حقوق

از ویکی‌جنسیت

واژه حقوق از منشا حق؛ حداقل دارای سه کاربرد رایج، متفاوت و به شدت غلط انداز است و توجه به تمایز آن‌ها مهم و ضروری است.

الف. حقوق معادل (Law): حقوق در این کاربرد؛ مجموعه بایدها و نبایدهایی است که افراد یک جامعه ملزم به رعایت آن می‌باشند و از ضمانت‌اجرایی حکومتی برخوردار است. مجموع این بایدها و نبایدها و نظام حاکم بر آن و سیر تحولات این نظام‌ها، گرایشی به نام علم حقوق را تشکیل می‌دهد. این اصطلاح از حقوق گاهی با آنچه قانون یا مقررات قانونی نامیده می‌شود خلط می‌گردد.

ب. حقوق به معنای قانون: قانون در علم حقوق مجموعه‌ای مدون از مقررات الزام‌آور و دارای ضمانت اجرای حکومتی است که در کنار منابع دیگری مانند رویه قضایی، عرف، معاهدات، دکترین و ...یکی از منابع حقوق به شمار می‌رود. در کشورهایی که حقوق مدون اساس سیستم حقوقی آنان را تشکیل می‌دهد (و در علم حقوق به کشورهای تابع سیستم رومی ژرمنی معروف هستند)، نظر به اهمیت و محوریتی که قانون در تشخیص و اجرای نظامات و مقررات الزام‌آور ایفا می‌نماید حقوق و قانون در ارتکاز بسیاری از مردم به معنای واحدی تلقی می‌گردد. در لغت عربی نیز لفظ قانون عمدتاً به جای این معنا از حقوق به کار می‌رود. لکن همان طور که اشاره شد قانون به عنوان مجموعه مقرارات مدون یکی از منابع حقوق است.

ج. حقوق معادل (Rights): در این اصطلاح حقوق جمع حق است. این معنا از حقوق بسته به اختلافات عمیقی که در تبیین معنای حق وجود دارد از مفاهیم سهل و ممتنع به شمار می‌رود. آنچه می توان به عنوان یک تعریف قابل دفاع از مفهوم حق عنوان نمود آن است که حق مفهومی اعتباری است که متضمن نوعی امتیاز و اولویت برای دارنده آن باشد. این معنا از حق ارتباط وثیقی با اصطلاح مراد در علم حقوق دارد. علم حقوق درحقیقت به منظور شناسایی، نظام‌مند کردن و اجرایی نمودن حق و استیفا حق‌ها شکل می‌گیرد. ضمن اینکه این مفهوم از حقوق (حق‌ها) در علوم مختلف عقلی خصوصاً فلسفه‌اخلاق، فلسفه‌سیاست، فلسفه‌حقوق (The philosophy of law) و فلسفه حق‌ها (The philosophy of rights) کاربرد وسیعی دارد.