده است.


پس پیامبر خدا(س) فاطمه(س) را به همسری من درآورد، سپس نزدم آمد و دستم را گرفت و فرمود: برخیز به نام خدا و بگو به برکت خدا و هر چه خدا خواهد هیچ نیرویی نیست مگر به واسطه خدا. بر خدا توکل کردم. و بعد از آن که مرا در کنار فاطمه(س) نشاند. پهلوی من آمد و فرمود: بار خدایا، این دو محبوب‌ترین خلق در نزد من‌اند، پس تو نیز آنان را دوست بدار و به فرزندانشان برکت ده و بر این دو، از جانب خودت نگهبانی بگمار، من این دو و فرزندانشان را از گزند شیطان رانده شده، در پناه تو در می‌آورم.

مهریه بانوی بانوان

امام علی(ع): پیامبر خدا دخترش فاطمه(س) را با مهریه دوازده و نیم اوقیه نقره، به ازدواج من در آورد.


امام علی(ع): زمانی که با فاطمه(س) ازدواج نمودم، گفتم: ای پیامبر خدا(ص)! اسبم را بفروشم یا زره‌ام را؟ فرمود: زره‌ات را بفروش. من هم آن را به دوازده اوقیه فروختم، این مهر، فاطمه(س) بود.


امام صادق(ع): علی(ع)، فاطمه(س) را با مهریه یک چادر کهنه یمانی، یک زره، و لحافی از پوست قوچ به همسری خود در آورد.


المناقب: ابن شهر آشوب، در خبری از حسین بن علی(ع) آمده است که: پیامبرخدا(ص)، فاطمه(س) را با مهریه 480 درهم، به ازدواج علی(ع) در آورد. به روایتی هم، مهریه آن بانو، 400 مثقال نقره بوده است.


ازدواج فاطمه(س) و علی (ع)

امام زین‌العابدین(ع): پیامبرخدا(ص) هنگامی که فاطمه(س) را به عقد ازدواج علی(ع) در‌آورد. خطبه را خواند، سپس فرمود: خداوند به من دستور داد که فاطمه(س) را به همسری علی(ع) در آورم. من نیز او را با مهریه 400 صد مثقال نقره، به همسری او در آوردم. اگر علی(ع) به آن مقدار راضی باشد. سپس طبقی خرمای نارس خواست و فرمود: تاراج کنید! در همان حال که به طرف سینی حمله می‌بردیم. علی(ع) در آمد. پیامبر(ص) به روی او لبخند زد، سپس فرمود: ای علی! آیا می‌دانی که خداوند به من دستور داد که فاطمه(س) را به همسری تو در آوردم؟ اگر تو راضی باشی. علی(ع) فرمود: راضی‌ام به رضای خداوند و پیامبر(ص) او. پیامبر(ص) فرمود: خدا همواره شما را با هم بدارد و خوش بختتان بگرداند و به هر دوی شما برکت بدهد و نسل بسیار پاکی را از شما به دنیا بیاورد.

جهیزیه بانوی بانوان

امام علی(ع): پیامبرخدا(ص) یک چادر شب مخمل، یک مشک و یک بالین چرمی – که از علف گورگیاه پر شده بود – به فاطمه(س) جهاز دارد.


امام حسین ع: پیامبر خدا(ص) فاطمه(س) را با 480 درهم مهریه، به ازدواج علی(ع) در آورد، و به علی(ع) فرمود که دو سوم این مبلغ را خرج عطر کند و یک سوم دیگر را خرج لباس، پس آن دو را به خانه فرستاد، در حالی که بسترشان چیزی نبود جزء پوست قربانی پیامبر خدا(ص) و بالشی چرمی که از لیف پر شده بود.

ولیمه عروسی

تاریخ دمشق: به نقل از بزیده – هنگامی که پیامبرخدا(ص) فاطمه(س) را به ازدواج در آورد، به او فرمود: برای عروسی باید ولیمه داد. سپس دستور داد که قوچی را سر بریدند و همه را به خوردن آن دعوت کرد. به نقل از جابر بن عبدالله در عروسی حاضر شدیم در هیچ عروسی‌ای چنگالی نکوتر از آن ندیده بودیم، پیامبر(ص) خدا غذایی از روغن و خرما برای ما تهیه کرد و ما تناول کردیم. در آن شب بستر آن دو در پوست دباغی نشده یک قوچ بود.


شب زفاف

السنن الکبری: نسائی – به نقل از بریده در حدیث ازدواج علی(ع) و فاطمه(س) – چون شب زفاف شد، پیامبر خدا(ص) فرمود: ای علی(ع) دست به کاری نزنی تا مرا ببینی. پس پیامبر(ص) آب خواست و از آن وضو ساخت، سپس باقی مانده آن آب را سر علی ریخت و فرمود: بار خدایا در این دو نفر برکت قرار بده و بر آنان مبارک گردان و فرزندانشان را برایشان خجسته بدار.


یا در حدیثی دیگر آمده است که پس از خواستگاری علی(ع) از فاطمه(س) بعد از گذشت یکماه همسران پیامبر(ص) به علی(ع) گفتند: آیا از پیامبر خدا(ص) بخواهیم که فاطمه(س) را به خانه‌ات بفرستد؟ گفتم: این کار را بکنید. ام‌ایمن می‌گوید بعد از بیان این مساله به پیامبر(ص) مبنی بر اینکه علی(ع) همسرش را می‌خواهد پس چشم فاطمه(س) را به شوهرش روشن بگردان و آن دو را در کنار هم قرار بده، پیامبر(ص) فرمود: پس چرا خود علی(ع) همسرش را از من نمی‌خواهد؟ ما منتظر این درخواست از سوی او بودیم. علی(ع) گفت: پس گفتم: حیاء مانع من می‌شود. سپس پیامبر خدا ص دستور فرمودند تا مقدمات آماده شود.


سپس پیامبر(ص) فرمود: ای ام‌سلمه فاطمه(س) را بیاور. چون فاطمه(س) در برابر پیامبر(ص) ایستاد پیامبر خدا چادر از صورتش کنار زد تا آن که علی(ع) او را دید. سپس دست فاطمه(س) را گرفت و در دست علی(ع) نهاد و فرمود: ای علی(ع)، خدا به تو درباره دختر پیامبر خدا(ص) برکت دهد، نیکو همسری است فاطمه(س). و تو ای فاطمه، نیکو شوهری است علی ع. به منزلتان بروید و کاری نکنید تا این که نزد شما بیایم، علی(ع) فرمود: دست فاطمه(س) را گرفتم و او را بردم تا این که در گوشه صفه نشست و در کنارش نشستم و هر دو از شرم یکدیگر سرمان را به زیر افکنده بودیم، پس از چندی، پیامبر(ص) آمد و فرمود: ای فاطمه(س) قدری آب برایم بیاور. فاطمه(س) به طرفی قدحی که در اتاق بود رفت و آن را پر از آب کرد و برای ایشان آورد، پیامبر(ص) از آن در دهانش کرد و مضمضمه‌اش نمود، سپس آن را به قدح برگرداند. آن گاه از آن بر سر فاطمه(س) ریخت و فرمود به من رو کن. چون فاطمه(س) به طرف آن حضرت رو کرد، پیامبر(ص) قدری از آن آب را در میان سینه‌هایش پاشاند. سپس فرمود: برگردد. چون برگشت، قدری از آن را میان شانه‌هایش پاشاند. آن‌گاه فرمود: بارخدایا، این دختر من و محبوب‌ترین آفریدگان نزد من است. بار خدایا این هم برادر من و محبوب‌ترین آفریدگان نزد من است. پروردگارا او را دوست نیکوکار خودت قرار ده و همسرش را برای او مبارک گردان. سپس فرمود: ای علی(ع) اکنون با همسرت وارد اتاق شو. خدا بر تو مبارک کند و رحمت و برکت‌های خدا بر شما باد که او ستوده و بزرگوار است.

خانه و اثاث خانه بانوی بانوان

امام علی(ع): زمانی که من با فاطمه(س) ازدواج کردم، فرش من و او تنها یک عدد پوست قوچ بود که شب، روی آن می‌خوابیدیم و روز، شتر آبکش خود را روی آن علف می‌دادیم، و خدمتکاری جزء خود فاطمه(س) نداشتیم.


امام باقر(ع): زمانی که علی(ع) با فاطمه(س) ازدواج کرد علی(ع) اتاق را با شن و ماسه فرش کرد، بستر آن دو، پوست یک قوچ بود، و بالینشان پر شده با لیف خرما یک قطعه چوب هم نصب کردند که مشک را بر آن می‌آویختند پس آن را با جامه‌ای پوشاند.

همکاری زن و شوهر

امام علی(ع): به مادرم فاطمه دختر اسد بن هاشم گفتم: تو برای فاطمه(س)دختر پیامبر – آب بیاور و کارهای بیرون از خانه را انجام بده و او کارهای داخل را انجام دهد: آرد کردن و خمیر ساختن المصنف: ابن ابی شیبه – به نقل از ضمره بن حبیب- پیامبر خدا(ص) چنین حکم فرمود که دخترش فاطمه(س) کارهای خانه را انجام بدهد و علی کارهای بیرون از خانه را.


امام صادق(ع): امیرمومنان(ع) هیزم آب می‌آورد و جارو می‌کرد، و فاطمه(س) آرد می‌ساخت و خمیر می‌کرد و نان می‌پخت.

شیرینی زندگی

المناقب: ابن شهر آشوب: پیامبر خدا(ص) از علی(ع) پرسید: همسرت را چگونه یافتی؟ فرمود: نیکو کمکی در راه طاعت خداست. همین سئوال را از فاطمه(س) پرسید: فرمود: بهترین شوهر است.


امام علی(ع): در بیان رفتارش با فاطمه(ع) فرمود: به خدا سوگند که تا زنده بود نه او را عصبانی نمودم و نه به کاری مجبورش کردم، او نیز، نه مرا عصبانی نمود و نه در کاری، از من نافرمانی کرد، هنگامی که به او نگاه می‌کردم، غم‌ها و اندوه‌ها از من برطرف می‌شدند.

سختی‌های زندگی

شواهد التنزیل – به نقل از جابر- پیامبر خدا(ص) ، فاطمه(س) را با عبایی کرکی دید که دستاس می‌کند- گریست و فرمود: ای فاطمه(س) به خاطر نعمت و شیرینی آخرت، بر تلخی دنیا شکیبایی کن. در این هنگام، آیه 5 سوره ضحی نازل شد: «و لسوف یعطیک ربک فترضی» به زودی، پروردگارت به تو عطا می‌کند و تو خشنود می‌شوی.


الدروع الواقیه – در حدیثی- : فاطمه(س) با ردایی پشمین و کهنه – که دوازده جای آن برگ خرما دوخته شده بود. از خانه بیرون آمد، سلمان، چون ایشان را دید، دستش را بر سرش نهاد و فریاد زد: و اندوها! قیصر و کسرا، جامه‌های سندس و حریر می‌پوشند و دختر محمد، ردایی پشمین بر تن دارد که دوازده جای آن با برگ درخت خرما دوخته شده است. چون فاطمه(س) نزد پیامبر خدا(ص) رسید، فرمود: ای پیامبر خدا(ص) ! سلمان از جامه من تعجب کرد، سوگند به آن که تو را به حق پیامبر کرد، پنج سال است که من و علی(ع)، چیزی جز یک پوست قوچ نداریم که روز، شتر خود را بر روی آن علوفه می‌دهیم، و شب هنگام، آن را بستر خویش می‌سازیم، و بالینمان هم چرمی است که با لیف درخت خرما پر شده است. پیامبر(ص) فرمود: ای سلمان! زهی دخترم فاطمه(س)! شاید که در زمره سواران پیشتاز به سوی بهشت باشد.

درخواست خدمتکار از پیامبر

کتاب من لا یحضره الفقیه: روایت شده است که امیر مومنان(ع) به مردی از بنی سعد فرمود: آیا می‌خواهی از خودم و از فاطمه زهرا(س) برایت بگویم؟ او در خانه من آن قدر با مشک، آب کشید که بند آن در سینه‌اش رد انداخته بود و چندان دستاس کرد که دست‌هایش تاول زده بود و چندان خانه را رفت و روب کرد که لباس‌هایش رنگ خاک به خود گرفته بودند و آن قدر زیر دیگ را آتش افروخته بود که جامه‌هایش تیره رنگ شده بودند، از این کار رنج و آسیب سختی به او رسید.


به او گفتم: کاش نزد پدرت بروی و از ایشان تقاضای خدمتکاری کنی تا از سوز و گرمای این کار، آسوده شوی. فاطمه(س) برای دیدن پیامبر(ص) رفت. پس دید که عده‌ای نزد ایشان به گفتگو مشغول‌اند. خجالت کشید و برگشت. پیامبر(ص) دانست که فاطمه(س) برای کاری آمده است. فردای آن روز نزد ما آمد.


من گفتم: من به شما می‌گویم، ای پیامبر خدا(ص)، فاطمه(س) از بس با مشک، آب کشیده، در سینه‌اش رد انداخته، و از بس دستاس کرده، دستانش تاول زده، و از بس خانه را جارو زده، لباس‌هایش رنگ خاک به خود گرفته، و از بس زیر دیگ آتش افروخته، جامه‌هایش تیره شده است، از این رو، به او گفتم: کاش نزد پدرت بروی و از ایشان تقاضای خدمت‌کاری کنی تا از سوز و گرمای این کار، آسوده شوی.


پیامبر خدا(ص) فرمود: آیا چیزی به شما نیاموزم که از خدمتکار برایتان بهتر است؟ هر گاه به رختخواب خود رفتید، 34 مرتبه الله اکبر بگوید، 33 مرتبه، سبحان الله و 33 مرتبه الحمدالله. فاطمه(س) سرش را از زیر لحاف بیرون آورد و فرمود: راضی‌ام به رضای خدا و پیامبرش راضی‌ام به رضای خدا و پیامبرش.

داستان گردنبند

امام زین العابدین(ع): اسماء بنت عمیس برایم نقل کرد و گفت: نزد فاطمه(س) بودم که پیامبر خدا(ص) وارد شد در گردن فاطمه گردنبندی زرین بود که علی بن ابی طالب(ع)، آن را از سهم غنایم برایش خریده بود. پیامبر خدا(ص) به او فرمود: ای فاطمه(س) مردم نمی‌گویند که فاطمه(س)، دختر محمد، شاهانه می‌پوشد؟ فاطمه(س)، گردنبند را در آورد و فروخت و با پول آن بنده‌ای خرید و آزادش کرد پس پیامبر خدا(ص) از این کار او خوشحال شد.


سنن ابی داوود: به نقل از ثویان، غلام آزاد شده پیامبر خدا(ص): پیامبر خدا(ص) هرگاه می‌خواست به سفر برود فاطمه(ص) آخرین عضو خانواده‌اش بود که پیامبر(ص) به دیدارش می‌رفت و چون باز می‌گشت، بر اولین کسی که وارد می‌شد، فاطمه(س) بود. روزی در بازگشت از یکی از غزواتش، دید که فاطمه(س) بر در خانه‌اش پلاسی یا پرده‌ای آویخته، و در دستان حسن(ع) و حسین(ع)، دستبند نقره کرده است، وارد خانه نشد، فاطمه(س) حدس زد که پیامبر(ص) با دیدن این چیزها به خانه او نرفته است، لذا پرده را بر کند و دستبندها را از دست‌های آن دو کودک در آورد و آنها را در برابرشان شکست. حسن(ع) و حسین(ع) گریه‌کنان نزد پیامبر خدا(ص) رفتند، پیامبر دستبندها را از آنها گرفت و فرمود: ای ثویان، اینها را برای خاندان فلانی ببر اینان اهل بیت(ع) من‌اند و من خوش ندارم که در زندگی دنیایشان از لذت‌ها بهره‌مند شوند، ای ثویان برای فاطمه(س) یک گردنبند عصب و دو دستبند عاج خریداری کن.

منبع

  • جزوه استاد حسین عبدالمحمدی