بلوغ

از ویکی‌جنسیت

بلوغ؛ رشد کردن و رسیدن به تکامل جنسی و انجام تکالیف شرعی.

بلوغ پدیده‌ای صرفا زیستی نیست، بلکه یکی از نشانه‌های رشد فکری و اجتماعی است. بلوغ نشانۀ برای آمادگی پذیرش مسئولیت در زندگی فردی و اجتماعی به شمار می‌رود. مسئله بلوغ به سبب این که در بیشتر ابواب فقه موضوع حکم قرار گرفته است، مهم و ضروری است. علاوه بر این که شرطیت بلوغ برای تکالیف و معاملات مهم به حساب می‌آید در ابواب دیگر فقه مانند: حدود نیز تأثیرگذار است.

مفهوم بلوغ

بلوغ در لغت یعنی؛ رسيدن كودك به سنّ تكليف.[۱] به معنای وصول به چیزی، رسیدن به پایان مقصد مکان، زمان یا امری دیگر. کامل شدن و پختن میوه و رسیدن کودک به سن رشد به کار رفته است.[۲] در اصطلاح؛ بلوغ آغاز مرحله‌ای طبیعی در زندگی کودک است که در آن با پیدایی و شکوفایی غریزه جنسی و پدید آمدن برخی دگرکونی‌های جسمی و روانی و رشد عقلی و ادراکی به مرتبه مردان و زنان نایل شود.[۳] در تعریف دیگر عبارت است از پايان دوران كودكى فرد و رسيدن وى به سنّى كه اهليّت توجّه تكليف پيدا كرده، ملزم به رعايت قوانين شرعى می‌گردد. در فقه از اين عنوان در باب حجر از جهات مختلف و در بسيارى از ابواب ديگر به عنوان شرط تكليف، منصب يا برخى احكام وضعى، به نحو خاص سخن رفته است.[۴]

نشانه‌هاى بلوغ

بلوغ به عنوان يكى از شرايط تكليف در فقه جايگاه ويژه‌‏اى دارد؛ بدين جهت، سنّ بلوغ، سنّ تكليف ناميده شده‌است. در شرع مقدّس براى بلوغ نشانه‏‌هايى تعيين شده كه وجود هر يك از آنها دليل بر بالغ شدن فرد است. برخى از اين نشانه ‏ها مشترك ميان دختر و پسر و برخى خاصّ دختر است.[۵]

نشانه‌هاى مشترك

  • روييدن مو بر شرمگاه: روييدن موى درشت بر شرمگاه (موى زهار) نشانه بلوغ به شمار می‌رود. در اينكه روييدن موى صورت (ريش) و برآمدن شارب (سبيل) نشانه بلوغ است يا نه اختلاف می‌باشد. نيز در اينكه روييدن مو سبب بلوغ است يا دليل و كاشف از تحقّق بلوغ پيش از آن، كلمات فقها مختلف است. نظر دوم به مشهور نسبت داده شده است.
  • احتلام: يعنى بيرون آمدن منىّ. مراد توانايى جسمانى فرد براى خروج منىّ است؛ بدين معنا كه اگر بخواهد می‌تواند از راه آميزش يا استمناء از خود، منّى خارج نمايد هر چند بالفعل منىّ از او خارج نشده باشد. البتّه احتلام تنها در زمانى نشانه بلوغ به شمار می‌رود كه بلوغ در شخص محتمل باشد. در غير اين صورت- بنابر تصريح برخى- اعتبارى به خروج مايعى با ويژگي‌هاى منىّ نيست.
  • سن: سنّ بلوغ بنابر مشهور در پسر پانزده و در دختر نه سال تمام قمرى است. [۶]

چنانچه تا آن زمان هيچ يك از دو نشانه پيشين تحقّق نيافته باشد با رسيدن به سنّ ياد شده حكم به بلوغ فرد می‌شود. برخى سنّ بلوغ پسر را آغاز پانزده سالگى و برخى ديگر ابتداى چهارده سالگى و بعضى سنّ بلوغ دختر را اتمام ده سال دانسته‌اند. [۷]

نشانه‌هاى ويژه بلوغ دختران

  1. حيض: نخستين عادت ماهانه دختر نشانه تحقّق بلوغ پيش از آن است.
  2. باردارى: باردارى از آن جهت نشانه بلوغ به شمار رفته كه كاشف از خروج منىّ است.

در موارد شك در تحقّق بلوغ، اصل عدم آن است.[۸]

راه‌هاى اثبات بلوغ

براى اثبات بلوغ سه راه ذكر شده است.

  1. ادّعاى بلوغ: نوجوانى كه ادّعاى بلوغ می ‏كند اگر منشأ آن احتلام باشد چنانچه خروج منىّ در حقّ او محتمل باشد، از او پذيرفته می ‏شود. برخى بر ثبوت بلوغ در اين صورت به صرف ادّعاى فرد، اشكال كرده ‏اند. بعضى ادّعاى بلوغ به سبب حيض از جانب دختر را- همچون ادّعاى بلوغ به سبب احتلام- در صورتى كه حيض در حقّ وى محتمل باشد، قابل پذيرش دانسته ‏اند.
  2. مشاهده: ادّعاى بلوغ به سبب روييدن موى درشت بر شرمگاه پذيرفته نمى ‏شود بلكه صحّت ادّعا با مشاهده زهار مدّعى بررسى مى‏گردد، چنانچه مشاهده ادّعا را تصديق كند، پذيرفته مى‏ شود.
  3. بيّنه: از مدّعى بلوغ به سبب سنّ، بيّنه مطالبه مى ‏شود. با اقامه آن، بلوغ اثبات مى ‏گردد.[۹]

بلوغ در قانون ایران

قانون مدنی ایران، از میان علامت‌های ذکر شده برای بلوغ؛ فقط سن را ملاک قرار داده است. ماده 1210 اصلاحی قانون مدنی، سن بلوغ در پسر را پانزده سال تمام قمری و در دختر، نه سال تمام قمری می‌داند.(الحاقی مصوب 14/8/ 1370) اما برای برخی امور، سن دیگری در قوانین مربوط مقرر شده است. در مورد مسائل کارگری، به کار گماردن دختر و پسر کمتر از سن پانزده سال؛ طبق قانون 79 قانون کار، ممنوع است. برای استخدام دولتی؛ طبق قانون 14 استخدام کشوری، حداقل سن استخدام برای خدمت رسمی، هجده سال تمام است. از جهت صدور گذرنامه، طبق قانون 18 گذرنامه، حداقل سن 18 سال است و قبل از آن مشروط به موافقت ولی می‌باشد. در مورد اخذ گواهینامه، هجده سال تمام لازم است. در مورد حقوق سیاسی و انتخابات نیز هجده سال تمام نیاز هست. [۱۰]

آثار بلوغ

با تحقّق بلوغ، انسان، مشمول تكاليف الهى و مخاطب احكام و دستورهاى دينى اعم از حقوقى، كيفرى، اقتصادى، اجتماعى و سياسى قرار مى‏‌گيرد. همچنين براى انجام دادن معاملات، قراردادها و پذيرش مسئوليتهاى گوناگون، اهليّت پيدا مى‏ كند. از ديگر آثار بلوغ در شرع مقدّس، شرطيت آن در موارد زير است: ثبوت قصاص و حدود، امامت جمعه، قضاوت، مرجعيت تقليد، شهادت و اقرار.[۱۱]

بلوغ و عبادات

بلوغ شرط وجوب عباداتى همچون نماز و روزه است؛ ليكن در اينكه مشروعيت عبادات نيز مشروط به آن است، اختلاف مى‏‌باشد. بنابر شرطيت، بر عبادات غير بالغ مميّز، اجر و پاداشى مترتّب نمی‌گردد ولى بنابر عدم شرطيت، عبادت وى مستحب و بر آن اجر و پاداش اخروى مترتّب می‌‏گردد. قول دوم به مشهور نسبت داده شده است. [۱۲]

بلوغ و رفع محجوريت

غير بالغ از تصرّف در اموالش ممنوع است. براى تصرّف در اموال و انجام دادن معاملات و رفع محجوريت فرد، علاوه بر بلوغ بايد توانايى (رشد و عدم سفاهت) وى نسبت به انجام دادن معاملات محرز شود.[۱۳]

بلوغ و احكام وضعى

احكام وضعى دوگونه است. منشأ آن، دوگونه بودن افعال صادر از انسان است كه موضوع احكام وضعى قرار می‌گيرد.

  1. افعالى كه قصد و اراده فاعل در موضوع قرار گرفتن آنها براى احكام شرعى دخيل است، مانند عقود و ايقاعات.
  2. افعالى كه بدون قصد و اراده فاعل موضوع احكام شرعی‌اند، مانند آميزش، مباشرت نجاست و تلف كردن مال ديگرى كه به ترتيب، موضوع جنابت، نجاست و ضمان هستند.

بلوغ در افعال نوع دوم شرط نيست، ليكن در نوع نخست، مشهور قائل به شرطيت بلوغ در صحّت عقود و ايقاعات- جز در موارد استثنايى- شده‏‌اند. [۱۴]

پانویس

  1. هاشمی شاهرودی، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بيت عليهم السلام، 1426ق، ج‏2، ص 135
  2. راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، 1412ق، ص144؛ فیومی، مصباح المنیر فی غریب الشرح الکبیرللرافعی، 1414ق، ج1، ص61.
  3. مهریزی، بلوغ دختران، 1376ش، ص 85
  4. هاشمی شاهرودی، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بيت عليهم السلام، 1426ق، ج‏2، ص 135
  5. هاشمى شاهرودى، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بيت عليهم السلام، 1426ق، ج‏2، ص135
  6. مروج، اصطلاحات فقهی، 1379ش، ص95.
  7. هاشمى شاهرودى، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بيت عليهم السلام، 1426ق، ج‏2، ص 135
  8. هاشمى شاهرودى، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بيت عليهم السلام، 1426ق، ج‏2، ص136.
  9. هاشمى شاهرودى، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بيت عليهم السلام، 1426ق، ج‏2، ص136.
  10. وزیری، حقوق متقابل کودک و ولی در اسلام، 1387ش، ص57-58
  11. هاشمى شاهرودى، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بيت عليهم السلام، 1426ق، ج‏2، ص136.
  12. هاشمى شاهرودى، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بيت عليهم السلام، 1426ق، ج‏2، ص 136
  13. هاشمى شاهرودى، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بيت عليهم السلام، 1426ق، ج‏2، ص136
  14. هاشمى شاهرودى، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بيت عليهم السلام، 1426ق، ج‏2، ص137

منابع

  • راغب اصفهانی، حسین بن محمد، مفردات الفاظ القرآن، لبنان- بیروت، دارالقلم، چاپ اول، 1412ق.
  • فیومی، احمد بن محمد، مصباح المنیر فی غریب الشرح الکبیر للرافعی، قم، مؤسسه دارالهجرة، چاپ دوم، 1414ق.
  • مروج، حسین، اصطلاحات فقهی، قم، بخشایش، 1371ش.
  • مهریزی، مهدی، بلوغ دختران: مجموعه مقالات، قم، 1376ش.
  • وزیری، مجید، حقوق متقابل کودک و ولی در اسلام و موارد تطبیقی آن، تهران، شرکت چاپ و نشر بین الملل، 1387ش.
  • هاشمى شاهرودى، محمود، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بيت عليهم السلام‏، موسسه دائرة المعارف فقه اسلامى بر مذهب اهل بيت عليهم السلام، مركز پژوهشهاى فارسى الغدير قم‏، 1426 ق‏.