حقوق زنان در عهد قاجار
بررسی حقوق شهروندی زنان در ایران عهد قاجار، میتواند تـصویر کلیت گرایانه از وضعیت اجتماعی زنان آن دوران را در یک سیر تاریخی قرار دهـد و به این موضوع بـپردازد کـه حقوق شهروندی زنان در عصر قاجار تا چه میزان، تحت چه صورتهایی و با پیروی از کدام منطق تغییر و تحول تاریخی رنگ واقعیت به خود گرفته است؟ این مقاله، از نظریه سه مرحلهای تحول تـاریخی حقوق شهروندی مارشال برای تبیین حقوق زنان استفاده میکند. تغییر و تحول حقوقی زنان در دوره قاجار، بیشتر در بعضی از شاخصهای حقوق مدنی اتفاق افتاده است. هیچ کدام از دو شاخص حقوق سیاسی تحقق نیافته و حقوق اجتماعی، تنها در شاخص آموزش، تغییر ملموسی یافته است. بنابراین، زنان دوره قاجار تنها توانستند با به دست آوردن امتیازهایی در زمینه آزادیهای فردی تا مرحله اول توالی تاریخی حقوق شهروندی جلو بروند و با ناکامی کامل در حوزه سیاسی به پیروزیهای نخستین در حقوق اجـتماعی دسـت یابند.
کلیدواژگان
زنان، قاجار، حقوق شهروندی، حقوق مدنی، حق رأی.
گزارش از مقاله
نویسنده در این مقاله به بررسی وضعیت حقوق شهروندی زنان در عهد قاجار، بر اساس نظریه مارشال میپردازد. مارشال توالی تاریخی حقوق شهروندی را در سه بعد مدنی، سیاسی و اجتماعی پی میگیرد که این مقاله به بیان موارد هر یک از این سه بعد در باب حقوق شهروندی زنان قاجار میپردازد.
الف) حقوق مـدنی
نویسنده در قسمت حـقوق مدنی به موارد زیر میپردازد و برای هر کدام، نمونه هایی را از زنان عهد قاجار میآورد:
- آزادیهای شخصی؛
- آزادی بیان؛
- حق مالکیت؛
- حق اشتغال؛
- حق تشکیل اجتماعات و انجمنها،
- حق برخورداری از عدالت.
ب) حقوق سیاسی
نویسنده اشاره میکند که مبحث حقوق سیاسی باید با شاخصهای حق رأی دادن و انتخاب شـدن بررسی گردد و بیان میکند که در دوران قاجار حق رأی برای زنان وجـود نـداشت و نـمیتوانستند به هیچ منصب سیاسی دست یابند. اما بهرغم این مسائل، حضور زنان در اعتراضات سیاسی عصر قاجار مانند جـنبش نـان، امتیاز تنباکو، جنبش مشروطه، تأسیس بانک مـلی، تحریم کالاهای خارجی و مقابله با استبداد صغیر را مشاهده میکنیم.
پ) حقوق اجـتماعی
حـقوق اجتماعی در آخرین مرحله تحول حقوق شـهروندی قرار دارد. این حقوق نـمایانگر حـداقل استاندارد یا شرایطی است کـه دولت مـلزم به تدارک آن برای افراد جامعه بوده و شامل موارد زیر است:
- حق آموزش؛
- خدمات بهداشتی؛
- رفاه و تأمین اجتماعی.
سپس به ذکر نمونههایی از موارد حقوق اجتماعی زنان در عهد قاجار میپردازد.
نتیجه گیری
تصویر وضعیت اجـتماعی زنان عهد قاجار در سایه منطق تغییر و تحول تاریخی حقوق شهروندی نشان میدهد که تطبیق الگوی نظری با واقعیتهای تاریخی زنان عهد قـاجار، تفاوتهای مشخصی دارد. الگوی نظری از سه مرحله متوالی حـقوق شهروندی حکایت دارد که طی سه مرحله تاریخی به ترتیب تحول مییابد. اما روایت تاریخی، نشان میدهد که تـغییر وضعیت شـهروندی زنان قاجار اکثرا در مرحله نخست، یعنی حقوق و آزادیهای فردی اتفاق افـتاده اسـت.
آزادیهای بیان، مالکیت، اشتغال و انجمنها با تغییرات ملموسی روبهرو شدند اما زنان هنوز در آزادیهای شـخصی و عـدالت قـانونی با مشکلات جدی مواجه بودند. دولت که تسلط قدرتمندی بر جامعه داشت مانعی مهم بـرای تـحقق دو شاخص حق رأی و حق انتخاب شدن زنان جهت مناصب سیاسی بود و زنان با وجود نقش آفـرینیهای پررنگشان در تحولات سیاسی دوران مشروطه و پسامشروطه، سهمی در امتیازات سیاسی بعد از تحولات به دست نیاوردند.
با این وجود، به حـقوق اجـتماعی تااندازهای توجه شد. آموزش، حوزه موفقیت نخستین زنان بود اما در بـهداشت و تـأمین اجـتماعی بیبهره ماندند. باید به این نکته توجه کرد که سهم بخش طبقات بالای جـامعه در تـحولات حداقلی ذکر شده، پررنگ است. نویسنده بیان میکند که توالی منطق نظری تحول حقوق شهروندی در زنان عصر قـاجار به دست نیامد و دولت سالاری موجب توقف تحقق حقوق سیاسی شد. همچنین این پیش فرض نظری کـه افـراد به طور یکسان و مستقل از نابرابری اقتصادی از مزایای شهروند بودن بهره مند باشند در زنان عـهد قـاجار دیده نمیشود؛ چرا که این زنان طبقای بالای جامعه ایران بودند که از مزایای نوظهور شهروندی بهره مند شدند.