مشارکت زنان در تصمیمگیریها
این پژوهش شناخت رابطه بین نقشهای مدیریتی یا ویژگیهای شخصیتی زنان بر اساس آموزههای اسلامی است. زنان به عنوان بخشی از سرمایه انسانی و پرورش دهندگان نسل امروز و آینده عامل مؤثری در پیشبرد اهداف توسعه در یک جامعه محسوب میشوند. و لذا باید ضمن ثقویت مشارکت زنان در همه سطوح جامعه از توان آنها در همه جوانب مدیریتی و برنامهریزی در جامعه استفاده شود. در این مقاله مقوله ی زنان و به ویژه مشارکت آنان در تصمیم گیریها و مشاغل سطوح عالی مورد بررسی و مطالعه قرار گرفته است.
مبانی نظری پژوهش
شرایط احراز شغل و داشتن ویژگیهای لازم برای تصدی مشاغل امری اجتناب ناپذیر است. این امر برای تصدی شغل مدیریتی به طور ویژه مورد نیاز است.
نقشهای مدیران
نقش، مجموعهای از رفتارهای سازماندهی شده است که خاص یک موقعیت و وضعیت مشخص است.
مدیریت از منظر اسلام
از نظر قرآن مرد و زن در برابر خدا و اعمال خودشان یکساناند و از نظر احترام و مقام انسانیت هیچ کدام چیزی از دیگری کم ندارند. اسلام در ۱۴ قرن پیش (حدود قرن هفتم میلادی) داشتن ویژگیهای شخصیتی و رفتاری زنان و مردان را برای انتصاب مدیران در کانون توجه قرار داده است.
ویژگیهای مدیران زن
زنها میتوانند از عهده هر کاری برآیند. به نظر میرسد این اعتقاد باید مانند یک میراث از مادران به دختران انتقال یابد.
- انعطاف پذیری
براساس مطالعات روانشناختی، زنان ماهیتاً نسبت به شرایط کاری انعطاف پذیرند
- ریسک پذیری
خانم ها باید سبک مدیریت خود را با ریزبینی خاصی انتخاب کنند و مشکلات ریسک پذیری مدیریت یک خانم در یک سازمان معمولا بیشتر از یک آقاست.
- روابط عمومی بالا
زنان در کنار مهارتهای اجتماعی اجرایی شان، توانایی بسیاری در ایجاد شبکه ارتباطی، همکاری و دلسوزی نسبت به اطرافیان خود دارند.
- تحمل بالا
جامعه از افراد متفاوت تشکیل شده است و زنان قدرت تحمل بیشتری نسبت به مردان در پذیرش این تفاوتها دارند.
- ایمان به خدا
باور یا ایمان (از معنای لغوی تصدیق و اعتقاد قلبی به کسی یا چیزی) است و معنای اصطلاحی آن، اعتقاد و تصدیق قلبی به خدا، روز قیامت، کتب آسمانی، ملائکه، پیامبران، ائمه و به تعبیری امور غیب است.
پیشینه پژوهش
بررسی پژوهشهای پیشین نشان میدهد، بررسی شرایط احراز شغل و داشتن ویژگیهای لازم برای تصدی مشاغل امری اجتناب ناپذیر است. این امر برای تصدی شغل مدیریتی به طور ویژه مورد نیاز است.
روش پژوهش
در این پژوهش از روش پژوهش توصیفی. پیمایشی استفاده شده است زیرا به توصیف نقشهای مدیران و همچنین ویژگیهای شخصیتی آنها و بررسی تاثیر این ویژگیها روی ایفای نقشهای مدیریتی زنان پرداخته است.
نتیجهگیری
در این پژوهش مشخص شد که بین ویژگی های مدیر (شامل: ایمان. سعه صدر، دانایی و توانایی، شور و مشورت، عدالت و احسان، سلامت روح و رابطه صمیمانه انسانی) با بهره وری رابطه مثبت و معنی داری برقرار است. با توجه به یافتههای فرضیه جزیی اول، به زنان مدیر توصیه می شود اعتقادات دینی را در انجام وظایف ملاک قرار داده و همواره برای اتخاذ تصمیمات سازمانی به آموزههای نهج البلاغه توجه کنند.
با توجه به یافته های فرضیه اصلی پژوهش به مدیران زن سطوح مختلف مدیریتی توصیه میشود به منظور افزایش سطح کارایی و مقبولیت در سازمانهای دولتی مطابق با نقش سازمانی خود ویژگیهای شخصیتی هم راستا با نقش مربوطه را در خود ارتقاء بخشند و این امر فقط با مطالعه و تمرین شخصیتی میسر خواهد بود. مدیریت منابع انسانی سازمانهای مربوطه نیز با برگزاری کلاسهای آموزشی میتواند نقش بسزایی در افزایش سطح توانمندی نیرویهای زن سازمان با فعالیت در زمینه ویژگیهای شخصیتی زنان داشته باشند.
با بررسی و تایید فرضیه جزیی اول مشخص شد بین نقشهای مدیریتی با بعد ایمان به خدا از ویژگیهای شخصیتی زنان رابطه وجود دارد. بدین معنا که ایمان به خدا در همه انسانها موجب داشتن روحیه درستکاری و تقواست پس افزایش ایمان در مدیران زن نیز موجب افزایش انجام صحیح و دقیق وظایف مدیریتشان خواهد بود.
پس از بررسی و تایید فرضیه جزیی دوم اثبات گردید که بین نقشهای مدیریتی با بعد مهربانی از ویژگیهای شخصیتی زنان رابطه وجود دارد.به عبارت دیگر مهربانی و عطوفت در کار مدیریت میتواند باعث نفوذ بیشتر در کارکنان شود. یافتههای این پژوهش با نتایج هم راستایی دارد. در فرضیه جزیی سوم این نتیجه حاصل شد که بین نقشهای مدیریتی با بعد احساسی بودن از ویژگیهای شخصیتی زنان رابطه وجود دارد۔ بنابر این احساسی بودن خانمها اگر به صورت کنترل شده باشد میتواند به زنان مدیر برای انجام وظایف و جلب مشارکت بیشتر کمک کند. با توجه به یافتههای فرضیه جزیی چهارم به زنان مدیر توصیه میشود همواره در سازمان و انجام وظایف فردی سرحال و سرزنده باشند و این روحیه کاری را به کارکنان خود منتقل کنند. همچنین هنگامی که سازمان با مشکلات ومسائل زیادی رو به رو میشود، تحمل و بردباری را سرلوحه خود و افرادشان قرار دهند و به سازمان خود متعهد باشند.
بررسی فرضیه جزیی پنجم مشخص نمود بین نقشهای مدیریتی با بعد روابط عمومی بالا از ویژگیهای شخصیتی زنان رابطه وجود دارد۔ که موکد این نکته است که برقراری رابطه بافرادی که به نوعی با سازمان مرتبط هستند به صورت دوستانه موجب افزایش همکاری ها و موفقیت مدیریت است.
واژگان کلیدی
نقشهای مدیریتی، ویژگیهای شخصیتی زنان، آموزههای اسلامی